🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#فصل_دوم
#مرضیه_یگانه
#پارت_786
#مهتاب
آمدن رابرت به یک ساعت رسید.
وقتی از سر و صورت و لباس هایم، در تاریکی شب، با آن سوز و سرما، قطره قطره باران می چکید.
دسته گلم تماما خیس شد و من یقین پیدا کردم حتما با یک سرماخوردگی شدید، دست و پنجه نرم خواهم کرد.
ماشینی به سرعت جلوی خانه ی رابرت پارک کرد و مرد جوانی در تاریکی شب از ماشین پیاده شد و سمتم دوید.
از همان لحظه فهمیدم که خودش است.
_مهتاب!.... ببخشید خیلی منتظر شدی آره؟.... خدای من.... سر تا پا خیس شدی! ... پس چترت کو؟!
خندیدم و گفتم :
_چترم رو جمع کردم.
متعجب نگاهم کرد.
_یعنی چی جمع کردم؟!
با یک دست گل ها را گرفتم و دست دیگرم را روی سرم بلند کردم و گفتم :
_من چتر نداشتم.... ترسیدم بگم ندارم تو با سرعت بیای و باز تصادف کنی.
برای اولین بار با اخم نگاهم کرد.
کلید انداخت و در خانه اش را برایم گشود. وارد خانه که شدم او اول تمام چراغ ها را روشن کرد و من یکراست سمت آشپزخانه رفتم.
میان بهم ریختگی خانه اش دنبال یک گلدان بودم که صدایم زد.
_مهتاب!
_الان میام....
و بالاخره چیزی شبیه گلدان پیدا کردم و گل ها را برایش داخل آن گذاشتم و گذاشتم روی تک میز کنار مبلش. و خودم هم نشستم همان جا روبه روی میز.
او بر عکس من که خیلی آرام و خونسرد بودم هم عصبی بود و هم عجله داشت.
_آخه توی این باران واسه چی بی چتر اومدی دیدن من.....
_باید باهات حرف می زدم.
صدایش از آشپزخانه آمد.
_تو می گی نمی خوای منو ببینی... می گی نامزدی مون بهم خورده بعد توی این هوا اومدی یک ساعت جلوی در خونه ی من نشستی که منو ببینی؟!
برگشت به سالن و در حالیکه داشت شومینه اش را روشن می کرد گفت :
_این چه حرفیه که باید بزنی.... اونم توی این اوضاع!
در حالیکه بی اختیار از سرمای نشسته بر تنم می لرزیدم گفتم:
_اول یه قهوه بهم بده.... من از قبل هم سرماخورده بودم.... می دونم که باز حالم بد می شه.
اخم هایش را نشانم داد و گفت :
_مهتاب منو بهم نریز.... من تازه با رفتنت کنار اومدم.... باز اومدی چی بهم بگی؟
بغضم گرفت.
نگاهش بغضم را دید که گفتم :
_اشتباه کردم رابرت..... همش یه سو تفاهم بود........
گره اخم هایش هم از تعجب باز شد. نگاهش با من بود که همانطور که می لرزیدم گفتم :
_منو ببخش..... زود قضاوت کردم.... یه فرصت بهم می دی؟
ناگهان خندید!
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀