فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❄️لام دوستان عزیز، روزتون پر از خیر وبرکت و ثروت ، دلتون همیشه خوش ❄️
🦋مثبت اندیشی به معنای انکار
مشکلات و بدیها نیست
🦋بلکه توجه نکردن به آنهاست
🦋به هرچیزی فکرکنی
ارتعاش آن را جذب خواهی کرد
🦋پس نیکاندیش باشیم
тнє qυαℓιту σf уσυя тнιикιиg ∂єтєямιиєѕ тнє qυαℓιту σf уσυя ℓιfє
کیفیت افکارت، کیفیت زندگیتو تعیین میکنه.
#ریحانــھخـــدا🤍🦋
بهزمینآمدهامخادم زهـــــراۜباشم
من ملڪ بودم و فردوس برین جایم بود
🌦⃟🪴 𝒮𝓉𝑜𝓇𝓎_ 𝑀𝒶𝓏𝒽𝒶𝒷𝒾 🔗⃟ ❤️➹╔═════ ೋღ
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
از يڪ دختر جوان پرسيدند:
از چہ نوع آرايشے🧸 استفادہ ميڪنے؟
گفت اينارو بڪار مے برم
براے لبانم... راستگویے🌚
براے صدايم ...ذڪر خدا🌪
براے چشمانم ...چشم پوشے از محرمات😌
براے دستانم... ڪمڪ بہ مستمندان💛
براے پاهايم...ايستادن براے نماز📿
براے قامتم... سجدہ براے خدا🌱
براے قلبم... محبت خدا🌸
براے عقلم...فهم قرآن❤️
براے خودمم... ايمان بہ خدا🙂
•➜ ♡჻ᭂ࿐🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
حضرتآقامیفرماید:مسئلہ...!
امربہمعروفونهۍازمنکرمثلمسئلہ
نمازاست،یادگرفتنۍاست.
بایدبرویدیادبگیرید؛مسئلہدارد!!
#کجابایدچگونہ؟
+امربہمعروفونهۍازمنکرکرد.🔐🌱}
•➜ ♡჻ᭂ࿐
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_467
و جواب آزمایش هم حتی حاضر شد.
از همان روزی که قرار بود عادله برای گرفتن جواب آزمایش من برود، حالم بد شد.
از شدت نگرانی و اضطراب، دل پیچه داشتم.
_وای عادله.... یعنی چی می شه جوابش؟
با خونسردی نگاهم کرد.
_به نظرم اصلا لازم نیست بری دنبال جواب آزمایشت... از همین حالا هم همه چی معلومه...
_چی معلومه؟
_معلوم نیست؟!.... خوراکت زیاد شده... خوابت زیاد شده.... گاهی از همین بوی مواد ضد عفونی کننده ی توی درمونگاه، حالت بد می شه.... فرشته جان... بارداری عزیزم.
وا رفتم. نشستم روی همان صندلی کنج درمانگاه.
_وای نه....
عادله عصبانی نگاهم کرد.
_وای نه چی فرشته؟!.... تو بارداری... به فرمانده بگو اینو.
_نمی تونم... بگم باید برگردم تهران.
_خب برگرد دختر خوب... اینجا برات جای خوبی نیست.... نه استراحت کافی داری نه غذای خوب می خوری،... بعد خدای نکرده یه طوری می شه و خودت پشیمون می شی.
_حالا برو جواب آزمایش رو بگیر شاید اصلا چیزی نبود.
ابرویی بالا انداخت.
_شاید!.... من می گم صد در صد تو بارداری... حالا ببین کی گفتم.
_اینقدر به دل من دلهره ننداز... برو ببینم جوابش چیه.
عادله با یکی از آمبولانسهایی که برای انتقال مجروحان بود به عقب برگشت و در تمام آن چهار ساعتی که نبود، تمام کارهایش روی دوش من.
و من اصلا حال این همه کار را نداشتم!
برایم خیلی سخت بود گذشت همان چهار ساعت نبود عادله.
تازه متوجه شدم که چقدر با بودنش، کار من کم می شود و کار او زیاد!
و چهار ساعت هم گذشت و با کمی تاخیر، عادله به پایگاه برگشت. حتی دستانم از دیدنش یخ کرد.
مضطرب پرسیدم:
_چی شد؟
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
[•🌿🌼•]
「لاأحدغیـراللّٰهیـوفےبالوعـود
جزءخداکسےبہوعدههـاشـعمݪنمیکنھ ࢪفیق:). . .🌿
#خداۍمهربونےها☁️
#آیہگرافۍ💌
#دخٺࢪونھ🌱
•➜ ♡჻ᭂ࿐
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_468
سری تکان داد و کاغذ جواب آزمایش را روی میز درمانگاه زد.
_بفرما... دیدی گفتم.
_وای....
_فرشته همین الان بلند شو برو به شوهرت همه چی رو بگو... بلند شو.
برخاستم و کاغذ جواب آزمایش را درون جیب روپوش سفیدم جا زدم.
تا سنگر یوسف رفتم و همانجا جلوی سنگر معطل ایستادم.
اصلا نمی دانستم باید چه طوری حرف بزنم. و قطع داشتم که یوسف مرا به عقب بر می گرداند.
آنقدر همانجا ایستادم که یکی از رزمنده ها مرا دید و گفت :
_سلام با فرمانده کار دارید؟
و هنوز من جوابی نداده، بلند صدا زد.
_فرمانده... خانم پرستار کارتون دارن.
و یک دقیقه نگذشت که یوسف از سنگر بیرون آمد و نگاهم کرد.
_چی شده؟
سردرگم بودم که چه طور بگویم. کلمات از ذهنم فرار می کردند که گفتم :
_می شه حرف بزنیم؟
_الان؟!
نگاهم حتی از چشمانش هم فرار می کرد.
_نه... اگه وقت نداری باشه بعدا.
کمی مکث کرد و تفکر.
_باشه... بذار به یکی بسپرم میام... تو برو سمت درمونگاه منم میام.
من رفتم و دنبال کلمات گشتم برای حرف زدن. اما هنوز به درمانگاه نرسیده، صدای پرواز یک جت جنگی بالای سر پایگاه شنیده شد.
و اولین جایی که مورد اصابت موشک قرار گرفت خود بیمارستان بود.
نفهمیدم چه طور از شدت ترس، خودم را روی خاک ها انداختم و دو دستم را روی سرم گذاشتم.
زیر رگبار تیر باران ها و گرد و غباری که برخاسته بود به درمانگاه نگاه کردم.
نصف بیمارستان با آن کیسه های شنی، فرو ریخته بود.
برخاستم و دویدم سمت بیمارستان. با خاک روبه ای مواجه شدم که گرد و خاک غليظی به پا کرده بود.
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❄️لام دوستان عزیز، روزتون پر از خیر وبرکت و ثروت ، دلتون همیشه خوش ❄️
🦋مثبت اندیشی به معنای انکار
مشکلات و بدیها نیست
🦋بلکه توجه نکردن به آنهاست
🦋به هرچیزی فکرکنی
ارتعاش آن را جذب خواهی کرد
🦋پس نیکاندیش باشیم
тнє qυαℓιту σf уσυя тнιикιиg ∂єтєямιиєѕ тнє qυαℓιту σf уσυя ℓιfє
کیفیت افکارت، کیفیت زندگیتو تعیین میکنه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬#ویدیواخلاقی
📌گاهی یک گناه مسیر زندگی انسان رو تغییر میده!
🎤سید صادق رمضانیان
╔═════ ೋღ
بدون درک تو همه چیز دلگیر است
حتی برف ، با تمام عاشقانه هایش...
#السݪامعلیڪیاصاحبالزمان 💚
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
#تلنگر⚡️
استاد پناهیان :
ابلیس وقتی نتواند بہ کسی بگوید
بیاخرابشو
مدام مۍگوید:
توالانخوبهستۍ
او را در همین حد متوقف میکند!
در حالۍ کہ این
مرگ ایمان و هلاکتِ انسان است💔
╔═════ ೋღ
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
«♥️🖐🏻 »
♡أَلسَّلامُعَلَیکَیاعَلۍاِبنِموسَۍأَلࢪّضآ♡
♥️¦↫#وعدھعاشقۍ²⁰
🖐🏻¦↫#بھوقتمشھدشآھسلامــعلیڪ
‹›
مَنبَراۍتوهَمچونحَـبیبنِمیشَوَم
اَمـٰاتویۍحَـبیبِدِلِتَنھـٰایَمحُسِین'♥️!
#السلامعلیڪیااباعبدالله
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_469
مقنعهام را دور دهانم گره زدم و با همان دست خالی مشغول کشیدن کیسههای شن شدم.
طولی نکشید که همهی رزمندهها به کمک ما آمدند.
و یوسف همچنین. اول از همه دنبال من گشت و وقتی مرا سالم دید همراه بقیه کمک کرد تا کیسههای شن را از روی هم برداریم.
بیمارستان تا نصفه تخریب شد. یک دکتر و چند مجروح و دو پرستار به شهادت رسیدند و کار تمام شد.
باز حالم گرفته شد.
با همان لباسهای خاکی، نشستم روی خاکها و به جنازههایی که از زیر کیسههای شن بیرون کشیدند، خیره شدم.
یوسف باز اولین کسی بود که سمتم آمد.
_فرشته!... خوبی؟... اسپریهات رو داری؟
دست درون جیب روپوشم کردم. درست کنار برگه ی جواب آزمایش، اسپریهایم هم بود.
_آره....
نگاهش توی صورتم چرخید.
_بزن... همین الان یکی بزن.
_خوبم یوسف....
جدی و عصبانی گفت :
_بهت می گم بزن... همین الان.
به خاطر اصرارش یک پاف از اسپریام را مقابل نگاهش زدم.
حال بدم به خاطر ریهام نبود!
به خاطر جنازههایی بود که مقابلم روی زمین خاکی پایگاه افتاده بود و من خاطرهها داشتم با دکتر بخش مراقبتهای ویژه و یا آن دو پرستاری که شهید شده بودند.
زمانی که شيميايي شدم و در بخش مراقبتهای ویژه بستری، آن دکتر شهید و آن دو پرستار، بارها بالای سرم آمدند... و حالا جنازه هایشان مقابل نگاهم بود.
کار جستجو برای کمک به مجروحان به اتمام رسیده بود.
جز همان چند نفری که شهید شدند، کسی آسیب جدی ندیده بود.
بیمارستان صحرایی بزرگ بود و نقطهای که موشک اصابت کرده بود، دور از بخشهای دیگر بود.
یوسف دوتا از سنگرها را برای انتقال مجروحان بیمارستان خالی کرد و با کمک رزمندهها، خیلی بیماران بیمارستان به سنگر منتقل شدند.
کار کمک و امداد تمام شده بود اما هنوز حال من بد بود. هنوز روی خاکها نشسته بودم و با حال افسردهای به خرابههای بیمارستان نگاه می کردم.
جنازهها با آمبولانس به عقب برگردانده شد تا تحویل خانواده هایشان بشود و باز داغی دیگر در لیست خاطرات تلخ پایگاه ثبت شد.
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#بیـوگرافی
❣ انّی وُلدْتُ لکی أحبَّڪْ
متولد شدم تا دوسـ♡ـتت داشته باشم
یاصاحبالزمان💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز صبح به جای "صبح بخیر" براش مثل امیررضا کاردانی بنویس:
"تو همان صبح عزيزی و دلیل نفسی"
دیگه تا شب پُر از حس خوبه.. :)
صبحتون بخیر
هربارچیزی گممیڪنیم،
مےگویندچندصلواتبفرسٺ!
انشاءاللهپیـدامےشود!
مولایعزیزتر ازجانمـان💔
چندصلواتبفرستیمتاپیدایتڪنیم؟
#امامزمانم🌸
فوائد اظهار محبت به امام هادی علیه السلام🌺
پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده که فرمود:
کسی که دوست دارد خداوند را ملاقات کند درحالیکه خداوند حسابش را آسان محاسبه می کند، و خدا او را داخل بهشتی نماید که پهنای آن به اندازه آسمانها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده، پس تولای امام هادی (علیه السلام) را داشته باشد.
جامع الاحادیث شیعه ج1 ص103
حک شده کُنجِ ضریحت خوشهی انگور ناب
تا که هرکس بوسهاَت زد، بیهوا مستَت شود..!🌱♥️
#السݪامعلیڪیاامیرالمومنین