بسم الله
🔵سنجهای برای تشخیص برداشت صحیح از اسلام
به مناسبت 🌹مبعث🌹 پیامبر صلی الله علیه و آله
📢ثمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِينُ اللَّهِ الَّذِي اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَيْنِهِ وَ أَصْفَاهُ خِيَرَةَ خَلْقِهِ وَ أَقَامَ دَعَائِمَهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ أَذَلَّ الْأَدْيَانَ بِعِزَّتِهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ وَ أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِكَرَامَتِهِ وَ خَذَلَ مُحَادِّيهِ بِنَصْرِهِ ... #خطبه_198
این اسلام همان دینی است که خداوند برای خودش آن را برگزید، آن را با عنایت ویژه خویش پرورش داد، آن را برترین مخلوقش اختصاص داد، پایههای آن را بر محبت خودش بنا کرد، دینهای دیگر را با عزت این دین ذلیل کرد، آیینهای دیگر را با بلندی این دین به زیر کشید، دشمنان این دین را با ارجمندی این دین پست کرد و دشمنان آن را با یاری خودش مغلوب کرد ...
🔹در این بخش از خطبه،معیار دقیقی وجود دارد. ظاهرا خداوند در این دین این شاخصها را قرار داده است؛
اولابه این دین عزتی داده که ادیان دیگر را به ذلت میکشاند (أَذَلَّ الْأَدْيَانَ بِعِزَّتِهِ)،
ثانیا به این دین بلندمرتبگی خاصی داده که آیینهای دیگر را فرومینشاند (وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ)
ثالثا کرامتش را به گونهای آفریده که دشمنان خودش را از چشمها میاندازد (أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِكَرَامَتِهِ)
البته خداوند دشمنان چنین دینی را مغلوب خواهد کرد (خَذَلَ مُحَادِّيهِ بِنَصْرِهِ).
🔸پس قرائتی که از اسلام داریم باید قرائت عزتمندانه باشد (نه ذلیلانه)، قرائتی توأم با عظمت باشد (نه حقارت)، قرائتی توأم با کرامت باشد که دشمنان آن خود به خود از چشمها بیافتند چنانکه منکران خورشید خود به خود منزوی میشوند.
👌 قرائتی از اسلام که مشتمل بر این شاخصها (عزتی دشمن ذلیلکن، عظمتی رقیبافکن، کرامتی که دشمنانش خود به خود خوار و منزوی شوند) باشد، همان قرائتی است که #امام_خمینی در #جمهوری_اسلامی_ایران بنیان نهاد و آیت الله #خامنه_ای رهبری معظم انقلاب نیز ادامه دادند و باید پابرجا بماند.
#مناسبتی، شماره18
@banahjolbalaghe
سم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 23
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#خطبه_221: «وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا»
(و از آنچه باقى گذاردهاند بهره میبرید)
🔷عنصر زیباشناختی: استعاره تصریحیه ترتعون از بهرهمندی.
✍️توضیح آنکه معنای حقیقی «رَتَعَ»، چریدن حیوان است از هر آنچه میخواهد. حیوان در چَرا، بدون توجه به حقوق دیگران و از هر چه بیابد فقط به دنبال سیر کردن شکم خویش است. برخی مردم نیز از هر آنچه گذشتگان بجای گذاشتهاند بهره میبرند بدون آنکه حقوق دیگران و در رأس همه، حق خداوند را رعایت نمایند.
🔸چریدن از سوی دیگر حیوانی را که مشغول چریدن است، از وجود شکارچی غافل میکند لذا حیوانی که مشغول چریدن است به راحتی گرفتار میشود. انسان نیز مورد تعقیب شکارگری به نام مرگ است (طرید الموت #نامه_31) و پرداختن به لذات دنیا او را از در کمین بودن صیاد غافل میکند و در همان بی خبری به کام مرگ فرو می رود.
◀️نکات:
1️⃣ فعل «رَتَع» زمانی برای انسان استعاره آورده میشود که خوردن فراوان مد نظر باشد (مفرادت #راغب) لذا اصل بهرهمندی از طبیعت مورد نهی این روایت نیست بلکه مسأله در زیاده خواهی و تکاثری است که در ابتدای خطبه نیز بدان اشاره شده است. همین تکاثر است که غفلتزا است.
2️⃣ فعل «رَتَع» در جایی به کار میرود که گیاهان سرسبز فراوانی وجود داشته باشد(معجم مقاییس اللغه) و شاید کاربرد «رتع» در اینجا اشاره لطیفی به "کثرت زرق و برق دنیا" و فریبندگی آن نیز داشته باشد که انسان را به خود مشغول میکند.
3️⃣ «ترتعون» #فعل_مضارع است و دلالت بر #استمرار دارد. این استمرار غفلت تا جایی پیش می رود که مرگ فرا رسیده، میان انسان و توبه جدایی می اندازد. (اذا قد اهلکتَ نفسَک #نامه_31)
4️⃣درست است که همه مردم گرفتار چنین غفلتی نیستند لکن بیشتر مردم غافل اند و همین غفلت اکثری موجب شده است که حضرت تعبیر «ترتعون» را خطاب به همه انسانها به کار ببرند وگرنه معلوم است که برخی انسانها مصداق تعبیر «ترتعون» نیستند.
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝یادداشت یک خواننده
👈درباره پست #با_مترجمان_نهج، شماره26
یکی از خوانندگان کانال (آقای محمدمهدی شاه آبادی) برایمان نوشته اند:⏬
🔸در پست شماره ۲۶ قاضی کبر و فخر حاکم را #افکار_عمومی دانسته اید در حالی که امام علیه السلام می فرمایند: صالح الناس نه کل الناس و این تفاوت مهمی است که در اسلام در هر امری نظر صاحب نظران آن فن معتبر است و در امور اخلاقی نیز حتی اگر وجهه عمومی داشته باشد باز نظر قابل اعتنا، نظر مردم صالح است نه الزاما همه مردم.
بنده برایشان نوشتم:⏬
عبارت حضرت دقیقا این است:
إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ.
تعبیر «عند صالح الناس» بر «أن یظن» مقدم شده بنابراین به گمان این حقیر نمیتواند «یظن» ر امقید کند. بلکه تنها بیان میکند که از نظر انسانهای صالح سخیف ترین حالت یک والی چیست؟
بله اگر کلمه «عند صالح الناس» بعد از أن مصدری واقع شده بود میتوانستیم برداشت مورد اشاره حضرت عالی را داشته باشیم. اتفاقا به نظر من هم راجح آن بود که مراد امام علیه السلام همین مطلب مورد اشاره شما باشد ولی چه کار میتوانم بکنم وقتی عبارت چنین دلالتی ندارد؟
🔸ایشان متقابلا نوشتند: ⏬
با توجه به ادامه خطبه و اینکه خطاب حضرت به عموم مردم است، سخن شما تأیید می شود.
همین می تواند دلیلی باشد بر اینکه عموم مردم نسبت به برخی رذایل اخلاقی ادراک فی الجمله درستی دارند. هر چند جای کار برای بررسی ادله دیگر و دلالت های آن باز است و فکر کنم [اگر ادله دیگر هم دیده شود] بحث مفیدی هم خواهد بود.
از بذل محبت ایشان متشکرم بویژه اینکه یکی از خطاهای ویرایشی کانال را نیز به بنده تذکر داده بودند🌹🌹
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 19
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 20
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
جرداق می نویسد:
« على (ع) از تمام وسايلى كه او را بين سخنوران به اين موقعيت نائل گردانيد برخوردار بود. او در محيطى كه فطرت سالم بر آن حكومت ميكرد پرورش يافته بود و با داناترين مردم يعنى با حضرت محمد (ص) زندگى ميكرد... اما هوشيارى و فراست عميق على(ع) در هر جملهاى از جملات نهج البلاغه بصورت يك عمل بزرگ نمودار است. اين فراستى زنده، توانمند، گسترده و عميق است كه به صورت يك عمل در موضوعى كاملا گسترده كه تمام جوانب آن ملاحظه شده جلوه ميكند...
اتصال و انسجام سخنان على «ع» كه در نهج البلاغه بطور آشكار مشهود است، و هم چنين ارتباط بين انديشهها به طرزى كه هر انديشهاى نتيجهى فكر سابق و منشاء پيدايش انديشهى بعدى باشد، نشانهى فراست بىمانند على «ع» است...
هر كلمهاى از كلمات نهج البلاغه، خواننده را به دقت و تأمل وادار ميكند و هر جملهاى از جملاتش جهانى از معنى در برابر ديدگان او مجسم مىنمايد.
(بخشىاززيبايىهاىنهجالبلاغه، صفحهى 25)
#جرج_جرداق
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره26
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_وضع
📢«وَ إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ.» #خطبه_216
در نزد مردم صالح یکی از سخيفترين اوصاف واليان اين است كه دوستدار فخر پنداشته شوند و کنشهای آنان حمل بر تکبر شود.
✍️در این عبارت، کلمه «یظنّ» و کلمه «یوضع» هر دو مجهول هستند. امام علیه السلام خواستهاند دو شاخص مهم برای تشخیص سخیفترین حالت حاکمان ارائه کنند یکی از این دو شاخص این است که شیفته فخر پنداشته شوند (يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْر) و دیگری آنکه امر آنان را حمل بر تکبر شود(يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر).
🔸مجهول شدن این دو فعل باعث شده است که بگوییم درک کننده هر دو ضابطه، #افکار_عمومی است. یعنی اگر افکار عمومی والی را شیفته فخر دانست و امر او را حمل بر تکبر کرد، والی دچار سخیفترین صفت شده است.
روشن است که کلمه «وضع» در این جا با «علی» متعدی شده و باید مانند سخن معروف امام علیه السلام در #کافی که فرمودهاند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلى أَحْسَنِه» (امور برادرت را بر بهترین وجهش حمل کن) معنا شود.
😯با این حال یکی از مترجمان، عبارت نهج البلاغه را چنین ترجمه کرده است: «از سخيفترين حالات واليان در نزد مردم صالح اين است كه مردم پندارند كه آنان دوستدار فخر و مباهاتاند و "بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند".»
تعبیر «بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند» معادل مناسبی برای عبارت « يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر» نیست چون اولا مجهولیت عبارت که حامل معنای مهمی (ارجاع داوری به افکار عمومی) بود ملاحظه نشده و دیگر آنکه کلمه «وضع» درست معنا نشده است.
مترجمان دیگر نیز غالبا این دو اشکال را دارند.
#فعل_مجهول
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 21
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
🔷برشی از بیانات آیت الله #جوادی_آملی در درس اخلاق (پنجشنبه 1396/2/7):
📢انقلابيبودن با سفارش و موعظه حل نميشود. ... انقلاب, حداقل يك علم قويّ غني مثل نهجالبلاغه میخواهد، نهجالبلاغه يك علم جانگيري دارد ولي آن مقداري كه براي اداره كشور كافي باشد اين مقدار را ميتوان از آن استنباط كرد .
اگر كسي بخواهد انقلابي باشد بايد جريان سقيفه را كاملاً بداند، جنگ جمل را بداند، [باید بداند که] چه طور عليبنابيطالب را با آن عظمت و جمال و جلال علمي كه داشت خانهنشين كردند؟! امروز كه دشمن نفوذيتر و آگاهتر است و سياستبازتر و خطرناكتر است...
◀️ تا #نهج_البلاغه روشن نشود، [تا نهج البلاغه] مثل كفايه درسي نشود, [تا] مثل رسائل درسي نشود، [تا] انسان راز و رمز بيگانهها را نفهمد...نه حوزه انقلابي ميشود نه دانشگاه....
◀️درسهای [نهج البلاغه] خواندني نيست؟! حوزه و دانشگاه كه از اينها خبر ندارند! حداكثر خبري كه حوزه و دانشگاه از نهجالبلاغه [شاید] داشته باشند همان كلمات قصار است و چند جمله نصيحت! [اما خبر ندارند که] چه طور ميشود حرف صديقه كبرا را كسي گوش ندهد و حرف عايشه را گوش بدهد؟! چه طور ميشود عليبنابيطالب را كنار بگذارد و عثمان را مطرح كند؟!
لینک کامل خبر در این جا⏬
http://hawzahnews.com/detail/News/414223
#تدریس_نهج_البلاغه
#نهج_البلاغه_در_حوزه
#نهج_البلاغه_و_بصیرت
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝یادداشت یک خواننده
👈درباره پست #با_معارف_نهج، شماره 28
آقای دکتر غلامرضا بهنام (از خوانندگان کانال)، برایم نوشته اند:
🌹باسلام. درباره #با_معارف_نهج، شماره 28 (مسجد تراز اسلامی)
دوستی، واژه« فتنه »در جمله «ولا تکونوا فتّانین» را به گمراهی معنا کرده بودند. به نظرم معنای بهتری میتوان برای آن یافت. با توجّه به آن که زمخشری در «اساس البلاغة» آورده است: « وکلّ شیئٍ أُدخل فی النّارفقد فُتِن»؛پس میتوان فتنه را به معنای گداختگی و سوزاندن دانست واین چنین ترجمه کرد: و با طولانی کردن نماز، مردم را نگدازید.(آزار ندهید). 🌹
با این حال در احتمال آقای بهنام، #کلمه_فتان به معنای مجازی اش حمل شده (بویژه اینکه اساس البلاغه کتابی است که معانی مجازی کلمات را تبیین میکند) به نظر بنده میرسد که اگر فتان را به معنای مجازی اش حمل نکنیم بهتر باشد.
🌹از لطف و دقت آقای بهنام تشکر میکنم.🌹
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 21
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝یادداشت یک خواننده
👈درباره پست #با_معارف_نهج، شماره 28
آقای محمدمهدی شاه آبادی (از خوانندگان کانال)، برایم نوشته اند:
سلام علیکم
درباره همان پستی که درباره مسجد آوردید فکر میکنم معنای مناسب تر برای کلمه «فتانین» با توجه به #سیاق قبل آن که درباره رعایت حال اضعف مأمومین بوده، معنای آزار دادن و به سختی انداختن شدید باشد. همان طور که در قرآن نیز #کلمه_فتان به معنای شکنجه استعمال شده است:⏬
(إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ)
[سوره البروج 10]
(ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ)
[سوره النحل 110]
(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ ۚ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ)
[سوره العنكبوت 10]
(يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ * ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ)
[سوره الذاريات 13 - 14]
(وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا)
[سوره النساء 101]
(فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ)
[سوره يونس 83]
(ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ)
[سوره النحل 110]
🌹از لطف و دقت آقای شاه آبادی تشکر میکنم.🌹
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 22
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره27
🌾🌺💐🌺🍃
🔵#کلمه_ملة ، شماره 1
إلی أن بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) ... وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ #خطبه_1
تا اینکه خداوند سبحان محمد صلی الله علیه و آله را به عنوان رسول الله برانگیخت... درحالی که اهل زمین در آن روز [دارای] آیینهای از هم گسسته و علائق گوناگونی بودند.
✍️#کلمه_ملة در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. (اتبع ملة ابراهیم حنیفا). در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار میرفت (فخرالدین عراقی میگوید: به کدام مذهب است این به کدام ملت است این / که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟) اما در فارسی امروز این کلمه به معنای "گروهی از مردم یا قوم" به کار میرود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمیشود.
در زبان نهج البلاغه این کلمه چند بار به کار رفته که متاسفانه برخی مترجمان آن را به همان ملت فارسی (گروهی از مردم) برگرداندهاند.
🔷در این عبارت نهج البلاغه نیز تعبیر «مللٌ متفرقةٌ» را نباید به معنای ملتهای پراکنده، اقوام پراکنده، گروه های پراکنده برگرداند.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 22
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
علامه #شوشتری در دیباچه کتاب #بهج_الصباغة (شرح نهج البلاغة) نوشته است:
عالمان اسلامی از شیعه و سنی، هر چند از صدر اول تا کنون در رشتههای مختلف دست به تالیف کتابهایی زدهاند لکن هیچ احدی نتوانسته است کتابی مانند کتاب سید رضی ره (نهج البلاغة) تالیف کند چون اهمیت یک کتاب به اندازه فایدهای است که میرساند و و ارزش یک کتاب به اندازه عوائدی است که میرساند و بعد از کتاب خدا هیچ کتابی در سودرسانی و عوائد به پایه این کتاب نمیرسد. این کتاب در زیبایی و شیوایی و مشتمل بودن بر نصایح و حکمتها، تالی قرآن است.
@banahjolbalaghe