eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
18.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕸و) ترور شهید ثالث اشاره صاحب ریحانه الادب درباره شهادت علامه ملا محمدتقی برغانی معروف به شهید ثالث، یکی از بزرگان شیعه و مخالفان شیخ احمد احسائی آورده است که در اوایل پیدایش فتنه بابیه و نخستین سال به قدرت رسیدن ناصرالدین شاه، به سبب تلاش های دینی این عالم اسلامی و دفاع او از شریعت که از عادات فطری اش بود، تصمیم به قتل وی گرفتند. ماجرا از این قرار بود: شبی به حسب عادت معمول به مسجد رفت و مشغول فریضه نماز شد. هنگامی که به مسجد رفت، چند نفر به وی هجوم آوردند و هشت نقطه از گردنش را به نیزه مجروح کردند و متواری شدند و حاج ملامحمدتقی برغانی پس از انتقال به منزلش بعد از دو روز در هفده ذی القعده سال ۱۲۶۳ هجری قمری به رحمت ایزدی پیوست و در جوار شاه زاده حسین قزوین به خاک سپرده شد. (۱) 📗۱)ریحانه الادب، ج ۱، ص ۲۴۷. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۴۵-۴۶ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️بینونت خالق و مخلوق▪️ ــــــــــــــــــــ 📜عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنَّ اَللَّهَ خِلْوٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ خَلْقَهُ خِلْوٌ مِنْهُ وَ كُلُّ مَا وَقَعَ عَلَيْهِ اِسْمُ شَيْءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلاَ اَللَّهَ. 📄امام باقر عليه السّلام فرمودند: به راستى خداوند از آفريده‌هاى خود تهى و مبرى است و آفريده‌هاى او هم از وى تهى و بركنارند بر هر آنچه نام «شیء» صدق کند، مخلوق باشد جز ذات يگانه خدا. ــــــــــــــــــــ 📚 کافی شریف ج ۱، ص ۸۲ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ب: دعوى بابيت وى پس از اظهار دعوى بابيت به «ملاحسين بشرويه‌ئى» به زعم بهائيان(۱) و به تصريح «نبيل زرندى»: آهنگ سفر حج نمود، و به حروف حى كه همگى از شاگردان سيد كاظم رشتى و بابيت او را گردن نهاده بودند، دستور داد كه در غياب وى، در نقاط گوناگون پراكنده شوند و در همه جا بدون بردن نام و نشان بگويند كه باب موعود با برهان متين نكته قابل توجه اين است كه كتب تاريخ بهائيان ثبت كرده‌اند: على محمد شيرازى در «مسجد الحرام» با «ميرزا محيط كرمانى»، كه او نيز از شيخيه و هواى دعوى را در سر مى‌پرورانده، روبرو گشته و رسالۀ «بين الحرمين» را در پاسخ پرسش‌هاى «ميرزا محيط كرمانى» مبنى بر اثبات مقام بابيت خود و رفع شبهات ميرزا محيط نگاشته است كه با توجه به بررسى و مطالعه نسخۀ خطى مندرجات آن رساله و يا مندرج در كتاب «محاضرات» اشراق خاورى بهائى و «آئين باب» على محمد فرهوش بابى، بخوبى معلوم مى‌شود كه صريحاً و به نحوى بسيار روشن و واضح، على محمد شيرازى در اين رساله كه ويژگى فكرى و دعاوى وى را در سفر حج! و يا هر جاى ديگر در سال ١٢۶٠ - ١٢۶١ ه‍ ق، نشان مى‌دهد چيزى جز اثبات و مدح و اظهار ارادت به وجود حضرت قائم حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام ، و دعوى بابيت خود چيز ديگرى در بر نداشته است. پس از سفر حج، در سال ١٢۶١ ه‍ ق، على محمد شيرازى وارد «بوشهر» و از آنجا ضمن نامه‌اى كه به «ملاصادق خراسانى» كه او نيز يكى مريدانش بشمار مى‌رفت، خاطر نشان نمود كه در اذان نماز جمعه، پس از ذكر شهادت‌ها، چنين بگويد: «اشهد أن عليا قبل نبيل باب بقية اللّٰه» (۲)ملّا صادق در اذان نماز جمعه شيراز، به چنين كارى مبادرت مى‌ورزد و از اين روى، به اعتراض و خشم مسلمانان دامن زد. حكومت شيراز در آن ايام، با «نظام الدوله حسين خان آجودان باشى» بود. ملا صادق، توسط حاكم شيراز دستگير شد. تا هياهوى اعتراض‌آميز مردم شيراز فروكش كند. ولى ملا صادق در بازجوئى كه از او بعمل آمد گناه عمل انجام شده را به گردن على محمد شيرازى انداخت و خود از اين مخمصه نجات يافت. «نظام الدوله» على محمد شيرازى را از بوشهر به شيراز احضار كرد. 📗١) . همچنين ملا صادق را مأمور كرد كه كتاب «تفسير سورۀ يوسف» را در روى منبر بدين ترتيب بخواند كه: «يا ايها الرجل صلّ فى المسجد الذى نزل الايات من ربك فيه و ادرس بآياتنا فيه بالعدل لتكونن من الفائزين. قل امحوا كلّ الكتب وادرسوا بين الناس بآياتنا و اكتبوا ما نزل من يدى بالمداد الذهب لتكونن من المتقين.» «ملا صادق چنين كرد و بر اثر شورش و غوغائى كه از اين هرزه درائى و گستاخى برخاست او را گرفته تازيانه‌اش زدند و ريشش را سوزاندند و با قدوس (ملا محمد على بار فروشى) و ملا على اكبر اردستانى هر سه را مهار در بينى كرده و رويشان را سياه نموده در كوچه گرداندند و سپس آنان را از شهر بيرون كردند. در سعديۀ شيراز ايشان با سيد باب كه از حج برگشته بود ملاقات كردند. ملا صادق و قدوس از آنجا به قصد تبليغ حاجى محمد كريم خان به كرمان رفتند» در «تاريخ نوجهانگير ميرزا» مى‌نويسد: «از جناب علامى فهامى مجتهد العصر و الزمانى ميرزا محمد جعفر تويسركانى مسموع شد كه در حين زيارت عتبات عاليات جمعى از مريدان او را ديدم كه نقش نگين ايشان اين بود كه «لااله الا اللّٰه على محمد نائب اللّٰه» ص ٢٩٧ مراجعه شود به كتاب: «فتنۀ باب»، قسمت توضيحات آقاى عبدالحسين نوائى ص٢٣٣ 📗۲) . چنانچه در مباحث آتى ملاحظه خواهيد فرمود، رفتن على محمد شيرازى به مكه و حجاز، مورد ترديدو به هر حال غير قابل اثبات است از اين جهت «به زعم» تعبير شده است. 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۳-۱۷۴ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕸 بهائیت وتحریم های نظام سلطه گر علیه جمهوری اسلامی ایران 🎤 حجت‌الاسلام والمسلمین 💀@bahaiyat💀
🕸نکته ای درباره رهبران شورش ها آنچه در مطالعه تاریخ شورش ها و کسانی که آنها را رهبری می کردند جالب و شنیدنی است اینکه برخی از رهبران این شورش ها مانند سید یحیی دارابی (وحید) در نبرد نیریز، از اقدام باب در باطل کردن اسلام خبر نداشتند و ادعای وی را اسلامی می دانستند. چنین کسانی نه به عنوان یک بابی مرتد، بلکه به عنوان مسلمانی معتقد به احکام اسلامی در این شورش ها حضور یافتند. به گواهی کتاب های تاریخی که بهاییان نوشته اند، دشمنان وحید با وجود دشمنی، در نماز به او اقتدا می کردند و به پند و اندرزهای ایشان گوش می دادند.(۱) برخی دیگر مانند ملا محمدعلی حجت زنجانی، هیچ اعتقادی به باب و سخنان او نداشتند. ملا محمدعلی نیز گرچه به نام جنبش منحرف بابیه دست خود را به خون مسلمانان رنگین کرد، ولی در واقع، به هیچ عنوان به باب و بابیت معتقد نبود. او به دلیل شخصیت ماجراجوی خود، دشمنان بسیاری در میان علمای شهر زنجان داشت و تنها راه مبارزه با آنان را در بابی شدن یافته بود. امان الله شفا، مبلّغ بهایی که از این آیین برگشته،(۲) در مورد حجت زنجانی می نویسد: من با کمال جرئت می توانم بگویم حجت زنجانی اساساً به باب کوچک ترین اعتقادی از قبیل اینکه او نائب امام بوده و یا صاحب الزمان و یا مظهر کردگار و یا هر مقام دیگر، نداشته است... . وی برای اثبات ادعای خود می گوید: این شخص ابداً رغبتی به ملاقات با باب نشان نداده است... او خود دو بار تا تهران رفته، ولی به شیراز و اصفهان برای ملاقات به اصطلاح شما یگانه محبوب و مقتدای خود نرفته است. او در زنجان بود و باب در مسافت کمی در چهریق و ماکو... حجت زنجانی کوچک ترین حرکتی برای ملاقات باب نکرده است. (۳) اهمیت مطلب در این است که کسانی به فتنه انگیزی باب در این سرزمین دامن زدند که به آنچه وی مدعی آن بود، اعتقادی نداشتند و این امر بیانگر این واقعیت است که بابیت برخلاف ادعاهای طرفدارانش، ریشه الهی و آسمانی ندارد. مطالب بیان شده، دروغ پردازی بهاءالله را در کتاب ایقان - که کوشیده است علمای مسلمان را پشتیبان بابیت معرفی کند - نیز آشکار می کند. 📗۱)مطالع الانوار، ص ۴۶۰. 📗۲)وی پس از رسیدن به مقام های بالا در تشکیلات بهایی، از این آیین ساختگی دست شست و به افشاگری جانانه ای دست زد که مهم-ترین جلوه آن، انتشار کتاب ارزنده نامه ای از سن پالو است. 📗۳)- نامه ای از سن پالو، ص ۲۲۶. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۴۶-۴۷ 💀@bahaiyat💀
۴. عقاید باب مقبره باب، کوه کرمل، حیفا (فلسطین اشغالی) به دلیل پریشان گویی های سید علی محمد باب، شاید نتوان عقاید او را درست بیان کرد، ولی اساس عقاید و ادعاهای وی را که بیشتر آنها مبهم و پیچیده است، می توان چنین دانست: ۱. او در کتاب بیان، خود را برتر از همه پیامبران الهی و مظهر نفس پروردگار خوانده است. (۱) ۲. باب، خود را پایه گذار دوره جدید نبوت معرفی می کند.(۲) ۳. او خاتمیت پیامبر اسلام را که تا روز قیامت ادامه دارد، پذیرفته، ولی از دیگر سو معتقد است قیامت برای هر دینی، آغاز دوره ای جدید از نبوت از سوی پیام آوری دیگر است: از یوم بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله تا یوم عروج او، قیامت عیسی علیه السلام بود که شجره حقیقت در هیکل محمدیه ظاهر شد... و از حین ظهور شجره «بیان» الی ما یغرب، قیامت رسول الله صلی الله علیه و آله است... و قیامت «بیان» در ظهور من یظهره الله است؛ زیرا امروز بیان در مقام نقطه است و اول ظهور من یظهره الله، آخر کمال «بیان» است... . (۳) 📗۱- بیان عربی، باب اول، ص ۱. 📗۲- شیخ احمد شاهرودی، مرآت العارفین فی دفع شبهات المبطلین، تهران، ۱۳۴۱ه-. ق، ص ۱۲۱. 📗۳- سید علی محمد باب، بیان فارسی، ص ۳۰. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۴۷_۴۸ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله و سلم فرمودند: 🍃 این دختر به بلاها مبتلا می شود و مصیبت های مختلفی بر وی وارد می شود و...به درستی که هرکس بر او و بر مصیبت های او گریه کند، ثوابش همانند ثواب گریه بر برادرانش (حسن و حسین علیهماالسلام)، می‌باشد. 📖 زینب الکبری من المهد الی الحد، ص۳۵و۳۶. 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پ) انكار بابيت «نبيل زرندى» در ذكر وقايع حيات على محمد شيرازى تأييد و تصريح كرده است كه او پس از آنكه به دستور نظام الدوله، از بوشهر به شيراز آمد، در مجلسى با حضور «امام جمعه» و حاكم شيراز، مورد بازخواست و بازجوئى قرار گرفت. در كتاب: «تلخيص تاريخ نبيل زرندى» ١ چنين عنوان شده است كه در آغاز مجلس ميان نظام الدوله و على محمد شيرازى گفتگوى تندى رخ داد. ٢ و تصريح مى‌كند كه حسين خان: «به يكى از فراشّان امر كرد سيلى سختى به صورت حضرت باب بزنند. اين سيلى به قدرى شديد بودكه عمامۀ هيكل مبارك بر زمين افتاد. «شيخ ابوتراب امام جمعه شيراز» كه در مجلس حاضر بود حسين خان را به اين گونه رفتار سرزنش نمود و فرمان داد عمامه را بر سر باب گذاشتند.» 📗١) . ص١٣٨ 📗٢) . مرحوم «اعتضاد السلطنه» در خصوص مذاكرات نظام الدوله و على محمد شيرازى مى‌نويسد: «نظام‌الدوله روزى مجلسى ترتيب داد و امر به احضار باب نمود. پس با او از در مهربانى و رأفت در آمده و گفت بر من روشن شد كه سخن تو صدق است و طريقت تو پسنديده و در خواب ديدم كه تو بر من وارد شدى و سرانگشت به پاى من ماليدى و مرا بيدار كردى و گفتى: «اى حسين خان در جبين تو نور ايمان مشاهده كرده‌ام و از اين جاست كه فرستادگان ترا هلاك نساختم، بر خيز و طريق حق گير.» ميرزا على محمد باب اين سخنان را باور داشت و گفت: تو به خواب نديدى بلكه بيدار بودى و من خود بودم كه به بالين تو آمدم و چنان كردم. حسين خان در نهايت خضوع دست او را بوسه زد و گفت: جان و مال در قدم تو ريزم و اين توپخانه و سرباز كه اكنون در شيراز در اطاعت من است به حكم تو كوچ دهم و با دشمنان تو جنگ نمايم. باب در جواب گفت: چون با من از در مطاوعت و متابعت بيرون شدى و جهان را مسخر كردم سلطنت دنيا را به تو خواهم داد. حسين خان گفت: من سلطنت نمى‌خواهم، همۀ آروزى من آن است كه در ركاب تو شهيد شوم و پادشاهى جاودان بدست آورم. بالجمله چون حسين خان خاطر باب را از دهشت و انقلاب آسوده داشت، مجلس ديگر بياراست و علماى بلد را جمع كرد. باب را گفت: حجت خويش را بر اين مردم تمام بايد كرد. آنگاه كه علما طريق تو گيرند كار عامه سهل باشد. پس ميرزا على محمد با دل قوى به مجلس علما در آمد و سيد يحيى كه از مريدان باب بود نيز حاضر گشت. چون آغاز سخن كردند، بى ترس و بيم، باب سربرداشت و گفت: چگونه شما از اطاعت من بيرون مى‌رويد و متابعت مرا فرض نمى‌شماريد؟ از آن پيغمبر كه شريعت آن داريد، در ميان شما جز قرآن معجزه‌اى باقى نمانده و اينك قرآن من فصيح‌تر از قرآن شما و نيكوتر از آن است و دين من ناسخ دين پيغمبر شماست. بى آنكه تيغ‌ها انگيخته گردد و خون شما، ريخته شود حفظ جان و مال خود را واجب شماريد و طريق خلاف و نفاق مسپاريد. چون سخن بدين جا رسيد، علماى مجلس به همان قرارى كه با حسين خان گذاشته بودند، با او جوابى نگفتند. حسين خان گفت: خوب گفتى، بهتر آن است كه مذهب خود را بنويسى تا هر كس خواهد بدان بنگرد و بگرود. پس قلم بگرفت و سطرى چند بنوشت. علماى مجلس عبارت او را از قانون عربيت بيرون يافتند. حسين خان گفت: با اين كه هنوز لفظى چند را نتوانى تلفيق كرد، اين چه ترهات است كه خود را بر خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله فضيلت دهى و ترهات خود را بر كلمات خداى تعالى تفضيل نهى و حكم داد تا او را چوب زياد زدند. زبان به توبه و انابه گشود فرياد برآورد و بر خود دشنامى چند داد و اظهار نادانى و پشيمانى كرد. آنگاه حكم داد تا صورت او را سياه كردند و به مسجدى كه شيخ ابوتراب به جماعت نماز مى‌گذاشت بردند تا دست و پاى او را بوسيد. مراجعه شود به كتاب «فتنه باب» ص١۵ 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۵-۱۷۶ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕸 ارتباط بین فرقه ضاله بهائیت و رژیم اشغالگر قدس 🎤 حجت‌الاسلام والمسلمین 💀@bahaiyat💀
۴. عقاید باب باب به قیامت هم اعتقادی نداشت و آن را زاییده توهم شیعه می دانست. او مقصود آیات قرآن را در این زمینه، با قیام خود تطبیق می کرد: ... مراد از یوم قیامت، یوم ظهور شجره حقیقت است و مشاهده نمی شود احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلکه همه موهوما ً امری را توهم نموده که عندالله حقیقت ندارد و آنچه عندالله و عند عرف اهل حقیقت مقصود از یوم قیامت است، این است که از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان به هر اسم الی حین غروب آن یوم قیامت است؛ مثلا ً از یوم بعثتعیسی تا یوم عروج آن قیامت موسی بود به قول خود... . (۱) ۵. او کتاب بیان را ناسخ قرآن معرفی کرد(۲) و در آغاز آن نوشت: ان البیان میزان من عند الله الی یوم من یظهره الله من اتبعه نور و من ینحرف عنه النار .(۳) همانا بیان، ترازویی از نزد خداست تا روز ظهور «من یظهره الله» برای کسی که از آن پیروی کند نور و برای کسی که از آن منحرف شود آتش است. ۶. وی معتقد بود که مراد از شناخت پروردگار، شناخت مظهر اوست و آنچه در مظاهر ظاهر می شود، «مشیّت» اوست که آفریدگار هر چیزی است. این مشیّت نقطه ظهور است و در هر دوری و کوری(۴) متناسب با آن دوره ظاهر می شود. محمد صلی الله علیه و آله نقطه «فرقان» است و علی محمد، نقطه «بیان» و هر دو یکی اند. نقطه بیان عیناً همان آدم بدیع فطرت است. ظهورات را نه ابتدایی است، نه انتهایی؛ پیش از آدم علیه السلام هم عوالمی بوده است و پس از «من یظهره الله» هم ظهورات دیگر به طور بی نهایت خواهد بود. هر ظهوری، اشرف از ظهور پیش و مشتمل بر آن است؛ و مشیت اولیه در هر ظهوری، قوی تر و کامل تر از ظهور قبل است. (۵) باب با درکی ناقص از آنچه در برخی احادیث اسلامی درباره مقام و مرتبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام آمده است، کوشید در میان هوادارانش، جایگاهی همچون پیامبران و امامان برای خود دست وپا کند. 📗۱- بیان، باب هفتم از واحد دوم. 📗۲- نک: شیخ احمد شاهرودی، حق المبین، تهران، ۱۳۴۱ق، صص ۱۰۶ - ۱۱۰. 📗۳- بیان، باب ششم از واحد دوم. 📗۴- . کور به معنی برهه زمانی است که مشتمل بر چند دور است. 📗۵- نک: بیان عربی، صص ۳-۱۰، نک: بیان فارسی، صص ۵۰ و ۸۱؛ ۸۲ دلائل سبعه، صص۲و۳. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۴۸-۴۹ 💀@bahaiyat💀
۴. عقاید باب ۷. علی محمد معتقد بود نباید او را پایان ظهورات مشیت اولیه و آخرینِ سلسله نبوت ها دانست، بلکه وی ظهور کسی را که از او به «من یظهره الله» تعبیر می کرد، بشارت داده و او را گرامی تر و بزرگ تر از خود شمرده و اعلام کرده است که کمال دینِ «بیان» در ظهور اوست. از این سخنان معلوم می شود که علی محمد خود را در ردیف پیامبران پیشین و بلکه بالاتر از آنان دانسته است و از برخی سخنانش، معنایی بیش از این هم برمی آید. (۱) میرزا جانی کاشی در کتاب خود آورده است که نشانه های «حجت و امام منتظر» که سید کاظم رشتی بیان کرده، همه با علی محمد مطابقت دارد و وی در آغاز مرتبه بابیت مخصوصه آثاری داشت و در سال ۱۲۶۰ه- .ق خود را قائم و حجت خواند و بابیت را به ملاحسین بشرویه ای واگذار کرد.(۲) او با استناد به برخی روایات، دوران غیبت کبرا را هزار سال دانسته است تا ادعای علی محمد که هزار سال پس از غیبت کبرا خود را مهدی خواند، درست آید. (۳) نکته جالب توجه در اندیشه های سید باب، ادعاهای بی اساس و ناهماهنگی میان عقاید اوست که گاهی بابِ بقیه الله، گاهی خود بقیه الله، گاهی پیامبر و گاهی هم، الله مهیمن القیوم است. 📗۱- نک: سید علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۵؛ نک: میرزا جانی کاشی، نقطهالکاف، ص ۲۴۴. 📗۲- نک: نقطه الکاف، به کوشش: ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۸ه-. ق/۱۹۱۰م. ، صص ۱۰۲و ۱۰۶. 📗۳- . نک: همان، صص ۹۸و ۹۹. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۵۰ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا