eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
46 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده 👈درباره پست ،‌ شماره26 یکی از خوانندگان کانال (آقای محمدمهدی شاه آبادی) برایمان نوشته اند:⏬ 🔸در پست شماره ۲۶ قاضی کبر و فخر حاکم را دانسته اید در حالی که امام علیه السلام می فرمایند: صالح الناس نه کل الناس و این تفاوت مهمی است که در اسلام در هر امری نظر صاحب نظران آن فن معتبر است و در امور اخلاقی نیز حتی اگر وجهه عمومی داشته باشد باز نظر قابل اعتنا، نظر مردم صالح است نه الزاما همه مردم. بنده برایشان نوشتم:⏬ عبارت حضرت دقیقا این است: إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ. تعبیر «عند صالح الناس» بر «أن یظن» مقدم شده بنابراین به گمان این حقیر نمیتواند «یظن» ر امقید کند. بلکه تنها بیان میکند که از نظر انسانهای صالح سخیف ترین حالت یک والی چیست؟ بله اگر کلمه «عند صالح الناس» بعد از أن مصدری واقع شده بود میتوانستیم برداشت مورد اشاره حضرت عالی را داشته باشیم. اتفاقا به نظر من هم راجح آن بود که مراد امام علیه السلام همین مطلب مورد اشاره شما باشد ولی چه کار میتوانم بکنم وقتی عبارت چنین دلالتی ندارد؟ 🔸ایشان متقابلا نوشتند: ⏬ با توجه به ادامه خطبه و اینکه خطاب حضرت به عموم مردم است، سخن شما تأیید می شود. همین می تواند دلیلی باشد بر اینکه عموم مردم نسبت به برخی رذایل اخلاقی ادراک فی الجمله درستی دارند. هر چند جای کار برای بررسی ادله دیگر و دلالت های آن باز است و فکر کنم [اگر ادله دیگر هم دیده شود] بحث مفیدی هم خواهد بود. از بذل محبت ایشان متشکرم بویژه اینکه یکی از خطاهای ویرایشی کانال را نیز به بنده تذکر داده بودند🌹🌹 ، شماره 19 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 20 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 جرداق می نویسد: « على (ع) از تمام وسايلى كه او را بين سخنوران به اين موقعيت نائل گردانيد برخوردار بود. او در محيطى كه فطرت سالم بر آن حكومت ميكرد پرورش يافته بود و با داناترين مردم يعنى با حضرت محمد (ص) زندگى ميكرد... اما هوشيارى و فراست عميق على(ع) در هر جملهاى از جملات نهج البلاغه بصورت يك عمل بزرگ نمودار است. اين فراستى زنده، توانمند، گسترده و عميق است كه به صورت يك عمل در موضوعى كاملا گسترده كه تمام جوانب آن ملاحظه شده جلوه مي‌كند... اتصال و انسجام سخنان على «ع» كه در نهج البلاغه بطور آشكار مشهود است، و هم چنين ارتباط بين انديشهها به طرزى كه هر انديشهاى نتيجهى فكر سابق و منشاء پيدايش انديشهى بعدى باشد، نشانهى فراست بىمانند على «ع» است... هر كلمهاى از كلمات نهج البلاغه، خواننده را به دقت و تأمل وادار ميكند و هر جملهاى از جملاتش جهانى از معنى در برابر ديدگان او مجسم مىنمايد. (بخشىاززيبايىهاىنهجالبلاغه، صفحهى 25) @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره26 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 📢«وَ إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ.» در نزد مردم صالح یکی از سخيفترين اوصاف واليان اين است كه دوستدار فخر پنداشته شوند و کنش‌های آنان حمل بر تکبر شود. ✍️در این عبارت، کلمه «یظنّ» و کلمه «یوضع» هر دو مجهول هستند. امام علیه السلام خواسته‌اند دو شاخص مهم برای تشخیص سخیف‌ترین حالت حاکمان ارائه کنند یکی از این دو شاخص این است که شیفته فخر پنداشته شوند (يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْر) و دیگری آنکه امر آنان را حمل بر تکبر شود(يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر). 🔸مجهول شدن این دو فعل باعث شده است که بگوییم درک کننده هر دو ضابطه، است. یعنی اگر افکار عمومی والی را شیفته فخر دانست و امر او را حمل بر تکبر کرد، والی دچار سخیف‌ترین صفت شده است. روشن است که کلمه «وضع» در این جا با «علی» متعدی شده و باید مانند سخن معروف امام علیه السلام در که فرموده‌اند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلى أَحْسَنِه» (امور برادرت را بر بهترین وجهش حمل کن) معنا شود. 😯با این حال یکی از مترجمان، عبارت نهج البلاغه را چنین ترجمه کرده است: «از سخيفترين حالات واليان در نزد مردم صالح اين است كه مردم پندارند كه آنان دوستدار فخر و مباهاتاند و "بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند".» تعبیر «بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند» معادل مناسبی برای عبارت « يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْر» نیست چون اولا مجهولیت عبارت که حامل معنای مهمی (ارجاع داوری به افکار عمومی) بود ملاحظه نشده و دیگر آنکه کلمه «وضع» درست معنا نشده است. مترجمان دیگر نیز غالبا این دو اشکال را دارند. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 21 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 🔷برشی از بیانات آیت‌ الله در درس اخلاق (پنجشنبه 1396/2/7): 📢انقلابي‌بودن با سفارش و موعظه حل نمي‌شود. ... انقلاب, حداقل يك علم قويّ غني مثل نهج‌البلاغه می‌خواهد، نهج‌البلاغه يك علم جان‌گيري دارد ولي آن مقداري كه براي اداره كشور كافي باشد اين مقدار را مي‌توان از آن استنباط كرد . اگر كسي بخواهد انقلابي باشد بايد جريان سقيفه را كاملاً بداند، جنگ جمل را بداند، [باید بداند که] چه طور علي‌بن‌ابيطالب را با آن عظمت و جمال و جلال علمي كه داشت خانه‌نشين كردند؟! امروز كه دشمن نفوذي‌تر و آگاه‌تر است و سياست‌بازتر و خطرناك‌تر است... ◀️ تا روشن نشود، [تا نهج البلاغه] مثل كفايه درسي نشود, [تا] مثل رسائل درسي نشود، [تا] انسان راز و رمز بيگانه‌ها را نفهمد...نه حوزه انقلابي مي‌شود نه دانشگاه.... ◀️درس‌های [نهج البلاغه] خواندني نيست؟! حوزه و دانشگاه كه از اينها خبر ندارند! حداكثر خبري كه حوزه و دانشگاه از نهج‌البلاغه [شاید] داشته باشند همان كلمات قصار است و چند جمله نصيحت! [اما خبر ندارند که] چه طور مي‌شود حرف صديقه كبرا را كسي گوش ندهد و حرف عايشه را گوش بدهد؟! چه طور مي‌شود علي‌بن‌ابيطالب را كنار بگذارد و عثمان را مطرح كند؟! لینک کامل خبر در این جا⏬ http://hawzahnews.com/detail/News/414223 @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده 👈درباره پست ، شماره 28 آقای دکتر غلامرضا بهنام (از خوانندگان کانال)، برایم نوشته اند: 🌹باسلام. درباره ، شماره 28 (مسجد تراز اسلامی) دوستی، واژه« فتنه »در جمله «ولا تکونوا فتّانین» را به گمراهی معنا کرده بودند. به نظرم معنای بهتری میتوان برای آن یافت. با توجّه به آن که زمخشری در «اساس البلاغة» آورده است: « وکلّ شیئٍ أُدخل فی النّارفقد فُتِن»؛پس میتوان فتنه را به معنای گداختگی و سوزاندن دانست واین چنین ترجمه کرد: و با طولانی کردن نماز، مردم را نگدازید.(آزار ندهید). 🌹 با این حال در احتمال آقای بهنام، به معنای مجازی اش حمل شده (بویژه اینکه اساس البلاغه کتابی است که معانی مجازی کلمات را تبیین میکند) به نظر بنده میرسد که اگر فتان را به معنای مجازی اش حمل نکنیم بهتر باشد. 🌹از لطف و دقت آقای بهنام تشکر میکنم.🌹 ، شماره 21 @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده 👈درباره پست ، شماره 28 آقای محمدمهدی شاه آبادی (از خوانندگان کانال)، برایم نوشته اند: سلام علیکم درباره همان پستی که درباره مسجد آوردید فکر می‌کنم معنای مناسب تر برای کلمه «فتانین» با توجه به قبل آن که درباره رعایت حال اضعف مأمومین بوده، معنای آزار دادن و به سختی انداختن شدید باشد. همان طور که در قرآن نیز به معنای شکنجه استعمال شده است:⏬ (إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ) [سوره البروج 10] (ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ) [سوره النحل 110] (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ ۚ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ) [سوره العنكبوت 10] (يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ * ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ) [سوره الذاريات 13 - 14] (وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا) [سوره النساء 101] (فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ) [سوره يونس 83] (ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ) [سوره النحل 110] 🌹از لطف و دقت آقای شاه آبادی تشکر میکنم.🌹 ، شماره 22
بسم الله ،‌ شماره27 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 ، شماره 1 إلی أن بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) ... وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ تا اینکه خداوند سبحان محمد صلی الله علیه و آله را به عنوان رسول الله برانگیخت... درحالی که اهل زمین در آن روز [دارای] آیینهای از هم گسسته و علائق گوناگونی بودند. ✍️ در زبان عربی به معنای آیین و دین و کیش و مذهب است. (اتبع ملة ابراهیم حنیفا). در زبان فارسی قدیم نیز به معنای آیین به کار میرفت (فخرالدین عراقی می‌گوید: به کدام مذهب است این به کدام ملت است این / که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟) اما در فارسی امروز این کلمه به معنای "گروهی از مردم یا قوم" به کار می‌رود و دیگر معنای دین و سنت و آیین از آن برداشت نمی‌شود. در زبان نهج البلاغه این کلمه چند بار به کار رفته که متاسفانه برخی مترجمان آن را به همان ملت فارسی (گروهی از مردم) برگردانده‌اند. 🔷در این عبارت نهج البلاغه نیز تعبیر «مللٌ متفرقةٌ» را نباید به معنای ملتهای پراکنده، اقوام پراکنده، گروه های پراکنده برگرداند. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 22 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 علامه در دیباچه کتاب (شرح نهج البلاغة) نوشته است: عالمان اسلامی از شیعه و سنی، هر چند از صدر اول تا کنون در رشته‌های مختلف دست به تالیف کتابهایی زده‌اند لکن هیچ احدی نتوانسته است کتابی مانند کتاب سید رضی ره (نهج البلاغة) تالیف کند چون اهمیت یک کتاب به اندازه فایده‌ای است که میرساند و و ارزش یک کتاب به اندازه عوائدی است که می‌رساند و بعد از کتاب خدا هیچ کتابی در سودرسانی و عوائد به پایه این کتاب نمی‌رسد. این کتاب در زیبایی و شیوایی و مشتمل بودن بر نصایح و حکمتها، تالی قرآن است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 33 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 نشانی‌های حاکمان ناشایست امیرالمؤمنین علیه السلام با علم امامت، به مردم خبر داده بودند که در آینده حاکمان اموی بر جامعه چیره می‌شوند. در خلال این پیش‌گویی‌ها، حضرت به و شیوه‌های حکمرانی آنان نیز اشاراتی کرده‌اند. برخی از این صفات که ممکن است در حکمرانی‌های امروزی نیز یافت شود از این قرار است:👇 1️⃣فقط کسانی را زنده باقی خواهند گذاشت که یا برایشان مفید باشند (چاپلوسان حکومت) یا ضرری برایشان نداشته باشند (لَا يَتْرُكُوا مِنْكُمْ إِلَّا نَافِعاً لَهُمْ أَوْ غَيْرَ ضَائِرٍ بِهِم) 2️⃣مردم در بازستاندن حقشان از حکومت، مانند برده‌ای هستند که می‌خواهد حقش را از اربابش بازگیرد (لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّه) 3️⃣حکومت اسباب گمراهی مردم را به وجود می‌آورد بدون آنکه چراغ هدایتی باقی بگذارد (تَرِدُ عَلَيْكُمْ فِتْنَتُهُمْ ...لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدًى) @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 24 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «وَ انْتَظَرْنَا الْغِيَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَر» مانند قحطى زدگان كه چشم به راه بارانند در انتظار دگرگونى اوضاع بوديم عنصر زیباشناختی: ترکیب دو استعاره: یکی استعاره قطحی زدگان از مردم دور افتاده از امام معصوم و دیگری استعاره باران از امام. توضیح: در ایام خلافت خلفای سه‌گانه، حضرت امیر علیه السلام در انتظار روزی بودند که قدرت ظاهری به ایشان برگردد و حکومت عدل اسلامی را تشکیل بدهند. ایشان در این عبارت، آن را به انتظار قحطی زده‌ای تشبیه کرده است که در انتظار بارش باران است. وجه شبه: باران، منشأ برکات فراوان است و حیات مادی انسان وابسته به آن است همانگونه که حیات معنوی افراد در گرو ارتباط با امام معصوم (ع) است از همین رو است که «ماء معین» (آب گوارا) که در آیه 30 سوره مبارکه ملک آمده است، به (عجل الله تعالی فرجه) تطبیق شده است. نکته 1: رحمت امام معصوم منحصر در امور معنوی نیست بلکه او دنیای بشریت را نیز آباد خواهد کرد. نکته 2: این عبارت، به مهمترین شاخصه در اشاره دارد و آن، درک قحطی زدگی (اضطرار) است که در پی آن، عطش و اشتیاق به ظهور پدید خواهد آمد. جهان، قحطی زده‌ی دوری از امام خویشتن است لکن غفلت نمی‌گذارد این نیاز واجب تر از نان شب خویش را درک کنیم. (آب کم جو تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست) @banahjolbalaghe
بسم الله سلام بر همه خوانندگان گرامی کانال با نهج البلاغه در ایام پرهیجان تبلیغات انتخاباتی (که به فضل الاهی پیروزی چشمگیری برای مردم و نظام و رهبری رقم خورد) ترجیح دادیم کانال را به صورت نیمه تعطیل در بیاوریم. برخی خوانندگان محترم نیز از باب محبتی که به کلام امام علی علیه السلام دارند، به خاطر این حالت نیمه تعطیل، تذکراتی دادند . انشاالله از این هفته دوباره به برنامه های عادی کانال باز می گردیم.
بسم الله ، شماره 25 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ» (اى بندگان خدا به نادانيهاى خود تكيه نكنيد) 🔷عنصر زیباشناختی: خودنقض‌گری در کلمه «ترکنوا» (شماره1) 👈در این عبارت عنصر «خودنقض‌گری» دو مرتبه به کار رفته که یکی از آنها در این پست (و دیگری در پست بعدی) بررسی خواهد شد. کلمه رکون (لا ترکنوا) به معنای تکیه دادن به چیزی یا اعتماد کردن به چیزی است. از این رو چیزی که مورد رکون قرار می‌گیرد باید دارای قوت و استحکام و استواری خاصی باشد تا قابلیت اعتماد و اتّکا را داشته باشد. در حالیکه جهالت، عدم علم است و عدم اصلاً چیزی نیست تا بخواهد دارای قوت باشد و تکیه‌گاه قرار گیرد. بنابراین در عبارت «لاترکنوا الی جهالتکم» اگر به معنای کلمه «ترکنوا» توجه شود به معنای تکیه کردن است اما وقتی به جهالت تعلق می‌گیرد معنای تکیه کردن را از دست می‌دهد. (با توجه به اینکه جهالت قابلیت تکیه را ندارد) یعنی هم تکیه کردن است (در پندار انسان) و تکیه کردن نیست (در واقع). 🔸در این عبارت کلمه‌ای با کلمه دیگر مخالف نیست (بنابراین نمی‌توان آن را تضاد نامید) بلکه قرینه‌ای وجود دارد که می‌گوید کلمه «ترکنوا» خودش با خودش مخالف است یعنی خودش خودش را نقض می‌کند! این ( ) یکی از زیباترین جلوه‌های ادبی است که در ادبیات مدرن، هم از نظر زیبایی و هم از نظر معناداری به آن توجه می‌شود. 🔹معنایی که با این خودنقض‌گری القا می‌شود شاید تقبیح و توبیخ این خطای انسان باشد که با جهالت زندگی می‌کند و گمان می‌کند که می‌شود به این جهالت تکیه کرد و با آن زیست! 👈نمونه‌اش هم همین بشرِ خودبنیادِ مدرن که به "جهالتی به نام بی‌خدایی" ( ) گمان می کند تکیه کرده است! @banahjolbalaghe