eitaa logo
#کارتون و #فیلم های #قدیمی #نوستالژی
2.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
13 فایل
جهت پیام و تبادل با این آیدی در تماس باشید. 👇 @admin_ghadimiii « کپی برداری از مطالب و فیلم و کارتون ها، حرام است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 😇 (جایی نمی‌خوابه آب زیرش بره) این مثل در مورد افراد و به کار می‌رود. از گذشته تا حال یکی از کارهایی است که ایلات انجام می‌دهند. اصطلاحاً می‌کنند و برای می زنند. محل زدن چادر برای خودش یک هنر محسوب می‌شود. باید مکانی را انتخاب کنند که موقع یا طغیان نم به نرسد و خوابیدن و زندگی را دشوار نکند. همین ضرب‌المثلی شده که به وسیله آن افراد با را توصیف می‌کنند. البته در موارد بسیاری این به صورت کنایه استفاده شده و در مورد افراد رِند و سودجو نیز به کار می‌رود. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (خدا خر را شناخت شاخش نداد یا: خدا خرشو شناخت شاخش نداد) هر چند به و بی‌آزار به نظر می‌آید اما به وقتش جفتکهای ناگهانیش بسیار زبانزد و است. حال، همین که جفتک می‌اندازد اگر نیز داشت حتما خطرناک‌تر میشد. به نظر می‌رسد چنین طرز فکری منجر به باب شدن این شده باشد. این در مورد کسانی استفاده می‌شود که اگر چیزهایی را که در حال حاضر ندارند می‌داشتند مردم را سلب کرده و به هر طریقی می‌کردند. چنانچه قدرت داشته باشند امنیت را از مردم می‌گیرند. چنانچه داشته باشند فخر می‌فروشند و از آن در راه و دیگران و سوء‌استفاده از آنان استفاده می‌کنند.  و در کل یعنی شخصی و ظرفیت نداشته باشد که نعمت‌ها و امکانات بیشتری به او بدهند. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (خدا خر را شناخت شاخش نداد یا: خدا خرشو شناخت شاخش نداد) هر چند به و بی‌آزار به نظر می‌آید اما به وقتش جفتکهای ناگهانیش بسیار زبانزد و است. حال، همین که جفتک می‌اندازد اگر نیز داشت حتما خطرناک‌تر میشد. به نظر می‌رسد چنین طرز فکری منجر به باب شدن این شده باشد. این در مورد کسانی استفاده می‌شود که اگر چیزهایی را که در حال حاضر ندارند می‌داشتند مردم را سلب کرده و به هر طریقی می‌کردند. چنانچه قدرت داشته باشند امنیت را از مردم می‌گیرند. چنانچه داشته باشند فخر می‌فروشند و از آن در راه و دیگران و سوء‌استفاده از آنان استفاده می‌کنند.  و در کل یعنی شخصی و ظرفیت نداشته باشد که نعمت‌ها و امکانات بیشتری به او بدهند. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (آب به آب میخورد زور برمی‌دارد) این به این معنی است که یاری دادن بیکدیگر یاری‌دهندگان را قوی‌تر می‌سازد. را چون مدد بود از گلستان گردد آنچه بود "سنایی" دوستان همچو ره سپرند کآب‌ها پای‌های یکدگرند 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (دره پاک نگذاشته است) روباهی ازد درد به برد. طبیب گفت از آن دره که نکرده باشی خور. لحظه‌ای اندیشید و گفت: اگر منحصر است مرگ من ناگزیر باشد چون هیچ پاکی به جا نگذاشته‌ام. این در جایی به کار می‌رود که شخص هیچ نداشته باشد و یا چنان خرابکاری کرده باشد که حتی یک روزنه نداشته باشد. این مثل در بین عامه به شکل زیر نیز بیان می‌شود: "تل نریده نگذاشته" 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (ارزن عثمانی، خروس ایرانی) شاید “ارزن عثمانی، خروس ایرانی” رو شنیده باشید. در جریان نبرد نادر شاه با عثمانی‌ها روزی فرستاده عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب می‏شود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی می‏‌گذارد و می‏‌گوید : لشکر ما این تعداد است، بنابراین از با ما صرفنظر کنید. نادرشاه دستور می‏‌دهد دو بیاورند. دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار می‌دهند و خروس‌ها شروع به خوردن ارزن‌ها می‏‌کنند. در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی می‏‌کند و می‏‌گوید: برو به سلطانت بگو که دو همه لشگریان ما را خوردند ! این زمانی به کار می‌رود که کسی از کری‌خوانی رقیب باک نداشته باشد و آن را با کری قوی‌تری پاسخ بدهد. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (کینه شتری) حیوانی بسیار و است و از نظر و در حمل بار نظیر ندارد و می‌تواند مسافت‌های را بدون خوردن طی کند. و شتر در تشنگی زبانزد خاص و عام است. از زمانی که متولد می‌شود به او راه رفتن را آموزش می‌دهند و برای آهسته و تند رفتنش آهنگ‌هایی را می‌نوازند. در کشور شتر ماده ناقه و نر، لوک نام دارد. در کشور ایران به شتر نر لوک و به ماده ارونه می‌گویند. جالب است بدانید به نوزاد شتر نر هاشی و به نوزاد ماده مجی می‌گویند. حال اگر ساربان‌ها را آزار بدهند و او را کنند، از آنهاکینه‌ به دل می‌گیرد و منتظر زمان مناسب برای گرفتن از ساربان می‌ماند. نکته‌ی جالب این است که هر چقدر هم که خشمگین باشد این را می‌داند اگر در زمانی که ساربان‌ها دور هم جمع شده‌اند به آن‌ها حمله کند، افراد دیگر با به او می‌زنند. پس فقط به چشم‌های ساربان با و نگاه می‌کند و با صدای نعره می‌زند. اما زمانی که کینه‌توز ساربان مورد نظر را در به چنگ آورد، انتقامش را از او می‌گیرد. اما ساربان‌ها برای این چنین مواردی نقشه‌ای کرده‌اند و آن اینگونه است که هنگامی که لوک یا شتر نر به دنبال ساربان می‌افتد، او لباس‌های خود را در هنگام فرار از تن درآورده و بر زمین می‌اندازد. لوک هم می‌خورد که این خود ساربان است و را گاز گرفته و روی آن می‌نشیند. در این فاصله ساربان می‌تواند خود را به یا جای امنی رسانده یا شود. اگر قبل از اینکه ساربان تمام لباس‌هایش را درآورده و پشت سرش بیاندازد، او را بگیرد، به طرز خیلی وحشتناکی جانش را از دست خواهد داد. به همین دلیل کینه‌ی شتری به صورت در میان مردم رواج دارد و اشاره به افرادی دارد که تا خود را نگیرند نمی‌شوند. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (حالا هم نوبت رقاصی من است) این را در مورد تلافی رفتار بد دیگران به کار می‌برند. می‌گویند خری و شتری دور از آبادی در آزادی کنار هم زندگی می‌کردند. یک شب کاروانی به آنان نزدیک شد. شتر به خر گفت رفیق یک ساعتی دم فرو بند تا اینان دور شوند، مبادا که گرفتارشان شویم. خر گفت من همیشه همین نوبت آوازم است و نمی‌توانم این را ترک کنم. و شروع کرد به خواندن. کاروانیان صدای خر را شنیدند و هر دو را گرفتند و بر آنها بار نهادند و با خود بردند. فردا به رودخانه‌‌ای رسیدند. عمق آب زیاد بود و خر نمی‌توانست از ان رد شود. پس خر را بر پشت شتر گذاشتند تا از رودخانه بگذراند. هنگامی که به وسط رودخانه رسیدند شتر شروع کرد به پایکوبی و جنبش. خر گفت رفیق این کار را نکن وگرنه من در آب و غرق می‌شوم. شتر گفت این عادت من است. همانطور که دیشب نوبت آواز بی‌جای خر بود، این وقت رقص نابهنگام شتر است و خر را در آب انداخت تا غرق شود. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (آنقدر شور بود که خان هم فهمید) هنگامی که کسی در انجام کار‌های نادرست و استفاده نابه‌جا از موقعیت‌ها کند، تا جایی که حتی ابله‌ترین آدم‌ها و نیز ساکت‌ترین افراد را هم به اعتراض وادار کند، از این استفاده می‌شود. زمانی هر خانی داشت. مردم مجبور بودند هر ساله مقداری از دسترنج خود را به خان بدهند و همه از خان می‌ترسیدند. یکی از روستاها خانی داشت که بسیار ابله بود. خان داشت که توجهی به درست پختن غذا نمی‌کرد. غذاهایی که می‌پخت بدبو ، بدطعم و بی‌ارزش بودند، اما خان متوجه نمی‌شد و هیچ اعتراضی نمی‌کرد و آشپز نیز این را می‌دانست. اطرافیان خان هم گرچه می‌دانستند غذا‌ها بد هستند اما از ترس اینکه به روی خان بیاورند، سکوت می‌کردند و نیز به کار خود ادامه می‌داد. یک روز که آشپزباشی مشغول غذا پختن بود ناگهان سنگ نمک از دستش در رفت و مستقیم افتاد توی دیگ غذا. ابتدا تصمیم گرفت که را دربیاورد اما وقتی به یاد آورد که خان هیچ وقت توجهی نمی‌کند تصمیمش عوض شد و به پختن غذا ادامه داد. وقتی غذا آماده شد و همه دور سفره نشستند هر کس با بی‌میلی غذای خودش را کشید. با خوردن اولین لقمه آه از نهاد همه برآمد اما جرات اعتراض نداشتند. خان دو سه لقمه خورد و حرفی نزد. اما انگار کم‌کم متوجه شوری غذا شده باشد ، دست از غذا خوردن کشید و رو به آشپزش کرد و گفت: ببینم غذا کمی شور نشده است؟ تکذیب کرد. اطرافیان که برای اولین بار خان را دیده بودند جرات یافته و یکی از آنها فریاد کشید: «خجالت بکش! این غذا آنقدر شور شده که خان هم فهمید.» 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (نرود میخ آهنین در سنگ) می‌گویند که روزی کاروانی ایرانی برای فروش کالاهای خود عازم دیاری بیگانه بود. در قدیم‌الایام کاروان‌ها از دست راهزنان که هر آن و لحظه، شبیخون می‌زدند و اموال و کالای کاروانیان را به غارت می‌بردند، در امان نبودند. اما کاروان ایرانی خود را به به رساند و کالای خود را فروخت. در راه بازگشت به کشور، این کاروان در دام راهزنان آمدند و تمام اموال و دارایی‌شان و حتی اسب و شتری که بر آن سوار بودند هم به غارت رفت و به تصرف راهزنان درآمد. کاروانیان هرچه عجز و لابه کردند تا راهزنان را از غارت اموال خود منصرف کنند، نشد. چون راهزنان اصلا بلد نبودند. در میان کاروانیان فرد حکیمی هم حاضر بود. گوشه‌ای نشسته و نظاره‌گر این اتفاق بود. تاجران نزد او آمدند و از او خواستند تا با راهزنان صحبت کند. شاید که جمله یا حرف حکیمانه و پندآموزی بزند و با زبان و حرف‌های خود دل راهزنان را به رحم آورد. حکیم اما در پاسخ آ‌ن‌ها گفت: من با چه کسی باید حرف بزنم؟! این‌ها پند و در دلشان نفوذ و راهی ندارد. دل این افراد از سنگ شده. حرف من در دل این‌ها که این چنین اموال و دارایی شما را به تصاحب خود در می‌آورند، تاثیری ندارد. «نرود میخ آهنین در سنگ». این را زین پس در مورد افرادی به کار می‌برند که از روی ناآگاهی و دیگران را قبول نمی‌کنند و همچنان بر عقیده نادرست خود پافشاری می‌کنند و راه خطای خود را ادامه می‌دهند. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (تو قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشه یا در دکان هیچ عطاری پیدا نمی‌شود.) چنانچه کسی حرفی بزند و یا از چیزی سخن بگوید که وجود خارجی نداشته و یا اینکه غیر قابل باور باشد می‌گویند در قوطی یا در دکان هیچ پیدا نمیشه. احتمالا این اشاره به تنوع و فراوانی انواع داروها و و ادویه‌جات و در کل تنوع زیاد اجناس دارد. در گذشته اگر شخصی برای بیماری یا خرید ادویه‌ای به مراجعه می‌کرد، عطار وی را دست خالی رد نکرده و حتی اگر داروی یا جنس خواسته شده را نداشته چیزی مشابه آن را به شخص می‌داده. بنابراین اگر حتی عطار هم با آنهمه اجناس متنوع از تهیه چیزی برنیاید یعنی آن چیز احتمالا وجود نداشته و دروغ است. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (خدا خر را شناخت شاخش نداد) یا: (خدا خرشو شناخت شاخش نداد) خر هر چند به ظاهر و به نظر می‌آید اما به وقتش جفتکهای ناگهانیش بسیار زبانزد و است. حال، همین خر که جفتک می‌اندازد اگر شاخ نیز داشت حتما خطرناک‌تر میشد. به نظر می‌رسد چنین طرز فکری منجر به باب شدن این شده باشد. این در مورد کسانی استفاده می‌شود که اگر چیزهایی را که در حال حاضر ندارند می‌داشتند مردم را سلب کرده و به هر طریقی سوءاستفاده می‌کردند. چنانچه داشته باشند را از مردم می‌گیرند. چنانچه داشته باشند فخر می‌فروشند و از آن در راه آزار و دیگران و سوء‌استفاده از آنان استفاده می‌کنند.  و در کل یعنی شخصی و ظرفیت نداشته باشد که نعمت‌ها و بیشتری به او بدهند. 🙈@cartoon_ghadimy🙊