#فاطمیه
#شهادت حضرت زهرا س
🖤😭🖤
سبک بیا نگار آشنا
#پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه میروی چرا شبانه می روی
قرار من شکیب من مهاجر غریب من
😭
فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی
حیات جان امید دل علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن ز تازیانه می روی
کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر
چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی
چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر
😭
تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی
الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود نکرده شانه می روی
همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی
فتاده بر دلم شرر که تو در این دلِ سحر
😭
ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی
«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه
به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی
🏴🏴
▪️#نوحه_زنجیرزنی_فاطمیه
▪️سبک ای ساقی لب تشنگان👌😭
💔😭💔
بنداول
پیش نگاه مجتبی،خورده زمین در کوچه ها
آن عصمت کبری،انسیه الحورا
ارکان دین درهم شکست،تا سیلی بر رویش نشست
زهرا روخاک افتاد،آن دم حسن جان داد
(یافاطمه۴)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها
😭
بنددوم
شعله زبانه میکشید،مادر به پشت در رسید
بینه در و دیوار،شدسینه اش خونبار
لعنت به نامرده عنود،یهودیه پست و حسود
آتش بر آن در زد،لگد به مادر زد
(یافاطمه۴)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها
😭
بندسوم
ثانی به پهلویش زده،قنفذ به بازویش زده
زمانه پر درداست،مغیره نامرداست
بشکسته اعزای تنش،چندین نفر میزدنش
مادر به خون خفته،محسن شده کشته
(یافاطمه۴)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها
▫️بندچهارم▫️
😭
در خانه میگویدحسن،با ناله و سوزومحن
مادره ما جوانه،اما قدش کمانه
در بستر افتاده غمین،یاره امیرالمومنین
محبوبه ی داور،جسمش شده لاغر
(یافاطمه۴)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها
😭
بندپنجم
در روزه حشر غوغا کند،چون عقده ی دل وا کند
از چه کتک خورده،طفلش چرا مرده
پایان رسد شامه سیه،آید حبیب ما ز ره
منتقم زهرا،بنماظهور آقا
(عجل علی۲)
یابن الحسن مولا،یا مهدی زهرا
💔😭💔
4_5898003701099924214.mp3
3.55M
آبرویم فاطمه ای آرزویم فاطمه
ازسر شب تاسحر پیوسته گویم فاطمه
ای طبیبم فاطمه بی توغریبم فاطمه
تاسحر دم ناله امن یجیببم فاطمیه
ای بهارم فاطمه باغ وبهارم فاطمه
ناله پیوسته کنم یافاطمه یافاطمه
مادر ای مادر.....
هست وبودم فاطمه یاس کبودم فاطمه
رفتی وآتش زدی شمع وجودم فاطمه
ای بهارم فاطمه بردی قرارم فاطمه
برسر زانوی خود سر میگذرارم فاطمه
تارپودم فاطمه سِر وجودم فاطمه
آتشی برقلب خود تکرار دارم فاطمه
ذوالفقارم فاطمه داروندارم فاطمه
ازسر شب تا سحر پیوسته گویم فاطمه
مادر مادر.......
#واحد
شام غریبان فاطمه«س»
ببار ای اشک دامن دامن امشب
که بی مادر شده مظلومه زینب
ببار ای اشک امشب از دوعینم
که تا همناله گردم با حسینم
ببار ای اشک جانی دربدن نیست
یتیمی غمزده همچون حسن نیست
چه دل گیر است این شام غریبان
علی ماند و غم و آه یتیمان
خدایا حال طفلان علی چیست؟
بُوَد اول شبی که فاطمه نیست
اگر در خانه ای مادر بمیرد
سراغش بیشتر دختر بگیرد
نمی دانم چه حالی دارد امشب
یتیم مادر از کف داده زینب
از آن لحظه غم مادر اثر کرد
که زینب چادر خاکی بسرکرد
حسن جانش زند برسینه وسر
حسین با ناله گوید آه مادر
جهان درپیش چشمم دود باشد
مرا داغ یتیمی زود باشد
بدور از چشم طفلان دل افکار
علی با ناله می زد سربه دیوار
علی مانداست هاج وواج ومبهوت
که زهرا را نهاده بین تابوت
علی باور ندارد فاطمه رفت
سزد که خون ببارد فاطمه رفت
علی با بغض، زهرا را صدا زد
کنار قبرش از دل ناله ها زد
ز رویت فاطمه شرمنده هستم
توکه رفتی چرامن زنده هستم
نگفتی من بدون تو تباهم؟
چراگشتی رفیق نیمه راهم؟
ندیدی گریه های زینبینم
مرابیچاره کرد اشک حسینم
پیمبرتـاکـه رخسارتـو را دید
عزیز من بگو ازتو چه پرسید؟
پیمبرتا تورا آن لحظه دیده
توآیا راه می رفتی خمیده؟
توآیاگفته ای حالم چنان بود؟
توگفتی گردن من ریسمان بود؟
بگو بابا علی رادست بستند
چهل نامرد پهلویت شکستند
منم شرمنده ازاین یاری هستم
خجل ازاین امانتداری هستم
دلیل مرگ تو مشت و لگدشد
بمیرم منزلت زیر لحد شد
سه ماه از درد پهلویت نخفتی
چرا زهرا به من چیزی نگفتی
تنت تا که به روی شانه میرفت
دگرخوشبختی ازاین خانه میرفت
خزان گردیده ای زود ای بهارم
برایت تا قیامت داغدارم
به«مداح»سوزدل داداست زهرا
کشـیده بـرسـراو دست زهـرا
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🕊🖤🕊🖤🕊
سبک نبسته ام به کس دل
🌴🏝🌴🏝🕊🕊🕊🕊
بانوی خونه ی من،سنگ صبورم ای یار
دیدی علی رو تنها،رفتی به جنگ اشرار۲
پشت و پناهه حیدر،تنها سپاهم ای یار
فقط تویی برا من،همدم و یار و غمخوار۲
ای یاس پرپر من،ای یار قد کمونم
از بسترت بلندشو،ای همسر جوونم۲
با رفتنت عزیزم،آتیش نزن به جونم
بمون کنار من تا،منم پیشت بمونم۲
ای نور دیده ی من،ای همزبون حیدر
نرو که بی تو میره،تاب و توون حیدر۲
وا کن چشاتو آروم،آروم جون حیدر
رو صورتت چکیده،اشک روون حیدر۲
ای دلخوشیه خونه م ای یارقدکمونم
نرو بمون کنارم. فاطمه ی جوونم
ماه شبای حیدر من و فراموش نکن
شعله ی زندگی م اینجوری خاموش نکن
مرو مرو فاطمه جان🥀😭
همون نامردایی که دستای من رو بستن
دیدم میون کوچه چه بازوتو شکستن
دیدم چهل تا نامرد میزدنت بی هوا
دیدم زمین میخوردی به زیر دست و پاها
مرو مرو فاطمه جان🥀😭
اجرای سبک
#کربلایی_سلطانی🙏
🌴🏝🌴🏝🕊🕊🕊
اى قرار جان ز داغت بى قرارى می کنم
رفتى و من تا که هستم سوگوارى می کنم
گر نباشد بیم طعن دشمنان یا فاطمه
روز و شب در پیش قبرت آه و زارى مى کنم
گر بخشکد اشک من یا قره ی العین رسول
در عزایت خون دل از دیده جارى می کنم
بر خزان عمرت اى ریحانه باغ نبى
گریه پیوسته چون ابر بهارى می کنم
هر چه می خواهم نگریم پیش طفلانت ولى
از غم دل گریه بى اختیارى مى کنم
خود نهال آرزویم را به گل کردم دریغ
از سرشک دیده آنرا آبیارى می کنم
روزها در خانه طفلان را تسلى مى دهم
شب کنار قبر تو شب زنده دارى مى کنم
#بعد_از_شهادت
ای خوش آن روزی که ما، در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخشارش، منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم!
کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست!
ما دم در، حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم!
کاش محسن را نمیکشتند، تا ما غنچه یی
یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم!
کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاک تیره، بستر داشتیم!
این در و دیوار میگرید به حال ما، که ما
مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم!
#بعد_از_شهادت
من آن بی بال و پر مرغم که تو بال و پرم بودی
دگر تنهای تنهایم تو تنها یاورم بودی
یگانه تکیه گاه من شهید بی پناه من
امید من پناه من نه تنها همسرم بودی
زپا افتاده ام ای هست و بود رفته از دستم
که بعد از مصطفی تنها تو رکن دیگرم بودی
گل من تا ابد از باغبانت می کشم خجلت
که پامال خزان در پیش چشمان ترم بودی
تمام شهر با من دشمن و من یک تنه تنها
نه همسنگر خدا داند تو تنها سنگرم بودی
هر آنکس داشت با من دشمنی دیدم تو را می زد
قتیل انتقام جنگ بدر و خیبرم بودی
سرآپا درد بودی پیش چشم من ننالیدی
#بعد_از_شهادت
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم
غزل مصیبت بعد ازشهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
درخانه یِ من زجر کشیدی بی بی
از زندگی ات خـیر ندیدی بی بی
بیمـار شدی و از درو همسایه
دربستر خود طعنه شنیدی بی بی
پشت درخانه ام چه آمد سر تو
دنبال ولی تو می خزیدی بی بی
دستت به کمربند علی خورد گره
ای کاش به من نمی رسیدی بی بی
دست تورسیده وغلافـی آمد
درکوچه ی غمها چه کشیدی بی بی
بی تو نفس هم نفست تنگ شده
از همدم خود زود بریدی بی بی
دیدار من و تو به قیامت که ....نه
گودال ...گلو... نیزه ...پلیدی ...بی بی
خنجر ...پسِ سر ...آتش و مو ومعجر
با روضه ...تو ندبه آفـریدی بی بی
#فاطمیه
#حسین_ایمانی
بسم االله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
شب سوم
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است
دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی
دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی
دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد
دیشب علی توان خودش را به خاک کرد
خانه خراب خانه تکانی نمیکند
کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمیکند
قبرت مرا دوباره زمینگیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند
دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند
با ذوالفقار همدم دردم علی رسید
با دستمال زرد نبردم علی رسید
گفتند او دوباره که برگشت دررَوید
شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید
تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود
اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود
اما به جانِ فاطمه دیگر چه فایده
حیدر شدهاست حیدرِ خیبر چه فایده
رویم چقدر بعد تو تغییر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
جایِ طناب مانده بر این دست وایِ من
دستم چگونه چشم تو را بست وایِ من
دَرهَم شکسته آه عزیزم حلال کن
پشتم شکسته آه عزیزم حلال کن
دیدی که خانوادهی من را نظر زدند
این زندگیِ سادهی من را نظر زدند
توآمدی به خانهی من حیف شد خراب
گرمیِ آشیانهی من حیف شد خراب
یک خانه داشتم که همان قتلگاه شد
شرمندهام که گوشهی چشمت سیاه شد
بینِ یتیمهات علی گیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
من ماندم و سکوتِ حسن آهِ زینبت
بغض حسین اشکِ شبانگاهِ زینبت
چادر نماز و معجر آتش گرفتهای
دیوارِ خونی و در آتش گرفتهای
گفتی حسین و حرفِ گلو را به زینبت
من آمدم سپردهام او را به زینبت
راحت بخواب آب کنارِ حسین هست
زینب نرفته خواب کنارِ حسین هست
پیشِ حسین دخترت از حال میرود
با نیزهدار تا تَهِ گودال میرود
صبح آمدهاست و علی دیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
(حسن لطفی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6021801954403945013.mp3
4.3M
خادم اهل بیت 🌺:
✅ شب از نیمه شب که...
▶️ #زمینه
💢 به مناسبت سالگردشهادت سردارسلیمانی
🎤 با نوای کربلایی مجتبی رمضانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
خادم اهل بیت 🌺:
✅ شب از نیمه شب که ...
▶️ سبک #زمینه
💢 مراسم عزاداری حضرت زهرا ۱۳۹۹/۱۰/۱۳
✴️ کانال اشعار کربلایی مجتبی رمضانی
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
شب از نیمه شب که رد میشه
دلم میگیره یه سالیه
هنوزم باور نمیکنم
زمین دستش از تو خالیه
تو دست از دنیا کشیدی و
یه عکس از تو یادگاری شد
تا شیشه عطر تو شکست
زمستون ما بهاری شد
تو حالا بیشتر کنار ما حس میشی
که لبریزه عطر یاس و نرگس میشی
تو زنده تر از همیشه ای میدونیم
که همشنین حبیب و عابس میشی
کنار مایی انگار تو سختی روزگار
ما پای این پرچمیم خیال راحت سردار
" خیالت راحت سردار "
سلام ای سردار سربلند
سلام ای سرباز سرفراز
سلام ای از ابتدا شهید
سلام ای مرد حماسه ساز
دعا کن تا آخرین نفس
در این جبهه بندگی کنیم
دعا کن ما هم شبیه تو
شهیدانه زندگی کنیم
برای دنیا تو عشقُ معنا کردی
برا این ملت یل و دلاور مردی
تو هم از خیل سپاه مهدی هستی
یه روز همراه شهیدا برمیگردی
نگو تنهایی سردار، تو فخر مایی سردار
سحر بوده که رفتی، سحر میآیی سردار
" سحر میآیی سردار "
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست
آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست
در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش
افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست
وا میشد این در رو به اقیانوس و امروز
پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست
دستان ساقی بسته و ساغر شکسته
خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست
وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا!
هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست
بر صورت معصوم یک زن جای یک دست
یک دست نامردانه اصلا دیدنی نیست
باور کنید افتادن یک مرغ زخمی
بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست
«من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم…»
نه رفتن جانانه اصلا دیدنی نیست
قاسم صرافان
سهم گلوی حسین
رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی
ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی
برداشتی تو بار خودت را ز بستر و
آن را به روی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی
مادر لباس محسن خود را نبرده ای
آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی
این یادگاری ات جگرم را کباب کرد
دربین شانه موی خودت را گذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار را برای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی
مهدی نظری
#بعد_از_شهادت
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
وحید محمدی
#بعد_از_شهادت
باور نداشت زينب كبري كه مادرش
رفته است وجاي خالي او در برابرش
چادر نماز فاطمه لالايي شبش
دستان پر ز مهر علي بالش سرش
چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز
يادي كند زمادر و محسن برادرش
هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت
باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش
وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است
چادرنماز مادر خود را كند سرش
مادركبوترانه پريده به آسمان
بابا دلش گرفته براي كبوترش
محمدجواد قدرتي
#بعد_از_شهادت
4_5898003701099924214.mp3
3.55M
آبرویم فاطمه ای آرزویم فاطمه
ازسر شب تاسحر پیوسته گویم فاطمه
ای طبیبم فاطمه بی توغریبم فاطمه
تاسحر دم ناله امن یجیببم فاطمیه
ای بهارم فاطمه باغ وبهارم فاطمه
ناله پیوسته کنم یافاطمه یافاطمه
مادر ای مادر.....
هست وبودم فاطمه یاس کبودم فاطمه
رفتی وآتش زدی شمع وجودم فاطمه
ای بهارم فاطمه بردی قرارم فاطمه
برسر زانوی خود سر میگذرارم فاطمه
تارپودم فاطمه سِر وجودم فاطمه
آتشی برقلب خود تکرار دارم فاطمه
ذوالفقارم فاطمه داروندارم فاطمه
ازسر شب تا سحر پیوسته گویم فاطمه
مادر مادر.......
#واحد
#حضرت_زهرا_شور
#فاطمیه_بعد_شهادت
#شور
بند اوّل
رفتی و بعد تو زهرا
من موندم با غم دنیا
سر میذا رم روی خاکت
با حال زارم این شبها
زندگیم شده دشوار و
دلگیرم از همه مَردم
از اونا یی که سوزوندن
خونه ی مارو با هیزم
خندیدن
ما رو بین کوچه تنها دیدن
خندیدن
با لگد به پیکرت کوبیدن
خندیدن
بمیرم که بچه ها ترسیدن
بند دوم
پشت در غرق خون بودی
توو آتیش چادرت میسوخت
از یادم نمیره هیچ وقت
زهراجان پیکرت میسوخت
دستامو بسته بودند و
می زدن تو رو نامردا
حلالم کن منو زهرا
افتاده بودی روو خاکا
زهرا جان
زدنت تو رو با بغض و کینه
زهرا جان
خون میریخت روی زمین ازسینه
زهرا جان
ماتمِ تو واسه من سنگینه
بند سوم
مغیره قلبمو خون کرد
توو کوچه تا به ما خندید
بشکنه اون دوتا دست که
گل برگم رو زِ شاخه چید
این شبها با چش خونبار
سر میذارم روی قبرت
داره می کُشه حیدر رو
خانومم غصه و هِجرت
رفتی و
دشمنا به شوهرت میخندن
رفتی و
توی کوچه راهمو می بندن
رفتی و
طعنه میزنن به حیدر عَمدن
زهرا
#عباس_قلعه
PTT-20200130-WA0001_301269101854.opus
375.3K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا_زمینه
#فاطمیه_بعد_شهادت
#زمینه
فاطمهجوونِمنرفتی جوونقدکمونمنرفتی
مدافععلیتاپایجون شکستهاستخونمنرفتی
حالا من بدون تو چیکار کنم
با اشکای زینب و حسین تو
ازوقتیکهپر کشیدی از برم
خیلیتشنهمیشهنور عِین تو
وای(۳)دلم زهرا وای(۳) بگمزهرا؟
تاابد ازت خجلم زهرا
یازهرا یازهرا یافاطمه
________________
رفتیودرغمتسیاهپوشمصداینالههاتهتوگوشم
نالهیافضّهخذینیتو محالهکهبشهفراموشم
حزره بازوت شد قاتل علی
زخم پهلوت شد قاتل علی
صورت سوخته و کبود تو
رنگ گیسوت شد قاتل علی
وای(۳)ببین زارم وای(۳)عزادارم
هرشب سر قبر تو بیدارم
________________
مسافررفتهیمنبرگرد بچههامافسردهشدنبرگرد
توروبهحقامّکلثومت توروبهاشکایحسنبرگرد
برگردتاجوابسلاممو بدی
برگردتا ازاین شکستهتر نشم
برگردتا با خنده های قاتلت
بیشتر ازاینها خون جگر نشم
وای(۳)علی تنهاس وای(۳)چشام دریاس
سنگصبورم زینب کبراس
#محمد_قاسمی
4_5908957680180924976.mp3
871.6K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا_زمینه
#فاطمیه_بعد_شهادت
#زمینه
زهرای من غم تو پشت مرا شکسته
ببین کنار قبرت حیدر زپا نشسته
ای مونس و حبیبم یازهرا یازهرا
بعد از تو من غریبم یازهرا یازهرا
یافاطمه یازهرا یافاطمه یازهرا
_
بعد از تو خانه من دیگر صفا ندارد
مشکل گشای عالم مشکلگشا ندارد
خورده گره به کارم یازهرا یازهرا
یاری دگر ندارم یازهرا یازهرا
یافاطمه یازهرا یافاطمه یازهرا
_
آه و فغان زینب بر دل زند شراره
مسمار روی در را تا میکند نظاره
یادش نرفته اینجا یازهرا یازهرا
مادر فتاده از پا یازهرا یازهرا
یافاطمه یازهرا یافاطمه یازهرا
__
#عبدالحسین
4_5908957680180924935.mp3
653.7K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5908957680180925071.mp3
769.2K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا_زمزمه
#فاطمیه_بعد_شهادت
#زمزمه
سلام مادر ... فدای اون همه صبرت
سلام مادر ... حسین اومد سر قبرت
سلام مادر ... دلم تنگه برای تو
تو این خونه ... چقد خالیه جای تو
تو رفتی و ... شدی راحت زمحنتها
تو رفتی و ... علی شد بیکس و تنها
هنوز دردت ... غمای حیدره یا نه
بگو زخم ... روسینهت بهتره یا نه
سلام مادر .... ببین موهام پریشونه
تو خواب دیدم ... موهامو میزنی شونه
سلام مادر ... من از تو یک جواب میخوام
شبا تنها.... من از دست تو آب میخوام
میشد ای کاش .... سر قبرت بمونم من
شبا تا صبح .... برات قرآن بخونم من
خداحافظ ... از این رفتن دلم خونه
قرارما ... شب شام غریبونه
خداحافظ ... گل نیلوفر پرپر
قرار ما ... تنور خولی ای مادر
.......
سلام مادر .... ببین با من چها کردن
لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن
ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه
سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه
سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر
بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر
ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی
سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی
......
سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو
سلام مادر ... بریده کی گلوی تو
خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن
به پیش من ... لباس کهنتم بردن
ته گودال ... برای تو دعا کردم
تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم
#عبدالحسین
#حضرت_زهرا_زمزمه
#زمزمه
ای هم نفس بنگر علی ، تنهای تنها مانده است
یک خانه ی آتش زده ، باقی برایم مانده است
همان بهتر باشی و از من رو بگیری
همان بهتر با غم حیدر خو بگیری
بگو ذکر یا علی تا نیرو بگیری
همان بهتر دستِ خود بر پهلو بگیری
حبیبم ، غریبم(۲)
می بینم از شب تا سحر ، پهلو به پهلو می شوی
دیدم سَرِ سجاده ات ، زانو به زانو می شوی
به پا خیز از بسترت ای بانوی خانه
دوباره رونق بگیرد این آشیانه
بگیر از چشم علی اشک دانه دانه
بنه مرهم بر روی زخم تازیانه
حبیبم ، غریبم(۲)
کی غنچه ی نشکفته را ، با ضربه ی پا چیده است
کی بر گِره افتادنِ ، کار کسی خندیده است
که دیده یک نوجوان از عمرش شود سیر
که دیده بانوی هجده ساله شود پیر
تو رفتی و شد فضایِ این خانه دلگیر
فتادم از پا تو یا زهرا دست من گیر
حبیبم ، غریبم(۲)
ای روشنای دیده ام ، شبها تو بیداری چرا
با هر نفس از سینه ات ، خون می شود جاری چرا
چرا پنهان می کنی جای زخم مسمار
چرا زهرا دست خود می گیری به دیوار
برای من هم سپر بودی هم طرفدار
به جان زینب زرخسارت پرده بردار
حبیبم ، غریبم(۲)
#سعید_خرازی
4_5908957680180925087.mp3
972.5K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam