eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘🔘🔘131🔘🔘🔘 بند1⃣ سایه ی چادر تو روی سرم بانوی بی حرم با اینکه من برا تو یه نوکرم میشی تو مادرم تو پناه‌ همیشه گیمی تو عزیزم، تو زندگیمی من ندارم، جز تو پناهی تو کنارم، از بچه گیمی وقتی که دستا تو رو به خدا میکنی برای این رو سیاه هی دعا میکنی مادر مادر یازهرا.... •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ میگیره دلم به عشق تو جَلا یا فاطمه مدد اولین شهیده ی راه وِلا یا فاطمه مدد وقت مرگم، بیا نگارم میشم آروم، باشی کنارم بیا بی بی، دیر نکنی که اون زمان من، چِشِ انتظارم چشم به راهم که بیای با حسین و حسن بِگْذاری پاتو رویِ چشمای خیسِ من مادر مادر یازهرا.... •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند3⃣ بی بی جان دارم یه خواهش از شما یا فاطمه مدد نوکرت رو برسون کرببلا یا فاطمه مدد حضرت عشق ببین فقیرم من به هجر حرم اسیرم شد حسینت ارباب و شاهم دوسشدارم براش میمیرم وقتی که دستاتو رو به خدا می کنی گدا تو باز راهیه کربلا میکنی مادر مادر یازهرا.... 💠💠💠1⃣3⃣1⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
نوحه ۱ فاطمیه سه سبک اجرا میشود زمینه🔷️سه ضرب 🔷️سنگین شهادت حضرت زهرا س 🔻ای آسمان ، خون گریه کن...🔻 *** 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. آمد خزانِ فاطمه ای آسمان ، خون گریه کن.. عالم همه درد و غمه 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده این فاطمه محور بُوَد رکن علی یاور بود در کوچه ها مضطر بود بهر علی لشکر بود 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده مسمار و در گشته چنین در ماتمِ مادر غمین هم سوخته جس‌‌..م مادری هم دیده خش...‌.م حیدری نالد کنون مسمار و در اکنون شدیم ما دربدر (ما بی ثمر) 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان خون گریه کن بیت علی غوغا شده هر کس شده یار علی در کوچه ها یا محفلی دشمن زند آتش وِ(وی) را گر در بود یا خانه را اتش نه تنها شعله بود سیلی و ضر..ب سینه بود 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده هم تازیا ...نه می زدنند هم با لگد پا می زدنند یک عده ای با شعله ها آتش به در(ب ) کردند به پا حیدر نگاهش سوی آن دستش کنون بسته چنان 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده دشمن چنان شد حمله ور سوی علی از هر مقر اهل و عیال و بیت او محو جمال و صبر او گردیده اند در شور او ازجور دشمن و عدو 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده مادر شده صورت کبود آنجا حسن شاهد چو بود گردید عصای مادرش مادر ندید ره در برش دستی به دیوار و برش دست حسن شد همرهش 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده چشم حسن گریانِ او اشک حسین ریزد بر او زینب کنار بسترش گوید همی با مادرش مزد نبی را اینچنین دشمن دهد بر مسلمین 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده ۲۷ آذر ۹۷ شعر اصغر نریمانی شهادت حضرت زهرا س😭😭 اجرای سبک:
▪️زمینه بستر حضرت زهرا سلام الله علیها بند اول من هم عین تو از روزگار دلگیرم از همه مردم این دیار دلگیرم مادر از حال تو خاطرم آزردست از در و هیزم و از شرار دلگیرم گریه نکن گریه نکن دوباره گریم می گیره گریه نکن گریه نکن می دونی زینب می میره گریه نکن گریه نکن از بدنت خون می ره (با من بمان یاس جوان ای مادر قامت کمان) بند دوم ناله ها از جگر می زدی می دیدم دست ماتم به سر می زدی می دیدم بعد این غم چرا زنده ام ای مادر زیر پا بال و پر می زدی می دیدم ناله نکن ناله نکن توی دلم غوغا می شه ناله نکن ناله نکن قامت صبرم تا می شه ناله نکن ناله نکن زخم تنت وا می شه (با من بمان یاس جوان ای مادر قامت کمان بند سوم وای همه پیکرت خونیه مردم من وای همه بسترت خونیه مردم من وای چرا صورتت نیلی ی ای مادر بالش زیر سرت خونه مردم من نفس بکش نفس بکش که این زمونه نامرده نفس بکش نفش بکش نمی شه محسن برگرده نفس بکش نفس بکش سهم تو آه و درده (با من بمان یاس جوان ای مادر قامت کمان) ✅شعر و سبک: ۱۴٠٠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5769300341740800191.m4a
452.5K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش مظلوم - شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها - سبک یازهرا یازهرا... یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا انسیةُالحوراء یازهرا یازهرا صدیقه‌یِ کبری یازهرا یازهرا یا وجیهةالله یازهرا یازهرا اشفعی‌عندالله یازهرا یازهرا قبله‌یِ حاجاتی یازهرا یازهرا روحِ عباداتی یازهرا یازهرا سِرِّ مناجاتی یازهرا یازهرا مادرِ ساداتی یازهرا یازهرا ای کوثرِ نیلی یازهرا یازهرا افتاده‌ای از پا یازهرا یازهرا تو خورده‌ای سیلی یازهرا یازهرا به جرمِ تولّا یازهرا یازهرا بازویت کبود است یازهرا یازهرا پهلویت شکسته یازهرا یازهرا پروازِ تو زود است یازهرا یازهرا شد دیده‌ات بسته یازهرا یازهرا چادرِ خاکی را یازهرا یازهرا زینب به سر کرده یازهرا یازهرا خون به دلِ مولا یازهرا یازهرا این میخِ در کرده یازهرا یازهرا در روضه‌یِ یاسِ... یازهرا یازهرا نیلی کشیدم آه یازهرا یازهرا برای تقاصِ... یازهرا یازهرا آهش بیا ای ماه یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا
❣﷽❣ 🏴 🏴 خدایا عاشقان را باغم عشق آشنا کن زبان حال حضرت علی ع بعد شهادت حضرت زهرا س خدایا، بعد زهرا، من چسازم، با یتیمان بده صبری، زهجر او رسیده، بر لبم جان چه سنگین غمی، شکسته دل، من و طفلان زهرا شده روز ما، چو شام سیه، امان از جور دنیا 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا برفته حامی ام، دیگر طرفداری ندارم میان دشمنان، تنهایم و، یاری ندارم یل خیبر و، یل خندقم، ولی پشتم خمیده کسی تا کنون، میان عرب، مرا اینسان ندیده 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا نصیب فاطمه، شد غربت وغسل شبانه به دوشم برده ام، تابوت او، را مخفیانه شده گوهرم، به دستان من، میان خاک پنهان دگر آسمان، در این زندگی، ندارد ماه تابان 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا زبعد مادرش، زینب شده، بانوی خانه به سوگش روز وشب، دارد به لبها، این ترانه جوان مادرم، گل پرپرم، چرا رفتی ز دنیا تلاشم بود، تسلا دهم، زبعد تو به بابا 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا ( اسماعیل تقوایی ) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5938062152400112258.mp3
474.1K
‍ ‍ . و ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یه عمره عشق تو / توو دل عالم زده ریشه خوش به حال هر کی / شامل الطاف تو میشه چی بگم از شأنت / تو قبله گاه عالمینی ای محور افلاک / تویی که مادر حسینی جبریل به نوکریت می نازه پرچم تو در احتزاره شیعه برات حرم می سازه مادر یا فاطمه ام ابیها ۳ - مادر 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شاگرد عباسی / اسطوره ی صبر و نبردی دشمن ازت عاصی / توو معرکه چه ها نکردی نام بلند تو / ذکر لب پیر و جوونه شبیه تو سردار / شهادت افتخارمونه تا به ابد به شور و شینیم مرید شاه عالمینیم ما ملت امام حسینیم سردار یا فاطمه ام ابیها ۳ - مادر
زهرا جان ... تو رفته ای و فقط با سکوت همسخنم تو رفته ای و صدا حبس مانده در دهنم چه روزگار بدی شد چه بر سرم آمد که پیش قبر تو باید تو را صدا بزنم تو رفته ای و ز گل ها گلاب می گیرم چه اشک ها نگرفتم ز زینب و حسنم کمر به قتل علی بسته اند خاطره هات نه دلخوشم به حیات و نه راهی ام به ممات پس از تو ضربه ی قنفذ نرفت از یادم ز خنده های مغیره به گریه افتادم مدینه بد به علی زد مدینه بد تا کرد پس از تو با چه به قلبم امید میدادم پس از تو درد دلم را چرا کسی نشنید ز سقف خانه فراتر نرفت فریادم ببین چه خون دلی را به بار آوردم بیا دوباره برایت انار آوردم مظلوم تهرانی
سردار سلیمانی _گریز مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی» که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست کسی که در پی الگو برای ایثار است حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست» نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی» به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_ _میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت میانِ آن در و دیوار محشری برپاست به پیش چشم علی می زدند زهرا را یگانه عصمت کبری به زیر دست و‌پاست کسی که روی بگیرد زمرد نابینا میان آنهمه نا مَحرمِ بدون ِ حیاست مغیره قنفذ و خالد قلاف کوبیدند کسی نگفت که زن را زدن به کوچه رواست؟ اگرکه چادر مادر به کوچه خاکی شد ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست سپاه کوفه به زینب بلند خندیدند تمام درد سر او نبودن سقاست کنار پیکرِ بی سر زدند زینب را برای غارت چادر میانشان دعواست
به مناسبت شهادت به نام قلب زلال مدافعان حرم به نام رزق حلال مدافعان حرم به نام شیر دلان سپاه عاشورا فدائیان بسیجی زینب کبری به زاهدان شب و شیرهای در میدان به فاتحان دمشق و یلان خان طومان به غیرت علویِ جوان ایرانی به خونِ ریخته ی قاسم سلیمانی اگرچه شاعرم؛ اما خودم که می دانم که غیر عشق، از این طایفه نمی دانم کدام طایفه؟ آنها که در جوانی خود گذشته اند ز لذات زندگانی خود کدام طایفه؟ آنها که بی قرار شدند ستاره های شب تار روزگار شدند کدام طایفه؟ آنان که نسل سلمانند به تارک بشریت همیشه تابانند برای ما که از این قافله جدا ماندیم برای ما که از این عاشقانه جا ماندیم وصیت شهدا راه را نشان داده چراغ قبله نما را به دستمان داده قسم به بغض یتیمان، به آه مظلومان به خون پاک شهیدان جبهه ی ایمان به سینه های سپر در مقابل دشمن به راس های شریف جدا شده از تن به صدرزاده و آژند و عفتی سوگند به قلب شیعه ی ناب ولایتی سوگند اگر جهان به صف آیند، مرد میدانیم مطیع امر ولی فقیه می مانیم و تا ظهور، برای امیر می میریم اگر که امر نماید بمیر؛ می میریم به سر رسیدن این انتظار نزدیک است دهید مژده به یاران، بهار نزدیک است شاعر:
به مناسبت سالروز شهادت قسم به حضرت مولا ستم نخواهد ماند به غیر عشق کسی محتشم نخواهد ماند در این مصاف ستم محترم نخواهد ماند "رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند" جلوی چشم خدا ساز اختلاف زدید کنار دشمنتان باده مضاف زدید برای فتح حرم هرچقدر لاف زدید به جان حضرت زینب دم از گزاف زدید "حرام زاده مقیم حرم نخواهد ماند" برای مرجع هر فاجعه ضمیر شدید و با یهود مراعات بی نظیر شدید خلاف شرع به چشمان دوست تیر شدید اگرچه از طرف دشمنان اجیر شدید "همیشه مخزن گنج و درم نخواهد ماند" مباد فکر کنی بی ستون بزرگ شدیم به عشق آل علی با جنون بزرگ شدیم به یاد مادرمان نیلگون بزرگ شدیم هزار سال شده غرق خون بزرگ شدیم "به این امید که نقش از ستم نخواهد ماند" اگر چه بار به دوشیم یار مانده هنوز درون ترکش ما انتظار مانده هنوز پس از گذشت زمستان بهار مانده هنوز علی که نیست ولی ذوالفقار مانده هنوز "که دین همیشه گرفتار غم نخواهد ماند" کسی می آید؛رکن و مقام در دستش و حکم ارث زمین مستدام در دستش برای زخم خدا التیام در دستش و عادلانه ترین انتقام در دستش "که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند" طبیب زخم دل ما مسیح خواهد شد کنایه ها و مثل ها صریح خواهد شد در این مسیر غلط ها صحیح خواهد شد و فکر گنگ شماها فصیح خواهد شد "که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند شاعر:
. دومین سالگرد خدا بدست تو بنهاد باغ رضوان را بهار کرد، گل روی تو،   زمستان را چه عاشقانه به دیدار دوستان رفتی و صادقانه چشیدی  شکوه ایمان را عقاب وار گرفتی به زیر بال و پرت  فضای غزه و شام و عراق و لبنان را در آنزمان که هوای بهشت زد به سرت به خاک غصه  نشاندی تمام ایران را به سنگ کینه شکستند جام عمر ترا زدند بر دل ما داغ تلخ  هجران را  لوای عزت  تو بر زمین نخواهد ماند که نیست واهمه از مرگ سربداران را تو شیر بیشه عشقی ، که دست همت تو شکسته هیمنه و  فتنه های شیطان را به دام  دشمن صد چهره ما نمی افتیم دوباره گر بزند روی نیزه قران را فدای پیکر  صدپاره  ای که در دستش نشانده دست قضا خاتم سلیمان را ز یاد و نام تو دل می شود  چنین مدهوش  چگونه رام کنم این دل پریشان را
. زمان! ‌به هوش آ، زمین! خبردار که صبح برخاست، صبح دیدار چه صبح نابی! چه آفتابی! چقدر روشن، چقدر سرشار قسم به والشمس‌های قرآن قسم به فانوس‌های بیدار قسم به از بندِ خویش رَستن قسم به مردان خویشتن‌دار قسم به والعادیات ضبحا قسم به آیات فتح و ایثار قسم به بامرگ‌زیستن‌ها به ایستادن میان رگبار چه فرق دارد دمشق و غزه عراق و ایران؟ یکی‌ست پیکار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار به جز تو این‌سان، به جوهر جان که داده پاسخ به أینَ عمّار اگرچه بالاتری از آنان به سرو می‌مانی و سپیدار به یار می‌مانی و سپاهش به سیصد و سیزده علمدار خوشا اگر چون تو، هرچه سرمست خوشا اگرچون تو، هرچه دیندار نه دینِ در شب گریختن‌ها نه دینِ دنیا، نه دینِ دینار تو سیف‌الاسلام روزگاری ولی نه از دینِ خود طلبکار به خویش می‌پیچی از لطافت به پای طفلی اگر رَوَد خار... تو اهل اینجا نه! از بهشتی تو اهل پروازی و سبکبار نه اهل آن سجده‌های سطحی نه اهل آن روزه‌های شک‌دار قسم که «مَن ینتظر...» تویی تو قسم به این زخم‌های بسیار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا مشمول دعای سحر حضرت زهرا ما را بنویسید گدا… یا که نه اصلا… دیوانه … وَ یا در به در حضرت زهرا او مادر ماهاست، همین است بولله پس ما همه «دختر پسر» حضرت زهرا فخرم همه این است، که در مجلس روضه… خوانند، مرا کارگر حضرت زهرا بر چارقدش حضرت جبریل، دخیل است این چادر مشکی ست، پَر حضرت زهرا فرزند به بار آوَرَد همچون حسنینش این است کمی از هنر حضرت زهرا زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا خاموش شود آتش جانسوز جهنم با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا ای کاش که بودیم، در آن روزِ دوشنبه در پشت همان در، سپر حضرت زهرا این مصرع آخر شده حرف دل نوکر ای کاش که ما رم بخره حضرت زهرا رضا قاسمی
بحر نزول رحمت حق آیه میشوی گریان برای حاجت همسایه میشوی بانو بس است این همه گریه که میکنی داری خیال میشوی و سایه میشوی اذکار آسمانی تسبیح مرتضی پر پر شدی چقدر مفاتیح مرتضی مردم توجهی به کلامم نمیکنند قدری حیا ز شأن و مقامم نمیکنند جای همه بیا و جواب مرا بده حالا که کل شهر سلامم نمیکنند هفتاد روز مبهم و مسکوت مانده ای از آن دوشنبه فاطمه مبهوت مانده ای با صد امید گفتی و گهواره ساختم اما حالا به فکر روکِش تابوت مانده ای ردِّ خزان به چهره ات ای یاس مانده است وضعت هنوز فاطمه حساس مانده است خیلی دلم شکسته بدان میکُشد مرا خونی که روی دسته ی دستاس مانده است دیشب سر نماز شبت گریه ام گرفت با آه آهِ روی لبت گریه ام گرفت وقتی قنوت نیمه شبت نیمه کارِ ماند بر دستهای با ادبت گریه ام گرفت زهرا غم مرا چه کنم تا که حل کنی زهری که مانده بر جگرم را عسل کنی بغضی نهفته موی حسن را سفید کرد قدری نمیشود حسنت را بغل کنی دیدی دعای مضطرمان هم اثر نکرد امن یجیب دخترمان هم اثر نکرد قرآن به سر گرفته حسن با برادرش حتی امید آخرمان هم اثر نکرد حاج منصور ارضی
رفتی و پژمردنم و ندیدی رفتی زمین خوردنم و ندیدی تو كوچه ها راه من و می بندن همه دارن به شوهرت می خندن یه فكری هم به حال بچه ها كن یه سر بیا زندگیم و نیگا كن اگه بیای منم قرار می گیرم میرم برات چند تا انار می گیرم اگه بیای با دل بی غم می ریم اصلا از این مدینه باهم بریم بازم بمون و دست به پهلو بگیر عیبى نداره از على رو بگیر كارم شده یه گوشه ای ببارم بچه هات و سر خاكت بیارم دل من از همه كنار می گیره حالا علی دست به دیوار می گیره میشه بیای دو قطره زمزم بدی یه ظرف آب بیاری دستم بدی چه مادری ز دخترم گرفتند خواب و ز چشمای ترم گرفتند این چادر پاره منو می كشه این خون گوشواره منو می كشه بلند شو دستات و حنا بذارم تابوتتو بگو كجا بذارم؟!! تو خونه یاد اون روزا می افتم برم بیرون تو كوچه ها می افتم بی مادری نصیب دخترم شد خبر داری چه خاكی بر سرم شد خیر نبینه اون كه به ما جفا كرد ما دو تا رو از همدیگه جدا كرد تو چشم تو زد چشم و پرآب كرد خونش خراب كه خونه مو خراب كرد نقشه كشیدن مبتلامون كنن كی فكر می كرد یه روز جدامون كنن علی‌اکبر لطیفیان   
اگر چه سایه‌ای از دخترت به جا مانده رسیده‌ام که بگویم قرارِ ما مانده رسیده‌ام سرِ خاکی که سایه بانش ریخت نِشسته‌ام؟ نه قد و قامتم دو تا مانده یکی دو روز فقط صبر کن؛ کنارِ توأم که چند نیمه نفس بینِ ما دو تا مانده دلم برایِ علی شور می زند تنها برای او فقط این یارِ بی صدا مانده مسیرِ خانه‌مان تا مزارِ تو سُرخ است جراحتی‌ست که در پهلویم به جا مانده مدد زِ شانه‌ طفلم گرفته می‌آیم به چهره‌ام اثرِ دستِ بی‌حیا مانده هنوز هم همه‌ سرفه‌های من خونی ست هنوز هم به رخم ردِّ شعله‌ها مانده تمامِ روز فقط حرفِ زینبم این است که رویِ چادرِ تو چند جایِ پا مانده بس است شِکوه‌ام و داغ‌هایِ من بگذار نمک به زخم زنم داغِ کربلا مانده نشسته بینِ خرابه در انتظارِ پدر دو پلکِ بی رمقش سمتِ نیزه‌ها مانده زبان گرفته که سربارِ عمّه‌اش شده است از آن شبی که از آن قافله جدا مانده صدایِ عمّه‌ خود را دگر نمی‌شنود فقط نه این چقدر زیرِ دست و پا مانده به عمّه گفت که عمّه بِگرد می‌یابی به قَدِ من به گمانم که بوریا مانده حسن لطفی
ای که خیال رفتن از این خانه داری بعد از تو زینب می نماید خانه داری نُه سال با تو زندگی چیز کمی نیست بعد تو من می مانم و دل بیقراری بعد تو من می مانم و یک شهر دشمن اصلاً تو جای من خودت طاقت میاری؟ از گریه های هر شبت بیزار هستند حتی درون خانه ات بی اختیاری چشم تماشای تو را حتی ندارند با اینکه تو با هیچ کس کاری نداری پهلوی مجروحت شده باعث که شب ها تا صبح بین بسترت لاله بکاری دیگر خبر دارند حتی بچه هایت با پلک های خسته ات شب زنده داری پا می شوی با زحمت بسیار اما دیدم که دستت را به پهلو میگذاری شد کار من زانو بغل کردن ولی تو کاری نداری جز همین لحظه شماری  بعد از تو زینب می نماید خانه داری ای آنکه میل رفتن از این خانه داری محمدحسن بیات‌لو
باز هم اي دختر پيغمبرِ اكرم بمان مرهم درد علي، اي درد بي مرهم بمان زندگي رو به راهي داشتم چشمش زدند كوري چشم همه با شانه هاي خم بمان دست هاى تو شكسته ش هم پناه مرتضي ست تكيه گاه محكم من، پشت من محكم بمان اين نفس ها شكسته قيمتش جان من است زنده ام با يك دمت پس لطف كن يك دم بمان با همين دستى که دارى باز دستم را بگير پيش اين مظلوم اى مظلومه عالم بمان كم ببوس اين دست هايم را خجالت مي كشم من حلالت مي كنم اما تو هم يک كم بمان آه آه تو مرا به آه آه انداخته جاي كم كم رفتن از پيش علي كم كم بمان آب ها از آسياب افتاد، خوبت مي كنم تو فقط يک چند روزي بيشتر پيشم بمان از تو و از ديدن تو توشه كم برداشتم يار هجده ساله! هجده سال ديگر هم بمان روي تو گر چه ورم كرده ولي با آن خوشم با همين روي بهم پيچيده و مبهم بمان رفته رفته كار من دارد به خواهش مي كشد التماست مي كنم، چيزي نمي خواهم بمان علی اکبر لطیفیان برای ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا س
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا مشمول دعای سحر حضرت زهرا ما را بنویسید گدا… یا که نه اصلا… دیوانه … وَ یا در به در حضرت زهرا او مادر ماهاست، همین است بولله پس ما همه «دختر پسر» حضرت زهرا فخرم همه این است، که در مجلس روضه… خوانند، مرا کارگر حضرت زهرا بر چارقدش حضرت جبریل، دخیل است این چادر مشکی ست، پَر حضرت زهرا فرزند به بار آوَرَد همچون حسنینش این است کمی از هنر حضرت زهرا زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا خاموش شود آتش جانسوز جهنم با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا ای کاش که بودیم، در آن روزِ دوشنبه در پشت همان در، سپر حضرت زهرا این مصرع آخر شده حرف دل نوکر ای کاش که ما رم بخره حضرت زهرا رضا قاسمی
ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد  یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای کسی که کفو علی می شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی الله درد سر دارد  کسی که شهر سر سفره قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: (( اَشهد انُّ علی ولی الله)) ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد  زمان خوردن حق علی و اولادش سقیفه است و احادیث معتبر دارد سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود سیاستی که برایش علی ضرر دارد کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد  بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد کشید و برد، زد و رفت، من نمی دانم حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن  غلاف کاش از این کار دست بر دارد دهان تیغ دودم را عجیب می بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پرو بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع که ماه الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد مجید تال
خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست وا می‌شد این در رو به اقیانوس و امروز پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست دستان ساقی بسته و ساغر شکسته خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا! هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست بر صورت معصوم یک زن جای یک دست ـ یک دست نامردانه ـ اصلا دیدنی نیست باور کنید افتادن یک مرغ زخمی بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست «من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم…» نه رفتنِ جانانه اصلا دیدنی نیست قاسم صرافان
◾نوحه زمینه سینه زنی فاطمیه ◾ملودی و سبک جدید ◾بنداول میان بستر.... افتاده تنها.... یاور حیدر ورق ورق گردیده تموم سوره‌ی کوثر یه گوشه‌ای زینب نشسته نالانه حسین از این غصه‌ ز دیده گریانه حسن نگاهش بر این در و دیواره بیندهنوزم خون بر روی مسماره چی شده مادر که آنقدر ضعیفی چی شده مادر که آنقدر نحیفی مادر مادر مادر مادر(۲) ◾بنددوم علی گرفته زانوی غم را در بغل امشب به پیش چشم کوثر قرآن و پیش زینب حسن نگاهش به چشمان باباشه حسین بروی زانوی باباش جاشه فضه کنار فاطمه چه گریونه فاطمه زین غم با حال پریشونه چی شده بابا زار و پریشونی چی شده بابا ز دیده گریونی مادر مادر مادر مادر(۲)