#دعا_درمانی 🌱
در خواص السور از مولایمان حضرت
امام رضا ع روایت است که فرمودند
چون شیر زنی کم باشد اسم
«الرَّقیبُ» را بر کاسه چینی بنویسد
و به آب نیسان که بر ان دعا خوانده
باشند بشوید و به ان زن بدهد که
بخورد شیرش زیاد می گردد.
در طبّ الائمه اورده که برای کم
بودن شیر این را می نویسی و
در اب انداخته و به او می نوشانی:
« فیها انهار من ماء غیرآسن و انهار
من لبن لم یتغیّر طعمه و انهار من
خمر لذّة للشار بین و
انهار من عسل مصفّیٖ»(محمد ۱۵).
صاحب جامع الادعیه اورده که از
مولایمان حضرت امام ابی عبدالله
جعفربن محمد الصادق ع منقول
است که سوره مبارکه «حجر» را
به زعفران بنویسد و به زنی دهد
که شیر او کم باشد پس شیر او
زیاد می گردد انشاالله.
منابع:
خواص الایات و السور
( عبدالعلی بن محمد بیرجندی)
طب الائمه
( عبدالله بن بسطام نیشابوری)
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#چله_شهدا ❤️🍃
#شهید_دوم 🍃🌻
شهید مصطفی رضایی ☀️🍃
ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا
هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱
کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏
به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-با-نوای-حاج-میثم-مطیعی.mp3
12.64M
#زیارت_عاشورا 🌻🍃
#صوتی ✅
با نوای حاج میثم مطیعی 🌱
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چله_شهدا ❤️🍃 #شهید_دوم 🍃🌻 شهید مصطفی رضایی ☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به ر
#زندگینامه 🌸🍃
زندگینامه شهید مصطفی رضایی
شهید مدافع امنیت، مهندس مصطفی رضایی یکی از کارکنان شهرداری ملارد بود که در درگیری با اشراری که قصد ایجاد آشوب و ناامنی در منطقه داشتند بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. این شهید بسیجی متولد 1365 و اصالتاً اهل شهر رشت بود و در زمان شهادت 33 سال داشت. فرشته رضایی، خواهر شهید مصطفی رضایی در گفتگو با تسنیم با اشاره به شهادت برادرش میگوید: باورم نمیشد برادر کوچکترم شهید شود و امروز من خواهر شهید بشوم. من لیاقت خواهر شهید شدن را ندارم. نزدیک سه سال بود که ازدواج کرده بود. همیشه میخندیدند و میگفتند ما میخواهیم 1400 بچهدار بشویم. و الان که شهید شده هیچ فرزندی ندارد. اخیراً خانه خریده بودند و زندگی خوبی در اندیشه شهریار داشتند. کارمند شهرداری ملارد بود. او ادامه میدهد: برادرم چهار سال از دوران مجردیاش را در خانه من با ما زندگی کرد. از شهرستان برای کار به تهران آمده بود. من از او خواستم این مدت را در خانه ما بماند. میگفت: «مزاحم خانواده شما میشوم. خانه شما کوچک است و من معذب میشوم.»، من گفتم: «تو که به ما محرمی، نگران نباش و همینجا با ما بمان». بیشتر اوقات را در اتاقش میماند تا به قول خودش مزاحم خانواده ما نباشد. به هیچ کدام از وسایل ما دست نمیزد. وقتی خانواده همسرم به خانه ما میآمد، یک سلام و احوالپرسی میکرد و بلند میشد و میگفت اینها برای دیدن برادرشان به اینجا آمدهاند، من نباید مزاحم این دیدار خانوادگی باشم. خواهر شهید رضایی با اشاره به منصف بودن برادرش و رعایت حال کم بضاعتها میگوید: مصطفی میگفت: «هیچوقت از نانوا و راننده تاکسی که در سرما و گرما زحمت میکشند تا لقمه حلالی در بیاورند نزنید. اینها دستشان تنگ و بودجه شان کم است. من هر وقت به اینها پولی بدهم باقی پولم را پس نمیگیرم. نباید سر مقداری پول خرد آبرویشان را برد.» میگفتم: «داداش اربابی رفتار میکنی.» میگفت: «نه؛ باید با زیردست خودم مدارا و صبوری کنم و این باعث میشود برکتش به خودم بازگردد.» او از برجستهترین خصوصیت اخلاقی برادرش چنین میگوید: من نمیگویم برادرم نماز شب میخواند یا مستحبات را کامل انجام میداد اما اهل انصاف بود. به پدر و مادرش هم احترام میگذاشت و این رفتارهایش در تمامی مراحل زندگی کاملاً برای ما اطرافیان مشهود بود. ضمناً خیلی کارمند منظم و منصفی بود. زمان کار برایش خیلی مهم بود. میگفت مردم از شهرهای مختلف مرخصی میگیرند و دنبال پروندههایشان میآیند و به موقع باید حاضر شوم. به من میگفت ما حقوق خوبی میگیریم و من راضیام. در حالیکه همکارانش از موقعیت اقتصادیشان گلایه میکردند. نگاه برادرم در این موضوع نشانه شکرگزار بودن و قانع بودنش بود. همیشه میگفت من چون راضی و شکرگزارم، پولم برکت دارد. برکت مالش را ما خوب دیدیم و درک کردیم. فرشته رضایی با اشاره به حادثه شهادت برادرش میگوید: طبق معمول تا ساعت 3 میبایست سرکار باشد که آن روز حادثه ملارد شلوغ میشود. خیلی از ادارات و فرمانداری و بانکها را آتش زده بودند. رئیسش به کارمندان گفته بود هر کسی میتواند بماند و مواظب اداره باشد، اموال اینجا متعلق به بیتالمال است. اگر همه برویم، اینجا خالی میشود و اشرار به اینجا هم حمله میکنند. برادرم قبول میکند که بماند. ساعت 8 شب میرود سوپری محل که طرف دیگر خیابان بود تا برای خودش و همکارانش تغذیهای بگیرد. در همین مسیر به اشرار محل برخورد میکند و گفتوگوی کوتاهی میان آنها در میگیرد. بعد آنها به سمت مصطفی شلیک میکنند و تیر به شاهرگ پایش اصابت کرده و از خونریزی زیاد به شهادت میرسد. امامزاده هاشم گیلان میزبان پیکر برادرم است. یکی از همکاران شهید مصطفی رضایی که شاهد حادثهای بود که منجر به شهادت او شد نیز میگوید: اشرار به سمت اداره عمران ملارد نزدیک میشدند. مهندس شهید مصطفی رضایی برای کاری از محل کار بیرون آمد و رو به این آشوبگران با زبان خوش صحبت کرد و گفت: «عزیزان من این سمت نیایید. اینجا که چیزی برای غارت کردن و آتش زدن ندارد. مردم در این محل زندگی میکنند و از سر و صدای شما وحشت زده شدهاند...» هنوز صحبتش تمام نشده بود که او را با گلوله هدف قرار دادند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
حرف_اعضا 🌸🍃
سلام وقتتون بخیر در جواب اون مادر بزرگی که نگران نوه سه ماهه اش بود که شیر نمی خوره پسر من هم دقیقا وقتی سه ماهش بود سینه ام رو ول کرد این قدر گریه میکرد ولی شیر نمی خورد فقط وقتی تو خواب بود سینه ام رو تو دهنش میزاشتم تا سینه ام رو بگیره تا بیدار میشد باز ولش میکرد به زور با قاشق یه ذره میدادم چند تا دکتر هم بردم همه م میگفتن شیر خشک بده یاشیرت رو بدوش با شیشه شیر بده تا اینکه رفتم پیش یه دکتر فوق تخصص دکتر ایرانپور اصفهان میشینه گفت به هیچ عنوان نه با قاشق بده نه شیر خشک بده نه شیرت رو بدوش و شیشه شیر به هیچ وجه نده هر طور که شده بزار سینه ات رو بگیره وقتی خوابه بزار تو دهنش شیرت چربه با همون یه ذره هم سیر میشه بچه وقتی گرسنه بشه مجبور میشه بگیره یا بازی بازی بهش بده فقط صبر و حوصله میخواد بچه من به زور میگرفت خیلی هم طول کشید تا خوب شد شاید چند ماه من بچه ام رو بغل میکردم و راه میرفتم بچه رو تکون میدادم و خودم تکون میخوردم به زور بهش شیر میدادم با اینکه سخت بود ولی مجبور بودم وقتی هم خواب بود میگرفت نگران نباش سخته ولی تحمل کن وقتی که دیگه داره خوابش میبره سینه رو بزار دهنش یا وقتی که از خواب بیدار شد.
و در جواب اون خانمی که گفت شیرم کمه عزیزم از کجا میدونی شیرت کمه هر چی بیشتر سینه ات رو تو دهن بچه بزاری شیر بیشتر میشه منم همش میگفتم شیرم کمه و شیر ندارم یکی از سینه هام بزرگ بود یکی کوچیک بیشتر از بزرگه میدادم میگفتم تا بچه سیر بشه بعد یه بار رفتم خونه خواهرم بچه ام بزارم پیشش برم دکتر اون شیر دوش برقی داشت شیرم رو دوشیدم دوتا سینه ام رو سینه کوچیکه دو برابر سینه بزرگه شیر داشت دیگه همیشه دوتا رو میدادم آب هویج خیلی خوبه قرص و قطره شیر افزا هم از دارو خونه بگیر حبوبات و شیر هم برا افزایش شیر خوبه.
🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹
سلام به مدیر خوب و زحمتکش گروه و همه اعضای کانال .حبیبه خانم خواهش میکنم این دردودل منم بذارید . تو جواب مادری که گفتن شیر خشک به بچه شون میدن .من الان نزدیک ۱سال و ۲ ماه به دخترم شیر میدم .مثلا شیر میدم اما اصلا شیرم قوت نداره دخترم چاق نمیشه واسه غذا خوردن هم اشتها نداره .مدام هم بهش شیر میدم .منم کلی حرف شنیدم از خانواده ام مادر شوهرم که شیرت آبکی قوت نداره خیلی حرف های دیگه که دلم میشکنه .مثلا مادرم میگه من تا وقتی شماها رو از شیر گرفتم شیرم مدام میریخت خواهرم میگه بچه های من چاق بودن بچه تو ضعيف و لاغر. منتهی آدم چه میتونه بهشون بگه وقتی بچه ات تو نوزادی زردی بگیره و بخاطر زردی اش شوهرت مدام بهت سرکوفت حرف بزنه کتکت بزنه .مدام تحقیرت کنه تهدید کنه منو از دخترم جدا میکنه .من تو این یکسال مدام شوهرم کتک زده منو از دخترم جدا کرده همش میگه بچه منه تو حقی نداری .جدا از اینا بخاطر مشکل مالی هم که داریم هیچوقت تغذیه خوبی نداشتیم یا خیلی کم بوده.و خیلی های چیزی دیگه ...😔😔همش حرص ناراحتی غم غصه .یه شوهر بیکار که ادعای دوس داشتن دخترم داره اما دریغ از اینکه ۲ دست لباس براش بخره .یا برای خوردخوراکش چیزی فراهم کنه .حالا شما بگید اینا تاثیر نداره تو شیر یه مادر .چه توقعی باید از مادر و بچه داشته باشید که چاق بشه یا تا الان راه افتاده باشه .😔😔ممنون از همه التماس دعا
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مریم اما وسط راه ایستاد و زد کنار.پیاده شد و گفت:برید نمیریم آزمایش....گفتم: چر
#داستان_زندگی 🌸🍃
نسترن
چند روز گذشت ..امید رو تو دانشگاه دیدم
با لبخند بهم نزدیک میشد
رفتم جلو و سلام علیک کردم
گفت:امتحانت رو خوب دادی،؟
گفتم:اره خوب بود
گفت:چند روزه پشت گوشی هم دمقی..چیزی شده؟!
با لبخند گفتم:نه اوکیه همه چیز
دوست نداشتم تا اتفاقی نیوفتاده نگرانش کنم
خودم میتونستم حلش کنم ..میتونستم مامان رو قانع کنم
با امید رفتم کافه و شیک خوردیم
مامان همون لحظه زنگ زد ا
گفت:کجایی؟!
گفتم:با امید اومدم کافه
تا اینو گفتم چند دقیقه سکوت کرد و گفت:زود برگرد
تلفن رو قط کرد
به روی امید نیاوردم اما فکرم درگیر شد ..
زود رفتم خونه..به محض اینکه خونه رسیدم مامان اومد جلو در و با توپ و تشر گفت:دیگه بی صاحاب شدی نه؟میدونی بابات بدونه چی میشه؟!
اعصابم خورد شد گفتم :مامان خوبی؟تو که با امید حرف زدی..اوکی بود همه چیز الان چی شده این همه گیر میدی
گفت:از همون اولم خوشم نیومده بود ازش..اما نگفتم دلت نشکنه
گفتم :مامان دست انداختی منو؟!چه خبرته؟!من واقعا تعجب میکنم
همونجوری که غر میزدم رفتم تو اتاق..
دنبالم اومد ول کن نبود
اومد با زیون نرم قانعم کنه
گفت:دخترم یه بار با این نوه عموی من حرف بزن شاید خوشت اومد
مقنعه م رو دراوردم و گفتم :چی میگی مامان؟!من و امید قول و قرار دادیم به هم ..الان بزنم زیر همه چی؟!من نمیتونم نامرد باشم
گفت؛این نامردی نیست دخترم .تو حق انتخاب داری
گفتم این همه مدت فکرم رو کردم و امید رو با همه شرایطش قبول کردم و بهش اوکی دادم و زیر نظر خودت باهاش درارتباط بودم ..غیر اینه؟!الان برم چی بگم؟!بگم بهتر از تو پیدا کردم یا مامانم بهتر از تو پیدا کرده ؟!
مامان یه جوری حرف میزنی حس میکنم اصلا نمیشناسمت
مامان زد زیر گریه و گفت:چرا منو درک نمیکنی من مادرم ..نمیخوام زندگی سختی داشته باشی
اعصابم خورد شد و گفتم :مامان بزار خودم تصمیم بگیرم ..نمیخوام آه کسی پشتم باشه
نمیخوام یه عمر با ترس و لرز زندگی کنم ..
گفت:یه بار فقط ببینش
گفتم نمیخوام مامان نزار تو روت وایسم
گفت:چون میدونی از امید بهتره میترسی ببینیش
ادامه دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
حکم عبادات در صورت انجام غسل با آب نجس
پرسش :شخصی با آب نجس غسل جنابت کرده و بعداً متوجه شده است، حکم نماز و روزهی او چیست؟
پاسخ :در فرض سؤال نماز را اعاده کند ولی روزه اعاده ندارد.
حکم غسل با آب دریاچه نمک
پرسش :آیا میتوان با آب دریاچههای نمک مثل دریاچه ارومیه غسل نمود؟
پاسخ :در فرض سؤال، آب مضاف بوده نمیتوان غسل نمود.
حکم غسل با آب مضاف
پرسش :آیا غسل با آب مضاف (چه در حال عادی یا چه در حال ضرورت) صحیح است؟
پاسخ :در فرض سؤال غسل صحیح نمیباشد.
وظیفه شخصی که بعد از غسل متوجّه نجاست بدن شود
پرسش :چنانچه فردی بعد از غسل متوجه شود بدنش نجس است، تکلیف او چیست؟
پاسخ :چنانچه حین غسل توجه داشته و چیزی مشاهده نکرده است، غسل او صحیح است و فقط باید بدن را تطهیر نماید، اما اگر یقین دارد که بابدن نجس غسل کرده، باید تطهیر کرده و از آن قسمت به بعد را به نیت غسل میشود و اگر عبادتی را انجام داده است باید دوباره عبادت را انجام بدهد.
حکم غسل با آبی که از لوله و اتصالات تهیهشده از حرام خارج میشود
پرسش :شخصی لوله و اتصالات دوش و آبگرمکن را با پول حرام خریداری نموده است، غسل او چه حکمی دارد؟
پاسخ :تصرف چنین شخصی جایز نیست و بنابر احتیاط واجب غسل باطل است، مگر اینکه تکلیف مال حرام را مشخص نماید.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پاسخ_اعضا 🌻🍃
سلام در جواب خانم که دخترشون دستگاه تناسلی قرمز و متورم میشه؛. منم دخترم از چند ماهگی همین مشکل داشت بردم متخصص کلیه و مجاری که متوجه شدن برگشت ادرار یا همون ریفلاکس داره یک مدت تحت درمان بود والان خدارو شکر خوب خوب شده ؛ نگران نباشید و پیگیری کنید حتما ؛
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام حبیبه خانم خسته نباشید خیییر دنیا رو ببینین 🌺
ی سوال داشتم چندماه پیش پیام دادم پسر مبتلا ب اتیسم دارم یکی از مادرا راهنمایی کردن ک گوگل سرچ کنم کانال استاد بابایی منم همین کارو کردم رفتم کانالشون ولی نمیشه سوالم بپرسم شماره تلفن یا موبایل هم نزاشتن آدرسش هم مشهدیا قم هستن پسرمنم انقدر اذیت داره ک تا سر کوچه نمیشه ببرم چ برسه ب اونجا الان من خواهشم اینه دوستان اگر شماره استاد بابایی دارن برام بدن ممنون میشم واقعا نیاز دارم 🙏🙏
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقت بخیر اون خانمی که دست بچه اشون با موتور له شد خانم محترم ی گوسفند نر سالم بگیر از ۶ ماه به بالا پوست شاخ وتمام اعضا بدن گوسفند سالم باشه برای پسرتون عقیقه کن وخودتون پسرتون شوهرتون پدر بزرگ ومادربزرگ دو طرف اصلا نباید از گوسفند عقیقه شده بخورین میتونین گوشت جدا تهیه کنید برای خودتون غذا درست کنید ادابش در مفاتیح هست که ان شاالله رفع بلا بشه براشون برای منم دعا کنید درپناه خداوند مهربان باشیم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وخسته نباشید
میخاستم خدمت اون خانومی که گفتن مژه چشمشون ریخته بگم دوست من مال دوتاچشمش ریخته بودرفت دکترگفت کمبودویتامینه دارواستفاده کردیه مدت خوب شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام عزیزی که رفتین پیش دکتر زنده دل چطور نوبت گرفتن
چون من حضوری کسی رو فرستادم نوبت ندادن
تو سایتم که نمیتونم یعنی باز نمیشه میگن روزای خاصی باز میشه که اون روزها رو هم رفتم باز نشده ثبت نام کنم و نوبت بگیرم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
در مورد خانمی که دخترشون بعضی شبا میترسه و چیزایی رو جلو چشمش میبینه من خودم هم قبلا همین مشکل داشتم و اونموقع یه کی دوسال از دختر شما بزرگتر بودم ولی بازم خیلی اذیت شدم یه دکتر تب سنتی گفت سودا هس و معمولا برای طبع سرد بالا یا گرم بالاس برای من طبع سرد و خشک زیاد بود بخاطر همین از همه چیز های سرد خودداری میکردم و فقط چیزای گرم خوردم که تأثیر زیادی داشت
یه آزمایش هم دادم کمبود ویتامین B12 داشتم و دکتر گفت بخاطر همین ویتامین این طوری شدم ۴ تا بسته قرص ویتامین B12 مصرف کردم و الان خیلی بهتر شدم شما هم امیدت به خدا باشه چون خودم هم همین مشکل داشتم میدونم چقدر سخته انشاالله حال دخترتون خوب شه لطفا هرکس نتیجه گرفت فقط برام دعا کنه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دوستان عزیزی که از یبوست رنج میبرید یکی از اقوام ما یک ماه طول میکشید یه جوشونده گل محمدی خورد نیم ساعت بعدش مرد ۳۸ ساله بیرون روی گرفته بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خواستم بگم جوشونده گل محمدی خیلی کار سازه تجربه شدس.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❌❌❌❌سلام دوستان عزیز،خانمی که گفتن دخترشون ۱۶سالشه وازدواج کردن وپریودیهاشون نامنظم هست عزیزم هرشب یک لیوان رازیانه دم کرده با عسل بخورن به غیر روزهایی که پریودهستن ،هرشب روغن مالی زیرشکم با روغن سیاه دانه ،خوردن باه زنان ،عالی جواب میگیرن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❌❌❌سلام دوستی که گفتن بچشون انگل گرفتن عزیزم آخرشب ۵عددخرما بخوره بعدش هیچی نخوره بعد صبح قبل از صبحانه دوقاشق سرکه خمری انگور بخورن تا چندروز همه از بین میرن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
درباره پاسخ به خانمی که گفته بودن دخترشون انگل داره پیشنهاد میکنم دهانه مقعد حنای خشک بریزن تا آروم بشه وهم اینکه زودترخوب بشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
واینکه اون دوست عزیزی که گفته بودن انگشت بچه لای زنجیر شده و قسمتی له شده متاسفانه فکر نمیکنم گوستیکه از انگشت له شده باشه ترمیم بشه...
واینکه گفته بودن چه دعایی همراهشون کنن حزر امام جواد عالیه ویا اینکه دعای هفت هیکل روبنویسن همراهش کنن.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اون خانمی که گفته بودن پسرشون اعتماد بنفس نداره بهتر پیش مشاور خوب ببرن
و زمانی که عصبی میشه دم نوش های آرامبخش مثل گل گاو زبان یابهار نارنج بهشون بدن.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برای خانمی که گفتند بچشون انگل دارد گل بومادران را پودر کنند همه ی اعضای خانواده از آن با آب میل کنند اگر بخواهید میتونید نبات یا قند را همراه آن پودر کنید چند روز استفاده کنید حتما جواب میده ماهی سه چهار روز استفاده کنید دیگه هیچ وقت انگل نمی گیرد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
✴️بی خوابی
افرادی که غلبه خون دارند میل به خواب زیاد دارند و معمولاً خواب آلود هستند و
افرادی که کم خون هستند یا غلبه صفرا دارند نمی توانند ابتدای شب بخوابند ولی صبح به راحتی می خوابند . آنان باید کم خونی خود را برطرف سازند .
از عواملی که باعث بی خوابی می شوند " تشویش فکری و نگرانی ،گرسنگی ، سرما ، برهنگی ، تشنگی ، و کم آب خوردن نیز باعث بی خوابی می شوند .
در روایات آمده زیاد خوابیدن از زیاد نوشیدن آب است
قرص های خواب آور باعث سستی بدن می شود .
🔶درمان ها
⬅️دعای حضرت فاطمه(س) " در روایات آمده حضرت فاطمه (س) از بی خوابی به پیامبر (ص) شکایت کرد و پیامبر فرمود دخترم بگو :
یَا مُشبِعَ البُطونِ الجائِعَةِ وَ یَا کَاسِیَ الجُنوبِ العَارِیةِ وَ یَا مُسَکِّنَ العُروقِ الضَّارِبَةِ وَ یَا مُنَوِّمَ العُیونِ السَّاهِرَةِ سَکِّن عُروقیَ الضَّاربَةَ وَ أدنِ لِعَینی نَوماً عَاجِلاً
⬅️برگ چغندر " بهترین درمان دارویی است باعث خواب آرام می شود .
روایت شده از امام رضا (ع) به بیماران خود برگ چغندر بدهید زیرا در برگ آن شفا است و باعث بیماری نمی شود و هیچ مشکلی ندارد بلکه خواب بیمار را آرام می کند ریشه چغندر را نباید بخورید چون سوداء را تحریک می کند
⬅️کاهو " برگ و تخم کاهو درمان بی خوابی است
روایت شده از پیامبر(ص) کاهو بخور ، کاهو سبب زیادی خواب می شود و غذا را هضم می کند
نکته " ترکیب برگ کاهو ، تخم کاهو و برگ چغندر درمان بی خوابی است .
⬅️قرص خون " درمان اصلی بی خوابی قرص خون (مرکب شش) است .
☀️حضرت محمد(ص)رسول مهربانی ها:
🔹معده، خانه هر دردی و پرهیز، پایه هر درمانی است، پس چیزی بخور که با تو سازگار باشد.
🔸هر کس به حرام درمان بجوید، خداوند در آن شفایی قرار نمی دهد.
🔹تا هنگامی که بدنت درد را تحمل می کند، از دارو بپرهیز و آنگاه که درد را تحمل نکرد، از دارو استفاده کن.
🔸سه چیز است که بدن به واسطه آن شاداب می شود و رشد می کند:
بوی خوش، جامه نرم و نوشیدن عسل.
🔹جبرئیل همواره مرا به مسواک زدن سفارش میکرد تا جایی که گمان کردم آن را واجب خواهد ساخت
🔸خوردن شام را ترک نکنید، هر چند به خوردن یک عدد خرمای خشک باشد، چرا که خوردن شام، مایه نیرومندی پیر و جوان ست و ترک آن مایه پیری ودرهم شکستگی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام خدمت ادمین محترم و اعضای گروه
لطفا مشکل من و که میدونم مشکل خیلیا هم هست زودتر بزارید بلکه گره از کار همه باز بشه 🤲
دختری دارم ۱۴ ساله بسیار باهوش البته اینم بگم فقط سر کلاس خونه اصلن درس نمیخونه
الان یکسالی میشه که اعصاب روات همه رو بهم ریخته بیش از اندازه با دوستاش در ارتباط هست و تمام وقتش تو گوشی تو اینستا تو اهنگ زنگ میزنه به دوستاش یا اونا زنگ میزنن کلا فقط تو اتاقش یا میخاد با دوستاش بره بیرون مثلا پارک ... من خیلی مراقبم میدونم اونم حواسش هست و میدونه خط قرمز من چیه ولی چیزی که هست من نمیتونم اعتماد کنم به دوستاش واینکه خودشم بچست و ممکنه اشتباه کنه با توجه به وضیت جامعه...
وقتی معترض میشیم که چرا اینکارا میکنی شروع میکنه به جیغ زدن و گریه کردن چن روز پیش قرص برداشته بود که بخوره البته الان میگه من جرات خوردن ندارم ولی اگه دیر میرسیدم شاید اینکار میکرد😭😭😭 راضی به رفتن پیش مشاور هم نمیشه میگه مگه دیونه ام تورو خدا برام دعا کنید سه تا دختر دارم یکشونم که قبلا گذاشتم فوبیا مدرسه داره و همچنان درگیرشم😭 ذکر بگید آروم بشن حرف گوش بدن مطیع بشن.. بخدا بریدم دیگه اصلا نمیدونم چیکار کنم دارم دیونه میشم .شرمندم طولانی شد دل پری دارم این فقط یکی از دردام هست😭
❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸
سلام خسته نباشد.همسر من آدم بسیار خوبی هستن اهل نماز اول وقت ،اهل دعا و قران،همیشه دائم الوضو هستن پول حلال در میارن و خیلی هم دست و دل باز هستن.
اما از قدیم گفتن گل بی عیب خدا.
مشکلی که من دارم اینه که موقع رابطه همسرم مدام اصرار دارن از زن هایی که میشناسیم بگم و منو به جای اونها تصور میکنن (مخصوصا خواهر خودم)😭و مدتی هم هست که اصرار دارن عکس و فیلم های ناجور نگاه کنیم باهم و منو تحت فشار میزارن که از بقیه زن ها عکس بگیرم و بهش نشون بدم، من اما قبول نکردم ایشون هم خیلی نصبت بهم سرد شدن و به شدت هم بد اخلاقی میکنن.
من بهشون گفتم اینطور رابطه رو نمیتونم تحمل کنم تعداد روابطمون خیلی کم شده خودم هم از رابطه متنفر شدم.
البته تو حالت عادی به صورت هیچ خانومی نگاه نمیکنن ولی موقع رابطه تمام فکر و ذکرشون شده زن های دیگه.خیلی از گناه بودن این کار گفتم،گفتم شما اهل عبادتی خدا خوشش نمیاد از این کار ولی کو گوش شنوا.
اگه کسی راهی به ذهنش میرسه بگه.به ولای علی دارم نابود میشم😭😔
🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓
سلام وقتتون بخیر ،راهنمایی میخواستم از بزرگواران،
پسرم ۱۰ سالشه حدود دوماهه که شبها موقع خواب تا میخوابه سریع بیدار میشه و میگه کنارم باش تا خوابم ببره،یا میگه مامان تو اتاق ما بخواب،البته از همون بچگی هم اینطور بود هر چند وقت یکبار اینجور بهانه میکرد ولی این مدت مدام تکرار میکنه،خیلی باهاش حرف میزنم ولی میگه دوس دارم کنارمون بخوابی میگه استرس دارم و از شبا میترسم، پیش روانشناس بردم و خودمم با روانشناس دارم حرف میزنم که وضعیت بهتر بشه ولی...،کلاس تربیت فرزند شرکت کردم که روش درست برخورد رو یاد بگیرم ،واقعا اذیت کنندست دوماهه من همش با استرس میخوابم،خودمم بهم ریختم،
مدتی همگی باهم تو پذیرایی خوابیدیم شاید از سرش بیفته،گاهی اوقات بعد یکساعت خواب بیدارمیشه میاد بالاسر منکه خوابم نمیبره باید بیای اتاق ما ،هرچی خواهش و تمنا میکنم ولی فقط یه حرف تکرار میکنه که خوابم نمیبره،
توروخدا بگید کسی بچه اش اینجوری بوده که بهتر شده باشه،
کلی ختم و دعا و..گرفتم ولی نتیجه ندیدم ،لطفاراهنمائیمکنید چکار کنم شب که میشه منم استرس میگیرم
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
زكریا پسر ابراهیم ، با آنكه پدر و مادر و همه فامیلش نصرانی بودند و خود او نیز بر آن دین بود، مدتی بود كه در قلب خود تمایلی نسبت به اسلام احساس می كرد. وجدان و ضمیرش او را به اسلام می خواند. آخر برخلاف میل پدر و مادر و فامیل ، دین اسلام اختیار كرد و به مقررات اسلام گردن نهاد. موسم حج پیش آمد زكریای جوان به قصد سفر حج از كوفه بیرون آمد و در مدینه به حضور امام صادق علیه السلام تشرف یافت . ماجرای اسلام خود را برای امام تعریف كرد، امام فرمود:چه چیز اسلام نظر تو را جلب كرد؟ گفت : همینقدر می توانم بگویم كه سخن خدا در قرآن كه به پیغمبر خود می گوید:ای پیغمبر! تو قبلاً نمی دانستی كتاب چیست و نمی دانستی كه ایمان چیست اما ما این قرآن را كه به تو وحی كردیم ، نوری قرار دادیم و به وسیله این نور هر كه را بخواهیم رهنمایی می كنیم، درباره من صدق می كند. امام فرمود:تصدیق می كنم ، خدا تو را هدایت كرده است . آنگاه امام سه بار فرمود:خدایا! خودت او را راهنما باش سپس فرمود: پسركم ! اكنون هر پرسشی داری بگو.
جوان گفت : پدر و مادرم و فامیلم همه نصرانی هستند، مادرم كور است ، من با آنها محشورم و قهرا با آنها هم غذا می شوم تكلیف من در این صورت چیست ؟ آیا آنها گوشت خوك مصرف می كنند؟.
نه یا ابن رسول اللّه ! دست هم به گوشت خوك نمی زنند. معاشرت تو با آنها مانعی ندارد. آنگاه فرمود:مراقب حال مادرت باش ، تا زنده است به او نیكی كن ، وقتی كه مرد جنازه او را به كسی دیگر وامگذار، خودت شخصا متصدی تجهیز جنازه او باش. در اینجا به كسی نگو كه با من ملاقات كرده ای . من هم به مكه خواهم آمد، ان شاء اللّه در منی هم دیگر را خواهیم دید. جوان در منی به سراغ امام رفت . در اطراف امام ازدحام عجیبی بود. مردم مانند كودكانی كه دور معلم خود را می گیرند و پی در پی بدون مهلت سؤال می كنند، پشت سر هم از امام سؤال می كردند و جواب می شنیدند. ایام حج به آخر رسید و جوان به كوفه مراجعت كرد. سفارش امام را به خاطر سپرده بود. كمر به خدمت مادر بست و لحظه ای از مهربانی و محبت به مادر كور خود فروگذار نكرد. با دست خود او را غذا می داد و حتی شخصا جامه ها و سر مادر را جستجو می كرد كه شپش نگذارد. این تغییر روش پسر، خصوصا پس از مراجعت از سفر مكه ، برای مادر شگفت آور بود. یك روز به پسر خود گفت : پسر جان ! تو سابقا كه در دین ما بودی و من و تو اهل یك دین و مذهب به شمار می رفتیم ، این قدر به من مهربانی نمی كردی ؟ اكنون چه شده است كه با این كه من و تو از لحاظ دین و مذهب با هم بیگانه ایم ، بیش از سابق با من مهربانی می كنی ؟. مادر جان ! مردی از فرزندان پیغمبر ما به من این طور دستور داد. خود آن مرد هم پیغمبر است ؟
نه ، او پیغمبر نیست ، او پسر پیغمبر است . پسركم ! خیال می كنم خود او پیغمبر باشد؛ زیرا این گونه توصیه ها و سفارشها جز از ناحیه پیغمبران از ناحیه كس دیگری نمی شود. نه مادر! مطمئن باش او پیغمبر نیست ، او پسر پیغمبر است . اساسا بعد از پیغمبر ما پیغمبری به جهان نخواهد آمد. پسركم ! دین تو بسیار دین خوبی است ، از همه دین های دیگر بهتر است . دین خود را بر من عرضه بدار. جوان شهادتین را بر مادر عرضه كرد. مادر مسلمان شد. سپس جوان آداب نماز را به مادر كور خود تعلیم كرد. مادر فرا گرفت ، نماز ظهر و نماز عصر را به جا آورد. شب شد توفیق نماز مغرب عشاء نیز پیدا كرد. آخر شب ناگهان حال مادر تغییر كرد، مریض شد و به بستر افتاد. پسر را طلبید و گفت : پسركم ! یك بار دیگر آن چیزهایی كه به من تعلیم كردی تعلیم كن . پسر بار دیگر شهادتین و سایر اصول اسلام یعنی ایمان به پیغمبر و فرشتگان و كتب آسمانی و روز بازپسین را به مادر تعلیم كرد. مادر همه آنها را به عنوان اقرار و اعتراف بر زبان جاری و جان به جان آفرین تسلیم كرد. صبح كه شد، مسلمانان برای غسل و تشییع جنازه آن زن حاضر شدند. كسی كه بر جنازه نماز خواند و با دست خود او را به خاك سپرد پسر جوانش زكریا بود.
داستان راستان / استاد مطهري
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽