eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀سلام صبحتون فاطمی🖤 روزتون متبرک به نگاه خدا🙏 امروزتون به نیکی و پراز عطر دعا🙏 روزتون را به شکرانه هرآنچه خدا داده آغاز کنید🙏 🥀الهی روزیتون فراوان و پر از‌ خیر و برکت باشه🥀 🥀تنتون سالم و دلتون پر از عشق و آرامش باشه🙏 🥀و به حق بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا (س)🖤 حاجت روا بشید ان شاء الله 🙏 🥀روزتون پر خیر وبرکت ┏━━✨✨✨━━┓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ♨️ آخرالزمان عصر حیرت و سردرگمی اݪلہم‌اݪزقݩاشہادٺہ‌فےسبیݪڪ |🌿🕊| 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه ها منم مثه بچه سیدها... 🥀 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سخنرانی ویژه 🌸 هر چیزی ازخیرات در عالم ، به انسان برسه به واسطه ی حضرت زهراست... 👤 استاد عالی 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 بینی ام رو بالا کشیدم و نذاشتم بیشتر از اون ، اشکام راه فرار پیدا کنند.سرشو جلو آورد وخم شد روی من . پیشونیش رو چسبوند به پیشونیم و با اون فاصله ی کم نگاهم کرد . رگه های خونی چشماش می گفت گریه کرده ولی کجا نمی دونم .صداش بهترین داروی آرامش بخشی بود که سراغ داشتم : _الهه ... تو میتونی خوب بشی باید بخوای ... باهمه چی ، همه شرط هات کنار میآم . ممنوعه هات ، بد اخلاقی هات ، داد و فریادت ... فقط به همین شرط ...خوب شو ... بخواه که بخاطر من خوب بشی .دیگه اصرار نمی کنم پایبند نامزدیمون باشی ولی .... بهبودی کاملتو میخوام . نمی خواستم گریه کنم.اونم زیر نگاهش . اونم از اون فاصله . کف دستم رو بالا آوردم . زدم توی گوشش و به شوخی گفتم : _مگه من بداخلاقم ؟ مگه من داد و فریاد می کنم ؟ خندید .سرشو عقب کشید و کمرش رو صاف کرد.سر انگشتان دستش رو به آرومی به صورت و گونه ام کشید : _دوستت دارم بانوی من ... در اتاق باز شد . پرستار بود . انگار اونروز گیر داده بود فقط به ما . طوری نگاهمون کرد که انگارجایی برای حرف باقی نمونده .حسام بی معطلی از لبه ی تخت پایین اومد و گفت : _فردا میآم ... قبل از عملت میبینمت ... حرفات یادت نره . -نه .... همون طور که نیم تنه اش سمت من بود ، عقب عقب رفت و گفت : _حرفام یادت بمونه ...خداحافظ. پرستار چپ چپ به حسام نگاه کرد اما وقتی حسام رو از اتاق بیرون کرد ، رو به من پوزخند زد و گفت : _شوهرته ؟ -نامزدیم . -خیلی دوستت داره ... ساعت ملاقات توی راهرو گریه می کرد ، اشکاشو پاک میکرد ، باز میومد توی اتاق .... چند بار دیدمش که هی اومد توی راهرو گریه کرد و بعد اومد توی اتاق ... خدا واست نگهش داره ... خوب میشی نگران نباش تو جوونی . من دیر فهمیدم .خود عشق کنارم بود و من دیر فهمیدم .اونشب چه رازی توی گل های سبد گل حسام بود که تاصبح خواب رو از چشمام ربود نمی دونم . نگاهم روی سبدگل بود ولی هر وقت نگاه سبد گل کردم ، از ته قلبم آه کشیدم که چرا اینقدر بد بودم ... حسام آرامش زندگی من بود و من دنبال همین آرامش میگشتم ! است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
5cc491254634f4bcf2f1922c_7401969494662496835.mp3
8.18M
💌 آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم، یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم! اگر هنوز چشم به محبت این و آن داریم؛ اگر هنوز بی‌مهری دیگران آزارمان می‌دهد؛ اگر هنوز نمی‌توانیم ببینیم و بگذریم ؛ 💥 یعنی ؛ هنوز از محبت مادر، سیراب نیستیم! چگونه می‌شود سیراب شد؟ "س" 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🌿 افتخار نسل‌ ما‌ اینِ ‌کہ‌ توی عصرے زندگے مےکنیم کہ قراره‌ اسرائیل ، ‌توے‌ اون‌ دوره بہ‌ دستِ ما نـابود بشہ💣👊🏻 ‌‌ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
. . دیگَر این دل تسلاّیـی ندارد آخر کسے نمےداند درون قلبِ علـی بر سرِ وداعـِ بآعشق دعواست🥀💔 . . 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
خیال ڪن وسط کوچہ پیش چشمانتـ.. تمام زندگیتـ♥ بے هوا زمین بخورد چقدر صحنہ تلخے براے عابرهاست اگر زنے وسطِ مردها زمین بخورد😞 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
حضرت‌زهرا بہ امیرالمومنین مدام مےفرمود : روحے لروحکك الفـداء ابن عبارت پر از معناست.. یعنے : من نہ با اموالم نہ با جسمم ، بلکہ با روحم سِپَربلاےِ تو هستم..🍃 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 سرم رو از روی مهر برداشتم .دو زانو نشسته بودم پای همون سجاده ی همیشگی .نگاهم به سمت قبله بود و تسبیح تربت ذکرم میون انگشتام میچرخید . یه لحظه دلم کربلا خواست . اگه الان کربلا بودم ، میرفتم ، تا خود صبح توی صحن ، اشراف به ضریح ، زانو بغل می زدم و نوحه ی مورد علاقه ام رو زمزمه می کردم .اونقدر می گفتم و زمزمه می کردم تا ازبیمارستان زنگ می زدند که حال الهه خوب شده و عملش موفقیت آمیز بوده . دلم گرفت .حالا که کربلا نبودم ،تنها یه راه داشتم . چشمامو بستم و با صدای گرفته از گریه ام ، زیر لب برای خودم زمزمه کردم : یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من یه گوشه ی چشم تو بسه واسه حل مشکل من آخرش میآد یه روزی رو چشام قدم میزاری می بریم تا کربلامو نمی ذاریم تو خماری اشکام اونقدر داغ بود که پوست صورتم رو بسوزونه . آه کشیدم و چشم گشودم . تسبیح تربتم رو بوسه زدم ، به جای ضریح آقا ... عطر خوب خاک تربت رو داشت .تسبیح رو گذاشتم روی سجاده ام . نگاهم رفت سمت ساعت . یه نیم ساعت تا نماز صبح مونده بود و کمتر از چند ساعت تا شروع عمل الهه .نمی دونم اون موقع شب بیدار بود یا نه ولی دلم برایش یهویی تنگ شد . شماره موبایلش رو گرفتم . باخودم گفتم فقط یه زنگ بخوره قطع میکنم . یه زنگ خورد . دستم رفت سمت قطع تماس که صداش رو شنیدم : است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
. . هم دل را بردے هم عقل را چہ ڪردی‌ با‌ دنیای‌ من‌ سردار :) 💔 . . | حآج قاسم🕊 | 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊در این شب زیبا ⭐️دعا میکنم 🕊مرغ آمین ⭐️بیاید و بر آرزوهایتان 🕊آمین بگوید ⭐️دلواپسی درخیالتان نماند 🕊و آرام باشید ⭐️چه چیز ازآرامش ناب خوشتر 🕊شبتون بخیر -------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁨سلام 😍✋ صبحتون به زیبایی یک روز زمستانی❄️ پر از انرژی مثبت+ پر از موفقیت و شاد کامی☕️ پر از مهربانی و لبخند😊 پر از توکل و امید🤍 لحظاتتون مملو از مهر پروردگار🤍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏━━✨✨✨━━┓ ❄️ ❄️ ┗━━✨✨✨━━┛
حق داشت اگر تابوت بر شانہ هایش سنگینے میڪرد.. آخر علے(ع) تمام آرزوهایش را شبانہ بر دوش میڪشد😞💔 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم هر کجا باشید خدا با شماست « سوره حدید ، آیه ۵ » 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 _حسام . لبخندی میون صورت پر از اشکم نشست .از اعماق قلبم گفتم : _جان حسام ... سلام ... بیداری هنوز؟ -فردا ببینمت میکشمت . -چرا ؟ -این چه گلی بود گذاشتی بالای سر من که خواب رو از سرم پروند. لبخندم کش اومد: _ای جانم الهه ... تو هم تا الان بیدار بودی ؟ -آره ... تو چی ؟ -بیدارِ بیدار. -خوبه که زنگ زدی . -چرا ؟ دلشوره گرفتم که گفت : _فرداشاید نذارن ببینمت .... با خودم گفتم اگه نذارن ، حرفام میمونه . تکیه زدم به تختم و گفتم : _بگو بانو ... سرتا پا گوشم . نفسش اونقدر پر از غم بود که وقتی حتی صدای نفسش رو توی گوشم شنیدم بغضم گرفت : _حسام ... این دوماهه خیلی اذیتت کردم . -الهه ! -هیچی نگو ... فقط گوش کن . سکوت کردم اما تک تک کلماتش زهر داشت .زهری که اثرش جز اضطراب برای من ، چیزی نبود : _لجبازی کردم .... قدر محبت هات رو ندونستم ... می ترسم اگه از اتاق عمل بیرون نیام ... حلالم نکنی . صدام بلند شد : _به قرآن اگه بخوای چرت و پرت بگی هم گوشی رو قطع می کنم ، هم حلالت نمی کنم. حتی حجم بغض نشسته توی گلوش رو حس کردم : -حسام .... تو ماهی .....خیلی بیشتر از اونچه که به زبون گفتم .... می دونم که با حرفام و کارام اذیتت کردم ....حلالم کن . کف دستم رو گذاشتم روی پیشونیم .تیر می کشید.انگار کسی از توی سرم با تیر کمون وسط پیشونیم رو هدف گرفته بود. -حسام میشنوی ؟ -الهه! آخه چرا الان؟! به خدا الان موقع این حرفاست . بغضش ترکید.اضطراب داشت ولی نمیدونست با اون گریه چقدر حال منو خراب کرده : _پس وقتش کیه ؟ دیگه خدا چه جوری باید به من بگه که زیاد وقت ندارم . با سر انگشتام به وسط پیشونیم کوبیدم : _بسه تو رو قرآن . همچنان می گریست : است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
حسن بصرے مےگوید : در دنیا هیچکس عابدتر از فاطمہۜ نبوده است او آنقدر براے عبادت خدا در محـراب مے‌ایستاد کہ پاهایش ورم میکرد.. :)💙 مقتل‌الحسین ،‌ ج¹،ص⁸⁰ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 صوت ،شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
💍 همسرش نقل مے کند: منوچہر بہ من مےگفت : "فــــرشتہ! هیچ کس براے من بہتر از تو نیست در این دنیآ! مےخواهم این عشـق را برسانم بہ عشـقِ خدا" وقتے هـم بہ ترکش‌هایے کہ نزدیك قلبـش بود غبـطہ مےخوردم..♥️ مے گفت: خانم شمـا کہ توے قلب مایید! ↯ شہید منوچهر مدق 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🔰حاج قاسم سلیمانی: افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت به کار گیرید؛ نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ی خان‌های سابق را تداعی می‌کنند. 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🍓°°° Ꮺــــو قشنگترین‌سرگردونی‌اینه‌که‌میون‌گلزار شھدا‌بگردی‌دنبال‌رفیق‌شهیدت‌:')💚 ____•|🌻|•_____ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝