🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#فصل_دوم
#مرضیه_یگانه
#پارت_792
#مهتاب
_ما اصلا این جوری سوپ درست نمی کنیم.
با همان خنده گفت :
_ببین پس باید حتما یه شب شام دعوتم کنی از اون غذای خوشمزه ای که سال نوی میلادی توی بيمارستان آوردی، سبز رنگ بود از اون غذا بهم بدی با سوپ.
با لبخند نگاهش کردم و گفتم :
_قورمه سبزی.... حتما.... فقط یه مهلت باید بهم بدی که حالم بهتر بشه.
و اولین قاشق سوپش را چشیدم.
بد نبود.... غیر اضافه کردن کمی لیموی تازه و نمک و البته فلفل، قابل خوردن بود با نان تست.
بعد از صبحانه مجبور شدم باز هم استراحت کنم بخاطر بی حالی و سرماخوردگی ام که تازه یاد جناب عدالت افتادم و شماره ی مادر که باید برایش می فرستادم.
به همین خاطر اول، تماسی در واتساپ با مادر برقرار کردم تا اجازه بگیرم.
_سلام مامان.
_سلام.... خوبی مهتاب؟.... چند وقتی شده که زنگ نزدی.
_ببخشید.... بدجوری سرما خوردم حالم خوش نبود....
_الان کجایی؟... بیمارستان یا خونه؟
_هیچ کدام.... الان.... الان راستش....
شرم و حیا اجازه نمی داد صراحتا بگویم، خانه ی رابرت.
_راستش دیشب حالم بد شد.... نتونستم برم خونه ی خودم.... خونه ی رابرت موندم.... بنده ی خدا رو اذیت کردم.... مجبور شد نصف شب بره برام دارو بخره.
_وای مهتااااب!... حالت خوبه الان؟
_خیلی بهترم نگرانم نباشید.... یه دکتر و پرستار عالی ازم مراقبت کرده....
و مادر با بی حواسی پرسید:
_کی؟!
_رابرت دیگه.
_خدا خفه ات نکنه.... حالا.... یعنی....
و آهسته تر پرسید :
_بهش اعتماد داری که تو خونه اش هستی؟
_خیلی... نگران نباش مامان.... واقعا پسر خوبیه.... نمی ذاره من معذب بشم.... خیلی شرم و حیا حالیشه.... در ضمن من خودم حد و حدودمون رو رعایت می کنم.
_به نظرت حالا چطور پسریه؟!
با شرم گفتم:
_خب.... خب کم کم فکر کنم باید به فکر عقد باشید.
با تعجب گفت :
_وای خدا.... یعنی ازش مطمئن شدی؟!
_از ایمانش آره.... اخلاقشم خوبه.... من که.... من که نظرم مثبته.... فقط مشکل اینه که دانشگاه اجازه ی آمدن من رو به ایران نمی ده.... البته مامان اینجا با یه مرد میانسال ایرانی آشنا شدم که اسمش فرهاده... انگار شما رو هم می شناسه... اون می گفت می تونه کاری کنه که دانشگاه و بیمارستان بهم اجازه ی خروج بدن.
_فرهاد!
_آره.... از من خواست شماره ی شما رو بهش بدم بهتون زنگ بزنه.... الان برای همون زنگ زدم.... بهش بدم شماره ی خونه یا موبایل رو؟
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀