eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه برنده‌ی عشق از #میم‌دال 🌱 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشحالم از عالم و مافیها بریده ام. علایق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و مافیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت میروم ... 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🌺اعمال بسیار پرفضیلت و ساده قبل از خواب...🌺 یاعلی 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🌸 شخصى نزد امام صادق رفت و گفت من از بسيار ميترسم چــه کنــم؟ امام صادق(ع) فرمودند⇩ را زيـاد بخوان.. آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟ •{ اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌شَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌الْوُرُودِ }• یعنی خدايا علیـه‌السلام را هنگام ورود به قبر روزى من کن... ‌‌‌‌‌‌🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام شهید مدافع حرم شهید محمد کیهانی درباره قبل از شهادت 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 در اتاقم باز شد. مادر بود توی نگاهش، داشت برای من عذاداری می کرد که گفت: -می خوام باهات حرف بزنم. جوابی ندادم. همونطور که حلقه ی دستامو دور پاهام بسته بودم به مادر نگاهی انداختم. جلو اومد و کنارم، لبه ی تخت نشست: -الهه .... میدونم حالت خوب نیست ولی ..... دلم مثله سیر و سرکه میجوشه .... شبا ..... خواب ندارم ..... پدرتم حالش بده .... این همه مقدمه چینی برای چه پرسشی بود! نگاه مادر توی چشام ثابت شد که بالاخره سئوال اصلی مطرح شد: -تو و آرش ...... زن و شوهر شدید یا .... خاطرات باز به سرم هجوم اورد. " پشیمون می شی الهه ... _ نمی شم و دویدم سمت اتاق خواب . " دلم میخواست برای خریدارم ، برای همسرم ، عاشقانه دلبری کنم ..... که کاش مثل برج زهر مار میشدم تا داغ عشق آرش توی خاطراتم، توی شناسنامه ام حتی روی آبرویم اینطوری ، مهر طلاق نمی خورد. اشکی از چشمم فرو افتاد که مادر باز گفت: _می دونم به خدا واسه منم سخته که بپرسم ولی ..... شاید اگه زن و شوهر نشده باشید ، بشه کاری کرد ، شناسنامه رو المثنی می گیریم .... اونوقته که میشه خیلی از خاطره ها رو پاک کرد. قطره دوم اشکم که روی صورتم سرازیر شد ، مادر ماتش برد. زل زدم به چشمای معتجب مادر و گفتم: -چیزی که نباید اتفاق میافتاد، .... افتاد .... من .... دیگه نمی تونم شناسنامه ام رو از لک اسم آرش پاک کنم .... حالا اگر شناسنامه ام روهم پاک کنم، آبرومو چکار کنم؟ آهی سر دادم که مادر با ناوری گفت: -نه! ....خدای من! الهه! ..... الهه!! ....الهه. و مقابل چشمانم افتاد روی زمین . فریاد زدم: -بابا .... پدر سراسیمه سمت اتاقم دوید: -یه لیوان آب قند بیار. نمی دونستم چکار کنم. مادر از حال رفته بود و سرش توی آغوش من بود. داغ خاطراتم کم بود ، حال مادرهم بهش اضافه شد . قلبش ناراحت بود و میترسیدم بلایی سرش بیاد. به هزار زور و زحمت بهوش اومد. مدام زیر لب اسممو ناله می زد و آروم اشک می ریخت. اینم دستاورد نامردی آرش بود. نه تنها مادر و پدرم به عمو و زن عمو هم شرمنده بودند و حرف ها و حدیث ها پشت سرِ من و آرش تا ناکجا آباد هم رفته بود. بعضی ها می گفتند ، منم دارم نقش بازی می کنم . و بعضی ها معتقد بودند مقصر من بودم و بعضی ها می گفتند آرش . عده ای کم هم آقاجون رو مقصر می دونستند. همه ی اینا به کنار ..... آمدن آقاجون توی اون شرایط هم به کنار . دلم نمی خواست توی اون حال و روز آقاجون رو ببینم. تازه یک هفته از رفتن آرش می گذشت و نه حال من مساعد بود نه حال پدر و مادرم که آقاجون، بی خبر دیدنم اومد. چیکار می کردم؟ بگم بخاطر شرطی که گذاشته بود، این بلا سرم اومد ؟ یا از نامردی نوه اش که مرا رها کرده بود و دنبال آرزوها یش رفته بود؟ فقط گریستم. گریه ام خودش تمام حرف هایم را زد. آقاجون سرم رو به سینه اش فشرد و همراه من گریست. - به خدا الهه جان، من خوشبختی تو رو می خواستم .... من نمی خواستم اینطوری بشه .... من نمی دونستم آرش همچین کاری می کند. من از کاراش خبر نداشتم. ناگهان صدای پدر مثل بمبی در خانه ترکید. 📝 به قلم نویسنده محبوب 🌸🌼🌸🌼🌸 است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸
خداوندا اگر جایی دلی بی تابِ دلدار است، نمی دانم چطور! اماخودت پا دَر میانی کن ... پ.ن: مــــادران شــــهداے افــــغــــانــــے بــــبــــخــــشــــیــــد ...........😢 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🌿🍁 خـــداوندا تـو را ستـایـش می‌کنم زیرا وقتی در تنگنـا بودم و تـو را طلبیدم فریـاد برآوردم و از تـو کمک خواستم تـو بہ دادم رسیـدی 🍁🌿 پـروردگارا بہ زندگی‌ام برکت ببخش و ذهنم را روشـن کن از من انسانی بساز ڪه خودت می‌خواهی تا کاری را انجام دهم ڪه تـو می‌خواهی 💫شبتون مهتابی💫 ‌─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تو یک بار زندگی می‌کنی 🌸حق نداری غصه بخوری 🌷حق نداری نخندی 🌸حق نداری نرقصی 🌷حق نداری نگردی 🌸حق نداری بترسی 🌷حق نداری اشتباه نکنی 🌸روزتون مملو از شادی بــفرمــایــیــد صبــحــانه😋🍳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام شهید مدافع حرم شهید جواد محمدی درباره قبل از شهادت 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
نماز خود را تباه نسازید ❗️ چرا که هرکس نمازش را تباه سازد ، با قارون(سرمایه دار مخالف موسی(ع)) و هامان (نخست وزیر فرعون) محشور می گردد و بر خدا سزاوار است که او را در اتش دوزخ افکند . ، ج ۳ ، ص ۱۹ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝