هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#فصل_دوم
#مرضیه_یگانه
#پارت_731
#مهتاب
همه خندیدند و کم کم با آمدن همه ی همکاران جشن آغاز شد.
هر کسی غذایی را تست می کرد و من تنها نان و ماهی سرخ کرده ی خودم را می خوردم.
اما رابرت دست از سر قورمه سبزی من بر نمی داشت.
_اسم این غذا چیه؟
_قورمه سبزی.
_چه چیز فوق العاده ایه!.... تا امروز غذای ایرانی نخورده بودم.
و با تعريف او همه سمت غذایم آمدند.
_می شه ما هم بخوریم؟
_بله....
و در ظرف چند ثانیه همه ی قورمه سبزی تمام شد.
_خدای من این چه غذای خوشمزه ایه!
_ما غذاهای خوشمزه زیاد داریم.... باقالی پلو.... سبزی پلو با ماهی، چلو کباب....
یکی از همکاران با خنده گفت :
_وای من عاشق ایران شدم.... باید حتما سری به ایران بزنم.
همه خندیدند و کم کم جشن با موزیک و رقص به نقطه ای رسید که باید جشن را ترک می کردم.
شب بخیری گفتم و از اتاق بیرون زدم. ظرف خالی غذایم را با ظرف ماهی و نانی که آورده بودم و هنوز دست نخورده باقی مانده بود را برداشتم و به حیاط رفتم.
روی همان نیمکت همیشگی نشستم و داشتم تکه های خرد شده ی ماهی را با نان می خوردم که باز او سر رسید.
_غذات خیلی خوشمزه بود.
سکوت کردم و او نشست طرف دیگر نیمکت.
_یه کتاب خریدم.... یه کتاب در مورد اسلام.... کتاب جالبیه.... خیلی چیزهای جالب و خواندنی داره.... شخصیت های جالبی هم داره.... من از شخصیت محمد و علی خیلی خوشم اومده.... کتاب سراغ دارید که بهم معرفی کنید.
باورم نمی شد. یا داشت مرا دست می انداخت یا واقعا از سر کنجکاوی دنبال اسلام و مبانی اش رفته بود.
تنها نگاهش کردم که خودش منظور نگاهم را فهمید. خندید و دستی به صورتش کشید.
_می دونم به چی فکر می کنی.... خیلی عجیبه که من.... یه لائیک به تمام معنا، بخوام در مورد اسلام تحقیق کنم.... نه؟!
_عجیب هست اما غیر قابل تصور نیست.... در قرآن آمده که فطرت هر انسانی بر اساس خدا شناسی خلق شده... یعنی هر انسانی در اعماق وجودش، گاهی در ترس ها، گاهی در ناخوشی ها و سختی های زندگی، رو به سوی قدرت مافوق بشر می آره و این تنها دلیل و راه آرامش برای انسانه....
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀