✨بسم الله الرحمن الرحيم✨
#تفسیر_قرآن_جلسه_78
🌹 آیه 82 سوره نساء
💥افَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدَواْ فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيرا
ً
#ترجمه: آیا در قرآن تدّبر نمى كنند؟ و اگر این قرآن، از طرف غیر خدا بود قطعاً اختلاف بسیارى در آن مى یافتند.
🌷 #أفلا_یتدبرون: آیا تدبر نمی کنند
🌷 #لو: اگر
🌷 #عند: نزد
🌷 #لوجدوا: می یافتند
🌷 #کثیر: زیاد
🔴 #شأن_نزول_آیه:
این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است.
از تهمت هایى كه به پیامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى زدند، آن بود كه #قرآن را شخص دیگرى به محمّد صلى الله علیه وآله یاد داده است: این آیه در پاسخ آنان نازل شده است.
#قرآن یعنی خواندنی ، یعنی اگر در تمام عالم یک کتاب برای خواندن باشد همین قرآن است.
ظاهر آیات قرآن هر چقدر #زیبا باشد باطن آن زیباتر است. به این خاطر قرآن ما را به تدبر و تفکر در آیات قرآن دعوت می کند.
#قرآن کتاب هدایت است و این هدایت با تدبر در آیات دریافت می شود.
در اینجا به همه کسانی که در حقانیت قرآن شک و تردید دارند می فرماید: أفلا يتدبرون القرآن؛ آیا در قرآن #تدبر نمی کنند؟
سپس می فرماید: و لو کان من عند غير الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا؛ و اگر این #قرآن، از طرف غیر خدا بود قطعاً اختلاف بسیاری در آن می یافتند.
معمولاً در نوع سخنان و نوشته هاى افراد بشر در درازمدّت تغییر، تكامل و تضاد پیش مى آید. امّا این كه #قرآن در طول 23 سال نزول، در شرایط گوناگون جنگ و صلح، غربت و شهرت، قوّت و ضعف، و در فراز و نشیب هاى زمان آن هم از زبان شخصى درس نخوانده، بدون هیچگونه اختلاف و تناقض بیان شده، دلیل آن است كه كلام خداست، نه آموخته ى بشر.
فرمان تدبّر در #قرآن براى همه و در هر عصر و نسلى، رمز آن است كه هر اندیشمندى هر زمان، به نكته اى خواهد رسید.
حضرت على علیه السلام درباره ى بى كرانگى مفاهیم قرآن فرموده است: «بَحراً لایُدرك قَعره» #قرآن، دریایى است كه عمق آن درک نمى شود.
🔹#پیامهای_آیه82سوره_نساء🔹
✅ #تدبّر در قرآن داروى شفابخش نفاق است.
✅ راه گرایش به #اسلام و #قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید.
✅ #قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان به درک معارف آن می رسد.
✅ #قرآن، دلیل حقّانیت رسالت پیامبر است.
✅ یكدستى و عدم اختلاف در #آیات نشان آن است كه سرچشمه ى آن، وجودى تغییر ناپذیر است.
✅ هرچه از طرف خداست #حقّ و ثابت و دور از تضاد و پراكندگى و تناقض است.
✅ در قوانین غیر الهى همواره #تضاد و تناقض به چشم مى خورد.
✅ #اختلاف، تغییر و تكامل، لازمه ى نظریات انسان است.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
♦️شورای عالی امنیت ملی و سطوح مدیریتی
کشور ما دارای سه سطح مدیریتی است
1- سطح خرد یا فروملی
2- سطح نیمه خرد یا ملی
3- سطح راهبردی یا فراملی
در سطح خرد یا محلی و فروملی، نهادهایی مانند شوراهای شهر و روستا،شهرداریها، بخشداریها، فرمانداریها، استانداریها و غیره حضور دارند.
در سطح نیمه خرد یا ملی، نهادهایی همچون قوای سه گانه حضور دارند.
در سطح راهبردی و کلان و فراملی، نهادهایی همچون، مجلس خبرگان و رهبری و شوراهای عالی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی اقتصاد قرار دارند.
حال وقتی حادثه ای انتظامی یا امنیتی در سطح کشور اتفاق می افتد ابتدا باید نهادی های محلی ورود کنند تا قضیه را مدیریت کنند.
مثلا شورای انضباطی دانشگاه، سازمان نظام مهندسی یا نظام پزشکی، پزشکی قانونی، نهادهای انتظامی در شهر و شهرستان و استان، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی شهر و شهرستان و استان و در نهایت شورای تامین استان
حال اگر مساله ای مربوط به کلیت کشور و شامل مسائلی فراتر از حوزه ملی شود که تاثیر شگرفی روی امنیت ملی ما می گذارد، طیبعی است که شورای عالی امنیت ملی باید ورود کند.
اما متاسفانه برخی تحلیلگران کم انصاف و بی انصاف ما، تمامی مراتب قبلی را نادیده می گیرند و توقع دارند برای شکستن درب یک دانشگاه، شورای عالی امنیت ملی ورود کند
یا حمله تروریستی به یک نقطه ای در کشور که شورای تامین استان باید ورود کند را می گویند چرا شورای عالی امنیت ملی ورود نمی کند.
آقایان عزیز
دوستان بزرگوار
اولین و اساسی ترین گام برای ورود به بازی بزرگان و تشکیل نظم نوین جهانی، «بزرگ شدن» است! خواهشا اینرا آویزه ی گوشمان کنیم که الان وقت بچه بازی نیست و برای نقش آفرینی در نظم نوین جهانی، آدمهای بزرگی می خواهیم که حواسشان به تقسیم کارها باشد.
چرا فکر می کنیم همه باید دنبال توپ بدوند و همه باید مطابق میل و خواسته ی ما حرف بزنند!
شورای عالی امنیت ملی الان درگیر پرونده های بزرگی همچون همکاری با روسیه در مبارزه با ناتو است، مشغول مدیریت فضای عراق و لبنان و سوریه و یمن و افغانستان است، در حال رصد تحولات قفقاز و آسیای میانه است، در حال برنامه ریزی برای ورود به نظم نوین جهانی است و آنوقت ما توقع داریم که همه نهادهای محلی و استانی و وزارت خانه های ملی مثل وزارت اطلاعات را تعطیل کنیم و فقط شورای عالی امنیت ملی ورود کند.
کمی بزرگ شویم.
با همه تحلیلگران هستم
این چند روز هر کجا رفتم بخش زیادی از سوالات مربوط به شبهه پراکنی های برخی مثلا تحلیلگران ماست! که ای کاش...
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @Binesh_Rahbordi
🌷 امام سجاد (علیه السلام) :
✍ سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى های صحراى محشر در امان است :
👌 اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.
👌 دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و خشم او مى باشد.
👌 سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد.
📗 بحارالا نوار ، ج۷۵ ، ص۱۴۱
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/243138561C1ffca3526e
✖️میدونید چرا خانم دکتر #رقیه_قاسم_پور، دانشمند حوزهی نانوفناوری، استاد دانشگاه تهران، داور چندین مقاله و فارغالتحصیلِ دانشگاه صنعتی شریف رو نمیشناسن،
ولی واسه #نازنین_بنیادی که رزومهش رقصیدن کنارِ افشینه، خودشونو شرحه شرحه میکنن؟!
آفرین، چون دکتر رقیه قاسمپور #محجبه اس :)))
● رزومهی علمی خانم دکتر قاسم پور:
rtis2.ut.ac.ir/cv/ghasempour.r
══════🇮🇷═════
❇️ با صدای ملت در میدان باشید
🆔@danashoo👈
✅ کانال صدای ملت را به دوستان خود معرفی کنید
#لبیک_یا_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احترام دهه هشتادی ها به لباس مقدس پیامبر (ص)
🔸تنهامسیری شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رهبرمعظم انقلاب:بصيرت اين است كه بدانيد اگر چشم خود را بستيد و فكر نكرديد،ضربه میخورید
♦️تعجب است مردم معمولی این بصیرت را دارند اما بعضی نخبگان سیاسی با تکیه بر توهم این بصیرت را ندارند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچشــامــومیبنـــدمکـهبخوابــم،
دلـممیگــهغـریـبگـیـرآوردنــت...!(:💔
#شہیدانھ
#شهید_آرمان_علی_وردی💔
با یکی از دوستان شهید #آرمان_علی_وردی صحبت میکردم به نقل از مادرش میگفت که گفتن فیلم های بی پیراهن پسرم رو پخش نکنید.آرمان من هیچوقت جلوی نامحرم حتی آستین کوتاه هم نمی پوشید و خیلی اهل رعایت بود.
فدای امام مظلومی که پیکر عریانش روزها بر خاک گرم کربلا رها شده بود...
شادی روح شهدای امنیت صلوات🌺
#طنز
حجاب طوری
🤗🤗🤗🤗
زن انگلیسی از مرد مسلمان میپرسه
چرا شما مردها به زنها دست نمیدید؟🧐
مرد مسلمان: چرا به ملکه انگلیس دست نمیدید؟
زن انگلیسی: چون اون ملکه هست🤯
مرد مسلمان: در اسلام همه زنها ملکه هستن و مرد نامحرمی حق دست دادن به او را ندارد😉
🌸بعید میدونم جایگاهی که اسلام برای زن ها به عنوان فرزند یا خواهر یا همسر یا مادر داده رو در غرب یا دین و تمدن دیگری پیدا کنید🌸
📡انتشارش قشنگ تره❤️❤️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ عزت ایرانی در دوره پهلوی از زبان هویدا
هویدا از دوران صدارت قبل از خودش سخن میگوید: در باشگاه انگلیسی ها در اهواز نوشته بودند: ورود ایرانی و سگ ممنوع
در قطار حق نداشتیم کنار خارجی ها بشینیم.
برای رفتن به کرج و شمال باید پاسپورت میداشتیم
دوره بعد از هویدا تا انقلاب اسلامی هم شرایط دیگهای حاکم بود، ایرانیها میتوانستند وارد زمین تنیس شوند و رفتن به شمال هم پاسپورت نمیخواست ولی شاه و عواملش در خدمت سیاستهای مستکبرین در منطقه بودند و منابع نفتی و گازی در اختیار آنها ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 تفاوت اقتدار مرد با غرور و تکبّر
🔴 #استاد_عباسی
🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابلاغ سلام رهبر انقلاب به مردم سیستان و بلوچستان
🔴 ایران به زودی از سامانه جدید پدافند هوایی "آرمان" با قابلیت انهدام اهداف با برد 400 کیلومتر رونمایی خواهد کرد.
این سامانه پدافند هوایی قدرتمندتر از سامانه دفاعی اس-400 روسیه و گنبد آهنین اسرائيل است …
@niro_ghods
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
💐دختری که به برکت وجود مزار شهید محجبه شد.
🌷هنگام تشییع پیکر شهدای غواص در هاشمیه،شهید از مسئولان مراسم پرسید که آیا این شهدا درپارک خورشید دفن میشوند یا خیر که جواب منفی دادند. آن زمان شهید بسیار تاسف خوردند که چرا براے پیشبرد اوضاع فرهنگے و عقیدتی در شهر ازحضور شهدا بهره نمیبرند وآنها را از مردم دور میکنند.
به همین علت وصیت کرده بود خودش در پارک خورشید دفن شود ومعتقد بود حتی اگر بتواند یک جوان را تحت تاثیر قرار دهد برایش کافی است.
💐چندماه بعداز دفن همسر شهیدم دختر جوانی در حالی که اشک میریخت نزد من آمد وگفت اتفاقی به همراه دوستش سر مزار او رفته وشروع به درد دل کرده است که شب خواب شهید را میبیند و بعد از آن به کلی تغییر میکند و محجبه می شود.
✏️راوی:همسر شهید
🌷🕊آرامِ دل بودی و
رفتی زِ بَر مـا
با رفتنت،آرام و قرار ،
از دلِ ما رفتــ ...💔
💐ولادت:۱۳٦۰/۱۰/۰۷
🌹شهادت:۱۳۹۵/۰۸/۲۲
🕊محل شهادت:حلب؛سوریه
فرمانده اطلاعات تیپیکم لشکر فاطمیون
مزار:بوستان خورشید؛مشهدمقدس
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_جواد_جهانی
#سالروز_شهـادت🕊
🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊
🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت به شما گفتند، ایران در زمان پهلوی در جهان عزت و آبرو داشت. این کلیپ را نشان دهید.
فرح: وقتی در مونیخ گفتیم ایرانی هستیم، گفتن آدمخوارید!
وَكُلّ عَاشِق سَالكًا سَبيلُه...
و هر عاشقی در راه خودش..!🌱
#حدیث_دل
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
@arman134
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📹 نماهنگ آرمان عزیز
رهبر معظم انقلاب: آرمان عزیز چه گناهی کرده بود؟ اینکه او را شکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان.
اینها چه کسانیاند؟ اینها بچّههای ما که نیستند، اینها جوانهای ما که نیستند؛ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟
ما یقهی اینها را رها نخواهیم کرد. نظام جمهوری اسلامی حتماً به حساب این جنایتکارها خواهد رسید. هر کس ثابت بشود که همکاری داشته با این جنایتها، در این جنایتها دستی داشته، انشاءالله مجازات خواهد شد؛ بدون تردید.
گلچین کلیپ های بصیرتی 👇
@jamkaranedeleman
#تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_ششم
💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشکهایش #مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بیپرده پرسیدم:
«چی شده؟»
از صراحت سؤالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد:
«بچهها عباس رو بردن درمانگاه...»
گاهی تنها خوشخیالی میتواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم:
«دیدم دستش #زخمی شده!»
💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد:
«الان که برگشت یه راکت خورد تو #خاکریز.»
از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زنعمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم.
💠 دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم.
مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
💠 تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد.
رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست، از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی بهقدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
💠 دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم.
با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
💠 با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم:
«عباس! من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم:
«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب، دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید.
پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
💠 نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
💠 بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس، دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
#ادامه_دارد
#تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هفتم
💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود.
جهت مقام #امام_مجتبی (علیهالسلام) را پیدا نمیکردم، نفسی برای #دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد.
💠 میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟
رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت #شهادت عباس، نفسش را بگیرد.
💠 عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند.
یقین داشتم خبر حیدر، جانشان را میگیرد و دل من بهتنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک #مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم.
💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان #منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد.
قدمهایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید.
💠 دیدن عباس بیدست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است.
زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود.
💠 زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لبهایی که بهسختی تکان میخورد #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را صدا میزد.
حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد:
«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!»
💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند.
هر روز شهر شاهد #شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند،
اما عمو پناه مردم بود و عباس یل #مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند.
💠 میدانستم این روزِ روشنمان است و میترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپارهباران #داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم.
شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر #نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم.
💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم.
همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه #خدا میبردم.
💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظهای از آتش تب، خیس عرق میشدم و لحظهای دیگر در گرمای ۴۵ درجه #آمرلی طوری میلرزیدم که استخوانهایم یخ میزد.
زنعمو همه را جمع میکرد تا دعای #توسل بخوانیم و این توسلها آخرین حلقه #مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلیکوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند.
💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو #مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند.
دیگر حتی شیرخشکی که هلیکوپترها آورده بودند به کار یوسف نمیآمد و حالش طوری به هم میخورد که یک قطره #آب از گلوی نازکش پایین نمیرفت.
💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه میچرخید و کاری از دستش برنمیآمد که ناامیدانه ضجه میزد تا فرشته نجاتش رسید.
خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفتهاند هلیکوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به #بغداد ببرند و یوسف و حلیه میتوانستند بروند.
💠 حلیه دیگر قدمهایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلیکوپتر هزار بار جان کندم.
زودتر از حلیه، پای هلیکوپتر رسیدم و شنیدم #رزمندهای با خلبان بحث میکرد:
«اگه داعش هلیکوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت میبری، چی میشه؟»...
#ادامه_دارد
♥️ #امیرالمؤمنین #امام_علی علیهالسلام فرمودند:
🍀 إنَّ ماضی یَومِکَ مُنتَقِلٌ وَ باقیهِ مُتّهمٌ فَاغتَنِمْ وَقتَک بِالعَمَل.
🍃 دیروز که گذشت و به فردا هم اطمینان نیست
امروزت را با اعمال صالح غنیمت شمار
📖 شرح غررالحکم، ج۲، ص ۵۰۷