هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_496
حالم بد بود.
ترس و اضطراب و احساس یک اتفاق ناگوار که یا رخ داده بود یا در حال رخ دادن بود.
بعد از عملی که با بی حسی موضعی انجام شد به خاطر شرایط حاد ریه هایم، وارد بخش مراقبتهای ویژه شدم.
از همان بدو ورود فهمیدم که حالم خوب نیست و این راز نیازی به افشا نداشت.
نفس نداشتم و همچنان با آن ورم عجیب درگیر بودم.
به دستانم سِرُم و سیم های زیادی وصل بود.
یکی برای کنترل فشارم و دیگری برای نبض و ضربان قلبم.
ماسک اکسیژن روی بینی ام بود و دور تا دور تختم به دستور دکتر مشمایی کشیده شد و پرستاران به نوبت می آمدند و در سِرُمم آمپول تزریق می کردند.
چیزی بین خواب و بیداری.... بین هوشیاری و ناهشیاری..... بین ادراک و احساس.... گذشت.
نمی دانم حتی دقیق بگویم چون زمان برایم معنا نداشت.
حالم به خاطر آن ریه های ناقص و آن همه ورم و سوزن و سِرُمی که به من می زند، آنقدر بد بود که دنبال گذر زمان نبودم.
اما بالاخره از بخش مراقبتهای ویژه به بخش عمومی منتقل شدم.
و هیچ وقت ورودم به بخش را فراموش نکردم. چیزی شبیه همان روزی که شیمیایی شده بودم و مدت ها در بخش مراقبتهای ویژه بودم تا اینکه بالاخره با ثبات حال ریه هایم به بخش منتقل شدم.
حالم بهتر بود. ورمم کم شده بود اما از بین نرفته بود و من یقین پیدا کرده بودم که دیگر باردار نیستم!
تکیه به بالشت پشت سرم زدم و بدون ماسک اکسیژن حتی راحت نفس کشیدم.
و منتظر بودم.... برای دیدن خاله طیبه، خاله اقدس، و یوسف..... در ساعت ملاقات.
و شد... ساعت ملاقات شد و همه آمدند.... همه با چشم گریان.... و یوسف آنقدر بی طاقت که برای اولین بار مقابل نگاه همه مرا در آغوش کشید و با گریه ای که از او بعید بود در گوشم گفت :
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍صبح است بیا کینه بشوییم از دل
❄️نیکو شود ار قصه بگوییم از دل
🤍باز آ که دوباره دل بهم بسپاریم
❄️بنشین که مراد هم بجوییم ازدل
✨الهی دراین روز و همه روز
یه دل خوش، یه لب خندون ⛄️
✨ یه دنیا آرزوی خوب
براتون رقم بخوره و ثبت بشه 🤍
.
💢 #جنـــگــــــــ_نــــــــرمــــــــــــہ💢
#حواسمــــــــــــون_هستـــــــــــــ⁉️
✅یه روز یه #ترڪـه میره سبزی فروشی تا ڪاهو بخره ،
عوض اینڪه ڪاهوهای خوب را سوا ڪنه ، همه ڪاهو های #نامرغوب را سوا میڪنه و #میخره.
⁉️ازش مــی پرسنـد چرا #اینڪار را ڪــردی میگه: صاحبـــــ سبزی فروشــی پیرمــرد فقیــری هست
مردم همه ی ڪاهوهای خوب را میبـرند و این ڪاهوها روی دست او میمانند
و من بخاطر اینڪه ڪمڪـی به او بڪـنم اینها را میخــرم، اینها را هم میشـــود خـــورد..
☑️> این #ترڪـه ڪســی نبود جز #عـــارف بزرگــ آقا سید علــی #قاضی تبریــزی(ره)✔️
🔰یه روز یه #ترکـــه میره #جبهه، بعد از یه مدت #فرمانـــده میشه
یه روز بهش میگن #داداشت #شهیــد شده افتاده سمت #عراقـــی ها اجازه بده بریم #بیاریمــش.
جواب میده ڪـــدوم #داداشــــم؟ اینجا #همه #داداش من #هستن.
اون #ترکـــه تا زنده بود #جنگید و به داداش های شهیدش #ملحـــق شد✳️
👈> اون ترڪـــه ڪســـی نبود جز مـهـــدی باڪـــــــری👉
❌از ایـــــــن به بعـــــــد قــــبل جڪـــــــ تعریفــــــــ ڪـــــــردن حواسمـــــــون باشــه چه ڪسانــــی رو به سخـــــــره میگیریـــــم❌
💟یه #لــــره میشه #شهیــــد بهنام #محمـــــدی. اولیــــن #نوجـــوان 13 سالـــه شهید راه #وطن
و...
🔴👈یه روزی یه #ترڪـــه، یه #عربــــه، یه #قزوینیـــه، یه #آبادانیــــــه، یه #اصفهانیـــــه، یه #شمالیـــــــه، یه #شیرازیــــــــه، #بوشهریـــــه و ...
مثل #مــرد جلــوی #دشمـــن وایـــستادن تا کســــی #نگـــاه چپ به #خاڪـــ و #ناموسمــون نکنـــــه👉
🌷 لـره...........شهید محمد بروجردی بود
🌷 ترڪـه.......... شهید مهدی باکری بود
🌷 عربـه......... شهید علی هاشمی بود
🌷 قـزوینیه...... شهید عباس بابایی بود
🌷 آبادانیـه...... شهید طاهری بود
🌷 اصفهـانیه.... شهید ابراهیم همت بود
🌷 شمـالیـه...... شهید شیرودی بود
🌷 شیـرازیـه...... شهید عباس دوران بود
🌷 بوشهریـه.....شهید نادر مهدوی
⛔️👈 #مواظـــــب باشیـــم ، #دشمــــــــن امـــــروزی با #ســــــلاح ســـرد و گـــــرم #حملــــــــــه #نمیـکنـــــه...👉⛔️
#نشــــــردهیـــــد
هدایت شده از آشپزخونه بهشتی(آشپزی اسلامـی)
💢 بیا ببین فروشگاه قاطی پاتی چیا داره برات🤩🤩🤩
فروش انواع محصولات✨
ارایشی بهداشتی طبیعی💅
انواع مدل های ظروف هفت سین😍
روسری در طرح های متنوع و جذاب💁♀
تابه های سرامیکی😃
سینی چوبی👀
و....
با کیفیتی عالی✔️
وقیمتی مناسب 💰
ارسال به سراسر کشور 🚚
بزن رو لینک ببین دیگه چیا اورده😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2040856891C8b10052ed0
اهـلشوخـےبـود...
بـسیاراهـلشـوخےبـودبراۍاینکہ
دیگرانمخصوصاطلابرابخنداند،
هـرکارۍانجاممیدادمثلابہرفقاے
هـمپـایـہاےمـےگـفـتبـااوڪشتے
بـگیرندواونـیـزدرحـیـنڪشتےبـا
حـالـتےڪہدیـگـرانرابـخـنـدانـد،
خـودشرابہزمـیـنمـےانـداخـت.
ازبعدازاربعینهمڪہبراۍکمکبہ
جـمـعشـدناغـتشاشاتمۍرفت،
هـرگزباڪسےدرباره ڪارهایےکہ
انجام داده بودصحبتنمےڪرد؛
امااگردرحـینخدمتڪردنچیز
خـنـدهدارےدیدهبودحـتـمابراے
همہتعریفمےڪرد...🌱
#شهید_آرمان_علی_وردی🖤
👌درسِ زندگی
🌸بانو، وارد دلهایی نشو که تو را فقط برای چند لحظه میخواهند، چرا که شأن و ارزشت هم بیاعتبار و چندلحظهای خواهد شد.کسی را بخواه که خواهان روح تو می باشد.
هَرجِراحَتڪهدِݪمداشت
بہمَرهَمبِہشُد
داغِدورےستڪه
جُزوَصݪِتودَرمآنَشنیست🙂💔
#السݪامعلیڪیاصاحبالزمان
اݪا بہ ذڪر الله تطمئن القلوب📿♥️
+خـدایا بغݪمون ڪن
ما ڪہ جز ٺو پنـٰاهۍ نداریم 🖇
°•🌱|
#تلنگرانه🎯
طــرفاسمشآسیدِوپروفش "ڪلناعباسڪیازینب"
بعدتوگــروهمختلطبہساداتبانوعہ میگہاصلمیدینآشناشویمخواهــر!
#ایخواهرگفتنتبخورهتوکمرتبراادر!😅
💥ولی جدا از شوخی چقد بده یه بچه مذهبی مبارزه با نفس بلد نباشه و تشخیص نده اینجور چت ها دام شیطونه و سقوطش میده...😒
🌟حدیث داریم:مومن زرنگه مومن زیرکه
جون من بیا ازین مومنایی نباشیم که مثل اب خوردن گول شیطونو میخورن و بصیرت ندارن....
ببین..
این شیطون عاشق مذهبی های بی بصیرته...چون اینجور مذهبیا هم امام زمانو خیلی ناراحت میکنن هم چهره ی دین رو بد نشون میدن😟
ببین...
👌مومن واقعی عمرا سمته چت کردنو این چیزا نمیره و دهن هرچی شیطون و شیاطین هست رو سرویس میکنه😁
➕اگرم خدایی نکرده گرفتار بشه زودی با کمک خدا و امام زمان خودشو خلاص میکنه✌️
چون کسی که ارامش گناه نکردنو تجربه کرده باشه اصلا طاقت موندن تو گناه رو نداره😊
#آرامشوازخودتنگیر🙃
#نهبهروابطحرام
{♥️📿}
•
•
{📿♥️} ☜ #تلنگرانه
#صرفاجھتاطلاع . .
بهامامصادق(ع)گفتنچگونهبهآرامش برسیم؟
فرمودنبــاهواۍنفسخودتون مخالفتکنید . .!
•