❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹
ای آفتاب، سایهء خورشید گنبدت
باغ بهشت، باغچهء شهر مشهدت
ما را نوشته اند ميان اسيرها
از عاشقان درهمِ زلف مجعدت
دنيا فقير آمد و سرمايهدار رفت
حاتم درست ميشود از لطف بيحدت
قبل از ولادتت به ولايت رسيدهاي
جبريل خواند "عالم آل محمدت"
ما كه صدا زديم تو را "يا ابالجواد"
اي جان ما فداييِ فرزند ارشدت
"حاجات ماست يا عدد پنج يا كه هشت
ما خانه ميخريم فقط با پلاك هشت"
ای خندهات تبلور طبع دچار ما
از تو گرفته وام شرف، اقتدار ما
ختم خزان ماست تجلی گنبدت
صحن بهشت توست شروع بهار ما
صلح است بین آینه و سنگ این حرم
دلرحمتر نبود از آیینهدار ما
ما با کدام سجده تشکر کنیم که
افتاده دست دامن تو کار و بار ما
وقتی که اشک ریخت همه فیض میبرند
باید نشست موقع گریه کنار ما
ای بانی بهشت، حریم مکرمت
رقص ملائک است به فتوای پرچمت
پرواز میدهیم پری را که بسته نیست
با بوسه میزنیم دری را که بسته نیست
ما درد میکشیم اگر داد میکشیم
درمان نمیکنند سری را که بسته نیست
یک عمر ما به لطف شما تکیه کردهایم
بر ما نبند آن نظری را که بسته نیست
تو قول دادهای که ببندی بیا ببند
پلک امید محتضری را که بسته نیست
با در زدن به هرچه بخواهیم میرسیم
از ما نگیر پشت دری را که بسته نیست
دنبال نور آمدهها را نگاه کن
از راه دور آمدهها را نگاه کن
مشهد امید داد که ما زندگی کنیم
با ذکر یا امام رضا زندگی کنیم
گفتیم خرج زندگی و گفت پای من
یعنی اجازه داد گدا زندگی کنیم
یا ایهاالرئوفِ سر راه ماندهها
جا هست در کنار شما زندگی کنیم؟
مردن بپای عشق تو عین سعادت است
حالا که عاشقیم چرا زندگی کنیم
ما دل به زلف پنجره فولاد بستهایم
تا با برات کرب و بلا زندگی کنیم
زلفت اگر نبود رهایی نداشتیم
برگ برات کربوبلایی نداشتیم
اصلا به خاک پات سرم دوخته شده
امّید مادر و پدرم دوخته شده
زیر نظر گرفته مرا مهربانیات
از این نظر به تو نظرم دوخته شده
مثل کبوتران تو جَلد حرم شدم
طوری که در هوات پرم دوخته شده
دست گدا بهانه به دست تو میدهد
چشم گدا به دست کرم دوخته شده
هر سال به زیارت مخصوصهء شما
رزق مُحرم و صفرم دوخته شده
خود را شبیه ابن شبیب تو میکنیم
وقتی که یاد جد غریب تو میکنیم
با ياد يوسفي كه تنش پيرهن نداشت
برروي خاك بود وسري بربدن نداشت
يك عده ميزنند و يك عده ميبرند
انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت
اين ضربهها اجازه ندادند پا شود
از زير چكمهها نفسِ پا شدن نداشت
دربورياكه ريخته شدجمع شدحسين
پس بيكفن نبود كفن داشت تن نداشت
ميگفت خواهرش لب گودال قتلگاه
اين روبه قبله اينهمه نيزه زدن نداشت
زينب كه هست مادرمان را صدا نزن
پيش رباب حداقل دست و پا نزن
حامد خاکی
#شعر_ولادت_امام_رضا علیه السلام
#مناجات_با_امام_رضا علیه السلام
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹
می ایستم دلتنگِ تو در باورم سمت حرم
یکباره می چرخد همه دور و برم سمت حرم
مثل کبوتر بچّه ای محض طوافِ گنبدت
یکریز پرپر میزند بال و پرم سمت حرم
خود را تصوّر میکنم در کنج سقّاخانه ات
زل میزنم لب تشنه با چشم ترم سمت حرم
در ذهن خود محض ِ نماز صبح می آیم سحر
در کوچه های مشهدت با مادرم سمت حرم
از راهِ خیلی دور خواندم خط به خط اذن دخول
یک چشم سمت جاده، چشم دیگرم سمت حرم
یاضامن آهو سلام از راهِ دورم را ببخش
راهی کن آقاجان مرا با همسرم سمت حرم
سلطانِ رأفت خواندمت! چون دیده ام پُر میشود
دستی که می آید به امید کرَم سمت حرم
روزی اگر از عشق تو آتش بگیرد پیکرم
من مطمئنّم میرود خاکسترم سمت حرم
هنگام جان دادن به حال خود مرا بگذار اجل
بگذار باشد تا دم ِ آخر سرم سمت حرم!
مرضیه عاطفی
#مناجات_با_امام_رضا علیه السلام
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹
روزي كه نام عشق بازان را نوشتند
اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند
آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند
اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد
نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند
ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است
يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند
اين سرزمين را از همان اول خريدند
مديون خانوادة موسي نوشتند
با حُبِّ تو هر شيعه اي "اثني عشر" شد
يعني كنار نامتان " الا " نوشتند
از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند
تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد
در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند
تو سفره دار عالمي مشكل گشايي
آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي
اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا كردي گره از كار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را
اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد
يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت
ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد
من اولين باري كه بوسيدم ضريحت
از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد
تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا
آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد
پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت
در اين حرم امضا برات كربلا شد
غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم
اصلاً بدون تو خريداري ندارم
تا روبروي گنبد تو ايستادم
دارو ندارم را همه نذر تو دادم
با چشم گريان راه افتادم به سويت
يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم
اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد
صورت به خاك گرم صحن تو نهادم
احساس كردم بين آغوش تو هستم
مانند طفل گم شده از پا فتادم
دلشوره هايم را خودت آرام كردي
دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم
كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي
گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم
گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم
اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم
بي قيمتم اما گرفتار تو هستم
با دست خالي بر سر راهت نشستم
آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو
با دست خالي آمدم در محضر تو
از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي
خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو
سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد
نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو
روزي ما را از همان اول خدا داد
دست تو دست كريمه خواهر تو
دلشورة ماه محرم دارم آقا
چون قول دادم من به زهرا مادر تو
ايران ما زان روز شد واديِّ گريه
كه آشنا گرديد با چشم تر تو
در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت
"يابن شبيب " تو دلِ مارا بِهَم ريخت
در پيشگاهت عشق را ابراز كردم
من روضه را با نام تو آغاز كردم
هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است
با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم
شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي
من هم به سوي كربلا پرواز كردم
آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم
آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم
آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟!
يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم
آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد
نيزه نزن بندِ زره را باز كردم
با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟
اين روضه را در سينه مثل راز كردم
تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند
چكمه به پا بر سينة جدت نشستند
با حوصله هر استخواني را شكستند
نامردها چشمان بازش را نبستند
قاسم نعمتی
#شعر_ولادت_امام_رضا علیه السلام
#مناجات_با_امام_رضا علیه السلام
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ...🔹
علیل و خسته منم، دخیل بسته منم
به گل نشسته منم، کریم زاده تویی
خراب باده منم، غریب جاده منم
ز پا فتاده منم، کریم زاده تویی
سویت دونده منم، ز غیر کنده منم
غلام و بنده منم، کریم زاده تویی
اسیر و مانده منم، ز خلق رانده منم
توبه شکانده منم، کریم زاده تویی
ز خود بریده منم، تو را ندیده منم
غمت کشیده منم، کریمزاده تویی
به دل شرر زده من، ز خانه پر زده من
گدای در زده من، کریمزاده شما
نخورده مست تو من، اسیر و بست تومن
ذلیل و پست تومن ، کریم زاده شما
خمار روی تو من، فدای موی تو من
گدای کوی تو من ، کریم زاده شما
اسیر عشق تو من ، فقیر عشق تو من
و گیر عشق تو من ،کریم زاده شما
نزار و خوار تو من ، گدای زار تومن
و بی قراره تو من، کریم زاده شما
شما رئوف و رحیم، شما امام کریم
شما علی و عظیم، و بنده زاده منم
شما خدای سخا، شما رضی و رضا
شما ولیِ ولا ، و بنده زاده منم
شما در اوج کمال، شما جمال و جلال
شما کریم خصال، و بنده زاده منم
شما بهشت و جنان ، شما زمین و زمان
شما برات امان ، و بنده زاده منم
شما طبیب منی ، و روح بین تنی
شما ابالحسنی ، و بنده زاده منم
قلم برای شما ، قدم برای شما
عدم برای شما ، منم گدایی و بس
جهان برای شما ، زمان برای شما
جنان برای شما ، منم گدایی و بس
رضا رضای شما، صفا صفای شما
ولا ولای شما ، منم گدایی و بس
سخا برای شما،عطا برای شما
غنا برای شما، منم گدایی و بس
سرم برای شما ، پرم برای شما
حرم برای شما ، منم گدایی و بس
کبوتران شدن ،پر از ترانه شدن
گدای خانه شدن، همه به دست شماست
ثواب حج قبول ،فروع دین و اصول
رضای حق و بتول، همه به دست شماست
کتاب و لوح و قلم ، سخا و جود و کرم
رسیدن به حرم، همه به دست شماست
جنان و ارض و سما ، برات کرب و بلا
و حج ما فقرا، همه به دست شماست
سُرور و مستی و شین، ضیا و نور دوعین
و اذن اشک حسین ، همه به دست شماست
محمد کابلی
#مناجات_با_امام_رضا علیه السلام
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
❣﷽❣
♻️ #مولودی_حضرت_معصومه_س
♻️ #سبک؛باید باز بزنم دلو به دریا
♻️#پیشنهادم 👌👌
دوباره ميخونه صفا گرفته
دل منم يه گوشه جا گرفته
اگه امشب دلم مستي ش زياده
پياله از امام رضا گرفته
اومده دلبردلبردلبر دلها
اومده خواهر خواهر خواهر مولا
گمونم بازهم بازهم اومده زهرا
توعاشقي گم شدم معتكف قم شدم
دور و بر حرم ميچرخم
باعشق و بازمزمه به نيت فاطمه
به دور مادرم ميچرخم
♻️يا فاطمه مددی2 بي بي جان
خدا چه نعمتي به ماها داده
حرم براي ما باب المراده
در اين خونه ام الحمدلله
همينم از سر ماها زياده
اين حرم مثل عرش خدا مي مونه
چشمه ي كوثر توي حوضش روونه
پاتوق آقا آقا صاحب زمونه
دلا بهش اسيره ستاره ي كويره
قبله جنات النعيمه
تو اين خونه هميشه
زود كشكولا پر ميشه
از بسكه اين خانم كريمه
يا فاطمه مددی 2بی بی جان
بي عشقش دين ما تاييد نميشه
نفس تو سينه ها تمديد نميشه
نياد هركي نزاره سر به خاكش
بخدا مرجع تقليد نميشه
خدا مشتاق ذكر و رازونيازش
حاجت عالم تو دست چاره سازش
سايه ي عالم عالم چادر نمازش
ستاره هر شبه اين جلوه زينبه
اين دختر ابوترابه
از لطف و از كرمش
يه بوسه به حرمش
شيرين تر ازسوهان نابه
♻️يا فاطمه مددی 2بی بی جان
♻️♻️
❣﷽❣
🎇#مولودی_امام_رضا_ع
🎇#سبک : شب جشن و عیده ..
اومده از راه/دلبرِ دلخواه
بخونیم با همدیگه؛فَتَبارَکَ الله
خونه یِ موسا/جشنی شد برپا
به قدمهایِ گلِ سر سبدِ دنیا
همه مستِ جامت
اسیرِ اون مرامت
طنینِ صدای
علی تویِ کلامت
ملائک از عرش میدن
هر شب روز سلامت...
🎇مددی مولا؛علی موسی الرضا
اهل ایرانیم/فدای سلطانیم
همگی روزی خوره شاه خراسانیم
زینت کشورم/وطن رهبرم
نوکرت با نوکریِ تو شده محترم...
معدن سخایی
پناه هر گدایی
مونس غریبا
آقام امام رضایی...
پناه بی پناها
ملجاء عاشقایی...
🎇 مددی مولا؛علی موسی الرضا
دل من بیقرار/آرزومه یه بار
توی کل زندگیم با تو بشم همجوار...
ای ولی نعمتم/منو کن دعوتم
آقاجون یه عمریه توو دیار غربتم...
نجف و کربلا
عیدی بده یا رضا
اربعین پیاده
بیایم با شور و نوا...
کاش بشینیم اربعین
بین دو گنبد طلا...
🎇مددی مولا؛علی موسی الرضا
#مهدی_ندرخانی
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5936194838058764806.mp3
434.1K
هدیه به امام رضا صلوات
سرود ولادت اقا امام رضا
شعر رضا نصابی
به نفس کربلایی ابوالفضل حسینی
سلام حضرت ضامن اهو.
سلام ای گله بهشت خوش بو
شدم خسته اقا از هیاهو
بازم اومدم به تو زدم رو
توهستی دارو ندارم. مدد سلطان
به عشقت اقا دچارم. مدد سلطان
به فدای یک نگاهت. مدد سلطان ح
همه ی ایل و تبارم. مدد سلطان
مدد سلطان. مولانا مدد سلطان
با خاک درت شفا عجینه
خراسون بهشت. رو زمینه
چقد اسم تو اقا شیرینه
مثل قند روی لبم می شینه
تو می دی خرجیه سالم. مدد سلطان
تو خبر داری ز حالم مدد سلطان
از این که نوکرت هستم مدد سلطان
به خودم خیلی می بالم. مدد سلطان
مدد سلطان. مولانا مدد سلطان
درسته نالایق هستم و بد
گناه کرده راه قلبم و سد
ولی وقتی می شه حرف مشهد
دلم می پره به سمت. گنبد
تو شاهی و من حقیرم مدد سلطان
به تو افتاده مسیرم مدد سلطان
جز در خونه ی تو من. مدد سلطان
جای دیگه ای نمی رم. مدد سلطان
مدد سلطان مولانا. مدد سلطان
رضا نصابی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5969636342483649759.mp3
6.79M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#سبک_تک_و_شور_ولادت_امام_رضا_ع🥳
🔸 #تو_غریب_الغربایی 🔸
💠 #بسیار_زیبا😍 💠
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🏳بند اول:
تو غریب الغربایی
معین الضعفایی
تو ولی نعمت ایران حضرت امام رضایی
تو بهار عاشقایی
وَ حجّ فقرایی
تو ولی نعمت ایران حضرت امام رضایی
جانم، آقا جانم
الهی فدات بشم امام رضا جانم
جانم، آقا جانم
اومدم گدات بشم حضرت سلطانم
جانم، آقا جانم
خدایی بی نظیری
خِیر کثیری
نعم الامیری، ولی الله
تو انیس النفوسی
شمس الشموسی
صاحب طوسی، ولی الله
یا علی موسی الرضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🏳بند دوم:
تو به دنیا مقتدایی
عزیز دل مایی
تو ولی نعمت ایران حضرت امام رضایی
قبله ی اهل ولایی
سفینة الهدایی
تو ولی نعمت ایران حضرت امام رضایی
یارم، کس و کارم
اومدی شدی آقا ماه شب تارم
یارم، کس و کارم
بی مقدمه میگم خیلی دوست دارم
یارم، کس و کارم
با تو هستم صمیمی
عشق قدیمی
خیلی کریمی، ولی الله
شدم آقا غلامت
مخمور جامت
صیدم تو دامت، ولی الله
یا علی موسی الرضا
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🏳بند سوم:
تو نوای بی نوایی
امید هر گدایی
تو ولی نعمت ایران حضرت امام رضایی
تو به هر دردی دوایی
خوده دارالشفایی
تو ولی نعمت ایران حضرت امام رضایی
شاهم، بده راهم
به حریمت که همش بوده پناهگاهم
شاهم، بده راهم
کسی رو جز تو نمیخوام، تویی دلخواهم
شاهم، بده راهم
قمرِ رو زمینی
حصن حصینی
دلبر ترینی، ولی الله
برات کربلایی
باب دعایی
نور خدایی، ولی الله
یا علی موسی الرضا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5942662221287928005.mp3
1.81M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
ای سند نجات من، ولایت تو یا رضا
صحن نو و عتیق تو، کعبه و کربلا رضا
دلم به یاد تو بود، مدینه ی الرضا رضا
زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا
تو و کرامتت مرا زخود مکن جدا رضا
رضا رضا رضا رضا، رضا رضا رضا
شَهی که خاک طوس از او آمده محترم توئی
مَهی که نور می دهد، بر عرب و عجم توئی
رئوف اهلبیتی و ولیّ ذوالکرم توئی
به مسجد الحرام دل،قبله توئی حرم توئی
صفا و مروه میکند با حرمت صفا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
اَلا اَلا ثنای تو ذکر علی الدّوام من
رئوف من، عطوف من امید من امام من
لحظه به لحظه دمبدم،بر حرمت سلام من
به غرفه های مرقدت،خورده گره زمام من
در حرمت گرفته ام ذکر رضا رضا رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
منم که بین طوتیان، گرم ترانه توام
کبوتری شکسته پَر، در آشیانه توام
نیازمند گندمی، در آستانه توام
بال زنان دورو بَرِ، نقاره خانه توام
اگر پرم زکوی تو، بگو پَرَم کجا رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
حیات جان پرا کند بوی خوش نسیم تو
مادر خلقت آمده سائله ی قدیم تو
صراط اولیای حق صراط مستقیم تو
دل ز فرشته می برد کبوتر حریم تو
ملک بسوی این حرم آورد التجا،رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
ناز کند به سلطنت اگر تو را گدا شوم
نه لایقم گدا شوم گدات را گدا شوم
چه می شود قبول تو به خاطر خدا شوم
نه تو زمن جدا ش.ی نه من زتو جدا شوم
نه من تو را رها کنم تنه تو مرا رها، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
توئی که درد روح را زفیض تن دوا کنی
عقده ز کار عالمی به یک کرشمه وا کنی
کلیم را عصا دهی مسیح را دعا کنی
چه می شود که یک نظر به قلب سنگ ما کنی
ای که به یک اشاره ات سنگ شود طلا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
ولایت تو دین من نه دین من که دین، هم
محبت فروغ دل چراغ هر دو عین، هم
عنایت تو بیشتر ز ظرف عالمین، هم
مقام زائرت فزون ز زائر حسین،هم
رشک برد بزائرت زائر کربلا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
خزان شدم که بخشیم ز اشک و خ.ون بهار ها
به هر دقیقه عمر خود کشیدم انتظار ها
که در طواف مر قدت رسد مرا فشار ها
کنم دراز دست خود به عجز و ناله بار ها
که پنجه ام گره خورد به غرفه ی تو یا رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
گلی که شد خزان تو بهار لاله چید از او
دلی که شد از ان تو،فروغ حق دمید از او
کسی که زائر تو شد عطا ز تو امید از او
ز لطف و مرحمت کنی سه بار بازدید از او
تو را سزد تو را سزد تو را چنین عطا،رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
مرا به مهر خود ببر که با ولات زیستم
به تربتت شتافتم به غربتت گریستم
در آفتاب صحن تو اگر دمی بایستم
بسایه ی بهشت هم نیاز مند نیستم
جهنم است بهر من بهشت بی رضا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
مرا تقرب خدا ولای تو سبب شده
مدح تو و ثنای تو دعای روز و شب شده
هر نفسی که می زنم سلسله الذهب شده
کبوتر تو از ازل بذکر تو ادب شده
زیان من که باز شد تو را،زدم صدا، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
توئی توئی که چون خدا نظر به بنده می کنی
نوئی که جان مرده را دوباره زنده می کنی
تو شام تیره را سحر زفیض خنده می کنی
تو نقش شیر پرده را شیر درنده می کنی
تو مور خسته را دهی بال و پر هما، رضا
رضا رضا رضا رضا رضا رضا
زمزمه و سرود ولادت امام رضا علیه السلام
****
دلم برای مشهدت تنگه
برا ضریح و گنبدت تنگه
خود خدا گواهه که خیلی
دلم برای مرقدت تنگه
آه – بزار بیام به محضرت پابوس
نکنه که منو کنی مایوس
ای که بوده لطف و نگاه تو
همیشه توی زندگیم ملموس
"رضارضا رضارضا جانم"
هنوز به یادمه وفای تو
قشنگی ایوون طلای تو
یادش بخیر پرسه زدن شبها
میون اون صحن و سرای تو
آه – یادم نمیره صحن گوهرشاد
یه شب باگریه می زدم فریاد
یادم نمیره حاجتم دادی
درست کنار پنجره فولاد
"رضارضا رضارضا جانم"
چند شبه که هوای تو دارم
ذکر رضا رضا شده کارم
ببین که از دوری تو آقا
از تو چشام ستاره می بارم
آه – یعنی میشه مسافرت باشم
منم میون زایرات جاشم
میشه بیام به احترامت ، من
دست به سینه روبروت تاشم
"رضارضا رضارضا جانم"
رضارسولی
سبک منم باید برم
سلام امام رضا،اره منم همون گدا۲
میدونی آقا جون،دلم تنگه براشما۲
میشه نگام کنی؟رضا یه بار صدام کنی۲
دلم هواییه میشه آقا دعام کنی
تو خیلی آقایی،رضا دوای دردایی۲
منم یه قطره وشما خودت یه دریایی
امام رضا مدد،اقام امام رضا مدد۳
امید آخرم،رضا منو ببرحرم۲
بذارمنم بگم ،اره منم یه زائرم ۲
مشایه با همه،میریم با ذکر فاطمه
نداریم از عدو دیگه هراس وواهمه۲
مولا علی مدد،علی موسی ارضا مدد۳
برات کربلا،بده به ما امام رضا ۲
حسرت به دل نریم ازین دنیا امام رضا
حرم حرم حرم،شده رویای هرشبم۲
ذکر حسین و غم شده ورد روی لبم۲
مولا علی مدد علی موسی الرضا مدد۳
الهی روضه خون بشن برای تو حسین
ایل و تبار من ،بشن فدای تو حسین
صفا داره آقا،بمیرم تو ی روضه ها۲
وقتی میگم حسین،میون اشک و گریه ها
منم باید بشم ،فدای اکبرت حسین ۲
بمیرم آقا جون چی اومد بر سرت حسین
غریب مادرم،حسین غریب مادرم۳
شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
🌷 #امام_رضا_ع_مدح
دنیاست حریم امپراطوری او
فردوس، قدمگاه نشابوری او
از غربت این امام صحبت نکنید
تا کشور ماست صحن جمهوری او
شاعر: #علی_سلیمیان
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
سلام آقا گدای بی سر و پا را نمی خواهی؟
گدایی که تمام عمر بوده غرق گمراهی
در این دریای بی پایان، میان خیل زائرها
گرفت انگار قلاب نگاه تو به این ماهی
خطایی هم اگر کردم، نباشد خرده چون عبدم
نبخشی خرده میگیرم، شما سلطان شما شاهی
من اینجا زیر ایوانم تو آن بالای بالایی
سلیمانا نگاهی کن به این مور از کرم گاهی
ببین کوه گناهی را به اشک دیده آوردم
بنازم که تو بخشیدی چه کوهی را به چه کاهی
سلیمان نه،که بالاتر،علی سوم زهرا
ندارد فرق اینجا هدهدی با کفتر چاهی
به محشر میگذارم پا، به امید نگاه تو
ندارم در بساطم غیر آه روضه ها آهی
دلم تنگ است آقا جان هوای کربلا دارم
بگو ابن شبیبت را بخواند شعر جانکاهی
شاعر: #سیدحسین_صمدی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
بـار دگـر لبـم شده یـار و رفـیق من
گردیـده واژههای محـبت شفـیق من
دارد سخن ز معنی عشق عمیق من
حک گشته برمدال نفیس عقـیق من
با خط خوش به رنگ دل آرای کبریا
سلطان من تو عشق منی ایهاالرضا
اندر هوای تو نفسم جور دیگریست
با تو عزیز حق هوسم جور دیگریست
صید شما شدم قفسم جور دیگریست
احوال من حرم که رسم جور دیگریست
یا ثامن الحجج همه سرمایهام تویی
دیگر چه حاجتی که همسایهام تویی
سرچشمۀ تمام حدیث و سخن تویی
تابنده نـور روشن هر انجـمن تویی
آلالـۀ قـشـنـگ مـیـانِ چـمـن تـویـی
فخرالبشر زنسلِ شه بت شکن تویی
داری مقام و هر دو جهان مبتلای تو
بوی بهشت رسد ز شمـیم سرای تو
شکـر خـدا نـگـار منی ثامن الحجج
در هر کجا قـرار منی ثامن الحجج
پیـوسته در کـنار منی ثـامن الحجج
تو صاحب اختیار منی ثامن الحجج
از لـطـفـتـان میان خـلایـق سـرآمدم
مـن نـوکـر تـو عـالــم آل مـحــمـدم
جـانم شود فـدای نگـاهت اباالحـسن
بـاز آمده غـلام سیـاهـت ابـاالحـسن
بنشسته با ادب سر راهت اباالحسن
دلبستـه بر تـمـام پـنـاهت اباالحـسن
در محضر تو آمده حاجت روا شود
از مشهد تو راهی کرب و بلا شود
نا دیـده عاشقـت شدهام مهـربان من
صحن نو و عتیقِ تو باشد جنان من
زیـبـاتـرین تـلاوت روی زبـان من
نام تو جـان دهـد به تنِ بیتوان من
هر دم نفس به یاد تو من میزنم حبیب
دست مرا رهـا نکـنی ایها الـغـریب
میـلم کـشیده بـاده زنم از سبـوی تو
مستم نموده عطر دل انگیز کوی تو
یعـقوبم و گره زدهام دل به موی تو
امیـد عـالـمـی شـدهام رو بـسوی تو
تا بـنـد بـنـد شعـر من آقـا طـلا شود
نقـش پلاک عبد درت یا رضا شود
از دست تو رسد نـمک زنـدگی من
معـنـا دهد کـنار تو این بنـدگـی من
سد گـشـتهای مقـابـل لغـزنـدگی من
از انعـکـاسِ نـورِ تو تـابـنـدگی من
آقا مُـصِر شدم که شما یـاریـم کـنی
من قـطرهام میان یـمت جاریم کـنی
پـایـان شـعـر من شده آقا امـان بـده
من مُردهام به مُردۀ بیچاره جان بده
مسکین خسته را تو بیا قرص نان بده
من را تحولی تو ببخش و تکان بده
تـا مـورد قـبـول نـگـاه شـمـا شــوم
خدمتگـزار مخـلص دارالشفاء شوم
شاعر: #رضا_آهی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
این روزها که عاشقم و شاعرت شدم
شاید مسافر حرم خاطرت شدم
چندین تنور واژه لبم پُخت کرده است
حتماً کنار آتش دل، شاطرت شدم
چیزی نداشتم که کنم عرضه بر شما
وام از خودت گرفته ام و تاجرت شدم
مثل گدای سادهء دور و بر حرم
من هم دخیل دست دل عابرت شدم
هیئت بهانه است من احساس می کنم
تحت لوای بیرقتان، زائرت شدم
الحق به خال تو زده آهوی شعر من
یعنی شکار چشم دل ماهرت شدم
آئینه ها به گرد نگاهت نمی رسند
خورشیدها به چهره ماهت نمی رسند
من شعر را بخاطر مرقد سروده ام
آقا ببخش خوب و یا بد سروده ام
دور و بر حرم غزلم پرسه می زند
مثل کبوتر تو ز گنبد سروده ام
این بیت را میان نماز زیارتم
وقتی که اشک عشق درآمد سروده ام
طوف ضریح چشم شما را به رغم ناز
از هفت باغ آینه تا صد سروده ام
از بسکه در هوای تو در رفت و آمدم
امشب بهشت را شب مشهد سروده ام
تا آنکه یک نگاه کنی بر نداری ام
بیعانه نزد چشم تو باشد سروده ام
گلدسته های صحن نیازم شکسته اند
در بارگاه تو نشود رد سروده ام
مستم در این غزل، سرنخ دست چشم توست
با دل، قرار من سر بن بست چشم توست
دارد دلم طواف مزار تو را هوس
مُردم، به داد بغض فقیرانه ام برس
وقتی که دورم از حرمت بُهت می زنم
مثل کبوتری که دلش مانده در قفس
تاریخ شمسی لب من می رسد به تو
قبل از هزار قرن و پس از هشتمین نفس
آقا اگر شما غم من را نداشتی
این بینوا به زیر سر خود نداشت کس
بین رواق های نگاه تو گم شدم
آن گنبدی که برده دلم را کجاست پس؟
از بس که نور، محو زلالی روی توست
خورشید، نارسیده به تو می شود عدس
زیر زبان من کرمت مزّه کرده است
مزمزّه می کنم غزلی می شوم ملس
این زندگی، قشنگی لبخندهای توست
ترکیبِ بند بند من از بندهای توست
آجر شدند از نفست خشتِ خام ها
یعنی که پخته اند زتو ناتمام ها
از شهردار عشق، تراکم گرفته اند
بهر حضور در حرمت ازدحام ها
آقا به شوق دیدن صحنت ستاره ها
هرشام می روند لب پشت بام ها
یک عمر می شود بسرایند تا ابد
مشدی گری چشم تو را بامرام ها
بی تو به آستانه دریا نمی رسند
جریان رودهای زلال سلام ها
در دادگاه لطف شما تبرئه شدند
ایرادهای فنی شعر- اتهام ها-
چشمم به وام مهر رضا هست گرچه، ای
داراترین امام میان امام ها
خود را به راه ماندهءتان فرض میکنم
صدها کنایه از لبتان قرض میکنم
یک همت بلند چو آهو نداشتم
یا اینکه مثل مُشک، کمی بو نداشتم
پا داد لطفتان که شود زائر شما
اما برای آمدنم رو نداشتم
بی تو اگر که می شدم ای سلسبیل نور
یک چشم می شدم که دگر سو نداشتم
لطف شما اجازه نمی داد بشکند
نرخ ذخیره ای که به پستو نداشتم
یک عمر، این "منم منم ها "سروده شد
افسوس بعد این همه "ها" هو نداشتم
حالا که عجز من به نهایت رسیده است
دست مرا بگیر، گدایت رسیده است
شاعر : #رضا_دین_پرور
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دلم بود و حرم بود وامامم بود و تنهایی
حرم كعبه،حرم قبله،عجب احرام زیبایی
سه کنج دنج یک حجره تماشا داشت اوج او
دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او
دو رکعت گریه سر کردم،دو رکعت خاک گل کردم
دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم
لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده
تمام سنگ فرش او برایم مهر و سجاده
زیارت نامه میخواندم،دلم گرم زیارت شد
نگاهم خورد بر قبرش-نمیدانم-جسارت شد؟
به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده
گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده
نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم
دلم را پر ز عشق او، تهي از غير میکردم
تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم
پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم
دوباره چشم را بستم،دوباره جستجو کردم
تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم
بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد
دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو
بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو
کبوترهای نامه بر هزاران دل به پا بسته
شکسته خسته می آیند پابوس تو پیوسته
پرو بالی به دل دادم کبوتر شد پرید آقا
به پايش نامه اي بستم به سويت پركشيد آقا
به سبك مردم تهران،به سبك كوچه بازاري
نوشتم دوستت دارم،نوشتم دوستم داري؟
دلم خورشید می خواهد،هوای گنبدت کرده
دوباره نور میبیند،هوای مشهدت کرده
کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش
عطش دیده ترک خورده به سقاخانه ای دلخوش
برایت شورمیخوانم چه شیرین است نام تو
نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو
بیابان های تو لبریز از آهو شده ضامن
کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن
ز گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پا شد
دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد
زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها
غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها
نميخواهم،نميخواهم،نميخواهم، نميخواهم
به غير از تو كسي را لحظه مرگم نميخواهم
#محسن_عرب_خالقی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند
نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند
ابرها را شوق باریدن هدایت می کند
چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند
لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست
کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست
آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی
اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی
لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی
از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی
السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی
السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا
دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد
ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد
از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد
یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد
بی قرار شب نشینی های رویِ گُنبدیم
ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم
جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت
جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت
مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت
کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت
دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا
قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا"
کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی
ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی
نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی
دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی
من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش
از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش
ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها
رود بودم سیل آسا گریه کردم بارها
قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها
جای جای صحنتان را گریه کردم بارها
هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد
هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد
حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند
شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند
کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند
خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند
خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست
چوبپرهاشان به نرمی پر جبریل هاست
ذکر تسبیحات ماهی های دریاها رضا
با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا
صدهزاران بار می گوئیم با زهرا:رضا
یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا
عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف
جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف
خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته
عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته
شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته
خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته
دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند
کودکی هایم میان صحن بازی می کند
مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد
در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد
آینه در آینه اشک زلالش جمع شد
تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد
مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریه کُن شدم
مادرم با گریه شیرم داد گریه کُن شدم
آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند
رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند
پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند
دست آهنگونه اش مشکلگشایی می کند
نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده
کفشدار تو همان کوری است که بینا شده
هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود
مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود
سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود
زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود
بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست
ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست
قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند
خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند
آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند
سالیانی می شود که رزق ما را می دهند
از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم
ما نمکپرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم
ای بزرگی که سلیمانوار ذرّهپروری
از تمام انبیا و اولیا هم برتری
گوشه چشمی می کنی..،دل از دل ما می بری
جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری
جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم
جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم
بوسهگاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست
خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست
روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست
کربلای اربعینم لنگ امضای شماست
نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی
تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی
شاعر: #بردیا_محمدی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
قصیده مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام
هنگامهٔ ظهورِ رئوفیّت خداست
امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست
لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد
بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست
در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد
تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست
آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است
از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست
بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد
حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست
مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند
او همنشین فاطمه در عرش کبریاست
جاروکشان خانه سلطان ملائکند
گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست
گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است
باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست
سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین
از خانه امام رضا راهِ کربلاست
دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد
آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست
لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد
هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست
شبهای جمعه مادر اگر داد می زند
دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست
من یک سوال از عمرِ سعد می کنم
جای عزیز فاطمه در بین بوریاست
حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند
لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست
از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود
فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست
#قاسم_نعمتى
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5944807359883776321.mp3
2.39M
#سرود
#سه_ضرب
#میلاد_امام_رضا_علیه_السلام
--------------؛--------------
دوباره شدم امشب هوایی
دلم رفت تا گنبد طلایی
عشقم امام رضا جان
"مدد حضرت سلطان"
-----------------------------------
دلم امشب توی حرم مقیمه
تـولـد تـمـوم زنـدگـیـمـه
مبارک باشه یا باب الحوائج
مبارک باشه حضرت کریمه
ولی نعمته وطن رسیده
سومین ابالحسن رسیده
اومد شاه خراسان
مدد حضرت سلطان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بازم عاشقی و از سر میگیرم
به سمت حرم تو پر میگیرم
میام وردی باب الجوادت
اذن زیارت از پسر میگیرم
مریدت دم باب المراده
کارم لنگ امضای جواده
دوسِت دارم به قرآن
مدد شاه خراسان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میام حرم با یک قلب شکسته
که وا بشه به روم درای بسته
منم مریضتم مثله مریضی
که پشت پنجره فولاد نشسته
مریض اومدم دوامو میخوام
آقا رزق کربلامو میخوام
انت قدیم الاحسان
مدد حضرت سلطان
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی یعنی بهشتی با بهار و باغ و بارانش
علی یعنی زمین با عطر گلهای فراوانش
علی یعنی تبسمهای شرقیِ هَزارانش
علی یعنی جهان در گوشهای در خاک ایوانش
علی یعنی علی ، یعنی به قربانش به قربانش
علیٌ حُبُه جُنَّه قسیم النار یعنی او
امام الانس و الجِنه هزاران بار یعنی او
وصیُ المُصطفی تکرار در تکرار یعنی او
فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او
چه گویم شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش
ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را
تمام دلخوشیِ خانهی موسی بن جعفر را
علی یعنی تپش یعنی نفَس زهرایِ اطهر را
علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را
علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش
دوباره رو به ایوانت امیناللههای ما
سلاماللههای ما نگاه و آههای ما
به درهای حرم خورده گره گَر راههای ما
سرِ سال است دورِ تو بگردد ماههای ما
خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش
پشیمان میشود هرکس ننوشد جامِ سلطانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی
سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی
فدای جذبهی چشمی که سلطان شد سلیمانش
چنان نوری...که خود را اینهمه پروانه گم کرده
که هر زائر که میبینی دل دیوانه گم کرده
چُنان مجذوب اینجایَم که مستی خانه گم کرده
کنارِ آب سقاخانهات پیمانه گم کرده
شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش
هنوز عطر تو از شبهای نیشابور میآید
هنوز از این ضریحِ نقره بارِ خوشهی انگور میآید
هنوز از کفشهای زائرانت نور میآید
هنوز آن روستایی از مسیرِ دور میآید
دوباره پابرهنه ساده آمد پیش جانانش
تو عیدی رو بسوی تو نماز عید میخوانیم
زیارتنامه را در خانهی خورشید میخوانیم
تو را ما با قنوت عشق با امید میخوانیم
خیال ماست راحت تا که بی تردید میخوانیم
که پیش از عرض حاجت ، حاجتم را داده دستانش
همیشه دیدهام اینجا مریضی که شفایش دید
زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید
کنار بچهای معلول ، مردی گریههایش دید
هنوز اشکش به چشمش که... پسر را روی پایش دید
من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش
بیا اُردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را
کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ روسیاهی را
قبول از ما کن امشب این نمازِ اشتباهی را
کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را
نگاهی نه به من بر مادرم بر دست لرزانش
تویی تنها که میفهمی سلام آخریها را
تویی که دوست میداری دعای آذریها را
کنار کفشداریها مقام پادریها را
بجان مادرت تحویل گیر این مادریها را
فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش
شبِ جمعه حرم بودم کمی در پشتِ در خواندم
نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم
شنیدم مادرت رفته که از داغِ پسر خواندم
دوخط از روضهی اکبر کنارت مختصر خواندم
چه بد سرنیزهها کرده پریشانش پریشانش
فقط شمشیر میآمد فقط تکبیر میآمد
به بالا نیزه میرفت و به پایین تیر میآمد
به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر میآمد
خدایا عمه از خیمه اگر که دیر میآمد
پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش
شاعر: #حسن_لطفی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه
#حضرت_اباعبدالله الحسین علیهالسلام
#گودال قتلگاه
ناگهان ازسره، اسبی گل طاها افتاد
ازفرس بودبه گودال که بابا افتاد
درسرازیری گودال ؛ سری برخاک است
یوسف فاطمه برخاک بلایاافتاد
پدرم بین مناجات و نماز است ولی
بین گودال گمان،حضرت موسی افتاد
یوسفم از همۀ اهل جهان دل میبُرد
به روی خاک گل، خوش قد و بالا افتاد
بهترین در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات
اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری افتاد
به زمین عشق اباالفضل میان گودال
ذوالفقار علی عالی اعلی افتاد
کیست او ، مشتری اش هست خداوندکریم
درحرم با رجزش، زینب کبری افتاد
درحرم، من چه بگویم که چه شد ازعم او
بخداپاسخ این شاید و امّا افتاد
📝 #آرمین غلامی-(مجنون کرمانشاهی)_
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam