▪️🎤مناجات شب بیست و سوم با امام زمان عج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شب قدر سرنوشتم ، می بینی دلشوره دارم
نکنه تموم شه امشب، رو زمین بمونه بارم
نکنه که بین خوبا ، دست من خالی بمونه
واسه من دوباره تنها ، بی پرو بالی بمونه
قلم تقدیرم امشب ، توی دستای تو آقاس
تیر آخرم همیشه ، قسم حضرت زهراس
نکنه تو تقدیر من ، کم بشه رزق عبادت
هرچی که نوشتی خیره ، ولی آخرش شهادت
نکنه برا زیارت ، ازقلم بیفتم آقا
اربعین.کربلا حتما ، نگی که نگفتم آقا
نکنه محرم امسال ، زیر خاک خوابیده باشم
بنویس قربون دستت، نوکر تو روضه ها شم
خلاصه هرچی صلاحه، هرچی تو بگی روچشمام
تو اجازه دادی گفتم ، خط به خط از آرزوهام
میدونم چقد تو خوبی ، میدونم که پست و خوارم
درخونه ی خدا و ، شما واسطه میارم
واسطه میارم اونکه ، صبر عالمو ربوده
بسکه مشت و سیلی خورده، سرتاپاش همه کبوده
بارقیه اومدم تا ، تو نگام کنی دوباره
گوش بده به دردو دلهام، توروحق گوش پاره
میخونم یه روضه حالا، میخونم با آه و ناله
دل شب سرو آوردن ، واسه دختر سه ساله...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@babollharam
#مناجات_باخدا
#لبریزازگناهم_
🌷🌷🌷🌷🌷
✅بنداول
لبریز از گناهم بنده ی روسیاهم
باز آمدم پشیمان بااشک و سوزو آهم
هرچند خود بدانم که مستحقِّ نارم
اغفرلنا یاالله جزتوکسی ندارم
گشتم اسیرنفسم صدوای ازین اسیری
امشب امیداین است دست مرابگیری
یارب الهی العفو یارب الهی العفو
---------------------------------------------
✅بنددوم
بشنو ز قلب زارم یاسامِعَ الشَّکایا👈1
غرق بلاو دردم یادافِعَ البَلایا👈2
گشته سیه تمام پرونده ام خدایا
دیگر زاین گناهان شرمنده ام خدایا
بااین دله پریشان گویم به سوز وناله
یارب مرا ببخش بر آن کودک سه ساله
یارب الهی العفو یا رب الهی العفو
_______________________
✅بندسوم گریزبه روضه ی بی بی رقیه (س)
با این دله شکسته گویم به سوگ وگریه
عفوم نما بحق یتیمی رقیه )س)
بحق آن دمی که باقامتی خمیده
بر روی نیزه ها دید هجده سربریده
یا آن زمان که می زد دشمن چه وحشیانه
براو و عمه زینب سیلی وتازیانه
یاساعتی که گریه بر او امان نمیداد
بر روی راس بابا توی خرابه جان داد
یا رب الهی العفو یا رب الهی العفو
☆mj☆:
#زمزمه_ماه_مبارک_رمضان
سنگینتر از همیشه، بار گناه آوردم
تُو اوج بیپناهی، به تو پناه آوردم
من همهجا رو گشتم، آخر به تو رسیدم
هیچ جایی رو بهتر از، خونهی تو ندیدم
قبولم میکنی یا نه؟...
قبولم کردی که اینجام
میدونم خیلی لطف داری،
میدونی نوکر زهرام
................................
حالمنوعوضکنمیخوامکهسربهرا(ه)شم
کافیه از همینجا، زائر کربلا شم
هیچکی مثِ اباالفضل،حالمو خوب نکرده
دلم میخواد که امشب، دور سرش بگرده
نیمهشبا دل عاشق،
هوای مرثیه داره
میدونم روزیِ چشمام،
تُو دستای علمداره
................................
امیدمو نگیرید، من یه فرات اشکم
تیر بزنید به چشمم، تیر نزنید به مشکم
رحمومروّت کجاست،خواهش من همینه
جون منو بگیرید، مشکو بدید سکینه
یه مادر توی اون خیمهس،
بهفکر طفل شیرخواره
الان اون بچه آب میخواد،
علیاصغر گُنا داره
#حمید_رمی
4_420725504438436515.mp3
632.8K
صوت دعای🌹روز هجدهم🌹ماه مبارک رمضان...
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم فرجهم🌺
➖➖➖➖➖➖➖
اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ
خدايا مرا در اين ماه به بركت هاى سحرهايش آگاه كن، و دلم را با روشنايى انوارش روشنى بخش، و تمام اعضايم را به پيروى آثارش بگمار، به نروت اى نوربخش دلهاى عارفان.
➖➖➖➖➖➖➖
.
#مدح و #رجز مولا #امام_علی علیه السلام
همین است و همین است و همین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
کلام حی سبحان اینچنین است
تمام زینت عرش برین است
نوای قدسیِ روح الامین است
پیام کل قرآن مبین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
ندای آسمان ها و زمین است
به هر انگشتری نقش نگین است
نوایی که به جان و دل عجین است
چه زیبا نغمه است و بی قرین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
غدیر و نغمه ی احمد چنین است
به زهرا نور قلب و دیده این است
حسن را گفت و گویش این طنین است
خروشِ کربلایِ آتشین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
خطابِ زینبِ ویران نشین است
همه تسبیح زین العابدین است
رجز های یل ام البنین است
نوای اصغر این طفل حزین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
همان که سرپست مسلمین است
همان که وصف او یعسوب دین است
همان که قاتل آن کافرین است
همان که دشمن آن مارقین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
همان که دست حق در آستین است
همان که اول است و آخرین است
همان که شال او حبل المتین است
همان که با خدایش همنشین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
علی تصویر رب العالمین است
علی استاد جبریل امین است
به حشر و جنّت او بالانشین است
به شأن او هزاران آفرین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
بگو ای ملتمس که عشق این است
بگو ذکری که شیوا و وزین است
که زینت بخشِ شعر شاعرین است
همان که خارِ چشمِ منکرین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مدح_امام_علی_ع
#رجز_امیرالمومنین_ع
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
.
.
#امام_علی
شعر مدح و مرثیه مولا علی علیه السلام
عاشقی را با علی معنا کنم، چی می شود
قطره را با اِذن او دریا کنم، چی می شود
می شود با یاد او تا روز محشر مست بود
می شود تنها زِ رنگ و موج گیسویش سرود
می شود"نادِ علی"خواند و گره ها باز کرد
می شود این عاشقی را با علی آغاز کرد
می شود، باید دلت را دست او بسپاری اش
تا بسویت هر دم آید دست لطف و یاری اش
او که در هر کوی و بَرزَن رفع حاجت می کند
در رکوع اش هم که آنگونه قیامت می کند
او که دستش رحمةٌ للعالمین دوم است
بعد پیغمبر فقط او سرپرست مردم است
او که بوده بیت منان زادگاهش مرتضی ست
او فقط تنها وصی و جانشین مصطفی ست
شهر علم مصطفی را کی جز او در بوده است؟
جز علی کی درخورِ زهرای اطهر بوده است؟
محشری کرده میان معرکه با ذوالفقار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار...
...گفته وُ ، کَنده درِ قلعه به عشق فاطمه
رزم او تکرار شد، در کربلا در علقمه
از علی باید بگویم او که فردی خاص بود
خاکی و اُفتاده و مولای با اخلاص بود
او نمازش را تماماً محوِ در الله بود
از صفاتش بس همین او را، ولی الله بود
او غرورش را به زیر پای خود لِه کرده بود
آسمانی، لیک خود را در زمین آورده بود
در مرام مرتضی اصلاً منیّت جا نداشت
در مرام و معرفت تک بود و یک همتا نداشت
هرچه گویم از کمالات علی کم گفته ام
از مقام آن امام اولی کم گفته ام..
..آری ای مردم علی اول، علی آخَر بُوَد
اعتقاد شیعه از هر فرقه ای برتر بُوَد
نه..، نکن باور علی چارم، علی در صدر بود
او که سردار حنین و نهروان و بدر بود
بدر شب های پیمبر را کسی نشناخت اش
عاقبت این جهل مردم از نفس انداخت اش
مسجد کوفه، سر سجده، سر او را شکست
او که با مولا سر یک سفره شاید می نشست
ضربتی زد خون مولا بر زمین پاشیده شد
هم حسین و هم حسن از این عزا رنجیده شد
زینبش چون تاب دیدار سر مولا نداشت
پس علی دست خودش را بر سر زانو گذاشت
با سر خونین به روی پای خود اِستاده بود
مرد خیبر آخرِ عمری زِ پای اُفتاده بود
در میان بسترش ذهنش اَسیرِ روضه هاست
یا میان کوچه ها، یا قتلگاه کربلاست
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مدح_مرثیه_امام_علی_ع
#ماه_مبارک_رمضان
.
🍇#سبک_شور_مستانه_امیرالمؤمنین_ع🍇
🍇#و_امام_حسن_ع🍇
#فدائیه_حیدرم
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
بند اول:
فدائیه حیدرم
مستِ مِیِ کوثرم
به آسِتانِ علی
با افتخار نوکرم
به نامِ اَعظمِ حیدر ، به احترامِ علی
خماره باده ی عشقم ، خماره جامِ علی
همیشه و همه جا گویم این سخن به همه
علی امامِ من است و منم غلامِ علی
غلامِ علیَم
توی دامِ علیَم
یه عمره که مستِ مرامِ علیَم
خرابِ علیَم
عبدِ بابِ علیَم
از ازل زیرِ آفِتابِ علیَم
علی مولا یا حیدر
بند دوم:
منم گدایِ ( نجف ، علی )
سگِ سرای نجف
بمیرم آرزومه
تو کربلای نجف
به نامِ حضرتِ زهرا ، به احترامِ علی
جنازمو ببرید وادیُ السلامِ علی
به روزِ پرسشِ محشر اگر زِ من پرسند
شروع کنم سخنم را به اذنِ نامِ علی
به نامِ علیَم
مستِ جامِ علیَم
پیاله به دستِ مُدامِ علیَم
امامم علیه
هر کلامم علیه
مدال و منصب و مقامم علیه
علی مولا یا حیدر
بند سوم:
مهدِ وفا حسنه
شور و صفا حسنه
شاهِ کریم حسنو
شاهِ سَخا حسنه
قسم به رکن و مقام و به عُزّ و جاهِ حسن
به کربلای حسین و به رویِ ماهِ حسن
به دستِ شیعه ی مولا علی یقین که یه روز
شود بَنا حرم و صحن و بارِگاهِ حسن
امیرم حسنه
دستْ بگیرم حسنه
دمِ آخرم که بمیرم حسنه
مِیِ ناب حسنه
دُرِّ نایاب حسنه
به کُلّ عالم میر و ارباب حسنه
یا حسن جان یا مولا
#سبک_شور_امیرالمؤمنین_ع
#تویی_تو_جلوه_ی_خدا_علی
#اجرانشده
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
بند اول:
تویی تو جلوه ی خدا علی، علی علی
تویی دلیلِ هَل اَتی علی، علی علی
امیر ملک لافتی علی، علی علی
ستون عرش و اِنّما علی، علی علی
اول امامیو وصیه حق مصطفی
از جانب خدا تو شدی حاکمِ صَفّی
تو غزوه ای تا گفتی منم قرآنِ خدا
پاره شدن جلوی چشات کلِّ مصحفا
ای شَهَنشهِ بی کران
سرترینِ دلاوران
عبدِ حلقه به گوشه تو
خِیلِ مالک و قنبران
ای تو حامیِ عاشقان
پهلوانی و جاودان
هستی آقا تو قبله ی
شیعیان و مسلمانان
یا علی یا مرتضی
بند دوم:
گرفتی توی کار و زار علی، علی علی
تیغ دو دمه ذوالفقار علی، علی علی
یه لشکری میگه فرار علی، علی علی
آخه تو میکنی شکار علی، علی علی
سوار دلدلی و نداری تو واهمه
هر کی میاد جلوی تو بد جوری نادمه
بدونِ سر میشن بدنایی که سالمه
طوفان به پا میشه تا که میگی یا فاطمه
هستی حَلّالِ مشکلات
ای تو خالقِ کائنات
شافعِ شیعیانی تو
مولا روی پلِ صراط
هستی جانِشینِ نبی
اصله آئین و مذهبی
تو یَدُ اللهِ مَنّانو
با وقار و با منصبی
یا علی یا مرتضی
🎶📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#سید_اسماعیل_بنی_الزهرا
#زمینه_شهادت_امیرالمؤمنین_ع
#پر_از_غمی_کجا
#لطمه_زنی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بند اول:
پر از غمی، کجا داری میری
بابا نگو که داری میمیری
از تو چشات میخونم ای بابا
انگار به داغِ مادر اسیری
ای بابا
بابایی ببین تو خواهشم
میدونی بری، یتیم میشم
بگو چیکار بکنم نری
هرچی که بگی روی چشم😭
بابایی
بی تو میمیرم
از همه سیرم
ای بابا
بابایی
توی این دنیا
نذاریم تنها
ای بابا
بابایی
نرو از پیشم
غرقِ آتیشم
ای بابا
تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکانُ الْهدی
وَ قَدْ قُتِلَ اِبْنُ عَمِّ الْمصطفی
بند دوم:
حاجت روا شدی و غرقِ خون
رفتی، نگفتی دختری داری
رفتی و ما شدیم ای باباجون
تو این زمونه بی کس و کاری
پاشو بابا
پاشو بابا که حالم بده
پاشو دوریتو بِهم نده
پاشو بابا مادر اومده
غمت آتیش به دلش زده
بابایی
من غریب میشم
بی حبیب میشم
بعده تو
بابایی
خیلی پیر میشم
من اسیر میشم
بعده تو
بابایی
دنیا نامرده
غمگین و سرده
بعده تو
تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکانُ الْهدی
وَ قَدْ قُتِلَ اِبْنُ عَمِّ الْمصطفی
بند سوم:
با حال زار میبینم از رو تل
جسم حسین و در ته گودال
غارت میره کهنه پیراهنش
بالای نعش اون میشه جنجال
میشه جنجال
یکی با سنگ یکی با عصا
میزنن بدجوری بی هوا
پاره پاره میشه پیکرش
زیر فوجِ تیغ و نیزه ها
میبره
شمر با یک خنجر
از حسینم سر
واویلا
میکوبه
به روی خاکا
تشنه دست و پا
واویلا
میپیچه
تو دل صحرا
ناله ی زهرا
واویلا
تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکانُ الْهدی
وَ قَدْ قُتِلَ حسین بنِ مرتضی
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علیرضا_پناهیان
#مرتضی_کوشکی
#سبک_واحد_شهادت_امیرالمؤمنین_ع🏴
#کوفه_امشب_عزا_پوشه
#بسیار_زیبا👌😍
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بند اول:
کوفه
امشب عزا پوشه
تاریک و خاموشه
شبِ عزا و ماتمه
حیدر
غمگینه از دنیا
میسوزه هر دم با
یادِ غمای فاطمه
سی ساله که روزِ خوش نداره
روز و شب میباره
سر رو غم میذاره
واویلا
خونه دلِ زارش از مدینه
کوچَرو میبینه
زمزمش همینه
واویلا
به غم اسیره علی
داره میمیره علی
موهاش سفید شده و خیلی پیره علی
آه و واویلا علی
بند دوم:
کعبه
قرآن گرفته سر
از ماتمِ حیدر
وا غربتا وا غربتا
درِ ( دربِ)
خونه با آهِ سرد
میگه بهش برگرد
نرو به مسجد مرتضی
امشب دوتا میشه فرقِ سرش
میشه دور و برش
کل بال و پرش
غرقِ خون
شرحِ غمش حالِ مضطرشه
یادِ همسرشه
چشمای ترشه
غرقِ خون
حالش خرابه علی
چشماش پر آبه علی
خونِ سرش با صورَ~~تِش خضابه علی
آه و واویلا علی
بند سوم:
زینب
با دیدن بابا
چشماش شده دریا
میلرزه از گریه صداش
مولا
از شدت ضربت
نمیتونه راحت
صحبت کنه با بچه هاش
لکنت زبونش امون نمیده
رنگ و روش پریده
قامتش خمیده
واویلا
همدردِ اون دخترِ کوچیکه
اون سه ساله ای که
تو غمش شریکه
واویلا
بالا گرفته تبش
جون اومده رو لبش
یادِ رقیه شده روضه ی امشبش
آه و واویلا علی
🎵: #احسان_نوری
📝#یاحسین(طاها تحقیقی)
#حسین_نوری
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمومنین_علی_علیهالسلام
#بعلی_الهی_العفو
همین که تیغ بَر سر بر جبین خورد
میانِ خانهاش زینب زمین خورد
نه تیغ اینقدرها زوری ندارد
غلط گفتم که میخی آتشین خورد
- - -
علی را عاقبت از پا درآورد
که با خود تیغ یادِ مادر آورد
چنان زد تیغ هم نالید از درد
چنان زد دادِ زهرا را درآورد
- - -
سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد
فقط سه لقمه امشب با نمک خورد
علی امشب هوایِ روضهها داشت
فقط میگفت بودم او کتک خورد
- - -
همانهایی که بانو را شکستند
خدایا بِینِ اَبرو را شکستند
چنان زد فاطمه اُفتاد از پا
گمانم باز پهلو را شکستند
- - -
چه با این مَرد این شمشیر کرده
چه با این فرق این تقدیر کرده
چنان بد زد نشد بیرون کشانَد
گمانم تیغ در سر گیر کرده
- - -
حسن با داغِ خود درگیرتر شد
تمامِ مسجد از شمشیر تر شد
علی اُفتاد رویِ دامنِ او
حسن پیر است حالا پیرتر شد
- - -
نه مرحم نه دوا آورده بودند
فقط آه و نوا آورده بودند
فقط یک ضربه خورده بود اما
برای او عبا آورده بودند
- - -
زمین اُفتاد و مینالید بابا
که هر گوشه علی میدید بابا
عبا آورده بودند و کمش بود
علی را روی هم میچید بابا
- - -
علی جانش علی جانش زمین ریخت
که حتی آه مژگانش زمین ریخت
کشیدش در بغل این بارِ آخر
ولی از بین دستانش زمین ریخت
- - -
صدا زد آتشِ دل را نشانید
مرا بر شانههای خود کشانید
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر درِ خیمه رسانید
(حسن لطفی ۹۸/۰۳/۰۳)
@babollharam
مرثیه مولا علی علیه السلام
حیدر که رفت بودن او در حصار بود
اوراق درد و غربت او بیشمار بود
وقتی دگر نفس نکشید و به خواب رفت
یخ زد زمین چرا که دَمِ او بهار بود
فرقش شکست و عرش خدا هم شکسته شد
آیینهی شکسته و آیینه دار بود
حیف از دو دست او که کفن پوش خاک شد
دستی که دست خالق این روزگار بود
عالم تمام دست به دامان دست اوست
دستی که بهر دین خدا افتخار بود
صدها فرشته بوسه برآن دست میزدند
دستی که حلّ هر گره در هشت و چاربود
یکروز دست او به نوازش سر یتیم
یکروز دست او پُره پینه زکار بود
یکروزدست او به گدا میدهد نگین
شبها به دست و شانهء او کوله بار بود
یکروز دست او به سر دست مصطفی
یکروز بهر فاطمه دستش انار بود
مانند بید لرزه به تن دشمنان همه
وقتی که دست او به تن ذوالفقار بود
دستش هرآنزمان که به شمشیر میرسید
آوای دشمن از همه سو الفرار بود
دست کسی به پای رکابش نمیرسید
لشکر به دست حیدری اش تارومار بود
یکروز دست خیبری اش شد طناب پیج
روزیکه تیره تر شده از شام تار بود
دستی بلند بود و علی دست بسته بود
آنروز علی زهمسر خود شرمسار بود
کاری زدستهای علی برنیامد و
دشمن لگد به در زد و فکر شکار بود
این دستها به علقمه رفت و زتن فتاد
عباس یک تن و صف دشمن هزار بود
دریای کوچکی وسط مشک بر لبش
چشم رباب بود که چشم انتظار بود
از تیرها که پشت سر هم به او رسید
سرتا به پا تمام تنش استتار بود
تیری به چشم خورد و به عمق سرش رسید
امّا هنوز قامت او استوار بود
خم شد که تیر را بکشد بی کُلاه شد
دستی نداشت زخمی وبی اختیار بود
ضرب عمود آمد و زد آنچنان که بعد
بر روی نیزه کج سر او رهسپار بود
مجتبی صمدی شهاب
#حضرت_علی_ع
#حضرت_ابالفضل_ع
#رمضان
@babollharam
ناگهان دریای خون محراب و منبر را گرفت
جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت
تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود
هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت
یک برادر سر به روی سینه بابا گذاشت
یک برادر نیز بر زانوی خود سر را گرفت
تکیهی زینب نباید متکی باشد به غیر
پس نباید بازوان این دلاور را گرفت
جامعه بعد از امیرالمومنین گمراه شد
چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت
وقت رفتن سوی مسجد میخ در مانع نبود
دست زهرا بود آنکه شال حیدر را گرفت
دست زهرا تا قیامت حافظ جان علی است
مثل وقتی که میان شعلهها در را گرفت
وقت جان دادن علی میگفت زهرا آمده
بعد چندین سال خانه بوی مادر را گرفت
مثل زهرا که صدا زد «فضه دستم را بگیر»
بین بستر مرتضی هم دست قنبر را گرفت
از مصیبت های زینب گفت هنگام وداع
چند خطی روضه خواند و اشک دختر را گرفت
پیکری در قتلگاه و خنجری در دست شمر
کاش میشد تا از آن نامرد خنجر را گرفت
خواهری از روی تل دارد تماشا میکند
کاش میشد لااقل چشمان خواهر را گرفت
.
#توجه #توجه
📲 #استوری و #وضعیت ویژه شهادت امیرالمومنین علی(ع) و شب هایِ قدر هم اکنون در کانالِ وضعیت و استوری:
@babolharam_story
@babolharam_story
@babolharam_story
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمضان
#شهادت_حضرت_امام علی_ع
#یا_امیرالمومنین_
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#شور
#شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن_امیرالمومنین_ع
#شهید_محراب
.شور.لطمه زنی..(۱۵)
.برخیزکه شورمحشرآمد..
_____________________
بنداول..
برخیزکه هنگام سحرشد
داخل به مسجدگویاحیدرشد
گویابه محراب علی فداشد
ازتیغ ملجم.فرقش دوتاشد.
/حیدرمددیاحیدریاحیدر..۲
____________________
بند دوم...
برخیزکه وقت محشرآمد
گویاسوی مسجدحیدرآمد
برخیزوبانوای یاحیدر
آوای قدقتل ازدر آمد
حیدرمدد.یاحیدر.یاحیدر۲
______________________
بند سوم...
بغضی کشنده توی گلومه.
کار علی درمسجدتمومه
حیدرمیان بسترفتاده
زینب ازاین واقعه جان داده
/حیدرمدد.یاحیدریاحیدر.۲
_______________________
بندچهارم....
ای وای سر حیدرشکسته
دختربه چادرسر اوبسته
ماتم زینب تموم نداره
واسه سره بابا بیقراره
حیدرمدد.یاحیدریاحیدر..۲
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_علی
#مرثیه_امام_علی
شهادت امیرالمومنین(ع)
بین محراب علی شیرجهان افتاده
که از این واقعه عالم به فغان افتاده
بین محرب دعابود علی خورد زمین
فاطمه موی پریشان به جنان افتاده
شده منشق سر ه مولا،چه کندبا زینب
پیشواز سر بشکسته چسان افتاده
نفسی نیست دگر در دل این باغ خزان
پی او باد صبا اشک فشان افتاده
شده پاشیده زهم عرش برایت حیدر
جبرییل مویه کنُان، مویه کنان افتاده
باز گودال مرایاد توانداخت حسین
غارت خیمه ی سلطان، به سنان افتاده
شمرآمدپی گودال و دل زینب دید
سوی این باغ دگر باد خزان افتاده
دو سه باری به زمین خورد ودلش گفت حسین
گوشه ی خیمه چنین او نگران افتاده
#شب_قدر
#آرمین غلامی
@babollharam
#_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
دو قدم رفت ولی پیکر اومیسوزد
زتَرَک خوردن سَرَ ،دُختراومیسوزد
تیغ تا رفت فرو ،رفت میانِ اَبرو
تیغ وشمشیرچنین با سر اومیسوزد
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربهیِ در همسر اومیسوزد
آمدعباس ولی گریه کنان درپی او
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَ اومیسوزد
پیش ِ زینب رویِ پا بود ولی باز افتاد
زینبش دیدکه بال وپر اومیسوزد
دیدناگه به زمین خوردنِ بابایش را
گریه میکرد...خودش آخر اومیسوزد
رویِ تَل تا لبِ گودال دویده زینب
کربلا بینِ همه خواهر اومیسوزد
نیزهای آمدو او را چقدرهول نمود
نیزه کمتر بزنیدچون سَرَ اومیسوزد
پیش چشم خواهری بود سَنان میخندید
روی گودال چنین مادر اومیسوزد
-آرمین غلامی (مجنون
@babollharam
باز کن در که گدای سحرت برگشته
عبد عصیان زده و در به درت برگشته
بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته
سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته
اصلا انگار نه انگار گنه کارم من
به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من
گرچه آلوده ام و خار ولی برگشتم
طبق آن فطرت پاک ازلی برگشتم
دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم
دستِ پر هستم و با نام علی برگشتم
از عقوبات من غم زده تعجیل بگیر
عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر
بنده وقتی که فرو رفت به مرداب گناه
خواست از چاله در آید ولی افتاد به چاه
وای از دست رفیقی که مرا برد ز راه
من زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه
حرف پرواز زد اما همه طنازی بود
دوستت دارمِ آن دوست ،دغل بازی بود
هیچ کس با دل من هم دل و همراز نشد
این در آن زدم اما گره ام باز نشد
این پر سوخته وقتی پرِ پرواز نشد
سدّ راه گنه خانه برانداز نشد
ناگهان هاتفی از سوی خدا گفت بیا
گفتم آلوده ام و پر ز خطا گفت بیا
حال من آمده ام حالِ مرا بهتر کن
دیگر از دست خودم خسته شدم باور کن
با چنین بنده که داری به مدارا سر کن
دم افطارم و مست می کوثر کن
کوثر از اشک حسین است خدا میداند
که علی ریخته و فاطمه میگریاند
گرچه اندازه ی یک کوه گنه سنگین است
آشتی با تو همیشه مزه اش شیرین است
سفره ای را که تو چیدی چقدر رنگین است
آخر کار هر آن کس که بیاید این است
اولین قطره ی اشکی که ز چشمت ریزد
بهر امداد به او فاطمه بر میخیزد
شاعر:گمنام
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
تب گرفته تمام جسم مرا
همه جا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم..
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بداقبالیست..
دور بستر حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونه هاش جا انداخت
بروقنبر میان هرکوچه
بگو از حال و روز غمبارم
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم
این حسین است ، چهره ی اورا
ای پسربچه ها نگاه کنید
سر رخت و لباس او نکند..
کشمکش بین قتلگاه کنید
سنگ از روی بام ها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سری معجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#محمد_فردوسی
▶️
جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود
لحظه ی پرواز روح حیدر کرّار بود
رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانی اش
یعنی این که جوشش زخم سرش بسیار بود
گوشه ی خانه به سر قرآن گرفته زینبش
بر لبش امّن یجیب و ذکر استغفار بود
چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت
گوییا آماده ی رفتن به سوی یار بود
بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی
در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود!
یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود
یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود
غصّه ی خانه نشینی و غم سی ساله اش
پیش چشمش می گذشت و غرق این افکار بود
ماجرای کوچه و روی کبود فاطمه
مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود
آن چه که شیر خدا را بر زمین انداخته
ضربه ی تیغ عدو نه... تیزی مسمار بود
... آمد استقبال او با شاخه ی گل، همسرش
روی دستش غنچه ی شش ماهه ی خون بار بود
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#سیدپوریا_هشمی
▶️
به احترام مناجات نیمه شبهایش
خدا گذشت ز ما شیعیان رسوایش
علی اجازه نداد آبروی ما برود !
چه دِین ها که ندارد گدا به مولایش..
چگونه حاکم کوفه نمک غذایش بود؟!
چگونه پی ببرد عقل بر معمایش؟!
برای نوکر خود کفش نو خرید ولی
همیشه کفش پر از وصله داشت بر پایش
علی که قامت یل های شام را خم کرد
شکست گریه اطفال قد طوبایش
طلاق داد خوشی های پوچ دنیارا
خوشی آخرتش بود حزن دنیایش..
کسی که باعلی امروز خویش را گذراند
خوشا به روز قیامت خوشا به فردایش!
خدا گواه به نامرد و مرد رو نزند
هرآنکسی که فقط حیدراست آقایش
کریمی پسران از کریمی پدر است
چه خوب ارث گرفته حسن ز بابایش
نشاند قاتل خودرا به سفرهٔ کرمش
چه رحمتی است دراین سفرهٔ مصفایش
سرش شکسته ولی عاشقانه میخندد
نمانده فاصله ای تا وصال زهرایش
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
یک شب دگر تو منتظرم باش، فاطمه
مَرهم برای زخم سرم باش، فاطمه
یک عمر، انتظار تو را میکشم بس است
هجرانِ روزگار تو را میکشم بس است
از سینهٔ شکستهٔ تو سینه اَم پُر است
از بازوان خستهٔ تو سینه اَم پُر است
آری شنیدنیست، غم اینچنینی اَم
طولانی است قصهٔ خانه نشینی اَم
می آیم و نگفتنی اَت را بمن بگو
آن قصهٔ شنیدنی اَت را بمن بگو
من مانده ام هنوز، از آن رو گرفتنَت
وای از زمانِ دست به پهلو گرفتنَت
ایکاش حرفی از در و دیوار میزدی
یکذّره حرف، از نوک مسمار میزدی
غیر از وصیتت، به شبِ رفتنَت به من
چیزی نگفتی عاقبت از محسنت به من
صد ماجرا و اینهمه تُوداری، ای دریغ!
رفتی تو با تمام گرفتاری، ای دریغ!
یادم نرفته آخرِ خط، گفتی یاعلی
بودی بخون و خاک و فقط، گفتی یاعلی
حالا علی بسوی تو پرواز میکند
عقده ز استخوانِ گلو باز میکند
گویا هنوز منتظرِ من نشسته ای
من با سرِ شکسته، تو پهلو شکسته ای
تازه حسن مصیبتش آغاز میشود
کم کم صدای غربتش آغاز میشود
دارد حسین، زمزمهٔ کربلا به لب
زینب صبور، در همه غمهاست روز و شب
میبینم آن زمان که سرم، جنگ میشود
دامانِ اهل کوفه پُر از سنگ میشود
وای از شکستنِ سرِ زینب، ز سنگ بام
وای از غم غریبیِ زینب، به شهر شام
@babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#قاسم_نعمتی
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده
این سروصورت خونین شده هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده
ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون آلوده
مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد
چه کند زینب و این پیکر خون آلوده
دور زینب همه هستند همه مَحرم ها
وای از کرببلا و پر خون آلوده
با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده
درسرازیری تل روبروی شمر رسید
چشمش افتاد به موی سرخون آلوده
خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها
جمع شد قافله ای دختر خون آلوده
می فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون آلوده
"@babollharam