eitaa logo
با نهج البلاغه
2.8هزار دنبال‌کننده
195 عکس
50 ویدیو
21 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 33 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 نشانی‌های حاکمان ناشایست امیرالمؤمنین علیه السلام با علم امامت، به مردم خبر داده بودند که در آینده حاکمان اموی بر جامعه چیره می‌شوند. در خلال این پیش‌گویی‌ها، حضرت به و شیوه‌های حکمرانی آنان نیز اشاراتی کرده‌اند. برخی از این صفات که ممکن است در حکمرانی‌های امروزی نیز یافت شود از این قرار است:👇 1️⃣فقط کسانی را زنده باقی خواهند گذاشت که یا برایشان مفید باشند (چاپلوسان حکومت) یا ضرری برایشان نداشته باشند (لَا يَتْرُكُوا مِنْكُمْ إِلَّا نَافِعاً لَهُمْ أَوْ غَيْرَ ضَائِرٍ بِهِم) 2️⃣مردم در بازستاندن حقشان از حکومت، مانند برده‌ای هستند که می‌خواهد حقش را از اربابش بازگیرد (لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّه) 3️⃣حکومت اسباب گمراهی مردم را به وجود می‌آورد بدون آنکه چراغ هدایتی باقی بگذارد (تَرِدُ عَلَيْكُمْ فِتْنَتُهُمْ ...لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدًى) @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 24 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «وَ انْتَظَرْنَا الْغِيَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَر» مانند قحطى زدگان كه چشم به راه بارانند در انتظار دگرگونى اوضاع بوديم عنصر زیباشناختی: ترکیب دو استعاره: یکی استعاره قطحی زدگان از مردم دور افتاده از امام معصوم و دیگری استعاره باران از امام. توضیح: در ایام خلافت خلفای سه‌گانه، حضرت امیر علیه السلام در انتظار روزی بودند که قدرت ظاهری به ایشان برگردد و حکومت عدل اسلامی را تشکیل بدهند. ایشان در این عبارت، آن را به انتظار قحطی زده‌ای تشبیه کرده است که در انتظار بارش باران است. وجه شبه: باران، منشأ برکات فراوان است و حیات مادی انسان وابسته به آن است همانگونه که حیات معنوی افراد در گرو ارتباط با امام معصوم (ع) است از همین رو است که «ماء معین» (آب گوارا) که در آیه 30 سوره مبارکه ملک آمده است، به (عجل الله تعالی فرجه) تطبیق شده است. نکته 1: رحمت امام معصوم منحصر در امور معنوی نیست بلکه او دنیای بشریت را نیز آباد خواهد کرد. نکته 2: این عبارت، به مهمترین شاخصه در اشاره دارد و آن، درک قحطی زدگی (اضطرار) است که در پی آن، عطش و اشتیاق به ظهور پدید خواهد آمد. جهان، قحطی زده‌ی دوری از امام خویشتن است لکن غفلت نمی‌گذارد این نیاز واجب تر از نان شب خویش را درک کنیم. (آب کم جو تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست) @banahjolbalaghe
بسم الله سلام بر همه خوانندگان گرامی کانال با نهج البلاغه در ایام پرهیجان تبلیغات انتخاباتی (که به فضل الاهی پیروزی چشمگیری برای مردم و نظام و رهبری رقم خورد) ترجیح دادیم کانال را به صورت نیمه تعطیل در بیاوریم. برخی خوانندگان محترم نیز از باب محبتی که به کلام امام علی علیه السلام دارند، به خاطر این حالت نیمه تعطیل، تذکراتی دادند . انشاالله از این هفته دوباره به برنامه های عادی کانال باز می گردیم.
بسم الله ، شماره 25 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ» (اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد) 🔷عنصر زیباشناختی: خودنقض‌گری در کلمه «ترکنوا» (شماره1) 👈در این عبارت عنصر «خودنقض‌گری» دو مرتبه به کار رفته که یکی از آنها در این پست (و دیگری در پست بعدی) بررسی خواهد شد. کلمه رکون (لا ترکنوا) به معنای تکیه دادن به چیزی یا اعتماد کردن به چیزی است. از این رو چیزی که مورد رکون قرار می‌گیرد باید دارای قوت و استحکام و استواری خاصی باشد تا قابلیت اعتماد و اتّکا را داشته باشد. در حالیکه جهالت، عدم علم است و عدم اصلاً چیزی نیست تا بخواهد دارای قوت باشد و تکیه‌گاه قرار گیرد. بنابراین در عبارت «لاترکنوا الی جهالتکم» اگر به معنای کلمه «ترکنوا» توجه شود به معنای تکیه کردن است اما وقتی به جهالت تعلق می‌گیرد معنای تکیه کردن را از دست می‌دهد. (با توجه به اینکه جهالت قابلیت تکیه را ندارد) یعنی هم تکیه کردن است (در پندار انسان) و تکیه کردن نیست (در واقع). 🔸در این عبارت کلمه‌ای با کلمه دیگر مخالف نیست (بنابراین نمی‌توان آن را تضاد نامید) بلکه قرینه‌ای وجود دارد که می‌گوید کلمه «ترکنوا» خودش با خودش مخالف است یعنی خودش خودش را نقض می‌کند! این ( ) یکی از زیباترین جلوه‌های ادبی است که در ادبیات مدرن، هم از نظر زیبایی و هم از نظر معناداری به آن توجه می‌شود. 🔹معنایی که با این خودنقض‌گری القا می‌شود شاید تقبیح و توبیخ این خطای انسان باشد که با جهالت زندگی می‌کند و گمان می‌کند که می‌شود به این جهالت تکیه کرد و با آن زیست! 👈نمونه‌اش هم همین بشرِ خودبنیادِ مدرن که به "جهالتی به نام بی‌خدایی" ( ) گمان می کند تکیه کرده است! @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره28 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 ، شماره 2 ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ ...أَذَلَّ الْأَدْيَانَ بِعِزَّتِهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِه... این [دین] اسلام با عزت خودش دینهای دیگر را ذلیل کرد و با بلندمرتبگی خودش آیینهای دیگر را به زیر کشاند... ✍️ چنانکه (در پست ،‌ شماره27 ) گذشت، در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار می‌رفت اما در فارسی امروز این کلمه به معنای «گروهی از مردم» یا «قوم» به کار می‌رود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمی‌شود. در این عبارت نهج البلاغه نیز کلمه «الملل» جمع کلمه «ملة» و به معنای «آیینها» است. برخی مترجمان نهج البلاغه این کلمه را در فارسی هم به معنای «ملت» برگردانده‌اند در حالی که کلمه ملت در فارسی امروز معنای «دین و آیین» را نمی‌رساند برخی دیگر از مترجمان نیز کلمه «ملل» را به معنای «امتها» معنا کرده‌اند! @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 23 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 سيد علی شاعر، نویسنده، و مترجم نهج البلاغه در نشست نقد ترجمه‌اش گفت: خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار حضرت علي(ع) هر يک بيان کننده ويژگي هاي شخصيتي امام علی عليه السلام همراه با نهايت زيبايي، ايجاز، فصاحت و بلاغت است به طوري که به اتفاق آرا ادبا و سخن شناسان بزرگ تاريخ، کلام او پس از کلام خداوند و پيامبر اکرم (ص) برترين کلام است. کلام ايشان همچنين به سجع نيز مزيّن بوده اما نکته‌اي که تاکنون در مورد کلام حضرت علي(عليه السلام) به آن اشاره نشده است، آن است که در سخن او سجع تابع معناست نه آنکه معنا تابع سجع سجع باشد. بدين معنا که حضرت علي(عليه السلام) بدون قرباني کردن معنا کلامش را به همراهي سجع بيان کرده و در تمام نهج البلاغه حتی يک مورد نيز نمي‌توان يافت که امام به خاطر رعايت سجع کلمه‌ي ديگري که از معنای مورد نظر دور باشد، به کار ببرد. به دليل همين ويژگي است که قبل از اينکه ره خطابه‌ها و نامه هاي را در يک مجموعه گردآوري کند، ادبيان و نويسندگان عرب آنها را از بر بودند. (لینک کامل خبر: http://www.irna.ir/fa/News/81938025) @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 26 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ» (اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد) 🔷عنصر زیباشناختی: خودنقض‌گری (شماره2) ✍️در معنای ، نوعی سکون و آرامش نهفته است(صحاح اللغة) در حقیقت رکون نوعی "اتکای آرام‌‌بخش" است. از سوی دیگر روشن است که آنچه انسان را به آرامش می رساند، جهل نیست بلکه دانایی است. جهل موجب آرامش نیست فقط موجب تشویش و اضطراب است. 🔸این تعبیر که انسان می‌خواهد از یک عنصر ضدآرامش (جهل) کسب آرامش کند، بسیار نغز و زیبایی است که در بعد زیباشناختی موجب التذاذ شنونده و در بعد معناداری موجب برانگیختن تأمل و تفکر او می‌شود. ◀️حضرت امیر(علیه السلام) با کاربست این پارادوکس معنادار شاید می‌خواهند انسان را متوجه مشکل پنهان و شگفت انگیزی ‌کنند که بدان مبتلا است اما از این ابتلا بی‌خبر است. این مشکل نیز همین است که انسان چنین می‌پندارد که با یک عنصر اضطراب‌آور و ضدآرامش (جهالت) به آرامش رسیده است! 📗این که انسان به چه مصیبتی گرفتار آمده است که در اوج اضطراب زندگی می‌کند ولی به صورت کاذبی احساس آرامش می‌کند، گرهی است که باید در مباحث گشوده شود. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره29 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 ، شماره 3 إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ اگر رنجی به او برسد از حدود دین‌داری دوری می‌گزیند. ✍️ چنانکه (در پست ،‌ شماره27 ) گذشت، در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار می‌رفت اما در فارسی امروز این کلمه به معنای «گروهی از مردم» یا «قوم» به کار می‌رود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمی‌شود. 🔹در این عبارت نهج البلاغه نیز کلمه «ملت» به کار رفته است. سیاق این عبارت به گونه‌ای است که اکثر مترجمان به اشتباه نیفتاده اند و کلمه «ملت» را به همان معنای دین و شریعت و ... برگردانده‌اند. با این حال دو اشکال در ترجمه‌ها روی داده است؛ 1️⃣مشکل نخست آنکه برخی مترجمان باز هم سعی کرده‌اند معنای فارسی ملت را در ترجمه‌ها بیاورند! مثلا یکی از آنها نوشته است: « چون رنجى به او رسد از راه "ملت اسلام" دورى گزيند»! 2️⃣مشکل دوم آنکه در متن حدیث آمده است وقتی رنجی به او می‌رسد از شرائط دین خارج می‌شود ولی برخی با توجه به سیاق، ''خروج از شرایط دین'' را به معنای خروج از صبر (که در هنگام رسیدن رنج لازم است) تبدیل کرده‌اند! در حالیکه ناشکیبایی در برابر رنج و اندوه خروج از شرائط دین نیست! @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده أَرْضُكُمْ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِيدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ آقای محمد حسنین از طلاب خیلی خوب شبه قاره که در شهر تورنتوی کانادا مشغول فعالیتهای تبلیغی است برایم نوشته بود که معنای این جمله👆 از خطبه 14 (که خطاب به مردم بصره است) چیست؟ بنده برایشان نوشتم: سلام به نظربنده این جمله را به دو صورت میشود معنا کرد: الف) یک جمله خبری است یعنی حضرت خبر میدهند که سرزمین شما به آب نزدیک است اما از آسمان دور است. دور بودن از آسمان خود میتوانید به یکی از این دو معناباشد: 1. چنانکه هم به عنوان علمی امام علیه السلام مطرح کرده است که قرنها بعد از حیات ظاهری امام، تازه دانشمندان فهمیدندکه شهر بصره دورترین نقطه کره زمین از معدل النهار خورشید است. 2. سرزمینتان از آسمان (رحمت الاهی) دور است. ب) قسمت اول جمله (قریبة من الما) خبری باشد اما قسمت دوم (بعیدة من السماء) انشای یک دعا باشد و به معنای این باشد که سرزمین شما هر چند به آب (مظهر رحمت الاهی و نعمتهای الاهی) نزدیک است اما [خدا کند که] از رحمت الاهی دور شود (دعا) به نظر من اگر جمله را خبری گرفتیم باید در قسمت الف معنای 2 را انتخاب بکنیم و اگر هم انشائی گرفتیم که معنا معلوم است. وفقکم الله لمرضاته ، شماره 23
بسم الله ، شماره 27 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ» (اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد) 🔷عنصر زیباشناختی: ایجاز در اضافه، تقابل معنادار بین دو اضافه (شماره3) ✍️ایجاز در اضافه اول شروع کلام با «عباد الله» (اضافه عباد به الله) شاید اشاره به این مطلب باشد که عبد خدا بودن اقتضا می‌کند که به جهالت خودت تکیه نکنی چون عبد خدا باید به داده‌های وحیانی خدایش تکیه کند نه دارائیهای خودش که چیزی جز جهالت نیست. در حقیقت این اضافه می‌خواهد اشاره کند که برهان لازم و کافی برای "نفی اعتماد به جهل" همان عبودیت خداوند است یعنی همینکه عبد هستید دلیلی کافی است برای اینکه بدانید باید عالمانه عمل کنید. این اشاره اجمالی به برهان مطلب، از زیباترین نوع است. از این نکته می‌توان برداشت کرد که « » مبتنی بر « » است و تعقل جوهر تعبد است. ✍️تقابل بین دو «عباد الله» و «جهالتکم» عباد را به خدا و جهالت را به «کم» اضافه کرده است. «بندگی خدا» با «جهالت خودت» فاصله‌ای دارد از عرش تا فرش. این تضاد تضاد بسیار زیبایی است که وقتی به زیباییهای دیگر این جمله اضافه می‌شود جمله را به آسمانی پرستاره تبدیل می‌کند. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره30 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 ، شماره 4 إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ … وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة برترين چيزى كه توسّل جويندگان به خداى سبحان، بدان توسّل مىجويند، ايمان به او و به پيامبر او و ... و درست ادا کردن نماز است چراكه آیین اسلام چیزی جز نماز نیست. ✍️در ترجمه عبارت «فأنها الملة» به سه چیز باید توجه شود؛ یکی کلمه «ملة»، دیگری کلمه «إنّ» و سوم که از اسلوبهای حصر است. هر یک از این سه عنصر بار معنایی مخصوص به خودش را دارد که بی‌توجهی مترجم ممکن است موجب بروز مشکل شود. 1. کلمه «ملة» به معنای آیین است و نباید با معنای ملت فارسی اشتباه انگاشته شود. (ن ک: ،‌ شماره27)❗️ 2. ''فإنّ'' در این جا معنای تعلیل را میفهماند لذا تعلیلی بودن جمله «فإنها الملة» برای ماقبل، باید در ترجمه منعکس شود. در حالی که بسیاری مترجمان به این نکته توجه نکرده اند. ‼️ 3. خبر (المله) وقتی می‌شود، جمله دارای بار معنایی حصر می‌شود. در این صورت باید جمله را به این صورت معنا کرد که «آیین اسلام چیزی جز نماز نیست».‼️❗️ @banahjolbalaghe