eitaa logo
حیفه نبینی/یک از هزاران
149 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
9هزار ویدیو
28 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ تربیت‌شدهٔ مدارس آلیانس 1⃣ ذبیح‌الله حکیم‌الهی دشتی، فرزند اسماعیل معروف به (زادهٔ ۱۲۷۸ در سنندج - مرگ ۱۹ خرداد ۱۳۶۵ در تهران)، از پرکارترین نویسندگان تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران بود. 2⃣ او در مدرسهٔ (سنندج) کردستان درس خواند که فرانسوی‌ها آن را اداره می‌کردند. (כל ישראל חברים) یک سازمان جهانی است که در پاریس فرانسه مستقر است. 3⃣ این سازمان در سال ۱۸۶۰ توسط آدولف کرمیو برای محافظت از تمامی دنیا تشکیل شد. اهداف این سازمان دفاع از خود و خودکفایی یهودیان از طریق آموزش و پرورش است. دانش آموزان مدرسه‌های این اتحاد، به‌طور قابل توجه در تاریخ معاصر مؤثر بودند.
✡️ یک یهودی مخفی در دربار قاجاریه (۱) 1️⃣ در حوادث سرنوشت‌ساز نخستین سال‌‏های سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار، نقش (قوام شیرازی) شایان توجه جدی است. 2️⃣ پسر فردی به‌نام حاجی هاشم است که بنیانگذار یکی از متنفّذترین خاندان‌های حکومتگر ایرانی به‌شمار می‌رود. این خاندان در سدهٔ نوزدهم هاشمیه نامیده می‌شد و سپس به شهرت یافت. 3️⃣ علت این انتساب، تبارنامهٔ مجعولی است که خاندان فوق در دوران اقتدار خویش ساختند و نسب خود را به حاجی قوام‌الدین حسن تمغاچی وزیر نامدار شاه شیخ ابواسحاق اینجو رسانیدند. این انتساب قطعاً مردود است. حاجی هاشم یا پدرش از مهاجری بودند که در نیمهٔ اول سدهٔ هیجدهم در شیراز مستقر شدند و پس از استقرار در این شهر ظاهراً به اسلام گرویدند. 4️⃣ تلاش برای پنهان ساختن اصل یهودی از طریق جعل تبارنامه، اقدامی معمول از سوی بود. درحالی‌که خاندان قوام شیرازی در منابع متعدد ایرانی و خارجی به‌کرّات ذکر شده است. در گزارش‌‏های مأموران انگلیسی نیز از بودن خاندان قوام شیرازی یاد شده است. 5️⃣ آشر یهودی یا حاجی هاشم جدیدالاسلام، در شیراز به ثروت فراوان رسید و در اواخر عمر در سِمَت کدخدای محلات حیدری خانه شیراز منصوب شد. در میان شش پسر او، ابراهیم برجسته‌ترین‌شان بود. ابراهیم به‌تدریج اهمیتی یافت و در جرگهٔ نزدیکان میرزا محمد، کلانتر شیراز، جای گرفت و در سال ۱۲۰۰‌ق./ ۱۷۸۵‌م.، در پی وفات میرزا محمد کلانتر، از سوی جعفرخان زند در سمت منصوب شد. ✍️ استاد عبدالله شهبازی
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🌀🌀🌀 🌀🌀 🌀 🌀 معماهای غدیریه؛ (بخش اول): 🕋 (ص) در آخرین سال عمر مبارک خود و بالتبع آخرین خود (موسوم به ) فرمان بسیج عمومی برای حضور حداکثری در را صادر فرمودند و کمتر کسی از عدم شرکت در حج معاف شد. حتی مسلمانان دورافتاده‌ترین مناطق هم مشمول فراخوان (ص) شدند، چنانکه در آستانه حج سال دهم هجری، پیک و پیغامی را از روانه فرمودند که (آن زمان، (ع) در مأموریت یمن به سر می‌بردند) یا علی! بمحض دریافت این نامه با حداکثر تعداد از مسلمانان بسوی حرکت کن تا برای مراسم حج خود را به ما در مکه برسانید. حضرت رسول(ص) با علم غیبی خود می‌دانستند (و در خود هم بدان تصریح کردند که) آخرین سال حیات جسمانی خود را می‌گذرانند. ⁉️ حال معما در اینجاست که آن «بسیج سراسری امت» چه ضرورت (اهمیتی و اولویتی) داشت؟! هر چه باشد، قاعدتا امر بسیار خطیری بوده است که چنان تدارکاتی را می‌طلبید. ممکنست عده‌ای ساده‌انگارانه، خود را به این مطلب دلخوش نمایند که؛ حج؛ امر بزرگی در است که خواسته‌اند تا مسلمانان ضمن حضور حداکثری خود، به عینه شاهد آخرین ظرائف و دقائق انجام توسط اکرم(ص) باشند! بدیهی است که این مطلب، توجیه سزامندی برای آن قصه نیست و این قضیه باید دلیل دیگر و مهمتری داشته باشد. مضافا در مناسک آخرین حج پیغمبر، رویداد عبادی مهمی هم رخ نداد و چیز قابل توجهی به مناسک حج افزوده نشد. مهم از این لحاظ که اقتضای ضرورت نماید برای حضور حداکثری حتی و حتی معلولان آنان! تنها اتفاق مهمی که حج حجة‌الوداع را از حج سالهای قبل متمایز می‌کرد، حضور لحظه بلحظه (ع) در معیت پیغمبر بود، بگونه‌ای که در چشم همه ناظرین به پیامبر بنشیند. یعنی صحنه بگونه‌ای مدیریت شده بود که مسلمانان جهت دقت در آخرین ظرائف مناسک حج پیوسته مترصد و متوجه پیغمبر باشند و بالتبع پیوسته چشمانشان به جمال علی(ع) هم روشن می‌شد! فلذا در طول مراسم حج، شخص پیغمبر در حکم یک در کانون مرکزی توجهات بود و علی هم دائما دیده می‌شد. بنابراین در مراسم حج آنچه بیشتر از هر چیز در معرض توجه مسلمین بود، علی بود نه چیز جدیدی از مناسک حج. ⁉️ اما چرا علی؟! معمای مذکور اما برای عده‌ای، قابل رمزگشائی بود. آنها که از دیرزمانی برای جانشینی پیامبر، دورخیز کرده بودند و محال بود که مهیای نبوده باشند. اما چه کسانی؟! ۱) نفوذی‌های (به سرکردگی ) ۲) سران سابق (به سرکردگی ) و بلکه قرائن پنهانی نشان از اتحاد نهانی آنها داشت. بدینصورت که عمر و اصحاب او در صورت معرفی حضرت علی(ع) به و خلافت رسول‌الله، اقدام به خشن نموده و تا مرز کشتن ( و علی) پیش بروند. تدارک سلاح و حمایت کودتاچیان هم بر عهده و مکه باشد. شدت احتمال چنین کودتا و جنایت و خیانتی چنان بالا بود که پیامبر ترجیح دادند عجالتاً از اجرای نقشه خود برای تعریف و ترویج علی بعنوان خلیفه بعد از خود، در فرصت عالیه مراسم حج که همه مسلمانان حضور دارند، منصرف شوند! البته پیغمبر بر جان خود چندان بیمناک نبودند ولیکن به هیچ عنوان حاضر نبودند جان علی را به خطر بیاندازند. فلذا پیغمبر با نبوغ و خود، اجرای خود را پیشه کردند و بدون معرفی علی و اخذ برای او مکه را ترک فرمودند. در نقشه دوم اگرچه تعداد مسلمانان از لحاظ کمّی، قدری کاهش پیدا می‌کرد ولیکن کیفیت مطلوب‌تری داشت. طبق نقشه دوم، پیغمبر دستور داده بود که در منبری از سنگ ساخته شود که البته چندان مرتفع نبود و بعداً لازم شد که با تجمیع مسلمان هم قدری مرتفع‌تر بشود و هم آنان هم در و جایگاه مذکور مشارکتی ورزیده باشند. ⁉️ اما چرا غدیر خم؟! ...ادامه دارد. 🌀 🌀🌀 🌀🌀🌀 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) یوم‌الغدیر ۱۴۰۰ 💠 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
✡️ خلیفه دوم و یهود 1⃣ رابطهٔ قدیمی با که به سال‌های پیش از هجرت او برمی‌گشت، در دوران خلافت به نقطهٔ عطف جدیدی رسید. 2⃣ خلیفه دوم که اصولاً در زمان خلافتش همگان را از نقل احادیث پیامبر (ص) به‌شدّت نهی می‌کرد و متخلّفان را با تازیانه پاسخ می‌گفت، را در نقل داستان‌های تاریخی آزاد گذاشته بود! 3⃣ ، بزرگ یهودیان در یمن، در زمان خلیفه دوم ایمان آورد و بلافاصله گرفت و شروع به کرد! او به‌نوعی مفسّر اصلی مورد تأیید دستگاه خلافت بود. 4⃣ در منابع اهل تسنّن، صحابهٔ زیادی از او حدیث نقل کرده‌اند و این در حالی است که صحابه، پیامبر خدا (ص) را دیده بودند و کعب‌الاحبار در زمان آن حضرت اصلاً مسلمان نبود! 5⃣ و ، دو یهودی‌زادهٔ دیگر بودند که در زمان خلیفه دوم به مشاغل رسمی منصوب شدند. 6⃣ جالب آن‌که این زید بن ثابت بود که در زمان و با تأیید خلیفه دوم، مسئول شد تا در مقابل قرآن امیرمؤمنان (ع)، دستگاه خلافت، قرآنی برای عرضه داشته باشد! 7⃣ نام تازه‌مسلمان دیگر، را نیز باید به این فهرست افزود! 8⃣ در ستودنِ راه و روش یهودیان، اشارات فراوانی برای اهل دقت در سَفر خلیفه دوم به و و به‌خصوص شهر (بیت‌المقدس) وجود دارد. 9⃣ البته در مقابل نیز خلیفه دوم را می‌ستودند و ادعا می‌کردند که نام او در و کتب پیشینیان آمده است و یا کعب‌الاحبار ادعا می‌کرد که خصوصیات و صفت خلیفه دوم را در تورات یافته است؛ که این تملّق‌گویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت.
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 وجاهت تغییر اسم و شهرت! بعضی‌ها اشکال می‌گیرند که شما چرا در کنار شهرت ، شهرت سابق او را هم می‌نویسید؟! (نوشتن برای پزشکیان!) کسی که اسم یا شهرت خود را تغییر می‌دهد، قاعدتاً به مفهوم آنست که از عنوان قبلی خود بیزار است یا ترجیح می‌دهد که با عنوان جدید او نامیده و صدا شود و بهتر است به خواسته دیگران احترام بگذاریم! این توقع کاملاً قابل قبول است تا زمانی که تغییریافته عنوانی، نخواهد بر مصادر ملی تکیه بزند که در آن‌صورت هرگونه خوش‌بینی ترحم بر پلنگ تیزدندان است! پوزیده از وقتی که مایل به پزشکی یا پزشک می‌شود، عنوان خود را به پزشکیان تغییر می‌دهد آیا در صدد این نیست که به مشتریان خود القاء نماید که او جَدّاً در جَدّ پزشک بوده و لذا قابل اعتماد است؟! اگر عنوانی غیر مرتبط با شغل خود برای خود برمی‌گزید، جای چندان حساسیتی هم نبود ولیکن چندان هم قابل اغماض نیستند. بله! حضرت هم قبل از اسلام، اسم دیگری داشته (روزبه؟) و خود پیامبر(ص) عنوان را بر او نهادند. ولیکن اعطای این عنوان (و تغییر اسم) برای کسی بوده است که به مقام نائل می‌گردد که ذره‌ای ندارد و دنبال پرش به بر ملتی هم نیست. و اما حساسیت بنده به این قضیه، سبقه دیرینه‌ای دارد. بعد از پیروزی ، در عرصه رسانه‌های فراگیر ما دو تا کانال تلویزیونی (۱ و ۲) داشتیم و دو تا روزنامه (کیهان و اطلاعات) و یک مجله هفتگی (سروش به سردبیری شخصی بنام «پرویز» خرسند) و رفته رفته به تعداد و تنوع آن‌ها افزوده شد. در نخستین شماره‌های هفته‌نامه سروش (متعلق به سازمان صدا و سیما که بنظرم جایگزین مجله تماشا شده بود) سردبیر آن طی یادداشتی به اسم خودش اشاره کرد و اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند تا وی اسم خود را از اسامی متعلق به شاهان به اسامی امامان تغییر بدهد و ایشان نپذیرفته بود و تا جایی که یادمه (یا برداشت کردم) این بود که باید ترسید از کسی که تا دیروز «پرویز» بوده و امروز خود را «حسین» بنامد و بنمایاند! وگرنه مردم دچار خبط و خطا می‌شوند! تا دیروز همه او را شمربن‌ذی‌الجوشن می‌شناختند و امروز اسمش را بگذارد ابوالفضل‌العباس! اینگونه تغییرات، است و موجب می‌گردد جای و عوض شود. آنهم در عصری که ، همه‌جانبه در صدد (regime change) در است! و بعد از آن سخن سردبیر، همیشه در ذهن بنده این سؤال باقی ماند که آیا براستی ممکن است تغییر اسم یا فامیلی کسی موجب شود که نگاه و قضاوت دیگران در باره شخصیت آن شخص به خطا بیافتد؟! حالا که می‌شنویم؛ ۱) محمود سبورجیان یا صبورچیان و یا صباغیان (از عناوین متعلق به یهودیان) خود را می‌نامد تا خود را برای تصاحب جای‌گاه و آنگاه مقام تیز نماید، نباید از آن بسادگی گذشت. ۲) حسن فریدون خود را می‌نامد تا ایضاً خود را برای تصاحب ریاست جمهوری و آنگاه مقام ولایت فقیه تیز سازد، نباید از آن بسادگی گذشت. کلمه روحانی از آنجا که متناسب با شغل اوست، جای حساسیت دارد و می‌خواهد القاء نماید که جَدّاً در جدّ اهل بوده‌اند! ۳) و اینک مسعود پوزیده (از عناوین متعلق به ارمنی‌ها) که خود را پزشکیان می‌نامد و برای تصاحب ریاست جمهوری، خیز برمی‌دارد و دم از نهج‌البلاغه می‌زند بدون اعتناء به این سخن علی (علیه‌السلام) که اگر کسی را مناسب‌تر از خودت در عرصه دیدی برای انجام یک امر میدانی معطوف به مسلمین و بلکه کل مردم، خیز برداشتن تو برای تصاحب آن جایگاه، حرام است ووو... جای حساسیت دارد و نباید آنرا نادید گرفت که به فریب عمیق می‌انجامد. کسی داوطلب ریاست می‌شود که آ.رئیسی در خطه زادگاه او به شهادت رسید. از همان اولین مصاحبه خود هم کسی را خود می‌نامد که با شهید امیر عبداللهیان سرستیزی داشته و او را از وزارتخانه تحت سلطه خود اخراج کرده بود. مضافاً که به وزارت امور خارجه کردن او بسنده نکرده و بلکه به ریاست شورای تعیین اعضای دولت خود می‌نشاند. اگر سانحه کاملاً مشکوک «رئیس جمهور و وزیر امور خارجه او»، توطئه‌ای برنامه‌ریزی شده باشد و قرار باشد همه ، مورد استنطاق قرار بگیرند، قاعدتاً پیشتازان تصاحب جایگاه آن شهیدان در متهمین برای بازجویی و تحقیق و تفحص هستند. بنابراین اجازه بدهید، بعضی سرنخ‌ها را حفظ کنیم. حاکمیت در آذربایجان شمالی ایران، باید درس عبرتی باشد برای که رئیس جمهور منتخب‌شان از آذربایجان جنوبی ایران است و گل سرسبد دولتمردان وی هم شیعه‌ستیزی را جار زد در حالی که بنا بر ادعای یکی از نمایندگان با نَسبیّت دارد! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۲ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲گروه هم‌اندیشی چلچراغ 🙏
✡ «نفوذ» را جدّی بگیریم! 1⃣ من به این نتیجه رسیده‌ام که هم‌اکنون لااقل در حدود صدهزار نفر از این افراد در جامعه پخشند، که بوده‌اند، بعداً شده‌اند، و اینک متظاهر به اسلامند! و به‌عنوان در جامعهٔ ما پراکنده‌اند. اما کجاها؟ نمی‌دانیم! 2⃣ بعد از انقلاب چون نظام ما شد ، طبعاً باید این تشکیلاتِ ظاهراً پراکنده، از نظر امنیّتی هم به‌توسط قدرت‌های خارجی منسجم شده و مورد بهره‌برداری قرار گرفته باشد. 3⃣ الان هم در گوشه و کنار کشور افرادی هستند به‌ظاهر مسلمان و در عین حال قبلی و اسبق!! و کارشان این است که از هر طریقی که ممکن است ضربه بزنند. پُست‌ها را اشغال کنند، اسناد را به دشمن برسانند، پشت انقلاب را خالی کنند، افراد متدین را ملکوک کنند، افراد هرزه را معروف کنند و قس علی‌هذا. ✍ سخنرانی بسیار مهم آیةالله فاکر دربارهٔ یهودیان جدیدالاسلام 👉 https://jscenter.ir/other-topics/crypto-judaism/13392 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
✡ سایان‌ها؛ بازوی عملیاتی موساد (١) 1️⃣ اسرائیل همواره به‌دنبال جاسوسی، خرابکاری، ترور و... برای حفظ امنیت در سراسر نقاط جهان بوده‌اند. 2️⃣ یکی از راه‌هایی که در این راستا از آن سود جسته است، استفاده از می‌باشد. 3️⃣ سایان‌ها داوطلب کمکی هستند که در خارج از اسرائیل زندگی کرده و بدون آن‌که عضو موساد باشند، در اقدامات عملیاتی به آن کمک می‌کنند. 4️⃣ سایان‌ها کارهایی مثل مراقبت پزشکی، مهیاکردنِ پول، تدارکات و جمع‌آوری‌اطلاعات برای موساد انجام می‌دهند. 5⃣ سایان‌ها باید صددرصد (آشکار یا مخفی) باشند و هرچند شهروند اسرائیل به‌حساب نمی‌آیند، اما بسیاری از آنان از طریق بستگانشان با اسرائیل در ارتباطند.
✡️ مقدمه‌ای بر شناخت باشگاه روتاری 1️⃣ نخستین در سال ۱۹۰۵م. (۱۲۸۴ش) توسط ، حقوقدان صهیونیست در «شیکاگو» تشکیل شد. هریس به‌همراه ٣نفر دیگر از عضو جامعهٔ بازرگان شیکاگو اولین جلسهٔ روتاری را در ۲۳ فوریه ۱۹۰۵ (۴ اسفند ۱۲۸۳) تشکیل دادند و موجودیت تشکیلاتی به‌نام را اعلام داشتند. 2⃣ در نیز این باشگاه راه‌اندازی و شروع به عضوگیری کرد. به استناد اسناد موجود در «مرکز اسناد انقلاب اسلامی»: 📝 در ایران، در اواخر فروردین ۱۳۳۵ش. (۱۹۵۶م.) زیر نظارت و سرپرستی روتاری بین‌المللی، که مرکزش در شیکاگو است و با کمک در پارک «هتل تهران» تأسیس شد. 📝 فکر ایجاد چنین محافلی از طریق آشنایی عده‌ای از تحصیل‌کردگان ایرانی عضو انجمن‌های با عده‌ای از هم‌مسلکان برادران آمریکایی اعزامی به ایران، در جریان اجرای اصل چهار ترومن، از جمله ، رئیس انجمن دوستداران آمریکایی خاورمیانه در ایران، در اذهان ایرانیانِ شیفتهٔ فرهنگ و تمدن غرب پیدا شد. 📝 مجید امیرابراهیمی با همکاری تعدادی از تحصیل‌کرده و هم‌فکر خود، «ژرژ آوانسف»، دکتر «فریدون ورجاوند»، سناتور «عباس مسعودی»، مدیر روزنامه اطلاعات، سناتور «جهانشاه صالح»، وزیر کابینهٔ علاء، سناتور «مصطفى تجدّد»، مدیرعامل بانک بازرگانی و جمعاً با تعداد ٣٠نفر، اولین کلوپ را تشکیل داد و سناتور را به ریاست انتخاب کردند. 3⃣ این باشگاه‌ها در ایران، نقش عمده‌ای در ترویج فرهنگ و تمدّن غربی و ادبیات روشنفکرانهٔ سکولار در جوامع اسلامی ایفا کردند. 4⃣ یکی از مهم‌ترین نقش‌های این باشگاه در کشورهای شرقی و مسلمان، تزریق تدریجی در میان طبقات اجتماعی تحصیل‌کرده و صاحب و بسط نوعی و در مناسبات اخلاقی و دینی و کم‌رنگ کردن تأثیرات حوزهٔ اعتقادی و اخلاقی سنّتی، اسلامی در میان مردم بود. 5⃣ به‌عبارتی، از این باشگاه‌ها می‌توان به‌عنوان «فراماسونری در صحنه» یاد کرد، زیرا برخلاف «فراماسونری» که از خطّ مشی «پنهان‌کاری محض» پیروی می‌کند، این باشگاه‌ها به‌طور آزاد، عمومی و با کسب مجوّز رسمی از سازمان‌های مسئول در هر کشور، فعالیت خود را دنبال می‌نمایند.
✡️ اقدامات یهود علیه جبههٔ حق پس از پیامبر (ص) 1️⃣ به‌دنبال شهادت پیامبر اسلام (ص)، و با وارد شدن [متشکل از سران و ] به مرحلهٔ عملیاتی کردن اهداف خویش، طبیعی است که نیز واکنش نشان داده، وارد میدان شود. بنابراین یکی از مراحل عملیاتی را، درافتادن با فداییانی تشکیل می‌دهد که جان بر سر عقیدهٔ خود نهاده‌اند. 2️⃣ برخوردهای جریان باطل، بسته به موقعیت و جایگاه افراد جبههٔ حق، متفاوت است و از «اذیت و آزار» تا «تبعید» را شامل می‌شود. جریان باطل به‌دنبال آن است که حتی در صورت امکان، در داخل افراد جبههٔ حق کرده و به از آن‌ها بپردازد. در ادامه به بررسی موارد یاد شده و شواهد تاریخی آن می‌پردازیم: 💥 ۱. آزار و اذیت 3️⃣ از مهم‌ترین نمونه‌های آزار و اذیت از سوی جریان باطل، می‌توان به ماجرای سوزناک جسارت به (س) اشاره داشت. 4️⃣ براساس گزارش‌های موجود، در جریان گرفتن برای خلیفهٔ اول، صراحتاً اهل خانهٔ حضرت فاطمه (س) تهدید به شده‌اند. آنان، آتش به‌دست بر در خانهٔ حضرت فاطمه (س) آمده و فریاد می‌زدند: «خانه را با اهلش به آتش بکشید!» و تهدید می‌کردند در صورت عدم بیعت، آن‌ها را خواهند سوزاند. 5️⃣ از دیگر نشانه‌های آزار و اذیت جریان باطل نسبت به حضرت فاطمه (س) این‌که آن حضرت در حالی از دنیا رفت که بر خلیفهٔ اول خشمناک بود و با همان خشم و در حالی‌که با او قهر کرده بود، از دنیا رفت. 6️⃣ نشانهٔ سوم از آزار حضرت فاطمه (س) از سوی جریان باطل، به افسوس در هنگام مرگ بازمی‌گردد. بنابر روایتی، ابوبکر به عبدالرحمان بن عوف چنین گفت: 👈 «من در دوران زندگی بر سه چیزی که انجام داده‌ام تأسف می‌خورم و دوست داشتم که مرتکب نشده بودم. یکی از آن‌ها هجوم به خانهٔ فاطمه بود...»
🔷🔹امام علی(ع) در ذکر وقایع ظهور میفرمایند: فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ ... نگاه کنید به نیروهای نظامی رنگ از غرب سوریه و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد ... سپس منتظر و زلزله منطقه حرستا دمشق باشید و بعد از آن منتظر خروج باشید که از وادی یابس خروج می‌کند تا بر دمشق دست یابد ، و فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِي ، و سپس منتظر مهدی عج باشید..... . 📚[بحارالانوار، ج 52، ص 253] 🔶🔸 حوادث قبل از خروج سفیانی به نقل از امام علی ع و امام باقر ع چنین خواهد بود: 🔹 اختلاف و جنگ بین دو پرچم و دو تفکر در سوریه (اختلف الرمحان بالشام) 🔸 صدای پیروزی در پایتخت دمشق بلند میشود (یجیئکم صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح) و در سوریه رجفه رخ میدهد که برای مؤمنین رحمت و برای کافران عذاب خواهد بود.(رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین) 🔹 ورود ادوات نظامی پیشرفته به سوریه (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ) 🔸 ورود رنگ از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام) 🔹 خسف و در محور جابیه - حرستا (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ) 🔸 بخشی های از مسجد اموی دمشق، فرو می ریزد (تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن) 🔹 ادعای انفصال از حاکمیت منطقه شام و سوریه (مارقۀ تمرق من ناحیۀ ....) 🔸حمله ها به مناطق کردنشین سوریه (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ) 🔹 بعد از این حوادث، منطقه شام و سوریه، واقعا تخریب می شود (اول ارض تخرب، ارض الشام) 🔸 ها هرچند در این بین، خود از اختلاف و اضطراب و چه بسا جنگ جهانی، رنج می برند (هرج الروم) غربی ها در دفاع از ، وارد رمله، میناء اشدود در فلسطین، می شوند (و ستقبل مارقۀ الروم حتی ینزلوا الرملۀ)
📚 معرفی‌کتابِ«تاریخ‌فرهنگیِ‌قبیلهٔ‌لعنت» 📖 جلد پنجم: «ادوارِ رفته بر مسیحیت» 1⃣ پیش از میلاد مسعود و مبعث فرخندهٔ حضرت عیسی (ع)، شرایط تاریخیِ حاکم بر امپراتوری «روم» و «یونان» و غلبهٔ فرهنگ‌های شرک‌آلود، زمینه‌های ظهور پیامبری آسمانی و مصلحی الهی را فراهم آورده بود. 2⃣ از این‌رو، همهٔ همّت حضرت عیسی مصروفِ بازگرداندنِ مردم به فطرت پاک، احیای سنّت‌های فراموش‌شدهٔ انبیای پیشین، ممانعت از تداوم جریان انحرافی و بزهکارانهٔ و سرانجام، نوید فرا رسیدن ملکوت خداوند متعال شد. این همه به مذاقِ خوش نمی‌آمد و بر آن شدند از اقدامات ایشان جلوگیری کنند. 3⃣ در جلد پنجمِ «تاریخ فرهنگی قبیلهٔ لعنت»، به اجمال، به مهم‌ترین نقطه‌عطف‌های رفته بر مسیحیّت و مسیحیان، از روز نخست تا قرون معاصر پرداخته و با تکیه بر منابع اصلی و مهم،‌ مستندسازی شده است. 📖 در بخشی از کتاب می‌خوانیم: 1⃣ از آن‌جا که هر روز، بر تعداد پیروان حضرت عیسی (ع) در بیت‌المقدّس افزوده می‌شد، در بیم افتادند و پادشاهان یهود را برای متوقّف کردن فعّالیت‌های تبلیغی و تبشیری حضرت و یارانش (حواریّون) تحریک کردند. 2⃣ در زمان ظهور عیسی (ع)، مردی به‌نام «پونتیوس‌پیلاطس» (۲۶-۳۶م.) والی و حکمران رومی سرزمین یهودا بود و هرودوس، فرمانداری کلّ استان جلیل را به عهده داشت. 3⃣ سخنان رهایی‌بخش عیسی (ع)، برای زمانهٔ کور و کر و «روم» مرده‌دل و ستمگر و کاهنان فرصت‌طلب زمان، گران می‌آمد؛ به‌طوری که به سعایت او برخاستند و به آزار و ایذائش کمر بستند. 4⃣ پیلاطس، با آن‌که مردی ستمگر بود، امّا راضی به از بین بردن مسیح نبود. ، یعنی پرقدرت‌ترین شورای یهود در آن زمان، عیسی (ع) را به مرگ محکوم نمود. پیلاطس بر اثر فشار مخالفان که فریاد می‌زدند: مصلوبش کن! مصلوبش کن! بالأخره حکم اعدام او را صادر کرد.
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 تحریف = کفر = لعنت 👌عده‌ای از که با خود، را از جایگاه خود، منحرف می‌کنند تا نیاورند، مستوجب می‌گردند. : «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ رَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَلَٰكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا» (۴/۴۶) بعضى از يهوديان، سخنان را از جايگاهش تحريف مى‌كنند (و بجاى آنكه بگويند: شنيديم و اطاعت كرديم) مى‌گويند: شنيديم و نافرمانى كرديم (و بى‌ادبانه به پيامبر مى‌گويند:) بشنو كه هرگز نشنوى و ما را تحميق كن، (اين‌گونه مى‌گويند) تا با زبان خود حقايق را بگردانند و در دين شما طعنه زنند و اگر مى‌گفتند: (كلام خدا) را شنيديم و اطاعت كرديم و (كلام ما را) بشنو و به حال ما بنگر (تا حقايق را بهتر درك كنيم) برايشان بهتر بود و با منطق سازگارتر، ولى خداوند آنان را به خاطر كفر و سرسختى‌شان لعن كرد، پس جز اندكى توفيق ايمان نيافتند. نکته‌ها: تعبير «سَمِعْنا وَ عَصَيْنا» مثل آن است كه در فارسى از روى مسخره مى‌گويند: از تو گفتن و از ما گوش نكردن! كلمه‌ى‌ «راعِنا را مسلمانان به رسول خدا مى‌گفتند و منظورشان اين بود كه مراقب و متوجّه ما باش، امّا يهود با تحريف اين كلمه، معناى زشتى را اراده مى‌كردند. چون كلمه‌ى‌ «راعِنا» را اگر از ريشه‌ى «رعى» بگيرند، معنايش مراعات كردن است و اگر از «رعونت» گرفته شود و با تشديد نون‌ «راعِنّا» خوانده شود، به معناى آن است كه ما را احمق كن. يهود با پيچيدن زبانشان و جابجا كردن كلمات و حروف، مسلمانان را تحقير و پيامبر را مسخره مى‌كردند. پیام‌ها: 1- گناه عدّه‌اى را نبايد به گردن همه گروه انداخت. مِنَ الَّذِينَ‌ ... 2- تحريف در مفاهيم لغات و فرهنگ، از گناهان كليدى و زمينه‌ساز گناهان ديگر و تضعيف مكتب است. «لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ» 3- توهين به مقدّسات و شكستن حريم‌ها، حربه‌ى هميشگى كافران است. «وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ» 4- اجابت دعوت انبياء، مايه نيكى و استوارى است. «خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ» 5- سرنوشت انسان، نتيجه‌ى انتخاب و عملكرد خود اوست. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ» تفسیر نور (محسن قرائتی) 👈منبع👉 بمفهوم خارج کردن آن از جایگاه واقعی خودش، پیامدی بجز گستاخی و کفر و نهایتاً لعنت و عقوبت الهی ندارد که برخی از مایلین به یهودیت، مرتکب آن شده و می‌شوند. «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا»؛ می‌خواهد بفرماید که این عده از انسان‌ها، الزاماً نیستند بلکه سعی می‌کنند خود را به یهود نزدیک سازند. فلذا انسانی می‌تواند حتی مسلمان باشد ولیکن بخواهد که خود را به آن‌ها مقرب سازد. اگرچه مراد می‌تواند اشاره به صهاینه باشد که خود را به یهودیت می‌آرایند و حال آنکه یهودی واقعی (که در جستجوی هدایت هستند) نیستند! دقیقاً مثل داعشی‌ها که خود را به اسلامیت می‌آرایند و حال آنکه از آنان نیستند و با جهالت یا لجاجت تمام از تسلیم دین خدا شدن، طفره می‌روند! در نتیجه این کفرورزی که (بجز تعدادی ناچیز) ایمان نمی‌آورند، مستحق لعنت خدای قهار می‌گردند و قطعاً مجازات خواهند شد. فلذا خدا در آیه بعدی سوره نساء، به این‌ها تندی می‌دهد. 👌حال در فضای مجازی، این مسئله (تحریف کلام از جایگاه واقعی خود) بمنظور ایجاد انحراف در مخاطبین و تمسخر آن‌ها با شدت روزافزونی دنبال می‌گردد. تا آن‌جا که تعبیر فضای مجازی به فجازی (فاجعه مجازی) و قتلگاه نرم‌افزاری جامعه، تعبیری واقعی است و با وسواس و دلواپسی باید نگران افسارگسیختگی آن شد. خصوصاً که نفوذی‌های دشمنان، بیشترین امیدشان در شکست ملت ایران، به همین است و در نتیجه مزدوران آن در دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران، در صدد کوچه دادن هرچه بیشتر به این اژدهای آدم‌خوار هستند. این به بهانه این که فیلترشکنی تبدیل به رانت و تجارت پر سودی برای عده‌ای ناشناخته (؟!!) شده است، بنابراین باید کرد، تیشه به ریشه ملت ایران می‌زنند. مثل این می‌ماند که وزارتخائنانه بهداشت بگوید: حالا که عده‌ای تاجرمسلک از بیماری‌های مردم تحصیل سود می‌کنند، بهتر است که سیلاب بیماری‌ها را در کشور آزاد بگذاریم تا فرصت‌طلب‌ها سودی عایدشان نشود! کشور را تسلیم انواع بیماری‌های مهلک بکنیم تا (در خلاء انجام وظیفه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و آنها)، مردمان بیشتری به هلاکت برسند! و این احمقانه‌ترین استدلالی (اراجیف) است که می‌توان بافت! ⚠️فجازی=تحریف=کفر=لعنت⚠️ ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏