هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
یا راحم کل حزین
یشکو بثه و حزنه إلیه ...
ای #رحمکننده بر هر اندوهگینی
که از #حزن و اندوهش به سوی
او شکایت کند...
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️درود بر شما عزیزان ، صبح بخیر
☀️به شنبه خوش آمدید
☀️امروز میخوام خود را
☀️با عشق مورد توجه قرار بدم
☀️از خودم میپرسم همين الان چه کاری
☀️میتونی انجام دهی که تورو خوشحال کند؟
☀️چه کاری امید رو در تو تقویت میکنه؟
☀️و ته ته همه چی به خودم میگم اگه
☀️به فرض محال هیچ کاری هم نتونی بکنی ،
☀️یک لبخند بزن و همون کارهای روزمره رو
☀️با عشق انجام بده و مطمئن باش كه كائنات
☀️عشق به زندگى رو به بهترين شكل پاسخ میده
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_406
رنگ و نقاشی طبقه ی دوم خانه ی خاله اقدس تمام شد.
خاله اقدس خیلی خوشحال بود و تنها چیزی که گاهی نگرانش می کرد همان نبود یوسف بود.
و من نزدیک چهل روزی بود که یوسف را ندیده بودم.
یک روز که مثل همیشه در بالکن حیاط، نشسته بودم و بی دلیل باز خاطراتم را مرور می کردم، زنگ در خانه زده شد.
با همان موهای بلند بافته شده سمت در حیاط رفتم.
چون چادر و روسری نداشتم، سرم را به در بسته ی حیاط چسباندم و گفتم:
_کیه؟
و صدایی در جواب گفت :
_یه عاشق دل خسته!
صدای یوسف بود. فوری در را باز کردم و او با یک قدم وارد حیاط شد و من چنان، از سر دلتنگی، خجالت و شرم و حیا را کنار گذاشتم که بی اختیار، خودم را در آغوشش انداختم و دستانم را دور گردنش حلقه زدم.
اما خیلی زود به خودم آمدم و خواستم فوری خودم را عقب بکشم که این بار یوسف نگذاشت و با دستانش محکم مرا احاطه کرد و زیر گوشم گفت :
_حالت خوبه؟..... بهتر شدی حسابی یا نه؟
این بار خودم را عقب کشیدم و با گونه هایی از خجالت سرخ شده، سر به زیر انداختم.
_خوبم خدا رو شکر.
نگاه سیاهش با لبخندی روی صورتم چرخید.
_دلت برام تنگ شده بود؟
باز خجالت کشیدم اما گفتم :
_یه کم....
_یه کم!!.... اولین باره منو این جوری بغل می کنی!
_خب حالا لوس نشو دیگه.
یوسف خندید و خاله طیبه هم برای دیدن ناشناسی که زنگ در را زد، به حیاط آمد.
_کی بود فرشته؟
و با دیدن یوسف، گل از گُلش شکفت.
_به به جناب فرمانده..... سراغ ما رو گرفتی!
_سلام خاله.....
_بیا تو... بیا که خوب اومدی.
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
آیتاللهشاهآبادی:
وقتی با امام زمانت حرف میزنی یا درددل میکنی،
دیدی حالت عوض شد بدان که وصل شدی به آقا 🕊
#السݪامعلیڪیاصاحبالزمان 💛
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
با یادت،
زمستان را شروع میکنیم.❄️❤️
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶تو جات تولشڪر امام زمان( عجل الله) کجاست؟؟
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_407
خاله زنگ زد و خاله اقدس را هم خانه ی ما کشید.
البته خاله اقدس از آمدن یوسف خبر داشت. یوسف از راه که آمده بود، گویی به خانه ی خودشان رفته بود و لباس عوض کرده بود و بعد دیدن من آمده بود.
خاله اقدس که آمد، خاله طیبه کمی اذیتش کرد.
_سایه ات سنگین شده اقدس جان!
_ای خواهر..... هر چی دارم خونه رو تمیز می کنم بازم خاک و بوی رنگ نمیره.
و من بی توجه به حالم گفتم:
_فردا خودم میام کمکت خاله.
و یوسف و خاله باهم صداشون بالا رفت.
_نه اصلا.... بوی رنگ برات خوب نیست....
و خاله اقدس ادامه داد :
_یوسف خودش اومده که کمکم کنه... بالاخره خونه رو برای آقا داماد رنگ زدیم باید آقای داماد به ما کمک کنه دیگه.
خاله طیبه ماشاالله گویان یوسف را تشویق کرد و یوسف با خجالتی سر پایین انداخت.
_چشم خودم نوکر شما هستم.
و خاله اقدس دستی به سر یوسفش کشید و یوسف دست مادرش را گرفت و بوسید.
_آقایی پسرم..... حالا که اینجا جمع شدیم یه قرارم برای این دوتا بذاریم.....
می خوام همون اول مهر مراسم سالگرد یونس رو بگیرم.... چون به ما که تاریخ دقیق شهادتش رو نگفتن..... طیبه جان.... اگه بوی رنگ خونه ی ما نرفت، خانم ها خونه ی شما باشند... چطوره؟
و خاله بی معطلی جواب داد:
_باشند... قدمشون سر چشم.
و خاله باز ادامه داد :
_می خوام شام بدم..... به شوهر عاطفه خانم گفتم، اون آشپزی هیئت کرده، گفتم بیاد یه قیمه برای ما بذاره.... فکر نکنم بیشتر از 100 نفر بیان.... چند تا از هم رزم های یونس رو هم گفتم.... دیگه خودمونیم و همین همسایه ها و دوستای یوسف و یونس و بچه های مسجد.
همه سکوت کردند لحظه ای. هنوز هم داغ یونس سخت بود و خاله این را به زبان آورد.
_به خدا اگر یوسف و فرشته عقد نمی کردن... من از داغ یونس دق کرده بودم و به سالش نمی رسیدم.
یوسف اولین نفر اعتراض کرد.
_عه مادر جون!
و من هم گفتم :
_دور از جون خاله....
و خاله با آهی غلیظ گفت :
_بی تعارف گفتم..... همون شبی که تو فرشته جان بهم نه گفتی.... نمی دونی با چه حالی برگشتم خونه و کلی گریه کردم.... دیگه مرگ خودمو از خدا خواستم.
متاثر از حال خاله و حرفهایش باز گفتم :
_نگید خاله تو رو خدا..... دلم می گیره.
و خاله اقدس با مهربانی گفت :
_قربون دلت برم فرشته جان.... تو و یوسف منو دوباره زنده کردید.
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
💥 #تلنگر
اڪثر ڪسانے ڪہ لب دریا 🌊 غرق
میشن شنا بلدن ‼️
پس چرا غرق میشن ⁉️
چون زیادے بہ خودشون مطمئنن
و میرن جلو🚶♂️
هرچے بهشون میگے نرید جلوتر ❌
میگن ما بلدیم
ناشے نیستیم❗️
👈🏻 توے ارتباط با نامحرم
زیادے بہ خودت مطمئن نباش ⛔️
حد و حدود رو رعایت ڪن
وگرنہ☝🏻
مثل خیلے ها غرق میشے 🌊
🔔 یادت باشہ خیلے ها 👥 بودن
از من و تو دین و ایمانشون محڪم تر بودہ
و غرق شدند 😩
⏪یوسف(ع)ڪہ پیغمبر خدا بود
با اون ایمانش فرار ڪرد
از خلوت با نامحرم
من و تو ڪہ هیچے❗️
#حواسمونباشه!
🌸⃟🕊🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻درود بر تو دوستم ، روزت بخیر🌻
💚💛وقتی ناراحتی،
💛💚ميگن خدا اون بالا هست
💚💛وقتی نااميدی،
💛💚ميگن اميدت به خدا باشه
💚💛وقتی مسافری،
💛💚ميگن خدا پشت و پناهت
💚💛وقتی مظلوم واقع باشی،
💛💚ميگن خدا جای حق نشسته
💚💛وقتی گرفتاری، ميگن
💛💚خدا همه چيو درست ميکنه
💚💛وقتی هدفی تو دلت داری
💛💚ميگن از تو حرکت از خدا برکت
💚💛پس وقتی خدا حواسش به همه
💛💚و همه چی هست، ديگه غصه چرا
❤️
عاشقان را گر چه درباطن،جهانی دیگرست
عشقِ آن دلدار ما را،ذوق و جانی دیگرست
سینههای روشنان بس غیبها دانند، لیک
سینه ی عشاق اورا،غیب دانی دیگرست...
#مولانا
🌸🍃
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝