مىتوانيم صداى حزن آلود على (عليهالسلام) را از مدينهى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت مىگويد:
«اما حزنى فسرمد و اما ليلى فمسهد»؛اندوه من همیشگی شد و شب من به بیداری میگذرد.
راستى اين فاطمه (سلاماللهعلیها) در كجا ايستاده كه على (عليهالسلام) اين گونه از او مىگويد؟
اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد مىآورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشستهاى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال مىكشد؟
من از فرزندان فاطمه (سلاماللهعلیها)، از آن كهكشانهاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانهى مبارك، حرفى نمىزنم. من فقط از فاطمه (سلاماللهعلیها) مىپرسم!
راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشمها و دلهاى ما نشسته است و راهها را نشانه مىزند؟
اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته است؟
📒روزهای فاطمه(سلاماللهعلیها)
✍ عین صاد
#فاطمیه
#کتابخوانی
#بغض_قلم
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
04.Nisa_.117.mp3
2.25M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۱۷ | إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَرِيدًا
(مشركان) به جاى خدا، جز معبودانى مؤنث (كه نام زن بر آنها نهادهاند مانند لات و مناة وعُزّى) نمىخوانند وجز شيطان سركش وطغيانگر را نمىخوانند.
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۷min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
چندوقتی بود با دوستان فعالفرهنگی کتاب طرح کلی اندیشهاسلامی در قرآن رو مطالعه میکردیم. امروز به آخرین صفحههای کتاب و تعریف آقا از ولایت رسیدیم که برای من خیلی جذاب بود، چون جمعهی نصر در روایتی که از نمازجمعه نوشته بودم شبیه این تعریف رو با اسم قویترین چسب دنیا درک کردم.
اول تعریف آقا از کلمهی ولایت رو بیاید باهم بخونیم: ولایت یعنی به هم پیوستگی و هم جبهگی و اتصال شدید یک عده انسانی که دارای یک فکر واحد و جویای یک هدف واحدند، در یک راه دارند، قدم برمیدارند، برای یک مقصود دارند تلاش و حرکت میکنند، یک فکر را و یک عقیده را پذیرفتهاند.
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
قویترین چسب دنیا .mp3
14.21M
🎧 قویترین چسب دنیا ❤️
✍ روایتم از جمعهی نصر
#جمعه_نصر
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
04.Nisa_.118-119.mp3
4.02M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۱۸ و ۱۱۹ | لَعَنَهُ اللَّهُ ۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا
خداوند لعنتش كند وقتى كه گفت: من حتماً از بندگان تو سهمى معيّن خواهم گرفت (و گروهى را منحرف خواهم كرد).
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا
و حتماً آنان را گمراه مىكنم و قطعاً به آرزوها سرگرمشان مىسازم و دستورشان مىدهم كه گوش چهارپايان را بشكافند (تا علامت باشد كه اين حيوان سهم بتهاست) و به آنان فرمان مىدهم كه آفرينش خدا را دگرگون سازند. و هر كس به جاى خدا، شيطان را دوست و سرپرست خود بگيرد، بىگمان زيان كرده است، زيانى آشكار.
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۲min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
هدایت شده از دورهمگرام؛ شبکهزنانروایتگر
#روایت_بخوانیم 7️⃣9️⃣5️⃣
داغی که سرد نمیشود
سرش درد میکرد. احساس کردم سرم داغ شده. تپش قلب داشت، دست روی قلبم گذاشتم، تندتند میزد. تشنه شده بود، لبهایم بیهوا خشک شد. دواندوان سمت سوپر مارکت دویدم. آب معدنی خنک را در دستهایم جابهجا کردم.
آب معدنی را دستش دادم. آرام شد. دلم آرام شد. انگار از همان روزی که قصد مادر شدن کرده بود ما یک وجود بودیم در دو تن، دو تن بودیم از خون، گوشت و استخوان هم، پس حق دارم بنویسم.
لازم نیست، کمر خمیدهاش را ببینی همین که نفس نفس میزند، نفس تو هم به شماره میافتد.
لازم نیست، استخوان دست شکستهاش را از زیر روانداز سفید بیرون بیندازد، تو خودت دستت ناخودآگاه با شنیدنش تیر میکشد.
لازم نیست، خون از گوشه کبود لبهایش جاری شود، ناگهان ترشی و شوری خون را روی لبهایت حس میکنی.
آه ! مادر، تو فقط خودت نیستی، تو منی، منی که قد کشیدهام اما هنوز من، توام.
تو که نیمه شب قصد پرواز می کنی، غریبانه، تکهای از من را هم با خودت بردی.
ما بچهها از شبی که رفتی تا صبح ظهور داغمان سرد نمیشود، مگر نه داغ مصیبت دیده با دیدن سردی خاک مزار، سرد میشود، ما که خاک مزار تو را ندیدهایم، نبوسیدهایم، در آغوش جانمان نکشیدهایم.
مادر! ای عصاره هستی، سردرگمی مرا ببین. من بیوجودم، بی تکهای از جانم چه کنم؟
تکهای از جانت را دریاب مادر!
در این وانفسای نفسگیر روزگار.
✍#محدثه_قاسمپور
🏷 منبع
#فاطمیه
🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر
فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱
📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیامرسانها
04.Nisa_.120-121_0.mp3
3.88M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۲۰ و ۱۲۱ | يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ ۖ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا
(شيطان) به آنان وعده مىدهد و ايشان را در آرزو مىافكند و شيطان جز فريب، وعدهاى به آنان نمىدهد.
أُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا
آنانند كه جايگاهشان دوزخ است و از آن راه گريزى نيابند.
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۲min
#قرآن #نسا_۱۲۰ #نسا_۱۲۱
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
عاشق گل و گیاه بودم یعنی هنوز هم هستم. این را خوب میدانست. همیشه با یک گل به خانه میآمد. خانهمان در غزه که خراب شد، دلم خیلی گرفت. گلدانهای زیبایم شکست. اما ما اهل رفتن نبودیم. روی خرابههای خانه نشستیم. چشم در چشم و دست در دست هم. فکری به ذهنش رسید. روفرشیها و کیسههای گونی که در انباری خانه گذاشته بودم برای روزی که شاید به کار بیاید را آورد. مات و مبهوت نگاهش میکردم. همه را به هم دوخت و دیوار فروریختهی خانه را با آنها پر کرد. سطلهای رنگ خالی یا هر ظرف پلاستیکی روی زمین ریخته بود جمع میکرد میآورد توی خانهی پارچهایمان. خندهام گرفته بود، خودمان کم آشغال دور و برمان بود، سطلهای خالی رنگ هم اضافه شد. اما دوست داشتم حالا که دارد تلاش میکند برای سر پانگهداشتن زندگی من هم خوش حال باشم. صبح که بیدار شدم صحنهی زیبای زندگی را دیدم. زندگی من با این گلهای زیبا زنده شده بود. میگفت با وسواس گلها را داخل سطلهای پلاستیکی گذاشته و آب داده تا من را خوش حال کند. وقتی من خواب بودم مرد زندگیام بیدار بود تا من آرام باشم و زندگی را دوباره به من هدیه داد.
مثل تمام مردها و زن های این سرزمین که این روزها با مقاومتشان زندگی را به وجودمان تزریق میکنند.
✍ مریم رضازاده
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils