#شرح_حکمت۸۸
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت88
🔹 دو راه امان از عذاب خدا
⚜ امیرالمؤمنین (عليهالسلام) در حکمت ۸۸
نهجالبلاغه میفرمایند:
💠 " دو مایهٔ امان از عذاب الهی در بین امّت بود که یکی از دست ما رفت و دیگری باقی است؛ اما امانی که از دست ما رفت، وجود نازنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که خداوند در قرآن فرمود: مادامی که تو در میان این امّت هستی، خدا آنها را عذاب نخواهد کرد. و دومی که در بین ما همچنان هست ، استغفار است که خدا فرمود: مادامی که این ها اهل استغفار باشند عذابشان نمیکنم. "
🔻 خوب " استغفار " مسأله خیلی مهمی است که از نگاه حضرت علی (علیهالسلام)، علاوه بر پاک کردن گناهان، راه نزول برکات مادی و معنوی به زندگی بشریت را باز می کند؛
🔻در بند دوم از خطبه ۱۴۳ میخوانیم:
" خداوند بندگان خود را که گناهکارند، با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات و بستن در گنج های خیرات آزمایش میکند؛ برای آنکه توبه کننده ای بازگردد و گناهکاری دل از معصیت بکند و پند گیرنده ای پند گیرد و باز ایستاننده ای راه نافرمانی را بر خود ببندد. همانا خداوند استغفار و آمرزش خواستن را وسیلهٔ دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت آفریدگان قرار داد. (سپس حضرت، به این آیه قرآن کریم استناد میکنند که:) «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا » ؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که آمرزنده است . "
( بعد در ادامه آیه خداوند می فرماید) : " برکات خود را از آسمان برای شما فرو میبارد و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را یاری میدهد و باغستان ها و نهرهای پر آب در اختیار شما قرار میدهد. "
🔻 بنابراین " استغفار " علاوه بر اینکه گناه زدایی میکند، موانع نزول برکات آسمانی و زمینی را هم برطرف میکند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۸۹
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت89
🔹 راه اصلاح دنیا و آخرت
⚜ در حکمت ۸۹ نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین (عليهالسلام) یک کلید طلایی برای اصلاح تمام امور به ما عنایت میفرمایند و میفرمایند:
" هرکس رابطه خودش با خدا را اصلاح کند، خدا ارتباط او با دیگران را اصلاح میکند؛ هرکس امر آخرتش را اصلاح کند، خدا امر دنیایش را اصلاح میکند و هرکس از درون برای خود، واعظ و نصیحت گری داشته باشد، خدا از بیرون برای او محافظی قرار میدهد. "
🔻 این حقیقت بزرگ و بلند، کلید بسیار مهمی است که ما را از هزار راه دیگر و هزار زحمت دیگر، آسوده میکند و میفهماند که هر وقت در زندگی فردی و اجتماعی دچار مشکلات شدید، بدانید که ریشه آن مشکلی است که در ارتباط با خدا ایجاد کردید.
🔻 لذا در خطبه ۱۷۸، بند دوم، مولا علی (علیهالسلام) این حقیقت را تشریح میکنند؛ میفرمایند:
" به خدا سوگند، (خیلی جالب است؛ حضرت قسم جلاله میخورند!) هرگز ملّتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند، مگر به کیفر گناهانی که انجام داده اند؛ زیرا خداوند بر بندگان خود، ستم روا نمیدارد. اگر مردم به هنگام نزول بلاها و گرفته شدن نعمت ها، با درستی نیّت در پیشگاه خدا زاری کنند و با قلب های پر از محبّت از خدا، از خداوند درخواست عفو نمایند، آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت و هر گونه فسادی اصلاح خواهد شد؛ من بر شما ترسناکم که در جهالت و غرور فرو رفته اید؛ چه اینکه در گذشته به سویی کشیده شدید که قابل ستایش نبود ولی اگر در زندگانی خود اصلاحاتی پدید آورید، سعادتمند خواهید شد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۰
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت90
🔹اسلام شناس واقعی
⚜ در حکمت ۹۰ نهجالبلاغه شریف، مولا علی (علیهالسلام)، نشانه هایی را از اسلام شناسِ فقیهِ واقعی، مطرح میکنند که عبارت اند از:
1⃣ مردم را از رحمت خدا مأیوس نکند،
2⃣ مردم را از مهربانی خدا نا امید نکند،
3⃣ مردم را از عذاب ناگهانی الهی، ایمنی کاذب ندهد.
🔻در مقابل اسلام شناسِ واقعی که در نقطه خوف و رجاء حرکت میکند، حضرت در خطبه ۱۷ و ۱۸ اسلام شناس های دروغین و ضعیف را هم معرفی میکنند. (که شما میتوانید به این خطبه ها یعنی خطبه ۱۷ و ۱۸ مراجعه کنید.)
🔻در بخشی از خطبه ۱۷ میفرمایند:
" دشمن ترین آفریده های خدا، نزد خدا دو نفرند :
یکی مردی که خدا او را به حال خود واگذاشته و از راه راست دور افتاده است؛ دل او شیفتهٔ بدعت است و مردم را گمراه کرده، به فتنه انگیزی میکشاند و راه رستگاری گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را در زمان زندگی و پس از مرگش، گمراه ساخته است. بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتی های خود نیز میباشد.
دوم، مردی که مجهولاتی به هم بافته و در میان انسان های نادانِ امّت جایگاهی پیدا کرده است؛ در تاریکی های فتنه فرو رفته و از مشاهدهٔ صلح و صفا کور است. آدم نماها او را عالِم نامیده اند که نیست. چیزی را بسیار جمع آوری میکند که اندک آن هم، به از بسیار آن است؛ تا آنکه از آب گندیده سیراب شود و دانش و اطلاعات بیهوده فراهم آورد. "
🔻یکی هم در خطبه ۱۸ نهجالبلاغه است ؛ که مولا علی (علیهالسلام)، تعجب میکنند در زمانه ای قرار گرفته ایم که یک حکم خدا در مورد یک موضوع واحد، توسط چند قاضی، که باید بر اساس شریعت و فقه حکم کند، به صورت متفاوت حکم میشود، بعد این تفاوت و اختلاف را پیش حاکم میبرند، حاکم هر دو تا را تأیید میکند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۱
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت91 (بخش اول)
🔹حکمت ؛ مایهٔ حیات قلب
⚜ در حکمت ۹۱ و عیناً در حکمت ۱۹۷ نهجالبلاغه، مولا علی (علیهالسلام) میفرمایند:
💠 « إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ [الْحِكْمَةِ] الْحِكَمِ »
💠 " همانا این قلب ها هم مانند این بدن ها ملول و خسته میشوند؛ پس در حال خستگی و افسردگی دل، طُرفه حکمت ها را به او عرضه کنید. "
🔰 چند نکته پیرامون این حکمت نورانی، ضرورت دارد که مورد توجه قرار گیرد :
1⃣ اولاً این قلب است که شگفت ترین عضو وجودی انسان است؛
🔻مولا علی (علیهالسلام) در حکمت ۱۰۸ نهجالبلاغه، در این باره می فرمایند:
" به رگ های درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگفت ترین اعضای درونی اوست و آن قلب است؛ چیزهایی از حکمت و چیزهایی متضاد با آن در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد، حرص آن را تباه سازد و اگر ناامیدی بر آن چیره شود، تأسف خوردن آن را از پای در میآورد؛ اگر خشمناک شود، کینه توزیِ آن فزونی یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودی دست یابد، خویشتن داری را از یاد برد و اگر ترس آن را فرا گیرد، محافظه کاری او را مشغول میسازد، اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی میشود و اگر مالی به دست آورد، بی نیازی آن را به سرکشی کشاند و اگر مصیبت ناگواری به او برسد، بی صبری رسوایش میکند و اگر به تهیدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول میسازند و اگر گرسنگی بی تابش کند، ناتوانی آن را از پای در آورد و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیان رساند؛ پس هرگونه کندروی برای آن زیان بار و هرگونه تندروی هم برای آن فساد آفرین است. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
#شرح_حکمت۹۱_بخش_دوم
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت91 ( 2 )
🔹حکمت ؛ مایهٔ حیات قلب
🔰 امّا عواملی باعث ملالت و خستگی و افسردگی قلب ها میشود؛ اولاً باید بدانیم از نگاه مولا علی (علیهالسلام) غیر از حیات و زندگی، هر چیزی در این دنیا روزی کسل کننده و خسته کننده خواهد شد.
🔻 مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ۱۳۳ نهجالبلاغه، بند پنجم میفرمایند:
" آگاه باشید، در دنیا چیزی نیست مگر آنکه صاحبش به زودی از آن سیر و از داشتن آن دلگیر میشود، غیر از ادامه زندگی؛ زیرا در مرگ آسایشی نمی نگرد. "
🔰 اسباب ملالت قلب در نهج البلاغه متعدد است که به برخی از مهم ترین آنها اشاره می کنیم:
🔸 ۱. اول، خستگی از دست امّت نافرمان؛
🔻مولا علی (علیهالسلام)، یک بار در خطبه ۱۲۱ و بار دیگر در خطبه ۲۵ نهج البلاغه، این خستگیِ از امّت نافرمانِ عصیان گر را با دو عبارت متفاوت بیان می کنند؛ در خطبه ۱۲۱ میفرمایند:
« اللَّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ أَطِبَّاءُ هَذَا الدَّاءِ الدَّوِیِّ » ؛
" خدایا! پزشکان این درد بی درمان امت خسته شدند. "
🔻و در خطبه ۲۵ هم خطاب به خداوند متعال عرضه میدارند:
« اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي »
" خدایا! من این مردم را خسته کردم، این ها هم من را خسته و آزرده کردند. "
🔸 ۲. عامل دیگری که در نهجالبلاغه آمده کاری است که بزرگ باشد، اما کسالت آور باشد؛
🔻 حضرت در حکمت های ۲۷۸ و ۴۴۴، با اندکی ناچیز تغییر عبارت، این واقعیت را متذکّر میشوند که کار خیرِ کمی که انسان با لذّت ادامه بدهد، بهتر از کار بزرگ ملالت آوری است که قطع بشود.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
#شرح_حکمت۹۱_بخش_سوم
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت91 ( 3 )
🔹حکمت ؛ مایهٔ حیات قلب
2⃣ نکتهٔ دیگری که پیرامون حکمت ۹۱ باید به آن توجه کرد، آسیب مهمی است که این ملالت روح و جسم بر انسان وارد میکند؛
🔻 تا جایی که حضرت علی (علیهالسلام) در حکمت ۲۱۱ توصیه میفرمایند که هرگز به انسانی که تحمّلش تمام شده و بی حوصله شده و دچار ملالت نفس شده، اطمینان نکن.
3⃣ نکته بعدی این است که اساساً حکمت، که در حکمت ۹۱ به عنوان راه چارهٔ ملالت قلب معرفی شده، از نگاه مولا علی (علیهالسلام) مایهٔ حیات قلب است؛ در خطبه ۱۳۳ میفرمایند:
« بمَنزِلَةِ الحِكمَةِ التي هِي حَياةٌ للقَلب »
(نکته ای که گفتم) " به منزله حکمتی است که آن حکمت، حیات قلب را شامل میشود. "
✅ در واقع همیشه حکمت، مایهٔ زنده ماندن دل و قلب انسان است.
🔻 از این جهت است که مولا علی (علیهالسلام) معتقدند مهم ترین گمشده مؤمن، حکمت است؛ هم در حکمت ۷۹، هم در حکمت ۸۰ نهج البلاغه، مولا علی (علیهالسلام) به ما میفهمانند که حکمت، گمشدهٔ مؤمن است، پس دنبال این حکمت میرود حتی اگر شده از منافق بگیرد؛ چرا که حکمت گاهی وقت ها در سینهٔ منافق وارد میشود، امّا آنجا آرامش پیدا نمیکند؛ آنقدر تلنگر میخورد و آنقدر هیجان پیدا میکند، تا از سینهٔ منافق با کلامی، رفتاری، چیزی، خارج میشود و در قلب مؤمن کنار دوستان خودش آرامش پیدا میکند.
🔻 این حقیقت آنقدر مهم است که حتی مولا علی (علیهالسلام) در وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میفرمایند:
«قَدْ لَبِسَ لِلْحِكْمَةِ جُنَّتَهَا » ؛
" امام زمان (علیه الصلاه و السلام ) برای به دست آوردن حکمت، سپر پوشیده است. "
(کنایه از اینکه هر سختی و رنجی را ، حتی جنگ را، بر تنش میخرد تا به حکمت برسد)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#پایان
#شرح_حکمت۹۲
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت92
🔹 والاترین دانش
⚜ مولا علی (علیهالسلام) در حکمت ۹۲ میفرمایند:
💠 « أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِي الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْكَانِ » ؛ " بی ارزش ترین دانش، دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم، علمی است که در اعضا و جوارح آشکار است. "
🔻 مسأله عمل به علم و مسأله نافع بودن علم، دو مسأله ای هستند که کنار هم باید دانسته بشوند. اساساً قرار بود هرکس دانست عمل کند؛ در حکمت ۳۶۶ حضرت فرمود: « فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ » ؛" هرکس که چیزی را می داند، عمل میکند. "
🔻 اما خیلی وقت ها، نه خود علم ارزش عمل کردن دارد، نه آنکه علم نافع را میداند عمل می کند. مولا علی (علیهالسلام) در نامه ۲۷ فرمود: " من بر شما از منافقی که زبان عالمانه ای دارد میترسم. "
🔻 همچنین مولا علی (علیهالسلام) در حکمت ۳۷۲ نهجالبلاغه، عالِمی که به علم خودش عمل میکند را یکی از چهار رکن قوام دین و دنیا معرفی کرده اند.
🔻 باز هم می بینید مولا علی (علیهالسلام)، کسی که میداند یا علمش نافع نیست یا به علم نافعش عمل نمیکند را اساساً عالِم نمیدانند؛ در خطبه ۱۷ درباره چنین انسان هایی که در بین مردم شهرت پیدا می کنند، اما واقعیت این است که این ها شبه عالم اند و عالم نیستند، میفرمایند: «قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَلَيْسَ بِهِ » ؛
" مردم و شبیه انسان ها او را عالم نامیده اند؛ در حالی که او اصلاً عالم نیست. "
🔻 مولا علی (علیهالسلام) درباره عالمی که علمش را ضایع میکند، در حکمت ۳۷۲ میفرماید:
« فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ » ؛
" وقتی که دانا علم خودش را ضایع میکند، (یعنی عمل به علم خودش نمیکند، نتیجه اش چه میشود؟
نتیجه اش این میشود که آن کسی هم که نمیداند میگوید چه فایده ای دارد، این ها خودشان میدانند و عمل نمیکنند، من برای چی بروم و یاد بگیرم؟) از یادگیری استنکاف میکند. "
🔻همچنین در نهجالبلاغه شریف، مولا علی (علیهالسلام) در رابطه با ارزش این حقیقت که علم باید مورد استفاده باشد (به درد بخور باشد) ، به فرزند عزیزشان در نامه ۳۱ مینویسند: « وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا يَحِقُّ تَعَلُّمُه؛ " بدان در علمی که نفع ندارد، هیچ خیری نیست و از علمی که ارزش یادگیری ندارد، نمیشود نفع برد و استفاده کرد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۳
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت93
🔹 فلسفهٔ آزمایش های الهی
⁉️ آیا امکان دارد کسی در دنیا زندگی کند به هر مقدار عمری که باشد و در طول عمرش مبتلا به فتنه و آزمایش نشود؟
🔻 جواب: در حکمت ۹۳ حضرت میفرمایند امکان ندارد.
🔻 لذا به ما میفرمایند که:
" کسی در خانه خدا دعا نکند که خدایا من به تو از اصل فتنه پناه میبرم؛ یعنی کاری بکن که من هیچ وقت دچار فتنه و امتحان نشوم "
⁉️ چرا همه باید به فتنه مبتلا بشوند؟
🔻جواب: به خاطر اینکه احدی در عالم نیست، مگر اینکه مشمول سنّت لایتغیّر " فتنه " میشود؛ حالا اگر خواستید بروید از خدا پناهی بخواهيد، از خدا بخواهید که ما را به فتنه هایی که باعث گمراهی در دین مان میشود، مبتلا نکن؛ ما به تو پناه میبریم از "مُضِلّاتِ الفِتَن" .
🔻 در ادامه مولا علی (علیهالسلام)، اینکه فتنه جزء ضرورت های زندگی هست را بیان میکنند؛ با اشاره به قطعه ای از آیات قرآن کریم:
🔻 خداوند در قرآن کریم فرموده است:
« وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ » ؛
"بدانید که مال و فرزندتان مایهٔ آزمایش شما هستند."
🔰 مولا علی (علیهالسلام) این آیه را خیلی شفاف توضیح میدهند؛
⁉️ مایهٔ فتنه هستند یعنی چه ؟
" یعنی خداوند با اموال و اولاد، شما را اختبار میکند، آزمایش میکند، امتحان میکند. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۴
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت94
🔹 راه شناخت خیر حقیقی
🔰 حکمت ۹۴ نهج البلاغه دربارهٔ راه شناخت خیر حقیقی از خیر غیر حقیقی و کاذب است.
🔻 همهٔ ما میدانیم که مهم ترین ریشهٔ مشکلات ما و مهم ترین عامل اینکه ما نمیتوانیم به همهٔ آنچه که سعادت و خوشبختی لایق و شایستهٔ ماست برسیم ، این است که : « عَسی اَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم و َ عَسی اَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرُّ لَکُم وَاللهُ يَعْلَمُ وَ اَنتُم لا تَعلَمُون » ؛ یعنی شما چه بسا از چیزهایی خوشتان میآید که اتفاقاً آن شر شماست و نسبت به چیزهایی کراهت و بی میلی دارید که اتفاقاً همان خیر شماست.
🔻 دليل اين داستان این است که خدا خیر را میداند و شما همهٔ خیر را نمیدانید؛ لذا مولا علی (علیهالسلام) در این حکمت، شروع میکنند به بیان شاخص های خیر واقعی؛ فرمودند:
💠 " خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان و بردباری تو بزرگ و گرانقدر باشد و در پرستش پروردگار در میان مردم سرافراز باشی؛ پس اگر کار نیکی انجام دهی، شکر خدا به جا آوری و اگر بد کردی از خدا آمرزش خواهی ، در دنیا جز برای دو کس خیر نیست ؛ یکی گناهکاری که با توبه جبران کند و دیگر نیکوکاری که در کارهای نیکو شتاب ورزد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۵
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت95
🔹 تقوا و ارزش اعمال
⚜ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۹۵ نهج البلاغه می فرمایند :
💠 هیچ کاری با تقوا کوچک و اندك نيست و چگونه اندك باشد کاری كه توسط خداوند پذيرفته شده است ؟
🔻خداوند متعال در سورهٔ مبارکه بقره می فرمایند :
« إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ » ؛ خداوند فقط عمل را از اهل تقوی می پذیرد.
🔻بنابراین مسأله حکمت ۹۵ این است که هیچ کار خوبی که خداپسندانه است را کوچک نشمارید و به خاطر کوچکی از کنارش رد نشوید.
🔻 همین فرمایش مصادیقی دارد در نهج البلاغه شریف ، مثلاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۳۲ می فرماید :
« مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ » ؛
" کسی که با دست کوتاه ببخشد ، از دستی بلند پاداش خواهد گرفت " ؛ کنایه از اینکه :
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
🔻 یا مولا علی (علیه السلام) همچنین در نهج البلاغه شریف، در حکمت ۶۷ می فرمایند :
" از بخشش اندک شرم مدار، که محرومیت از آن کمتر است " ؛ یعنی اگر همان مقداری که می توانید نبخشید ، کلاً از این ثواب و شرکت در امر خیر محروم می شوید.
🔻 در همین راستا مولا علی (علیه السلام) در نامه ۵۳ نهج البلاغه ، خطاب به مالک اشتر در مورد فرماندهان برگزیده خودش، اینگونه می نویسد که :
" مبادا آنچه را كه آنان را بدان نيرومند می كنی در نظرت بزرگ جلوه كند و نيكوكاری تو نسبت به آنان - هر چند اندك باشد- خوار مپندار؛ زيرا نيكی آنان را به خيرخواهی تو خواند و گمانشان را نسبت به تو نيكو گرداند و رسيدگی به امور كوچك آنان را به خاطر رسيدگی به كارهای بزرگشان وامگذار، زيرا از نيكی اندك تو سود می برند و به نيكی های بزرگ تو بی نياز نيستند. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۶
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت96
🔹 ارزش علم و بندگى
🔰 در حکمت ۹۶ نهجالبلاغه ، امیرالمؤمنین (عليهالسلام) قاعده اصلی و اساسی نزدیکی و دوری نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، که منجر به اولویت و عدم اولویت انسان ها در جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میشود را به دقت بیان میفرمایند:
💠 " نزدیک ترین مردم به پیامبران، دانا ترین آنان است به آنچه که آورده اند؛ (سپس این آیه را تلاوت فرمود: همانا نزدیک ترین مردم به ابراهیم آنان اند که پیرو او گردیده اند و مؤمنانی که به این پیامبر خاتم پیوستند. سپس حضرت فرمودند:) دوستِ محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسی است که خدا را اطاعت کند، هر چند پیوند خویشاوندی او دور باشد؛ و دشمن محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسی است که خدا را نافرمانی کند، هر چند خویشاوند نزدیک او باشد. "
🔻 پس معیار اول در اینکه چه کسی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نزدیک تر و اولیٰ است، دانش پیامبر را داشتن است؛
🔻 مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ۳ نهجالبلاغه شریف، که معروف به خطبه شقشقیه است، اساساً عدم کفایت خلیفه اول برای جانشینی را ضعف علمی او میدانند و اینکه میدانست امیرالمؤمنین (عليهالسلام)، از نظر علمی بر همه برتر است؛ در خطبه سوم میخوانیم:
" آگاه باشید! به خدا سوگند ابابکر، جامه خلافت را درحالی بر تن کرد که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، مانند محور آسیاب به آسیاب است، که دور آن حرکت میکنند؛ او میدانست که سیل علوم، از دامن کوهسار من جاری است و مرغانِ دور پرواز اندیشه ها، به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت97
🔹 ارزش یقین
🔰 در حکمت ۹۷ نهج البلاغه این گونه میخوانیم که:
💠 (حضرت در نیمه شبی که صبح آن عملیات نهروان علیه خوارج انجام شد، صدای مردی از خوارج را شنید که نماز شب میخواند و قرآن تلاوت میکرد. حضرت فرمودند:) " خوابیدن همراه با یقین، بهتر از نماز گزاردن با شک و تردید است. "
🔻 از اینجا معلوم میشود که خوارج، حداقل بخشی شان نسبت به این مقصد و مسیری که انتخاب کرده بودند -یعنی مبارزه با امیرالمؤمنین (عليهالسلام)- در شک و تردید سپری میکردند.
🔻 مولای ما در حکمت ۳۱ نهج البلاغه، در مورد ابعاد شک این گونه میفرمایند که :
" شک چهار بخش دارد؛ اول جدال در گفتار، دوم ترسیدن، سوم دودل بودن و چهارم، تسلیم حوادث روزگار شدن؛ آنکس که جدال و نزاع را عادت خود قرار دهد، شب تارش به صبح نمیرسد. (میدانید که خوارج بر عقیده باطل خودشان، به شدّت جدال میکردند؛ یعنی هرگز از تاریکی شبهات بیرون نخواهند آمد.) و آنکس که از هر چیزی ترسید، همواره در حال عقب نشینی است و آنکس که در تردید و دودلی باشد، زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث گردد و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد، هر دو جهان را از کف خواهد داد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۸
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت98
🔹 ضرورت عمل كردن به روايات
⚜ امیرالمؤمنین (عليهالسلام) در حکمت ۹۸ میفرمایند:
💠 " وقتی که روایتی را، سخنی را شنیدید، آن را بفهمید و عمل کنید و با عقل رعایت با آن برخورد کنید، نه با عقل روایت، (یعنی نه اینکه فقط بشنوید و نقل کنید.)؛ زیرا روایت کنندگان علم زیادند، اما رعایت کنندگان علم کم اند. "
🔻 در خطبه ۲۳۹ نهجالبلاغه، عباراتی میخوانیم که معلوم میشود رعايت کنندگان واقعی و اصلی علم، خود اهل بیت (علیهمالسلام) هستند؛ حضرت در این خطبه میفرمایند:
" خاندان پیامبر، مایهٔ حیات دانش و نابودی جهل اند؛ بردباری شان شما را از دانش آنها خبر میدهد و ظاهرشان از صفای باطن و سکوت شان از حکمت های گفتارشان باخبر میسازد. هرگز با حق مخالفت نکردند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون های استوار اسلام و پناهگاه مردم میباشند؛ حق به وسیله آنها به جایگاه خویش بازگشت و باطل از جای خویش رانده و نابود و زبان باطل از ریشه کنده شد. (سپس میفرمایند:) اهل بیت پیامبر، دین را آنچنان که سزاوار بود دانستند و آموختند و بدان عمل کردند، نه آنکه شنیدند و نقل کردند؛ زیرا راویان دانش بسیار، ولی حفظ کنندگان و عمل کنندگان به آن اندک اند. "
🔻 بنابراین معلوم شد ما تکلیف مان درباره هر خبری، روایتی، دانشی که میشنویم، این است که اول در آن تأمل کنیم و سپس آن را خوب قدردانی کنیم و قدردانی اش به این است که به آن عمل کنیم.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۹۹
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت99
🔹 تفسیر «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»
🔰 در حکمت ۹۹ میخوانیم که:
(فردی داشت میگفت : إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ حضرت فرمودند): «تفسیر این آیه قرآن این است که وقتی میگوییم " إِنَّا لِلَّهِ " (به خاطر آن لام لِلَّهِ ، که لام مالکیت است) پس اقرار میکنیم که ما در مِلک خدا هستیم، در مالکیت خداییم؛ و وقتی میگوییم " إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ " ، داریم اقرار میکنیم که ما در این دنیا ماندگار نیستیم، در این دنیا هلاک میشویم (یعنی از دنیا میرویم) و به خدا بر میگردیم. »
🔻مسأله محوری در این حکمت ۹۹، باور به این است که ما مال خداییم، ما مِلک خداییم.
🔻مولا علی (علیهالسلام)، در خطبه ۲۱۶ میفرمایند:
« اللَّهُ يَمْلِكُ مِنَّا مَا لَا نَمْلِكُ مِنْ أَنْفُسِنَا » ؛
" خدا مالکیتی از ما دارد که خود ما نداریم. "
🔻یا در حکمت ۴۰۴ میفرمایند:
« إِنَّا لَا نَمْلِكُ مَعَ اللَّهِ شَيْئاً » ؛
" ما همراه خدا، مالک هیچ چیز نیستیم. " (یعنی ما خودمان و هرچه که داریم مال خداست.)
🔻 و همچنین در همان حکمت ۴۰۴ میفرمایند:
«وَ لَا نَمْلِكُ إِلَّا مَا مَلَّكَنَا » ؛
" اگر چیزی را هم الان مالک هستیم، خدا به ملکیت ما در آورده، مال خود ما نبوده است. "
🔻 پس باور به اینکه ما خودمان هم جزء مِلک خداییم، هر چه که داریم و خودمان در مالکیت خداست، معنای « إِنَّا لِلَّهِ » است.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#شرح_حکمت۱۰۲
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت102
🔹 آینده و مسخ ارزش ها
🔻 بخشی از محتوای نهج البلاغه شریف، به ماجراها و وقایع و اوضاع آینده اختصاص دارد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در دو مسیر زیبایی ها و زشتی های آیندهٔ حیات خودشان و دوران خودشان، هم در خطبه ها، هم در حکمت های نهج البلاغه و بعضاً در نامه ها، اشارت هایی دارند؛
🔰 از جمله در حکمت ۱۰۲ نهج البلاغه میفرمایند:
💠 " روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند مگر سخن چین را و خوششان نیاید مگر از بدکار هرزه و ناتوان نگردد جز عادل؛ در آن روزگار، کمک به نیازمندان خسارت و پیوند با خویشاوندان منّت گذاری، و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است. در آن زمان حکومت با مشورت زنان و فرماندهی خردسالان و تدبیر خواجگان اداره میگردد. "
🔻نکته مهمی که باید در این زمینه به آن دقت کرد، این است که در چه شرایطی جامعه اینقدر به انحطاط کشیده میشود؟
🔻جواب این سؤال را مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ۲۱۶ میدهند؛ میفرمایند:
" اگر مردم بر حکومت چیره شوند، یا زمامدار بر رعیت ستم کند وحدت کلمه از بین میرود، نشانه های ستم آشکار، نیرنگ بازی در دین فراوان، راه گسترده سنّت پیامبر، متروک، هواپرستی فراوان، احکام دین تعطیل، بیماریهای دل فراوان میشود. مردم از اینکه حق بزرگی فراموش میشود، یا باطل خطرناکی در جامعه رواج مییابد، احساس نگرانی نمیکنند؛ پس در آن زمان، نیکان خوار و بَدان قدرتمند میشوند و کیفر الهی بر بندگان بزرگ و ترسناک خواهد بود. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت
#شرح_حکمت۱۰۳
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت103
🔹 روش برخورد با دنيا
🔰 در حکمت ۱۰۳ نهج البلاغه میخوانیم:
💠 (مردی از حضرت علی علیه السلام پرسید: چرا پیراهن وصله دار میپوشی؟) حضرت در جوابش فرمودند که: " با این لباس دل انسان، خاشع و نفس، رام میشود و مؤمنان از من الگو میگیرند. دنیا و آخرت، دو دشمن متفاوت اند و دو راه جدای از یکدیگر دارند؛ پس کسی که دنیاپرست باشد و به آن عشق بورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنی خواهد کرد. دنیا و آخرت مثل شرق و غرب از هم دورند؛ هرکس به سمت یکی از آن دو حرکت کند، خود به خود از دیگری دور میشود. (بعد فرمود:) آن دو مانند دو تا هَوو هستند که به يکديگر ضرر میرسانند. "
🔰 چند نکته در این حکمت، قابل توجه است:
1⃣ یکی خشوع قلب؛
🔻مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ۱۹۳ یک بار می فرمایند:
متّقی را میبینی درحالیکه « خَاشِعاً قَلْبُهُ »
🔻 و بار دیگر در همان خطبه ۱۹۳ میفرمایند:
متّقین را اینگونه میبینی که "خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ "؛
" در عبادت خدا خاشع هستند."
2⃣ دوم مسأله ذلت نفس، پیش خود انسان است؛ یک وقت انسان پیش دیگران ذلیل میشود، این بد است. اما اگر خودش، خودش را کوچک ببیند، این خوب است؛
🔻 در حکمت ۱۲۳ نهج البلاغه، حضرت میفرمایند:
" خوش به حال کسی که نفسش پیش خودش خوار باشد" ؛ « طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِى نَفْسِهِ »
🔻 و در نامه ۳۱ نهج البلاغه، مولا علی (علیهالسلام)، راه رام کردن نفس را یاد مرگ میدانند و میفرمایند:
«ذَلِّلهُ بِذِکرِ المَوت » ؛
" افسار گسیختگی نفس خودت را با یاد مرگ رام کن"
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#شرح_حکمت۱۰۶
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت106
🔹 ره آورد شوم دین گریزی
🔰 در حکمت ۱۰۶ نهجالبلاغه، مولا علی (علیهالسلام) میفرمایند:
💠 " مردم به خیال اصلاح دنیا، چیزی از دین را ترک نمیگویند، مگر آنکه خدا آنها را به چیزی زیانبار تر دچار خواهد کرد. "
🔻 اینکه انسان به خیال اینکه باید به دنیای خودش بپردازد، وقت ندارد، امکانش نیست، آخرت خودش را فراموش میکند، یکی از بلاهای بزرگی است که فریبندگی دنیا بر سر انسان میآورد.
🔻مولای ما در بند سوم از خطبه ۱۱۳، اینگونه میفرمایند:
" یاد مرگ از دلهای شما رفته و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است و دنیا پیش از آخرت، شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنیا، بیش از متاع جاودان آخرت، در شما نفوذ کرده است و دنیا زدگی قیامت را از یادتان برده است. (بعد در ادامه اینگونه میفرمایند:) شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان می گردید، ولی از متاع بسیار آخرت که از دست میدهید اندوهناک نمیشوید؟! با از دست دادن چیز اندکی از دنیا مضطرب شده، آثار پریشانی در چهره شما آشکار میگردد و بیتابی میکنید؛ گویا این دنیا محلّ زندگی جاودان شما و وسایل آن برای هميشه از آن شماست. چیزی شما را از عیب جویی برادر دینی باز نمیدارد، مگر اینکه میترسید مانند همان عیب را در شما به رُخِتان بکشند؛ در بی اعتنایی به آخرت و دوستی دنیا یکدل شده اید و هر یک از شما دین را تنها بر سر زبان میآورید و از این کار خشنودید، همانند کارگری که کارش را به پایان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است."
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی_بایدهمگانی_شود
#جلسه_شصت_و_سوم_دوشنبه_۳مهرماه۱۴۰۲
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
#شرح_حکمت۱۰۷
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت107 (1)
🔹 نکوهش عالِم بی عمل
🔰 موضوع حکمت ۱۰۷ نهج البلاغه، علمی است که با عمل کردن به آن سودمند میشود؛
🔻حضرت در حکمت ۱۰۷ میفرمایند:
💠 " چه بسا دانشمندی که جهلش او را از پای در آورد، در حالیکه دانش او همراهش باشد، اما سودی به حال او نداشته باشد. "
🔻 پیرامون علم نافع، مطالب بسیار ارزنده ای در نهجالبلاغه هست که بنده آن مطالب را در دسته بندی های متعدّدی آماده کرده ام که یک به یک تقدیم خواهد شد.
🔸 ۱. بحث اول، ویژگی های علم نافع است؛
🔻 مولا علی (علیهالسلام) دوازده ویژگی برای علم نافع بیان می کنند:
1⃣ مبنای تقسيم بندی انسان هاست. (حکمت ۱۴۷)
2⃣ از نشانه های متّقین است. (خطبه ۱۹۳)
3⃣ میراث با ارزشی است. (حکمت ۵)
4⃣ خیر است. (حکمت ۹۴)
5⃣ مایهٔ عزّت است. (حکمت ۳۸۸)
6⃣ مایهٔ شرافت است. (حکمت ۱۱۳)
7⃣ عامل اطاعت خداست. (حکمت ۱۴۷)
8⃣ موجب بالا بردن پرچم مبارزه است. (حکمت ۱۷۴)
9⃣ بر مال برتری دارد. (حکمت ۱۴۷)
🔟 نگهبان انسان است. (حکمت ۱۴۷)
1⃣1⃣ فرمانرواست. (حکمت ۱۴۷)
2⃣1⃣ با بخشش، زیاد میشود. (حکمت ۱۴۷)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
#شرح_حکمت۱۰۷بخش_دوم
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت107 ( 2 )
🔹 نکوهش عالِم بی عمل
🔸۲. مبحث دوم پیرامون حکمت ۱۰۷ که دربارهٔ علم نافع بود، عبارت است از سرچشمه ها و منابع علم نافع؛
🔻در نهج البلاغه برای علم نافع پنج منبع معرفی شده است :
1⃣ اول خداوند متعال، که در این باره می توانید به خطبه های ۶۵ ، ۸۶ ، ۱۰۸ و ۱۶۳ مراجعه بفرمائید.
2⃣ دوم قرآن کریم، که در خطبه های ۱۱۴ ، ۱۵۸ ، ۱۷۶ و ۱۹۸ نهج البلاغه پیرامون منبع بودن قرآن بیاناتی آمده است.
3⃣ پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که می توانید در خطبه ۷۲ مطالب پیرامون پیامبر و اینکه سخن و رفتار ایشان منبع علم نافع هستند را ببینید.
4⃣ امیرالمؤمنین (علیه السلام)، که در خطبه های ۳ ، ۵ و ۶ و حکمت ۱۴۷ به این مطلب اشاره می فرمایند که دانشی انباشته و منبع و چشمه ای جوشان از علم در سینهٔ ایشان وجود دارد.
5⃣ و پنجم اهل بیت (علیهم السلام)، که در این باره می توانید به خطبه های ۱۰۵ ، ، ۱۰۹ ، ۱۲۰ ، ۱۴۴ ، ۱۴۷ ، ۱۹۰ و ۲۳۹ مراجعه بفرمائید.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#جلسه_شصت_و_چهارم_سه_شنبه_۴مهرماه۱۴۰۲
#نهضت_نهج_البلاغه_خوانی_باید_همگانی_شود
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
#شرح_حکمت۱۰۸
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت108 ( 1 )
🔹 مدیریت قلب
⚜ امیرالمؤمنین (عليهالسلام)، در حکمت ۱۰۸ نهج البلاغهٔ شریف، بخشی از احوال، اوصاف و آسیب های شگفت ترین عضو درونی انسان، یعنی قلب را بر شمردند؛ اوّلین موضوعی که پیرامون قلب بیان میکنند، ایجاد و پدید آمدن امید و رجاء قلب است و میفرمایند:
💠 " اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار میگرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد، حرص آن را تباه خواهد کرد. "
🔻بنابراین بر اساس فرمودهٔ مولا علی (علیه السلام) طمع آفت رجاء و امید است که میتواند این فرصت بینظیر را به یک تهدید بینظیر تبديل کند.
🔰 لذا ما بحث طمع را از نهجالبلاغه، محضر شما تقدیم میکنیم؛
🔻مولا علی (علیه السلام) طمع را یکی از عوامل اصلی خفّت و خواری انسان ها میدانند؛ لذا در نهج البلاغه شریف، در حکمت دوم میفرمایند:
" کسی که در دل طمع آرد، نفس خود را به حقارت و پستی وادارد و هرکه پرده از سختی خویش بردارد، به ذلت خویشتن، تن سپارد. "
🔻 و بر همین اساس است که در وصف عیسی (علیهالسلام)، در خطبه ۱۶۰ میفرماید:
" عیسی (علیهالسلام) همسری نداشت که وسیله تشویش خاطر او شود، فرزندی نداشت که اندوهگینش کند، مالی نداشت که او را به خود مشغول دارد و طمعی در چیزی نداشت که او را پست و خوار گرداند."
🔻در خطبه ۱۹۴، مولا علی (علیهالسلام) در توصیف منافقین میفرمایند:
" منافقین برای وصول به آنچه که طمع در آن دارند، اظهار نا امیدی و استغنا از آن نمایند، تا بازار خود را بر پای دارند و کالای خود را به فروش برسانند. "
🔻در حکمت ۲۲۶ حضرت میفرمایند:
" طمع کار همواره در ذلت و خواری گرفتار است. "
🔻همچنین در حکمت ۲۷۵ درباره طمع میفرمایند:
" همانا طمع وارد کننده ای است که بازگشت ندارد و ضامنی است که به پیمانش وفا نمیکند؛ چه بسا نوشندهٔ آبی که پیش از سیراب شدن، گلوگیر و خفه شده و هر اندازه که برای به دست آوردن چیزی بیشتر مبارزه و رقابت شود، به همان اندازه مصیبت از دست دادنش زیادتر خواهد بود. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
#شرح_حکمت۱۰۹
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت109
🔹 ارزش والاى اهل بيت پيامبر
⚜ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حکمت ۱۰۹ نهجالبلاغه میفرمایند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي» ؛ " ما تکیه گاه میانه ایم؛ کسی که از ما عقب افتاده ، باید به ما برسد و پیش تاختگان باید به ما برگردند. "
🔻این حکمت بخشی از بند آخر خطبه ۲ نهجالبلاغه است. در آنجا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند:
« لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً »؛
" احدی از این امت را نمیشود با اهل بیت (علیهم السلام) مقایسه کرد و کسی را که نعمت اهل بیت (علیهمالسلام) بر آن جاری شده، با خود اهل بیت (علیهمالسلام) تا ابد نمیشود مقایسه کرد. "
🔻بعد در بیان دلیل این عدم امکان مقایسه احدی از امت با اهل بیت (علیهمالسلام) میفرمایند:
« هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي »
🔻خوب، حقیقت این حکمت دارد میفرماید که تنها راه که راه میانه است، یعنی در آن افراط نیست، تفریط نیست، گرایش به چپ و راست و انحراف به چپ و راست نیست، اهل بیت (علیهمالسلام) اند. خود مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ١ نهجالبلاغه ، بند ششم ، این حقیقت را توضیح میدهند که اساساً بعد از پیغمبر اسلام هم مثل همه انبیاء دیگر، جانشینانی در امّتشان قرار داده شد ؛ « إِذْ لَمْ یتْرُکوهُمْ هَمَلاً بِغَیرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لاَ عَلَمٍ قَائِمٍ » چون پیامبر هرگز امّتش را مهمل رها نمیکند، بدون اینکه راه روشنی و پرچم آشکاری برایشان قرار بدهد "( یعنی اهل بیت علیهمالسلام اینگونه هستند. )
🔻در خطبه ۱۶ هم مولا علی (علیهالسلام) میفرمایند:
« الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّة »؛
" گرایش به چپ و راست، هر دو گمراهی و انحراف است؛ راه میانه جاده رسیدن به حقیقت است، که در این راه مستقیم و جاده وسطیٰ است که حقیقت و باقیمانده کتاب هست و آثار نبوت "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆ #شرح_حکمت۱۱۲_۱۱۱ ❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت111 و #حکمت112
🔹 لازمه محبت اهل بیت(علیهم السلام)
🔰 وقتی در ماجرای صفین کار به خاطر نفوذی ها و ضعف بصیرت خودیها ، به حکمیت رسید و در حکمیت، ابوموسی اشعری فریب عمروعاص را خورد و ماجرا کاملاً به نفع معاویه تمام شد، امیرالمؤمنین و تعداد اندکی از یاران مخلص و با بصیرت ایشان ، به شدّت غصه دار بودند؛ یکی از آنها، سهل بن حنیف انصاری بود. سهل بن حنیف انصاری تا به کوفه و به منزل رسید، از این غصّه دق کرد و مُرد.
🔻وقتی خبر مرگ سهل بن حنیف را به امیرالمؤمنین (عليهالسلام) دادند، حضرت فرمودند: " اگر کوهی هم مرا دوست میداشت در این واقعه از هم فرو میریخت. "
🔻خوب، این یعنی اگر کسی نگاهش، قلبش، باورش، اعتقادش، دستگاه ارزشی اش با امامش، یکسان باشد، بار غصه ای که روی دل امامش میآید، روی دل او هم میآید. آن موقع چون او امام نیست، ظرفیتش زود پر میشود و نابود شد و از دنیا رفت و اذیت شد.
🔻نظیر همین نکته، در حکمت ١١٢ هست ؛ حضرت میفرمایند: " هر کس ما اهل بیت پیامبر را دوست بدارد، پس باید فقر را مانند لباس رویین بپذیرد. "
یعنی آماده باشد که دشمنان ما انواع سختی ها و فشارها و مضیقه ها را بر او بار بیاورند.
🔻حضرت در همان سقیفه و روزهای اول بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به این واقعیت اشاره فرموده بودند ؛ وقتی در خطبه ٣ نهجالبلاغه - که معروف است به خطبه شقشقیه - مولا علی (علیهالسلام) اشاره میکنند به ماجرای سقیفه و میفرمایند: " وقتی نگاه کردم، دیدم جامعه به کجا دارد میرود، نشستم فکر کردم که آیا با دست خالی برای گرفتن حق به پا خیزم؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که بوجود آوردند صبر پیشه سازم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد." یعنی از همان موقع اشاره کرده بودند که دورانی شروع شد علیه ما اهل بیت که هر انسان مؤمنی زجر خواهد کشید.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت
♻️♻️♻️♻️♻️
#شرح_حکمت۱۱۳_بخش_اول
✨﴾﷽﴿✨
✅شرح حکمتهای نهج البلاغه
🔹ادامه شرح حکمت(۱۱۳)🔹
🌱در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که در ذیل کلام حکمت آمیز 38 آمد خواندیم: «حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ; حسن خلق دوستى و محبت را ریشه دار مى کند و رشته دوستى را استوار مى دارد».
درباره حسن خلق در احادیث اسلامى تعبیرات بسیار بلندى آمده و نشان مى دهد گشاده رویى و حسن خلق از مهم ترین امورى است که اسلام بر آن تأکید دارد.
سپس امام(علیه السلام) در ششمین نکته مى فرماید: «هیچ میراثى همچون ادب نیست»; (وَ لاَ مِیرَاثَ کَالاَْدَبِ).
همان گونه که در ذیل گفتار حکمت آمیز 54 که عین این عبارت در آنجا تکرار شده بود آوردیم، «ادب» در اصل به معناى دعوت کردن است و از این رو به سفره اى که غذا در آن آماده مى کنند و افراد را به آن دعوت مى کنند «مأدبة» گفته مى شود و از آنجا که رعایت احترام افراد در گفتار و رفتار و تواضع و استفاده از کلمات توأم با احترام سبب دعوت مردم به سوى انسان مى شود، مجموعه این امور را «ادب» مى نامند و در برابر آن بى ادبان کسانى هستند که نه احترام اشخاص و نه احترام مجالس را رعایت مى کنند و نه سخنان مناسبى در برخورد با اشخاص به کار مى برند. به همین مناسبت «تأدیب» به تعلیم و تربیت و یاد دادن آداب اطلاق مى شود. در اصطلاح امروز، «أدب» و «ادبیات» به مسائل مربوط به قواعد الفاظ گفته مى شود، این اصطلاح که جدید است و قطعاً بعد از زمان امام امیر مؤمنان على(علیه السلام) به وجود آمده و هرچند بعضى از شارحان نهج البلاغه ادب در کلام امام را به همین معنا تفسیر کرده اند; ولى قطعاً اشتباه است. گرچه آداب سخن گفتن گوشه اى از حقیقت ادب را در بر مى گیرد.
در اهمیت ادب همین بس که امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لایَزالُ الْمُؤمِنُ یُورَثُ أهْلَ بَیْتِهِ الْعِلْمَ وَالاْدَبَ الصّالِحَ حَتّى یَدْخِلْهُمَا الَّجَنَّةَ... وَ لا یَزالُ الْعَبْدُ الْعاصى یُورَثُ أهْلَ بَیْتِهِ الاْدَبَ السَّىَّء حَتّى یُدْخِلْهُمَا النّارَ جَمیعاً; انسان با ایمان علم و ادب به خانواده خود مى آموزد و سبب مى شود که همه را وارد بهشت کند و بنده گنه کار به خانواده خود بى ادبى مى آموزد تا آنجا که همه را به دوزخ مى فرستد».(4)
در حدیثى از امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «إنَّکُمْ إلى اِکْتِسابِ الاْدَبِ أحْوَجَ مِنْکُمْ إلى الاْکْتِسابِ الْفِضَّةِ وَالذَّهَبِ; شما به کسب ادب نیازمندتر از به دست آوردن طلا و نقره هستید».(5)
در هفتمین نکته حکمت آمیز مى فرماید: «هیچ راهبرى همچون توفیق نیست»; (وَلاَ قَائِدَ کَالتَّوْفِیقِ).
«توفیق» در لغت به معناى موافق ساختن و هماهنگ نمودن است که با معناى عرفى آن کاملاً سازگار است. منظور از «توفیق» در اینجا آماده بودن اسباب براى انجام دادن کارى است مثلا اگر انسان حال خوبى براى دعا پیدا کند و مجلس مناسبى تشکیل شود و خطیب دانشمند و باصفایى آن مجلس را اداره کند، گفته مى شود توفیق براى دعا حاصل شد. همچنین فراهم شدن اسباب مثلاً براى زیارت بیت الله یا کمک به محرومان یا فرا گرفتن علم و دانش تمام اینها توفیق نامیده مى شود و اگر امام(علیه السلام) مى فرماید: بهترین رهبر توفیق است براى آن است که توفیق، انسان را به راه حق و مسیر اطاعت پروردگار مى کشاند و راهنماى خوبى براى نیکى ها و خوبى هاست.
به هر حال شک نیست که سرچشمه اصلى توفیق براى کارهاى خیر ذات پاک پروردگار است، از این رو در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «لا نِعْمَةَ کَالْعافِیَةِ وَلا عافِیَةِ کَمُساعِدَةِ التُّوفیقِ; هیچ نعمتى مانند سلامت و عافیت نیست و نه هیچ عافیتى همچون فراهم شدن توفیق است».(6)
در قرآن مجید نیز از زبان پیغمبر الهى حضرت شعیب مى خوانیم که مى گوید: (وَما تَوْفیقى إلاّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إلَیْهِ أُنیبُ); توفیق من جز به خدا نیست بر او توکل کردن و به سوى او باز مى گردم».
توفیق و بى توفیقى اسباب زیادى دارد; هر قدر انسان در راه خدا گام بردارد، به بندگان خدا خدمت کند و براى همه خیرخواه باشد خداوند توفیق او را براى انجام کارهاى نیک بیشتر مى کند و به عکس، گناهان و معاصى و ظلم و ستم به افراد و عدم رعایت حقوق والدین و استاد و دوستان، توفیق را از انسان سلب مى کند. در حدیثى که در غررالحکم از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «کَما أنَّ الْجِسْمَ وَ الظَّلَّ لا یَفْتَرِقانِ کَذلِکَ الدّینُ وَ التَّوْفیقُ لا یَفْتَرِقانِ; همان گونه که سایه از جسم جدا نمى شود توفیق از دین نیز جدایى پیدا نمى کند».
در هشتمین نکته مى فرماید: «هیچ تجارتى مانند عمل صالح نیست»; (وَ لاَ تِجَارَةَ کَالْعَمَلِ الصَّالِحِ).
همه تاجران، براى سود تجارت مى کنند.
#شرح_حکمت۱۱۴
✨﴾﷽﴿✨
🔹شرح حکمت(۱۱۴)🔹
✅معيار حُسن ظن و سوء ظن:
مسئله حسن ظن و سوء ظن در اسلام از مسائل بسيار مهم است كه در آيات و روايات بازتاب گسترده اى دارد. البته اصل بر حسن ظن مسلمانان نسبت به يكديگر است; ولى اين اصل استثنايى هم دارد كه امام(عليه السلام) در جمله بالا به آن اشاره كرده، مى فرمايد: «هنگامى كه صلاح و نيكى بر زمان و اهلش ظاهر گردد اگر كسى در اين حال گمان بد به ديگرى برد كه از او گناهى ظاهر نشده به او ستم كرده است و هنگامى كه فساد بر زمان و اهلش مستولى گردد هر كس گمان خوب به ديگرى ببرد خود را فريب داده است»; (إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاَحُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ! وَإِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ).
همان گونه كه گفتيم، اصل در جامعه اسلامى بر حسن ظن است، چنان كه در سوره «حجرات» آيه 12 مى خوانيم: «(يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ); اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد چرا كه بعضى از آنها گناه است».
در روايات اسلامى نيز تأكيد شده كه كار برادر مسلمانت را حمل بر صحت كن و از سوء ظن بپرهيز; در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «ضَعْ أمْرَ أخيكَ عَلى أحْسَنِهِ... مَحْمِلاً; عمل برادر مسلمانت را بر نيكوترين وجه ممكن حمل كن مگر اين كه دليلى بر خلاف آن قائم شود و هرگز نسبت به سخنى كه از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر و مادامى كه مى توانى محمل نيكى براى آن بيابى حمل بر صحت كن».(1)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إذا اتَّهَمَ الْمُؤمِنُ أخاهُ انْماثَ الاْیمانُ مِنْ قَلْبِهِ کَما یَنْماثُ الْمَلْحُ فِى الْماءِ; هنگامى که شخص باایمان برادر مسلمانش را متهم کند ایمان در قلب او ذوب مى شود همان گونه که نمک در آب».(2)
مطابق کلام حکمت آمیز بالا این مطلب مربوط به زمانى است که چهره اسلام در محیط نمایان باشد و غالب مردم راه صلاح بپویند; اما زمانى که فساد، غالب بر زمان شد و اکثر مردم به راه خلاف مى روند حسن ظن نسبت به افراد سبب مى شود انسان خودش را فریب دهد و باید جانب احتیاط را نگه دارد تا گرفتار توطئه ها و مفسده ها نگردد.
این بدان معنا نیست که انسان سوء ظن خود را به اشخاص آشکار سازد و آنها را متهم کند، بلکه منظور این است که بدون این که عکس العمل منفى که سبب اهانت به مؤمن مى شود ظاهر سازد، در عمل جانب احتیاط را از دست ندهد.
گاه افرادى که در یک زمان زندگى مى کنند با هم متفاوتند; بعضى سوابق خوبى دارند که باید به آنها حسن ظن داشت و بعضى داراى سوابق سوءاند که باید درباره آنها جانب احتیاط را رعایت کرد، بنابراین معیار، فساد تمام مردم زمان نیست، از این رو امام(علیه السلام) در کلام حکمت آمیز بالا فرمود: «بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ» و «حَوْبَة» به معناى گناه است، بنابراین سوء ظن به کسى که سابقه سویى از او دیده نشده ممنوع است.
تعبیر به «فَقَدْ ظَلَمَ» به این معناست که سوء ظن به برادر مسلمانى که خلافى از او دیده نشده ظلم و ستم بر اوست. این احتمال نیز در تفسیر این جمله امکان دارد که چنین کسى به خودش نیز ستم کند، زیرا خود را از همکارى او محروم مى سازد.
در واقع، امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به همان قاعده «حمل شىء بر اغلب» فرموده و غلبه صلاح را براى حمل به صحت کافى دانسته مگر این که فردى سوء سابقه داشته باشد و در مقابل، غلبه فساد را براى سوء ظن و احتیاط لازم مى داند (مگر این که واقعا کسى داراى سوابق خوبى است که او را با آن مى شناسیم).
این سخن در روابط ملت ها و دولت ها نیز کاملاً صادق است; هرگاه دولت هاى ستمگرى که غالباً براى حفظ منافع خود حقوق دیگران را زیر پا مى گذارند درِ باغ سبز به ما نشان دهند هرگز نباید کار آنها را حمل بر صحت کنیم، بلکه باید فرض بر این باشد که آنان براى فریب ما دامى گسترده اند.(3)
*
پی نوشت:
(1). کافى، ج 2، ص 362، ح 3.
(2). همان، ص 361، ح 1.
(3). سند گفتار حکیمانه: در مصادر نهج البلاغه آمده که این گفتار حکیمانه در کتاب غررالحکم با تفاوت هایى ذکر شده و این تفاوت ها نشان مى دهد که آن را از منبع دیگرى غیر از نهج البلاغه اخذ کرده است. زمخشرى نیز آن را در ربیع الابرار با تفاوت کمترى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 106)
#نهجالبلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#شرح_حکمت۱۲۱
✨﴾﷽﴿✨
🔹شرح حکمت (۱۲۱)🔹
✅فرق ميان اين دو كار:
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى اشاره به تفاوت اعمال خيرى كه مورد رضاى خداست و لذات و هوسرانى هاى ناپايدار دنيا كرده مى فرمايد: «اين دو عمل چقدر با هم متفاوتند: عملى كه لذتش مى رود و عواقب سوء آن باقى مى ماند و عملى كه زحمتش مى رود و اجر و پاداشش باقى است»; (شَتَّانَ مَا بَيْنَ عَمَلَيْنِ عَمَل تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَتَبْقَى تَبِعَتُهُ وَعَمَل تَذْهَبُ مَؤُونَتُهُ وَيَبْقَى أَجْرُهُ).
در ميان كارهاى نيك و بد و اعمال حسنه و سيئه ـ با اين كه هر كدام جنبه مثبت و منفى دارند ـ اين تفاوت آشكار ديده مى شود; اعمال گناه آلود داراى لذتى موقتى و ناپايدار است كه به زودى زايل مى گردد ولى عواقب بد آن هم در دنيا و هم در آخرت دامان انسان را مى گيرد. مثلاً انسانى براى برخوردارى از لذتى آنى به شراب پناه مى برد. ممكن است اين ماده مخدر ساعتى او را از غم و اندوه تهى كند و در نشئه اى لذت بخش فرو برد; اما به زودى پايان مى يابد و آثار سوء آن در تمام اعضاى بدن او تدريجاً ظاهر مى شود و در آخرت نيز از شراب طهور بهشتى و نوشيدن آب كوثر محروم مى گردد. ولى به عكس، انسانى كه به سراغ بندگى خدا مى رود و در ميدان جهاد با نفس و جهاد با دشمن حاضر مى شود، هر چند با مشكلاتى روبرو مى گردد; اما اين مشكلات تدريحا از بين مى رود و اجر و پاداش دنيوى و اخروى آن باقى مى ماند. اين همان چيزى است كه قرآن به آن اشاره كرده مى فرمايد: «(مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نزد شماست از ميان مى رود، و آنچه نزد خداست باقى مى ماند».(1)
هوس رانى و شهوت رانى همچون کف هاى روى آب است که «(فَیَذْهَبُ جُفَاءً); سرانجام کف ها به بیرون پرتاب مى شوند»(2) و اعمال نیک همچون آب زلال که به مصداق «(وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِى الاَْرْضِ); ولى آنچه به مردم سود مى رساند (= آب یا فلزّ خاص) در زمین مى ماند»(3) باقى و برقرار خواهد بود.
در خطبه 176 نیز این جمله را خواندیم که امام از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: «إنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَکارِهِ وَإِنَّ النّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَواتِ; بهشت در میان ناراحتى ها احاطه شده و دوزخ در میان شهوات».(4)
*
پی نوشت:
(1). نحل، آیه 96 .
(2). رعد، آیه 17 .
(3). رعد، آیه 17 .
(4). سند گفتار حکیمانه: این گفتار حکمت آمیز در ربیع الابرار زمخشرى همانند نهج البلاغه آمده ولى در غررالحکم با تفاوت روشنى ذکر شده که نشان مى دهد از منبع دیگرى جز نهج البلاغه گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 109)
#نهجالبلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود