eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام آقا گدای بی سر و پا را نمی خواهی؟ گدایی که تمام عمر بوده غرق گمراهی در این دریای بی پایان، میان خیل زائرها گرفت انگار قلاب نگاه تو به این ماهی خطایی هم اگر کردم، نباشد خرده چون عبدم نبخشی خرده میگیرم، شما سلطان شما شاهی من اینجا زیر ایوانم تو آن بالای بالایی سلیمانا نگاهی کن به این مور از کرم گاهی ببین کوه گناهی را به اشک دیده آوردم بنازم که تو بخشیدی چه کوهی را به چه کاهی سلیمان نه،که بالاتر،علی سوم زهرا ندارد فرق اینجا هدهدی با کفتر چاهی به محشر میگذارم پا، به امید نگاه تو ندارم در بساطم غیر آه روضه ها آهی دلم تنگ است آقا جان هوای کربلا دارم بگو ابن شبیبت را بخواند شعر جانکاهی شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بـار دگـر لبـم شده یـار و رفـیق من گردیـده واژه‌های محـبت شفـیق من دارد سخن ز معنی عشق عمیق من حک گشته برمدال نفیس عقـیق من با خط خوش به رنگ دل آرای کبریا سلطان من تو عشق منی ایهاالرضا اندر هوای تو نفسم جور دیگریست با تو عزیز حق هوسم جور دیگریست صید شما شدم قفسم جور دیگریست احوال من حرم که رسم جور دیگریست یا ثامن الحجج همه سرمایه‌ام تویی دیگر چه حاجتی که همسایه‌ام تویی سرچشمۀ تمام حدیث و سخن تویی تابنده نـور روشن هر انجـمن تویی آلالـۀ قـشـنـگ مـیـانِ چـمـن تـویـی فخرالبشر زنسلِ شه بت شکن تویی داری مقام و هر دو جهان مبتلای تو بوی بهشت رسد ز شمـیم سرای تو شکـر خـدا نـگـار منی ثامن الحجج در هر کجا قـرار منی ثامن الحجج پیـوسته در کـنار منی ثـامن الحجج تو صاحب اختیار منی ثامن الحجج از لـطـفـتـان میان خـلایـق سـرآمدم مـن نـوکـر تـو عـالــم آل مـحــمـدم جـانم شود فـدای نگـاهت اباالحـسن بـاز آمده غـلام سیـاهـت ابـاالحـسن بنشسته با ادب سر راهت اباالحسن دلبستـه بر تـمـام پـنـاهت اباالحـسن در محضر تو آمده حاجت روا شود از مشهد تو راهی کرب و بلا شود نا دیـده عاشقـت شده‌ام مهـربان من صحن نو و عتیقِ تو باشد جنان من زیـبـاتـرین تـلاوت روی زبـان من نام تو جـان دهـد به تنِ بی‌توان من هر دم نفس به یاد تو من میزنم حبیب دست مرا رهـا نکـنی ایها الـغـریب میـلم کـشیده بـاده زنم از سبـوی تو مستم نموده عطر دل انگیز کوی تو یعـقوبم و گره زده‌ام دل به موی تو امیـد عـالـمـی شـده‌ام رو بـسوی تو تا بـنـد بـنـد شعـر من آقـا طـلا شود نقـش پلاک عبد درت یا رضا شود از دست تو رسد نـمک زنـدگی من معـنـا دهد کـنار تو این بنـدگـی من سد گـشـته‌ای مقـابـل لغـزنـدگی من از انعـکـاسِ نـورِ تو تـابـنـدگی من آقا مُـصِر شدم که شما یـاریـم کـنی من قـطره‌ام میان یـمت جاریم کـنی پـایـان شـعـر من شده آقا امـان بـده من مُرده‌ام به مُردۀ بیچاره جان بده مسکین خسته را تو بیا قرص نان بده من را تحولی تو ببخش و تکان بده تـا مـورد قـبـول نـگـاه شـمـا شــوم خدمتگـزار مخـلص دارالشفاء شوم شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
این روزها که عاشقم و شاعرت شدم شاید مسافر حرم خاطرت شدم چندین تنور واژه لبم پُخت کرده است حتماً کنار آتش دل، شاطرت شدم چیزی نداشتم که کنم عرضه بر شما وام از خودت گرفته ام و تاجرت شدم مثل گدای سادهء دور و بر حرم من هم دخیل دست دل عابرت شدم هیئت بهانه است من احساس می کنم تحت لوای بیرقتان، زائرت شدم الحق به خال تو زده آهوی شعر من یعنی شکار چشم دل ماهرت شدم آئینه ها به گرد نگاهت نمی رسند خورشیدها به چهره ماهت نمی رسند من شعر را بخاطر مرقد سروده ام آقا ببخش خوب و یا بد سروده ام دور و بر حرم غزلم پرسه می زند مثل کبوتر تو ز گنبد سروده ام این بیت را میان نماز زیارتم وقتی که اشک عشق درآمد سروده ام طوف ضریح چشم شما را به رغم ناز از هفت باغ آینه تا صد سروده ام از بسکه در هوای تو در رفت و آمدم امشب بهشت را شب مشهد سروده ام تا آنکه یک نگاه کنی بر نداری ام بیعانه نزد چشم تو باشد سروده ام گلدسته های صحن نیازم شکسته اند در بارگاه تو نشود رد سروده ام       مستم در این غزل، سرنخ دست چشم توست  با دل، قرار من سر بن بست چشم توست دارد دلم طواف مزار تو را هوس مُردم، به داد بغض فقیرانه ام برس وقتی که دورم از حرمت بُهت می زنم مثل کبوتری که دلش مانده در قفس تاریخ شمسی لب من می رسد به تو قبل از هزار قرن و پس از هشتمین نفس آقا اگر شما غم من را نداشتی این بینوا به زیر سر خود نداشت کس بین رواق های نگاه تو گم شدم آن گنبدی که برده دلم را کجاست پس؟ از بس که نور، محو زلالی روی توست خورشید، نارسیده به تو می شود عدس زیر زبان من کرمت مزّه کرده است مزمزّه می کنم غزلی می شوم ملس این زندگی، قشنگی لبخندهای توست ترکیبِ بند بند من از بندهای توست آجر شدند از نفست خشتِ خام ها یعنی که پخته اند زتو ناتمام ها از شهردار عشق، تراکم گرفته اند بهر حضور در حرمت ازدحام ها  آقا به شوق دیدن صحنت ستاره ها هرشام می روند لب پشت بام ها یک عمر می شود بسرایند تا ابد مشدی گری چشم تو را بامرام ها بی تو به آستانه دریا نمی رسند جریان رودهای زلال سلام ها در دادگاه لطف شما تبرئه شدند ایرادهای فنی شعر- اتهام ها- چشمم به وام مهر رضا هست گرچه، ای داراترین امام میان امام ها خود را به راه ماندهءتان فرض میکنم صدها کنایه از لبتان قرض میکنم یک همت بلند چو آهو نداشتم یا اینکه مثل مُشک، کمی بو نداشتم پا داد لطفتان که شود زائر شما اما برای آمدنم رو نداشتم بی تو اگر که می شدم ای سلسبیل نور یک چشم می شدم که دگر سو نداشتم لطف شما اجازه نمی داد بشکند نرخ ذخیره ای که به پستو نداشتم یک عمر، این "منم منم ها "سروده شد افسوس بعد این همه "ها" هو نداشتم حالا که عجز من به نهایت رسیده است دست مرا بگیر، گدایت رسیده است شاعر : ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
دلم بود و حرم بود وامامم بود و تنهایی حرم كعبه،حرم قبله،عجب احرام زیبایی سه کنج دنج یک حجره تماشا داشت اوج او دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او دو رکعت گریه سر کردم،دو رکعت خاک گل کردم دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده تمام سنگ فرش او برایم مهر و سجاده زیارت نامه میخواندم،دلم گرم زیارت شد نگاهم خورد بر قبرش-نمیدانم-جسارت شد؟ به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم دلم را پر ز عشق او، تهي از غير میکردم تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم دوباره چشم را بستم،دوباره جستجو کردم تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو کبوترهای نامه بر هزاران دل به پا بسته شکسته خسته می آیند پابوس تو پیوسته پرو بالی به دل دادم کبوتر شد پرید آقا به پايش نامه اي بستم به سويت پركشيد آقا به سبك مردم تهران،به سبك كوچه بازاري نوشتم دوستت دارم،نوشتم دوستم داري؟ دلم خورشید می خواهد،هوای گنبدت کرده دوباره نور میبیند،هوای مشهدت کرده کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش عطش دیده ترک خورده به سقاخانه ای دلخوش برایت شورمیخوانم چه شیرین است نام تو نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو بیابان های تو لبریز از آهو شده ضامن کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن ز گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پا شد دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها نميخواهم،نميخواهم،نميخواهم، نميخواهم به غير از تو كسي را لحظه مرگم نميخواهم ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند ابرها را شوق باریدن هدایت می کند چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد بی قرار شب نشینی های رویِ گُنبدیم ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا" کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها رود بودم سیل آسا گریه کردم بارها قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها جای جای صحنتان را گریه کردم بارها هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست چوب‌پرهاشان به نرمی پر جبریل هاست ذکر تسبیحات ماهی های دریاها رضا با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا صدهزاران بار می گوئیم با زهرا:رضا یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند کودکی هایم میان صحن بازی می کند مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد آینه در آینه اشک زلالش جمع شد تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریه کُن شدم مادرم با گریه شیرم داد گریه کُن شدم آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند دست آهن‌گونه اش مشکل‌گشایی می کند نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده کفشدار تو همان کوری است که بینا شده هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند سالیانی می شود که رزق ما را می دهند از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم ما نمک‌پرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم ای بزرگی که سلیمان‌‌وار ذرّه‌پروری از تمام انبیا و اولیا هم برتری گوشه چشمی می کنی..،دل از دل ما می بری جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم بوسه‌گاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست کربلای اربعینم لنگ امضای شماست نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
قصیده مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام هنگامهٔ ظهورِ رئوفیّت خداست امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند او همنشین فاطمه در عرش کبریاست جاروکشان خانه سلطان ملائکند گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین از خانه امام رضا راهِ کربلاست دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست شب‌های جمعه مادر اگر داد می زند دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست من یک سوال از عمرِ سعد می کنم جای عزیز فاطمه در بین بوریاست حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5944807359883776321.mp3
2.39M
--------------؛-------------- دوباره شدم امشب هوایی دلم رفت تا گنبد طلایی عشقم امام رضا جان "مدد حضرت سلطان" ----------------------------------- دلم امشب توی حرم مقیمه تـولـد تـمـوم زنـدگـیـمـه مبارک باشه یا باب الحوائج مبارک باشه حضرت کریمه ولی نعمته وطن رسیده سومین ابالحسن رسیده اومد شاه خراسان مدد حضرت سلطان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بازم عاشقی و از سر میگیرم به سمت حرم تو پر میگیرم میام وردی باب الجوادت اذن زیارت از پسر میگیرم مریدت دم باب المراده کارم لنگ امضای جواده دوسِت دارم به قرآن مدد شاه خراسان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میام حرم با یک قلب شکسته که وا بشه به روم درای بسته منم مریضتم مثله مریضی که پشت پنجره فولاد نشسته مریض اومدم دوامو میخوام آقا رزق کربلامو میخوام انت قدیم الاحسان مدد حضرت سلطان ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
علی یعنی بهشتی با بهار و باغ و بارانش علی یعنی زمین با عطر گلهای فراوانش علی یعنی تبسم‌های شرقیِ هَزارانش علی یعنی جهان در گوشه‌ای در خاک ایوانش علی یعنی علی ، یعنی به قربانش به قربانش علیٌ حُبُه جُنَّه قسیم النار یعنی او امام الانس و الجِنه هزاران بار یعنی او وصیُ المُصطفی  تکرار در تکرار یعنی او  فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او چه گویم شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را تمام دلخوشیِ خانه‌ی موسی بن جعفر را علی یعنی تپش یعنی نفَس زهرایِ اطهر را علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را علی یعنی مدینه مکه  قربانِ خراسانش دوباره رو به ایوانت امین‌الله‌های ما سلام‌الله‌های ما نگاه و آه‌های  ما به درهای حرم خورده گره گَر راه‌های ما سرِ سال است دورِ تو بگردد ماه‌های ما خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش پشیمان می‌شود هرکس ننوشد جامِ سلطانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی فدای جذبه‌ی چشمی که سلطان شد سلیمانش چنان نوری...که خود را اینهمه پروانه گم کرده که هر زائر که می‌بینی دل دیوانه گم کرده چُنان مجذوب اینجایَم که مستی خانه گم کرده کنارِ آب سقاخانه‌ات پیمانه گم کرده شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می‌آید هنوز از این ضریحِ نقره بارِ خوشه‌ی انگور می‌آید هنوز از کفشهای زائرانت نور می‌آید هنوز آن روستایی از مسیرِ دور می‌آید دوباره پابرهنه ساده آمد پیش جانانش تو عیدی رو بسوی تو نماز عید می‌خوانیم زیارتنامه را در خانه‌ی خورشید می‌خوانیم تو را ما با قنوت عشق با امید می‌خوانیم خیال ماست راحت تا که بی تردید می‌خوانیم که پیش از عرض حاجت ، حاجتم را داده دستانش همیشه دیده‌ام اینجا مریضی که شفایش دید زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید کنار بچه‌ای معلول ، مردی گریه‌هایش دید هنوز اشکش به چشمش که... پسر را روی پایش دید من و دارالشفایی که نگفته  نه به مهمانش بیا اُردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ روسیاهی را قبول از ما کن  امشب این نمازِ اشتباهی را کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را نگاهی نه به من بر مادرم بر دست لرزانش تویی تنها که می‌فهمی سلام آخری‌ها را تویی که دوست میداری دعای آذری‌ها را کنار کفشداری‌ها  مقام پادری‌ها را بجان مادرت تحویل گیر این مادری‌ها را فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش شبِ جمعه حرم بودم کمی در پشتِ در خواندم نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم شنیدم مادرت رفته که از داغِ پسر خواندم دوخط از روضه‌ی اکبر کنارت مختصر خواندم چه بد سرنیزه‌ها کرده پریشانش پریشانش فقط شمشیر می‌آمد فقط تکبیر می‌آمد به بالا نیزه می‌رفت و به پایین تیر می‌آمد به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر می‌آمد خدایا عمه از خیمه اگر که دیر می‌آمد پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه الحسین علیه‌السلام قتلگاه ناگهان ازسره، اسبی گل طاها افتاد ازفرس بودبه گودال که بابا افتاد درسرازیری گودال ؛ سری برخاک است یوسف فاطمه برخاک بلایاافتاد پدرم بین مناجات و نماز است ولی بین گودال گمان،حضرت موسی افتاد یوسفم از همۀ اهل جهان دل می‌بُرد به روی خاک گل، خوش قد و بالا افتاد بهترین در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری افتاد به زمین عشق اباالفضل میان گودال ذوالفقار علی عالی اعلی افتاد کیست او ، مشتری اش هست خداوندکریم درحرم با رجزش، زینب کبری افتاد درحرم، من چه بگویم که چه شد ازعم او بخداپاسخ این شاید و امّا افتاد 📝 غلامی-(مجنون کرمانشاهی)_ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه الحسین علیه‌السلام قتلگاه دربین گودالی سرت را جمع کردی درگوشه ای بال و پرت را جمع کردی درزیرخنجر، دست وپایی میزدی تو ای بسمل زینب ،سرت را جمع کردی برسینه ات باچکمه میزدشمرملعون دیدم که این سوپیکرت را جمع کردی خنجربه روی گردنت افتاده دلبر باخنجرملعون سرت را جمع کردی گودال را شستی به تنهایی حسین جان خونابه ی جسم وپرت را جمع کردی پایی زدوجسم توبرگرداندای وای درزیرخنجرپیکرت را جمع کردی شدازقفا راست بریده ای برادر خونابه های حنجرت را جمع کردی 📝 غلامی-(مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
زمزمه فراق کربلا.. (سبک:به‌سمت گودال از..) بازم دلم تنگه... برای تو آقا حرم میخوام از تو ببر منو حالا ببین چه آشوبم آرامشِ من باش کنار این نوکر.. بشین پای حرفاش با یه امیدی باز تو هیئتت هستم نشستم اینجا تا بگیری تو دستم تموم دنیامی فقط تو آقامی مخاطبِ خاصّ تموم حرفامی ببین حرم میخوام تا قلبم آروم شه کاش واسطم پیشت رقیه خانوم شه من از همه خستم از نارفیقی ها بیا رفیقم باش.. ای با وفا آقا.. حسین آقام آقام.. هنوز نرفته از یادم که اون سال ها من اومدم پیشت ضریح و پایین پا دوتا حرم بود و.. خیابونی زیبا خاطره ها دارم از حرمِ سقا نمیره از یادم اون شب جمعه اش رو چه خلوتی داشتم دم ضریح با تو.. هنوز یه آوایی.. تو گوش های من هست صدای زهرا بود.. میگفت حسین تشنه است میگفت حسین من نداره سر در تَن عریانه، حتی اون.. پیرهَنِشو بُردَن ده تا سوار آخر رو پیکرش تاختن زینب و تو گودال از نفس اَنداختن حسین آقام آقام..
325.5K
زیارتی ابا عبدالله ع 😭 اجرای سبک:
سبک ام المصائب یعنی،،،، شبای جمعه زهرا ، میره بازم کربلا میخونه با صدناله غريب من واویلا غریب مادر پاشو،عزيز مادر پاشو2 پاشو ببین دلخونم روضه برات میخونم پهلوم شکسته اما،از غم تو مجنونم غریب مادر ای وای3 برات بمیره مادر که توی خون غلتیدی بجز بلا عاشورا بگو اخه چی دیدی بگو علی اکبر چرا زهم پاشیده بگو کدوم ملعونی حنجرتو بریده ای وای حسین مادر،خودم دیدم با خنجر نشسته روی سینه ات،خون میریزه از حنجر زینب میگه وای مادر ،حسین توشد پرپر به روی تل با ناله میزنه بر روی سر میگه داداش ،ایکاش من،جای تو توی گودال زیر سم اسبهاشون کاش میشدم من پامال تورا بجان زینب ، ببخش خدای منان باقیه غیبت برما ،رحمی بکن ای رحمان الهی جان حیدر،جان علیه اصغر تورا بجان زهرا،رسان طبیب مارا اللهم عجل لولیک الفرج شاعر و مداح مریم صالحی مرزیجرانی
204K
زیارتی امام حسین ع 😭😭 اجرای سبک:
. . خراب آمده ام باز رو به راهم کن مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن نیامدم به تمنای آب و نان سویت کمی به حرمت ام البنین نگاهم کن فدای جُون شوم ، روسپید عالم شد نگاه لطف به ظرف دل سیاهم کن عطا به جای خودش ، جای این همه گریه … برای سینه زنت ، ذوالکرم دعا هم کن به زیر بار گران علامتت گفتم : گذر ز توشه ی سنگین اشتباهم کن مقدّم است به کارم ، همیشه کار شما بیا و پیر همین راه و دستگاهم کن عجیب دلهره دارم به کربلا نرسم برات کرب و بلای مرا فراهم کن میان گودی قبرم ، زمان تلقینم اسیر روضه ی گودی قتلگاهم کن جواز گریه بده ، غرق اشک و آهم کن ............ ع به سرت عمود آهنین زدند تو حسین شدی برا همین زدند کمر تو کمر منو شکست تو زمین خوردی منو زمین زدند ای علمدار تو رو با عَلم زدند قد و بالای تو رو به هم زدند چهار هزار کمون به دست یکی‌یکی اومدن روی تنت قدم زدند روي پام چشماي درياتو نكش اينقدر روي زمين پاتو نكش كاريه كه شده پس گريه نكن اينقدر به مشک چشماتو نکش قطره قطره جمع شو دريا شو بريم دوباره خوش قد و بالا شو بريم بخدا بچه ها از تو راضي ان همشون منتظرن پاشو بريم صدام و تا نشنيدن كاري بكن گريه‌م و تا نديدن كاري بكن صداي اسباشون و نميشنوي دم خيمه رسيدن كاري بكن نزن اين نيزه ها رو با پا عقب خودتو هي ميكشي چرا عقب تير توو چشمت بود و افتادي حالا از جلو درش بيارم يا عقب؟! چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد تو زمین خوردی و دو حرمم غوغا شد تیر باران شدی و تیرک خیمه افتاد زینب آواره شد و دخترکم تنها شد . ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم عالم ذَرّ ذره ای از خاک پای حضرتش از برای افتخار از حضرت داور گرفتم بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم سر شکسته دل پر از خون دیده خون آلود اما حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم اُم لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان سر به راه دوست دادم زندگی از سر گرفتم اکبرم کشتند و عون و جعفر وعباس و قاسم تا خودم از تشنگی آب از دم خنجر گرفتم گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان حظّ آزادی برای اکبر و اصغر گرفت 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راز دل افشا کنم در میکده عقده ها دارم میان بتکده در پی زیبا رخ شهزاده ام سجده بر خاک زمین بنهاده ام چشم هجران مرا روشن نما با قدومت خانه را گلشن نما با دو چشم مست خود دل می بری کشتی غم را به ساحل می بری در بیابان در پی آئینه ام واژه ای باشد میان سینه ام لاله ام وصف خودش آغاز کرد همچو بلبل نغمه اش را ساز کرد گفته من زیباترین آلاله ام بهترین واژه برای لاله ام نام من دل می برد از عاشقان نور من باشد میان کهکشان موی من تفسیری از شبها بود روزها از روی من پیدا بود هر ملک بر صورت من خنده کرد نام من افلاکیان را زنده کرد نام من بر روی لبهای همه مهدیم من یادگار فاطمه مهدیم من مونس و دلدار تو در پریشانی منم غمخوار تو مستم از آن جرعه باقی عشق مهدیا ای آخرین ساقی عشق بر تمام دیده گان گشتم نهان ابن زهرا هستم ای اهل جهان پشت ابری روی من باشد نهان سرخی مغرب منم ای عاشقان دیده ام من روی سائل را سیاه دیده ام من نوکرم را در گناه دیده ام من در گناهی غوطه ور می شود در تو گناهان شعله ور گریه ها کردم برای شیعیان من دعا کردم برای عاصیان دین خود را بر عدویت باختی دیده ای رویم ولی نشناختی بارها کردم سلامت یار ما با خودت گفتی که بود این آشنا نام من دیگر برایت مرده است مال دنیا روح دین را برده است بس کنم صحبت ز کار پست تو گیرم ای عاشق دوباره دست تو لیک با من همسفر شو آشنا تا زخود گویم برایت قصه ها نام زهرا مایه جان و تن است ذوالفقار مرتضا پیش من است مهدیم من مونس بیچاره ها مهدیم من وارث گوشواره ها پیش من شمشیر جدم حیدر است در دو دستم گوشواره مادر است وارث باغ فدک هستم ولی غصه ها دارم به آوای علی ناله دار کوچه این جان و تن است هیزم خصم علی پیش من است در شب میلاد من مستی نما بین این سفره بیا دستی نما عیدیت را بر گدا مهدی بده راهیم بنما بسوی میکده شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
. به دلم دیدنت برات شده، به خدا صبح و شام منتظرم همه ي روزها ولي به خصوص، آخر هفته هام منتظرم نه شبيهم به هر مسلماني، نه نماز درست و درماني... چه بگويم خودت كه مي داني، من چه اندازه خام منتظرم منبرت جاي خطبه خوانی هاست، چقدر جمعه ها برو و بياست سر سجّاده ها شلوغ رياست، من در اين ازدحام منتظرم ندبه خوان هاي خوش صدا جمعند، همه ي كلّه گنده ها جمعند انتظار خواص، اين جوري ست، من شبيه عوام منتظرم جیب ها جیره خوار سُبحه شده، لقمه ها لقمه های شُبهه شده انتظارت حلال بعضی ها، لب بیت الحرام منتظرم تو كجا؟ من كجا؟ چقدر سراب؟ ساقي سال هاي قحط شراب من ولي با همين وجود خراب، دست در دست جام منتظرم زود تا محتسب خبر نشده، ریشه ی تاک ها تبر نشده کار من تا خراب تر نشده، تا همین جا تمام، منتظرم بي جواب از تو بر نمي گردد، گريه های سلام هيچ كسي السّلام عليك يا موعود، - وَ عليك السّلام منتظرم . ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
. مهدیا! بوی ظهورت بر دل و جان می رسد انتظارِ سینه سوزت کی به پایان می رسد؟ کوچه های شهر را با اشکِ خوبان شسته ایم چشم در راهیم، آن جانانه جانان می رسد کوچه های شهرِ ما بوی غریبی می دهد کی گلِ زیبای نرگس از گلستان می رسد گر چه می سوزد صدایم در شرارِ بی کسی بر شبِ دلگیرِ ما آن نورِ تابان می رسد گر چه ماییم و غبارِ سال و ماهِ انتظار بر کویرِ سینه ی ما بوی باران می رسد سینه ای داریم از سوزِ فراقش سوخته آن چراغِ آرزو ماهِ شبستان می رسد می رسد آن کو دلش آیینه ی رازِ خداست با لبی سرشار از آوای قرآن می رسد صبرِ ما آخر رسید ای حجت ابنِ العسکری انتظارت در کدامین جمعه پایان می رسد؟! . ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
دوباره کاش به قلبم کمی امید بیاید ثمر به شاخ و بَرِ اين درخت بید بیاد نشسته ایم و فقط سینه میزنیم برایش نشسته ایم ... هزاران اگر یزید بیاید نشسته ایم و دعا میکنیم این همه آدم دوباره مثل حسینی مگر پدید بیاید کلید قفل جهان است آنکه رفته از اینجا برای مهدی زهرا دعا کنید بیاید ... دلم به سوی حریمش پریده جمعه به جمعه سیاه رفته دعا کرده رو سفید بیاید . خوشا دمی که "سر" از تن جدا بماند و بهتر خوشا دمی که تن از معرکه شهید بیاید 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بیامد جمعه و بس بی قرارم بیامد جمعه و در انتظارم بیامد جمعه و من یا علی گو: به یاد رعد و برق ذوالفقارم میان ورطهء دنیا سوران به دنبال امیر تکسوارم چه بیزارم ز زردی و خزانی هلاک سبزی و ابر بهارم دلم پر می کشد سوی گلستان نمی ماند به زندان و حصارم گرفته راه دشت و کوه و صحرا مرا گوید که: ازتن در فرارم به راه کوی لیلی بار بسته چو مجنون است و گوید: استوارم خدایا! مهربانی با دلم کن که او را بر خدایش می سپارم بده دست دلم بر دست ارباب که جز تو ربّ الاَربابی ندارم بده او را تو از صاحب نشانی که دل رفت و به درد او دچارم ز دست دیده و دل، هردو فریاد دلی رفت و به دیده اشکبارم هزاران جمعه بگذشت ز هجرش غزلخوان گلی، چون صد هزارم "حمید" از این غزل بسیار دارد که می گوید مددکاری ندارم؟ "بیا، ای روح و جان این غزلها!" دمی بنشین به دلداری کنارم ... شاعر آئینی کربلایی حمید رضا کسرائی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
nohenab-درد-دل-کربلا(1).mp3
2.01M
😔😭😭 اینو از دست ندن بهت نمیاد منو راهم ندی صدات کنم ولی جوابمو ندی😭😭😭😭 نکنه یه شب بین نوکرات بهم بگی برو تو نوکر بدی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی با دست خود مرا کُشت، لب تشنه در جوانی من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم او می زند به مرگم، لبخند شادمانی ای بلبلان بنالید، ای لاله ها بریزید شد باغبان دل را گلزار جان خزانی غم ها به دل نهفتم، دردم به کس نگفتم بردم به گور با خود، صد غصه نهانی لب تشنه ام ثوابی، ای امّ فضل آبی بالله این نباشد، پاداش مهربانی بر دیده ام ستاره، در سینه ام شراره با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود، کوتاه شد اول حیاتم پایان زندگانی دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی گویید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی جانم به لب رسیده "میثم" بگو که دیده؟ مرغی به لانه این سان، افتد ز نغمه خوانی. ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💞💞💞💞💞💞💞💞 بسم ربّ العشق ، عشق بین زهرا و علی بسم ربّ النّور ، نور عین زهرا و علی این یکی تفسیر کوثر ، مادر هر دو جهان آن یکی ساقی کوثر ، حضرت شاه شهان این یکی خیرالنسا ، ناموس حیِّ سرمد است آن یکی زایشگهش کعبه ، وصیّ احمد است این یکی زهرای اطهر ، دخت ام المومنین آن یکی حبل المتین ، یعسوب دین ، عین الیقین علت خلق جهانند این دو فرد بی نظیر حیدر کرار و زهرا ، این دو انسان کبیر چشم یک دنیا شده حیران و سرگردانشان جمله ی جانها فدای لؤلؤ و مرجانشان این یکی نامش حسن نام آور جنگ جمل آن یکی نامش حسین است آن شهید بی مَثَل نور می بارد از افلاک و زمین رنگین شده در جهان غوغا شده عرش خدا زرین شده در مدینه عطر بی پایان عنبر آمده بابت تبریک بر بیت پیمبر آمده ازدواج این دو خورشید جهان فرخنده باد یا علی یا فاطمه ! پیوندتان فرخنده باد 🔸شاعر: __________________________
💞💞💞💞💞💞💞💞 فرشتگان خدایی به عرش رحمانی همه به حال شعف در پی چراغانی به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی و می کنند به سوی زمین گل افشانی در آسمان مدینه زنند بال و پری به دور خانه طاها، حبیب ربانی به روز اول ماهی که هست ذی الحجه مدینه گشت مهیا برای مهمانی مدینه غرق سرور است بهر پیوندی میان دو گل خلقت کمال انسانی یکی بود گل دردانه رسول خدا یکی بود علی، آن شهریار ایمانی بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند و دست به دست بداده، دو یار جانانی بسی رضایت پروردگار حاصل شد ز ازدواج پر از سادگی و آسانی ز وصلتی که شود در تمامی اعصار نمونه ای ز بهین شیوه مسلمانی الا تو حضرت صاحب، عطا نما صله ای به شاعری که کند اینچنین ثناخوانی 🔸شاعر:
351898274_865531073_412203520.mp3
575.2K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
زهرا (س) و المومنین ازدواج علی و زهرا مبارکه گل خنده به روی لبها مبارکه تهنیت یا محمد... نور ، از عرشِ خدا شد ، راهی سوی دل گل ، در جلوه گری شد از این دو خجل جشن وصالِ دو گل مصطفی مبارک سرور قلب دو عزیز خدا مبارک یا فاطمه یاعلی مرتضی مبارک سلام خدا بر علی و بر زهرا... *غرق شور است ، در دل هر بنده ی خدا باران گل ، آمده از عرش کبریا تهنیت یا محمد... چون زیبایی گلی شد ، دل آرا علی گل بانگ فاطمه شد ، ذکر یا علی عروسی مادر اولیا مبارک عروسیِ بضعه ی مصطفی مبارک شده زهرا ، همسر مرتضی مبارک سلام خدا بر علی و زهرا *از لطف حق محشری از کرم به پا شد شب زفاف ، شب احسان بر گدا شد جانِ طاها ، یا زهرا تو آمدی شوی بر امر حق رضا ای دریای کمال ای یار مرتضی شور شعف ، بر لب عاشقان مبارک تبارک بر ، مصحف روح وجان مبارک یا زهرا و یا علی جشنتان مبارک سلام خدا بر علی و بر زهرا.... 💓💓💓💓💓💓💓💓💓 ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
سرود ازدواج حضرت علی (ع)وحضرت زهرا (س) -(ماه ذیحجه گشته آغاز ) سرود ازدواج حضرت زهرا(س)وحضرت علی(ع) همراه با سبک ماه ذیحجه گشته آغاز مرغ دل اومده در پرواز رفته تا خونه ی پیغمبر تا که شادیشو کنه ابراز شب پیوند علی وزهرا /به عرش اعلا جشن وطرب برپاست به خنده بازه، رخ پیغمبر/ دلش شاد ازین عروسی زیباست (علی یا حیدرعلی یاحیدر مبارک باشه وصلت با کوثر)۲ ______________ چراغونه تموم افلاک برا این عروسی زیبا توی شهر مدینه گشته مجلس جشن وطرب بر پا دلا آباده،پیمبر شاده/چرا،چون زهرا دل به علی داده می ریزه از شوق،بارون چشماش/دعا گوی این عروس وداماده علی یا حیدر.... ______________ با وصال فاطمه حیدر می گیره معنا دیگه کوثر فراوون میشه توی دنیا گلایی زنسل پیغمبر زنور حیدر زنور زهرا/میشه نورانی ز نور حق دنیا شیعه دلشاده زغم آزاده/می گیره ذکر علی علی مولا علی یا حیدر...... _____________- فخر ماباشه تواین دنیا نوکری حیدر وزهرا الهی که دشمن اونها هرجا که باشه بشه رسوا غدیری هستیم علی مولامون /اسیر عشق حیدره دلهامون ظهور آخر گل زهرایی/میشه دارو بر تموم دردامون علی یا حیدر.... شاعر: