شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
پيرمرد كه از پريشاني حال من به واقعيت امر پي برده بود، با مهرباني پرسيد: شما نبوديد كه حدود نيم ساعت
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
ادامه
ولي با درنگي كه از خود نشان دادم، پيرمرد آنچه را بايد بفهمد، فهميد. جلو آمد و در آغوشم گرفت و گفت:
خدا را شكر كه گمشده « بانو» را پيدا كردم! و بعد به راننده خود تشر زد كه چرا ايستادهآي و ما را تماشا ميكني؟! آقا را راهنمايي كن! بايد زودتر خود را به « بانو» برسانيم!
هرچه از رفتن خودداري كردم، اصرار پيرمرد بيشتر ميشد و در همين اثنا برادرم از راه رسيد و ديد كه آن مرد اشرافي با چه اصراري به من ميخواهد كه براي چند ساعتي مهمان او باشم و من استنكاف ميكنم! سرانجام تصميم گرفتم خود را به دست سرنوشت بسپارم و پيش از آنكه برادرم از ماجراي تلفن آگاه شود، به همراه پيرمرد بروم!
فراموش نميكنم هنگامي كه ميخواستم سوار ماشين شوم و آن پيرمرد موقر به احترام من شخصاً در عقب سواري مدل بالاي خود را باز كرده بود، برادرم كه در عالم خيال حتي تصور نميكرد كه برادر طلبه او از چنان موقعيتي برخوردار باشد به هنگام خداحافظي در بيخ گوشم گفت:
حالا ميفهمم كه چرا ما را تحويل نميگرفتي! كاش خدا تمام ثروت مرا ميگرفت و در عوض يك مريد پر و پا قرصي مثل اين پير مرد اشرافي نصيب من ميكرد!
اين خدا بود كه آبروي مرا خريد و ان قدر مرا در چشم برادرم بزرگ جلوه داد كه حالا به موقعيت من حسرت ميخورد و از من ميخواست زير بال او را هم بگيرم!
ماشين سواري با سرعت از خيابانها ميگذشت ولي من ابداً حركتي احساس نميكردم! انگار سوار كشتي شدهام و امواج كوهپيكر دريا ما را آرام آرام به پيش ميبرد!
اتوبوس از رده خارج امروز صبح كجا، و اين سواري بنز مدل بالاي خوش ركاب كجا؟! واقعاً انسان در كار خدا در ميماند و در برابر عظمت او با تمام وجود احساس كوچكي و ناچيزي ميكند.
از پيچ شميران هم گذشتيم، و راننده پس از عبور از يك خيابان طولاني و مشجر، سواري را به سمت خانه ويلايي بسيار بزرگي كه دو نگهبان د رسمت راست و چپ در ورودي آن با لباس فرم ايستاده بودند، هدايت كرد.
نگهبانان به محض ديدن سواري، در ورودي را باز كرده و دست خود را به رسم سلام بالا بردند، و پير مرد با اشاره دست به احترام آنان پاسخ گفت و با نواختن عصا به شانه راننده از او خواست تا به حركت خود ادامه دهد و توقف نكند!
از خيابان نسبتاً عريضي كه باغچههاي زيبا و گلكاري شده در دو طرف آن خود نمايي ميكردند گذشتيم.
ساختمان با شكوهي كه توسط پرچينهاي سرسبز از سايه قسمتها مجزا شده بود و در وسط محوطهاي چمنكاري شده قرار داشت.
ما پس از پياده شدن از ماشين با راهنمايي آن پير مرد از پلههايي كه دايره وارد ساختمان را احاطه كرده بود، بالا رفتيم و از در شمالي وارد ساختمان شديم.
تماشاي سرسرايي بسيار بزرگ و مجلل، با چلچراغهاي نفيس، و فرشهاي عتيقه و... براي من و امثال من اين پيام را به همراه داشت كه آدمي موجودي است طبعاً سيري ناپذير و آزمند! كه هر چه از خداي خود بيشتر دور ميشود، به مال و منال دنيا بيشتر دل ميبندد و سرانجام از سراب عطشخيز دنيا در نهايت ناكامي و عطشناكي به وادي برزخ كوچ ميكند در حالي كه جز كفني از مال دنيا به همراه ندارد و بايد پاسخگوي وزر و وبالي باشد كه بر دوش او سنگيني ميكند!
به خاطر دارم كه در آن لحظات، از فرط حيرت قادر به سخن گفتن نبودم، و آرزو ميكردم كه اين نمايشنامه هر چه زودتر به پايان برسد!
پير مرد كه دقايقي پيش مرا تنها گذاشته بود به اتفاق خانمي كه سعي ميكرد با كمك خدمتكار مخصوص خود سر و روي خود را با چادر بپوشاند! وارد سرسرا شد.
آن خانم، همين كه به چند قدمي من رسيد، با ديدن من فريادي كشيد و از حال رفت!
خدمتكاران دويدند و آب قند و گلاب آوردند دقايقي بعد كه خانم حال طبيعي خود را پيدا كرد، رو به پيرمرد كرد و گفت:
به روح پدرم قسم همين آقا را با همين شكل و شمايل ديشب در خواب به من نشان دادند! كسي كه بايد اين گره كور را از كلاف سر در گم زندگي من باز كند همين آقا است!
به پيرمرد گفتم:
آيا وقت آن نرسيده كه ماجراي خود را براي من بگوييد و مرا از اين همه دلهره و حيرت بيرون بياوريد؟!
گفت:
اين خانم، همسر من هستند. پدرشان كه از خاندان سرشناس قاجار بود، سال گذشته عمر خود را به شما داد و هنگام مرگ به همسرم كه تنها فرزند او بود، وصيتي كرد كه بايد از زبان خود او بشنويد.
همسر او كه سعي ميكرد آرامش خود را حفظ كند، گفت:
پدرم در دقايق واپسين عمر گفت:
تو تنها وارث مني و تمام ثروت كلان من از اين پس متعلق به تو خواهد بود، من در اين لحظات آخر در قبال مال و منال هنگفتي كه براي تو ميگذارم، از تو فقط يك تقاضا دارم و بايد به من قول بدهي كه در اولين فرصت تقاضاي مرا برآورده سازي.
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30
#واقعی 😔
دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود!
زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه
زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد.
خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم...
عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش!
شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟
زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم...
بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد.
اما در عین ناباوری ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
چه صبری داری خدا😭👆
#ارسالی_اعضا ❤️🍃
شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی میگفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
انقدر موهام ناز شده 😍
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و پانزده قرآن کریم
سوره مبارکه المائدة
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-115.mp3
2.18M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه صد و پانزده قرآن کریم، سوره مبارکه المائدة
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#دعا_درمانی 🌱
#جهت_محفوظ_ماندن_از_امراض
✴️ هر ڪس با ایمان آیـہ اول سورہ مبارڪـہ انعام را در صبح و شام هفت بار با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنے آن بخواند و هر بار دست بر بدن خود ڪشد از جمیع آفات و علل و امراض ایمن شود
🌿💞 الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِم يَعْدِلُونَ 💞🌿
📚خواص آیات قرآن ڪریم ص 53 و 54
🌿🌺🌿
#ختم_برای_رفع_مشکلات_زندگی
این ختم را رو باید هر روز صبح انجام بدید به این طریق که
در سوره یس هفت مبین قرار داده شده و هر مبین برای یکی از روزهای هفته هست:
در روز شنبه از اول یس تا مبین اول بخوانید ( از آیه اول تا آیه 12)
در روز یک شنبه از اول یس تا مبین دوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 17 )
در روز دوشنبه از اول یس تا مبین سوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 24 )
در روز سه شنبه از اول یس تا مبین چهارم بخوانید ( از آیه اول تا ایه 47 )
در وز چهاشنبه از اول یس تا مبین پنجم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 60 )
در روز پنج شنبه از اول یس تا مبین ششم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 69 )
در روز جمعه از اول یس تا مبین هفتم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 77 )
📓 داروخانه معنوی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❤️ #تقویم_روز
🗓 #شنبه ۱۰ شهریور | سنبله ۱۴۰۳
🗓 ۲۶ صفر ۱۴۴۶
🗓 31 اوت 2024
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹تکمیل سپاه اسامة، 11ه-ق
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️4 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️9 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️12 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️13 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
❇️ #ذکر روز #شنبه ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان"
❇️ این #ذکر که مربوط به روز #شنبه است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم میباشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند #بی_نیاز می شود و در این روز #زیارت حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📚 #تعبیر_خواب شب #یکشنبه : طبق آیه ی ۲۷ سوره #نحل میباشد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
⛔️ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی نیست.
⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی نیست.
⛔️ امشب برای #مباشرت خوب نیست.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹امروز روز خوبی است.
🔹امروز برای شروع کارها روز خوبی است.
🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. ان شاء الله.
🔸قرض دادن و قرض گرفتن خوب باشد.
🔸برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد خوب نیست.
🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔸خرید و فروش و تجارت،خوب است
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔹صدقه دادن خوب است.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔸 حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث دفع صفرا است.
🔸 امروز،سر تراشیدن، خوب است.
🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 دل 》 است. 👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔸مسیر رجال الغیب میان شرق و جنوب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.
چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب : و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح 04:08 اذان ظهر 12:05
☜ #اذان مغرب 18:51 طلوع آفتاب 05:36
☜ #غروب آفتاب 18:33 نیمه شب 00:21
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
❤️ #مسخرکردن_ونرم_کردن_قلب_معشوق
❤️ برای این ختم ابتدا روز جمعه غسل کند و دو رکعت نماز حاجت بجای آورد و به نیت مطلوب صلوات فرستد و شروع کند به خواندن آن. تا هفت روز، ( روزی ۲۴۶ مرتبه سوره توحید را بخواند ) و هر روز در خاتمه، آخرین سوره را اینچنین بخواند: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ قُل هُوَ اللهُ احَدُ (یاجَبرَئیلُ) اللهُ الصَّمَدُ (یامیکائیلُ) لَم یَلِد وَ لَم یُولَد (یااسرافیلُ) وَلَم یَکُن لَهُ کُفُواً احَدٌ (یادَردائیلُ اجیبُونی وَلَیِّن قَلبَ فُلانِ بنِ فُلانِ (نام مطلوب) لی وَ سَخَّرهُ بِحَقِ کُن فَیَکُونُ) و روز آخر ۲۴۹ بار که جمعا ۱۷۲۵ بار شود.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #شنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۶:۳۶
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به یاد شهید جمهور، شهید آیت الله رئیسی در هفته دولت❤️
🔹بدون تعارف با همسر شهید، خانم علم الهدی؛ ناگفته هایی از زندگی شهید رییسی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 🌸🍃
سلام لطفا سوالمو بزارید
الان پیام خانمی که خونه داییش بوده رو خوندم ...شرایط سختی داشته..
و اینکه خیلی کنجکاو شدم بدونم چرا خونه داییش مجبور بوده اونهمه کار کنه؟؟
مامان باباش کجا بودن؟؟
واقعا صبحا بدون صبحانه میرفته مدرسه؟؟
مطمئنم خیلیای دیگه ک سرگذشت ایشونو خوندن کنجکاون قبل و بعدشو بدونن.
واسه همین یهپیشنهاد دارم واسه ایشون
شما گفتید که نمیدونید درد دلتونو به کی بگید چون ب برادرتون ک گفتید گفته فکر گذشته چیزی رو درست نمیکنه
حق با برادرتونه...نباید در گذشته زندگی کرد
البته من خودمم مث شما درد کشیدم و هنوز تو گذشته زندگی میکنم و قلبم فشرده میشه ولی دارم سعی میکنم گذشته رفتنو کنسل کنم چون جز حال خرابی و انرژی منفی چیزی نداره
پیشنهادم اینه براتون: اگه دلتون میخاد درد دل کنید و احساس خفگی دارید
اینطور که نوشتید ما رو کنجکاو کردید و خیلی دلمون میخواد درمورد زندگیتون تا اونجا که خودتون دوست دارید بگید ، بدونیم
حتما که نباید رمانای چرت و الکی رو بخونیم
اگه دوست دارید زندگی و درد دلتونو به صورت بخش بخش واسه ادمین اینجا بفرستید تا روزانه بزاره کانال هم ما یه زندگی واقعی رو میخونیم و خیلیا شاید درس بگیرن
هم شما شاید سبک بشید
اگه اینکارو کردید و سبک شدید دیگه گذشته رو بیخیال بشید
اگرم دوست نداشتید بنویسید ،بازم یه بار واسه همیشه به گذشته فکر کن و ببین این درد باعثشده چه چیزایی بفهمی...چقد بقیه رو درک کنی...از همون دردات استفاده کن و باعث کمک و حال خوب واسه بقیه بشو
مثلا تو درد بی مادری کشیدی و رنج سربار بودن داشتی...به یه کاری فکر کن که تو به خواست خدا ،وسیله و باعث بشی که خیلی از بچه ها یا ادما این حس تلخ رو تجربه نکنن
بگرد و اینجور ادما رو پیدا کن و حامیشون بشو...حامی معنوی
یه گروه کم کم تشکیل بده و بخاطر رنجایی که کشیدی باعث حال خوب بقیه شو تا همین حال خوب مرهم بشه رو زخمای قلبت
کمک مردمی جمع کن از اهالی محل و به کارای خیر که بپرداز
برو بهزیستیا و چون اونا رو خوب درک میکنی براشون کتاب بخر ببر ..حامیشون باش
انقد کار خوب بکن تا همین حسای خوب مرهم قلبت بشه و دیگه به گذشته برنگردی
شاید رسالت تو در دنیا همین باشه
و اینکه واسه بچه دار شدن هم یه امام زاده هست تو کربلا یا یکی دیگه از شهرای عراق..فک کنم همون کربلا باشه بنام امام زاده محمد فک کنم...حالا خودت بزن گوگل، میگن حاجت بچه میده...فقط باید یه چیزی هم نذر کنی...بعضیا گوسفند نذرمیکنن ،،شما چیز اسونترم میتونید نذر کنید..برید کربلا یا ازراه دور متوسل بشید
یا نذر حضرت علی اصغر کنید، مثلا نیت کنید بچه دار شدید روز شهادت حضرت علی اصغر شیر خشک نذری بدید یا پوشک یا اسباب بازی
یا به شهدا متوسل بشید
ولی واسه حال خوبت حتما دنبال کارای خیر برو تا کسانی و بچه هایی که الان مثل خودت دارن حس اضافی بودن و درک نشدن بهشون میده رو تجربه میکنن ، با کمک تو به ارامش و حس خوب برسن...خیلیا تک نفره از کار خیر معنوی شروع کردن و بعد با کمکهای مردمی افراد بیشتری رو پوشش دادن
شما هم خوب فکر کن ببین این دردا باعث شده چه درسی بگیری...درسته خیلی سخته کنار اومدن با گذشته ، ولی واسه خال خوب خودت دیگه به گذشته بها نده
یکی از حمله های شیطان حمله ازپشت سره...میدونی یعنی چی؟؟؟
یعنی دقیقا تو رو میبره به گذشته و افسرده ات میکنه...
بیا وقتی به گذشته فکر میکنیم حواسمون ب حمله شیطان باشه و افسارمونو زیاد دستش ندیم
درضمن تو برنامه زندگی پس از زندگی میگفتن ما زندگیمونو شرایطونو همه چیو خودمون انتخاب میکنیم
من خودمم شرایطم سخت و ناامید کننده اس ولی تا کی خود خوری کنیم؟؟
خب حتما خودمون انتخاب کردیم بدلایلی که نمیدونیم الان...پس حتما قراره به یه حقیقتی برسیم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه قدر قشنگ توصیف کرد؛با حجاب هم از فرمان خدا اطاعت می کنم، و هم احساس می کنم زیباتر هستم و هم به من قدرت می دهد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خسته نباشید بنده همسرم هفده سال فوت کردن دوتا دختر دارم که اولی 28,سال هست و
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام خانم عزیزی که میفرمایید دخترتون در سن 18 سالگی نتونسته مریض بشه تو همین کانال یه خانمی گفتند حنا گذاشته سر دخترش 2 روز بعد پریود شده دیگه اینکه خانومم من تازه درسن 18 سالگی پریود شدم تا زه بعدهم که پریود شدم چند ماه یه بار دکترا خیلی برام رو ضه خوندند که بچه دار نمیشی و تخمدانت کیست سازه و ترشن تخمدان داری و..... خیلی داستان 22 سالم بود که ازدواج کردم همون سال باردارشدم الان هم به لطف حق سه تا بچه دارم بچه اخرم رو در سن 43 سالگی دنیا اوردم هرسه تا سالم باهوش و خوب تا 50 سالگی هم چهار پنج ماه یکبار پریود میشدم اگه سونو و ازمایشاتش خوبه نگران نباشید توکلت علی الله
منم دریا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام و ادب خدمت اقای عزیزی که حتی موقع شب کاری خانومشون نمیخوابیدند اقای محترمی که اینقدر قشنگ صحبت کردید روی صحبتم هم با شما و هم با سایر مرداست حیف زندگیهای قشنگیه که با خیانت از هم بپاشه حیف زن ادمه که ستون اعتمادش ویران بشه با هیچی نمیشه جبرانش کرد من دیدم زنانی رو که میگویند اگر خبر فوت همسرمون رو شنیده بودیم راحت تر میتوانستیم تحمل کنیم تا خیانت زن حتی اگه ببخشد همثانیه به ثانیه لحظه به لحظه این فکر ازارش میدهد چون شما مردان با خیانتتون هیمنه وجودی و عاطفی یک زن رو نابود کرده اید انگار با یک تانک از روش رد شده اید مثل یک عروسک پلاستیکی وقتی جمعش میکنید تا رهاش میکنی بر میگرده به شکل اولش ولی خوب که دقت میکنی میبینید یه جاهایی از عروسک اسیب دیدهاینا همون زخمهایی هست که با خنجر خیانت به قلب زنان ما وارد میشه که با هیچ مرهمی التیام نمیگیره میدونید چرا خانما مراقب مرداشون هستند اینقدراز خود گذشت میکنند به خاطر همینه ما زنها خوب میدونیم مرد خائن درست بشو نیست هر چند قول بدهد اکثر مردان ما میدونند اگر خیانت کردند زن دیگه نمیتونه تحمل کنه با این وجود این خبط و خطا رو انجام میدهند نمیدونند این خیانت مثل خرده شیشه ای هست که تمام وجود زن رو تخریب میکنه خدا وکیلی نکنید این کارا رو هم به شما برادر عزیزم و هم به همه مردان سرزمینم میگم که این کارو نکنید ما زنها فکر میکنیم شما مردا الماسهای با ارزشی هستید به خاطر همین سعی میکنیم همیشه تحت نظر داشته باشیم شما رو الان هم اگه واقعا پشیمونی مرتب احوالشو بپرس کنارش بشین گوشیتو بده دستش با هم بشینید فیلم ببینید یه طوری اعتمادشو جلب کن که راضی به ادامه زندگی بشه ان شاء الله موفق باشید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام نمیدونم اسم زنانی رو که اوار زندگیه دیگران میشوند رو چه بگذارم انگل ،...... واقعا اصلا نمیتونم تصور کنم من هر چقدر هم که ناراحت باشم نمیتونم خودم رو اوار زندگی دیگری کنم خانم عزیز در هر شغلی که هستید پرستار دکتر مهندس منشی حد و حدود خودتون رو رعایت کنیدچند روز پیش خانمی رفته بود مسافرت یه دختر خانمی با شوهرش رفته بود تو خونه همسایه ها متوجه شده بودند همون موقع سر و صدا بلند شده بود خلاصه همه فهمیدند در صورتی که دختره به اقا گفته بود هیچکس نمیفهمه تازه وقتی تحقیق کردند دیدند دختر ه ده بیست تا از این اقایان متاهل خیلی خوب و پولدار داره که اکثرا با اقایون متاهل میپره چون پول خوبی بهش میدهند شما مردا اشغال تر از این انگل سراغ دارید که بهش دل میبندید و زندگی پاک و صمیمانه خودتون رو به لجن میکشید یه حیون هم اینکا رو نمیکنه من مطمئن هستم که دود تو چشم دختر میرود زندگیه سراسر اظطراب و بدی رو تجربه میکنند من نمیگم مثل قدیم اصلا حرف نزنید و.... ولی حدود رو رعایت کنید من خودم ادم شوخ طبعی هستم وقتی میرم مغازه خرید فروشندها کلی ذوق میکنن میگویند حرفای جالبی میزنی ولی من اینقدر رعایت میکنم که مثلا اگه این اقارو تو خیابون ببینم نمیشناسم اصلا سرمو بلند نمیکنم
خلاصه اقایون اون خانومیکه میاد مثل انگل میچسبه به شما و دلبری میکنه دنبال پول و.... هست باوررررر کنید خانمیکه زن دوم اقایی شده بود وقتی اقا حالش بد شده بود رسونده بودندش بیمارستان زنگ زده بودن خانم بره پیشش دیده بودند نیومد رفته بودند در خونه ببیند چرا نیومده دیده بودند چمدونش دستش داره میره خونشون اینقدر براتون ارزش قائل هستند حالا خود دانید
البته ناگفته نماند که هستند زنان خانواده داری که در صورتیکه مرد به دلایل منطقی از خانمش جدا شده باشه ازدواج مجدد بکنند و زندگیه خوبی هم داشته باشند به امید داشتن جامعه با فهم و شعور اجتماعی بالا و متعادل
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام حبیبه جان ممنونم بابت کانال خوبتون خانمی که تو کمرتون کیست هست منم همینطور هستم چندتا کیست تو کمرم هست هر کدوم اندازه یه بادوم چندتا دکتر رفتم گفتند ممکنه به نخاع چسبیده باشند بهتره دستشون نزنی بعضی پزشگا هم گفتند اگه دستشون بزنی در بیاری بیشتر میشوند
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چگونه از ابتلا به چاقی شکم، نازایی و کبد چرب پیشگیری کنیم؟
⛔️اب یخ خوردن عامل نازایی و نفخ شکم و مانع انعقادبسته شدن نطفه و عامل کبد چرب و مضرویژه برای زنان و دختران
👤حسین خیراندیش
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نازنین بچه ها خونه زن عموم جوریه ک دوتا زن عمو هام تو یه خونه بودن وقتی گریه میک
#داستان_زندگی 🌸🍃
نازنین
فرداش نازنین رفت کلاس اونجا فضا راحت و خوب بود اما نازنین ی دختر حجابی بود و بنا بر خجالت یکم ساکت بود
تو همین بین چشمش خورد به یه پسر خیلی چهره نازی داشت اروم بود نگاه به دخترا نمیکرد اما ی تیپ خیلی خوشگل زده بود تیشرت قرمز شلوار مشکی و کفش قرمز
نازنین ناخواسته نگاهش میکرد مجذوب حیا و چهرش شده بود همش میگفت این اشناست واسه من شبیه یکیه اما هرجی فکر کرد نفهمید شبیه کیه یکم از این و اون پرس و جو کرد فهمید همه صداش میزنن سید
توی کلاس همه به نازنین میگفتن دخی شیطون یا د.ش مخفف دخی شیطون کلا کسی زیاد با اسم صداش نمیزد از همون روز اول جمع صمیمی بود بچه ها دور نازنین بودن باهاش نقش تمرینی اجرا میکردن اما اون نه.
نازنینم از اول تا اخر تو فکر اون پسر بود اونی که بهش میگفتن سید اونی ک اروم بود و نسبت ب نازنین محل نمیزاشت
نازنینی که تو اون سن انقد بغلی بود با اینکه با حجب و حیا بود اما همه بغلش میکردن بوسش میکردن اونجا از اون پسر زیاد محل نمیدید
بچه ها این وسط سال قبلش بالاخره اصرار های من حواب داد و مامانم برام بعد ۱۲ سال ی اجی به دنیا اورد تا از تنهایی در بیام اسمش هم نازیلا گذاشتن
اون روز همشو به اون پسری که فقط میدونستم بهش میگن سید فکر میکردم رفته بودم پشت پنجره کلاس و فقط فکر میکردم ینی میشه خدا اینو بهم بده ینی میشه به دلش بندازه؟
وقت نهار یکی از پسرا رفت واسه همه فلافل خرید وقت خوردن کلی بهم گفت بخور اما محل نمیدادم نمیدونم چرا منی ک اسمم دخی شیطون بود جلو اون سید انگار همه سلول هام تغییر میکردن انگار میشدم ی نازنین دیگه یکی که با این دختر زمین تا اسمون فرق داشت
من دختری بودم ک ازادانه با هر پسری دعوا میکردم اریا رو هم فقط ی دوست میدونستم و بهش وابسته شده بودم در همین حد با بقیه پسرا لج بودم کلا واسه خودم یلی بودم اما جلو سید انگار دلم میخواست از دور نگاش کنم
وقتی چشماش ناخواسته بهم میوفتاد قلبم ی جور دیگه میزد.
گاهی میگفتم کاش دوستم داشته باشه
گاهی میگفتم برو بابا حماقته
گاهی دلم تشنه ی نگاهش میشد
گاهی میگفتم ن همش الکیه من دنبال محبت دیدنم
خودمم نمیدونستم چمه رو ی صندلی نشسته بودم دقیق یادمه ی شال کرمی سرم بود با ی مانتو سبز یشمی ک شلوار کرمی. همش با دستام و چادرم بازی میکردم نگاه به تیپم میکردم چیزی کم نداشته باشم
تووهمین بین بود دختر خالم با چندتا از بچه ها میخواستن برن شهرداری و بسیج و اینجور جاها تا حمایت جلب کنن گفتن کلاسو خالی ول نکنیم از دخترا من مونده بودم و از پسرا اون سید با ی نفر دیگه موند
وقتی فهمیدم انگار دیگه قلبم میخواست بیاد بیرون از سینم
خوشحال بودم همه داشتن میرفتن اینطوری حس میکردن انقد نگا میکنم تا عطش دلم خالی بشه اخه همش فک میکردم نگاهام برا اینه که بدونم شبیه کیه چرا واسم چهرش اشناست گفتم اگ اینا برن راحت میشینم انقد نگاهش میکنم و تحلیلش میکنم تا یادم بیاد شبیه کیه
وقتی رفتن انگار تازه فهمیدم چی شده و من جلو اون توانایی هیچ کاری نداشتم چ برسه به خیره نگاه کردن دوباره گوشه گیر نشستم فقط پاهامو نگاه میکردم گاهی یواشکی دیدش میزدم انگار دیگه داشت بین عقل و دلم جنگ میشد ک یه صدایی فهمیدم (دقیق یادم نی یا صدا پت و مت بود یا خروس یا اهنگ پلنگ صورتی)
سرمو اوردم بالا میون این همه خجالت نیشم تا بناگوشم باز شده بود از خنده ک دیدم ی گوشی نوکیا دستشه صداشو قط کرد نگام کرد نگاش کردم قلبم وایساد نمیدونم چی شد مات شده بودم اروم گفت شرمنده این گوشی مال یکی از دوستامه گوشی خودم خرابه ابن رو هم بلد نیستم اهنگشو عوض کنم اگ شما بلدین بدم تغییرش بدین مات یکم نگاش کردم وقتی ویندوزم بالا اومد فهمیدم نگاه کردنش برا اینه ک از من منتطره جوابه سر سری هول کردم گفتم ن و باز سرمو انداختم پایین
شاید باورتون نشه انگار تو دلم جنگ بود نمیدونم چم شده بود با هیچکس حرف نمیزد وقتی باهام حرف زد انگار تو دلم جشن و پایکوبی ب پا بود از ی طرفم میگفتم بسه نازنین ول کن اینو
تو حق نداری کسیو تو زندگیت راه بدی میخوای باز شکست بخوری باز بدبخت بشی تو هرکیو بهش وابسته بشی خدا ازت میگیره پس ول کن
اخه ی مدت به شدت وابسته شده بودم ب مادربزرگ پدرم هر روز میرفتم خونشون یهو تو یک سال دوتا مادر بزرگ های پدرم فوت کردن
با خودم میگفتم دنیا با من لجه مادر بزرگ خودم ک قبل از اومدن من از دنیا رفته اینم ک اینطوری شد مادر پدرمم خوب بود اما دختر عمم ک همسن من بودو تو اون زمان همه بیشتر دوست داشتن ی جورایی تو اون سن خیلی اضافی بودم🥲
خلاصه انقد تو فکر بودم ک حد نداشت اصلا اون پسری ک به جز ما تو کلاس بودو از یاد برده بودم ی بار ک سرمو بالا اوردم دیدم اون پسر در حال کنجکاوی تو همه جای اتاق بود سید یهو نگا کرد به من گفت ایشون فضول نیسنا راجبش یوقت فکر بد نکنید ایشون فقط کنجکاوه ....
#نکات_سلامتی 🍎
💊💊💊✅
اگر خروپف میکنید مواردزیررا با نگاهی به طب سنتی تدبیرکنید 👇
🔶ممنوعیت قهوه و نستکافه و چای سیاه و سبز
🔸ممنوعیت مصرف انواع چربی های با ترانس بالا
🔶ممنوعیت اب یخ و فالوده وبستنی
🔶ممنوعیت شکلات های تلخ و رنگی
🔶ممنوعیت گوشتهای قرمز بالاخص گاو و گوساله
🔶ممنوعیت سرخکردنیها
🔶ممنوعیت سسها ودسرهای شیرین
🔸ممنوعیت دراستفاده ادویه جات خیلی گرم
🔸ممنوعیت مطلق دخانیات و الکل و قلیان و موادمخدر
🔸ممنوعیت پرخوری
🔸دوری ازیبوست بطور مطلق
🔸کاهش خلط کثیف و مزمن درسیستم گوارش با خوردن نوشیدنی های مثل شربت خاکشیر و شربت گلاب با بیدمشک و....
🔸مصرف تغذیه رطوبتی مثل آشجات و دوری ازتغذیه های خشک مثل ماکارونی و...
🔸ایجاد بخورات درفضای خانه
🔸نرم سازی پوستهای بدن ازگردن تا نوک پاها ( منهای اندام تناسلی) دربدو ورود به حمام با روغن مالی زیتون یا بادام شیرین به روش ارام و سپس شتشوی بدن ( البته اندکی چربی بماند)
🔸مصرف عرق بابونه رقیق کننده خون و بازکننده مغز روزی یک لیوان
🔸مصرف سیب درختی یا هویج
🔸روغن کنجد ارده یا بنفشه با پایه زیتون به سرتان بمالید
🔸مصرف بامیه گیاهی بعنوان یک خورشت مفید
🔸مصرف شربتهای شیره انگوروتوت و انجیر و خرما بصورت مرکب
🔸مصرف دمنوش گیاهان اسطوخدوس با بهارنارنج با بادرنجبویه بصورت ترکیبی / شب یک ساعت قبل موقع خواب
🔸پرهیز از مصرف شامپوهای ضد چربی مو
🔸چرب کردن روی بینی با روغی بادام شیرین
🇮🇷🇮🇷💊💊💊💊خروپف و سروصدای و خیمازه های طولانی در حین خواب و راهکاردرمانی بر مبنای طب سنتی
???? علت خروپف بیشتر سرد و خشکی مغز است
شقیقه ها و پیشانی را با روغن سیاهدانه ماساژ بدهید
روغن سیاهدانه روشبی دو قطره در یکی از سوراخ های بینی بچکانید تا ۴۰ شب
مصرف هفت مغز خشکبار روزی یک قاشق
گرم کردن عروق مغز یک ساعت قبل خواب با خوردن سه عرق ترکیبی بادرنجبویه با اسطوخدوس با بهارنارنج
از خوردن تغذیه با مزاج سرد پرهیز کنید
?? خروپف مغز علل و علایم زیادی دارد
اول تاج سر را باروغن بادام شیرین با پایه بادام یا روغن کنجد مرغوب هرشب چرب کنید
یکساعت قبل خواب مخلوط عرقهای بهارنارنج + اسطوخدوس + بادرنجبویه میل کن
هفت مغز خشکبار بخور به اندازه یک قاشق مخلوطی .
عسلاب میل شود
گرده گل زنبور عسل یک قاشق چایخوری در یک لیوان تب ولرم با اندکی عسل
???علی ایحال خروپف را نادیده نگیرید چون کم کاری مغزی محسوس است باید مغزتقویت شود و تغذیه سرد مثل دوغ و تغذیه سودا مثل گوشت گاووقارچ ونوشیدنی چای سیاه و سبزالزاما خداحافظی کنید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
25.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درمان سنتی فیبروم رحم❌
#فیبروم
#رحم
#کیست
#میوم
#طب_ایرانی #طب_اسلامی #طب_سنتی #خیراندیش
#نسخ_استاد 🎪🍓🌱˼
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
با عرض سلام و خسته نباشین خدمت ادمین محترم و اعضای بزرگوار پاسخگو. یه مشکلی داشتم خواهش میکنم هر چی بزارین گروه شاید دوستان راه حلی داشته باشن وآن اینکه البته با عرض معذرت 🙇♀️ من خلط بینی ام خیلی زیاده طوری که نیاز نیس که سرما بخورم یا نه همینطوری همیشه هستش موقعی که گریه کنم دیگه بیش از اندازه س، حموم که میرم به محض اینکه برم زیر دوش خود بخود سرازیر میشن و مجبورم چن بار بینیم تخلیه کنم و اصلا مثل بچه کوچک باید برم جلو آیینه وبینیمو تمیز کنم در کل خیلی اذیت میشم . البته اینو هم بگم نزدیک پریودم و در چن روزی که پریود هستم این اخلاط بیشتره و به صورت رقیق هستش که خیلی خسته کننده س ببخشید که طولانی شد و پیشاپیش از راهنمایتون متشکرم. اجرتون با حضرت زهرا سلام الله علیها 🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه خواهران سرزمینم وحبیبه خانوم ممنون از کانال خوبتون اگه میشه لطفاجواب منوبدید مادرم 69سالشه تقریبا15/۱۶ساله ک سرفه میکنه بعضی وقتها سرفه هاش خشکن وبعضی وقتها خلط داربخاطرسرفه قلبش دریچه ش گشادشده واقعادیگ نمیدونیم چکارکنیم هردکتری ام ک فکرشوبکنیدبردیمش توروخدااگ میتونیدکمکم کنیدمتشکر
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
دوستان سلام
برای خلط پشت حلق چه کنیم تا رفع بشه
از کجا بفهمیم مربوط به مغز هست یا معده
و آیا خوردن سیاهدونه و عسل باعث ایجاد یا تشدید خلط میشه؟ لطفا راهنمایی کنین ممنون از لطفتون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام مهربانان و خداقوت
من ۱۵ سال پیش موهام رو دکولره کردم و چون موادش بد بود موهام خیلی نازک و کم پشت شده تو این سالها روغن سیاهدونه و آرگان و...زدم ولی تکون نخورده یه کم پرپشت شده ولی نازک چه کنم کسی تجربه منو داشته کمکم کنین ممنون عاقبت به خیر شین
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام چه کنیم ناخن محکم بشه و راحت نشکنه یک ماهی هست ناخنام میشکنه لطفا راهکار بدین و لطف میکنین
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خانم ۲۵ ساله و همسر ۳۲ ساله و یه بچه سه ساله دارین می پرسن بچه بیارم
خانم جان بیارین بهترین فاصله سنی رو دارند با هم بزرگ میشن و بزرگه کوچیکه رو ساپورت میکنه و حتی تربیت میکنه چون شما پرورشش دادین اونم با تربیت شما که در وجودش نهادینه شده خیلی کمک کننده اس برای تربیت بچه دوم و انگار بچه دوم رو بچه اول بزرگ میکنه و بذارین همبازی و همزبون داشته باشه . با چالشهای بین خودشون بتونن چالش با دیگرون رو پشت سر بگذارند
حتی ممکنه قدم بچه دوم زندگیتون رو متحول کنه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوبید
کسی درمان برای میلیاا زیر چشم داره زیر چشمم دونه های ریزی زده نمیدونم چکارش کنم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان .من دوبار قبلا زایمان طبیعی داشتم وضع پوست شکم من خیییلی خرابه.خیلی افتاده و پر از ترک بارداریه .آیا میشه پوست شکم رو عمل کنن و بکشن صاف بشه؟کسی تا به حال این کارو انجام داده؟
#ایدی_ادمین👇💜
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
سلام ایام به کام❤️
#چالش_دوازدهم 😍
شما کسی رو دیدین کار خونگی بکنه؟؟
یا توی خونه درامد داشته باشه ؟؟؟
چی بوده کارشون و درامدشون چقدر بوده؟؟
خیلیا دنبال کار خونگی میگردن ایده بدید بهشون اونایی که فعالن😍🙏🏻
برامون تعریف کنید😍
ادمین 👇🌹
@adminam1400
منتظریم ❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 با عرض سلام و خسته نباشین خدمت ادمین محترم و اعضای بزرگوار پاسخگو. یه مشکلی داشتم
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام دیدم دوستان تو پیامهاشون خیلی نوشتند که شوهرشون به حرف مادر و خواهراش گوش میکنند اولا عزیزم اینقدر حساس نباشید چه عیب داره ان شاء الله ادمهای خوبی هستند و دعای خیرشون برکت زندگیتون باشه من خودم شوهرم همینطور بود منم مخالفتی نمیکردم ولی با دقت رصد میکردم و دروغاشون رو تحویل شوهرم میدادم مثلا یه روز خواهرشوهرم گفته بود دستمون تنگه و نداریم و..... خلاصه شوهرم کلی به من چیز گفت که تو رفاه هستی و خواهرم خیلی اذیت میشه دو روز بعد عکسی از سفربه کیش گذاشت منم خیلی اروم به شوهرم گفتم کاش یه کم پول داده بودی به خواهرت اخه سفر به کیش خیلی هزینه اش بالاست خلاصه یهویی جا خورد اروم اروم حالیش کردم که دروغ میگویند خلاصه قصه این شد که دیگه چشمی شد و گوشی فهمید خیلی دروغ میگویند
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام حبیبه خانم شرمنده من باز مزاحم شدم ببخشید خواستم خدمت خانمیکه 25 ساله ازدواج کرده اید و دختر خواهر شوهر تون 18 سالشه گوشه نیشه میزنه گلم یه دفعه تو جمع جوابشو بده خردش کن یه کم داد بیداد میکنن تموم میشه مادر شوهرم سالها تهمت زد پیش همه به من حرفهای زشت میزد اینقدر تحقیرم میکردبعدم چندتا دروغ میگذاشت رو ش تحویل شوهرم میداد منم یه روز که خونه یکی از فامیلها همه دور هم جمع شده بودیم یه جمله ای گفت خیلی ناراحت شدم منم شروع کردم رگباری هرچی تا حالا بد و بیراه گفته بود همه رو تحویلش دادم همه مات و مبهوت نگاه میکردند خودم از لحاظ اجتماعی وجهه خوبی دارم همه قبولم دارند بنابراین همه از من حمایت کردند اونم از بس عصبانی شد گفت الهی پدرت بمیره منم گفتم اگه مرد میبرند خاکش میکنند چیزی به تو نمیرسه خیلی جا خورد گفت اشی برات میپزم یه وجب روغن روش باشهگفتم من یه اش اماده برات دارم ده من روغن روش هست خلاصه با عصبانیت از اتاق رفت بیرون اومدم خونمون عصری شوهرم گفت پاشو بریم خونه مادرم منم پاشدم رفتم اصلا به رو مبارک نیاوردم بعدم دیگه تموم شد وقتی فهمید منم زبان دارم میتوانم جواب بدهم تمام شد شما هم بهتره یه بار جواب بدهید اونوقت میبینید که کمتر میشود
دریا
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خدمت اقای 29 ساله که خانمشون 26 سالشه و فرمودید که به خانم تون محبت میکنید ولی ایشون از اینکه بروید خونه باباتون ناراحت میشوند پسر گلم اگر شما خانمتون رو سیراب از محبت میکردید ناراحت نمیشد منظورم اینه که با زبانتون بیانی مثلا اره خانوم خوشگلم فدات شم نمیخام ناراحتت کنم ولی پدرم انتظار داره یه موقع دلش میشگنه میدونم پدذ مدیون هست و شرعا بدهکار ولی اگه شما خانومیکنی گذشت کنی خدا صدها برابرش رو بهمون میده و دیگه اینکه اگه واقعا پدرتون نیاز به شما دارن کاری دارندخب تشریف ببرید ولی اگر به وجود شما نیازی نیست چرا لجبازی میکنید به جای اینکه هفته ای سه مرتبه برید خونه بابا هفته ای یه مرتبه برید به جاش خانمتونوببرید بیرون بگردونید من خودم یه زنم شوهرم وقتی میرفت خونه مادرش و بعد میومد خونه اخلاقش 180درجه تغییر کرده بود ماشاالله به وجود پر فیض شون قشنگگگگگگ حسادتشونو منتقل میکردند این اواخر حتی بچه ها هم متوجه میشدند وقتی شروع میکرد بهونه گرفتن و..... 😔 بچه ها میگفتند بابا رفتی خونه مامانجون!!!!!!!
بعله یه جای کار عیب داره شما متوجه تغییر رفتارت نمیشی ولی خانمت متوجه میشه ونا خواسته محبت لازم رو به جا نمیاورید کم کم این دلخوریها جمع میشه و خدای ناکرده تحمل خانوم تموم میشه و کار از کار میگدره مراقب باشید از بیاناتتون پیداست خانمتون رو دوست دارید اما در حقش کم لطفی میکنید
منم دریا
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام گلم عروس خانوم عزیزی که شوهرت کارت عیدی رو داده مادرش به شوهرت بگو خیلی دلم برا مادرت تنگ شده یا بچه ااتو بفرست مرتب بروند خونه مادر شوهرت خلاصه بعد یه مدت که خرجش زیاد شد میگه این کارتتونو بگیرید وبرید ان شاء الله همینطور باشه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خواهری که زخامت رحم داری گفتن عمل شی منم همینطور بودم دوستان گفتن پیه دور جگر بز یا بزغاله را اب کنم روزی یکبار دوقاشق بریز تو ظرف تخم مرغی توش بپز بانون بخور بعدم یک لیوان ابسرد روش بخور من سه روز خوردم خوب شدم الانم دوباره یائسه شدم یکساله براظهور مهدی صلوات
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام درجواب خواهری که گفتن تیروئیدش بزرگ شده دکترگفته بایدعمل بشن من چندسال پیش عمل کردم خداراشکرمشگلی ندارم هرروزصبح ناشتا یک ونیم قرص لووتیروکسین میخورم شماهم باچندتا دکترمشورت کن اگه همه نظرشون به عمل هست هرچه زودتر پیگیرباشید.انشاالله هرچه زودتر سلامتیتونا بدست بیارید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱بزاق سگ زیر میکروسکوپ با انواع کرم!!!😱
وقتی اسلام معتقد است با سگ معاشرت نداشته باشید
یعنی کاملا به ضرر انسان است.
اما کنار رختخواب برخی هاـ.. 😔😔😔
آیا با شستن بدن سگ و حمام کردن، شما می توانید بزاقش را پاکسازی کنید؟
ذات سگ لیسیدن مخرجش است.
یعنی پس از غائط، مخرجش را با لیسیدن پاک می کند (فیلمش را قبلا در قفس مشاهده کردم)
سپس با همان زبان تمام اجزای بدنش را می لیسد یا می خاراند...
یعنی از زبان حیوان گرفته تا کل بدنش آلوده است.
این کرم ها در بدن حیوان فعال نیستند و نمی تواند تکثیر شوند، اما همین ها وارد بدن انسان شدند، محیط خوبی برای تکثیر و رشد است...
نکته: نشر حداکثری جهت اطلاع کسانی که خلاف احکام دین اسلام عمل می کنند»
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 ادامه ولي با درنگي كه از خود نشان دادم، پيرمرد آنچه را بايد بفهمد، فهميد. جلو
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
ادامه
از بدهي خود را تسويه كردم، ولي به خاطر بيماري نتوانستم بقيه بدهي خود را پاك كنم. صندوق در زير تخت من است، پس از مرگ من آن را بردار و در ميان افراد نيازمند قسمت كن. تقاضاي من از تو همين است و بس!
من هم به پدرم قول دادم كه در اولين فرصت به وصيت او عمل كنم. ولي متأسفانه پس از مرگ پدرم، به خاطر آمد و رفتها و مراسمي كه بود وصيت پدر را فراموش كردم!
ديشب در عالم خواب، صحنه دلخراشي را به من نشان دادند كه تا آخر عمر از ياد من نخواهد رفت!
در عالم رؤيا ديدم كه به حساب پدرم رسيدگي ميكنند و او مرتب التماس ميكند كه من تقصيري ندارم!
دخترم كوتاهي كرده است! در آن اثنا نگاه پدرم به من افتاد و با تندي به من گفت:
ديدي چه به روز من آوردي؟ مگر به من قول نداده بودي كه در اولين فرصت به تنها تقاضايي كه از تو داشتم عمل كني؟
چرا محتويات صندوق را به نيازمندان ندادي؟
در آن لحظات آرزو ميكردم كه زمين دهان باز ميكرد و مرا ميبعليد! از شدت شرم نميتوانستم به چشم پدرم نگاه كنم!
گفتم: چگونه ميتوانم كوتاهي خود را جبران كنم؟
و پدرم در حالي كه دو مأمور عذاب ميخواستند او را با خود ببرند به من گفت:
دخترم! به اين آقا خوب نگاه كن! اين آقا فردا صبح درست سر ساعت 9 از شدت فقر و درماندگي و نااميدي گوشي تلفن را بر ميدارد تا با خدا دو سه كلمه درد و دل كند!
لطف خدا شامل حال من ميشود و شمارهاي كه ميگيرد، شماره خانه شماست! تو بايد گوش به زنگ باشي و اين فرصت را از دست ندهي! آن صندوق متعلق به اين آقاست! دخترم! اين آخرين فرصت است! مبادا آن را از دست بدهي!
به طرفي كه پدرم اشاره كرده بود، نگاه كردم. ديدم شما با همين لباس و با همين شكل و قيافه آنجا ايستادهايد و به من نگاه ميكنيد!
و امروز درست ساعت 9 صبح بود كه تلفن زنگ زد و شوهرم به سفارش من ملتماسنه از شما خواست كه تلفن را قطع نكنيد و بقيه ماجرا را كه خود بهتر ميدانيد!
مثل اينكه از يك خواب دراز بيدار شده باشم، نفس عميقي كشيدم و نگاهي به اطراف خود انداختم. شرايط تازهاي كه داشت در زندگي من اتفاق ميافتاد به اندازهاي خارقالعاده و غافلگير كننده بود كه نميتوانستم باور كنم! مگر ميشود زندگي يك انسان در كمتر از چند ساعت اينقدر دستخوش دگرگوني شود؟!
من ، طلبهاي كه از ترس آبرو و بيم طلبكاران، همسر و فرزندانم را در شهر قم به امان خدا رها كرده و به تهران آمده بودم، الآن در موقعيتي قرار داشتم كه يكي از ثروتمندترين خانوادههاي اشرافي تهران عاجزانه از من ميخواستند كه به كمك آنها بشتابم و صندوق پول و جواهري را از آنان بپذيرم كه نميتوانستند آن را در جاي خود به مصرف برسانند؟!
راستي از ديشب در من چه تغيير شگرفي رخ داده بود كه اين دگرگوني اساسي را به دنبال داشت؟!
جز روي آوردن به خدا و از ژرفاي دل خدا را صدا زدن؟!
بر درگاه كريمه اهل بيت عليهاالسلام سر ساييدن و ارتباط قلبي خود را با عوالم مارورايي برقرار كردن؟!
و سفره دل خود را در پيشگاه خداوند مهربان گشودن واز او استمداد كردن؟!
به دستور بانوي خانه، كليد صندوق را آوردند و او از من خواست تا قفل آن را باز كنم، و من پس از دو ركعت نماز و عرض سپاس از الطاف خداوند چاره ساز، در صندوق را باز كردم. محتويات صندوق از اين قرار بود:
الف- يكصد هزار تومان پول نقد!
ب – يكصد و پنجاه عدد سكه طلا!
ج – پنجاه قطعه الماس و جواهر!
د- سند مالكيت قطعه زمين مرغوبي به مساحت بيست هكتار در شمال تهران.
هـ - و نوزده قطعه اشياء عتيقه و قيمتي!
سردفتري را به آنجا احضار كردند و فيالمجلس مالكيت زمين ياد شده را به نام من تغيير دادند و پس از صرف ناهار و ساعتي استراحت به همراه راننده به طرف قم حركت كرديم.
هنگامي كه به قم رسيديم، به راننده گفتم:
در نزديكي ميدان آستانه توقف كند، و من پس از تشرف به حرم مطهر كريمه اهل بيت، حضرت معصومه عليهاالسلام
عرض نيايش به درگاه خدا و سپاس از مراحم كريمانه آن حضرت در گشودن گره كور زندگيام، در آن مكان مقدس با خداي خود پيمان بستم كه از ثروت بيحسابي كه نصيب من شده، در بر طرف كردن نيازهاي اساسي نيازمندان جامعه استفاده كنم و آن را در اموري كه خشنودي خدا و خلق خدا در آنست، مصرف نمايم.
اولين كاري كه پس از مراجعت به خانه انجام دادم، پرداخت بدهيهايي بود كه از آن رنج ميبردم، و بعد خانه نقلي كوچكي را به مبلغ سي و پنج هزار تومان خريدم و همسر و فرزندانم را پس از سالها خانه به دوشي در خانهاي كه متعلق به خودم بود سكونت دادم.
من مشورت با افراد خدوم و كاردان نيمي از آن ثروت هنگفت را در امور مشروعي سرمايهگذاري كردم و كه منافع قابل ملاحظهاي داشت و با نيم ديگر آن چندين باب دارالايتام، دبستان، دبيرستان، مسجد و درمانگاه و داروخانه شبانهروزي احداث، و آب آشاميدني و بهداشتي اهالي چندين روستا را با صدها متر لولهكشي تأمين كردم
از آن روز تاكنون از منافع سرمايهگذاريهايي كه كردهام هزينه تحص
يلي دهها كودك بيسرپرست را از دوره دبستان تا تحصيلات عالي و نيز هزينهها جاري چندين مؤسسه عامالمنفعه را پرداخت ميكنم و آمار دقيق اين خدمات را به تفكيك در كتابي كه ملاحظه ميكنيد ذكر كردهام و آرزو ميكنم افراد نيكوكاري كه اين كتاب را مطالعه ميكنند، در گره گشايي از كار بندگان خدا و تأمين نيازمنديهاي آنان، اهتمام بيشتري از خود نشان دهند.
#پایان ✅
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#داستان_یک_اشتباه ❌
شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم
همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم
همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی
بهترین مادر دنیا هم میشی
بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی
اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم
بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
کانال مخصوص #متاهلین میباشد❌❌❌
#ارسالی_اعضا ❤️🍃
شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی میگفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
انقدر موهام ناز شده 😍
#حرف_اعضا 🌻🍃
سلام برای این دوست عزیزمون مینویسم
من هم شرایط مشابه شما رو داشتم
پدری که در ۲۷ سالگی تصادف کرد. و به رحمت خدارفت
پدربزرگم که دست دخترشو گرفت مهریه رو بخشید کل طلاهایی که پدرم خریده بودن؛به مادربزرگ پدریم پس دادن و رفتن و پشت سرشونم نگا نکردن
مادری که بعضی وقتا دوراز چشم پدرشان؛یواشکی میومد منو میدید تا ۷ سالگیم و بعداز اون به پیشنهاد مادربزرگ عزیزم و معلمم دیگه نیومد دیدنم
و مادربزرگ عزیزی که از یک مادر مهربانتر بود برام
همون بچگی املاک پدریمو قبل از اینکه عموی نامردم بالا بکشه به نامم سند شش دانگ زد
و تمام تلاش خودشو کرد تا من بهترین ها رو داشته باشم
خدابیامرز آبای نازنینم(به مادربزرگم آبا میگفتم)هم پدر بود برام هم مادر
بهترین کلاس و بهترین دانشگاه درس خوندم
بهترین طلاها رو برای من گرفتن اندازه یک عروس طلا داشتم
ولی همیشه ته قلبم جای خالی پدر رو حس میکردم
شاید اگر پدرم بود من اینهمه تو ناز و نعمت بزرگنمیشدم
پس قدر دان حظور پدر تو زندگیتون باشین
داستان زندگی من تا یه جایی خیلی خوب بود
و اون ازدواج من بود
با کسی که فرسنگها از هم از لحاظ فرهنگ؛جایگاه اجتماعی،ثروت؛و حتی اعتقادات دینی تفاوت داشتیم
۱۶ سال از ازدواج من میگذره و من نه ساله که آبای عزیزمو ازدست دادم
مادرم الان کنارمه
باهم رفت و آمد داریم ولی اون حس مادر دختری بینمون نیست
طفلی خیلی تلاش میکنه ظلم پدرشو جبران کنه ولی خب بعضی وقتا نمیشود که نمیشود که نمیشود ...
تو این ۱۶ سال،مادر شوهر و پدر شوهرم تا تونسته جنگ شهر و روستا راه انداختن(اونا روستایی هستن بنده شهرستانی)
تا تونستن بین من و همسرم اختلاف ایجاد گردن
سنگ انداختن زندگیم
با زبان نیش دارشون هردو تا تونستن نیش زدن
ولی خب خدا خیلی بزرگه
من دست دست نکردم که زندگیم بعداز مرگ آبای نازنینم از بین بره
بچه دار شدم
دنبال شغل مناسبی که علاقه داشتم بهش رفتم
والان شکر خدا هم درآمد خوبی دارم هم سه فرزند که از خون خودم هستن
تنها نیستم دیگه
درحقیقت وقت ندارم تا بشینم غصه بخورم
میخوام بهتون بگم من غم و غصه زیاد کشیدم
حتی یه فرزند پنج ماهه مو از دست دادم
و تجربه م نسبت به سنم خیلی بیشتره
چون تو سن پایین ازدواج کردم و انواع ملایمات و ناملایمات دنیا رو چشیدم
پس الکی دنیا رو به کام خودتون تلخ نکنین
تا زنده ایم زندگی باید کرد
دنیا هنوزم قشنگیای خودشو داره
فرزندان صالحی بیارین و با عشق بزرگشون کنین
خواهین دید که وقتی برای غصه خوردن ندارین
و اوقاتتونم به بطالت نمیگذره و سرگرم شیرین ترین شیرینی زندگی یعنی بچه هاتون میشین
دنبال یه شغل مناسب برین که علاقه مندین و با جدیت ادامه ش بدین تا موفق بشین
هر مسیری برای رسیدن به هدف سختی خودشو داره
مهم اینه که جا نزنین و با عشق از این مسیر گذر کنین
انشاءالله موفق و سربلند باشید
تعجیل آقامون امام زمان (عج)صلوات
* اسمم باشه مهربانو*
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
کسانی که حامله میشن ولی سقط میکنن از انگور استفاده کنن
خودمم دو بار حامله شدم ولی خود به خود در سه ماهگی جنین سقط میشد
دکتر گفت اگه حامله بشی و این بار سقط کنی شاید دیگه نتونی حامله بشی من دریک شهر دیگه زندگی میکردم مادرم از باغ انگور هربیست روز یک بار یه جعبه بزرگ انگور میفرستاد خلا ص به همسایه ها میدادم اما این قدر زیاد بود که من صبحانه نان و انگور بین صبحانه و ناهار انگور
بین نهار و شام انگور
شام هم نان و انگور حتی موقع خواب هم انگور وقتی گرسنه میشدم فقط انگور میخوردم
خلاصه فقط ناهار کمی برنج میخوردم
آنقدر انگور دوست داشتم حیفم میومد انگور ها خراب بشه یک ماه تمام انگور خوردم تا اینکه یه دفعه از انگور بدم اومد حتی در یخچال رو باز میکردم حالم بد میشد بطوری که از اسم انگور هم حالم بد میشد هر چی تو یخچال بود ریختم بیرون یخچال رو باشیلنگ شستم
یک ما بعد فهمیدم حامله ام خیلی استرس داشتم تا اینک سه ماهگی رو رد کردم دکتر هم تعجب کرده بود
پیش هر کسی میگفتم میخندیدن باور نمیکردن
توی کتاب دکتر برای همه هم نوشته بود که انگور برا کسانی که سقط میکنن خوبه وا از مزایای انگور خیلی زیاد نوشته
وقتی دیدم کسی باور نمیکنه دیگه هیچ وقت نگفتم
اما تو این کانال تصمیم گرفتم تجربه خودم رو بگم انشاالله کسانی که این مشکل رو دارن مشکلشون حل بشه وبه لطف خدا با این مائده بهشتی( انگور) دامنشون سبز بشه
من الان سه تا بچه دارم خدارو شکر
حتی تو حاملگیهای بعدی دیگه هیچ مشکلی برام پیش نیومد
اگه بتونید از انگور ارگانیک عسکری استفاده کنید خیلی خوبه چون خودم از این انگور استفاده کردم
انشاالله که مشکلتون حل شد برا بچه هام دعا کنید
برا سلامتی امام زمان صلوات🌹🌹🌹
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 با عرض سلام و خسته نباشین خدمت ادمین محترم و اعضای بزرگوار پاسخگو. یه مشکلی داشتم
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام خسته نباشید
من بابت اون پیامی ک خانومی گفتن دوماهه خونریزی دارن خانوم شما مشکلتون باید جدی بگیرین خواهر من هم چهارماه خونریزی داشت شهرستان سه تا دکتر رفت گفتن باید کورتاج بشی، بردیمش مشهد متخصص زنان خانوم دکتر سمیه بلندی ازش از رحمش نمونه گرفتن جوابش اومد ک پیش زمینه سرطان رحمه ک علتش هم بیشتر استرس و جوش هست حالا هم هی میره دکتر .توهم جدی بگیر بهترین دکتر ک هنوز زوده امکان داره فقط رحم رو بردارن وگرنه به همه جاهای بدن آدم سرایت میکنه .درضمن دکتر رژیم غذایی میدن ک مریضی سرعتش کمترشه
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام به همه عزیزان. اون خانمی که تنگی کانال کاراپال داره حتما با ورزش کاردرمانی بهتر میشه ونیاز به عمل نداره
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام به همه دوستان. خانمی که استرس زیاد دارن و فرزندانش ۱۸ و ۲۷ ساله هس داروی صد اضطراب مثل اسنترا زیز نظر پزشک مصرف کنن خیلی بهتر میشن. التماس دعا
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام ووقت بخیرخدمت شماوهمه ی بانوان سرزمینم
سوال اورژانسی
برای کسی ک دوره ی قائدگیش دقیقا افتاده ب سفرزیارتیش
راه گیاهی وسنتی وبدون عارضه ای هست که خودتونم ازش نتیجه گرفته باشید
یک هفته قائدگیش عقب بیافته
ب داروهای هورمونی حساسیت داره
دعاگوی همتون
ممنونم ازهمه شما
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خدمت همه عزیزان در مورد اون خانمی که مادرشوهرش ممکنه سحرشون کرده باشه داشتم باخودمیگفتم خدایا اینا چجور انسانهایی هستن که دست به این کارها میزنم کسی که برای اولادخودش بد بخواذ برادیگران چطوره من شب سرمو میذارم بخوابم میگم خدایا هیچوقت منو پیش خودتو مخلوقات روسیاه نکن هیچ دینی به گردنم نباشه امیدوارم خداوند همه مونو براه خیر هدایت کنه و عزیزم به فرموده آیت اله بهجت هرکسی روزی ۵۰ایه ازقران رو تلاوت کنه ونماز اول وقتشم بخونه هیچ سحری بهش اثر نمیکنه ودوراز جون اگه زندگی شما خراب بشه چی به اون مادرشوهر میرسه پسرش دیگه ازدواج نمیکنه ؟ شک نکن اینا تواین دنیا تقاص پس میدان متاسفانه اینقدر ایمانشون بخدا ضعیفه که درکشو ندارن بفهمن ان شاالله وبه لطف خدای مهربان شوهرت برگرده پیشت و زندگیتون خوب روبراه بشه
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خدمت دوست عزیزی که پسر گلشون کاردیو میو پاتی یاهمون ویروس سرماخوردگی که از افراد مست به بچه ها منتقل میشه اینکه پزشگان تاکید براین دارندکه نوزاد تا 6 ماهگی فقط با پدر و مادر و افراد محدو د تماس داشته باشه به خاطر بروز چنین بیماریهای خطر ناکی هست من خودم یه دختر 2/5ماهه داشتم یه خانمی رفته بود کارهای مادر بیمارش رو کرده بود و از اونجا اومد خونه ما دخترم خواب بود ولی این خانوم یواشکی رفته بود بغلش کرده و بوسش کرده بود از همون شب حال دخترم بد شد تا فرداصبح بچه اروم وقرار نداشت ظهر که بیمارستان بستریش کردیم تا اومدند اکوازش بگیرند در عرض چند ساعت قلب دخترم دو برابر شده بود البته چون خیلی کوچک بود ومقاومت بدنیش کم بود در عرض 24 ساعت فوت کرد ولی ان شاء الله فرزند شما به زودی سلامتی سون رو بدست میارند حرف دکترها رو خوب گوش بده و داروهاش رو به موقع بده مراقب باش داروی گیاهی بهش ندی که با داروهاش تداخل پیدا میکنه و حالشو بدتر میکنه بسم الله الشافی بسم الله الکافی بسم الله المعافی به امید سلامتیه گل پسردوست عزیزمون
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🍽 غذاهای مفید در باروری
✅ سیب شیرین(به اشکال مختلف: سیب خام، مربای سیب، کمپوت سیب، خورش سیب، فالوده سیب، حلوای سیب و حتی بوییدن آن)
✅ به شیرین (به اشکال مختلف: مربای به، کمپوت به، خورش به، فالوده به، حلوای به ، دم نوش به و حتی بوییدن آن)
✅ هویج یا زردک علاوه بر خانم ها در آقایان هم بسیار مقوی باروری است (به صورت پخته بهتر است: داخل انواع غذاها، مربای هویج و زردک، حلوای هویج و زردک)
✅ مربای بالنگ
✅ انجیر، کشمش، مویز، پسته تازه غیرشور
✅ بادام (به اشکال مختلف: شیربادام، حریره بادام، خورش فسنجان بادامی، خورش خلال بادام)
✅ رطب با بادام درختی (روزانه حدود در حد 2-3 عدد)
✅ شیربرنج با شیره انگور
✅ ماش (در انواع غذاها استفاده شود) و جوانه ماش
✅ نخود (به اشکال مختلف: جوانه نخود، نخودچی، نخوداب با کمی برنج، آبگوشت نخود و گوشت گنجشک، نخود پلو)
✅ زرده تخم مرغ عسلی
✅ پیاز پخته
✅ میگو
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نازنین فرداش نازنین رفت کلاس اونجا فضا راحت و خوب بود اما نازنین ی دختر حجابی ب
#داستان_زندگی 🌸🍃
نازنین
لبخند زدم مات شدم مونده بودم انگار عهد کرده بود اون با هر کلمش منو تا مرز جنون ببره منی که تو زبون هیچکس حریفم نمیشد در مقابل اون انگار زبونمو از ته قیچی کرده بودن لال میشدم فقط میخواستم ب این بهونه ک ببینم شبیه کیه خیره خیره نگاهش کنم
یهو اون پسره پیشنهاد داد موافقین یکم اینجارو تغییر بدیم مرتب کنیم من ک میخواستم از این گوشه گیری خلاص بشم و حوصلمم از فکر کردن سر رفته بود بلند شدم یکم اونا گشتن ی لیوان پیدا کردن خودکار هارو توش گذاشتیم میز هارو مرتب کردیم رفتم ی دستمال خیس کردم اوردم روی میز هارو دستمال بکشم غرق فکر بودم یهو دیدم تو چندسانتی متری من ایستاده استرس گرفتم گفتم الانه ک صدا قلبمو بفهمه الانه این قلب دیوونه همه جیزو لو بده اروم کنارم ایستاد با اون دستمال خشک جاهایی ک من دستمال میکشیدمو پاک میکرد تا لک نیوفتن
ی حال عجیب و غریبی داشتم قلبم ی جوری بود هرچی میخواستم بهش محل نزارم قلبم بدتر میکرد
شبش بابام اومد وقتی جو دختر پسری اونجارو دید دیگه رضایت ب اومدنم نمیداد😔
غم تو دلم نشست
گفتم شاید نبینمش از سرم بیوفته...
ی روز دیگه کلاس رفتم اما تو جمع هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد
.و بعدش پدرم منو از نگاه به این غریبه اشنا محروم کرد...
حالم خیلی بد بود تو خونه مدام سر هرچیزی فریاد میزدم تو اتاقم درو میبستم اهنگ غمگین با صدای بلند گوش میدادم و خود زنی میکردم همیشه دست چپم پر زخم بود همیشه تو سطل زبالم پر دستمالای خونی بود هر شبم پر گریه بود
حالا غیر دردای خودم مدام چهره سید جلو چشمم بود مدام همون دوتا شوخی کوچیکش تو ذهنم بود و ترس از اینکه نکنه با کس دیگه ای هم حرف بزنه
حالا دلیل خود زنی هام دوتا شده بود یکی خیانتی ک از اریا و شهلا شاهدش بودم و یکی دوری از اون چشمایی ک انگار دلم بهشون گره کور خورده بود
بعضی شبا میرفتیم بیرون ی دور میزدیم
یکی از اون شبا یهو تو خیابون ی چهره اشنا دیدم ی لبخند
لبخند اونی ک هرشب تو فکرم بود خودش بود دم ی مغازه
امیدم شده بود باز اونجا ببینمش هرشب میگفتم بریم دور میرفتیم و بعدش نا امید میومدم زار میزدم و دوباره تنهایی دوباره درد دوباره تیغ سرد و خونای گرم
مثل امسال محرم اومد
عاشق محرمای شهرمونم خیلی خوبه
همه مراسمارو با عشق میرفتم و اونجا زار میزدم
تا این که دیدمش انگار دلم پرواز کرد انگار نگاهم تا پیدا کردن چشماش پر کشید و با دیدنش تشویش و ارامش سراغم اومد تضادی ک دلم وقت دیدنش داشت برام عجیب بود من این حسارو کنار اریا نداشتم
تو اون مراسما اریا هم بود اما نگاهم پی سید بود انگار اریا برام مرده بود
وقتی روضه میخوندن نگاهم بهش بود و اشک میرختم
دروغ نیست اگه بگم عاشق موهاش شده بودم ارزو میکردم ی بار دستمو بین موهاش بکشم انگار خدا دونه دونه با نظم رو سرش چیده بود مثل یه دسته گل رز مشکی
قشنگترین حالتو داشت ولی بر عکس بقیه سادگی رو ترجیع میداد ن ژل میزد ن اسپری
از بالا نگاهش میکردم و با دل شکته اشک میخریختم زندگیمو مرور میکردم میگفتم خدایا کجای این زندگی من خوشبخت بودم؟ الان بزار خوشبخت بشم نمیدونستم این عشق خودش میشه خنجری واسه قلبم نمیدونستم این عشق چقد سختی داره اون زمان فکر میکردم عشق درمانه نمیدونستم هم درده هم درمون نمیدونستم با خودش میمیرم و با خودش زنده میشم
فک میکردم ندیدنش باعث بشه از سرم بپره اما فایده نداشت همه دوستام میدیدن چطوری نگاش میکنم
من اون زمان ی لشکر دوست داشتم ی اکیپ بزرگ بودیم
ی بار پیش ی دوستام اسمش مبینا بود نشستم بهش گفتم مبینا من حس میکنم اینو خیلی میخوام خیلی
ی بار بعدش دوستم میگفت نازی من حس میکنم داره کسی رو نگا میکنه بالا هیچی دیگه رفتم تنها ی گوشه اشک ریختم بعد اونده بود میگف خله من حس میکنم نگاهش ب خودته همش امید میداد بهم ک دوستت داره و این حرفا
ی بار دیدم از در حسینیه رفت بیرون منم دوییدم برم بیرون اصلا انگار عقل تو سرم نبود برا ی لحظه بیشتر دیدنش حاضر بودم جون بدم اونم واسه کسی ک هیچی از ش نمیدونستم اما انگار حیا و سادگیش شده بود افت دل من شده این عشق شده بود مرگ تدریجی نازنین
رفتم بیرون پیداش نکردم دوستم گفت بیا بریم تو تا داشتیم رد میشدیم یهو دیدم کنارشم دوستم بهم تنه زد هولم داد کفشام پاشنه بلند بود گفتم الانه ک بیوفتم و جریان هندی بشه اما به سختی وایسادم قلبم بوم بوم میزد خودمو کنترل کردم میدونستم اگ وایسم انقد نگاهش میکنم ک بی ابرو میشم مثل ی دیوونه شروع کردم ب دوویدن و ازش دور شدم تا بتونم نفس بکشم دستمو رو قلبم گذاشتم و تند تند پله هارو بالا رفتم هرچی هم مبینا صدام زد نازی نازی محل نزاشتم
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽