#نکات_سلامتی 🍎
#مرزنجوش 🍃
گیاهی علفی، یکساله ودر بعضی مواقع دوساله با ساقه ای راست و شاخه و برگ های متقابل بیضی شکل است. گلهای سفید و ریز آن از بغل برگها در خوشه های به هم فشرده ای می رویند. میوه آن به صورت فندقه و چهار قسمتی است و فقط در مناطق گرمسیری نشکیل می شود. تمام قسمتهای گیاه دارای عطر خوشایند است
مزاج :
گرم و خشک است
خواص :
لطیف ، بازکن و گدازنده .روغن مرزنگوش گرمی می دهد و مسهل است و تند مزاج است
در طب سنتی از مرزنجوش برای تسکین اعصاب و رفع بی حوصلگی ، برای رفع افسردگی ، کمک به درمان سردرد، بیماری حرکتی ،نفخ شکم، قولنج کودکان ،تهوع، دردمفاصل و عضلات ، سرفه و درمان سرماخوردگی استفاده می شود
استفاده موضعی از روغن آن ،عفونت های پوستی و ناراحتی های لثه را درمان می کند
تقویت کننده سیستم ایمنی بدن است
به بدن کمک می کند با سرماخوردگی و آنفلوآنزا مقابله کند
برای درد سینه و تنگی نفس از دم کرده مرزنجوش استفاده کنید
برای درد قلب و خفقان از دم کرده مرزنجوش استفاده کنید
برای ساکت کردن سردردهای عصبی از دم کرده مرزنجوش استفاده کنید
هشدار :
بیمارا ن مبتلا به ناراحتی های کلیوی از مصرف مرزنجوش نیز خودداری کنند. استفاده زیاد مرزنجوش برای کلیه مضر است
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
اولین فرزندخانواده زرنگ وپرنشاط وخانه داربودم بامادری خانه دارو
پدرم مردآرام بامحبت وگذشت که حتی بادشمنش به آرامی حرف میزنه وکسی صداشو نشنیده😔😔
حدود۱۵سال پیش بایه سفر سفررفتن با عمو دوتاازپسرعموهای پدرم اونم علی رغم میل باطنی من مادرم وخواهرام دردسرهای زندگی من شروع شد😣
بااین سفر خانواده شوهرم بهمون نزدیک شدن ونمیدونم بااینکه اصلا ازشون خوشمون نمیومد یکدفعه چی شدکه سره سفره عقدنشستموبله راگفتم هیچوقت راضی نبودیم هیچکدوم از اعضاخانوادم ولی هیچ حرفی نمیزدیم دهنمون بسته بود(اینکه میگندطلسم واقعا طلسم بود حتی تومحل وهمسایه ها حرفی نمیزد)۴سال گذشت تابالاخره تونستیم عروسی کنیم تویه تالاربدون اطلاع قبلی به خانواده شوهرتاخدانکرده بازمراسم رابهم نزنند.روزپاتختی بعدگرفتن کادوها بافحاشی وبیرون کردن خانواده من گذشت.صبح روزدوم ساعت۸صبح بافحاشی مادرشوهرم وگریه من شوهرم بیدارشدو۱ماه نرفتیم خونشون تامثلا ادب بشندولی...تومدت۳سال مثلا زندگی مشترک پرازدعواواعصاب خوردی که بیشترش به روان شوهرومادرشوهرم میرسیدچندین بارچمدان برداشتم که برگردم ولی باز نمیدونم چراتاپشت درب میرسیدم ونمیتونستم ازخونه برم بیرون.حتی دوبارمچش راگرفتم که باکسی درارتباط مثلا کربلا میرفت ولی جزمن برای معشوقه هاش هدیه میاورد...ایناهمه دردبودبه غیراز فحاشی وکتک وبدرفتاری ونبودش توخونه ومسافرتهای مجردی...
به پدرش میگفتم مادرش زنگ میزدکه توباحرفات میان پدروپسروبهم میریزی وفحاشی میکردوبعدم میگفت بسازوحرف نزن همینم میشددیگه به هیچکس نمیتونستم بگم😔😔
بعدازسه سال وتمام حرفا ومتلک های بچه دارنشدن متاسفانه باردارشدم میگم متاسفانه چون داشتم برنامه جدایی میریختم ولی دلم گرم شد به بچه نمیدونستم به خودم واون طفل بدمیکنم گذشت بدون کادو بدون جشن وشوربدون لباس بارداری و...
سرزایمان شوهرموبخاطر بددهنی بیرون کردن اونم برای آوردن اولین بچه به خونه نیومد دنبالم😭😭مردم وزنده شدم سوختم وحرفی نزدم
بعدازحدود۳۰روزاومدم خونه چون فهمیدم خونه خالیو...نگم بهتره😭😭خیلی سوختم ازخداخواستم توبهترین شرایط داع به دلشون بزاره ومن نباشم
بعدازیکسال ونیم خواهرشوهرم عقدکرد وسرکوفتهابازشروع شدبازخواستم جداشم بخاطر بدرفتاریهای ادامه داروتنهایی ها وسفرهاش بدون حضورمن وبچه وکمبودهای زندگیمون متوجه شدم دومی راباردارم(بگم که سرهردوبچه هااصلا تادوماه علائم بارداری نداشتم ماه دوم سردردومعده درد داشتم همین این خوب که حداقل ویارنداشتم) ولی بازتنهاترشدم تمام کارهای خونه حتی خونه تکونی وجابجایی وسایل باخودم بود روم نمیشدبه خانواده خودم بگم ودروغ میگفتم کمکم میکنه سرزایمان دومین بچه بازهمون سناریو شروع شدولی به طریقی دیگه شوهرومادرشوهرم بدون وجودمادرم منوبردن بیمارستان له بهونه اینکه بچه اولم به من وخانوادم وابسته تره ومیتونند اونا آروم کنندتابی قراری نکنه ولی تابیمارستان فقط بخاطر متلک هاوناسزاها گریه کردم دکترم وقتی منودیدگفت بازچی شده که حالت خرابه گفتم هیچی کاش سرهمون اولی میزاشتی هردومون بریم اون دنیاوگریه کردمو..
بچه دومم سه ماهه بودکه شوهر خواهرشوهرم خودکشی کرد جوون ورزشکاروخداترسی بودولی...
داغشون رادیدم ولی اینجورنمیخواستم که جوون مردم بمیره خلاصه تواین مدت منوبچه هام هرروز علی رغم کارهاورفتارای بدشوهرم آهنگ میذاشتیم وبراخودمون با کیک ساده وژله جشن میگرفتیم ولی هیچوقت اون نبودش هیچوقت😔😔
بعداز۷سال زندگی با کلک ونیرنگ وپاپوش بدون مهریه طلاقم رادارند
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا ❤️🍃 اولین فرزندخانواده زرنگ وپرنشاط وخانه داربودم بامادری خانه دارو پدرم مردآرام بام
#ادامه 💜
اومدم بابچه هام خونه پدرم والان سه ساله زندگی آرومی داریم بدون فحش ودعوا خداراشکر خیلی راحت شغل خوبی پیداکردم درسته حقوقش کمه درحد۳تومن ولی بهترازهیچیه
ولی اونا بی آبرویی پسرودامادودختر وبیماری دوری ازهم وقماربازی وجدایی پدرومادرشوهرم بعدازحدود۴۰سال..گرفتارشون شده
خواستم بگم طلسم هست بدرفتاری مردای هرزه وازخودراضی وخانواده های بی انصافشون هست ولی خداهست
پیغام دادند ازدواج کردی بچه هاراجدامیکنیم ولی منوبچه هاجونمون بهم وصله همین الان کنارشون میخوابم بدون من غذانمیخورند بااینکه بایدکنارپدرشون باشند ولی همش بامن وخانواده اندوهفته ای یه بارنصف روز پدرشون رابااکراه ولی اصراریه میبینند که مثلا حرمت پدرکم نشه..
باورکنید ماهی۳۵۰برای هرکدوم به حساب میریزه بخاطر قانون مضحک کشور۲۰۰هم به زورفرستادم باشگاه تابچه ها یکم روحیه بگیرندولی همش زخم زبون ومنت میزاره برابچه ها خیلی نگرانشونم گاهی میگم کاش بدنیا نیومده بودندکه اینجورزندگی کنن ولی بازمیگم اگرنبودنداین برکتهای زندگیم من میمردم وهمین یکم آرامش راهم نداشتم الانم بابچه هاکارتون میبینم سینماوگلخانه میرم برای روحیه دوچرخه وتوپ بازی میکنم حتی تااخرشب دلم یه خونه براخودمون میخوادتا بتونم راحت زندگی کنم وبابچه هام نفسی بکشیم چون آخرش خونه پدرمم سختمه..
درسته سه ساله خواستگارمیاد ولی باشنیدن کلمه بچه میره ولی منوبچه هاهم خدایی داریم
همراهی توزندگی داریم که باتوکل به خدا میاد(دلم گیرکسیه که خودشم دوتاپسرداره ولی دوماه باهام صحبت کردوبدون حرفی رفت که رفت دلم شکست که چرا اینقدرصادق بودموساده که باورش کردم)
ازتون التماس دعا دارم تواین ماه عزیز برای شفابیماران وارزومندی همه درخانه دارشدن بچه دارشدن رفع بلا وغم کسب وکاربهتروزندگی ایده ال تر دعاکنید
التماس دعا خواهرکوچکترتون❤️❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام ممنون از شما و دوستان گلم اگر امکان داره سوال منم داخل کانال قرار بدید تا انشاالله مشکل منم حل شه.من چند ساله که کمرم لکه دار شده و چندین بار دکتر رفتم اما خوب نشده.
۴۶سالمه وتقریبا ۱۵ ساله درگیرم
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 بچه ها دوروبر حاج آقا رو گرفتند. سوالات خصوصي تر شد. مريم با ديدن اين وضع از سوال
#داستان_زندگی 🌸🍃
مي بيني قدرت خدارو چند دقيقه نگذشت که خودش راهشو نشون داد.مريم احتمال داد که اشتباه کرده به همين خاطر کيف را از حاج آقا گرفت و خواست بگويد که «خدا براتون نگهش داره، چقدر شبيه بچگي منه» ولي امکان نداشت، بار ها اين عکس را ديده بود. حتي شماره عکاسي هم يکي بود. با تعجب گفت:- ولي حاج آقا... مارو گرفتينا... مي دونم ديگه مامانو ديدين احتمالا يه چيزايي بهتون گفته. حالا فهميدم اون روز چرا نمي خواستين جلو من مامانو ببينين. ولي مطمئنم اين عکس منه!- آره، چيه مگه؟- واااي مگه الان خودتون نگفتين دخترمه؟!- آره. گفتم.- نمي فهمم يعني دختر شما...عکس منه... يعني من دختر شما.... مريم لحظاتي سکوت کرد.حاج آقا کسي نبود که دروغ بگويد يا بخواهد شوخي کند. مهرباني هاي مرموز استاد، نگراني بعد از ديدن مامانش، خبر خوشحال کننده، همه و همه را سريع کنار هم گذاشت. حالا ربطشان را مثل قطعات يک پازل با هم ديگر مي فهميد.- نه! باورم نمي شه! يعني ... واي خدا...حاج آقا کيف پولش را از دست مريم گرفت. از جيب داخلي اش عکس ديگري درآورد. مريم با ولع از دست استاد قاپيدش. عکس مامان بود با استاد. عکسي که هميشه نصفش را به عنوان عکس عروسي مامان ديده بود. عکسي که هر وقت از مامان مي پرسيد چرا نصفشو قيچي کردي، جواب هاي سر بالا مي شنيد.- يعني شما باباي من... مريم از شوق گريه اش گرفته بود. چند روزي بود که وقت حاج آقا بد جوري مال مريم شده بود. يعني چاره ايي نداشت چون مريم واقعا يه دختر کوچولو شده بود که تازه بابا شو پيدا کرده. بسيار حساس شده بود و کوچکترين بي مهري در آن شرايط از طرف بابا مي توانست به شدت ناراحتش کند. مريم آلبوم عکس هاشو آورده بود دونه دونه هر کدامش را براي بابا جونش توضيح مي داد.- واي ! بابايي اينو نگاه کن. اين مال اول ابتداييه ها. من و ميترا و مژگان و سميرا و هانيه و زهرا. آقا سيف الله، بقال محلمون که مامان هميشه وقتي مي خواست من و ميترا رو دست به سر کنه مي فرستادمون تا ازش آبنبات بگيريم و چه آبنباتي... . دونه دونه همه مون بهش سلام می کردیم. کلافه می شد. بهمون مي گفت بچه اردک. هر روز که اين طوري با صف از جلوي مغازش رد مي شديم، مي خنديد، سيبيلاش بالا، پايين مي رفت و مي گفت: باز اين بچه اردکا اومدن. من بر خلاف ميترا هيچ وقت از اينکه بهمون بچه اردک مي گفت ناراحت نمي شدم. چون بچه اردکا هم ناز و خوشگل و ملوسن، هم به اندازه کافي گيج و کله شق. وقتي را مي رن همش کلشون چپ و راست و بالا و پايين مي ره و همه ي اين صفات تو ما يا حداقل تو من يکي جمع بود.حاج آقا به مريم نگفته بود که در چه موردي صحبت کند. يا اصلا صحبت کند، ولي مريم مي گفت و مي گفت. با بغض مي گفت، با شوق مي گفت، گاهي مي خنديد، گاهي گريه مي کرد، گاهي دست بابارو تو دستش مي گرفت و انگشتانش رو مي بوسيد و ادامه مي داد. گويي نوعي عقده سر باز کرده بود. حرف هايي که سال هاي سال دوست داشت هر شب براي بابا بگويد جمع شده بود توي سينه اش. دوست داشت محبت شيرين بابا را از نزديک حس کند. و حاج آقا هم اين را به خوبي مي فهميد و با نگاه ها، لبخند ها و عکس العمل هايش به او کمک مي کرد.فصل29صبح، هنوز مريم خواب بود که علي و حاج آقا مثل هر روز به راه افتادند. حاج آقا يه کاغذ به در اتاقش چسباند که رويش نوشته شده بود« دانش جو و خواب ؟! » و زيرش کوچک تر نوشته بود «ما ظهر بر مي گرديم». ساعت حدود 7 بود و بچه دبستاني ها با هياهوي بچه گانه و شادي و سر و صدايشان خيابان ها را رنگي کرده بودند. به همين خاطر حاج آقا با احتياط بيشتري رانندگي مي کرد. البته آن روز نوبت علي بود که رانندگي کند ولي گفت که حوصله ندارد. حاج آقا از سر صبح متوجه تغيير رفتار علي شده بود و مي خواست چيري بگويد تا اينکه خود علي سر صحبت را باز کرد و گفت:- حاج آقا شما اين قدر به من محبت کرديد که من فراموش کرده بودم که مهمان شما هستم. شکر خدا شما دخترتون رو پيدا کرديد و... غم در چشمان علي موج مي زد. بار ديگر حس غربت روزهاي اول را حس مي کرد.
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
نگاهی به توصیههای امام رضا(ع) در محافظت از کبد
کبد و طحال وظایف مشابهی در بدن در جهت تصفیه خون دارند و در حفظ سیستم ایمنی بدن به همدیگر کمک میکنند.
خوردن سبزیجات بهویژه کاسنی، خوردن انار و خواب کافی از توصیههای امام رضا(ع) در محافظت از کبد است.
امام رضا(ع) در رساله ذهبیه ضمن تشریح اعضای بدن و وظایف هر یک از آنها درباره حزن و شادی بدن میفرمایند: عذاب بدن حزن و غم و ثواب بدن شادی است. سپس اشاره میکنند که مرکز غم و حزن در بدن کبد و مرکز شادی و فرح بدن کلیهها هستند.
خوردن سبزیجات بهویژه کاسنی و خرفه به کبد کمک شایانی در انجام وظیفه خود میکند. کاسنی بهترین رفیق کبد است وقتی کبد اصلاح شود بدن خود تمام بیماریهای شناخته و ناشناخته را درمان میکند.
مام رضا(ع) فرمودند: إنَّ فِى الْهِنْدِباءِ شِفاءٌ مِنْ ألْفِ داء، ما مِنْ داء فى جَوْفِ الاْنْسانِ إلاّ قَمَعهُ الْهِنْدِباءُ؛
گیاه کاسنى شفاى هزار نوع درد و مرض است، کاسنى هر نوع مرضى را در درون انسان ریشه کن مىنماید»
خواب خوب: استراحت کافی میتواند به کبد در انجام کار آن یاری رساند.
در توصیههای طبی و بهداشتی امام رضا(ع) آمده است: در هنگام خوابیدن انرژی اصلی و حرارت حاصل از آن در عمق بدن تمرکز مییابد و حاصل آن گوارش خوب، هضم دقیق و بهتر است.
در هنگام خواب بیشتر اعضا در حالت استراحت است و به انرژی و تمرکز نیازی ندارد. به همین دلیل بیشترین تأثیر انرژی بدن در دستگاه گوارش و کبد است که نتیجه آن تغییر و تبدیل غذای تناول شده به خون سالم و مفید در کبد است.
آب سرد؛ دشمن کبد است
امام رضا (ع) در این زمینه برای جذب مواد غذایی به بدن و بهره حداکثری بدن از غذاها، نوشیدن آب در بین غذا را نهی کرده میفرمایند: هر کس بخواهد که معدهاش ناراحت نشود، در بین غذا آب نیاشامد تا وقتى که خوردن غذا پایان پذیرد. هر کس در هنگام خوردن طعام آب بخورد، بدنش مرطوب و معدهاش ضعیف گردد و رگها جوهر و قوت غذا را نمىگیرند.
کبد و طحال وظایف مشابهی در بدن در جهت تصفیه خون دارند و در حفظ سیستم ایمنی بدن به همدیگر کمک میکنند. طحال یکی از عضوهای بدن است که در قسمت چپ بالای شکم قرار دارد و بهعنوان بخشی از سیستم ایمنی بدن به تولید و ذخیرهسازی سلولهای خونی میپردازد و در واقع جزئی از سیستم گردش خون محسوب میشود.
امام رضا(ع) میفرمایند: الاِمتِلاءُ مِنَ البَیضِ المَسلوقِ یورِثُ الرَّبوَ وَالاِبتِهارَ؛
پُرخورى از تخم مرغ آب پَز ، نفسْ تنگى و نفس بُریدگى مىآورد.
خوردنانار فراموش نشود:
و در حدیث دیگری امام رضا(ع) به نقل از پدران بزرگوارشان به نقل از پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
کُلُوا الرُّمَّانَ فَلَیسَتْ مِنْهُ حَبَّةٌ تَقَعُ فِی الْمَعِدَةِ إِلَّا أَنَارَتِ الْقَلْبَ وَ أَخْرَسَتِ الشَّیطَان أربعین یوما؛
انار بخورید، هر دانهای از انار که در معده قرار میگیرد، موجب نورانیت دل و لالی یا دوری برای چهل روز شیطان میشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
امام علی (علیه السلام) میفرماید: امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حسابرسی به اعمال، و فردای قیامت روز حسابرسی است نه روز عمل. در این نوشتار به دو سوال در مورد بهشت اجمالا پاسخ خواهیم گفت. آیا در بهشت امکان سیر تکاملی وجود دارد؟
نظریه غالب در میان اندیشمندان اسلامی این است که تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست. این عده بر این باورند که بر اساس منابع دینی بهشت دو گونه است: یکی بهشت برزخی و دیگری بهشت در قیامت. تکامل در بهشت برزخی ممکن است. اما تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست؛ زیرا عالم قیامت و ورود در بهشت نهایت سیر تکامل انسان است؛ در نتیجه ورود به بهشت معنای کامل شدن است، نه برای کامل شدن.
در توضیح این نظریه میتوان گفت: تکامل و ارتقای درجات در بهشت مرهون و معلول درجات ایمان و عمل صالح انسان در دنیا است، خداوند میفرماید: «وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یعْمَلُون»؛[1] هر کس از بندگان به عملی که کرده رتبه خواهد یافت.
بنابر این، طبق فرمایش امام علی (علیه السلام) که میفرماید: «اَلیوم عملٌ و لا حساب و غداً حساب و لا عمل»؛[2] امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حسابرسی به اعمال، و فردای قیامت روز حسابرسی است نه روز عمل.
لذا، اگر در آخرت پرونده اعمال و کارهای نیک بسته میشود و تکامل هم معلول عمل صالح است، در نتیجه در بهشت تکاملی نیست، مگر آنچه در این دنیا فراهم نموده باشیم. بنابر این در آخرت، تکامل-یعنی ارتقا از درجه به درجهی دیگر بهشت بدون اینکه قبلاً در دنیا مقدمات و شرایط آنرا فراهم کنیم- وجود ندارد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لا ینْفَعُ نَفْسًا إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ؛[3] اگر کسى که قبلا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمىبخشد. بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم.»
عالم قیامت و ورود در بهشت نهایت سیر تکامل انسان است؛ در نتیجه ورود به بهشت معنای کامل شدن است، نه برای کامل شدن
در مقابل دیدگاه مذکور، دیدگاه دیگری مطرح است که قائل به تکامل در قیامت است، این عده در توضیح نظریه خود میگویند: پس از ورود روح به عالم اوّل از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصلهایى در پیش روى انسان قرار مىگیرد که هر یک به جاى خود، یک رویداد بزرگ تکاملى در بازگشت انسان به سوى خداوند است؛ چرا که با هر انتقالى، انسان به صورت اصلى خود، نزدیکتر شده و به کمالات از دست رفته خود هنگام سیر نزولى، نایل مىگردد و به تدریج سعه وجودى خود را یافته و متناسب عالم قرب مىشود. علاوه بر آنکه بعد از ورود به آن، به مقتضاى نظام خاص حاکم بر آن، حرکت و تکامل داشته و در هر عالمى پس از ورود به آن، کمالات جدیدى را کسب مىکند.
این گروه بر این باورند که آیات و روایاتی نیز گویاى حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن است.
به چند نمونه از این آیات اشاره مىکنیم:
1ـ «کسانى که عهد و پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مىفروشند، آنان را در آخرت [از سعادتهاى اخروى] بهرهاى نیست؛ و خداى [متعال] روز قیامت با آنان سخن نمىگوید و به [نظر رحمت به] ایشان نمىنگرد و [آنها را] پاکشان نمىگرداند و عذابى دردناک خواهند داشت.».[4]
گناه
این عده میگویند: جمله «و پاکشان نمىگرداند» در این آیه، مفهوم خاصى دارد. این جمله نشانگر این حقیقت است که انسانهایى که در صراط مستقیم عبودیت بوده و مورد نظر حق مىباشند؛ در حشر و در مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده، خداوند آنان را از ناپاکىها پاک مىسازد و آنها را - از آنچه که روى چهره اصلى انسان قرار گرفته و از بسیارى از حقایق محجوبشان کرده -تزکیه و تطهیر مىکند. امّا این تزکیهی الهى شامل آن دسته از انسانها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاستهاند، نخواهد شد.
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام گلم ممنونم ازاینکه پیامهاموتوکانال خوب مفیدتون گذاشتی عزیزم..توروخدااین پیاممواورژانسی بزارین توکانال عزیزم که بریدم بخدا😭😭من یه مشکل خیلی بزرگ دارم ..لطفا دوستان گل کانال منو راهنمای کنید که دیگه بریدم ..من قبلا راحت هرجامیخاستم خودم تنهایابابچهام میرفتم بازارخونه فامیل هرجای ولی الان یک سال هست که تنها یابابچهام تاسرکوچه نرفتم هرجامیخام برم شوهرم میگه خودم میبرمت خانم هستین درک دارین بعضی موقعهادلت میخادتنهای بری بیرون خرید ولی شوهرم دیگه اجازه نمیده توروخدااگه سوره ای هست ذکری هست بهم بگین که کلافه شدم صبح تاشب توخانه هستم حس یه زندانی رودارم الان ۲۰ساله خانه دارهستم بخداخسته شدم توروخدابرام دعا کنیدکه شوهرم رفتارشوعوض کنه بخداچندمرتبه قرص خوردم که خودموبکوشم😭😭پیش خانواده خجالت میکشم تماس میگیرن میگن بیابریم بازاربیابریم فلان جاخجالت میکشم بگم شوهرم اعتمادنداره دیگه بهم واجازه نمیده بهم😭😭سخته بخدا دوستان گل به دادم برسین توروخدا به حق این ماه عزیزدعاکنید منو یه دعای میخام برای آزادی اززندان😭😭
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان طاعاتتون قبول وباقدردانی وتشکرازادمین گرامی بابت گروه فوق العاده ای که تشکیل دادن دوستان میخواستم راهنماییم کنید پسرم فرزنداولم است سال یازدهم تجربی میخواستم ازتجارب دوستان استفاده کنم کجا وچه کلاسایی وچه مشاوره ای پسرمو ثبت نام کنم تایک رشته حداقل پرستاری قبول بشه ممنون ازشما وادمین گرامی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خانما میشه راهنمایی کنید شهرستان خونه مادر شوهر شوهر بهونه گیری زیاد کرد وتحمل تمام شد ورفتم اتاق زدم تو سرم مادر شوهر وشوهرم امدن دیدن ودعوا بالا گرفت مادر شوهر به پدر ومادرم فش داد ایا بازم من تواین مثل مقصرم وباید از مادر شوهر معذرت خواهی کنم واین هم بگم که در حین بهانه گیری شوهرم مادر شوهرم خیلی موش میدوند لطفا راهنمایی کنید چه رفتاری داشته باشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه عزیزان
راستش برای یه بنده خدایی یه مشکلی پیش اومده من به ذهنم رسید که با شما درمیون بذارم بلکه راه حلی پیدا شد
یه دختر خانم جوانی هست که به شدت احتیاج به کار داره چندجایی هم کار کرده ولی خب متاسفانه محیط های مناسبی برای حضور یه دختر نبودند
این بنده خدا هم واقعا مجبوره که کار کنه و خرجش رو خودش دربیاره
من بهش پیشنهاد دادم که بره حرفه آرایشگری یاد بگیره بهتر از سروکله زدن با محیط های کاریِ مردونه س
ولی متاسفانه رفته پرس و جو کرده و دیده هزینه آموزش های شاخه های آرایشگری خیلی زیاده و این بچه توان مالیش خیلی ضعیفه
من خودمم واقعا وسع مالی چندانی ندارم وگرنه کمکش میکردم چون واقعا براش ناراحتم
امشب به ذهنم رسید که اینجا با شما عزیزان مطرح کنم گفتم شاید داخل این کانال کسی باشه حرفه کوتاهی مو و اصلاح صورت رو بلد باشه یا حداقل کسی رو بشناسید که داخل این حرفه باشه و بتونه به این دختر کمک کنه و توی هزینه ها یکم باهاش راه بیاد
اگر داخل اصفهان کسی رو میشناسید لطفا آیدی یا شماره تلفنش رو بذارید ثواب داره بخدا این دختر هیچ پشتوانه ای غیر از خدا نداره
الهی خدا به رزق و روزیتون برکت بده
ممنونم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه ی دوستان.نماز روزه هاتون قبول..خواهشاً اینو فوری برام بذارید گروه..من شوهرم همیشه مشکل کار رفتن داره و همیشه گره میفته..الان هم که اومده چند روزی بره سر کار وزندگیم. بیفته رو روال..چند روزیه هی بهونه میاره و میگه کارم سخته ومزدم کمه ومیخوام نرم.خواهشا اگه کسی دعایی نذری چیزی میدونه که انجام بدم.دلگرم کار بشه ..یه دنیا ممنونم.خواهشا میدونید کمک کنید🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️
گفتند كه چيزي از شهيد اورنگي نمي دانيم و در تحقيق ها هم به جايي نرسيديم، اما در بررسي دقيق متوجه شديم كه در عكس ها، يك نفر هميشه در كنار اوست، اويي كه هيچ نام و نشاني از او در دست نبود.
خيلي گشتيم، اما راه به جايي نبرديم و هيچ يادمان نبود كه دامان تو را بگيريم، اما تو[شهيدمحمود اورنگي] شاهد همه ي ماجرا بودي و فرصت به التماس ما نرسيد.
به سراغ همان دوست رفتي (در خواب) كه: «چرا نيستي؟ كارت دارم، سري به ما بزن!» و آن دوست از قزوين با پدرت در تبريز تماس گرفت كه حاجي چه خبره؟ و او گفت كه برو بچه هاي يادواره ي شهداي مارالان در به در دنبالت هستند! بيا و برايشان از محمود بگو!
آيا همين از تو بس نيست؟
راوي : شهيد محمود اورنگي
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دومين روز از بهار سال 1361 بود، سرزمين شوش محمدحسن را مي طلبيد، گويي خاك هاي داغ جنوب تشنه خون سرخ او هستند، حصار اين سرزمين ساخته نمي شد مگر به خون آن ها، محمدحسن آماده بود. آماده رفتن و اوج گرفتن؛ از آغاز نيز دل نبسته بود كه حال دل كندن برايش سخت باشد. دفتر يادداشتش را گشود و با جوهر سياهش نوشت: و اين روز محمدحسن به آرزويش، مقصودش، معشوقش، پروردگارش و... مي رسد».
و رسيد به آن جا كه بزرگان براي به دست آوردنش صد سال راه مي پيمودند و او در آغازين روزهاي جواني اش درست در سن 21 سالگي كه شوق زيستن داري پر گشود
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سجده ی کبوتر در مسجد پیامبر 😢