🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #غافر❤️ جزء #بیستو_چهارم🍃 صفحه ی ۴۷۰🌼 @azsargozashteha💜

ترجمه☀️🍃

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #غافر❤️ جزء #بیستو_چهارم🍃 صفحه ی ۴۷۰🌼 @azsargozashteha💜

#دعا_درمانی 🌱 بخت گشایی آسان و فوری و بسیار مجرب برای ازدواج سریع و آسان دختران به خواست خداوند تبارک و تعالی، دعای ذیل را در برگه بدون خط بنویسد و در جیب قرار دهد. ان شاء الله پس از چهل روز ازدواج خواهد نمود (در صورتی که موانعی مثل سحر یا عقد یا ربط وجود نداشته باشد ). دعای ذیل را بنویسد : بسم الله الرحمن الرحیم « لا اله الا الله والله اکبر أسالک اللهم بعد أربعین ورحمتک ان تتفضل على فلانه بنت فلانه ببعل مبارک فإنها بیدک ولا یملکها غیرک یا ذو الفضل العظیم والوجه الکریم والإحسان القدیم وصلى الله على محمد واله الطیبین الطاهرین » منابع: رهنمای گرفتاران دعابرای طلب خيرودفع شر اميرمؤمنان علي(ع)فرمود: هرڪہ به هنگام شب سه مرتبه بگويد: « سُبْحَانَ اللهِ حِيْنَ تُمْسُنَ وَحِيْنَ تُصْبِحُونَ،وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الَّسمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَعَشِيَّاً وَحِيْنَ تُظْهِرُونَ » هيچ خيری را درآن شب از دست نمي دهدو همه شرها از او دور مي گردند.وهرڪه همانند اين دعا را به هنگام صبح بخواند،هيچ خيری را درآن روز از دست نمي دهد وهمه شرها از اودور مي گردند. منابع:روضة الواعظين:ص328 جهت حفظ انسان وفرزندان از بلایا هر ڪس با ایمان آیات زیر را بر خود و فرزندان خود با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنی آن بخواند همـہ آن ها محفوظ از بلایات باشند . آیات 20 الی 22 سورہ بروج واللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ ﴿۲۰﴾ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿۲۱﴾ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿۲۲﴾ منابع: خواص آیات قرآن ڪریم ص 201 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

📅 #تقویم_روز 🗓 #دوشنبه ۴ دی | جدی ۱۴۰۲ 🗓 ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۵ 🗓 25 دسامبر 2023 🌺 ولادت حضرت عیسی مسیح علیه السلام. 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️9 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️18 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️19 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️21 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ❇️ #ذکر روز #دوشنبه ۱۰۰ مرتبه: یا قاضیَ الحاجات "ای برآورنده حاجت ها" ❇️ این #ذکر که مختص روز #دوشنبه می‌باشد خواندنش موجب افزایش مال می‌شود ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام می‌باشد روایت شده است #زیارت آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود #ثواب بسیار بالایی دارد. ❇️  #ذکر (یا #لطیف) ۱۲۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #یافتن_مال_کثیر می‌شود. ⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی نیست‌‌‌‌. ✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است. ✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است‌‌‌‌. ✅ برای #زایمان روز مناسبی است‌. ✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است‌‌. ✅ امشب برای #مباشرت خوب است. ⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌‌. 🔰 زمان #استخاره : از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر. 🔸امروز روز خوب و نیکویی است. 🔸امروز برای شروع کارها خوب است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود نیاز به مراقبت دارد. 🔹کسی که امروز گم شود، به لطف خدا زود پیدا میشود. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت، موجب سود است. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز متولد شود، سعادتمند خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « صورت چپ » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹  تعبیر خواب این شب با تأخیر همراه است. 🔹مسیر رجال الغیب از سمت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔸 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران 🔹 اذان صبح ۵:۴۱:۴۱ طلوع آفتاب ۷:۱۱:۴۳ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۰۴:۰۸ غروب آفتاب ۱۶:۵۶:۳۶ 🔹 اذان مغرب ۱۷:۱۶:۵۳ نیمه شب شرعی ۲۳:۱۹:۰۹ ❤️ #جذب_قلوب_و_محبوب_خلایق_شدن ❤️ در ابتدا وضو گرفته و دو ركعت نماز به نيت جذب و تسخير قلوب ميخوانيم. بعد از سلام نماز يکصد مرتبه ذكر زير را تکرار مينمائيم:  لا اله الا اللهُ مُحَمَّدٍ شَفيعِ اللهِ  پس از قرائت صد مرتبه ذكر فوق، دعای ذيل را ميخوانيم: اللهُمَّ بِحَقِّ حُرمَةِ لا اله الا اللهُ مُحَمَّدٍ شَفيعِ اللهِ اِنْ تَجْذَبَ لى قُلوبِ عِبادِكَ اَجمَعينَ حَتّى يَنْقادوا وَ يَخْضَعُوا لى بِالمُحَبَّةِ وَ المَوَّدَةِ وَ العَطْفِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ و صَلّى اللهُ عَلى سَيِّدَنا مُحَمَّدٍ و على آلهِ و سَلَّمَ ⏰ ذات الکرسی عمود ۹:۵۲ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود. 🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #دوشنبه است‌‌.

#چله_شهدا ❤️🍃 #شهید_بیستونهم 🍃🌻 شهید حسن ترک☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱 کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏 به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

قرائت زیارت عاشورا ❤️ صوتی 🌱 با نوای استاد فرحمند🌸🍃

#زندگینامه 🌸🍃 زندگینامه شهید حسن ترک در حالیکه روح ا... کبیر در تدارک قیام عظیم خویش بود نوزادی پا به عرصه دنیا گذاشت که بعداً مصداق عینی کلام خمینی گردید، که فرمود سربازان من اکنون در گهواره‌اند، سردار رشید دین خدا شهید حسن ترک همان نوزادی بود که در سال ۱۳۴۱ از شهر تهران به‌یاری امام خود چشم بر جهان گشود. و در این راه از همان طفولیت کوشش خستگی ناپذیری را آغاز نمود، دوران تحصیل را با موفقیت پشت سر گذاشت که خرمن وجودش با آتش مقدس انقلاب زبانه کشید،  در کنار شهیدان میرزایی و کیانیان رشد کرد، آگاهی یافت و مطالعه نمود تا قوی‌تر و مقاوم‌تر مقابل اندیشه‌های التقاطی منافقان، چپ‌ها و عناصر لیبرال بایستد و با منطق ایمانی همان سربازی باشد که امام به او دل بسته بود. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۶۰ از دبیرستان ابن سینا با عضویت در سپاه پاسداران فصل نوینی در راه پر مخاطره و سخت مبارزه را بر خویش گشود. ابتدا مسئول پذیرش سپاه گردید، اما عشق به جهاد در میدان بلا ، او را از شهر به جبهه کشانید و رفت تا مردانگی را در عمل نشان دهد. علیرغم میل فرماندهان، در عملیات فتح المبین سرافرازانه شرکت کرد و این در حالی بود که تنها طعم شیرین جهاد می‌توانست روح بیقرار او را آرامش دهد و جز این به چیزی تن نمی‌داد. به‌دلیل لیاقت و کارایی، در عملیات مسلم بن عقیل فرماندهی گردان کمیل به او واگذار شد که منجر به مجروح شدن وی گردید.  در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر(۱) با سمت دستیار محور حضور یافت که پس از سه روز مقاومت بر اثر ترکش خمپاره از ناحیه کتف و فک آسیب دید. در عملیات والفجر  سمت معاون مسئول محور و در عملیات والفجر (۴) مسئولیت تیپ عمار را بر عهده داشت، او در عملیات والفجر (۵) در چنگوله مسئول محور بود و سرانجام آخرین حضور او در محفل عشق بازی والفجر (۸) بود که در این عملیات مسئولیت طرح و عملیات تیپ انصارالحسین (ع) را بر عهده گرفت و با پرواز عاشقانه‌اش بر آرمان‌های مقدس انقلاب صحه نهاد و به مأوای خویش رسید. وصیت نامه شهید حسن ترک❤️ برادران و خواهران توصيه شديد مي‌كنم به شما در تربيت نسل خردسال و نوجوان زيرا كه تضمين آينده اسلام است اين غنچه‌هاي نشكفته را دريابيد و شما هستيد كه از اين افراد مي‌توانيد بزرگان فردا را بسازيد از اين زمينه‌هاي مناسب براي رشد كه شكل نگرفته استفاده كنيم و طبق احكام خدا شكل دهيم، پدران و مادران در آشنايي فرزندانشان با قرآن و جلسات و برنامه هاي مذهبي بكوشيد و تشويقشان كنند و اما پدر و مادر گراميم اميدوارم كه دراين مدتي كه در خدمت شما بوده‌ام از من راضي باشيد هرچند در لحظات آخر فرصت خدا حافظي نبود ولي وعده ملاقات انشاء‌الله با روي گشاده و خندان نزد زهرا(سلام الله علیها) و پيامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) در كنار حوض كوثر. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سفارش عروسک(کیمیا) سفارش انواع عروسکهای روسی، سنتی ونمدی با بهترین کیفیت و قیمت مناسب پذیرفته می شود 🌸ارسال به سراسر کشور🌸 آیدی جهت سفارش👇💕 @Aroosak_Kimiaa https://eitaa.com/arosakkimia 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام و خسته نباشید در جواب خانمی که پیشونی پسرش لک افتاده، دکتری هست در یزد به نام محمد تقی نور بالا که خیلی ها تحت نظرش هستن و دکتر فوق‌العاده خوبی هستن که نتیجه گرفت 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ، سلام خانمی که تپش قلب دارند و باید عمل ابلیشن انجام بدهند دکتر امیر حسین ازهری در اصفهان من اردیبهشت پیشش عمل کردم ممنون از کانال خوبتون ❤️ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام اون خانمی که گفته قند دارم میخام اقدام کنم به بارداری مدتی سرکه سیب به ناشتا بخور انشاالله زود خوب میشی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقتتون بخیر خانمی که اصفهانی هستند و پسر 5سالشون مشکل داره دکتر المیرا لایقی مطبشون کلینیک برنا خیابان مارنان هست 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درجواب اون خانمی که گفتند در چهل و هفت سالگی باردار بشند من چهل و هفت سال دارم بعد از پانزده سال که از سن دختر کوچکم میگذره حامله شدم و بچه ام هم کاملا سالمه اون هم بعد از چهار ماه فهمیدم با توجه به سن زیادم حاملگی سختی داشتم اما خدا دوباره یه دختر شیرین بهم داد و روحیه ام خیلی عوض شده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ممنون از کانال خیلی عالی شما ،مادری که گفتن بچه شون ۵سالشه درست حرف نمیزنه ناراحت نباش خواهر پسر منم همین طور بود کم کم خودش خوب میشه بچه ات هیچ مشکلی نداره غصه نخور پسرمن ۱۰سالشه هنوز بعضی چیزهارا چپی میگه دکتر میگه هرچی بزرگتر بشن خوب میشه فقط مسخرش نکنید درست کلمات را بهش بگین نا یاد بگیره دیگه دکتر نبرببخشید طولانی شدبه امید روزای خوب. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درجواب خواهری که گفته بودندروانپزشک خوب دراصفهان میخوانددکترمحمدرضاصدرعاملی دکترخیلی خوبه من خودم پسرموبرای اختلالات یادگیری پیشش میبرم راضی هستم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام. برا خانومی که ۳۵ ساله هستند و شوهر دوقطبی دارن، خیلی دلم سوخت 😔 منم شوهرم خیلی این شکلی هستن ولی نه به این شدت، چون با قرآن درمانی خیلی جلوشون گرفتم، اگر یسری کارها رو انجام نمیدادم، شوهر منم همینجوری یه دیو دوسر میشد! خیلی دعا‌ها و سوره‌ها و ختم‌ وذکرو.... امتحان کردم. ولی یا جواب نداد یا موقتی بود. فقط یه دستور رو شوهر من جواب داد اونم باید تا چهل روز کامل انجام بشه. که من هر دفعه نمیتونم ۴۰ روز کامل کنم.😪 امیدوارم شماها که مشکل دارید بتونید کامل کنید و خواهشااا برا منم خیلی دعا کنید.🙏 دستورش این که به مدت ۴۰ روز پشت سر هم هرروز سه بار سوره مزمل بخونی به آب بدمی بعد سوره یس بخونی به هر مبین که رسیدی باز به آب بدمی، بعد آب با غذا یا نوشیدنی قاطی کنی به همسرت بدی. از دوستان میخوام قضاوت نکنن چون واقعا هم اینجور آدما رو هیچ کاری نمیشه کرد، جز اینکه یا دعا بگیری واسشون از یه دعا نویس معتبر و خوب یا خودت یه دعا یا ذکر خوب براشون انجام بدی. به خصوص که امکان طلاق و جدایی هم وجود نداره. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزی که گفتن قدرت فن بیان پایینی دارند من چندتا پیشنهاد دارم ممکنه پیشنهادهایی که میگم اولش خنده دار باشه ولی امتحان کنید ان شاالله جواب میگیرین اول اینکه وقتی صبح از خواب بیدار شدین جلوی آینه قربون صدقه خودتون برین که اعتماد به نفستونو بالا میبره...توی خونتون معلم بازی کنید این عالیه...کتاب زیاد بخونید که سطح اطلاعاتتون بالا بره و توی جمع بتونید نظر بدین ...موفق باشین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام. خانمی که گفتن دخترشون بالا میاره و خوب نمیشه بهشون بگید لطفا حتما یه سر دخترشون رو ببرن دکتر مغز و اعصاب و حتما ام ار ای انجام بدن ، دختر من همین مشکل رو داشت از دکتر گوارش و خون و داخلی همه رو بردم تا خدا خیر بده یه خانمی داخل همین کانال در جواب یکی از همین خانم که بچه اش همین مشکل رو داشت گفته بود ببرید دکتر مغز و اعصاب من بردم بعد از ام ار ای متوجه شدیم که یه چربی نزدیک مخچه هست و احتمالا نیاز به جراحی باشه دکتر گفتش باعث حالت تهوع هم میشه لطفا برای دختر من هم دعا کنید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#چالش 💜❤️💜❤️💜❤️💜#چالش سلام به اعضای عزیز و مهربون کانال 😘💜 میخوام به درخواست خودتون یه چالش بریم حال و هوامون عوض بشه 😍 به شرطی که همکاری کنید برامون مطلب بفرستید 🙏😘 اقا جونم براتون بگه دیروز رفتم در خونه ی همسایمون یه ظرف آش ببرم خانم همسایه درو برام باز کرد ،قبلا این بنده ی خدارو توی خیابون دیده بودم ،ظاهر مرتب و آرایش تمیز و لباسای آراسته ای داشت ،با خودم میگفتم حتما خونه زندگیشم عین خودشه دیگه😝 اما چشمتون روز بد نبینه همین که درو باز کرد یه بوی خیلی بدی خورد تو صورتم😕 بعدشم که کاسه ی آشو ازم گرفت صبر کردم کاسه رو بهم برگردونه که در باز موند نمیخواستم نگاه کنم خدایش🙈 ولی صحنه ای که دیدم اصلا نمیشد ندید 😂 خونه رو هوا بود رسمأ واقعا همچین وضعی رو ندیده بودم تا حالا😕 بعدشم که خودش برگشت و فهمید خونه رو دیدم خندید و گفت من نمیرسم خونه تمیز کنم و بازم خندید😐😂 خلاصه که من کلی شوکه شدم😝 امروزم اومدم ازتون بپرسم شمام آدم شلخته دور و برتون دارین ؟؟ یا خودتون شلخته هستین؟😂 چیزایی که از یه ادم شلخته دیدین چی بوده و به نظرتون چطوری میشه شلخته نبود و خونه همیشه مرتب بمونه😢 برام کوتاه و جمع و جور خاطرات و مطالبتونو بفرستید❤️ لطفا غلط املایی نداشته باشه🙏 منتظرماااااااا🙃 ایدی ادمین 👇❌❌❌❤️ @adminam1400 بفرستید 🙏👆👆👆🌿 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#عاشقانه ❤️ هدیه سال تحویل دور هم بودیم. سر سفره نشسته بودیم که پدر بهمون عیدی داد. بعدش علی شروع کرد و به همه عیدی داد غیر از من. گفت: «بیا بالا توی اتاق خودمون». یه قابلمه دستش گرفت و گفت: «من می زنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیه ت رو پیدا کن». گذاشته بود توی جیب لباس فرمش. یه شیشه عطر بود و یه دستبند. این قدر برام لذت بخش بود که تا حالا یادم مونده. شهید علی رضا یاسینی نیمه پنهان ماه، جلد5، صفحه32 مقام معظم رهبری محبت خانواده را پایدار می کند. محبت مایه آبادی زندگی است.کارهای سخت به برکت محبت برای انسان آسان می شود. مطلع عشق، صفحه 68 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا  تا محسن رو دیدم از ترس شروع به گریه کردن کردم و تند تد اشکام میریختن با گریه گفتم دیگه طاقت ندارم....میخوام برم ... اصلا شکایت نمیکنم ...فقط بزار برم ..‌ میرم کلفتی خونه اینو و اونو میکنم بهتر از اینه محسن اخماش توهم رفت و گفت خب برو شکایت کن ...مگه مشکل من شکایت کردنه تو هست؟ با چشمای گرد شده نگاهش کردم و گفتم پس چی؟ که یهو محسن اومد پیشم نشست و گفت من بچه میخوام مهسا تعجبم دوبرابر شد و گفتم بچه؟ پوزخندی زد و گفت اره بچه سرم رو تکون دادم و گفتم خب ... خب از بیتا بخوا برات بچه بیاره محسن تو چشمام زل زد و گفت من از تو بچه میخوام تا اندازه ی تو خوشگل باشه قلبم شروع به تند تند زدن کرد دست خودم نبود با این همه بلا بازم یه حسایی به محسن داشتم وقتی یادِ کارای بیتا و مادرش افتادم با خودم گفتم مهسا تسلیم سرنوشتت شو و برای محسن بچه بیار وقتی بچه بیاد با توهم خوب میشه ....میشی خانوم خونه سرم رو پایین انداخته بودم و چیزی نمیگفتم تا محسن گفت خب مهسا ...نظرت چیه؟ منم با اینکه از ته دلم راضی نبودم از اواره ی کوچه و خیابون شدن میترسیدم و ازطرفیم ته دلم یه حسایی به محسن داشتم و میخواستم خودم رو گول بزنم که همه چی درست میشه با صدای آرومی گفتم باشه ...قبول میکنم محسن یه لبخند پیروزمندانه زد و گفت اماده شو زود مرخص شی بریم خونه گفتم اما ‌..اما محسن من خیلی مریضم ...نمیتونم ...درد دارم که محسن اخمی کرد و گفت خب برو شکایتتو بکن و آواره شو فهمیدم که محسن خوب نقطه ضعف منو پیدا کرده بود و داشت ازش سواستفاده میکرد تا فوری گفتم خب باشه باشه ‌...به پرستار بگو بیاد منی که تا چنددقیقه پیش به کلفتی خونه ی اینو و اون فکر میکردم و راضی شده بودم حالا با وعده های محسن میخواستم خانوم خونه اش شم پرستار اومد و با چشمای گرد شده گفت مهسا خانم شما حالتون خوبه ؟...شما واقعا با این وضعیت میخواین باز برگردین تو اون خونه؟ منم که گول حرفای محسن رو خورده بودم و دوست نداشتم کسی اصلا منصرفم کنه گفتم اره ....میخوام برم ‌...باردار میشم ....هووم هم کم کم منو قبول میکنه ....آخه من جایی رو ندارم که برم ...اواره میشم ... تا پرستار اومد بگه نه این کار اشتباهه فوری گفتم به شما ربطی نداره لطفا دخالت نکنین و رسما ساکتش کردم میخواستم به زور به خودم ثابت کنم که یه روزی توی خونه ی محسن وضعیت منم خوب میشه و همه چی عالی میشه چون میترسیدم ...از تنهایی آواره ی کوچه و خیابون شدن میترسیدم پرستار با تحقیر یه نگاه بهم انداخت و زیرلب گفت واقعا هم با این ترسو بودنت لیاقتت همون زندگیه رفت و برگه رو اورد و من امضا زدم و محسن کارای بیمارستان رو کرد و تسویه کرد و بعد اومد تو اتاقم و گفت زود باش پاشو بریم دستم رو روی شکمم گذاشتم و اروم گفتم اخه محسن ...چجوری بیام؟ محسن اخماش توهم بود مشخص بود از یه موضوعی خیلی عصبانیه گفت خب میگی چیکارت کنم؟ با تر_س و اروم گفتم لطفا اگه میشه یه ویلچر برام بیار محسن عصبانی تر شد و گفت اخه مهسا مگه خودت پا نداری؟...پاشو بیا دیگه ...شکمت خرابه نه پات با همین حرف محسن فهمیدم که از اون یه شوهر خوب برام بیرون نمیاد و اگه برگردم خونه همه چیز ممکنه بدتر از اینم بشه ولی بی دل و جرئت تر از اون بودم که بخوام چیزیو که قبول کردم زیرش بزنم و شکایت کنم از تر_س محسن با د_رد زیاد از تخت اومدم پایین و حتی نتونستم لباسام رو عوض کنم و با لباس بیمارستان و دمپایی بیمارستان پشت محسن راه افتادم محسن جلو جلو تند تند راه میرفت منم آروم آروم پشت سرش سرم گیج میرفت و در_د داشت منو میکش_ت ولی به زور تحمل میکردم تا محسن اروم راه رفتن منو دید و اومد سمتم و گفت مهسا منو دیوونه نکناااا...چرا اینقدر آروم راه میری؟...مگه پا نداری؟....زود باش تا یه کاریت نکردم اشکم اومد و سعی کردم با درد تند تر راه برم وقتی این رفتارای محسن رو دیدم از قبول نکردن حرف پرستار به شدت پشیمون و ناراحت بودم تا رسیدیم به ماشین محسن محسن درو باز کرد و سوار ماشین شد ولی من میترسیدم میترسیدم اگه اینجا سوار شم دیگه راه برگشتی نباشه تا محسن شیشه رو سمت من کشید پایین و گفت مهسا سوار میشی یا بیام لهت کنم؟ وقتی اینو شنیدم با خودم گفتم مهسا مرگ یبار شیون یبار ...آواره بشی بهتره برای اولین بار سرم رو بالا گرفتم و گفتم سوار نمیشم .... نمیام ...دیگه نمیتونم تحمل کنم ....باید صیغه رو هم باطل کنی تا اسم باطل کردن اومد محسن دیوونه تر شد و گفت اخه سگ تورو میگیره ؟ منم با غرور و اولین بار به خودم افتخار کردم و گفتم اره خوشگلم میگیرن منو محسن انگار رگ غیرتش باد کرد و سریع از ماشین پیاده شد و اومد سمتم و یه سیلی بهم زد و گفت تو مال منی ...غلط میکنی بخوای با یکی دیگه باشی #ادامه_دارد....