eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.6هزار ویدیو
380 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
(گروه آدم خوارها) هر کدام از کسانے کہ بہ گروه آدم خوارها ملحق مےشدند ماجراهائے داشــتند. مثلا قبل از انقلاب هم دانشجو بود و بہ زبان انگليسے مسلط بود. جذب شده بود. بعدها مواد را ترك كرد و بہ يكے از رزمندگان خوب و شــجاع تبديل شد. در عمليات كربلاے پنج به رسيد. شــخص ديگرے بود كه براے دزدے از خانہ هاے مردم راهے شده بود. او با آشنا مےشود و رفاقت او با به جائے رسيد كہ همہ كارهاے گذشتہ را كنار گذاشت. او به يكي از رزمندهہاے خوب گروه تبديل شد. در گروه همہ جور آدمی بود. مثلا شخصے بود کہ فارغ التحصيل از آمريکا بود. افراد بے نمازے بودند که در همان گروه بہ تبعیت از نماز خوان شدند تا افراد شب خوان. اکثر نيروهایے کہ جذب گروہ مےشدند وارد گروه آدم خوارها مےشدند. وقتے براے جماعت مي رفت همه ے بچہ ها بہ دنبالش بودند. امام جماعت ما بود. دعاے و دعاے را از حفظ مےخواند و حال معنوے خوبے داشت. در شرايطے که کسے از اون بچہ ها بہ فکر نبودند، به دنبال اين فعاليتہا بود و خوب نتيجہ مي گرفت در همان روزها پســركے بہ نام حدود همیشہ با بود. مثل فرزندے كه همواره با پدرش باشد. با تعجب گفتم: رضا پسر شماست ؟ خندید و گفت: نه این پسر همون مهین خانم هست که توی کاباره پل کارون بود. آخرین بارے کہ براش خرجے بردم گفت: رضا خیلے دوست داره بره و پسرش را بہ من سپرد، من هم آوردمش . .
..پیشگیری و درمان 🍏در موضوع پیشگیری خوب است به این نکات توجه شود: ، دعا کردن در حق دیگران و خود و توجه به همیشه وقتی از چیزی ترس داریم خوب است بگوییم: «حَسبُنَا اللهُ و نِعمَ الوَکِیل» و تضرع به درگاه الهی ذکر «یا رَئُوفُ و یا رَحیِم»؛ از امام رضا(علیه السلام) نقل شده وقتی در سختی و شدتی واقع شدی، بسیار بگو همیشه هنگام خروج از منزل این دعا را بخوانیم: «بِسمِ الله و بِالله، تَوَکّلتُ علَی الله، لا حَولَ و لا قُوّةَ إلاّ بِالله» تلاوت و معوذتین در صبح و شب به أهلبیت(علیهم السلام)، توسل، عاشورا، کسا، ختم و ... . ، (خوبست مؤمنان با همکاری هم قربانی انجام دهند) و قدم زدن پس از نماز صبح، خوردن در سحر یا صبح و به طور کلی تقویت عمومی بدن. رعایت فردی و اجتماعی و پرهیز از حوله، مسواک و لباس مشترک، پرهیز از استفاده از غذاهای مشکوک و صنعتی و پرهیز از روبوسی با افراد مبتلا به سرماخوردگی و بیماری، پرهیز از دورانداختن آب دهان در معابر عمومی که از دستورات دینی هم هست و احترام به حقوق دیگران از جمله رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی و زدن ماسک عام با رعایت اصول آن که سطح ایمنی بدن را به نحو قابل توجهی افزایش می‌دهد 👈(علیه السلام) که هم در پیشگیری و هم درمان مؤثر و به نوعی واکسن پیشگیرانه است؛ به ویژه به هنگام احساس سرماخوردگی، سرفه و خستگی از یا اسفند+ کندر یا اسفند+گل‌پر در منزل و اماکن عمومی استفاده کنیم. استفاده غذاهایی با طبع گرم و مرطوب مانند: انواع سوپ به ویژه سوپ قلم، مربای سیب و عسل و...به همراه کمی زنجبیل در غذاها و در از شلغم، کاهو، دم نوش استقدوس در عصرها و بابونه در طول روز(یک فنجان)، انار و مرکبات غافل نشوید. که ترکیبی از جو( برای هر نفربه مقدار لازم)+پیازکوچک (10عدد)+زردآلو خشک یا برگ قیصی(5 عدد)+روغن طبیعی یا به مقدار لازم قلم گوسفند را هفته ای دو یا سه مرتبه استفاده کنیم؛ این سوپ در بیرون راندن هر نوع ویروسی از بدن مانند: پاکسازی کبد، گوراش، خون و... مؤثر است و برای درمان نیز مناسب است. استفاده از روغن زیتون در غذاها و خوردن هفت عدد زیتون پس از صبحانه و هفت عدد انجیر پس از شام نوشیدن یک لیوان شربت عسل+کمی آبلیمو به هنگام احساس سرماخوردگی، سرفه و خستگی استفاده از دم نوش ها مانند: بابونه(کمی پس از نهار)، دم نوش آویشن+ اُستُقدوس+ پرسیاوش(به اندازه مساوی)، سیب و به، +آویشن که در پیشگیری و درمان مؤثر است. بادرنجبویه، مرزنجوش و .... نیز مناسب است. 🍃درمان از امام رضا (علیه السلام) نقل شده برای رفع هر مرضی بخوانید: «يَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْزِلْ عَلَى وَجَعِيَ الشِّفَاء» ای فرستنده و عطاکننده شفا و ای کسی که به لطف خویش دردها را از جان‏ ها و جسم‏ ها می‏ بری؛ بر محمد و آل محمد رحمت فرست و بر دردهای من، شفا عنایت فرما. (مفاتیح الجنان به نقل از مصباح کفعمی، ص ۱۵۲) هفت یا چهل یا هفتاد مرتبه تلاوت شود. مواردی که در پیشگیری مطرح شد به ویژه توجه به یاد خدا و دعا، صدقه، که طریقه درست کردن آن از نظرتان گذشت، خوبست به کار بندید. از پودر آنفولانزا در صورت نیاز استفاده شود: آویشن برگ پهن شیرازی+ اُستقُدوس+ پر سیاوش(به اندازه مساوی)+ بارهنگ و میخک(کمتر)= پاک کرده، پودر کنید و ابتدای بیماری، هر از شش ساعت یک قاشق غذاخوری دم کرده با کمی عسل یا نبات و با محتویاتش میل کنید و در کودکان یک قاشق مرباخوری. سه روز دوم هر از هشت ساعت و سه روز سوم، صبح و شب و سه روز آخر روزی یک مرتبه. این دم نوش که به مشهور است، درمان مناسبی برای همه بیماری‌های عفونی، پاک سازی خون و بدن است. به محض بهبودی کامل دیگر مصرف نکنید. 🌸 بسیار لازم است در پیشگیری از این بیماری و سپس درمان از طب اسلامی_ایرانی که نکاتی از آن گفته شد استفاده شود و وزارت بهداشت نیز به این امور اهتمام جدی داشته باشد. ان شاالله همیشه به سلامت باشید. «یا حَفیظُ و یا علیم"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 🎞 خاطرات اربعین... بانوای: کربلای حاج 👌👌 فوق زیبا 💐 التماس دعا 〰〰〰〰〰〰 🍀 کانال نیستان 🍀 🌼💦🍁💦 https://eitaa.com/joinchat/3269328942C73c0563e15
🥀🌿🍂✨ 🌿﷽ 👌پیشنهاد برای خانم‌های محترم سلام و نور✨✋ ▪️ان شاءالله که همه در صحت وسلامت و عافیت کامل، باشید و آماده برای اقامه‌ی عزای حضرت أباعبدالله الحسین علیه السلام.🤲. و اما ▪️ 📌۱_ پرچم عزا، بر درِ منزلتون بزنید. ۲_ یک پرچم هم ورودی آشپزخونتون بزنید و به اهل خونه هم بفرمایید: 👈 من این دوماه رابه نیت امام حسین( علیه‌السلام) در آشپزخانه خودمون خدمت می‌کنم. ☝️ هر غذایی هم از صبحانه ،ناهار، شام گرفته تا چای و آب خنک دادن رو برای روضه امام حسین، علیه‌السلام، می‌کنیم. ۳_به اهل خانه بفرمایید این دوماه، شما هم میتونید توی آشپزخانه امام حسین (علیه‌السلام) خدمت کنید. حتی به اندازه‌ی یک استکان جا به جا کردن برای مجلس امام حسین( علیه السلام). ۴_هرروز یک زیارت عاشورا، بخونیم همراه با یک روضه توی خونه و مخصوصا توی آشپزخونه. روضه رو یا خودمون بخونیم (از روی کتابهای مقتل: مثل لهوف، یا کتاب های شیخ عباس قمی و ...)؛و‌ یا صوت روضه‌ای رو بذاریم و گوش کنیم و اهل خانه را هم‌ شریک کنیم. 🤲 و برای فرج آل محمد، صلوات الله علیه وآله و فرج و ظهور آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سلامتیشون و برآورده شدن حوائجشون 🤲 و نیز شفای مریضها و برطرف شدن این بلا و بیماری و برآورده شدن حاجات همه بندگان خدا و شیعیان امیرالمومنین علیه‌السلام، و حتما برای نصرت دین و خادمان اسلام و نابودی دشمنان خدا، دعا کنیم. ۵_ تا جایی که بشه، در این ایام، در آشپزخانه، با وضو، وارد بشیم و هنگام پخت غدا به قرائت قرآن، سوره توحید و ذکر و دعا و توسل. مشغول باشیم. 👌🦋بیاید امسال، همه باهم، خانه‌های خودمون رو و آشپزخانه‌ی امام حسین (علیه‌السلام) کنیم. تا فرزندان و کوچک‌ترها و نسل‌ها، ببیند و در ذهن خودشون، ذخیره کنند. 👌این یکی از رسالت‌های ما بانوان، در این عرصه‌ی بلا و امتحانه. 😍إن شاءالله به اذن، توجه و عنایت مادرمون، حضرت زهرا، سلام الله علیها، از این امتحان، سربلند بیرون بیاییم.🤲، 👌 و این کارمون که تعظیم شعائر خداوند هست، آثار نیک و باقیات صالحات بشه برای بعد از خودمون. 🥀✨ : می‌تونید تجربه‌های خوب خودتون رو به این آیدی: https://eitaa.com/Soleimani133 بفرستید.🥀✨ التماس دعا🦋 ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ┄┅═❁💠 🌤أللَّھم عجل لولیڪ الفرج والعافیةوالنصر 🥀 🖤🍂🍁
◾️: ١- مخصوصا در روز اول محرم ٢- و به اهل بیت و امام حسین (علیهم السلام) ٣- ۹ روز اول محرم - بویژه روز اول آن که حضرت زکریا برای بچه دار شدن گرفت. - روز شدید دارد که : - اهل سنت بنا بر بنی امیه روزه میگیرند. - بهتر است در روز ، بدون نیت روزه ، از بویژه ، تاحد امکان کرد ٤- به ویژه به هنگام حضور در مجالس و مراسم ٥- - در دهه اول محرم اهتمام ویژه بدان شود. - به طور مستمر که بهتر است بعد از نماز صبح باشد. - همراه با غسل و وضو - خوانده شدن صد بند لعن و سلام - نماز بعد از زیارت خوانده شود. - دعای علقمه - رعایت قبله - رعایت پوشش مناسب - طریق نشستن و ایستادن (بویژه ایستادن در هنگام سلام ) ٦- حضرت الحسنی - که ثواب زیارت امام حسین (ع) را دارد. ٧- به خانه و محل کسب، و خود شخص. - پوشیدن - های عاشورائی - مقداری سیاهی در خانه - پرچم عزا بر سر در خانه ٨- تشکیل و شرکت در ٩- و احسان - مخصوصا برای سرسلامتی و تشفی قلب مبارک امام زمان (ع) و فرج ایشان ١٠- از و مفرح بویژه در دهه اول. ١١- به برای امام حسین (علیه السلام) ١٢- و نوشانیدن به یاد عطش امام. ١٣- روضه.
لطفا بفرمایید و دهید.....👇👇👇👇 استاد جاودان: 💚پویش در دعای «هفتم صحیفه سجادیه» را جدی بگیریم 💚 نکته ای بنظر آمد که شاید مغفول مانده باشد و آن این‌که : 👈 ما برای در این جبهه «» از حیث اقدام عملی و فیزیکی همه کاری حاضریم بکنیم. از حیث جنگ روانی در فضای مجازی هم در حد وسع و توان فعالیم. در جنبه و هم توسلات خوبی در حال انجام است: به توصیه بعضی اولیاء الهی، حدیث کساء و زیارت عاشورا و .... که البته تقریبا تمام آنها هیچ ارتباطی با خصوص «کرونا» ندارد و توصیه عام صادر شده است. ولی یک که یکی از «اولیاء الهی» اولا👈 مشخصا در خصوص «» کرده‌اند. ثانیا👈 این اصلا بی حساب حرف نمیزنند* و این مطلب برای همه ثابت شده است. و ثالثا؛ ایشان یک منحصر به فرد در مقایسه با بقیه دارند و آن این‌که ما نسبت به میزان توجه و به حرفهای‌شان «» هم خواهیم شد! «مقام معظم رهبری» - دامت برکاته - توصیه فرمودند: برای ویروس منحوس هر روز * را قرائت کنیم. بنظر میاید اگر خدای ناکرده شود، بی ارتباط با و به این نباشد! لطفا هرکسی به هر شکلی که می‌تواند، موجی در این زمینه ایجاد کند که این مبارک خوانده شود.🌷 یعنی: اولا؛ هر روز بخوانیم؛ مثلا به تعقیبات یکی از نمازهای روزانه‌مان تبدیل کنیم. و ثانیا؛ به هر شکلی که می‌توانیم در فضای مجازی و حقیقی و خانواده و دوستان و اطرافیان کنیم که همه روز_ این دعا را بخوانند🌺 در حدیث آمده است: «ما من داء الا و له دواء» 🔰 یادمان هست شهیدحاج قاسم را درمورد آقابرقرائت دعای در جنگ ۳۳روزه لبنان‌ 🔊 از رادیو و تلویزیون حزب الله و مناره‌های مساجد و حتی کلیساهای ضاحیه جنوب، این دعا هر روز پخش می‌شد و در نهایت، حزب الله بر اسرائیل شد! 💢دعایی که حتی «مسیحیان» هم می خواندند 🌻چند دیگر: 👈 اول این‌که؛ در تمام نمازها می‌توان آن را در نماز هم خواند.حدود یک تا یک و نیم دقیقه بیشتر وقت نمی‌گیرد. 👈 دوم این‌که؛ چند روز پس از توصیه مقام معظم رهبری، جمعی از هم این ایشان را تأکید کردند. این موضوع در بین مراجع بسیار کم اتفاق می‌افتد که جمعی از مراجع فتوای «» یکی دیگر از مراجع عظام را تأکید و توصیه کنند. 👈 سوم این‌که؛ این جمله از علامه حسن زاده را هرگز فراموش نکنیم که فرمودند: به ایشان (حضرت آقا دام ظله) باشد؛ زیرا گوش‌شان به مبارک «بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف» است. ⬛🟦🟩🟪🟫⬛🟦🟩🟪
26.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار اشک ( از اشک کار بر می آید ) ( ۱) 🌺 استاد شیخ حسین انصاریان: 💠 من در قم، زیاد مرحوم (ره) را می‌دیدم، یکی به ایشان گفت: چه شد شما علامه شدید؟ فرمودند: با دوتا سرمایه: یکی و دیگری قلبی و اشک به حضرت سیدالشهدا(علیه السلام). ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
4_5834712796738095781.mp3
12.84M
🕊🌿🕊🌿 🌿🕊🌿 🕊🌿 🌿 ۶۴ 🎤 🔅چرا بعضی‌ها می‌توانند توسل کنند و سریع به پاسخِ معصوم برسند و دستِ پُر برگردند! ▪️و بعضی‌ها بعد از سالها دینداری، هنوز هم نمی‌توانند به اهل بیت علیهم‌السلام تکیه کنند، و با آنها، در میان تمام خطرات، با شجاعت به سمت جلو حرکت کنند؟ علیهم‌السلام 🌿 🕊🌿
4_5836964596551781350.mp3
13.14M
🕊🌿🕊🌿 🌿🕊🌿 🕊🌿 🌿 ۶۵ ⚜ استمداد یا به معصوم ، خود یک مسیرِ سلوکی است، که باید آنرا آموخت! این مسیر، مراتب مختلفی دارد، که باید گام به گام، این مراتب را طی کرد! 🔺اما اگر گام اول را نشناسی و برنداری، محال است دستت به معصوم برسد و با او بتوانی بقیه‌ی مراتب را طی کنی. 🕊 🌿🕊
Z A: 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 64 سوره نساء 🌸 وَمَآ أَرْسَلْنَا مِنْ رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوُاْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِيما ً 🍀 ترجمه: و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى آنكه با اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنان وقتى كه به خود ستم كردند نزد تو مى آمدند و از خداوند مغفرت مى خواستند و پیامبر هم براى آنان استغفار مى كرد قطعاً خداوند را توبه پذیر و مهربان مى یافتند. 🌷 : فرستاديم 🌷 : خودشان 🌷 : می آمدند 🌷 : می یافتند 🌷 : توبه پذیر 🌷 : مهربان 🌸 اگر ما با انبیا و اولیای همراه و همدل باشیم حقیقتا از برکات آنها بهره مند می شویم و زندگی ما عطر دل انگیزتری پیدا خواهد کرد. علاوه بر ارتباط عاطفی در عمل هم باید از آنها پیروی کرد و این اطاعت هم خواسته ی خود خداوند است. در آیات گذشته مراجعه به داوران طاغوت را محکوم نمود و در این آیه می فرماید: و ما أرسلنا من رسول ليطاع بإذن الله: و ما هيچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه با اذن خداوند اطاعت شود. زیرا انبیا فرستاده خداوند هستند بنابراین موظف هستند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگی اجرای آن از آنها پیروی کنند و تنها به ادعای ایمان قناعت نکنند. 🌸 سپس در ادامه آیه راه بازگشت را به روی گناهکاران و آنهایی که به طاغوت مراجعه کردند باز می کند و می فرماید: و لو أنهم اذ ظلموا أنفسهم جآءوك: و اگر آنان وقتی که به خود ستم کردند نزد تو می آمدند. با توجه به اين جمله یعنی به خود ظلم و ستم کردن است. سپس می فرماید: فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما: و از خداوند مغفرت می خواستند و پیامبر هم برای آنان استغفار می کرد قطعا را توبه پذیر و مهربان می یافتند. 🌸 از این آیه پاسخ بعضی افراد که از روی بهانه جویی می گویند به پیامبر و یا امام شرک است را می دهد زیرا این آیه به روشنی و کاملا واضح می گوید که آمدن به سراغ پیامبر و او را بر درگاه شفیع قرار دادن و وساطت و او برای گناهکاران مؤثر است و موجب پذیرش توبه و رحمت الهی است و به هیچ وجه شرک نیست. توابا رحیما است یعنی کسی که با زیبایی تمام و با مهربانی توبه را می پذیرد. 🔹 پيام های آیه 64 سوره نساء 🔹 ✅ هدف از فرستادن ، هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است. ✅ مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پیامبران باید با اذن خدا باشد. ✅ رها كردن و رجوع به ، ظلم به مقام انسانى خود است. ✅ پیوند همه مردم با رسول اللّه باید محكم باشد. چه مؤمن چه فاسق. براى كسب فیض و براى درک شفاعت. ✅ راه بازگشت و براى خطاكاران و حتّى منافقان باز است. ✅ رهبران آسمانى و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان، مورد تأیید قرآن است. ✅ بخشنده ى گناه نیست، پیامبر واسطه ى عفو الهى است. ✅ خطاكار، ابتدا باید شود و به سوى حقّ برگردد، سپس براى استحكام رابطه با خدا، از مقام رسالت كمک بگیرد. ✅ گناهكاران نباید مأیوس شوند، ، توبه و زیارت اولیاى خدا، وسیله اى براى بازسازى روحى آنان است. ✅ در زیارت رسول خدا و اقرار به لغزش و استغفار خود احساس سبک شدن از گناه به دست مى ‌دهد. ✅ اگر خطاكاران را بخشیدید به آنان نیز بكنید. ✍تهیه و تنظیم :استاد عاشوری 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیه 64 سوره نساء 💥وَمَآ أَرْسَلْنَا مِنْ رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوُاْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِيما ً : و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى آنكه با اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنان وقتى كه به خود ستم كردند نزد تو مى آمدند و از خداوند مغفرت مى خواستند و پیامبر هم براى آنان استغفار مى كرد قطعاً خداوند را توبه پذیر و مهربان مى یافتند. 🌷 : فرستاديم 🌷 : خودشان 🌷 : می آمدند 🌷 : می یافتند 🌷 : توبه پذیر 🌷 : مهربان اگر ما با انبیا و اولیای همراه و همدل باشیم حقیقتا از برکات آنها بهره مند می شویم و زندگی ما عطر دل انگیزتری پیدا خواهد کرد. علاوه بر ارتباط عاطفی در عمل هم باید از آنها پیروی کرد و این اطاعت هم خواسته ی خود خداوند است. در آیات گذشته مراجعه به داوران طاغوت را محکوم نمود و در این آیه می فرماید: و ما أرسلنا من رسول ليطاع بإذن الله؛ و ما هيچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه با اذن خداوند اطاعت شود. زیرا انبیا فرستاده خداوند هستند بنابراین موظف هستند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگی اجرای آن از آنها پیروی کنند و تنها به ادعای ایمان قناعت نکنند. سپس در ادامه آیه راه بازگشت را به روی گناهکاران و آنهایی که به طاغوت مراجعه کردند باز می کند و می فرماید: و لو أنهم اذ ظلموا أنفسهم جآءوك؛ و اگر آنان وقتی که به خود ستم کردند نزد تو می آمدند. با توجه به اين جمله یعنی به خود ظلم و ستم کردن است. سپس می فرماید: فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما؛ و از خداوند مغفرت می خواستند و پیامبر هم برای آنان استغفار می کرد قطعا را توبه پذیر و مهربان می یافتند. از این آیه پاسخ بعضی افراد که از روی بهانه جویی می گویند به پیامبر و یا امام شرک است را می دهد زیرا این آیه به روشنی و کاملا واضح می گوید که آمدن به سراغ پیامبر و او را بر درگاه شفیع قرار دادن و وساطت و او برای گناهکاران مؤثر است و موجب پذیرش توبه و رحمت الهی است و به هیچ وجه شرک نیست. توابا رحیما است یعنی کسی که با زیبایی تمام و با مهربانی توبه را می پذیرد. 🔹🔹 ✅ هدف از فرستادن ، هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است. ✅ مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پیامبران باید با اذن خدا باشد. ✅ رها كردن و رجوع به ، ظلم به مقام انسانى خود است. ✅ پیوند همه مردم با رسول اللّه باید محكم باشد. چه مؤمن چه فاسق. براى كسب فیض و براى درک شفاعت. ✅ راه بازگشت و براى خطاكاران و حتّى منافقان باز است. ✅ رهبران آسمانى و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان، مورد تأیید قرآن است. ✅ بخشنده ى گناه نیست، پیامبر واسطه ى عفو الهى است. ✅ خطاكار، ابتدا باید شود و به سوى حقّ برگردد، سپس براى استحكام رابطه با خدا، از مقام رسالت كمک بگیرد. ✅ گناهكاران نباید مأیوس شوند، ، توبه و زیارت اولیاى خدا، وسیله اى براى بازسازى روحى آنان است. ✅ در زیارت رسول خدا و اقرار به لغزش و استغفار خود احساس سبک شدن از گناه به دست مى ‌دهد. ✅ اگر خطاكاران را بخشیدید به آنان نیز بكنید. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
💠 ما زن‌ها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست همه تن و بدن‌مان می‌لرزید. اما عمو اجازه تسلیم شدن نمی‌داد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رخت‌خواب‌ها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!» 💠 چهارچوب فلزی پنجره‌های خانه مدام از موج می‌لرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم. آخرین نفر زن‌عمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکش‌های انفجار بهتون نمی‌خوره!» 💠 اما من می‌دانستم این کمد آخرین عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپش‌های قلب را در قفسه سینه‌ام احساس کردم. من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر می‌شد؟ 💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما کند. دلواپسی زن‌عمو هم از دریای دلشوره عمو آب می‌خورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد: «بیاید دعای بخونیم!» در فشار وحشت و حملات بی‌امان داعشی‌ها، کلمات دعا یادمان نمی‌آمد و با هرآنچه به خاطرمان می‌رسید از (علیهم‌السلام) تمنا می‌کردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه می‌لرزد. 💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفس‌مان را در سینه حبس کرد. نمی‌فهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجره‌های اتاق رفت. حلیه صورت ظریف یوسف را به گونه‌اش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا می‌کرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد: «جنگنده‌ها شمال شهر رو بمبارون می‌کنن!» 💠 داعش که هواپیما نداشت و نمی‌دانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتش‌بازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم. تحمل اینهمه ترس و وحشت، جان‌مان را گرفته و باز از همه سخت‌تر گریه‌های یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش می‌کرد و من می‌دیدم برادرزاده‌ام چطور دست و پا می‌زند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد. 💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمی‌دانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان می‌داد و مظلومانه گریه می‌کرد و خدا به اشک او رحم کرد که عباس از در وارد شد. مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرت‌زده نگاهش می‌کرد و من با زبان جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم. 💠 ما مثل دور عباس می‌چرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل می‌سوخت. یوسف را به سینه‌اش چسباند و می‌دید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد: «قراره دولت با هلی‌کوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید: «حمله هوایی هم کار دولت بود؟» 💠 عباس همانطور که یوسف را می‌بویید، با لحنی مردد پاسخ داد: «نمی‌دونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح کردیم، دیگه تانک‌هاشون پیدا بود که نزدیک شهر می‌شدن.» از تصور حمله‌ای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد: «نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانک‌ها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه‌ها میگفتن بودن، بعضی‌هام می‌گفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد: «بچه‌ها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برق‌ها تموم نشده می‌تونیم گوشی‌هامون رو شارژ کنیم!» 💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لب‌های خشکم به خنده باز شد. به جوانان شهر، در همه خانه‌ها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباط‌مان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بی‌پاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید: «نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!» 💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد. نمی‌دانست از اینکه صدایم را می‌شنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بی‌خبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید: «تو که منو کشتی دختر!»...
💠 در این قحط ، چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لب‌هایم می‌خندید و با همین حال به‌هم ریخته جواب دادم: «گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.» توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم: «تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری می‌پرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد: «دلم برا صدات تنگ شده، دلم می‌خواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت. 💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش می‌رسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند. نمی‌دانستم چقدر فرصت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم. شبنم اشک روی نفس‌هایش نم زده است. 💠 قصه غم‌هایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و نازم را کشید: «نرجس جان! می‌تونی چند روز دیگه تحمل کنی؟» از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت: «والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...» 💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس ما آتشش می‌زند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید: «دیشب دست به دامن (علیه‌السلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به (سلام‌الله‌علیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما می‌سپرم!» از و توکل عاشقانه‌اش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پرواز می‌کرد: «نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!» 💠 همین عهد آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم. از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریه‌های یوسف اجازه نمی‌داد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد. 💠 لب‌های روزه‌دار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما می‌ترسیدم این یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بی‌قراری پرسیدم: «پس هلی‌کوپترها کی میان؟» دور اتاق می‌چرخید و دیگر نمی‌دانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم: «آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی می‌بارید، مرتب زیر گلوی یوسف می‌دمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد: «نمی‌دونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم. 💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشه‌های فاجعه دیشب را از کف فرش جمع می‌کردند. من و زن‌عمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زن‌عمو با ناامیدی پرسید: «کجا میری؟» 💠 دمپایی‌هایش را با بی‌تعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده می‌شد: «بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.» از روز نخست ، خانه ما پناه محله بود و عمو هم می‌دانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانه‌های دیگر هم اما طاقت گریه‌های یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد. 💠 می‌دانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجه‌های کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زن‌عمو با بی‌قراری ناله زد: «بچه‌ام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت. به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا به‌قدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجره‌ها می‌لرزید. 💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با از پنجره‌ها فاصله گرفتند و من دعا می‌کردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید. یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که به‌سرعت به سمت در می‌رفت، صدا بلند کرد: «هلی‌کوپترها اومدن!» 💠 چشمان بی‌حال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم. از روی ایوان دو هلی‌کوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک می‌شدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلی‌کوپترها را تعقیب می‌کرد و زیر لب می‌گفت: «خدا کنه نزنه!»...
💠 یک نگاهم به قامت غرق عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر می‌زد که اگر اینجا بود، دست دلم را می‌گرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام (علیه‌السلام) را پیدا نمی‌کردم، نفسی برای نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس می‌کردم به فریادمان برسد. 💠 می‌دانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی می‌شد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش می‌چرخید برای حال حلیه کافی بود و می‌ترسیدم مصیبت عباس، نفسش را بگیرد. 💠 عباس برای زن‌عمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و می‌دانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره می‌کند. یقین داشتم خبر حیدر، جان‌شان را می‌گیرد و دل من به‌تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک نشسته و در سیلاب اشک دست و پا می‌زدم. 💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آن‌ها را به درمانگاه آورد. قدم‌هایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمی‌شد چه می‌بینند و همین حیرت نگاه‌شان جانم را به آتش کشید. 💠 دیدن عباس بی‌دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش می‌لرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش می‌شکست و می‌دیدم در حال جان دادن است. زن‌عمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفس‌شان بند آمده بود. 💠 زن‌عمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب‌هایی که به‌سختی تکان می‌خورد (علیهاالسلام) را صدا می‌زد. حلیه بین دستانم بال و پر می‌زد، هر چه نوازشش می‌کردم نفسش برنمی‌گشت و با همان نفس بریده التماسم می‌کرد: «سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!» 💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و می‌دیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه می‌شکافد که چشمانش را با شانه‌ام می‌پوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز شهر شاهد بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده می‌شدند یا از نبود غذا و دارو بی‌صدا جان می‌دادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل شهر که همه گرد ما نشسته و گریه می‌کردند. 💠 می‌دانستم این روزِ روشن‌مان است و می‌ترسیدم از شب‌هایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره‌باران را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زن‌ها دور اتاق کِز کرده و دیگر در میان نبود که از منتهای جان‌مان ناله می‌زدیم و گریه می‌کردیم. 💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی می‌کردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری می‌کردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم می‌سوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه می‌بردم. 💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظه‌ای از آتش تب، خیس عرق می‌شدم و لحظه‌ای دیگر در گرمای ۴۵ درجه طوری می‌لرزیدم که استخوان‌هایم یخ می‌زد. زن‌عمو همه را جمع می‌کرد تا دعای بخوانیم و این توسل‌ها آخرین حلقه ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلی‌کوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند. 💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو درد کشیدند و غریبانه جان دادند. دیگر حتی شیرخشکی که هلی‌کوپترها آورده بودند به کار یوسف نمی‌آمد و حالش طوری به هم می‌خورد که یک قطره از گلوی نازکش پایین نمی‌رفت. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه می‌چرخید و کاری از دستش برنمی‌آمد که ناامیدانه ضجه می‌زد تا فرشته نجاتش رسید. خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفته‌اند هلی‌کوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به ببرند و یوسف و حلیه می‌توانستند بروند. 💠 حلیه دیگر قدم‌هایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلی‌کوپتر هزار بار جان کندم. زودتر از حلیه، پای هلی‌کوپتر رسیدم و شنیدم با خلبان بحث می‌کرد: «اگه داعش هلی‌کوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت می‌بری، چی میشه؟»...
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات ۱۱۴ و ۱۱۵ سوره مائده 💥قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِنَ السَّمَآءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ ۖ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (۱۱۴) 💥قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ ۖ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّيٓ أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَآ أُعَذِّبُهُٓ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ (۱۱۵) : عیسی پسر مریم گفت: خدایا! ای پروردگار ما! برای ما از آسمان سفره ‌ای پر از غذا نازل كن تا [روز] عیدی باشد برای اهل زمان ما و نسل آینده ما، و نشانه ‌ای از سوی تو؛ و ما را روزی بخش كه تو بهترین روزی دهندگانی (۱۱۴) خدا فرمود: من مسلّماً آن را بر شما نازل می ‌كنم، پس اگر كسی از شما بعد از آن كافر شود بی ‌تردید او را عذابی خواهم كرد كه هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نكنم (۱۱۵) 🌷 : خدایا 🌷 : پروردگار ما 🌷 : نازل کن 🌷 : سفره غذا 🌷 : آسمان 🌷 : عید از عود به معنای رجوع و دوباره برگشتن می آید عید را به این خاطر عید می گویند زیرا هر سال رجوع می کند. 🌷 : نشانه 🌷 : ما را روزی ده 🌷 : بهترین روزی دهندگان 🌷 : جهانیان موضوع این آیات در ادامه آیه قبلی در مورد درخواست یاران نزدیک حضرت عیسی علیه السلام برای نزول سفره غذا از آسمان است هنگامى كه از حُسن نيّت آنها در اين تقاضا آگاه شد، خواسته آنها را به پيشگاه پروردگار به اين صورت منعكس كرد: قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرّازِقِينَ؛ عیسی پسر مریم گفت: خدایا! ای پروردگار ما‌! برای ما از آسمان سفره ای پر از غذا نازل کن تا [روز] عیدی باشد برای اهل زمان ما و نسل آینده ما، و نشانه ای از سوی تو؛ و ما را روزی بخش که تو بهترین روزی دهندگانی» اين دعايى را كه از روى حُسن نيّت و اخلاص صادر شده بود اجابت كرد «قالَ اللّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ؛ فرمود: من قطعاً آن را بر شما نازل می‌كنم، پس اگر كسی از شما بعد از آن كافر شود بی‌تردید او را عذابی خواهم كرد كه هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نكنم» 🔹پیامهای آیات ۱۱۴و‌۱۱۵ سوره مائده ✅ به اولیاى خداوند براى قضاى حوائج، جایز است. «قال الحواریّون یا عیسى.... قال عیسى ابن مریم اللّهم....» ✅ از نشانه ‏هاى ، باید براى همیشه درس گرفت. ✅ و از نظر قرآن كار صحیحى است. میلاد اولیاى خدا و بعثت پیامبر، كمتر از نزول مائده آسمانى نیست. ✅ ، در دعا به جاى موضوع خوردن، به الهى بودن مائده توجّه مى ‏كند. ✅ در ، خدا را با ادب كامل و با صفت مناسب با خواسته، صدا بزنیم. ابتداى آیه «الّلهم ربّنا» و آخر آیه «خیر الرّازقین» ✅ به توجّه كنیم و به سراغ دیگران نرویم. «و انت خیر الرّازقین» ✅ دعای مستجاب می شود. ✅ آنان که به علم و یقین و شهود می رسند، مسئولیت سنگین تری دارند و کیفر تخلفشان هم سخت تر است. ✅ عذاب هم مثل پاداش خداوند درجاتی دارد. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
‌ 💠نقل از دخترشهید حسن‌تهرانی‌مقدم همیشه به جوانان میگفت : آمریکا ، اروپا وکشور های دیگری که فعالیت علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند . حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آن ها ندارند ‌ ما به اهل بیت "ع" را داریم و آن ها ندارند . آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتوانند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد میرسیم ، وقتی آنها توانستند ماهم میتوانیم . 🔸۲۱ آبان ماه؛ سالروز شهادت پدرِ موشکیِ ایران 🚩هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز Eitaa.com/hajghasem_d