eitaa logo
بینشکده علم دینی
112 دنبال‌کننده
169 عکس
29 ویدیو
1 فایل
💠 بینشکده علم دینی با هدف تبیین نظام اندیشه اسلامی و امتداد حکمت متعالیه، از توحید تا تمدن ولایی تاسیس شده است. ارتباط با ما🔻🔻 📲09332542929 ▶️ble.ir/b_elmedini ▶️eitaa.com/b_elmedini ▶️www.instagram.com/b_elmedini
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣ 🔰سوره ، جمیع سلسله وجود است و اسم مظهر آن، است که همان مشیت مطلق الهی است: (فهو مفتاح الکتاب و مختامه و فاتحته ختامه). چنانچه اسم الله، ظاهر و باطن و مفتاح(آغازکننده) و مختم(پایان دهنده) است: (الله نور السموات و الارض). پس تفسیر این سوره از نظر اهل معرفت اینگونه است: 🔹به ظهور اسم الله که اسم اعظم خدا و مقام مشیت مطلق اوست؛ 🔹 مقام مشیت رحمانی که همان وجود مطلق است؛ 🔹 و مقام مشیت رحیمی که کمال وجود است، عالم حمد مطلق و اصل محامد(از عالم فعل گرفته تا عالم مثال) همواره از آنِ مقام اسم الله است(لله). لذا مقام ربوبیت و تربیت اهل عالَم که ظهورش همان عالم ماده است، از آنِ اوست. در کتاب توحید از امام رضا(ع) روایت شده است که چون تفسیر (بسم الله) از حضرتش سوال شد، فرمود: معنای اینکه گوینده می گوید این است که من بر خود *سمه* ای از سمات خدا را می گذارم و آن کار عبادت است. راوی گفت پرسیدم: سمه یعنی چه؟ فرمود: . و از این حدیث شریف مشخص می شود که سالک باید به مقام برسد و این مقام عبارت است از مقام حقیقت عبودیت و فنای در ربوبیت. و تا وقتی سالک در حجاب خودپرستی و خودبینی گرفتار است، لباس عبودیت را بر تن نکرده و خودپرست است و معبود او هوای نفس اوست: (اراءیت من اتخذ الهه هواه). و نظر او همانند نظر ابلیس لعین است که در حجاب کبر و خودپسندی گرفتار بود و با دیدن آدم(ع)،خود را بر او افضل دانست و گفت: (خلقتنی من نار و خلقته من طین). پس از ساحت مقدس باریتعالی طرد شد. بنابراین گوینده بسم الله اگر نفس خود را به آراست، و خود به مقام اسم الله رسید، و نظرش مانند نظر آدم(ع) شد که عالم را مظهر اسم الله می دید، در این حال او واقعا به مقام عبودیت رسیده که به معنای رهایی از خودبینی و خودپرستی و است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔰نکات آیه ۱۸۶ سوره مبارکه بقره از تفسیر المیزان نكات و دقايقى كه در آيه شريفه بكار رفته است. وَ إِذَا سأَلَك عِبَادِى عَنى فَإِنى قَرِيبٌ أُجِيب دَعْوَةَ الدَّاع إِذَا دَعَانِ 🔰اين آيه در افاده مضمونش بهترين اسلوب و لطيف ترين و زيباترين معنا را براى دعا دارد. 🔹اولا: اساس گفتار را بر تكلم وحده (من چنين و چنانم ) قرار داده ، نه غيبت (خدا چنين و چنان است )، و نه سياقى ديگر نظير غيبت ،و اين سياق دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى نسبت به مضمون آيه كمال عنايت را دارد. 🔹و ثانيا: تعبير فرموده به (عبادى :بندگانم )، و نفرمود (ناس :مردم ) و يا تعبيرى ديگر نظير آن و اين نيز عنايت ياد شده را بيشتر مى رساند. 🔹و ثالثا: واسطه را انداخته ، و نفرموده : (در پاسخشان بگو چنين و چنان ) بلكه فرمود: (چون بندگانم از تو سراغ مرا مى گيرند من نزديكم ). 🔹و رابعا: جمله : (من نزديكم ) را با حرف (ان ) كه تأكيد را مى رساند مؤكد كرده و فرموده : (فانى قريب ) پس به درستى كه من نزديكم. 🔹و خامسا: نزديكى را با صفت بيان كرده و فرموده : (نزديكم ) نه با فعل ، (من نزديك مى شوم ) تا ثبوت و دوام نزديكى را برساند. 🔹و سادسا: در افاده اينكه دعا را مستجاب مى كند تعبير به مضارع آورد نه ماضى ، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند. 🔹و سابعا: وعده اجابت يعنى عبارت (اجابت مى كنم دعاى دعا كننده ) را مقيد كرد به قيد (اذا دعان - در صورتى كه مرا بخواند) با اينكه اين قيد چيزى جز خود مقيد نيست ، چون مقيد خواندن خدا است و قيد هم همان خواندن خدا است و اين دلالت دارد بر اينكه دعوت داعى بدون هيچ شرطى و قيدى مستجاب است نظير آيه : ((ادعونى است جب لكم )) و اين هفت نكته همه دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان به اجابت دعا اهتمام و عنايت دارد. از طرفى در اين آيه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمير متكلم (من ) تكرار شده ، وآيه اى به چنين اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣ 🔰بدان که علما در اینکه ((باء)) در به کدام کلمه تعلق دارد با یکدیگر اختلاف دارند و هر کس بر حسب مشرب عرفانی و علمی خود، متعلَّقی را برای آن ذکر کرده است. 🔹علمای ادب از ماده ((ابتدا)) یا ((استعانت)) استفاده کرده اند: به استعانت از اسم الله یا با آغاز از اسم الله . و بعضی اهل معرفت آن را متعلق به ((ظهر)) گرفته و گفته اند: ظهر الوجود ببسم الله و علت این سخن آن است که اهل عرفان، همه موجودات و کائنات و عوالم غیب و شهادت را تجلی اسم جامع الهی یعنی می دانند. بنابراین اسم که به معنی نشانه و علامت است، یا به معنی علو و ارتفاع است، عبارت از تجلی حق که آن را ‌منبسط یا نیز می گویند، می باشد؛ زیرا به حسب مسلک اهل عرفان، تمام عالم تحقق (از عالم عقول گرفته تا پایین ترین مرتبه وجود و عالم ماده) همگی مظهر این فیض هستند. چنانکه در روایات هم به این موضوع بسیار اشاره شده مانند این حدیث شریف در کافی که می فرماید:(( خداوند مشیت را خلق نمود بنفسها، پس خلق نمود اشیاء را به مشیت)). مراد از ((مشیت))، مشیت فعلیه یا همان فیض منبسط است و مراد از اشیاء، مراتب وجود است. مشیت فعلیه(عالم فعل)، سایه ی مشیت ذاتیه(عالم ذات) است و پروردگار متعال عالم فعل را بی واسطه و بنفسها خلق نموده و سایر موجودات عالم غیب و شهادت را به واسطه آن خلق نموده است. 🔹این اجمالی از سر تعلیق ((باء)) بسم الله بود و شمه ای از معارفی که از آن استفاده می شود. و اما توضیح اسرار ((باء)) و نقطه تحت الباء که در است و مقام است، نیازمند مجالی وسیعتر است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 نکات آیه ۲۶ سوره مبارکه آل عمران از تفسیر المیزان 🔰در اين آيه خداوند رسول گرامى خود را امر مى كند به اينكه به خدائى پناهنده شود كه تمامى خيرها به طور مطلق به دست او است و قدرت مطلقه خاص او است ، تا از اين ادعاهاى موهومى كه در دل منافقين و متمردين از حق (از مشركين و اهل كتاب ) جوانه زده ، و در نتيجه گمراه و هلاك شده اند، نجات يابد، آرى اينان براى خود ملك و عزت فرض ‍ كردند، و خود را بى نياز از خدا پنداشتند، و خدا آن جناب و هركس ديگر را امر مى كند به اينكه نفس خود را در معرض افاضه خدا، كه مفوض هر خير و رازق بى حساب هر روزى خوار است قرار دهد. ملك حقيقى به معناى آن است كه مالك در ملك خود به هر نحوى كه ممكن باشد تصرفى تكوينى كند، يعنى در هستى آن ملك تصرف نمايد، مثل اينكه او مى تواند در ديد چشم خود تصرف نموده يكجا آنرا بكار گيرد، و جائى ديگر از كارش بيندازد، و همچنين در دستش تصرف نموده ، دادوستد بكند، و يا ترك داد و ستد نمايد، و در ملك به اين معنا رابطه اى بين مالك و ملك حقيقيش هست ، رابطه اى حقيقى كه به هيچ وجه قابل تغيير نيست . و نيز بنابراين معناى از ملك ، همواره ملك قائم به ملك خواهد بود، هيچ وقت ممكن نيست كه ملك از مالكش جدا و مستقل بشود، ((مثلا اگر فلان آقا مرد، زبانش همچنان جداى از او زنده بماند))، بلكه اگر اينگونه ملك از آدمى جدا بشود باطل و نابود مى گردد، مثل چشمى كه از انسانى در آورند، و يا دستى كه از او جدا كنند. خداى تعالى مالك تمامى اجزاء و شئون عالم است ، پس او مى تواند در همه اجزاى عالم به هر طورى كه بخواهد تصرف نمايد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 🔰ادامه پست قبل قسم دوم : ملك (بكسره ميم ) ملك اعتبارى و قراردادى است ، و آن عبارت است از اينكه اگر مالك را انسان فرض كنيم ، بتواند در چيزى كه ملك او است تصرفاتى كند، كه عقلا آن را قبول دارند، و خلاصه در چارچوب رابطه اى كه عقلا بين او و ملكش برقرار مى دانند هر قسم تصرفى كه مى خواهد بكند، تا به مقاصد اجتماعى خود نائل شود، و در حقيقت عقلا وقتى چنين ملكيتى را اعتبار كردند كه الگويش را از ملك حقيقى و آثار آن گرفتند، بعد چيزى شبيه به ملكيت در عالم وجود را در اجتماع برقرار ساختند، تا به اين وسيله از اعيان و كالاهائى كه بدان محتاجند استفاده اى معقول كنند، نظير همان استفاده اى كه مالك حقيقى ، از ملك حقيقى و تكوينيش مى كرد. تفاوتى كه بين ملك اعتبارى و ملك حقيقى هست يكى اين است كه ملك حقيقى جز با بطلان قابل تغيير نبود، (نمى شد من چشم خودم را در عين اينكه چشم من است از وجود خود بى نياز سازم ) ولى ملك اعتبارى از آنجائى كه قوامش به وضع و اعتبار است ، قابل تغيير و تحول هست ، ممكن است اين نوع ملك از مالكى به مالك ديگر منتقل شود، مثلا مالك اولى آن را به دومى بفروشد، و يا ببخشد و يا با ساير اسباب نقل ، منتقل سازد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
علامه طباطبائی رضوان الله علیه: گردش زبان، دل را به گردش در می آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنم گردد، دل نیز در حرم خدا حرکت می کند، و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان می کند. یک علت مهم آشوب دلها همانا تکثیر در کلام ها است؛ به روایت عامه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: " اگر نبود تشویش و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعا می دیدید آنچه را من میبینم و می شنیدید آنچه را من می شنوم." تفسیر المیزان، جلد ۵ صفحه ۲۷۰ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ 🔰اسم، علامت است و اسمای خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست؛ و آن قدری که بشر می تواند از ذات مقدّس حق تعالی اطّلاع ناقص پیدا کند، از اسمای حق است. خود ذات مقدس حق تعالی موجودی است که دست انسان از او کوتاه است.‏ ‏‏حتی دست خاتم النبیین که اعلم و اشرف بشر است، از آن مرتبه ذات کوتاه است. آن مرتبه ذات را کسی نمی شناسد غیر از خود ذات مقدس. آن چیزی که بشر می تواند به آن دسترسی پیدا کند، است، که این اسماء الله هم مراتبی دارد، بعضی از مراتبش توسط انسان های معمولی قابل درک است، و بعضی از مراتبش را اولیای خدا و پیغمبر اکرم (ص) و کسانی که معلَّم به تعلیم او هستند می توانند ادراک کنند.‏ ‏‏همه عالم اند. چون اسم، نشانه است؛ همه موجوداتی که در عالم هستند نشانه ذات مقدّس حق تعالی هستند. برخی این نشانه بودن را به اجمال و برخی عمیق تر درک می کنند. آنکه به طور اجمال است این است که موجود خود به خود وجود پیدا نمی کند. این مسئله عقلاً واضح است و عقل هر بشری بر حسب فطرت می یابد که موجودی که ممکن است باشد و یا ممکن است نباشد، برای وجود باید منتهی به موجودی شود که بالذات موجود است؛ وجودی ازلی که وجود از او قابل سلب نیست. حال اگر فرض شود از اول در دنیا یک فضای همیشگی و نامتناهی بوده است(علیرغم اشکالی که در نامتناهی هست)، ممکن نیست موجوداتی در این فضا بدون علت به وجود آمده باشند و یا چیزی خود به خود به چیز دیگری تبدیل شود. این برخلاف ضرورت عقل بوده و هر موجود نیازمند یک علت خارجی است. و لهذا این اجمالی که هر معلولی محتاج علت است و هر محتاج ممکنی را علتی است، از واضحات عقول است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 نکات تفسیری آیه ۲۰۰ سوره آل عمران از تفسیر المیزان 🔰امرهائى كه در اين آيه آمده يعنى امر و و و همه مطلق و بدون قيد است در نتيجه صبرش ، هم شامل صبر بر شدائد مى شود و هم شامل صبر در اطاعت خدا و همچنين صبر بر ترك معصيت و بهر حال منظور از آن صبر تك تك افراد است چون دنبالش همين صبر را به صيغه ((مفاعله صابروا)) آورده كه در مواردى استعمال مى شود كه ماده فعل بين دو طرف تحقق مى يابد. و عبارت است از اينكه جمعيتى به اتفاق يكديگر اذيت ها را تحمل كنند و هر يك صبر خود را به صبر ديگرى تكيه دهد و در نتيجه بركاتى كه در صفت صبر هست دست به دست هم دهد و تأثير صبر بيشتر گردد و اين معنا امرى است كه هم در فرد (اگر نسبت به حال شخصى او در نظر گرفته شود) محسوس است و هم در اجتماع (اگر نسبت به حال اجتماع و تعاون او در نظر گرفته شود) چون باعث مى شود كه تك تك افراد نيروى يكديگر را به هم وصل كنند و همه نيروها يكى شود و انشاءالله به زودى بحثى مفصل در اين باره در جاى خودش خواهيم كرد. وَ مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است چون مصابره عبارت بود از وصل كردن نيروى مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همين وصل كردن نيروها اما نه تنها نيروى مقاومت در برابر شدائد بلكه همه نيروها و كارها در جميع شئون زندگى دينى چه در حال شدت و چه در حال رخا و خوشى . و چون مراد از مرابطه اين است كه جامعه به سعادت حقيقى دنيا و آخرت خود برسد و اگر مرابطه نباشد گو اينكه صبر من و تو به تنهائى و علم من و توبه تنهائى و هر فضيلت ديگر افراد به تنهائى سعادت آور هست ولى بعضى از سعادت را تأمين مى كند و بعضى از سعادت سعادت حقيقى نيست ، به همين جهت دنبال سه جمله : ((اصبروا و صابروا و رابطوا)) اضافه كرد: ((و اتقوا الله لعلكم تفلحون )) كه البته منظور از اين فلاح هم فلاح تام حقيقى است . 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ⃣ 🔰این مقداری که همه موجودات عالم، و هستند، را همه عقول درک می کنند. اما معنای واقعی مطلب این است که در اینجا مسئله اسم گذاری نیست. ما عموماً برای فهماندن اشیاء به یکدیگر برای آنها اسم قرار می دهیم مانند:چراغ، اتومبیل یا زید. اما موجودی که نامتناهی است و محدودیتی در وجودش ندارد، واجب می باشد و عقلا باید همه کمالات را داشته باشد. زیرا اگر کمالی را نداشته باشد، محدود و ناقص می شود. موجود محدود نیز یک موجود ممکن است و دیگر واجب نخواهد بود. لذا وجود واجب، نامتناهی بوده و همه کمالات را نیز به صورت نامتناهی دارد. چنین موجودی مبدا سایر موجودات است و آن موجودات نیز صفت های او را در خود دارند اما به صورت ناقص. این صفات مراتب دارند. بالاترین مرتبه، مرتبه ای است که جمیع صفت های حق تعالی در آن وجود دارد و به آن می گویند‌. عبارت از آن اسمی است که واجد همه کمالات حق تعالی است به طور ناقص، و این نقص یک نقص امکانی است(چون اسم اعظم واجب نیست و ممکن است). لذا اسم اعظم نسبت به ذات حق تعالی ناقص است اما نسبت به موجودات، تمام صفت ها را در حد کمال دارد. موجوداتی که به دنبال این اسم اعظم موجود می شوند هم به اندازه هستی خودشان این صفت ها را دارا هستند؛ چه موجودات مجرد و چه موجودات مادی. حتی حیوانات و گیاهان هم که موجوداتی ناقص اند، در حد خودشان کمالات را منعکس می کنند. حتی ادراک هم دارند و تسبیح می کنند، اما ما به دلیل اینکه در حجاب هستیم، قادر به درک اینها نیستیم و خیال می کنیم چیزی در کار نیست. لکن عالم پرهیاهوست. تمام عالم زنده است و همه هم هستند. دستتان، زبانتان، قلبتان و حتی وقتی الحمدلله می گویید و حمد می کنید، اینها همه است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ⃣ 🔰گفتیم همه چیز است و این اسماء از اوست. همچنین اسم در مسمای خود(ذات) فانی است. ما خیال می کنیم که استقلالی داریم اما واقعیت این است که اگر در یک آن، آن شعاع وجودی که سبب ظهور و تجلی موجودات توسط حق تعالی شده، برداشته شود و آن تجلی حضور نداشته باشد، تمام موجودات لاشئ شده و به حالت اولشان برمی گردند. زیرا همه عالم با تجلی حق تعالی وجود پیدا کرده است. و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است؛ یعنی است. لذا الله نورالسموات و الارض . خداوند آسمان ها و زمین است. این نور ظهوری دارد. انسان، حیوانات و همه موجودات ظهورات این نور هستند. پس همه موجودات هستند. می گوییم الله نور السموات و الارض زیرا وجود آسمان ها و زمین که نور هستند، از خداست. و این نور آنقدر در ذات الهی فانی است که می گوییم [الله نور السموات و الارض] نه [الله یُنَوِّر السماوات] زیرا در عبارت دوم، یک مفهوم جدایی میان خدا و موجودات نهفته است؛ در حالیکه گفتیم هیچ استقلالی میان موجودات و خداوند وجود ندارد. استقلال یعنی اینکه یک موجود، دیگر ممکن نباشد و واجب شود. در حالیکه تنها وجود واجب، ذات حق تعالی است. بنابراین از این جهت که می فرماید: به اسم الله قل هو الله احد ، معنی اش آن نیست که بگو بسم الله الرحمن الرحیم؛ بلکه بدین معناست که . یعنی گفتنت هم با است. نتیجه آن که چون همه ی امور و همه چیزها از اوست، و هیچ موجودی از خودش چیزی ندارد، پس حمدی که می کنیم و می کنند، به سبب اسم الله است. و از این جهت فرموده: . 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀 🍀 🔹اولین معلم انسان ‏‏خداوند اوّلین انسان است؛ خداوند انسان را برای هدفی والا برگزیده و تربیت نموده است، لذا در ابتدای خلقت انسان به ملائکه فرمود: ‏‏اِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلئِکَةِ إنّی جاعِلٌ فِی الارَضِ خَلیفَةً‏‏ ‏‏(بقره/30)‏‏. خداوند انسان را شایسته جانشینی خودش دانست و در مقامِ نخستین انسان، به او آموخت تا در مسیر رشد و تکامل قرار گیرد. در اولین کلاس درس؛ خداوند اسماء الهی را به انسان آموزش داد، ‏‏عَلَّمَ آدَمَ الأَسماءَ کُلَّها‏‏ (بقره/31)‏‏. طبق این آیه شریفه، خداوند آدم (ع) است که کل اسما را به آدم (ع) تعلیم داد.  ‏ ‏‏علاوه بر این آیات، خداوند در چندین آیه قرآن، آموختن را بدون واسطه به خودش نسبت می دهد. خداوند به انسان، قرآن را آموخت . ‏ ‏‏امام خمینی با توجه به آیه؛ ‏‏الله وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ‏‏(بقره/257)‏‏؛ می فرمود: «همین سِمَت است. خدای تبارک و تعالی این سِمَت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ولیّ مؤمنین است؛ و آنها را از ظلمات اخراج می کند به سوی نور. ‏ ‎‏ و معلم اول خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به وسیله انبیا و به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.»‏‏ (صحیفه امام، ج9، ص219) 🔹‏‏دومین معلم انسان  ‏ ‏‏انبیا الهی دومین برای بشریت هستند. آنها انسان را به سوی حقیقت دعوت نموده و رستگاری را به انسان تعلیم دادند. انبیا الهی تنها معلم بشر نیستند آنها معلم ملائکه الهی نیز هستند. قرآن می فرماید: ‏‏قالَ یا آدَمُ أَنبِئهُم بِأَسمائِهِم‏‏،‏‏(بقره/33) ‏‏خداوند فرمود: ای آدم، ملائکه را از اسماءشان با خبر کن؛ ‏‏و أَنبَأَهُم بِأَسمائِهِم‏‏(بقره/33)‏‏ و حضرت آدم (ع) آنها را از اسمائشان با خبر نمود. حضرت آدم(ع) اولین کلاسی بود که فرشته های الهی دانش آموز آن بودند. با توجه به همین آیه است که امام خمینی در اشعارش فرمود:‏ 🔆قدسیان را نرسد تا که به ما فخر کنند‏ 🔆‏‏قصه علّم الأسما به زبان است هنوز‏‏ (دیوان امام، ص127)‏‏ ‏ ‏‏این اولین کلاس انسان و اولین جایگاه برای انسان بود. امام خمینی می فرمود: ‏ ‏‏از اول این بود که «آدم» که آمد با تعلیم الهی آمد و بشر بود. انبیا هم بشر بودند.‏‏(صحیفه امام، ج 7، ص428) ‏ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔹کلیپ موسسه در بزرگداشت روز معلم https://www.instagram.com/tv/B_nsOzxpOYE/?igshid=1t5e0wdsdo605 🆔 @b_elmedini
بسمه تعالی من ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت، نه اندیشه شهید مطهری اساتید ارجمند بینشکده علم دینی  از زمانی که معرفت را با من به اشتراک گذاشتید و اندیشیدن و یافتن حقیقت را به من آموختید، هر روز شیداتر و نزدیک تر از دیروز، به جستجوی او هستم... از تعلیم خود مرا به جاودانگی می رسانید جاودان باشید... ختم کامل قرآن کریم و ختم ۱۴۰۰۰ صلوات به نیت تعجیل در فرج در ماه مبارک رمضان 🌷هدیه اعضای بینشکده علم دینی به حجت الاسلام روح اله حریزاوی و تمامی اساتید بزرگوار موسسه علم دینی 🆔@b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣ 🔰 جلوه حق تعالی است و و از جلوه های این جلوه است. با رحمت و با رحمانیت، همه موجودات را ایجاد کرده است. این است. اصلا وجود، است. حتی آن وجودی که به موجودات شریر اعطا شده نیز باز رحمت است؛ ای که همه موجودات را تحت پوشش خود دارد. لذا همه موجودات عین رحمت هستند یعنی خودشان رحمتند. و بسم الله، جلوه است به تمام معنا؛ مقامی است که جلوه را به تمام معنا بروز می دهد. البته خود این اسم باز جلوه است؛ زیرا خود ذات حق تعالی اسم ندارد:((لا اسم له و لا رسم)). و به میزان ظهور رحمانیت، اسم الله و اسم رحمان و اسم رحیم، بهره ای از کمال را دارند. و علت آن که و را ذکر نموده از آن جهت است که صفت و بالذات هستند و سایر صفات، تبعی اند. پس از آن اوست، به اسمِ الله و به اسم رحمان و هر حمد و ستایشی که باشد، به او واقع می شود. گاهی انسان می گوید فلان انسان چه فیلسوف خوبی است. یا فلان غذا بسیار لذید بود. انسان خودش نمی داند اما در ضمن این حرکات خدا را حمد می کند. زیرا آن انسان فیلسوف از خودش هیچ ندارد و هر چه هست، جلوه اوست. آنچه هم ادراک کرده با عقلی ادراک کرده که جلوه اوست. خود ادراک جلوه اوست. در حقیقت هیچ حمدی برای غیر خدا واقع نمی شود. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 🌀 🌀 🔰رحمت ، مقام بسط کمال وجود است و رحمت مقام بسط وجود. پس، ‎‏وجود با رحمت رحمانی پدیدار شده و هر پدیده‌ای با رحمت رحیمی به کمال معنوی و ‏‎ ‎‏هدایت باطنی خویش می‌رسد، بدین لحاظ وارد شده است که «‏‏یا رحمن الدنیا و رحیم ‎‏الآخره»؛ «‏‏ای رحمان سرای دنیا و رحیم سرای آخرت‏‏». و «‏‏الرحمن بجمیع خلقه والرحیم ‏‎ ‎‏بمؤمنین خاصة‏»‎؛ «‏‏خداوند رحمان است به همه آفریده‌ها و رحیم است تنها بر مومنان». پس، خداوند با حقیقت خویش وجود را بر ماهیات معدوم و فانی ارزانی ‎‏داشته و با حقیقت ، همه را به راه خود راهنمایی کرده است. البته، ظهور سلطنت حق تعالی و طلوع دولت آن در عالم آخرت بیشتر خواهد بود، ولی در برخی ‏‎ ‎‏آثار آمده است که «‏‏یا رحمان الدنیا والآخرة و رحیمهما‏»؛ «‏‏‎ای رحمان و ای رحیم دو سرا». این بدان اعتبار است که خداوند عشق طبیعی را در هر موجودی نهاده تا به مرور به مقام ‎‏شایسته خود در حیات دنیا و آخرت و روز برداشت محصول برسد و هر کدام را به فعلیت ‏‎ ‎‏و کمال لایق آن برساند. 🔘شرح دعای سحر_صفحات ۴۳ و ۴۴ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 🌀 🌀 انسان مانند آینه صاف و روشن است، و بر اثر توجه فوق العاده به دنیا و کثرت معاصی کدر می‏ شود؛ ولی اگر انسان لا اقل را برای‏ حق تعالی خالص و بی‏ ریا انجام دهد (نمی‏ گویم عبادات دیگر خالص نباشد، همه عبادات لازم است خالص و بی‏ ریا انجام گیرد.) این عبادت را که اعراض از شهوات، اجتناب از لذات، و انقطاع از غیر خداست در این یک ماه بخوبی انجام دهد، شاید تفضل الهی شامل حال او شده آینه قلبش از سیاهی و کدورت زدوده گردد؛ و امید است که او را از عالم طبیعت و لذات دنیوی منحرف و منصرف سازد؛ و آن گاه که می‏ خواهد وارد شود، نورانیت‌هایی که در آن شب برای اولیا و مؤمنین حاصل می‏ شود به دست آورد. و جزای چنین روزه‏ ای خداست؛ چنانکه فرموده است:  الصّوم لی و انا اجزی به چیز دیگر نمی‏ تواند پاداش چنین روزه ‏ای باشد. جنات نعیم در مقابل روزه او بی ‏ارزش بوده نمی ‏تواند پاداش آن به حساب آید. ولی اگر بنا باشد که انسان به اسم روزه دهان را از مطعومات ببندد و به غیبت مردم باز کند و شب های ماه مبارک رمضان، که مجالس شب نشینی گرم و دایر بوده وقت و فرصت بیشتری است، با غیبت، تهمت و اهانت به مسلمانان به سحر انجامد، چیزی عاید او نمی‏ شود و اثری بر آن مترتب نمی‏ گردد.» 🔘 جهاد اکبر، ص 43 و 44 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 🌀 🌀 🔰مسأله رحیمیت خداوند در دو عالم از منظر شیخ محی‌الدین عربی کاملا روشن است،‎ ‎‏زیرا صفت ‏ نزد صفت ‏‏ شفاعت می‌کند و دولت از آن او می‌شود و ‎‏منتقم، تحت سلطه و فرمان او قرار می‌گیرد‏‎. و نیز یا ذاتی است و یا فعلی . 🔰رحمت و ، عبارت است از ‏‎ ‎‏تجلی ذات برای ذات و ظهور صفات و اسماء و لوازم آنها در قالب‎ ‎‏ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین علم اجمالی در حضرت واحدیت. ‏ 🔰‏‏همچنین، خداوند دارنده رحمت و است که عبارت است از تجلی ‎‏ذات در قالب افعال و به شکل بسط فیض و کمال فیض در موجودات به صورت عینی. و این یکی از دلایل تکرار عبارت‎ ‎‏‏‏ در سوره آغازین کتاب تدوینی (قرآن) است؛ چه این کتاب با کتاب‎ ‎‏تکوینی الهی تطابق کامل دارد. 🔰‏‏پس، اگر ‏‏ در «‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏‏» وصف کلمه ‏‏ قرار داده‎ ‎‏شود، اشاره به رحمانیت و رحیمیت ذاتی پروردگار دارد، ولی «‏‏الرحمن الرحیم‏‏» بعدی‎ ‎‏اشاره به رحمانیت و رحیمیت فعلی خواهد داشت. 🔘 شرح دعای سحر، صفحات ۴۳-۴۴ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
بینشکده علم دینی
🔰جناب  (سلام‌الله‌علیها) حقیقتاً است؛ به‌خاطر اینکه شَرف همسرى پیغمبر در مورد ایشان داراى یک ارزش مضاعف است؛ دیگران مشرّف به شَرف همسرى پیغمبر شدند لکن این رنجهایى را که پیغمبر در عمده‌ى دوران رسالت به آنها مبتلا بودند ندیدند. ده سال در مدینه بود، خب عزّت بود، احترام بود، و زندگىِ راحت بود نسبت به آن دوره؛ جناب  (سلام‌الله‌علیها) دوران رنج پیغمبر را، دوران سختى‌هاى پیغمبر را تحمّل کردند و دیدند. 🔰اوّلاً خودِ این نفْس ایمان آوردن به پیغمبر -که اوّلین کسى که ایمان آورد و  بودند- یک امتیاز بزرگ است، یک ارزش بسیار بالایى است؛ عبور کردن و صرف‌نظر کردن از عقایدى که انسان سالهاى متمادى با آنها زندگى کرده آسان نیست، ایشان با آن فطرت پاک، صدق قضیّه را، حقّانیّت قضیّه را بلافاصله فهمید؛ تا پیغمبر را دید، با آن حال -با آن حالت معروف و مذکور در کتابها- که از حِرا برگشته بود فهمید که یک حادثه‌ى مهم اتّفاق افتاده و قلب مبارکش مجذوب شد و ایمان آورد. بعد پاى این ایمان ایستاد؛ 🔰درباره‌ى امام حسن مجتبى‌ (سلام‌الله‌علیه) میگویند که ایشان چندبار از مال خودشان خارج شدند یا  چند بار از نصف مالشان خارج شدند؛ این جزو بزرگ‌ترین امتیازات است. این بزرگوار () این امتیاز را دارد که از همه‌ى اموال خودش خارج شد و همه را صرف کرد در راه ترویج اسلام و تقویت پیغمبر. 🔰 بعد هم دچار آن سختى‌ها و آن مشکلات طاقت‌فرسا شد] که یکى‌اش همین مسئله‌ى شِعب ابى‌طالب بود و آن سه سالى که آنجا بودند و آن سختى‌هایى‌که این بزرگوار متحمّل شد و این ایمان را محکم نگه داشت. 🔘بیانات رهبری در دیدار با دست اندرکاران همایش بزرگداشت حضرت خدیجه 📆۱۳۹۵/۰۲/۲۰ 🆔 @b_elmedini
🔸حضرت خدیجه، مادر دوازده امام است. 🔸مقام معظم رهبری 🆔@b_elmedini
⃣ 🔰 یعنی جمیع انواع ستایش ها مختص به ذات مقدس الوهیت است. بدان ای عزیز که در تحت این کلمه شریفه، خاص ترین‌ سرّ نهفته است. و با برهان نزد اصحاب حکمت و فلسفه آشکار است که تمام از جانب تمام حمدگویندگان، از آنِ حق تعالی است؛ زیرا با برهان اثبات می شود که تمام عالم تحقق، سایه ی گسترده و فیض بسط یافته ی حضرت حق است؛ و تمام نعمت های ظاهری و باطنی، [از هر ولی نعمتی که مردم در ظاهر می بینند]، باشد، از حق تعالی _جلّ و علا_ است و احدی از موجودات در آن نعمت شرکت ندارند. 🔰پس چون در مقابل نعمت و احسان است و ولی نعمتی جز حضرت حق در عالم تحقق نیست، پس جمیع حمدها از آنِ اوست. همچنین هیچ جمال و زیبایی جز جمال و زیبایی او نیست، پس تمام حمدها و مدح ها به او بازمی گردد. 🔰به بیان دیگر، هر و مدحی از زبان هر حمد و مدح کننده ای، در ازای یک نعمت و کمال است. و از فطرت های الهی، ثنای کامل و شکر و حمد منعم(ولی نعمت) است. و همچنین از فطرت های الهی، تنفر از نقص و ناقص و ناقص کننده‌ی نعمت است. و چون نعمت مطلق و خالص، از هر نقصی مبرّا بوده و هر جمال و کمال تامّ، مختص به حضرت حق است، و دیگر موجودات، نعمت ها را در حد ناقص و محدود دارند، پس فطرت همه مردم، ثناجو و ستایشگوی ذات مقدس او هستند و از دیگر موجودات متنفرند، مگر آن وجودهایی که در مسیر کمال فانی در ذات ذوالجلال گشته اند و و ثنا و عشق به آنها عین عشق به حضرت حق و حمد و ثنای اوست: حبّ خاصّان خدا، حبّ خداست. 🔘 آداب الصلوه 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣ 🔰ما عرض کردیم یکی از احتمالات این است که الله ای که در هر سوره هست، متعلق به خود آن سوره است. مانند سوره که می گوییم ، الحمدلله... . یعنی این به اسم خدا واقع می شود. بر این مبنا که الله در سوره حمد متعلق به ((حمد)) است، باید دید حمد برای چه اسمی صورت گرفته است؟ در خصوص معنای دو احتمال وجود دارد: 🔹 احتمال اول آن است که منظور از ((الحمد)) تمام مصادیق حمد باشد؛ یعنی حمد از هر حامدی. هر حامدی که می گوید، به واسطه ی اسم الله، را می گوید. یعنی گوینده، خودش اسم است و همه اعضا و جوارحش هم از اسماء هستند. به بیان دیگر، چون انسان است، حمدی که می کند هم به واسطه ی اسم الله صورت گرفته است‌. از این جهت، در عین حالی که ظهور اسماءالله است، خودش هم از اسماءالله است. بر مبنای توضیحات بالا، گفته می شود که الف و لام در ((الحمد))، الف و لام استغراق است(یعنی الف و لامی که برای نشان دادن فراگیر بودن و شمول یک چیز به کار می رود). به این معنا که هر حمدی از هر حامدی تحقق پیدا می کند، به وسیله ((اسم الله)) تحقق پیدا می کند و اسم الله هم همان شخص حمدکننده است. با فرض معنای فوق، وقتی شما از خط خوب یک شخص یا زیبایی یک گل تعریف می کنید، باز هم در حال خدا هستید. زیرا گفته شد در عالم هیچ جمالی نیست جز جمال او و اگر این جلوه را از موجودات بگیرند چیزی از آنها باقی نمی ماند. 🔹 حتمال دوم آن است که الف و لام، استغراق نباشد که شامل کثیر افراد باشد. در اینجا منظور از ((الحمد)) حمد بی تعیّن و حمد مطلق است. روی این احتمال، حمدهای ما عکس حمد اول می شود و دیگر برای او واقع نمی شود. زیرا او نامحدود است و فقط خودش می تواند خودش را کند و موجودات محدود قادر به او نخواهند بود زیرا حمدشان مقید است در حالیکه وجود حق تعالی مطلق و بدون تعیّن است. طبق این احتمال معنای هم فرق خواهد کرد و دیگر به این معنا نیست که شما اسمید و آن هم اسم است. بلکه آن، اسم الله و ظهور مطلق است و با آن اسم، واقع می شود. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔹ویژه برنامه سحرگاهی ماه مبارک رمضان برنامه "میهمان خدا" با حضور حجت الاسلام والمسلمین روح الله حریزاوی 🔹موضوع سخنرانی : شبکه قرآن و معارف سیما ۱۸،۱۷و ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ مصادف با شب ۱۳،۱۲و ۱۴ ماه مبارک رمضان ساعت ۲:۴۵ دقیقه بامداد 🆔@b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣1⃣ 🔹وقتی فرمود ، یعنی تمام اقسام حمد و تمام حیثیت و ویژگی از خداست، مال اوست، همین یک کلمه باور اگر آمد، تمام شرک ها از قلب انسان می ریزد. آن که می گوید که من از اول تا آخر عمر هیچ شرک نیاورده ام، برای این است که این را وجدان کرده، واجد این مسئله است، این را به حسب وجدانش آورده است. بافته نیست، یافته است‌. 🔹براهین اینقدر نمی تواند هنر داشته باشد؛ خوب است، نمی گویم برهان خوب نیست، برهان باید باشد؛ اما وسیله است. برهان وسیله ی این است که شما به حسب عقلتان یک مسئله ای را درک کنید و با مجاهده، به آن ایمان بیاورید. 🔹 ، وسیله است، خودش مطلوب نیست. وسیله است برای اینکه شما معارف و مسائل را با برهان به عقلتان برسانید، هنرش همینقدر است. پای استدلالیان چوبین بود ، مقصود همین است که چوب است، پای چوبی است. آنکه انسان را می تواند راه ببرد، انسان حقیقتاً با آن می تواند راه برود، عبارت از آن پایی است که انسان با آن را ببیند، عبارت از آن است که در قلب وارد می شود، و وجدان ذوقی است که انسان می کند و ایمان می آورد. این هم یک مرتبه است و مرتبه بالاتر دارد. 🔹و امیدوارم که ان شاءالله ما فقط قرآن و تفسیر نخوانیم و مسائل باورمان بیاید. قرآن کتابی است که می خواهد آدم درست کند و موجودی را بسازد. یک موجودی را که خودش ایجاد کرده است و با ایجاد کرده، با . می خواهد از این مرتبه ی ناقصی که هست او را برساند به مرتبه ای که لایق اوست؛ و قرآن برای همین آمده است؛ همه ی انبیاء هم برای این آمده اند که دست انسان را بگیرند و از این چاه عمیقی که در آن افتاده است (آن چاهی که از همه عمیق تر است، چاه نفسانیت است) در آورند و جلوه ی حق را به او نشان دهند، تا اینکه همه چیز را نسیان کند؛ و خداوند ان شاءالله نصیب همه ی ما بکند. 🔘 تفسیر سوره حمد 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini