eitaa logo
بنات الزینب
383 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
﷽ زندگی آموختنی‌ست🪴 اینجا، محفل دختران جوانی‌ست که دغدغه‌‌های تربیتی و فرهنگی دارند🤝🏻 راه ارتباطی شما با ما📩: @babaei_z 📍کرج، ۴۵متری گلشهر زیر مجموعه "مجتمع فرهنگی زینبیه گلشهر کرج" https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلع مهر.pdf%d9%85%d8%b7%d9%84%d8%b9+%d9%85%d9%87%d8%b1 (1).pdf
5.6M
کتاب ❤مطلع مهر❤ نوشته‌ی امیرحسین بانکی پور فرد، مراحل پیش از ازدواج را توضیح می‌دهد و در گفتارهایی هشت‌گانه، از؛ ✅ فوریت ازدواج ✅ شرایط اولیهٔ ازدواج ✅ معیارهای انتخاب همسر ✅ آداب خواستگاری ✅ ضرورت تحقیق ✅ نحوهٔ تصمیم‌گیری ✅نقش مهریه و بهترین انتخاب‌ها صحبت می‌کند. ╔"═••⊰📚⊱••═''╗   @banatozeynab ╚-═••⊰📚⊱••═-╝
✨خدایا به خاطر فرصت‌های جدیدی که به ما دادی تا مهربونتر زندگی کنیم ازت ممنونیم😃🥰 ╔"═••⊰❤️⊱••═''╗ @banatozeynab ╚-═••⊰❤️⊱••═-╝
🔖 : 🔰 : دلاوران اسلام در این عملیات که یکی از و عملیات های دفاع مقدسه، غیر ممکن رو ممکن کردن و اروند خروشان رو به تسخیر خودشون درآوردن. 💢 بعد از نهار، از بین بساط دست فروشان بازار به اتوبوس ها رسیدیم و به نهر رفتیم در فضای کنار نهر به علت کم بودن جا، کنار هم به شکل نشسته نماز خوندیم. سریع بلندمون کردن تا به غروب برسیم... از اتوبوس پیاده شدیم و دسته دسته از زمین هایی که روزی پر از آب و بوده اند و حالا از خشکی ترک خوردن عبور کرده و روی خاک شلمچه نشستیم بعضی ها تنها و دور از جمع خلوت کرده بودن، دیدن حالشون مثل تماشای غروب لذت بخش بود ، عده ای هم بین جمعیت ،به صحبت های راوی گوش می کردن: «اینجا تمام ایمان و تمام کفر است ، تقابل عشق و نفرت ،عزت و ذلت ، ۱/۴ همه شهدای جنگ از اینجا پر کشیدن ....» از شلمچه تا کربلا حداکثر ۸ ساعت فاصله هست و شهدا در حسرت زیارت رفتن😔 راه رو برای ما باز کردن و رفتن البته که حالا در آغوش علیه السلام تمام دلتنگی شون رو نشوندن. بعد از اذان، اکثر مردم برای اقامه نماز به داخل یادمان رفتن ولی من و زهرا و فاطمه و چند نفر دیگه همونجا پشت سر دو مسئول کاروان نماز و زیارت عاشورا خوندیم😍 نماز جماعت روی خاک شلمچه و نزدیک کربلا ، زیر آسمان ، در تاریکی مطلق و دلچسب فوق العاده بود، دلم نمی خواست برگردم ،اما وقت تمام شده بود.😢 به زیارت مزار شهدای داخل یادمان رفتیم و از مسیر مزین به عکس و سخنان شهدا و فانوس هایی با نور قرمز عبور و درباره زندگی شهدا صحبت کردیم تا به محل پارک اتوبوس ها رسیدیم. اون شب رو در زائرسرای شهید مهمان بودیم. مهمان سفره هایی به وسعت ایران و نماز جماعت هایی به سادگی خوابگاه دانشجویی 💢دوشنبه ۸فروردین روز بعد به بازدید از رفتیم به قول راوی، این روزهای گرم در اینجا جز ٔ، خنک ترین روزهای ساله! بعد از شنیدن روایت مختصر ِ عملیات و به داخل یادمان رفتیم و زیارت کردیم در آخر هم بستنی نذری خوردیم و هایی که آماده کرده بودیم روی کاغذ نوشتیم و به مسئول اتوبوس دادیم. و به سمت راه افتادیم. ادامه دارد.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
خدایا شکرت بابت اینکه حواست همه جوره به هممون هست 🥰 ╔"═••⊰❤️⊱••═''╗ @banatozeynab ╚-═••⊰❤️⊱••═-╝
🔖 : 🔰 : در هویزه بین تابلوهایی از شهدا نماز ظهر و عصر رو خوندیم و زیارت کردیم و برای خوردن غذا به داخل محل اسکان رفتیم، خیلی شلوغ و پرسرو صدا بود. به دوستان پیشنهاد کردم که غذامون رو برداریم و به فضای سبزی که نزدیک یادمان بود بریم، گفتن: کدوم فضای سبز ؟! خواب دیدی؟ من: خودم دیدم اونجا فضای سبز داشت😢 قبول نکردن😏 احساس کردم دارم به شهادت نزدیک میشم چون چیزهایی می دیدم که بقیه نمی دیدن😂 خلاصه با اصرار اینجانب، راه افتادیم به سمت مورد نظر و الحمدلله وجود اون فضای سبز ثابت شد و شربت شهادت از دستم افتاد😉 بعد از کلی عکس انداختن در همون یک حالت نشسته ی خسته، سری هم به بازار زدیم. 💢 آخرین یادمان، شهدا بود ورودی معراج بولدوزری (البته اسم دقیق اون ماشین ها رو نمیدونم) رو دیدیم که روش نوشته شده بود: گلی گم کرده ام می جویم او را 😭 و خدا می دونه چندهزار تا از گل هامون زیر خاک دفن شدن و بعضی هاشون هنوز هم پیدا نشدن😔 وارد شدم، دست هام رو که به شبکه ها رسوندم، چشم هام تا داخل ضریح دویدن تعدادی کفن کوچک دیدم که حاوی که چه عرض کنم، چند تیکه استخوان شهدای گمنامی بودن که فقط چند روز از یافتن شون می گذشت ،😔 تاریخ و محل تفحص و نام یکی از روی هر کدام نوشته شده بود، حالتی بین بهت و ناباوری داشتم فکر کردم وقتی می خوان این کیسه ها رو تحویل خانواده شهید بِدن چی میگن؟ با چه زبانی صحبت میکنن؟ چطور این همه عظمت تو یه تیکه پارچه جای گرفته؟ پاره تن کدام پدر و مادر انقدر نشون دست از دنیا کشیده؟😭 چقدر معصومانه بی ادعایید، 😔 این شما آتش میزنه به جان ِ خروار خروار ادعای ایمان ما. کمی دورتر ،تابوت هایی در آغوش میهن، روی هم چیده شده بودن و زائران با اشک در چشم و آه در سینه روی اون ها حاجت ها یا درد دل هاشون رو می نوشتن. من هم خودکارم رو متبرک و چند کلمه به انبوه واژگان اضافه کردم، باشد که این کلمات از وسعت حیات شهدا، جان بگیرن و جان تازه ام ببخشند.🤲 ادامه دارد.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
سلام امام‌زمان •اے‌حجت‌غریب‌امامِ‌زمان‌من. 「‌‌‌‌بیمارشده‌دنیا وغصه‌هایش‌بسیار😔 توپنـــاه‌مابه‌تنگ‌آمــده‌هایے آقا ╔"═••⊰❤️⊱••═''╗ @banatozeynab ╚-═••⊰❤️⊱••═-╝
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ✍ در یک خانه، همه باهم یکی نیستند! بعضی‌ها اهل‌ترند برای آن خانه، و بعضی‌ها بودنشان هم شبیه نبودنشان است! و بعضی‌ها هم رفتنی‌اند... ※ اهل یک خانه حتماً اَلَک می‌شوند! بعضی وفادارند به خانه، بعضی وفادارند به خود ....
※ اهل یک خانه، در میان فتنه‌ها محک می‌خورند؛ وفادارها معلوم می‌شوند، آنان که با نداری و دارایی می‌سازند، و ثابت می‌کنند که؛ "دوستت‌دارم" هایشان، "میخواهمت" هایشان، "به پایت می‌ایستم" هایشان دروغ نبود... ※ ثابت می‌کنند اگر سنگ هم از آسمان ببارد؛ پای کسی که بزرگ خانه است، صبر میکنند! حرمتش نگه می‌دارند و کم و کاستش را ندید می‌گیرند.
※ خانه، ماکت کوچکی است از یک ملّت ! و ملّت ماکت کوچکی از جهان ... و اهالی یک سرزمین، حتماً الک می‌شوند! آنان که چشم‌انداز بلند خویش را باور دارند، محال است با تنگناهایی که دشمن از بیرون و منافق از درون می‌سازد، و روزبروز تنگ‌تر می‌کند، مسیر کج کنند و به سمت چشم‌انداز و تحقق آن، به پیش نروند. ※ اصلاً وفاداران، در تنگناهاست که استقامتشان سنجیده می‌شوند و دانه درشت‌ها گیر می‌کنند و رد نمی‌شوند.
※ انقلاب ایران، اولین حرکت بلند در تاریخ است برای ایجاد بستری که حاکمیت زمین را بدست حجت خدا بسپارد! تا زمین در لوای یک متخصص الهی سامان بگیرد. ایران دارد برای چشم‌اندازی بزرگ تمرین میکند، دارد امتحان می‌شود، دارد الک می‌شود، وفادارانِ در تنگنای امروز، وفاداران به امامند.. هماهنگونه که وفادارن به طالوت، وفاداران به موسی هستند ... و همانگونه که بی‌وفایان به مسلم، شمشیر زنندگان بر سیدالشهدا علیه‌السلامند.
من ؛ چشم انداز انقلاب ایران را، آب و برق مجانی نمی‌دانم ... از نگاه من، انقلاب ایران در تدارک آماده کردن جهان است برای پاگشایی تنها کسی که بتواند مرا به مقام انسان کامل برساند. ※ من به احترام امامی که صدای قدومش نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود می‌ایستم و می‌خواهم که وفادار بمانم. ؛ وفاداران به مسلم، در صحنه‌ی بعد، وفاداران به امام در "کرب و بلا" بودند...