eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . (ع) اثر حاج مجتبي صمدي شهاب✍ داره از فرق سرش ميسوزه تا پاش آقايي كه زهر آورده جون رو لبهاش زود بريد خبر بديد مهدي ش بياد و بده آب بهش آخه ميلرزه دستاش دنيا بازم وفا نكرد به بچه هاي فاطمه بازم خزوني شد يه گل از نوگلاي فاطمه نور چشاي فاطمه غريب شهر سامرا شبيه مادرش حالا ميشه جوونمرگ بخدا واويلتا ......…… صداي زمزمه ء صاحب زمونه بالاي سر بابا روضه ميخونه گريه هاش بند نمياد شبيه بارون اول آواره گي ه آقامونه سر بابا رو پاش ه و داره شهادتين ميگه امام حسن بالباي خوني حسين حسين ميگه از شاه عالمين ميگه محشري بود تو كربلا آقاي تشنه لب ما عريان رها شد رو خاكا واويلتا ......…… اين روزها امام زمان چه بيقراره اشكايي به رنگ خون داره ميباره جز غم بابا و كربلا و گودال داغ محسن و ميون سينه داره آخه توي همين روزها در به سر فاطمه خورد محسنش افتاد با لگد نيومده به دنيا مرد هجوم غم حيدر و برد ميخ و لگد به سينه دوخت دشمن تا شعله بر فروخت جنين شيش ماه رو سوخت واويلتا ......…
. ▪️ (عامیانه) برای شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️ عاشقا بیائید با هم پر بزنیم حرم سامرا رو در بزنیم کاش بریم ساکن اونجا بمونیم تو حرم یه گوشه روضه بخونیم چند روزی تو حرم اعتکاف کنیم همه دور اون ضریح طواف کنیم مثل شمع از غم مهدی بسوزیم چشم به اون گنبد زیبا بدوزیم سامرا بگو چقد بلا دیدی سامرا بگو چقد غم کشیدی بگو از کینه و بد عهدی بگو بگو از یتیمی مهدی بگو بگو از لحظه ای که مهدی میدید که باباش نالهء محزون میکشید سقف عمر زندگیش ویرونه شد از لبش خون دلش روونه شد روی خاک حجره دست و پا میزد دم آخر مهدی شو صدا میزد از عطش میگفت خدایا جیگرم گاهی هم صدا میزد ای پسرم سامرا بگو میون اون بلا گاهی هم صدا میزد مادر بیا میسوزه از نوک پا تا به سرش طلب آب میکنه از پسرش شاید آب بنوشه و آروم بشه تا دیگه نالهء جانسوز نکشه گریه کن آهای زمین سامرا بیاد شهید خاک کربلا کربلا قحطی آب رسیده بود کربلا حسین لباش خشکیده بود کربلا پیش چشای خواهرش با همون تشنگی شد جدا سرش مجتبی صمدی شهاب
. جرعه اي از يك زبانحال امام عسکری عليه السلام اثر حاج مجتبي صمدي شهاب قسمت این بود که من هم به جوانی بروم با دلی سوخته زین وادی فانی بروم آنچنان زهر بهم ریخته ارکان مرا نفسی نیست که با آه و فغانی بروم پسرم کاش بیاید به سرم یک لحظه تا برم توشه از آن گنج نهانی بروم مادرم سوخت در این ماه از آن شعله در سوخته از غم آن یاس خزانی بروم یا حسین اشهد موتم شده و از داغش با دو چشمی شده خون زاشک فشانی بروم دست وپا می زنم اما بخدا با یاد آن تن له شده از اسب دوانی بروم زیر لب گفت به عباس پریشان زینب بی تو تا شام بلا با چه امانی بروم زینب آن عمه مظلومه من گفت به شام کاش از این معرکه چشم چرانی بروم مجتبي صمدي شهاب✍ .
◾️ نوحه شهادت امام عسگري(ع)◾️ اثر حاج مجتبي صمدي شهاب غريبانه ميروم از دار دنيا بيا مهدي اي نور ديده ء بابا تو اي نورچشمانم بببين چشم گريانم رسيده بر لب جانم واويلا ترك خورده از زهركينه لبهايم جوان مرده ميروم مثل زهرايم دم آخر اي دلبر تسلاي اين مضطر بخوان روضه از مادر واويلا بيار آب و يادي كن از تشنه كامان بياد آن گودال و شاه مظلومان به موج خون غوغا شد زخون مقتل دريا شد سر نعشش دعوا شد واويلا يل خيبر تنها و بي سپر مانده بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده به اين در آذر افتاد كه زهرا با سر افتاد روي جسمش در افتاد واويلا.
▪️واحد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و احراق باب بیت مولا ▪️ گرچه امامم وجوانم کشته زهر دشمنانم من مظلوم من مسموم غریب و زارم باشد من را مهدی تنها دارو ندارم مهدی صاحب الزمان آجرک الله تو آخرین نور امیدی وارث خون هر شهیدی در کربلا ای مه سیما رفع بلا کن ای ماه شب قلب زینب ز غم رها کن مهدی صاحب الزمان آجرک الله داده مرا غصه وآزار یاد غلاف و درب و دیوار ای نیکونام گیر انتقام ای دل و دلبر ای گلعذار مرهم بگذار به زخم مادر مهدی صاحب الزمان آجرک الله نبی سفر کرده زدنیا علی شده غریب و تنها حال عالم گشته در هم دل بی شکیب است سوزد سینه در مدینه علی غریب است امان ز غربت علی الله الله دیده ءدل وا کن و بنگر فاطمه را به پشت آن در شد حمله ور آن خیره سر به بیت حیدر در پشت در بیند دختر فتاده مادر امان ز غربت علی الله الله شهر مدینه بی حیا شد محسن شش ماهه فدا شد نامردی ها دلسردی ها چه شعله ور شد از آن لگد دخت احمد چه بی پسر شد امان غربت الی الله الله دست علی بسته و زهرا دوان دوان به سوی مولا پیش حسن آن چهل تن جفا نمودند دست زهرا را از مولا جدا نمودند اما غربت علی الله الله امان ز دشمنان بسیار امان زمیخ و در و دیوار شد شد آن بانو زخمی پهلو وای از مدینه در کوچه ها خون زهراچکد ز سینه امان ز غربت علی الله الله
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد در ازدحام هجوم ستم ، در خانه خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد.... به آن عبا که علی روی همسرش انداخت زنی مقابل نامردها زمین نخورد به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر سر برادری از نیزه ها زمین نخورد سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد عبدالحسین میرزایی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
4_5890998158468583362.mp3
942K
نوحه وزمزمه شهادت امام عسکری (ع) _در سوگ یابن المصطفی شد سامره غرق عزا نوحه وزمزمه شهادت امام عسکری(ع) درسوگ یابن المصطفی، شد سامرا ماتمسرا روح امام عسکری کشیده پر سوی خدا واویلتا واویلتا، واویلتا،واویلتا2 _ مسموم زهر کین شده، مولا امام عسکری بار دگر رفته زدست، گویا علی اکبری واویلتا.... _ در غیبت صغرای خود، مهدی عزاداری کند با یاد بابای جوان، می نالد وزاری کند واویلتا... _ جان‌ها بسوزد شد یتیم، مولای ما صاحب زمان از بعد بابایش بود تنها ودور از دیدگان واویلتا... باشد بهار و آمده بر عسکری فصل خزان بهر نماز بر پدر مهدی او گشته عیان واویلتا.... _ سوگ ابالمهدی بود، هرشیعه می گیرد عزا مرغ دل ما می‌رود با ناله سوی سامرا واویلتا... شعر:اسماعیل تقوایی شاعر:
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت سکینه(ع) شاهان جهان واله و حيران سکینه هستندگدایی به سره خوان سکینه ❤️ او دخترک ناز حسین است بدانید جبريل شده خادم و دربان سکینه ❤️ ملک و ملك و عالم و آدم همه یکسر هستند همه ريزه خور خوان سکینه ❤️ دانی زچه مشكلت شودحل به جهانی دست طلب انداز به دامان سکینه ❤️ یکسر همه ی جن و ملك ، عالم و آدم باشند سر سفره احسان سکینه ❤️ او دخت حسین است نگر حشمت و جاهش اینگونه نگر مرتبت و شان سکینه ❤️ هرشب زغم هجر پدرگشت پريشان عالم شده امروز پريشان سکینه ❤️ اوکنده ز بن كاخ پرازظلم وستم را (مجنون) بنگر بردل سوزان سکینه -شعر-حاج آرمین غلامی
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرار رکن زینبی دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای روی تو آفتاب تماشای باب بود آئینه تمام نمای رباب بود در منطق تو معجزه نطق مرتضی پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی در قتلگه ز بردن چادر گریستی در مجلس یزید که قلبت کباب بود دیدی میان طشت طلا آفتاب بود نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود فریاد و آه و اشک و غم از گریه تو سوخت حتی دل یزید هم از گریه تو سوخت گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای گاهی به روی خار مغیلان دویده ای گه حنجر بریده به گودال دیده ای در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است الحق تو را مقاومت و صبر زینب است ای یادگار فاطمه ای دختر حسین همگام زینبینی و هم سنگر حسین در راه شام راهنمایت سر پدر منزل به منزلی تو پیام­آور حسین هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضه شهر مدینه اش تو مصحف حسین و بهشت است دامنت بر صفحه جمال فروزنده احسنَت پامال حرمتت شده از جور دشمنان با تازیانه آیه نوشتند بر تنت تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای تو قاصد پیام گلوی بریده ای ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو پیوسته باد باغ شهادت بهار تو تا روز حشر گریه “میثم” نثار تو قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای  غلامرضا سازگار @babollharam
مدح وفات حضرت سکینه(س) ای دختر فهیمه سلطان کربلا با نای خون نشسته به ایوان کربلا در راه شام همقدم نیزه‌دارها خواندی تو روضه از لب عطشان کربلا ای شاهد روایت گودال قتلگاه برجسم پاره پاره نمودی تو تا نگاه زد تازیانه بر بدنت خولی وسنان با کام تشنه ناله زدی در میان آه در خیمه با رباب تو تا ناله میزدی آتش به روی باغ و رخ لاله میزدی ششماهه را میان حرم تشنه دیده‌ای از اشکِ چشم، برلب گل ژاله میزدی ای داغدار کرببلا،  بیقرینه‌ای تو سوگوار حضرت یاس مدینه‌ای درپای درس زینب کبری نشسته‌ای ای یادگار کرببلا تو سکینه‌ای ای شمع شبفروزِ شب تار کربلا شرمنده‌ی تو  گشته علمدار کربلا مشکی تهی ز آب شد و ساقی حرم در خون نشسته دیده خونبار کربلا ای فاطمی نسب گل رنجیده‌ی حسین ای روضه‌خوان حنجر ببریده‌ی حسین وقت وداع به دامن بابا نشسته‌ای دیدی تو اشک جاریِ از دیده‌ی حسین مرتضی محمودپور
بعد روز دهم به هر مجلس راوی و روضه خوان شدی بانو من چه گویم؟ که در کلام حسین "بهترینِ زنان" شدی بانو عمه ی تو عقیله ی هاشم و به اهل قریش عقیله تویی "کرم الوافری" و " عقل التّام" صاحب "سیرة الجمیلة" تویی پدرت که حسین، جای خودش تو و اصغر چه مادری دارید! غصه ی هر دوتان رباب شده حسِّ خواهر برادری دارید از همان لحظه ی تولد، تو خوش نشستی به سینه ی بابا محض روی پدر تبسم کن راحت جان! سکینه ی بابا! پاشو از پیش پای این مرکب پدرت را نکش، کنار بایست غم ناموس قاتل مرد است اشک دختر عذاب هر پدریست عصر روز دهم به بعد خودت جای اصغر بمان کنار رباب مادرت را ببر ازین صحرا بعد اصغر تویی قرار رباب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زبان حال حضرت سکینه با حضرت عباس علیهماالسلام عمو نیگا کن باز حرمله با خنده های بی امونش پیش رباب می رقصه با تیر و کمونش سر علی رو روی نی میده نشونش داره اذیت می‌کنه بی بی رباب و نشون‌میده با قهقهه کاسه ی آب و 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عمو نیگا کن بعد تو آواره شدیم توی بیابون بس که دویدیم به روی خار مغیلون درمون نداره آبله های پاهامون کجایی که سکینه از هجرت مریضه نیستی که بین دشمنا حرف از کنیزه 🌸🌸🌸🌸🌸 عمو نیگا کن دستای ما رو با طناب کینه بستن بردن ما رو بزم شراب،حرمت شکستن تو صدر مجلس زجر و حرمله نشستن یزید مست ببین داره جلوی چشام با خیزرون میزنه رو لبهای بابام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا بنت الحسین یا سکینه خاتون علیهاالسلام او هم کنار پیکر بی سر رسیده است هم پای عمّه تا لب مقتل دویده است افتاده روی سینه ی زخمی ترین شهید از زخم سنگ و تیغ و عصا بوسه چیده است او هم هزار و نهصد و پنجاه کینه را در عمق زخم های گل چیده دیده است پیغام کشته بین دو دریا به شیعه را از لابلای حنجر پاره شنیده است از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام کلّ مسیر ،اشک نگاهش چکیده است هر قطره آب خورده عمو را صدا زده لطمه زنان ِروضه ی دست بُریده است بازار رفته است به او حق دهید که مثل تمام فاطمه ها قدخمیده است از نسبت کنیزی ِ موسرخ ِ بزم شام هر صبح وشام رنج زیادی کشیده است خوابی اگر رسیده به چشمان خیس او با خواب ِ تیر ِ حرمله از جا پریده است مرگش فرا رسیده ولی او حقیقتاً در کربلا میانه ی مقتل شهیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @babollharam
دلش را داد دست آسمان ها که نامش زنده مانده در زمان ها بده یک جرعه از صبر سکینه خداوندا به ما در امتحان ها پریشان خاطر و قامت کمان بود برای داغِ بابا روضه خوان بود بمیرم! قاتل جانِ سکینه(س) صدایِ ضربه های خیزران بود! ناگاه کتاب گریه را وا می کرد آن قدر که پشت ناله را تا می کرد در مجلس روضه ی امام صادق یاد لب خشکیده ی بابا می کرد دوم بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن از تیر نشسته بر گلو حرف بزن بانو! دم آخری کمی آب بخور از خاطره دست عمو حرف بزن سوم از سایه سنگ رد شده لشگر من زنجیر نشسته روی زخم پر من این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد: تشت و سر و چوب و گریه خواهر من چهارم چوبی که به لب اشاره می کرد آن روز از عمه جگر پاره می کرد آن روز ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه... وقتی که مرا نظاره می کرد آن روز 🖤🥀🖤
امشبم را سحر نمی‌آید خواب، در چشمِ تر نمی‌آید مدحش از من که بر نمی‌آید چون سکینه دگر نمی‌آید دختر شاه...گوهر نایاب بی‌قرینه... درست مثل رباب روضه می‌خواند، روضه با احساس روضه‌اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد... روضه‌ای حساس وای از مشک پاره‌ی عباس روضه‌ی دست و چشم و مشک عمو روضه‌ی قطره‌قطره اشک عمو روضه‌خوان چشم‌های خود را بست مادرش دست می‌زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست خواهر اصغر است حق دارد به خدا خواهر است حق دارد به روی ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده‌های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد... مثل عمه‌ی خود صبر می‌کرد... مثل عمه‌ی خود قلبش از غصه‌ها کباب شده بعد سقا فقط عذاب شده مثل او از خجالت آب شده وارد مجلس شراب شده خیزرانِ یزید پیرش کرد حرف مردی پلید پیرش کرد دختر بی‌قرینه‌ی پدرش روضه‌خوان مدینه‌ی پدرش همه‌جا شد سکینه‌ی پدرش یادش افتاده سینه‌ی پدرش... ... زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه‌سپاه حسین بود یک نیزه تکیه‌گاه حسین داد می‌زد که قتلگاهِ حسین... ... پر شد از خونِ زخم‌های تنش پر شد از تیر و نیزه‌ها بدنش وسط حجره‌ی محقر خود چشم گریان... میان بستر خود باز در لحظه‌های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش... جان داد
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است زمان زمان شروع زعامت مهدی است غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد بـرای منتظـران این خبر مبارک باد خطاب نـور همه آیه‌های نصر شده ولـیِّ عصـر، دوباره ولیِّ عصر شده خطاب حضرت معبود را بخوان با من پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من بیــا ترانـه داوود را بخـوان تـا مـن سرود مهـدی موعود را بخوان با من دوبـاره آیـه جاء الحق آشکار شده به یمن وصل، همه فصل‌ها بهار شده ز تیرگـی چـه زیان کوه نور نزدیک است رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است فـرار ابـر و رخ آفتــاب را نگــرید سراب‌هـا همـه رفتنـد، آب را نگرید بشارت ای همه یاران که یار می‌آید نویــد رحمـت پــروردگار می‌آید محمـد از طــرف کوهسـار می‌آید علی گرفته بـه کف ذوالفقار می‌آید دعـای عهد و فرج را همـه مرور کنید سلام تازه بر آن تک سوار نور می‌آید ز مکـه سر زده صبح قیام ابراهیم رسد بـه عالـم هستی پیام ابراهیم امـام عصر که بر او سـلام ابراهیم قیـام کــرده، کنـار مقـام ابراهیم حـرم رسانه آوازه «انـا المهدی» است چهان پر از سخنِ تازه «انا المهدی» است جهانیان! همـه جا در کنار یار کنید دل خـزان زده خویش را بهار کنید یهودیـان همه جا در شرارِ نار کنید الا تمامــی وهابیــان فــرار کنید رها کنیـد حرم را، حرم، دیار علی است به دست مهدی موعود، ذوالفقار علی است استاد غلامرضا سازگار آغاز امامت امام زمان (عج) مدح
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تاج امامت است به روی سرشما خیل ملائکند به دور و بر شما قربان چهره ات که تجلی مصطفاست قربان آن صلابت چون حیدر شما ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند نام مرا عزیزخدا؛ یاور شما درزیرطاق صحن گوهرشاد حاضراست ازبهرخطبه خوانی تان منبر شما نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب لبخندامده به لب مادر شما آقا دعا کنید که در زندگی مان باشیم ای ذخیره حق یاور شما ای چشمه زلال الهی ظهور کن ماتشنه ایم تشنه لب کوثر شما فرموده ای که الگوی من مادر من است بااین حساب فاطمه شد رهبر شما کی ریشه کن کنی تو تبار یهود را ای جان فدای طنتنه ء خیبر شما بیرون بکش زخاک دوتاغاصب فدک این انتقام گشته به حق باورشما روز ظهور نعره زنی جدی الحسین کرببلاست چون هدف آخر شما قاسم نعمتی آغاز امامت امام زمان (عج) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻🔻
92.6K
نوحه‌ی سینه‌زنی شهادت امام عسکری(ع) ◾بند اول ماتم عظما به پا شد سامرا کرببلا شد سینه‌ام آتش گرفته عالمی غرق عزا شد زهر کین تا شعله‌ور شد عسکری بی بال پر شد تسلیت گویم به مهدی فاطمه خونین جگر شد وامصیبت وامصیبت(۴) ◾بنددوم بین حجره بار دیگر خون به قلب مصطفی شد وان یکی اندر مدینه وین یکی در سامرا شد با لب عطشان صدا زد مهدی ای نور دو دیده زودتر برس بدادم جان من بر لب رسیده وامصیبت وامصیبت(۴) ◾بندسوم یاد جدم میکنم من این دم آخر پسرجان لحظه‌ای بنشین کنارم عمر آمد به پایان تو امام عالمینی وارث خون حسینی ای عزیز و نوردیده جان من بر لب رسیده وامصیبت وا مصیبت وامصیبت وامصیبت(۲)
توسل ویژۀ به اباالمهدی آقاجان وقتی امام عصرِ ما امشب عزادار است برپایی این روضه ها واجب ترین کار است پیراهن و شال عزا، مولا به تن دارد امشب تمام عرش با آقا عزادار است بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟ زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است ای کاش قدری معتصم شرم و حیا می کرد اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟ با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها در هر کجا پشت سرش گفتند: بیمار است مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است در این دَمِ آخر شنیدم کعبه هم می گفت: بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است در سامرا بوی مدینه می رسد انگار آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟ در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است میخواست تا یک جرعه ی آبی بنوشد که افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است شاعر محمد جواد شیرازی
وقت بیماری و غم ذکر حسن می گیرم وسط روضه و دم ذکر حسن می گیرم همه جا زیر علم ذکر حسن می گیرم به خدا بین حرم ذکر حسن می گیرم سامرا، ذکر حسن، بین حرم می چسبد جمعِ نامِ تو شدن، زیر علم می چسبد ما نشستیم سر سفره ی شاهانه ی تو به فدای تو و آن لطف کریمانه ی تو عرشیان صف زده پشت در کاشانه ی تو خیر دیدیم چقدر از در این خانه ی تو پاسبان حرمت خیل ملائک هستند جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند خلق حیران تو و روی ملیحت آقا به فدای تو و آن لحن فصیحت آقا ماجرایی است عجب، دست مسیحت آقا دست ما را برسان تا به ضریحت آقا به فدای تو و آن گنبد و گلدسته ی تو کس نخورده است در عالم، به در بسته ی تو شور رویای شب ماست فقط خواب حرم دل ما هست همان گوشه ی سرداب حرم قسمت ما بشود کاش دم ناب حرم تا بنوشیم فقط جرعه ای از آب حرم هر چه می خواهد از این باب، گدا می گیرد لطف بی حد شما، دست مرا می گیرد می رود سمت جنان گریه کنت با زهرا می شود چشم ترم در غم تو چون دریا اثر زهر شده در رخت آقا پیدا اولین روضه ی تو عمر کمت بود اما لااقل خم نشدی، چشم شما تار نشد قسمت سینه ی تو تیزی مسمار نشد دست و پا می زنی و بال و پرت می آید مهدی فاطمه بالای سرت می آید اثر زهر جفا بر جگرت می آید روضه ی ظهر دهم در نظرت می آید همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهراست روی این خاک بگو، آه... تنت می ماند؟ زیر مرکب مگر آقا بدنت می ماند؟ غصه ای نیست... به تن پیرهنت می ماند بین انگشت، عقیق یمنت می ماند پسر فاطمه بالای سرش غوغا بود سر عمامه ی آقای همه دعوا بود
4_5890822696169639577.mp3
190.3K
مدح شهادت امام حسن عسکری ع سبک: ای ساقی لب تشنگان بهر امام عسکری،هر دیده گریان است مهدی پریشان است از بهر بابای غریب،سر در گریبان است مهدی پریشان است زهر ستم از کین زده،شرر به جان او کم شد توان او شیعه ز داغ عسکری،در آه و افغان است مهدی پریشان است زهر ستم بر عسکری،از کینه ی عدوان شرر زده بر جان قامت خمیده بهر او،با قلب سوزان است مهدی پریشان است در خانه ی خود عسکری،از کینه خاموش است امشب کفن پوش است فدایی دین خدا،آن روح و ریحان است مهدی پریشان است مهدی گل زهرا بود،با چشم تر امشب خونین جگر امشب مظلوم عالم عسکری،راهی رضوان است مهدی پریشان است
4_6001570029919798232.mp3
4.15M
آجرک الله مهدی(عج) امشب زداغ بابات ابر بهار چشمات پایان نداره غمهات آجرک الله مهدی(عج) خاک زیر پاتونم غلام در گاتونم شریک غم هاتونم امان ازین غریبی😢 آجرک الله مهدی(عج) خیلی دلت محزونه بازم چشات گریونه به جای اشک پرخونه آجرک الله مهدی(عج) خون جگر داری تو به دل شرر داری تو داغ پدر داری تو امان ازین غریبی😢 زبانحال امام عسکری(ع) واویلتا یا مهدی(عج) تو ای قرارم بابا بیاکنارم بابا چشم انتظارم بابا واویلتا یا مهدی(عج) این لحظه های اخر باقلب زارو مضطر همش میگم وای مادر واویلتا یا مهدی(عج) بابا ببین می سوزم زارو غمین می سوزم از زهر کین می سوزم امان ازین غریبی😢 واویلتا یا مهدی (عج) ببین میسوزم از تب جونم رسیده برلب یتیم میشی ازامشب واویلتا یا مهدی(عج) برات بمیرم بابا که بعده من تودنیا میشی غریب وتنها واویلتا یامهدی عج ببین چه حالم زاره خون از لبام میباره شدجگرمن پاره امان ازین غریبی 😢 واویلتا یا مهدی عج اومده عمر من سر میرم باحال مضطر به یادجدبی سر که شدتومقتل پرپر جلوی چشم خواهر به پیش چشم مادر امون از این غریبی😢
دلم گرفته از این دنیای بی مروت یکی یکی از اهل بیتو کشتن تو غربت دلم گرفته از این دنیای پر ز کینه کینه هایی که مونده از تو شهر مدینه دوباره امامی با زهر جفا میسوزه جگرش چشمش به دره تا یکی برسه باز بالای سرش اون امام حسنه،که پر از محنه غریب سامرا،که دور از وطنه آجرک الله یامهدی(عج)۳ دل امام زمانمم از دنیا گرفته تو سامرا برای باباش عزا گرفته الهی نوکر تو آقا برات بمیره دلت رو رنگ و بوی کرب و بلا گرفته روی خاک حجره از تشنگی بابا میزنه صدا سلامُ علیکَ ای تشنه لب بی جون کربلا ای حسین غریب،شاه شیب الخضیب دوره کرده تو رو،دشمن نانجیب ✍️