هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_416
_نمیای تو؟
_نه خاله.... حالم خوب نیست.
_پس واستا برات بیارم.
خاله اقدس که برگشت سمت خانه، من هم شروع کردم در دلم با یوسف حرف زدن.
_خیلی بدی بی معرفت.... زدی زیر قولت!.... تو گفتی نمی ری.... چرا رفتی پس؟!
خاله آمد که فوری اشکانم را پاک کردم و گفتم :
_ممنون.
_بیا عزیزم.
یک کادوی کوچک بود که خاله روی دستم گذاشت و من با دلی که از همان لحظه آشوب شد، سمت خانه برگشتم.
همان روی پله های حیاط نشستم و کادو را باز کردم.
یک روسری حریر به رنگ زبرجدی!
و یک کاغذ کوچک!
« فرشته جانم سلام.... سلام خانم مهربانم.... سلام همسر عزیزم.... ببخش که ناچار شدم بگویم به پايگاه بر نمی گردم ولی برگشتم..... البته من تنها گفتم نمی روم... اما نگفتم به کجا نمی روم.... و منظورم اداره بود که به تو قول دادم نروم و نرفتم..... فرشته جان... یک پایگاه منتظر منه.... من نمی توانم یک ماه و یک هفته ی تمام مرخصی بمانم... منی که تازه از قبل از مراسم یونس هم به مرخصی آمده بودم.... درکم کن.... الهی فدای فرشته خانم بشوم..... قول می دهم هر روز که نه اما لااقل یک روز در میان، به عقب برگردم و از اداره ی مخابرات به شما زنگ بزنم.... قبول؟؟؟
اشکانم جاری شد و لبخندی از آن همه کلمات قشنگش روی لبم آمد و نامش زمزمه شد:
_یوسف!
_چکار می کنی تو فرشته؟!.... اول صبح رفتی سراغ یوسف؟!
نامه اش را در هوا تکان دادم و گفتم :
_رفته خاله.... یوسف برگشته پایگاه.... بی خداحافظی.
_خب خدا پشت و پناهش... که چی حالا؟!
_که چی حالا؟!.... به من قول داد نمی ره!
خاله چادرش را دور کمرش محکم کرد و گفت :
_بلند شو خودتو لوس نکن... از بس بهت خوش گذشته اون بچه رو هم اسیر خودت کردی... مگه بیکاره که بمونه اینجا.... بلند شو برو تو سفره صبحانه پهنه یه لقمه بخور....
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
•
باید مُــــرد...
براے دلِِ ڪودڪے ڪہ ملتمسانہ میگفت:
كَلّمینے يا أمّاھ😭 اَنا ابنُڪَ الحُسَين 💔
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
Gole Chadore Goldaret - Mahmoud Karimi.mp3
3.4M
گل چادرِ گلدارت
اگر میتوانی بمانی...بمان💔
#فاطمیه
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
دےماهعجیب
بوےحاجقاسمرومیده💔..!↷
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔═════ ೋღ
ღೋ ═════╗
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
❤️
عاشقان را گر چه درباطن،جهانی دیگرست
عشقِ آن دلدار ما را،ذوق و جانی دیگرست
سینههای روشنان بس غیبها دانند، لیک
سینه ی عشاق اورا،غیب دانی دیگرست...
#مولانا
🌸🍃
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📱
حرمو
دوست دارم...💔
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اےواےمادر...💔😭
بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد
وسط کار نگاهش سوے مسمار افتاد
#لعناللهقاتلیڪيافاطمةالزهراءۜ🔥
🥀⃟🕯 𝒮𝓉𝑜𝓇𝓎_ 𝑀𝒶𝓏𝒽𝒶𝒷𝒾 🍂⃟ 🖤╔═════
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
میگفت:
خدایا ما را با آدمهایِ، بیوفا
بیمعرفت، رفیق نیمهراه، دروغگو
بیتفاوت، نمکنشناس، بدقول
در هیچ مسیری همراه نکن، خیلی خستهایم!😔
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دراین روز زیبا
جانتان را
🌷به آسمان عشق
پرواز دهید
🌷ریههاتان را از
اکسیژن مهربانی پرکنید
🌷و از موهبت زندگی لذت ببرید
🦋امروزتون مملو از آرامش🦋
#داستانڪ
🌟راننده در دل شب برفی راه راگم کرد،
و بعد از مدتی ناگهان موتورش خاموش شد...
همان جا شروع کرد به شکایت از خدا
که خدایا پس تو آن بالا چه کار میکنی که
به کمک من نمیرسی؟و از همین
قبیل شکایات...
🌟چون خسته بود,خوابش برد
و وقتی صبح از خواب بلند شد,
از شکایت های دیشب اش شرمنده شد,
چون موتورش دقیقآ نزدیک یگ پرتگاه
خطرناک خاموش شده بود و اگر چند قدمی
دیگر میرفت امکان سقوط اش بود!!!
✨✨👈به "خداوند کریم و رحیم" اعتماد داشته
باشیم.اگر خداوند دری🚪را می بندد.
دست از کوبیدنش بردارید.
✨✨هر چه در پشت آن بود قسمت شما نبود.
به این بیندیشید که او ان در را بست
چون می دانست ارزش شما بیشتر از
ان است!!!
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
و سلام بر او که می گفت:
«اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند
و مقام معظم رهبری یک طرف،
مطمئناً من طرفِ
آیت اللّٰه خامنه ای میروم»
#شهیدحاجقاسمسلیمانی♥️🕊
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_417
یوسف رفت بی خداحافظی!
و من ماندم با همان روسری زبرجدی... با همان نامه ای که هر وقت دلم تنگ می شد، باز از اول، کلمه به کلمه اش را می خواندم و هم لبخند و هم اشک با هم روی صورتم می نشست.
اما یوسف آنقدر هم بدقول نبود و لااقل به قولی که در نامه اش گفته بود، عمل کرد.
دو روز بعد از رفتنش، زنگ زد.
خاله طیبه گوشی را برداشت و تا یک الو گفت، عمدا صدایش را بلند کرد.
_عه یوسف تویی!
نگاهم یک لحظه سمت خاله رفت اما با حالت قهر، باز سرگرم کوک زدن همان لباسی شدم که خاله قصد کرده بود برای مراسمم بدوزد.
_خب چه خبر؟ خودت خوبی؟.... فرشته هم خوبه... همین جاست.
و خاله فکر می کرد حتما نگاهش می کنم اما وقتی خونسردی مرا دید که اصلا عجله ای برای کنار گذاشتن آن لباس یا گرفتن گوشی از دستش ندارم، ناچار شد بگوید:
_فرشته جان... یوسفه.
و من هم بلند عمدا گفتم:
_بهش بگید من باهاش حرفی ندارم.
خاله به جای یوسف حرص می خورد.
_بی خود... خودتو لوس نکن... بیا دیگه.
_بهش بگید خوب زدی زیر قولت... باهات حرفی ندارم.
خاله ناچار شد با کف دستش، جلوی گوشی را بگیرد.
_فرشته ی گیس بریده... بیام یه نیشگون حسابی ازت می گیرم... دختر، این بچه کلی راه به خاطر تو اومده که بهت زنگ بزنه... بلند شو بیا دیگه چشم سفید!
ناچار برخاستم و گوشی را از خاله گرفتم اما سکوت کردم.
خاله که سکوتم را دید ناچار با حرص بلند گفت :
_یوسف جان، گوشی دست فرشته است ولی لج کرده حرف نمی زنه تو حرف بزن پسرم.
و بعد با حرص یک نیشگون از بازویم گرفت و رفت.
_فرشته!.... دیگه با من حرف نمی زنی؟!... دلت میاد آخه؟.... می رم پایگاه، اون وقت یه بمب می خوره وسط پایگاه و....
نشد... قفل زبانم روی همان کلمه ی «بمب» باز شد.
_خدا نکنه....
_جان خدا نکنه گفتنت خانم.... خوبی؟
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تــٰاعشقنیایدجمعہحالشنگراناست..!
#اللهمعجللولیکالفرج:)
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سپاه امیرالمومنین خیلی آدم بود
اما مالک یک چیز دیگری بود...
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
بعدازشهادت آقا محسن ؛
دیدم علی همش میوفته!
میخواستم ببرمش دکتر...
شب محسن اومد تو خوابم بهم گفت :
خانم!علی چیزیش نیست🙂💔
منو میبینه میخواد بغلم کنه نمیتونه!🥺
+بهنقلازهمسرشهید
#شهیدانه
#شهیدمحسنحججی
➺!🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_418
باز سکوت کردم و گرچه نیمچه لبخندی کنج لبم بود اما حرص دادنش عجیب آرامم می کرد.
_باز که جوابمو نمیدی!.... ناچار می شم ادامه ی افتادن بمب رو بگما..... بگم؟
سکوت کردم. این بار لبانم را محکم روی کلمه ی «بمب» بهم دوختم که نامرد، جور دیگری تلافی کرد!
_الهی یوسفت شهید بشه خیال تو راحت.
اصلا توقع نداشتم همچین حرفی بزند!
با شنیدن این حرفش، با بغض گفتم:
_خیلی بدجنسی.... زنگ زدی از این حرفا بزنی و حالمو بد کنی؟
فوری گفت :
_ببخشید.... ببخشید.... الان درستش می کنم... الهی یوسفت از خستگی شهید بشه هر شب و تا صبح به کل بخوابه.... خوبه؟
هنوز دلخور بودم که باز صدایش را ذره ذره به خورد جان دلتنگم ریخت.
_حرف نزنی، می زنم یوسفتو شهید می کنما.
_بسه.... خوب یه چیزی یاد گرفتی هی می گی.... تو اصلا مگه کار نداری؟ مگه نگفتی کل پایگاه منتظر تو هستن؟... خب برو دیگه... برو به کارت برس... خداحافظ.
گوشی را گذاشتم که باز خاله مثل تیر از کمان رها شده، سر رسید.
_این چه وضع حرف زدنه!.... بیچاره به خاطر تو اومده مخابرات... اون وقت تو باهاش این جوری حرف می زنی؟
سرم را کج کردم و دقیق به خاله خیره شدم.
_شما باز گوش واستادی؟!
_جواب منو بده.
_شما جواب منو بده.... گوش واستادی دیگه خاله.... وگرنه از کجا می دونی چطور حرف زدم؟
خاله با همان اخمهایی که روی صورت داشت کمی سرش را پائین گرفت.
_خب شنیدم دیگه.
_خیلی طرف یوسف هستی ها!.... از شما هم دلخورم.
_خودتو لوس نکن.... اون بچه رو مظلوم گیر آوردی، هی می تازونی؟
نشستم پای کار لباسم و گفتم:
_فقط وای به حالش اگه یه بلایی سرش بیاد...
و بعد خودم هم بغض کردم.
_خدا نکنه....
همین که خدا نکنه گفتم، نگاه خاله رنگ باخت.
_فکر بد نکن فرشته جان... بسپارش دست خدا... براش آیةالکرسی بخون.
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
38.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری درگلزارشهدای تهران❤️😍
از شهیدادواردو آنیلی💚
و سلام بر او که می گفت:
«اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند
و مقام معظم رهبری یک طرف،
مطمئناً من طرفِ
آیت اللّٰه خامنه ای میروم»
#شهیدحاجقاسمسلیمانی♥️🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دراین روز زیبا
جانتان را
🌷به آسمان عشق
پرواز دهید
🌷ریههاتان را از
اکسیژن مهربانی پرکنید
🌷و از موهبت زندگی لذت ببرید
🦋امروزتون مملو از آرامش🦋