بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 36
🌾🌴🍃🌻☘️🌛
🔵#حکومت علی علیه السلام، حقی الاهی یا ناشی از #بیعت مردم؟
برای فهم سخنان علی علیهالسلام درباره #جانشینی و حکومت باید به چهار نکته مهم توجه داشت؛
1️⃣علی علیه السلام حکومت و خلافت بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله را حق خود میدانست.
2️⃣ این حق را حقی خداداد (نه به دست آمده از بیعت مردم) میدانست.
3️⃣در زمان حکومت خلفا دستگاه تبلیغاتیِ حاکمیت، چنان افکار عمومی را تغییر داده بود که حتی در میان لشکریان امام علی علیه السلام نیز تنها عده کمی بودند که به نظریه امامت و خلافت بلافصل امام علی علیه السلام اعتقاد داشتند و بقیه از باب اینکه با حضرت بیعت کرده بودند خودشان را موظف به همراهی با حضرت میدانستند، حضرت به این امر تصریح کردهاند (قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ) (کافی ج 8 ص 58و59)
4️⃣ امام علیه السلام در برخی سخنان خود تصریح کردهاند که حکومت حق ایشان بوده که از ایشان سلب شده اما گاه برای قانع کردن کسانی که به نظریه امامت بیاعتقاد شده بودند، حضرت ناچار میشدند در سخنان خود از کلیدواژههایی مانند بیعت که مورد قبول آنها بود، استفاده کنند.
شواهد زیر که از نهج البلاغه انتخاب شده، به تایید مقدمه اول و دوم میپردازد:
👈الف) در #خطبه_6 فرمودهاند: به خدا سوگند از لحظه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله حق من از من گرفته شد (فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ)
👈ب) در خطبه #شقشقیه وقتی میخواهند به قدرت رسیدن خلیفه سقیفه را بیان کنند، فرمودهاند: «دیدم میراث مرا به غارت بردهاند» (اری تراثی نهبا) میراثی که در سقیفه به غارت رفت چه بوده؟ آنچه در سقیفه به غارت رفته (حکومت) "میراثی" بوده که از پیامبر به ایشان رسیده است.
👈ج) در #نامه_36 به برادرشان عقیل نوشتهاند: قریش ''سلطنت برادرم'' را از من ربود (فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي) منظور از سلطان ابن ام همان حکومتی که بود که از پیامبر صلی الله علیه و اله برایشان باقی مانده بود.
#خلافت_بلافصل_علی
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
📢#آشنایی_با_خطبه 6 #خطبه_6
1️⃣فضای صدور خطبه
هنگامى كه «طلحه» و «زبير» پيمانشكنى كرده، با «عايشه» به «بصره» آمده و آنجا را در زير سلطه خود قرار دادند، بعضى معتقد بودند كه امام با آنها درگير نشود، آنها را به حال خود رها ساخته و پايههاى خلافت خود را مستحكم نماید، چرا که چيزى نمىگذرد كه آنان تسليم مىشوند. (پیام امام، ج1، ص451)
2️⃣اهمیت خطبه
بیان دو اصل مهم از اصول مدیریت اسلامی.
3️⃣مضامین خطبه
1. عرب، کفتار را از احمقترین حیوانات میداند چرا که عادت کفتار برای ایمن ماندن از خطر آن است که به هنگام احساس خطر، در محل خود باقی مانده و به خواب فرو میرود. شکارچیان با فهم این مطلب، هنگام شکار، بر در لانه کفتار، با زدن سنگ یا عصا بر زمین، کفتار را خواب کرده، داخل شده و او را شکار می کنند. (شرح نهج البلاغه سید عباس موسوی، ج1، ص131) حضرت میفرمایند که من چون کفتار به خواب نمیروم تا دشمن مرا غافلگیر کند.
2. ذکر دو اصل از اصول مدیریت اسلامی که عبارتند از:
الف) نترسیدن و غفلت نورزیدن از هیاهوی دشمن و اتخاذ موضع تهاجمی بجای دوری از رویاروی با دشمنی که به دنبال درگیری است. (لا أکون کالضبع تنام علی طول اللَدم) زیرا دشمن با فهم این مطلب، به هیاهو و تهدید روی خواهد آورد تا ما را به موضع انفعال و عدم عمل کشانده و در فرصتی مناسب، به ما ضربه زند.
ب) یاری گرفتن از مومنان برای دفع شر دشمنان. فهم نقش مومنان در اداره جامعه، حاکم را به عدالت و نرمخویی با مردم سوق میدهد.
3. شکایت از کسانی که از زمان وفات حضرت رسول(ص) تا بدان روز، با رأی امام به مخالفت میپرداختند.
4️⃣لطایف خطبه
1. حضرت امیر علیه السلام برای هر یک از یاران و مخالفان خود، دو وصف ذکر کرده است. از یاران خود با «الْمُقْبِلِ إِلَى الْحَقِّ» و «السَّامِعِ الْمُطِيع» یاد کرده و مخالفان خود را « الْمُدْبِرَ عَنْهُ» و «الْعَاصِيَ الْمُرِيبَ» خوانده است، لکن با توجه به روایت شریف «علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ» روشن می شود که «المقبل الی الحق» همان «السامع المطیع» است و «السامع المطیع» همان «المقبل الی الحق» است کما اینکه «المدبر عن الحق» همان «العاصی المریب» است و «العاصی المریب» همان «المدبر عن الحق» است
2. شک در حقانیت حضرت امیر علیه السلام برای سقوط کافی است. (العاصی المریب)
◀️مصادر خطبه
تاریخ طبری، ج6، حوادث سال 36/ غریب الحدیث ابوعبید قاسم بن سلام/ الصحاح جوهری/ الامالی شیخ طوسی، ج1، ص52/ الغریبین ابوعبیده هروی/ الکامل طبری، ج3، ص476/ ثمار القلوب ابومنصور ثعالبی/ المسترشد طبری، ص74.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
با زیبایی های نهج
🔵 #بهترین نگهبان ...
#حکمت_306: کفی بالأجل حارساً.
#مرگ برای نگهبانی کافی است.
🌹عناصر زیبایی شناختی :
دومین عنصر زیبایی شناختی در این عبارت تشبیه است. در این #تشبیه بلیغ، مرگ به یک نگهبان تشبیه شده. فایده نگهبان، حفظ از خطرات است. اگر مرگ نگهبان است پس خطر و دشمن کیست که قرار است مرگ ما را از او حفظ کند؟
پاسخ این سوال را میتوان اینگونه داد که کسی که با مرگ انس گرفته باشد از هیچ عامل ترسانندهای هراس نخواهد داشت چنانکه گویا همین انیس (مرگ) نگبهان او است. (والله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه = به خدا سوگند اُنس پسر ابوطالب با مرگ بیشتر از اُنس کودک با آغوش مادرش است#خطبه_6)
#وجه شبه دیگر در اینجا احساس آرامشی است که نگهبان به انسان می دهد. حاصل اعتقاد به مرگ و انس گرفتن با آن، یک آرامشی است که در کنار هیچ نگهبان مادی به دست نمی آید.
معنای عمیقتری که در این تشبیه وجود دارد آن است که این نگهبانیِ مرگ، صرفا نگهبانی از جسم ما نیست بلکه نگهبان روح و دین ما نیز هست. کسی که اعتقاد به مرگ دارد و میداند که این فرصت ها روزی به پایان می رسد در دین خود بیشتر احتیاط میکند.( لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْت= یاد مرگ مرا از لهو و لعب بازمیدارد #خطبه_84)
🔔نکته :
نکته جالبی که در اینجا وجود دارد این است که درک مخاطب از ماهیت مرگ، عوض میشود. به راستی اگر قرار است مرگْ نگبهان انسان باشد پس عامل خطرزا چیست؟ عامل خطرزا باید عناصری چون غفلت، دنیاگرایی، ترسو بودن و ... باشد، چنین تشبیهی باعث میشود در قوهی عاقلهی انسان جای مصادیق خطر و مصادیق امنیت کاملا تغییر یابد. این تغییر درک در درون انسان، به شدت انسان را کنترل میکند و رفتارهای او را تغییر میدهد، که امروزه در فلسفه اخلاق از آن به #قدرت_انگاره یاد میکنند.
سومین عنصر زیبایی شناختی #ایجاز است. وجود همه آنچه در مورد این کلام نورانی گفتیم و نگفتیم در غالب سه کلمه سبب پیدایش ایجاز بلاغی# (ایجاز قصر ) شده است. گویا این سه کلمه فریاد می زند که درون من حرف های زیادی برای گفتن نهفته است.
✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم
#بازیباییهای_نهج، شماره 46
https://eitaa.com/banahjolbalaghe