eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
533 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
506 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار جبهه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خوش کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
خودم دیدم اون لحظه ای رو که خیمه هامون رو آتیش زدند ... علیا مخدره زینب، اومد خیمه آقا زین العابدین
با چشم اشک بار علیکنّ بالفرار با قلب داغ دار علیکنّ بالفرار وقتی کمان حرمله شلاق دست شد پنهان و آشکار علیکنّ بالفرار @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
با چشم اشک بار علیکنّ بالفرار با قلب داغ دار علیکنّ بالفرار وقتی کمان حرمله شلاق دست شد پنهان و آشک
امان از اون لحظه ای که زن و بچه ها با پای برهنه توی بیابون ها فرار میکردند! انقدر این بچه‌ها وحشت کرده بودند همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند ،همه جا صدای ناله واغربتاه بلند بود ... @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
امان از اون لحظه ای که زن و بچه ها با پای برهنه توی بیابون ها فرار میکردند! انقدر این بچه‌ها وحشت کر
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی @be_vaghte_del313
فقط چند ساعت طول کشید، اما تا ابد خورشید و زنان عاشورایی بر قله تاریخ می درخشد، و زنانه ای که از زنان داغدیده و اسیر حرم کم نشد زبانزد است. مگر میشود از عشق حسین گفت و "آفتاب در حجاب" زنان و خواهران و دختران حسینی را ندید ؟!!!! عاشورا سند محکم ایستادن و کم نیاوردن است. و زنان حرم می دانستند که اگر از حیا و نجابت و حجابشان کم بگذارند، اگر بگویند به ظاهر که نیست، به دل است، اگر بگویند مشکلات حکومت یزید همه حل شده فقط مانده دو تار موی من آرام آرام از چیزهای دیگر هم میگذرند. و نام زن برای همیشه مهرباطل میخورد. ✅ حسین ها بالای نیزه رفت تا پایین نیفتد محسن ها دادند تا نرود... ✅ زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد نخ معجر نمیدهد... @be_vaghte_del313
یه وقت فکر نکنید پوشیدن چادر برای مایی که حدودا 12 ساله داریم چادر میپوشیم هنوز هم راحته ها! خیلی وقتا قبل رفتن به مهمانی خاصی، وقتی حسابی به خودمون رسیدیم و میبینیم چقدر بدون حجاب بهتریم و قشنگ تر، اون روسری ای که تا جلوی ابروهامون میاریم و چادری که تمام قشنگی لباس و مانتومون رو میپوشونه رو میپوشیم، فقط خودمون میدونیم چقدر داریم به اعتقادمون، به چیزی که واقعا واقعا به خاطر خدا داریم رعایتش میکنیم به سختی اما با عشق عمل میکنیم:) "از سِری تراوشات قبل از مهمونی رفتن" @be_vaghte_del313
یک فعال فرهنگی و اجتماعی این حرف ها که «فلانی را من جذب کردم»، «فلان کس رو ما آدم کردیم»، «من اگه نبودم فلانی معلوم نبود الان کجا بود؟»، «اینها بچه های منند و من تربیتشان کردم و...» همه رنگ و بویی از و دارند. ما چه کاره ایم مگر؟ همه کاره خداست. فقط اوست که در عالم موثر است. لاموثر فی الوجود الاالله... از خداست از اوست کار اوست خداست اوست او اگر نبود هیچ چیز نبود و.... ما فقط این وسط به لطف الهی، مکلف به کارها و وظایفی بوده ایم. تازه اگر درست انجامشان داده باشیم! بچه های مردم اگر جذب شدند، آدم شدند، تربیت پیدا کردند، به جایی رسیدند و... همه و همه کار خداست و فعل او و از لطف همیشگی و بی کرانه ی او. ما کاره ای نیستیم! ما هیچیم! کاش اینها را بگیریم. 👌👌👌 @be_vaghte_del313
رسیده بودم هیئت و سردرد داشت امانم رو میبرید ... درد، بی امان و یک‌باره ریخته بود تو چِشمام و حتی نمی‌تونستم چشمامو خوب باز کنم ... بیچاره‌وار از اطرافیانم پرسیدم که همراه خودشون مسکّنی ندارن؟ هیچکس نداشت... سرم رو مدام می‌انداختم پایین و نگران بودم که نه از سخنرانی چیزی بفهمم و نه از عزاداری... دلم ‌گرفته بود... سر درد نباید اینجا و این موقع و امشب بیخ گلوم رو میچسبید. نه امشب...نه اینجا... چای که آوردن قبل از خوردن با خودم گفتم من هرشب با تمام اعتقادم به "آب حیات بودن" چای‌ روضه‌ات را نوشانوش سر کشیدم. چون اعتقاد داشتم هرچیزی که به نام تو و در مجلس تو بِهِم می‌رسه حیات و معرفت و شِفاست چای رو نگاه کردم و گفتم اگر یقینم قلبی باشه هیچ مسکّنی مثل چای روضه‌ی تو دردمو آروم نخواهد کرد‌ حسین ِ مهربونِ من... و اولین جرعه چای رو سر کشیدم.... خانم بغل دستیم که از قبل وضع چهره و درد کشیدنمو دیده بود و بلند شده بود دنبال مسکن برام تو مجلس می‌گشت آخرای خوردن چای‌ام رسید،خوشحال از این‌که برام یک مسکن پیدا کرده؛ اما وقتی چهره باز شده‌ و چشم‌های آروم شده‌م رو دید جا خورد: - مسکّن پیدا کردم برات خندیدم...استکان چای رو نشونش دادم: " لازم‌نیست...خوب ِخوب شدم...:) " @be_vaghte_del313
فک کن دلت از رنگ ها گرفته باشه... از ریاها از تظاهرها چهره ی پشت رنگ ها دلت بی رنگی بخواد، فضای شفاف یا بی رنگ ... فک کن یه حالِ غیر منطقی بهت دست داده باشه که هر استدلالی حوصله ات رو سر ببره ... دلت بخواد مثلِ بچه ها پاتو زمین بزنی و داد بزنی که من این رو می خوام! و منظورت از این خدایی باشه که در همین نزدیکی ست ... ❣ @be_vaghte_del313
نمیدانم تا بھ حال خوب بھ قد و قواره دختر سھ سالھ نگاه ڪرده اید یا نھ ، اینبار ڪھ بھ هیئت میروید، اطرافتان سرڪ بڪشید ، یتحمل میبینید ڪھ چندتاشان چادر مشڪے ڪوتاه و ڪوچڪی سرشان انداختھ اند، چاقدرے را گره ریز زده اند ، وبا دست های لطیف و پنبھ اے سعے دارند آن خرده تارهای مویشان را زیر روسری بپوشانند . چشم از پدر و مادرشان برنمیدارند تا مبادا در شلوغے آشنایے را گم ڪنند. روضھ نمیخوانم . میخواهم بگویم خوب نگاه ڪنید ڪھ اگر جمعیت بایستد و بھ قصد ترڪ هیئت راه بیوفتد ، چطور سریع با قدمهای ڪوتاه خودشان را میرسانند بھ پدرشان و سفت دستش را میچسبند. شاید هم خودشان را بالا بڪشند ، روی دوش سوار شوند یا در آغوشے درمردمڪ شفاف چشمهایشان چھ میبینید؟ اطمینان خاطر، سڪنے دل! دنیا راهم آب ببرد جایشان امن است ، بین دو بازوی پدر نشستھ اند . بھ چھ چیز فڪر میڪنے ڪھ اینطور لب روی هم میفشاری . بھ شب؟ بھ مسیر؟ بھ ڪاروانے رو بھ شام؟ بھ گم شدن؟ جاماندن؟ افتادن ... من اما بغض امانم را برید وقتے دیدم آنقدر ڪوچڪند ڪھ در شلوغےها باید از زیر دست و پا جمعشان ڪنے ... میفهمے میخواهم چھ بگویم؟! ۱۴۴۴ ✍ @be_vaghte_del313
من شدیدا آدم خوش باوریم. از آن دسته آدم هایی که دلش میخواهد ته ِ نیت همه را خیر بداند و ته ِ همه حرف های تلخ را شیرین ببیند و با یک حرف ساده زود همه چیز از دلش درمی آید از آن دسته آدم هایی که حتی اگر همه چیز بر علیه کسی باشد باز ته ِ دلش بگوید شاید اشتباه میکنند همه و راست را همان دروغگوترین بگوید.. خواستم بگویم خوش باوری و خوشبینی آنقدر مزخرف است که آدم را هزاران بار تا دم ِ خانه مار میبرد و گزیده میکند و باز دست از پا درازتر و دل شکسته تر از همیشه برمیگرداند خواستم بگویم برای اولین بار دلم میخواهد بدبین و ناامید و شکاک باشم. دلم خواست هیچ حرفی را باور نکنم و هیچوقت به کسی اعتماد نکنم و از همه بدترین توقعات را داشته باشم و ...‌ . . . مدتهاست پایان بندی مناسبی برای جملات توی سرم ندارم.. شما پایان ِ این متن را بغض بخوانید فقط... @be_vaghte_del313
گاهى كِشـم سـرى به گريبانِ خويشتن از بس دِلمّ، زِ تنگىِ دنيا گرفته است... @be_vaghte_del313
. . . حوصله ي شرح قصه نيست... خيلي زود گذشت... خيلي زود تموم شد ! اي كاش آخرين محرم و صفر عمرمون نباشه... @be_vaghte_del313