بسم الله
🔵چالش ادبی ۵
... إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیع #خطبه_3
... تا اینکه سومین [خلیفه ی] این قوم به خلافت رسید در حالی که در میانه فضله و علوفهاش [شکم و] دو پهلویش را برآمده کرد! وعموزادگانش نیز با او به قدرت رسیدند و بیت المال را چنان خوردند که شتر گرسنه علف بهار را.
🔻در جمله « يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيع» کلمه «خِضمة» بااینکه مفعول مطلق است ولی به نظر میرسد در کلمه «نبتة» عمل کرده است.
از نظر نحوی، مصدری که مفعول مطلق شده، آیا میتواند در مفعولبه عمل نصبی انجام بدهد؟
#مشکل_نحوی #چالش_ادبی ۵
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
درباره #چالش_ادبی۵
✍استاد محمد نادری:
خِضمة در جمله «یَخضَمون مالَ اللهِ خِضمةَ الإبلِ نِبتةَ الربیع» مصدر نوعی است که نِبتة را به عنوان مفعول به نصب داده است، و المعنی: میخوردند بیت المال را همچون خوردن شتران علف بهار[ی] را.
مصدر نوعی _بر خلاف مصدر توکیدی و مصدر عددی_ میتواند مفعول به بگیرد، به شرط اینکه اضافه به فاعل شده باشد، مانند: «ضربتُ زیدا ضرْبَ الأمیرِ بکرا». بکرا مفعول به برای ضرْب است.
📚(حاشية الخضري علی شرح ابن عقیل، ج٢، ص۵٠ _النحو الوافي، ج٣، ص١۵۶) #عمل_مصدر
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
درباره #چالش_ادبی۵
✍️ استاد روح الله سلیمانی:
واعلم أن المصدر إنما يشابه الفعل إذا كان بتقدير حرف المصدر والفعل، وذلك إذا لم يكن مفعولا مطلقا، وذلك لأنه لا يصح، إذن تقديره بأن والفعل، إذ ليس معنى ضربت ضربا أو ضربة أو ضربا شديدا: ضربت أن ضربت، وأما قولك ضربته ضرب الأمير اللص، فالمصدر العامل ليس مفعولا مطلقا في الحقيقة، بل المفعول المطلق محذوف تقديره: ضربا مثل ضرب الأمير اللص،
📚شرح رضی ج ٣ ص ۴٠۵
#عمل_مصدر
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
درباره #چالش_ادبی۵
✍️ استاد علیرضا بابایی:
در مورد اینکه آیا مصدر در زمانی که در جایگاه مفعول مطلق واقع می شود، می تواند عمل کند یا خیر، دو حالت وجود دارد:
1. اگر مفعول مطلق تاکیدی باشد، بالاجماع نمی تواند عمل کند. (ن ک ابن عقیل ج1، ص 564، نرم افزار ادب عربی)
2. اگر مفعول مطلق نوعی یا عددی باشد، اختلاف نظر است. طبق نظر رضی و به تبع ایشان، سیدعلی خان مدنی، همچنان نمی تواند عمل کند؛ زیرا عمل مصدر در صورتی است بتوان مصدر موول (حرف مصدری + فعل) جانشین آن کرد. این جانشینی به لحاظ معنا در هر سه قسم مفعول مطلق صحیح نیست. در عبارت «ضربتُ ضرباً أو ضربةً أو ضربا شدیداً» نمی توان گفت: «ضربتُ أن ضربتُ». ولی در عبارت «اعجبنی ضرب الامیر اللصَ» می توان گفت: «اعجبنی أن ضرب الامیر اللصَ».الحدائق الندیة، ص 575، نرم افزار
سوال: تحلیل معنایی این جانشینی چیست؟ چرا مصدر صریح برای عمل، باید بتواند جای خود را به مصدر موول دهد؟
جواب: مصدر در عمل فرع بر فعل است و زمانی میتواند عمل کند که همانند فعل، در نزد گوینده نسبت آن با معمول لحاظ شود. نشانه این لحاظ نسبت این است که بتواند تبدیل به مصدر موول شود. اما اگر مصدر از حیث معنا ممحض در دلالت بر حدث شد و نسبت به معمول در آن مورد اراده متکلم قرار نگرفت در این صورت نمی تواند عمل کند. نشانه این حالت هم این است که نمی توان مصدر موول را جانشین آن کرد.
مفعول مطلق چون به لحاظ معنا قید برای حدث است و آن را یا تاکید می کند و یا نوع و عددش را مشخص می کند، بنابراین ممحض در دلالت بر حدث بوده و نمی تواند با معمول ارتباط بگیرد. به عبارت دیگر مصدر، فقط با جنبۀ حدثی خود (بدون ارتباط با معمول یعنی بدون لحاظ صدور این حدث از فاعل و وقع آن بر مفعول) در جایگاه مفعول مطلق واقع می شود برخلاف جایگاه مفعول له که چون علت حدث را بیان می کند، جنبه صدورش از فاعل و بر مفعول می تواند لحاظ شود. به همین دلیل است که مصدر موول میتواند مفعول له باشد ولی نمی تواند مفعول مطلق شود.
*سوال: اما عباراتی از عرب دیده شده که مفعول مطلق در معمول بعد خود عمل کرده است؟
*جواب: ظاهر این عبارات نباید موجب صدور جواز عمل شود. بلکه این عبارات باید تاویل برده شود با یکی از دو احتمال زیر:
1.رضی و سیدعلی خان: مفعول مطلق در حقیقت مصدر محذوف است. عبارت سید چنین است:
«و أما قولك: ضربت ضرب الأمير اللص، فالمصدر العامل ليس مفعولا مطلقا في الحقيقة، بل المفعول المطلق محذوف، تقديره ضربا مثل ضرب الأمير اللص» همان
2. سید علی خان: مفعول مطلق همان مصدر مذکور است و آنچه در معمول بعد آن عمل کرده، فعل ظاهر یا مقدر است. عبارت سید چنین است:
«فالعمل في نحو قولك: ضربت ضربا زيدا، و قولك: ضربة زيدا في جواب من قال لك: كم ضربت؟ ليس للمصدر، بل للفعل الظاهر في المثال الأول و للمقدر في المثال الثاني» همان
بنابراین در عبارت «يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیع»:
1. طبق نظر رضی ره و به تبع ایشان سیدعلی خان مدنی ره، مفعول مطلق، محذوف بوده و تقدیر عبارت چنین است: «خصمةً مثلَ خضمةِ الابل نبتة الربیع».
2. طبق نظر سیدعلی خان ره احتمال دیگری مطرح است، اینکه مفعول مطلق همان مصدر مذکور است و عامل، یک فعل مقدر است. تقدیر عبارت چنین است: خضمةً تخضم نبتة الربیع
طبق ترکیب دوم
نبتة الربیع مفعول به برای فعل مقدر بوده و جمله فعلیه، حال برای ابل است:
بیت المال را نشخوار می کنند مانند نشخوار شتر که علف بهار را میخورد.
#عمل_مصدر
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
درباره #چالش_ادبی۵
✍️ استاد علی خانزاده حوزه علمیه شیراز:
«یخضمون» متضمن معنای «یبدّلون» میباشد.
یعنی: یخضمون مال الله خضمة الابل و یبدلون مال الله نبتةالربیع...
در واقع حضرت میخواهند بفرمایند نه تنها خودشان از بیت المال سوءاستفاده کردند بلکه با نوع مدیریت خود، بیت المال را به گونهای برای بنی امیه جلوه دادند که آن طایفه به بیت المال به چشم علف بهاری می نگریستند که (حق دارند) (به راحتی) و (به میزان دلخواه) از آن بهرهمند شوند.
.
.
بسم الله
🔵معیار اسلامی بودن یک نظریه
وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ خطبه 18
قرآن ظاهرش به طرز شگفتآوری زیبا و باطنش عمیق است. شگفتیهایش از میان نخواهد رفت و اسرار نهفتهاش پایان نخواهد پذیرفت و هیچ ظلمتی برطرف نخواهد شد مگر به وسیله قرآن.
علامه طباطبایی در بحث از چیستی تفسیر به رأی و تعریف تفسیر مطلوب، با استناد به همین سخن امیرالمؤمنین علیه السلام نوشته است: این روایت چنان که میبینی نص در این است که هر نظریهای برای دینی شدن باید ریشه در قرآن داشته باشد. (الیمزان، ج 3 ص 83)
پ ن:
امروزه که بحث از اسلامی سازی علوم انسانی در گرفته، مبنای علامه طباطبایی درباره لزوم بازگشت نظریههای اسلامی به قرآن کریم، مبنای مهمی است. علامه طباطبایی در جای جای المیزان از اینکه علوم اسلامی حتی دانش فقه ابتنای لازم و کافی بر قرآن نداشتهاند گلایه کرده است.
#با_معارف_نهج البلاغه 224
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵مؤثرترین عامل قطع شدن رحمت الاهی
وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ (#نامه¬53)
هیچ عاملی در تغییر دادن نعمتهای خداوند و تعجیل عذاب او موثرتر از ظلم نیست چرا که خداوند شنوندهی دعای مظلومان و در کمین ظالمان است.
#با_معارف_نهج البلاغه 225
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵آزمون ولایت پذیری ابن عباس
321-وَ قَالَ (عليه السلام) لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ وَ قَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ فِي شَيْءٍ لَمْ يُوَافِقْ رَأْيَهُ لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وَ أَرَى فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِي.
امیرالمؤمنین علیه السلام به عبدالله بن عباس، که یک نظر مشورتی در مخالفت با ایشان تقدیم ایشان کرده بود، فرمودند: این حق تو است که به من مشورت بدهی و [من باید بر روی آن] بیندیشم [اما] اگر با نظر تو مخالفت کردم تو باید از من اطاعت بکنی.
پ ن:
ظاهرا این گفتگو مربوط به اولین روزهای حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام است. پیشنهاد ابنعباس آن روزها این بود که حضرت، معاویه را بر امارت شام ابقا کند تا آبها از آسیاب بیفتد و امور سر و سامان بیابد و بعد از استقرار دولت مرکزی امیرالمؤمنین، به حساب معاویه رسیدگی شود اما ایشان با این نظر ابن عباس مخالفت فرمودند.( بهج الصباغةج 10، ص 2)
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که ابنعباس با اینکه به طور کلی با عزل معاویه مخالف بود ولی تا آخرین روزهای جنگ صفین (جنگی که ناشی از عزل معاویه توسط امیرالمؤمنین بود) چنان از فرمان امامش اطاعت کرد که حضرت در ماجرای حکمیت کسی را شایسته تر و قابل اعتمادتر از او نداشتند که به عنوان حکم معرفی کنند. این اوج اطاعت و ولایتپذیری ابنعباس را میرساند.
#با_معارف_نهج البلاغه 226
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵معجزه عید غدیر
سالها پیش، در قم طلبه ای داشتم که اهل یکی از کشورهای تازه استقلال یافتهی شوروی سابق بود. سرگذشت جالبی داشت. در زمانی که سرزمینش یکی از جمهوریهای شوروی بود، برای تحصیلات عالیه به پایتخت شوروی سابق (مسکو) مهاجرت کرده و در آنجا کمونیست شده بود. پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری خودشان به سرزمین خودش بازگشته بود و با تلاش والدین و بستگانش دوباره مسلمان (سنّی حنفی) شده بود و سرانجام به یک منصب عالیرتبهی دولتی در آن کشور تازه استقلال یافته نصب شده بود.
خودش میگفت: شیخ حنفیمان که در محضر او مسلمان شده بودم و مسائل دینیام را از او میآموختم، انصافا دینشناس باسوادی بود ولی با این حال هر وقت به مساله وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و جانشینی ایشان میرسیدم به درماندگی محسوسی میافتاد و غالبا به من توصیه میکرد که به جای این مسائل بیهوده تاریخی، به وظایفم بیاندیشم!!
او میگفت ابهام جانشینی پیامبر همچنان در ذهن من لانه کرده بود. از سوی دیگر از طرف وزراتخانه یک سفر رسمی به تهران داشتم که هر بار زمانش تعیین میشد و وقتی زمان تعیین شده سرمیرسید به بهانهای از سوی دولت به تعویق میافتاد تا اینکه بالاخره اسباب سفر فراهم شد و به تهران آمدم.
روزی که من به تهران رسیدم نه نوروز بود نه عید فطر. عید قربان را هم مدتی میشد که پشت سرنهاده بودیم با این حال نمیدانستم که چرا در تهران جشن ملی خاصی برپا بود. از همان فرودگاه تا خیابانهای شهر، تزئینات چشمنوازی به کار رفته بود. در راه از سفیرمان که به استقبالم آمده بود، پرسیدم چه خبر است؟ گفت ایرانیها روزی را به نام #عید_غدیر جشن میگیرند. توضیحات بیشتری خواستم. سفیر با بیاعتنایی به آنچه در اطرافمان میدیدم، توضیحات شتابزدهای میداد و میخواست به مسائل اصلی مربوط به سفرم بپردازیم.
او خیلی سعی کرد که من هم مانند خودش باور کنم، غدیر مسأله مهمی نیست اما آن ابهامی که مدتها بود در ذهن داشتم با این جشن ایرانیها گره خورده بود. در درونم حسّ عجیبی به پا شده بود. احساس میکردم اینکه چند بار سفر من به تعویق افتاده تا در چنین روز خاصی به ایران برسم، لطف خاص خداوند بوده است. آیه مبارک «وَ لَوْ أَنهَّمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكاَنَ خَيرْا لهَّمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتًا وَ إِذًا لاَّتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا وَ لَهَدَيْنَاهُمْ صرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» در ذهنم مجسم شده بود. احساس میکردم حالا دیگر هیچ سوال و ابهامی درباره وفات پیامبر و جانشینی ایشان ندارم.
سفر که به پایان رسید و به کشورم بازگشتم مطالعاتم را ادامه دادم و روز به روز به لطف خداوند ایمان بیشتری یافتم. از منصب دولتی ام استعفا کردم. استعفایم که پذیرفته شد، با شوق فراوان با همسر و فرزندانم به قم آمدیم و همگی مشغول تحصیل معارف امیرالمؤمنین علیه السلام شدیم.
آن وزیر مستعفی که آن روزها در یک زیرزمین اجارهای ساده در یکی از محلات بسیار ساده قم زندگی میکرد و با دوچرخه به مدرسه میآمد، حالا سالها است به سرزمینش بازگشته تا ابهامات مربوط به جانشینی پیامبر را از ذهن هموطنانش بزداید و آنان را در این هدایت خداداده سهیم کند.
#مناسبتی، شماره 25
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵بزرگترین فضیلت علی علیه السلام در قرآن
روزی مأمون از حضرت رضا علیه السلام پرسید:برترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین علیه السلام کدام است؟
حضرت رضا علیه السلام آیه مباهله را تلاوت کردند:« فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»، بعد فرمودند: پس از امر خداوند، پیامبر صلی الله علیه و آله حسنین علیهما السلام را صدا زد که فرزندان پیامبر بودند، فاطمه علیها السلام را نیز صدا زد که نساء پیامبر بود و امیرالمؤمنین علیه السلام را صدا زد که به حکم خداوند نفس نبی بود.
مأمون گفت:... چرا این احتمال را نمیدهید که منظور از «انفسنا»، شخص خود پیامبر صلی الله علیه و آله باشد و شامل کسی جز خود ایشان نشود؟ در این صورت دیگر آیه از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام نخواهد بود!
حضرت رضا فرمودند: این احتمال، احتمال صحیحی نیست چون در آیه کلمهی «ندعُ: فرابخوانیم، دعوت کنیم» به کار رفته و از نظر لغوی درست نیست کسی خودش خودش را دعوت بکند همانطور که در واژه «امر» نیز درست نیست که آمر خودش خودش را امر بکند بلکه داعی باید دیگری را دعوت بکند نه خودش را. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز کسی جز امیرالمؤمنین علیه السلام را دعوت نکرد از اینجا معلوم میشود امیرالمؤمنین علیه السلام همان کسی است که خداوند او را نفس نبی قرار داده است.
مأمون گفت: وقتی جواب محکمی داده شود سوال ریشهکن میشود.
📚سید مرتضی؛ الفصول المختارة، ص: 38
پ ن:
در متن سخن امام رضا علیه السلام، دو مرتبه «نفس النبی بودنِ امیرالمومنین علیهما السلام» به جعل الاهی نسبت داده شده است. این نکته از این جهت مهم است که معتزله بغداد بسیاری از فضائل علی علیه السلام را قبول داشتند، حتی این را هم قبول داشتند که علی علیه السلام از میان صحابه برای خلافت شایسته ترین بود، اما این را قبول نداشتند که برای خلیفه بودن علی علیه السلام جعل الاهی وجود دارد!! چنین بود که شیخ مفید و سید مرتضی رحمهماالله، با نقل روایت حضرت رضا علیه السلام و از طریق آیه #مباهله سعی داشتند «نفس النبی بودنِ علی» را به جعل الاهی مستند کنند.
#مناسبتی، شماره 72
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵اختلاف نسخههای نهج البلاغة
وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ - صلى الله عليهما- عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَيْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَيْدِيهِمَا الْعِصِيُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْكِهِ وَ دَوَامَ عزّه... #خطبه_192
موسی بن عمران و برادرش هارون (که صلوات خداوند بر آن دو باد) در حالی بر فرعون وارد شدند که برتن جز لباس [کمارزشی] از پشم و در دست جز عصایی [ساده] نداشتند اما به او وعده میدادند که اگر ایمان بیاورد به مُلک و عزتش آسیبی وارد نشود.
✍️خطبه #قاصعه افزون بر نهج البلاغة، در منابع شیعی دیگر نیز آمده است. در بسیاری از منابع امامیه دعایی که امام برای موسی و هارون ذکر کرده همین عبارتِ «صلى الله عليهما» است اما در برخی نسخهها به جای این دعا تعیبر «علیهما السلام» به کار رفته است.
به نظر میرسد اهل سنت چون صلوات بر غیر پیامبر را جایز نمیدانند، نسخه را بر اساس چارچوب مذهبی خودشان تغییر دادهاند.
📚محقق پرتلاش نهج البلاغه مرحوم عطاردی که نسخههای قدیم نهج البلاغة را با زحمت گردآورده و بر اساس آنها متن نهج البلاغة را با دقت بازنویسی کرد، نیز همین عبارتِ « صلى الله عليهما» را ضبط کرده است.
#اختلاف_نسخ
#با_معارف_نهج البلاغه 227
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵حسن و حسین علیهما السلام بهترین راه تقرب الی الله
امیرالمؤمنین علیه السلام پس از بازگشت از #صفین وصیتنامهی مالی خودش (#نامه_24) را نوشت و اموال خود را به صورت مساوی بین فرزندان خود تقسیم کرد. حضرت تصریح کرد که سهم همه فرزندان مساوی است اما فرزندان فاطمه (#حسن و #حسین بن علی) را به سرپرستی این اموال منصوب کرد و در وصیتنامه تصریح کرد که به چهار دلیل #فرزندان_فاطمه را به سرپرستی اموال خود منصوب میکنند:
1️⃣برای خوشنودی خدا (إبتغاء وجه الله)
2️⃣برای تقرب به پیامبر خدا (قربةً الی رسول الله)
3️⃣بزرگداشت حرمت رسول الله (تکریماَ لِحُرمتِه)
4️⃣رعایت احترام خویشاوندی با پیامبر (تشریفاً لوُصلتِه)
↩️در اینجا باید توجه کرد که علی علیه السلام بر اساس آیه #مباهله خود پیامبر (نفس پیامبر) است و برای «نفس پیامبر» تقرّب به «پیامبر» قابل تصور نیست مگر اینکه وسیله مقرّب کننده، «حسن و حسین» باشد.
یعنی حسن و حسین چنان ظرفیتی در تقرب انسانها به رسول الله دارند که حتی «خود پیامبر» را هم میتوانند به «پیامبر» نزدیک کنند.
#با_معارف_نهج، شماره 103
http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵اسلام؛ دین حکمت (نقدی بر انگاره اسلام رحمانی)
وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ، وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ. #نامه_46
شدت و سختگیری را با سهمی از سهل گیری در هم آمیز و تا جایی که رفق و مدارا کارساز است رفق پیشه کن و در جایی که چاره ای جز سختگیری نیست از فشار وشدت استفاده کن.
🔻چندی است در کشور ما برخی کنشگران سیاسی در واکنش به برخی سختگیریهای حکومتی که خود آن را قبول ندارند، با کلیدواژه اسلام رحمانی و با برجستهسازی برخی کنشهای پیامبر صلوات الله علیه و آله (مانند یوم المرحمة و ...) و برخی کنشهای ائمه و اولیای دین علیهم السلام، نقدهایی را وارد میکنند.
اینکه سختگیریهایی که در بدنه مدیریتی جمهوری اسلامی اعمال میشود همگی موجّه است یا نیست، مسالهی این یادداشت نیست اما اینکه اسلام دین رحمت است یا دین خشونت است یا گزینهی سومی وجود دارد، مساله این یادداشت است.
🖇در میان ادیان ، دین مسیح به دین رحمانی شهره شده است با این حال همین دین را هم خداوند در آیه 36 زخرف، دین حکمت معرقی کرده نه دین
رحمت (وَلَمَّا جَاءَ عِيسَىٰ بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ). پس آنچه که از همان دین هم به نام دین رحمانی شهره شده شهرتی است برای دین تحریف شده مسیحیت نه مسیحیت نابی که عیسی علیه السلام از سوی خداوند آورده بود!
🔗اسلام نیز نه دین رحمت است نه دین خشونت، یعنی نه رحمت و مهربانی را به عنوان سازوکاری برای همه شرایط و همه ظروف زمانی و مکانی پیشنهاد میکند و نه خشونت و سختگیری را همیشه تأیید میکند. آنچه اسلام به عنوان سازوکار مدیریتی و تدبیر و تمشیت ارائه میکند حکمت در حکمرانی است . بنابراین رحمت و مهربانی در اسلام باید حکیمانه باشد چنانکه سختگیری وخشونت نیز باید حکیمانه باشد.
.
#با_معارف_نهج البلاغه 228
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵میشل کعدی؛ جرج جرداقی دیگر
میشل کعدی کشیش و استاد دانشگاه بیروت معتقد است علی علیه السلام حتی برای لحظهای از شخصیت مسیح پیامبر دور نشده است!
🔗جملهای که همیشه کعدی تکرار میکرد این بود: « "لولا الامام علي لما كان للإسلام أیّ وجود على الارض: اگر امام علی نبود هیچ اثری از اسلام بر روی زمین نبود»
او میگوید: پدرم مهمترین و مؤثرترین عامل در تشویق من برای نگارش رسالهی دکترا درباره امیرالمؤمنین علیه السلام بود.پدر آنقدر با نهج البلاغه مانوس بود که به من اصرار میکرد بعد از اتمام مرحله کارشناسی ارشد، باید به فکر نگارش رساله دکترا درباره علی علیه السلام باشم. با این حال این کار برای من دشوارترین کار بود چون علی علیه السلام شخصیتی بزرگ و دریایی عمیق بود که ورود به آن کار سادهای نبود. و با اینکه نگارش هیچ رسالهای بیش از سه سال طول نمیکشد، نگارش رساله من درباره امام علی علیه السلام پنج سال طول کشید. من وقتی با واتیکان برای کسب مجوز نگارش چنین رسالهای مکاتبه کردم جواب نامهام در مدت 48ساعت به دستم رسید در حالیکه پاسخ به نامههای ما معمولا شش ماه طول میکشید!
پ ن:
میشل کعدی یکی از ادیبان عربمسیحی عاشق علی علیه السلام بود، که چند سال پیش درگذشت. نسل ادیبان عربـمسیحی که شیفته امیرالمؤمنین علیه السلام شده بودند، خدا کند که منقرض نشود. نقش عالمان بزرگی مانند آیتالله بروجردی ره و آیتالله خامنهای دام ظله در تشویق اندیشمندان مسیحی علاقمند به امیرالمؤمنین و جهتدهی به تحقیقات آنان نقش قابل ستایشی است. همین میشل کعدی کتاب «الامام زین العابدین و الفکر المسیحی» را با پیشنهاد آیتالله خامنهای نوشت.
#با_شیفتگان_نهج 59
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵چرا به مداحان پول میدهیم؟
#پول_دادن_به_مداحان در عصر اهل بیت علیهم السلام
در عصر اهل بیت علیهم السلام انتشار فضائل و مناقب ایشان از طریق رسانه بسیار فراگیر و پرنفوذی به نام شعر انجام میگرفت. مداح در حقیقت همان شاعر بود که شعرش را با احساس و رقتبرانگیز میخواند. (ن ک: وسائل ج 10 ص 465) اهل بیت به این مداحان/شاعران صله میدادند.
اتفاقا این مداحان/شاعران معمولا دارای دیدگاههای اعتقادی و سیاسی و اعتراضی بودند و چون انتشار مناقب اهل بیت ع را بخشی از رسالت و وظیفه سیاسی - اجتماعی خود میدانستند، معمولا از قبول این صلهها خودداری میکردند اما باز هم اهل بیت در اعطای صله پافشاری میکردند. این نمونه ها را ببینید:
🔹#فرزدق، قصیدهی میمیهی معروف خود را فی البداهه و در موسم حج (بزرگترین و متنوّعترین گردهمایی مسلمانان) در برابر توهین کوچکی که به امام سجاد علیه السلام روا شده بود، خواند و به خاطر سرودن آن میمیه به زندان افتاد. حتّی محبوس بودن فرزدق نیز مانع از اعطای صله نشد #امام_سجاد علیه السلام دوازده هزار سکه به او صله دادند و فرمودند اگر داشتم، بیش از این میدادم! فرزدق ـ اما ـ پول را برگرداند. امام باز هم پول را برایش فرستادند و فرمودند: ما اهل بیت وقتی چیزی را دادیم دیگر پس نمیگیریم»
🔹خواهر امام سجاد (#فاطمه_بنت_الحسین) علیهم السلام سیهزار دینار همراه با یک مرکب در یک مجلس به #کمیت صله داد! کمیت با اینکه معمولا صلهها را پس میداد ولی این بار هر چه خواست آن را پس بدهد ایشان قبول نکرد. (الغدیر ج 2 ص 234)
🔸#امام_رضا علیه السلام وقتی مدیحه ابونواس را شنیدند از غلامشان پرسیدند چقدر پول نزد تو هست؟ گفت: سیصد دینار. حضرت فرمودند همه را به ابونواس بده. غلام هم پول را به #ابونواس داد سپس از مرکبشان پیاده شدند و فرمودند: ممکن است این [سیصد دینار] را کم بپندارد این مرکب را هم به او بده! (عیون اخبار الرضا ج 2 ص 143).
✍️رسم جالب دیگری که وجود داشت این بود که اهل بیت علیهم السلام وقتی میخواستند به یک مداح/شاعر صله بدهند، گاهی خودشان مستقلا میدادند گاه به همه اعضای خاندانشان دستور میدادند که در صله دادن سهیم شوند.
🔸#امام_باقر علیه السلام از همه اهل بیتشان پول جمع کردند تا مبلغ صدهزار درهم فراهم و به کمیت اعطا کنند اما کمیت فقط پیراهنی برای تبرک از حضرت قبول کرد و پول را برگرداند (الغدیر ج 2 ص 223)
🔹#عبدالله_بن_حسن با شنیدن شعری که کمیت سروده بود، سند یک مزرعه را که چهارهزار دینار میارزید به کمیت داد اما او نپذیرفت. عبدالله آنقدر اصرار کرد که ناچار شد بپذیرد ولی باز هم پس از چند روز برگشت و با لطیفة الحیل خاصی سند را پس داد. عبدالله در بین بنیهاشم گشت و از زنان و مردان پول و زیورآلات جمع کرد و به کمیت داد ولی بازهم نپذیرفت (الغدیر ج 2 ص 222)
🔹 بار دیگری هم حضرت باقر علیه السلام چهارصد هزار درهم را از خودش و خاندانش جمع کرد تا به کمیت اعطا کند اما باز هم کمیت نپذیرفت. (همان)
🔸#امام_رضا علیه السلام وقتی در طوس قصیدهی تائیه زیبا و سوزناک #دعبل را شنیدند، دههزار درهم از سکهای که به اسم خودشان ضرب شده بود به دعبل دادند سپس اهل بیتشان را نیز امر کردند که به دعبل صله بدهند. خادم، صله خانواده را نیز جمع کردو به دعبل داد. (الغدیر ج 2 ص 411)
📝ظاهراً سهیم کردن خاندان، در صله دادن به شاعران جنبه تربیتی داشته است وگرنه اهل بیت حتی اگر هم خودشان پول نداشتند باز هم برای صله دادن به مداحان راههای دیگری غیر از مراجعه به خاندان وجود داشت.
🔹با این حال ذکر این نکته نیز مهم است که مداحان و مرثیهسرایان اهل بیت رفتارهای متفاوتی داشتند برخی مانند کمیت بودند. اهل صله گرفتن نبودند. به سختی میشد به آنها صله داد. برخی دیگر هم صله را راحتتر قبول میکردند ولی همه آنها این صفات را داشتند که؛
اولا برای صله گرفتن مداحی نمیکردند.
ثانیا هیچ گاه از قبل برای مداحی نرخی را معیّن نمیکردند و به مقام معنوی و ثواب اخروی مداح اهل بیت بودن دلخوشتر بودند.
#مناسبتی، شماره ۲۷
http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵چر امام حسین علیه السلام در کربلا چاه آبی حفر نکرد؟
این پرسش، پرسشی است که بسیاری از کاربران فضای مجازی با آن مواجه میشوند. واقعیت این است که دستور بستن آب در روز هشتم محرم، تصمیم میدانی فرماندهان جنگ (شمر و عمر سعد و ...) نبود بلکه فرمان شخص عبیدالله بود که گمان میکرد اما حسین علیه السلام زیر فشار تشنگی بیعت خواهد کرد!!
در برخی منابع آمده است که حضرت ابیعبدالله علیه السلام، در روز هشتم در پشت خیمهگاه چاه کمعمقی حفر کردند و آبی مانند آب چشمه هم به دست آمد و همراهان امام آب نوشیدند اما بعد از آن، دو اتفاق افتاد:
1) نخست اینکه ، چشمه آب در زمین فرو رفت و ناپدید شد(حفر فنبعت له عين ماء عذب فشربوا ثم غارت العين و لم ير لها أثر) (مقتل مقرم ص 209).
2) دوم آنکه خبر به فرماندهان سپاه مقابل رسید و به تدریج خبر تا قرارگاه عبیدالله در کوفه نیز رسید و عبیدالله ملعون بیدرنگ در نامهای به عمرسعد نوشت: «شنیدهام حسین چاه حفر میکند و برای یارانش آب به دست میآورد. به محضی که نامهام به دستت رسید، با همه توانت او را از حفر چاه باز بدار و بر او تنگ بگیر و اجازه نده حتی قطرهای آب بنوشند!..» چنین بود که عمر سعد جلوی حفر چاه را گرفت. (مقتل خوارزمی، ج 1 ص 346)
پ ن:
📚 مقتل خوارزمی: بلغ ذلك إلى عبيد اللّه فكتب إلى عمر بن سعد: بلغني أن الحسين يحفر الآبار، و يصيب الماء، فيشرب هو و أصحابه، فانظر إذا ورد عليك كتابي هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت، و ضيّق عليهم و لا تدعهم أن يذوقوا من الماء قطرة، و افعل بهم كما فعلوا بالزكي عثمان، و السلام.
#مناسبتی، شماره 73
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
#مناسبتی
امام سجاد ع امام شجاع شیعیان
مسعودی در اثبات الوصیة نقل کرده است که در هنگام ورود امام سجاد ع به شام وقتی یزید (لعنه الله) از او پرسید: [واقعه را] چگونه دیدی؟ امام در پاسخ فرمود: همان چیزی را دیدم که خدای عز و جل پیش از آفرینش آسمانها و زمین مقدر کرده بود. یزید که از پاسخ امام ع به شدت عصبانی شده بود با ندیمانش مشورتی کرد به او پیشنهاد دادند که امام را به شهادت برساند! امام (ع) با شجاعتی که نظیرش جز در خاندان پیامبر دیده نمیشود حمد الاهی را به جای آورد و فرمود: این مشاورانت مشاورهای به تو دادند که با مشاورهی مشاوران فرعون ـ وقتی فرعون با آنان برای قتل موسی مشاوره کرد ـ تفاوت داشت، آنان به فرعون پیشنهاد دیگری دادند «أرجِه و أخَاهُ» (الاعراف : 111) البته تفاوتی که بین این دو مشاوره وجود دارد، دلیل مهمی دارد!
یزید پرسید: دلیلش چیست؟
امام (ع) فرمود: «مشاوران فرعون مشاورانی پخته بودند اما اینان مشاورانی خام و نادان هستند [و نمیدانند که] پیامبران و پیامبرزادگان را فقط زنازادگان میکشند!» چنین بود که یزید از کشتن امام (ع) منصرف شد و دستور داد امام را از مجلسش بیرون برند.
دونکته👇👇
👈نکته اول) شجاعت امام: مورخان گفتهاند یزید با استنطاق امام ع میخواست برای قتل امام ع بهانهای پیدا کند (الدعوات راوندی ص 61) در چنین وضعیت ترسناکی حاضرجوابی شجاعانه امام ع نه تنها کاهش نمییافت بلکه چنان شکوه و جلوهای یافته بود که یزید را عصبانی و عاجز و سردرگم میکرد و انسان را به یاد شجاعت هاشمیان از بدر و احد و صفین تا کربلا میانداخت. این شجاعت از جنس همان شجاعت حمزه و علی و ... است.
👈نکته دوم) امام ع با هنر گفتاری خود، در آنجا که به صورت مبهمی فرمودند: «تفاوت نظر مشاوران تو و مشاوران فرعون یک دلیل مهم دارد» علم خودشان را در مقابل جهل شامیان نشاندند تا شامیان ناچار شوند ذلت تعلّم از اسیر جنگی خودشان را بر خودشان هموار کنند و از امام ع سوال علمی خود را بپرسند.
اتفاقا خود یزید اولین کسی بود که به دام افتاد و این سوال را پرسید و غافل شد که پرسیدن پرسش از علی بن الحسین ع اقرار به دانشمندی و مرجعیت علمی او است! چنین بود که حضرا توانستند موقعیت خود را از موقعیت یک اسیر جنگی به موقعیت «مرجع علمی شامیان» تغییر دهند.
#مناسبتی شماره 5
#امام_سجاد ع
#شجاعت_امام_سجاد
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز ماندگاری سخنان علی علیه السلام چیست؟
بسم الله
🔵بخیل از فقر میگریزد یا از دارایی؟ (گفتاری از استاد شهید مطهری)
عَجِبْتُ لِلْبَخیلِ یسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذی مِنْهُ هَرَبَ وَ یفوتُهُ الْغِنَی الَّذی إیاهُ طَلَبَ، فَیعیشُ فِی الدُّنْیا عَیشَ الْفُقَراءِ وَ یحاسَبُ فِی الْاخِرَةِ حِسابَ الْاغْنِیاءِ» (#حکمت_121)
میفرماید من تعجب میکنم از این آدمهای مُمسِک که [گمان میکنند] از فقر فرار میکنند به سوی غنا ولی در عمل از غنا فرار میکنند و خودشان را به دامن فقر میاندازند!
چرا؟ برای اینکه اصلا [مگر] فقر و غنا معنایش چیست؟ فقیر یعنی آن که ندارد که بخورد و بپوشد، و غنی یعنی آن که دارد که بخورد و بپوشد. فرقشان در این است که آن میخورد و میپوشد، این نمیخورد و نمیپوشد. اگر بنا بشود که انسان پول را جمع کند که در آخر نخورد و نپوشد پس پول را در واقع برای فقر جمع میکند نه برای غنا. درست است، پیش خودش خیال میکند یک عمر لباس کهنه میپوشد برای اینکه یک وقتی خدای نکرده لباس کهنه نپوشد، یا یک عمر نان و پیاز میخورد که یک روزی فقیر نشود که بخواهد نان و پیاز بخورد. این است که در دنیا مانند فقرا زندگی میکند ولی در قیامت باید حساب اغنیا را پس بدهد.
📚مطهری، فلسفۀ تاریخ، ج2، ص132
#قدرت_انگاره
#با_معارف_نهج البلاغه 229
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵ترجمه «یعودون به علیک»
وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ #نامه_53
سید علیخان مدنی در الطراز نوشته است: عاد عليه بمَعرُوفهِ: أَفضَلَ، و الاسم: العائِدَةُ .(الطراز، 6/112 )
بنابراین کلمه «عاد علیه بمعروفه» یعنی بزرگوارانه به او بخشید. با این وصف، تعبیر «یعودون به علیک» معنای بسیار زیبایی دارد اما بسیاری از مترجمان آن را درست ترجمه نکردهاند.
🔻ترجمه متن:
نبايد سبك ساختن سنگينى بار مؤدیان مالیاتی بر تو گران بيايد زيرا تخفيفى كه به آنها میدهی اندوخته اى است كه آنها این ذخیره را در آبادى شهرهایت و آراستن دولتت بزرگوارانه به تو باز مىگردانند.
👈پ ن:
در نگره امیرالمؤمنین علیه السلام، رضایت مردم و مؤدیان مالیاتی اهمیت زیادی دارد. کاش برنامهریزان مالیاتی کشور با این نگره آشنا باشند!
#با_مترجمان_نهج، شماره 75
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵معاویه و اهل تسنن
بیش از نیمی از مسلمانان جهان را حنفیهای سنّی تشکیل میدهند که ابوحنیفه را امام خود میدانند. ابوحنیفه بیش از پنجاه سال از عمرش را در عصر حکمرانی بنیامیه سپری کرد و با بنیامیه بویژه شخص معاویه مخالف بود.
🔻او در دوگانه علوی ـ اموی از موضع علی بن ابیطالب دفاع میکرد و معتقد بود هیچ کس با علی نجنگیده مگر آنکه حق با علی بوده است. آروز میکرد که کاش در صفین بودم و به سپاه علی میپیوستم و با معاویه مبارزه میکردم! در پاسخ به سؤالی درباره جنگ صفین گفته است: «خونهای لشکریان معاویه، شمشیرهای ما را تطهیر کرد، پس چرا زبانهایمان را با بازگویی فضاحتها و رسواییهای آنان، تطهیر نکنیم»؟!
او از فرزند معاویه نیز بیزار بود و برای شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش اشک میریخت. حنفیان هنوز با تأسّی به او است که برای ابیعبداللهع عزاداری میکنند (کتاب النقض عبدالجلیل قزوینی ص401 و 402.) و یکی از نخستین مقتلهای عاشورایی در زبان فارسی (روضة الشهداء) را عالم سنّی حنفی، ملاحسین کاشفی نوشته است!
🔻از قیامهایی که علیه بنیامیه شکل میگرفت حمایت میکرد. قیام زیدبن علی علیه بنیامیه را به جنگ پیامبر بامشرکان بدر تشبیه میکرد و دههزار درهم به انقلاب زید کمک کرد تا در مبارزه بر علیه دودمان معاویه مورد استفاده قرار بگیرد! آنقدر از دودمان معاویه بیزار بود که تصمیم داشت به قیام زید بپیوندد اما چون امانتهای مردم در نزد او بود و از نظر فقهی معتقد بود هر کس زیر بار امانت مردم بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، نتوانست به قیام زید بپیوندد! برای شهادت زید میگریست! در قیام یحیی بن زید بر علیه بنیامیه نیز، آشکارا مردم را به یاری او فرا میخواند.
👈امویان برای جذب او منصب قضا را به او پیشنهاد کردند اما وقتی با امتناع او مواجه شدند، او را زندانی کرده و یکصد تازیانه به او زدند! جلاد آنقدر ابوحنیفه را زده بود که وقتی نزد حاکم رفت، به او گفت ابو حنیفه مرد! (إن الرجل میّت) آثار شکنجه و داغ و شلاق آنچنان بر چهره ابوحنیفه وجود داشته، که احمد حنبل هرگاه به یاد آن فاجعه میافتاد میگریست!
پ ن:
البته دیدگاه ابی حنیفه، از نظر سیاسی و کلامی (امامت و خلافت اسلامی) با دیدگاه زبدیه مطابق است؛ یعنی ضمن پذیرش خلافت خلفای راشد و اعتقاد به افضلیت امام علی ع نسبت به عثمان، پس از ایشان خلافت معاویه را قبول نداشت و به امامت و خلافت امام حسن مجتبی ع معتقد بود و بعد از ان حضرت نیز امامت و خلافت را حق فرزندان فاطمه می دانست. با این حال وی برای خود استقلال در نظریه پردازی قائل بوده است و نمی توان وی را در اندیشه های فقهی و کلامی اش تابع اهل بیت ع دانست.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
📚مناقب الامام الاعظم ابیحنیفه، مکی
📚ابوحنیفه حیاته و عصره، محمد ابوزهرة
📚جایگاه اهل بیت علیه السلام از دیدگاه ابوحنیفه (پایان نامه)، محمدشفق خواتی.
#مناسبتی، شماره 74
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅رفتار درس آموز حضرت سجاد سلام الله علیه.
❓چرا همایشها و هماهنگیها و جمعبندی ها و ... به جایی نمیرسد؟
🙈دقیقا چه چیزی کم داریم؟
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵برشی از گفتگوی معاویه با زنی به نام دارمیه
معاویه: چرا علی را دوست داری و از من بیزاری؟ و فرمان او را گردن مینهادی و با من دشمنی میکنی؟
دارمیه: میشود از جواب این سوال معافم بکنی؟
معاویه: نه باید پاسخ دهی.
دارمیه: حالا که باید پاسخ بدهم، پس بدانکه من علی را به خاطر عدالتورزی در میان رعیت و تقسیم مساوی بیت المال دوست دارم و از تو بیزارم به خاطر آنکه برای جانشینی پیامبر با کسی جنگیدی که شایسته این جایگاه بود و چیزی را دنبال میکردی که شایستهاش نبودی، ولایت علی را پذیرفتم چرا که پیامبر او را به ولایت بر مسلمین گماشته بود، بینوایان را دوست داشت، دینداران را بزرگ میداشت و از تو نافرمانی میکنم چرا که خونریزی بیرحم هستی، در قضاوت ظلم میکنی و در حکمرانی تابع نفست هستی.
در اینجا معاویه دشنام زشتی به دارمیه داد و دارمیه هم دشنام را به مادرش هند برگرداند! بعد معاویه دوباره فضا را تلطیف کرد و از او پرسید: علی را از نزدیک دیده بودی؟
دارمیه: آری به خدا سوگند.
معاویه: علی چگونه مردی بود؟
دارمیه: پادشاهی که تو را فریفته است هرگز او را نفریفته بود و نعمتهای خداوند که تو را از خداپرستی بازداشته او را بازنداشته بود.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
📚بلاغات النساء ص 72/ العقد الفرید 1/162 الغدیر 10/204
#مناسبتی، شماره75
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a