4_5983044006316081485.m4a
4.31M
((نوحه سینه زنی توسل به امام حسین (ع) به سبک خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن ))
دوست دارم پر بگیرم برم تا بین الحرمین
توی بین الحرمین گریه کنم بگم حسین
با ادب با احترام/ بگم آقا جون سلام (۲)
یا قتیل العبرات - حسین زهرا بفدات
آبروداده به من - اشک عزای روضه هات(۲)
کربلا کربلا (۲)
ببین شور و نوایم - به عشقت مبتلایم
تو هر لحظه ی عمرم - به یاد کربلایم
دوست دارم تا کربلا با شور و احساس بیام -- پابوس عباس بیام
بگیرم ذکر ابوالفضل و هوائی بشم -- کرببلائی بشم
گل زهرا حسین گل زهرا حسین
ای گل زهرا حسین (۲)
اباعبدالله دلم خونه ی غم های شماست
توی قلب عاشقم بعد خدا جای شماست
آقا مصباح الهدی/ جون به قربون شما (۲)
روح ایمان منی - یا سفینه النجات
معنی صوم و صلات - منم گدای خاک پات (۲)
کربلا کربلا (۲)
قرار همه دلها - منم عبد و تو مولا
تموم افتخارم - ابالفضلیم آقا
میشه مثل حججی منم کبوتر بشم - عاشق بی سر بشم
میشه عاقبت منم شهید راهت بشم - مست نگاهت بشم
گل زهرا حسین گل زهرا حسین
ای گل زهرا حسین(۲)
من که از کودکیم عشق شما شد سخنم
لحظه ی آخر عمر من بیا به دیدنم
به شما وفا کنم / شما رو صدا کنم(۲)
بگم آقا جون حسین - زائر کربلات منم
عاشق عاشقات منم- تشنه ی یک نگات منم (۲)
کربلا کربلا(۲)
به جسم علی اکبر - به لاله های پرپر
که خون شد دل زینب - ز داغ علی اصغر(۲)
تو حسینیه ی قلبم شده ماتم به پا- شور محرم به پا
شده نجوای لبم همیشه مولا حسین - فقط میگم یا حسین
گل زهرا حسین گل زهرا حسین
ای گل زهرا حسین (۲)
سرو ده غلامرضا ابوالقاسمی
( استادنجوا )
🖤🍃🦋🍃🖤
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#حضرت_رقیه_س
#دروازه_کوفه
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده!
چه تند می رود! این ساربانِ وا مانده
خدا به خیر کند! باز گم شدم بابا
بیا ببین که فقط چند ردِ پا مانده
بگو چه کار کنم! تا به عمه ام برسم؟
توانِ پایِ پُر از زخم، کربلا مانده
خودت که داخلِ گودال گیر افتادی!
عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟
به یاد دردِ لگدهای شمر افتادم
دوباره چادر من دستِ خارها مانده
بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد
سه ساله فاطمه ای دست بر دعا مانده
کجاست خنجر کهنه به دادِ من برسد؟
به جان سپردن من چند ربنا مانده؟
به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست!
پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟
#وحید_قاسمی
ـــــــــــــــ|SevilMusic|ـــــــــــــــ
میون این شبایی که حیرونم مهدی
/◦♫◦\
نفس کشیدن رو به تو مدیونم
/◦♫◦\
مثل همیشه از شما ممنونم ممنونم ممنونم
/◦♫◦\
معلوم الحالم بی تو نگاه تو بی بال و بالم
/◦♫◦\
می گیرم از تو رزق یک سالم آقام حسین
/◦♫◦\
به این می بالم مادرم داده شیر حلال ام
/◦♫◦\
غم تو شده مال و منال ام
/◦♫◦\
دست این سینه زن شش گوشه ات رو میخواد
/◦♫◦\
دوری بسه دیگه داره اشک هام در میاد
/◦♫◦\
شمیم تربت تو رو دوست دارم
/◦♫◦\
هوای هیئت تو رو دوست دارم
/◦♫◦\
آقا زیارت تو رو دوست دارم دوست دارم
/◦♫◦\
الحمدالله نوکر خونه زادتونم
/◦♫◦\
و انشالله دم جون دادن من تنها تو میای بالای سرم آقام حسین
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_6030613840020899638.opus
354.7K
گلی گم کرده ام
🥀🌴🥀🌴🥀
گلی گم کرده ام در این گلستان
الهی که شوم او را به قربان
گل من رنگ سرخ ولاله گون داشت
گلم صدپاره پیکرغرق خون داشت
گلم رادست گلچین سر بریده
تنش را سُمِّ مرکب ها دریده
گلی که می نمایم جستجویش
تمام کربلا پُر شد ز بویش
گل من عالمی را نورعین است
گلم فرزند پیغمبر حسین است
مرا این گل بُوَد جان برادر
ز داغش می زنم بر سینه وسر
برادرجان ببین درشوروشینم
بدنبال تو می گردم حسینم
دراین گودال خون هرسو روانم
به لب آمد ز دوری تو جانم
گل گم گشته ام،خواهر فدایت
صدایم کن به قربان صدایت
حسین جانم ز دوری تو ای داد
ببین زینب به هِق هِق کردن افتاد
نفس بند آمده بین آه آهم
کجا افتاده ای تو ای پناهم
دلم خواهد درآغوشت بگیرم
سرم رو سینه ات باشد بمیرم
ز خیمه تا به اینجا را دویدم
صدایم کن حسین دیگر بُریدم
صدایم کن رسد بوی تن تو
دلم شد تنگ خواهر گفتن تو
شنیدم گفته بودی یا اُخَیّـه
سرت کو،پس چسان گفتی اِلَیّـه؟
فدای تو شوم ای نور دیده
یقین خواندی ز رگهای بُریده
دگر بند دلم را پاره کردند
مرا با کُشتنت بیچاره کردند
برادر جان اگر رنگم پریده
تو را زینب هنوز بی سرندیده
الهی کور می بودم برادر
نمی دیدم تو رادرخاک بی سر
حسین جانم ببخشا خواهرت را
کمی دیر آمدم بردند سرت را
گمان من نبوده وقت پیری
تو بر نیزه روی من هم اسیری
چقدر اینجا کنار تو برادر
رسد بویی شبیه بوی مادر
اگر مادر کنارت امشب آمد
بگو که جان زینب بر لب آمد
بگو که تازیانه خورد زینب
هزاران بار اینجا مُرد زینب
بگو«مداح» باسوز دل و درد
که هجران حسین بیچاره ام کرد
😭😭😭💔🖤💔🖤
شاعر:#کربلایی_علی_اکبر_اسفندیار
«مداح»
#غزل
#مناجات_امام_زمان ع
#گریز_روضه_سیدالشهدا ع
#سعید_حمیدیان_فر
#هرجاکهعشقنیستیقینافریبهست
هرجا که عشق نیست یقینا فریب هست
قحط محبت است وگرنه حبیب هست
اینگونه سست راه به جایی نمی بریم
از بس در این مسیر فراز و نشیب هست
پایان هجر بسته به طاقی طاقت است
دوران وصل نیست ولیکن شکیب هست
پوشانده ایم پنجره را ،این گناه ماست
ورنه از آفتاب به دنیا نصیب هست
عالم به ندبه رفته و ما خواب مانده ایم
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
طوفان رسیده است به کشتی سوار شو
مضطر کجاست آیهی امن یجیب هست
عذری برای گریه نکردن نمانده است
وقتی به شرح ناحیه مردی غریب هست
آخر مگر که گریه به فریادمان رسد
باران شو اشک روضهی خدالتریب هست
خون گریه کن که بر سر سر نیزه ها هنوز
خون سر بریده ی شیب الخضیب هست
خاکم به سر که سرخی ردّ هزار نعل
بر خاک از جسارت ده نا نجیب هست
#حلقه_ادبی_ریان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#مدینه
#چارپاره
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#اسارت
#کوفه
#شام
#غزل
من، آن گلم که خفته به خون باغبان من
نه گل، نه غنچه مانده، به باغ خزان من
مرغ بهشت وحیام و از جور روزگار
ویرانههای شام شده آشیان من
هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب
هجده سر بریده شده سایبان من
زن های شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
افتاد روى خاک به سنگ یهودیان
از روى نی سر پدر مهربان من
شام بلا و طشت طلا و سر حسین
گردید قاتل پدرم، میزبان من
من سیل اشک ریختم و او شراب ریخت
با آن که بود آیه ی کوثر به شأن من
من سخت ناله میزدم، او چوب خیزران
من تن به مرگ دادم و او سوخت جان من
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش
سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش
چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد
رفت دلتنگِ پدر! تازه نشد دیدارش
داشت عادت به اذانِ علي اکبر(ع) امّا...
بی برادر شده بود و غم دل شد یارش
تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و
شد رقیه(س) رمقِ هر نفس ِ تبدارش
او علی(ع) بود و همین داغ برایش بس بود
اینکه عمّه(س) سرِ بازار رسیده کارش
یک نفر خنده زنان هستۂ خرما زد و رفت
گفت با خنده که از روی سرت بردارش
لرزه افتاد به پایش! چه چراغان شده بود
دورِ دروازۂ ساعات و در و دیوارش
مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانۂ شام
چشم ِ گریان شدۂ تا به سحر بیدارش!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شعر روضه امام زین العابدین علیه السلام
شعر روضه امام سجاد علیه السلام
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
وحید محمدی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شعر روضه امام زین العابدین علیه السلام
شعر روضه امام سجاد علیه السلام
ای مقتدای اهل بکا و دعا، علی
ای بانی ارادت ما بر خدا، علی
ای گریه هات، روضه ی بی انتها، علی
ای مقتل مجسّم کرببلا، علی
زخمی که مانده روی پرت فرق می کند
داغی که مانده بر جگرت فرق می کند
اصلا دلیل درد سرت فرق می کند
از کربلای خون، خبرت فرق می کند
داغ اسارت و غم هجران چشیده ای
از کربلا به شام به چشمت چه دیده ای
بر شانه بار شام غریبان کشیده ای
پس بی دلیل نیست چنین قد - خمیده ای
با نیزه پای نیزه ی دلدار بردنت
بر روی ناقه با تن تب دار بردنت
با دست بسته مجلس اغیار بردنت
با دختران فاطمه بازار بردنت
غم با حساب گریه ی تو بی حساب شد
با روضه های آب تنت آبِ آب شد
تا ذبح دیدی و دل زارت کباب شد
هر شب گریز روضه ی آبت رباب شد ...
وحید محمدی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم