eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
7.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 تبلیغاتمون🪄💚 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰ماجرای خواستگاری شهید مدافع حرم؛ رفتیم صحبت کنیم، سرش پایین بود، گفتم نمی‌خواهی ببینی به خواستگاری کی آمده‌ای؟ 🌷شهید جاویدالأثر محمد بلباسی🌷 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
📿 | اَعوذُبِااللہ‌من‌شـَرنَفسےکِہ‌فاصِلہ‌ای شدمیـانِ‌مَنـوخدا و ... 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
... وقتی شیطان فشار زیادی آورد؛ بفهمید که متاع قیمتی در دست دارید..! [استادمیرباقری] 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
"📦🔗" 🌸شَھیدمُطھَـرۍ: ـاَگـرـاِنسـٰان‌بـَرمسيرگُنـٰاه‌ـاِصـرارولِجـاج‌بِوَرزدو گنـٰاهـٰان‌رابِہ‌طـُورمُڪَررـاَنجـٰام‌دَهَـدـاینھـٰاروحِ ـاِنسـان‌راپَلیدمیڪُندوـاِیمـٰان‌دَرقَلب‌چِنیـن‌ـآدَمۍ نَمـانَـد. 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 چند روزی از یوسف خبر نداشتم. و نمی دانم چرا با آنکه کاری هم پیش نیامده بود تا باز دکتر شهامت مرا سمت او بفرستد اما منتظرش بودم. منتظر که در درمانگاه او را ببینم یا در محوطه ی پايگاه شاید. ولی هیچ جا نبود! کنجکاو شدم کمی. یک روز که سرمان در درمانگاه خلوت تر بود، بی دلیل یا با دلیل.... نگرانی یا کنجکاوی.... سراغش را گرفتم. وارد محوطه ی پایگاه شدم و از یکی از رزمنده ها پرسیدم : _ببخشید برادر... با فرمانده کار داشتم ولی چند روزه ایشون رو نمی بینم. _فرمانده رفتند. _رفتند!... کجا رفتند؟!.... مرخصی؟ _نه... خط مقدم. حس کردم از شنیدن آن دو کلمه اضطراب در وجودم نشست. _خط مقدم! _بله.... من مات و مبهوت در جا خشکم زده بود که باز پرسیدم : _ببخشید ببخشید.... برای چکاری رفتن؟ بر می گردن؟ _نمی دونم.... فرمانده از کاراشون چیزی به ما نمی گن. _خب.... خب الان به جای فرمانده کی تو پایگاه هست؟ _فعلا فرمانده نداریم... حالا یا خود فرمانده بر می گردند یا.... باقی یا را نگفته، حدس زدم. نمی دانم چرا بعد از اتفاقاتی که برای یونس افتاده بود، روی کلمه ی خط مقدم حساس شده بودم. آنقدر که حتی برای یوسف هم دلشوره گرفتم. واقعا خاله اقدس دیگر توان نداشت که خدای نکرده، یوسف را هم از دست بدهد. و من چرا؟؟ من چرا داشتم غصه ی غم دل خاله اقدس را می خوردم؟! 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 چند روزی گذشت. هوای روزها گرم و خشک بود و شب ها چنان سرد و لرزآور که انگار نه انگار که در روز هوا چنان گرم بود که از آفتاب سوزانش فرار می کردیم. چند روزی بود که یوسف رفته بود به خط مقدم و من خبری از او هم نداشتم. نمی دانم چرا بعد از داغ یونس دیگر حتی توان فکر کردن به یک احتمال از یک اتفاق تلخ را نداشتم. بارها بعد از نمازم از خدا خواستم که با همه کدورت ها و دلخوری هایی که از گذشته بین من و یوسف بود، اما لااقل به خاطر دل مادرش، خاله اقدس، یوسف را برایش حفظ کند. خاله اقدس هم کم سختی نکشیده بود. از آنکه در جوانی داغ دار همسرش شده بود و دست تنها پسرانش را بزرگ کرده بود تا اینکه یونسش را آنگونه از دست داده بود. بعد از رفتن ناگهانی یوسف بارها برایش دعا کردم. و ناخواسته آخرین حرفش در خاطرم زنده شد. « به زودی می رم و شما مجبور نمی شی که به من رو بندازی.... اما هر چی گفتم به خاطر خودتون بود.... اگر می خواید اینجا بمونید باید هوای خودتون رو داشته باشید.» شاید یک هفته ای شد از رفتن یوسف که یک روز در درمانگاه، از خط مقدم مجروح آوردند. اولین بار نبود. در آن هفته بارها مجروح آورده بودند و من هربار با نگرانی در بین مجروح ها دنبال یوسف بودم. دست خودم نبود. نمی دانم چرا نگرانش بودم. اما آن روز.... صدای عادله بلند شد که: _فرشته.... مجروح آوردند.... بیا کمک. دویدم سمت محوطه ی بیرونی درمانگاه. و همین که دو کمک آمبولانس، تخت يکی از مجروحان را سمت درمانگاه می بردند، پرسیدم: _چند نفر هستن؟ _سه نفر.... _ببرید درمانگاه.... و بعد با کنجکاوی که مرا سمت در باز آمبولانس می کشاند، جلو رفتم به دو مجروح دیگر نگاهی انداختم. یکی سرش خونریزی داشت و دیگری.... نگاهم روی صورتش ماند. شبیه یوسف بود! در آمبولانس را کامل باز کردم و پرسیدم : _آقا یوسف!.... شمایی؟! 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
🙂🔏 بخونید داستان خیلیامونه... 🖋 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
2.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨شهدا نیمه شب ها دنبال آرزوهاشون میگشتن اما ما چی؟؟! 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
3.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جریان حمله به مسجد مقدس جمکران و معجزه اے که این حمله را دفع نمود! امداد غیبے عجل الله فرجه...🍃❤️ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🚶🏽‍♀ خدایی‌این‌فضای‌مجازی‌چیه؟؟! که‌مابهش‌دل‌بستیـم💔" غرق‌شدیم‌تـوش..!! یادمه‌میگفتن‌دنیاتوول‌کن‌ آخرتوبچسب...الان‌میگم‌ فضای‌مجازی‌ول‌کن دنیاتوبسازبرای‌آخرت🖐🏻:) •••━━━━━━━━━🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
گــاهی دستـــــ " مادرت" را ببــــوس👌🏻 ایـن بـوسه معجزه اے مي كند كه وصف ناشدني ست گاهي همین بوسه گره گشایت مي شود 👈شك نكن... 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
_ 📮🌿 _ اگه1 نفر 100هزار تومن بهمون‌ قرض ‌بده تا آخرعمر یادمون ‌میمونه🔍 تا عمر داریم‌ خودمونو💡 مدیونش ‌میدونیم📦 اما‌ ❤️ جونشون رو‌‌ برامون دادن خیلی از حرفاشون ‌رو‌ زمین ‌مونده🚶🏻‍♂💔 •••━━━━━━━━━ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝