#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
با دیدهی تر به «در» نظر دوخت علی
از آتش جهلشان بر افروخت علی
باهر نفسی که فاطمه «آه» کشید
چون شمع شد و آب شد و سوخت علی
🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊
🌹 جزییات مراسم تشییع و تدفین پیکرهای مطهر ۷ شهید گمنام در #قم
🔻 مراسم #تشییع و اقامه نماز بر پیکرهای ۷ شهید گمنام روز یکشنبه ۲۶آذر مصادف با روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها:
🔹 ساعت ۸ صبح
از حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به سمت میدان جانبازان (مصلی قدس)
🔻 مراسم #تدفین ۵ شهید گمنام در همان روز یکشنبه ۲۶ آذر:
۱. بوستان حافظ: ساعت ۱۰:۳۰ صبح، از میدان توحید به سمت میدان شهید امینی بیات و تدفین در «بوستان حافظ»
۲. بوستان گلها: ساعت ۱۰:۳۰ صبح از امامزاده سید معصوم علیه السلام به سمت شیخ آباد (خیابان حکمت جنوبی) و تدفین در «بوستان گلها»
۳. بوستان شهریار: ساعت ۱۴ بعدازظهر، از امامزاده ابراهیم علیه السلام به سمت خیابان کشاورز شمالی و تدفین در «بوستان شهریار»
۴. دانشگاه فنی حرفه ای دخترانه پردیسان: ساعت ۱۳ از مسجد خاتم الانبیاء پردیسان و تدفین در دانشگاه فنی حرفه ای
۵. بوستان لاله: ساعت ۱۴ از شهرک امام حسن علیه السلام به سمت میدان آزادگان و تدفین در بوستان لاله
🔻 ۲ پیکر دیگر شهدای گمنام، در روزهای بعد در شهرک شکوهیه و بوستان شهدای آذر تدفین خواهند شد:
🔹 سه شنبه ۲۸ آذرماه، ساعت ۱۰ صبح مراسم #تدفین پیکر مطهر یک شهید گمنام در «شهرک صنعتی شکوهیه» برگزار خواهد شد.
🔹 جمعه ۱ دی ساعت ۱۵، مراسم تشییع از امامزاده موسی مبرقع علیه السلام به سمت خیابان آذر آغاز خواهد شد و تدفین در بوستان شهدای آذر انجام خواهد گرفت.
#چله_شهدا ❤️🍃
#شهید_بیستویکم🍃🌻
شهید شاهرخ ضرغام☀️🍃
ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا
هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱
کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏
به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-صوتی-–-کربلایی.mp3
2.68M
قرائت زیارت عاشورا❤️
صوتی 🌱
با نوای کربلایی 🌸🍃
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چله_شهدا ❤️🍃 #شهید_بیستویکم🍃🌻 شهید شاهرخ ضرغام☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه
#زندگینامه 🌸🍃
..
زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام
حر انقلاب شهید ابوالفضل ((شاهرخ )) ضرغام گوینده عراق هم می گفت ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم! اثری از پیکر شاهرخ نیافتیم او شهید شده بود، شهید گمنام. از خدا خواسته بود همه را پاک کند،همه گذشته اش را. می خواست چیزی از اونماند،نه اسم ،نه شهرت،نه قبر و مزار و نه هیچ چیزدیگر شهید ضرغام در یکم دیماه سال۲۷ دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی،با ان جثه درشت و قوی نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمیرفت، دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دردوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از ان پس با سختی، روزگار را سپری کرد در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی میگرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان،نایب قهرمان بزرگسالان دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی.همراهی تیم المپیک ایران و….. بدنش بسیار قوی بود .هر روز هم مشغول تمرین بود. در اولین حضور در مسابقات کشتی فرنگی به قهرمانی جوانان تهران در یکصد کیلو دست یافت. سال پنجاه در مسابقات قهرمانی کشور در فوق سنگین جوانان بسیار خوش درخشید و تمامی حریفان را یکی پس از دیگری از پیش رو برداشت.بیشتر مسابقه ها را با ضربه فنی به پیروزی می رسید. قدرت بدنی، قد بلند، دستان کشیده و استفاده صحیح از فنون باعث شد که به مقام قهرمانی دست پیدا کند. سال پنجاه و پنج آخرین سال حضور او در مسابقات کشتی بود. صبح یکی از روزها با هم به” کاباره پل کارون “رفتیم . به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود . با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار باحیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود . شاهرخ جلوی میز رفت و گفت :همشیره تا حالا ندیده بودمت،تازه اومدی اینجا ؟! زن خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم . شاهرخ دوباره با تعجب پرسید : تو اصلا قیافت به این جور کارها و این جور جاها نمی خوره،اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش رو بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ ،حسابی به رگ غیرتش برخورده بود ،دندانهایش را به هم فشار می داد ، رگ گردنش زده بود بیرون ،بعد دستش رو مشت کرد و محگم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی، بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصر جهود(صاحب کاباره) و گفت: زود بر می گردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم . بعد از سلام و علیک ،بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟اول درست جواب نمی داد. اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت ، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه بخاطر اجاره، اثاث ها رو بیرون ریخته بود . من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!! اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و … همه دست به دست هم داد.انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی پدر نداشت از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا.
همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییرکرد بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره) وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام من خانم 48ساله هستم یاس شدم ولی هر یک سال یا چند ماه یه با د و سینه نام دردمی
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام وقت شما بخیر حبیبه خانم
درپاسخ به خانم هایی که همسرشون به خانم های دیگه توجه دارند و... بفرمایید سوره مسد رو نوشته و همراه خودشون
داشته باشند .بسیار مجرب است
کسانی که وسواس فکری دارند یا حس حسادت ویا غیبت و .....بد گویی وسخن چینی دارند و مدام وسوسه و فکر وخیال دارندیا در گیری فکری در مورد دیگران واطرافیان دارند ،معوذتین یعنی سوره های ناس وفلق را دائما بخوانند .
با تشکر از شما
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام حبیبه خانم شبتون بخیر در پاسخ خانمی که گفتن دختر دوازده سالشون تنبلی چشن دارن ودکتر خوب در تهران میخواستن کلینیک نور رو بهشون معرفی میکنم خیلی بیمارستان خوبی هست ودکترهای متبحر داره من خودم چشمهامو تو این بیمارستان عمل لیزیک کردم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام من خیلی از شما وگروه خوبتون ممنونم عاشق پرسشها وپاسخاشم
منم دخترم ۳ ماهه ازدواج کرده از بعد عروسی دامادم با من وشوهرم بد شد ایا ذکری هست که بگم ودامادم با ما خوب بشه ممنونم🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ب دوستانو ادمین گرامی
خواهری ک گوشی همسرتو چک کردی عزیزم این کار خیییییلی اشتباهه
شما ک نمیتونی و نمیخوای خدای ناکرده زندگیتو از دست بدی
با چک کردن گوشی همسرت فقط عذاب روحیت زیاد شد
ایکاش چک نمیکردیو اصلا مطلع نمیشدی
دونستنش چ کمکی بهت کرد عزیزم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ب همه دوستان
خواهری ک موهای دخترتون وزه عزیزم بالشتش نباید از جنس کتان باشه چون جنس کتان رطوبت مفید مورو جذب میکنه جنس رو بالشی باید ساتن باشه ک رطوبت و چربی مو حفظ میشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ادمین عزیز و دوستان گرامی
خانمی ک دیابت بارداری گرفتید عزیزم هر توصیه ای ک پزشکتون داشتن موب مو انجام بدید قند خونتون پایین میاد
من هم دوران بارداریم دیابت گرفتم همه دستورات پزشکو انجام دادم طوری ک حتی سیر نمیشدم و از رو سفره کنار میرفتم مثلا پزشکم گفته بودن نون ب اندازه کف دست،قند خونم ب اندازه ای پایین اومد ک پزشکم تعجب کرد یعنی از حد نرمالشم پایینتر اومد
خواهر نمیخوام بترسونمتون میگم ک جدی بگیرید همسایمون دیابت بارداری گرفت دیگه خوب نشد و متاسفانه همچنان داره انسولین میزنه😔
خواهر سهل انگاری نکن و دستورات پزشکتو مو ب مو انجامش بده
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خواهر عزیزی ک گفتید با یه عطسه و یه سرفه ادرارتون میریزه و خسته شدید از تعویض لباس
خواهر منم دقیقا مشکل شما رو داشتم پزشک زنان بهم گفتن افتادگی شدید رحم دارم ک باید عمل کنم و هرچه زودتر عمل بشم نتیجه بهتری حاصل میشه چون هرچی سنو سال بالاتر بره درصد نتیجه گیری از عمل پایین میاد
من زایمان طبیعی داشتم ک وزن بچه بالابود و متاسفانه این بلا سرم اومد
خواهر حتما حتما ب پزشک مراجعه کنید و اگر لازم بود درمان کنید چون مادرم مسنه این مشکل با ازدیاد سن بیشتر میشه و تو اون سنو سال خیلی برای ادم سخت میشه ک این مشکلو داشته باشه چون برای کوچکترین کاراش وابسته ب دیگران میشه و معذب میشه ک لباس نجسشو دیگران تمیز کنن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشید میخواستم درباره خانمی که گفتن بچشون ۱۰ ماه دارن و موه هاش کم پشته منم پسرم وقتی به دنیا آمد تا ۶ ماهگی موهاش کم پشت بود بردم پیش دکتر گفت شربت زینک بهش بد منم دادم خدا رو شکر مو هاش خیلی خوب شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشید به همه گروه با اون خانمی که گفتن دخترشون پوستش میخواره سیاه شده منم دختر داییم همینطور بود داییم جای نبود که نبرده باشه آخرش بردن اصفهان تو یه آب گرم گوگردی خوبوندن بعدش شیره شیرین بیان رو بهش میزد موقع خواب هم روغن زیتون پاش رو مالش میداد خوب شد رفت
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دوست عزبزی که ۲۲ساله هستن وافسرده هستن .خواهر گلم این حرفو کسی بهت میزنه که حدود ۱۲سال افسردگی شدید داشته ....اصلا اصلا داروهاتو سرخود قطع نکن باید درمانت کامل بشه ..شاید نیاز باشه شما ۱۰سال دارو بخوری ...اکر داروتو سرخودت قطع کنی دیگه دکتر نری بیماریت با شدت بیشتری برمیگرده ...بعدشم گلم وقتی با یه قرص حالت خوب میشه چرا نخوری هم خودتو ازار بدی هم دیگرانو مخصوصا الان که دیگه داری مادر میشی .....هرکسم گفت دارو اعصاب وابستگی میاره همش دروغه ...عزیزم بیماری شما کهنه شده زمان نیاز داره شاید چتدسال تا خوب بشی ..ومطمئن باش خوب میشی ....فقط باید تحت نظر دکترت داروهاتو قطع کنی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خانم عزیزی که کمتر از یک سال بل مردی عقد کرده که دروعگو هست ودستش کجه مال مردم برمیداره ..خانم به نظرت چه دعایی میتونه این ادم ،ادم کنه ...چرا خودتونو میزنید به خواب خانم این اقا اینطوری تربیت شده تا اخر عمرشم همینطوری هست برو دنبال زندگیت ..عمرتو الکی هدر نده....من نمیدونم چرا این خانما ساده هستن برو پیش مشاور خدا عقل داده ..
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 صورتم خیلی شبیه مادرم بود ۱۲ سالم که شد یهویی یادمادرم افتادم ... نبودشو حس کر
#داستان_زندگی 🌸🍃
سوگند
زنگ زد و باهاش حرف زدم اینقدر گریه کزد که نوه امو ۱۵ سال ازم گرتن نذاشتن برات مادری کنیم
یکم دلخور بودم ازشون گفتم اونانذاشتن شما جیکارکردین اگه واقعا دوستم داشتین ی بار میومدید دنبالم
مادر بزرگم گفت حرفمو باورنداری؟ میخوای نشوتت بدم؟
منم ک واقعا گیج بودم گفتم اره باورندارم چراهمون موقع ک مامان مرد نیومدی فوقش منو میدزدیدی
گفت فردا ساعت ۶ تو پدیرایی بشین
فرداشد ومنم ساعت ۶ اومدم خونه نشستم مذیرایی و زنگ ایفن رو زدن که دیدم زنبابام رفت ایفنو برداشت گفت کیه؟ و بعدشم گفت مریضه بیمارستان بستریه و ایفن رو کشید
همون موقع مادر بزرگم زنگ زد گفت کسی ایفنتونو زد؟ گفتم اره
گفت این پسر داییت بود میخواست بیاد تورو ببینه که زنبابات پیچوندش!!!!
مادر بزرگم گفت هر بار خواستیم تورو ببینیم نذاشتن در باز نکردن جواب ندادن تهدید کردن ابروتونو می بریم میگفت میگفتن سوگند اینجا توارامشه ارامششو خراب نکنید اگر خودکشی کنه گناهش گردن شماست وووو اوناهم فقط به از دور نگاه کردن من کفایت کرده بودن!
خلاصه من یواشکی باخاله دایی بچهاشون و مادر بزرگم درارتباط بودن هرچندوقت یکبار واسم پول و کادو میفرستادن و حسابی حس ارامش داشتم مادر بزرگم اون کمبود احساس مادری و واسم جبران کرده بود حسابی برام مادری میکرد حتی یادمه یبار ظهر دیده بودمش میگفت میشه یک ساعت سرتو بذاری رودستم بخوابس گفتم چرامامان بزرگ میگفا اخه میدونم تو خیلی دوست داری رودست مامانت بخوابی😭 میگفت مامانم بهش گفته من جقد دوست دارم شبا رودست مامانم بخوابم ولی نمیذاشتن
این روزا خیلی خوب گذشت تااینکه یه بار ک داشتم وسایل زنبابامو مرتبمیکردم تو جمعه جواهراتش یه برگه دیدم و بازش کردم .... .تو برگه طلاقنامه مامان بابام بود که مامانم نوشته بود .علارقم میلم فرزند عزیزتر ازجانم رو میدم به پدر و همسر اولش تا زندگی راحتی داشته باشه و در ازاش مهریه ام رو میگیرم! .باخوندن این جمله ۱۰۰۰ بار خرد شدم میتونم بگم اون لحظه سوگند مرد دیگه یک انسان نبود! تمام عشقم انتظار و جستجوی ک به نمادرم داشتم توی چندثانیه تبدیل شد به نفرت کینه و احساسی ک حتی نمیتونم وصفش کنم
مادرم خودش بادستای خودش منو داده بود تواین زندگی تازجر بکشم و درازاش خونه بنامش بشه
سوگنو یه ادم دیگه بود.. سال تاسالم نمیرفت سرخاک مادرش مگر برای اینکه نفرینش کنه هروقت از زندگی خسته بودم نیرفتم سر قبرش میگفتم منو ب یه خونه فروختی هیجوقت نمیبخشمت امیدوارم همونطور ک تواین زتدگی من عذاب کشیدم تاابد توجهنم بسوزی و زجر بکشی...ارتباطم با خونواده مادرم کم شده بود کمکم افسرده شده بودم زیاد حرف نمی زدم از زندگی گندی ک واسم درست کرده بود نفرت داشتم چندبار فکر خودکشی ب سرم زد! سنمم شده بود ۲۲ اینا دیگه واسن خاستگارای خوب میومد ولی تامیفهمیدن پدر مادر ندارم میرفتن پشت شرشونم نگاه نمی کردن تا اینکه من مشغول بکار شدم و شروع کردم کار کردن
کار که کردم رییسم حدودا هم سن خودم بود ۴ سال ازم بزرگتر بود...یادمه وقتای ک گریه میکردم و میومد میدید چشمام خیسه یه خانمای همکار دیگه میگفت برید ببینید چی شده مشکلی داره حلش کنیم این کاراش باعث شده بود کمی فکرم درگیرش بشه خیلی پاک بود و البته مذهبی شدید منم زیاد اهل چادر و اینا نبودم ولی از اینکه سر ب زیره خوشم میومد چون پدرم زود فوت شده بود همش دنبال پناه میگشتم وقتی کسی سرکار اذیتم میکرد زود مثل بچها میرفتم بهش میگفتم و همیشه ازم دفاع میکرد چیزی ک توکل زتدگیم نداشتمو اون داشت بهم میداد باهام صحبت میکرد مثلا میگففت اگه چادر بپوشی کسی توحلسه ها مزاحمت نمیشه ووو این چرتو پرتا زیاد غیرت بم نشوت میداد ولی هیجوقت ابراز علاقه نکرد بم تااینکه بعد حدود یک سال یه روز پیام داد گفت میتونم چندتاسوال بپرسم... و شروع کرد از ادرس منزل و قومیت و وووواین چیزا پرسید سوالش ک تموم شد گفتم چرااینارو میپرسین گفت چون میخوام مامانمو بادسته گل و شیرینی بفرستم خونتون
واسه اولین بار سوگنا صدام زد و گفت یک ساله راز تو دلم نگه داشتم که عاشقت شدم و میخوام بدون گناه ازت ارامش بگیرم و فهمیدم کسی ک یک سال یواشکی عاشقش بودم اونم تمام این لحظه ها عاشقم بوده خیلی خوشحال بودم ولی فکراینکه جریان خونوادمو بهش بگم و قبول نکنه دیوونم میکرد وسط صحبت کردن یهویی زدم زیر گریه اونم واسه اینکه بخندونتم میگفت خوب دیگه اینقد اشک شوق نریز (عادتش بود همیشه وسط گریه میخندوندم) نمیدونست چی تو دلمه ولی بلاخره دلمو زدم ب دریا و همه چیزو ازخونوادم بهش گفتم اونم گفت میدونی وقتی اینارو گفتی عشقم بهت صد برابر شد
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
📚#پیشگیری_ازسرطان:
👈 برای پیشگیری از سرطان تغذیه مهم است .
✍ بسیاری از خانمها کم کم متوجه میشوند که سبک و روش تغذیهای که دارند نشانههای بیماری را کم یا تشدید میکند .
👈 اگر در میان زنان درجه یک فامیل سابقه #سرطان_پستان و #سرطان_تخمدان وجود دارد، سبک تغذیه سالمتری را در پیش بگیرید .
✍ با تغییر سبک تغذیه تا حدود زیادی هم سطح انرژی خود را بالا میبرید و هم در صورت ابتلا به سرطان تخمدان به پروسه درمان واکنش بهتری نشان خواهید داد .
✍ در رژیم غذایی خود میوه و سبزیجات را بگنجانید و خوردن گوشت قرمز را محدود کنید👈 به جای گوشت قرمز، گوشت سفید و گوشت ماکیان کمچرب، ماهی، چربیهای غیر اشباع و حبوبات میل کنید .
👈 غذاهای سرد بوی غذا را کم میکنند و حالت تهوع را کاهش میدهند.
👈 وعدههای غذایی را کوچک و تعداد آن را بیشتر کنید .
👈 آهسته غذا بخورید،بساربجوید و موقع غذا خوردن قوز نکنید .
👈 آب میوههای طبیعی کاهش وزن شما را جبران میکنند .
👈 پیشگیری از #سرطان_تخمدان :
✍ پیشگیری از سرطان تخمدان به طورقطع امکانپذیر نیست، با این حال مواردزیر، خطر ابتلا به سرطان تخمدان را در زنان کاهش میدهند :
1-- استفاده منظم از داروهای ضدبارداری مثل قرص ضدبارداری برای مدت بیش از ۱۰ سال .
2-- شیر دادن به نوزاد ..
3-- بارداری .
4-- مصرف روزانه آسپرین
〰〰〰〰〰〰〰〰
🌱 #درمان_کمر_درد و #سیاتیک
1⃣ ناخن های دست و پا را بگیرید و روی #رگ_سیاتیک ران یا کمر یا گردن بگذارید و ببندید یا چسب بزنید به مدت 2 الی 3 روز متوالی بماند.
2⃣ داروی ابن مسعود
3⃣ سویق نخود
4⃣ داروی لخته خون
5⃣ دعای سیاتیک وکمر درد :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللهِ و بِاللهِ أَعُوذُ بِسْمِ اللهِ الْکَبیرِ وَ أَعُوذُ بِسْمِ اللهِ الْعَظیِمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَقَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ .
🔴 معرفی برخی داروها به صورت خلاصه
☘داروی امام کاظم(ع)☘
(زمستانه)
📘📘خواص: برای پیشگیری و درمان بیماری های پاییز و زمستان نظیر سرما خوردگی، آنفولانزا، گلو درد، مشکلات تارهای صوتی، تب و بهترین تقویت کننده ی سیستم ایمنی بدن.
(واکسن طب اسلامی)
☘ داروجامع امام رضا(ع)☘
📘📘خواص: به اذن خداوند تبارک وتعالی درمان تمام بیماری ھا از جمله بیماری سل, مار و عقرب گزیدگی،مسمومیت و درمان سردی بدن, ,سرفه ی کهنه و نو, شوصه ( التهاب دیافراگم والتهاب درونی),انواع فلج و لقوه, معده ، طپش قلب و درد پهلوی سمت راست, بیماری های طحال, درد پهلوی سمت چپ, اسهال ,سنگ کلیه و کلیه سنگ ساز ,ضماد زخم, بیماری های روده ، تب و عفونت,تیروئید , افسردگی, سنگ صفراء ,باز شدن زبان و لکنت زبان , عفونت مثانه ,تقویت عصب و ضد عفونی کننده ,کمر درد ,تقویت مو ، رشد مو ، بوی بد دهان ، انسداد عروق ، قولنج و نقرس , پوکی استخوان و افزایش توان مغز , بیش فعالی ،کم عقلی ، زیبایی صورت و خوش اخلاقی , تقویت تخم دان, زحیر ، خونریزی روده ، کولیت روده و زخم روده , عفونت زنان و تقویت اسپرم ، آب منی ، سنگ مثانه و شستشوی مثانه و ...
☘سنام( پماد مفاصل)☘
📘📘خواص: درمان دردهای مفصلی
☘روغن بنفشه پایه زیتون☘
📕📕خواص: درمان بیماریهای پوستی، درمان سوزش پا و ضد آفتاب مناسب برای پیاده روی
📚 #غذای_دوران_قاعدگی:
✍ با مواد غذایی مفید و مُضر در #دوران_قاعدگی آشنا شدید :
👈 خوراکی های مفید🔰
۱- کلم بروکلی: ماده ی معدنی ای که بیش از همه در #خونریزی های دوران #پریود از بدن شما از دست می رود، آهن است. مصرف کلم بروکلی به شما کمک خواهد کرد این کمبود را جبران کنید👌
۲- موز: میوه ی موز بهترین میان وعده برای دوران پریود شما ست👌
۳- شکلات تلخ: فلاونول ها برای جریان خون مفید هستند و می توانند به آرام شدن عروق خونی کمک کنند👌
۴- ماهی سالمون: در دوران پریود ماهی سالمون بخورید تا التهاب بدن تان کاهش پیدا کند👌
۵- زنجبیل: زنجبیل برای کنترل التهاب بسیار مفید است👌
۶- پرتقال و لیموترش: این میوه ها در صورت شدید بودن خونریزی، جریان خون را کاهش می دهند👌
👈 خوراکی های مُضر🔰
۱- شیر: مصرف شیر می تواند مشکلات پریود شما را به شدت تشدید کند⚠️
۲- تنقلات: تنقلات به دلیل قندهای تصفیه شده ی زیادی که در خود دارند باعث نفخ، افزایش گاز معده و روده و التهاب می شوند⚠️
۳- کافئین: تحقیقات نشان می دهد مصرف کافئین در دوران پریود می تواند مدت آن را افزایش دهد⚠️
۴- غذاهای تند: خوردن غذاهای تند می تواند فشاری اضافی به معده ی شما وارد کند⚠️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#زندگینامه 🌸🍃 .. زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام حر انقلاب شهید ابوالفضل ((شاهرخ )) ضرغام گوینده عراق ه
. ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و… هنوز در خاطره ها باقی است. شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند .
وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت. پس از سی و یک سال زندگی پر فراز و نشیب درهفدهم آذر پنجاه و نه در دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد. روایت زندگینامه شهید، از تحولی روحی و معنویِ شهید ضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت می کند. تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسانِ طالبِ حقیقت بازگو می کند با اشاره به آیات آخر سوره فرقان : «شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قرآن(کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد.
داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی می کند فرماندهان بزرگی در گروه کوچک شاهرخ تربیت شدند.آن ها درس ایمان و شجاعت را از شاهرخ گرفتند. بعدها بسیاری از آنان را در واحدهای شناسایی و اطلاعات عملیات لشکرهای مختلف دیدیم. وجود سرداری مانند شاهرخ در روزهای اول جنگ نعمتی بود برای فرماندهان. دو ماه از جنگ گذشته بود ، شاهرخ خیلی تغییر کرده بود ، کم حرف میزد نماز جماعت و اول وقت او ترک نمی شد. در دعای کمیل و دعای توسل با صدای بلند گریه می کرد.از سادات گروهش خواسته بود برای او دعا کنند که شهید شود. در زیر به خاطره مفقود شدن پیکر مطهر شهید اشاره می شود: هفده آذر ۵۹ برای انجام عملیات به سمت جاده ی ماهشهر رفتیم.از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم ، عملیات موفق بود. سیصد کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود.اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی صدر از ما پشتیبانی نکردند. و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقب نشینی شدیم. شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند با شلیک های پیاپی گلوله های آر پی جی و هدف قرار دادن تانک های دشمن مانع پیشروی آنها می شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت ده صبح بود. فشار دشمن هر لحظه زیادتر می شد برای زدن ار پی جی بلند شد و بالای خاکریز رفت. یکدفعه صدایی آمد. برگشتم وناباورانه نگاه کردم. گلوله ای به سینه ی شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. عراقی ها نزدیک شدند. مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین مانده بود. از کمی عقب تر نگاه کردم عراقی ها بالای سر او رسیده بودند از خوشحالی هلهله می کردند. همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت:ما شاهرخ،جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود هر چه گشتیم بی فایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. می خواست چیزی از او نماند. نه نام ، نه نشان ، نه قبر ، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. پیکر سردار شهید شاهرخ ضرغام هرگز پیدا نشد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽