eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 بعد از تماس مادر به اضطراب و نگرانی درگیر شدم که سابقه نداشت. آیه الکرسی خواندم و بی قرار آمدن رابرت شدم. همین که صدای در خانه آمد، دویدم سمت در ورودی و با همان نگرانی و اضطرابی که نمی گذاشت آرام و قرار داشته باشم گفتم: _رابرت.... یه اتفاقی افتاده. وسایلی که خریده بود همگی روی زمین گذاشت و خیره ی آن همه نگرانی ام ‌شد. _چی شده مهتاب؟!... چرا اینقدر نگرانی؟ دستش را گرفتم و کشیدم سمت سالن و همراهش روی مبل نشستم. _چقدر دستت سرده! _از شدت نگرانی فشارم اُفت کرده... گوش بده رابرت.... فرهاد یادته؟ _فرهاد! _همون مستر عدالتی که رفتیم خونه اش. _آره... خب.... خب.... و ماندم چطور و از کجا توضیح بدهم که تا خواستم حرفی بزنم، گوشی ام زنگ خورد. گوشی ام را برداشتم که صدای مستر عدالت را شنیدم. _مهتاب! _سلام.... _سلام دخترم.... منو ببخش... واقعا نمی دونم چطور بابت دردسری که برات درست کردم معذرت خواهی کنم. _من اصلا متوجه نمی شم منظور شما چیه. _من دایی توام.... من و فرشته خواهر و برادریم.... من.... من می خواستم از پدرت انتقام بگیرم.... فکر می کردم پدرت باعث و بانی کشته شدن مادرت به دست من شده. _به خدا نمی فهمم شما چی می گید. _باشه... باشه.... آروم باش.... بذار بعدا همه چی رو بهت توضیح می دم... الان گوشی رو بده رابرت. گوشی را سمت رابرت گرفتم و او چند دقیقه ای مقابل من با او حرف زد. با نگرانی منتظر پایان و نتيجه ی تماسش شدم که تا رابرت تماس را قطع کرد پرسیدم : _رابرت چی شده؟! نگاهم کرد و فوری کنارم نشست. دو دستم را محکم گرفت و گفت : _نگران نباش مهتاب... من درستش می کنم.... _اتفاقا نگرانم... چون تو که چیزی از ماجرا نمی دونی چطور می خوای درستش کنی. مکثی کرد و گفت : _ان شاء الله درستش می کنم. لبخند کمرنگی از ان شاء الله ی که گفت به لبم نشست. _رابرت!.... من می ترسم واقعا. _نترس عزیزم.... فقط خدا خواسته یه مدت دیگه مهمون خونه ی من شدی.... دوست نداری کنارم باشی؟ _آخه..... آخه چرا باید اینجا بمونم؟.... چه خطری تهدیدم می کنه؟ _تو فقط بدون که اینجا باشی برات بهتره.... همین. با آنکه خیلی خوب و آرام با من حرف زد اما خودش بدجوری بهم ریخته بود. _تو می گی آرام باشم ولی خودت نگرانی... چرا؟!! 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀