یاد خلیفۀ دوم به خیر!
خاطرهای از حاج شیخ عبدالکریم حائری به مناسبت هفدهم ذیالقعده سالگرد درگذشت ایشان، از زبان دکتر مصطفی محقق داماد:
«این را هم بگویم که ایشان حرفهایی میزده که گاهی اوقات متهم به روشنفکری میشده است. مثلا به طلبهها توصیه میکرده که متعه نکنید؛ چراکه همسرتان ناراحت میشود که این حرفها امروز برای ما تازه است. کسی که این ماجرا را تعریف میکرد به من میگفت یک کسی در پای درس شیخ عبدالکریم بلند شد و گفت: «یاد خلیفۀ دوم بخیر! حرفهایی میزنی که او میزد». ایشان گفت اگر او هم روی حرف من این مخالفت را کرده کار خوبی کرده است.
از داییام شنیدم که یک سید یحیی بود که فرانسه میدانست. آن زمان فرانسه زبان روز بود و داییام میگفت پدرم او را دعوت کرد که برای طلاب فرانسه درس بدهد که بتوانند از اسلام با زبان روز دفاع کنند. این روشنفکری است اما خیلی حواس جمع هم بوده است».
سخنرانی دکتر مصطفی محقق داماد (نوادۀ دختری حاج شیخ) در نشست بررسی کتاب صدسالگی حوزۀ علمیۀ قم
#حاج_شیخ #حائری #شیخ_مؤسس #محقق_داماد
#ذیالقعده
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
#تازههای_نشر
جایگاه علمی طبری در تاریخنگاری اسلامی
نویسنده: ناصر تکمیل همایون
نشر دفتر پژوهشهای فرهنگی
چاپ اول۱۴۰۲
قطع رقعی
جلد نرم
۸۲صفحه
۱۲۰۰۰۰تومان
تهیه از: @ketabeshahr578 (آیدی تلگرام)
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
هدایت شده از در مسیر فقاهت
🔰 پیشینه عبارت « علیه السلام » بعد از نام اهل بیت عصمت و طهارت در تاریخ شیعه
💠 حضرت آیة الله سید موسی شبیری زنجانی (حفظه الله):
🔸 اوایل امر، شیعه تحت فشار بود و در تقیه به سر میبرد و تدریجاً عقاید خود را اظهار میکرد، لذا به استحکامی که اکنون هست، نبود و کم کم مستقر شد.
🔹 امروزه اگر کسی نام اهل بیت علیهم السلام را ذکر کند و دنبال آن عبارت علیه السلام را نیاورد، بی احترامی محسوب میشود، امّا گویا اصحاب ائمه، رسم و عادت شیعه چنین نبود که وقتی نام ائمه علیهم السلام را ذکر کنند، عبارات احترام نظیر: «ع» را بیاورند. لذا در بسیاری از روایات، عبارت «ع» ذکر نشده است و این روایات را شیعیان نقل کردهاند، نه سنّیها.
🔸 نسخهای از استبصار شیخ طوسی در اختیار جعفر بن مشهدی پدر صاحب مزار بوده است. کاتب نسخه طبق این عادت شیعه عبارت «ع» را بعد از نام ائمه نوشته بوده ولی بعداً وقتی ابن مشهدی نسخه را با اصل مقابله کرده، متوجه شده که در نسخه اصل این عبارات نیست، لذا وی اکثر «ع» ها را خط کشیده است. من این نسخه را در نجف در کتابخانه شیخ علی کاشف الغطاء دیده بودم. در ایران هم تصویر این نسخه را از کتابخانه آستان قدس گرفتم و نسخه خودم را با آن مقابله کردم.
#حدیث
#رجال
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
بازسازی ضریح امام علی و امام حسین به دست تیمور لنگ
ضریح امام علی از زمانی که بنا شد، همواره بازسازی و ترمیم شده است. در این بازسازیها عباسیان، دیلمیان، فرزندان چنگیزخان، ایلخانیان، پادشاهان عثمانی و دیگران مشارکت داشتهاند. بعد از هر تعرض اشرار این بنا باشکوهتر و باعظمتتر از گذشته بازسازی میشد.
تیمور لنگ نیز جزء کسانی بوده که در بازسازی این مکان مقدس مشارکت داشته است. او مرقد امام علی و امام حسین را در سال 803ه.ق. /1400 م. زیارت کرد. او بین نجف و کربلا نزدیک بیست روز اقامت کرد و اهتمام خودش را صرف بازسازی دو ضریح مطهر کرد.
به نقل از کتاب تاریخچۀ آستان مقدس امام علی، ص 337، به نقل از تاریخ النجف الاشرف
#نجف #تیمور_لنگ #مرقد #بازسازی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
به نام خداوند
اکنون که آرامآرام حجاج خانهٔ خدا فوجفوج خود را به آن سرزمین مقدس میرسانند، برآنیم تا هر شب برگی از سفرنامهٔ حج مرحوم طالقانی را در این کانال منتشر کنیم تا مخاطبان (و جاماندگان) در حال و هوای این سفر معنوی قرار بگیرند.
به طور کلی سفرنامهها یکی از منابع مهم تاریخی محسوب میشوند که هم نوع روایت و قلم آنها مخاطبان عمومی را مجذوب میکند و هم حاوی جزئیاتی تاریخی از زمانهٔ خود هستند که تاریخپژوهان بدان نیاز دارند.
«به سوی خدا میرویم» سفرنامهٔ حج مرحوم طالقانی است که در سال ۱۳۳۱ ه.ش. به صورت زمینی از مسیر عراق، شام، لبنان عازم سرزمین حجاز میشود.
نویسنده علاوه بر شرح جزئیات سفر، درباره آیات مربوط به حج، احکام حج، مباحث فقهی و رفتار حجگزاران و مسئولان برگزاری حج میز سخن میگوید.
این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۳۲ از سوی انتشارات مسجد هدایت منتشر شد و بعدتر نشر مشعر آن را مجدداً روانهٔ بازار کرد.
از بیست و یکم خرداد هر شب گزیدهای از این سفرنامه را در این کانال منتشر خواهیم کرد.
دوستان خود را به کانال ما دعوت کنید.
@YusufiGharawi
May 11
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش اول: آغاز حرکت
روز هجده ذیالقعده همراه آقای سرهنگ نورالله گنجی و آقای میرزا رجبعلی شهمیرزادی که به وسیلۀ بذل ایشان مستطیع شدم عازم حرکت شدیم. هوا گرم است و مزاج ما و عموم ایرانیان با گرمای عربستان سازگار نیست ولی عشق و علاقه و مسئولیت در مقابل وظیفه، مشکلات را آسان میکند.
دوستان و خویشان و زن و بچه برای بدرقه آمدهاند، هرچه وقت حرکت نزدیک میشود عواطف رقیقتر و احساسات بیشتر میشود. همه با لحنی درخواست دارند که در مواقع استجابت برایشان دعا کنیم. بچهها میخواهند با ما بیایند، بعضی روی صندلی برای خود جا گرفتهاند. سفر عجیبی است. شاید آخرین دیدار خویشان و دوستان باشد و مرگ دیوار بلندی میان ما بکشد و با قیچی خود برای همیشه رشتههای عواطف و محبت را قطع کند.
ساعتی از شب گذشته بود که سوار ماشین شدیم. بدرقهکنندگان آنقدر جعبههای شیرینی و آجیل اطراف ما چیدهاند که جا برای همه تنگ شده. ارزش این هدایا و تعارفات ارزش مادی نیست، محبت و علاقهای است که به این صورتها جلوه میکند.
در ادامۀ مسیر گنبد زرین شاه عبدالعظیم با چراغهای فروزانش چون ستارۀ درخشانی در کنار افق تهران نمایان شد. سر تعظیمی خم کردیم و سلامی دادیم و رد شدیم ... در میان خیالات مبهم و بیم و امید بودیم که از بالای تپه گنبد حضرت معصومه نمایان شد.
صبحگاه به عزم حرکت به گاراژ رفتیم. گاراژدار تمام راهروها و صندلیها را پر کرده ولی هنوز نفْس آزمندش در هیجان و کیسۀ طمعش پر نشده بود. همه از تنگی جا متأثر بودیم، چه باید کرد؟ هنوز اول سفر است، باید بردبار و صبور بود، از این وقایع بسیار در پیش داریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامهٔ حج مرحوم طالقانی
بخش دوم
شب رسید، چند ساعتی استراحت کردیم. پیش از ظهر از حوالی کرمانشاه عبور کردیم. از اینجا وضع و آداب تغییر میکند. قهوهخانهها پرجمعیت و بازار قمار گرم است. لهجهها مخلوط از فارسی و کردی و عربی است. در چند کیلومتر میان قصر و خانقین چندین مرکز گمرکی و تفتیش برقرار است که مسافران باید در هر محل چند ساعت معطل شوند. هرچه میخواهند به سر مسلمانان میآورند؛ رشوه میگیرند، بداخلاقی میکنند و هرگونه توهین روا میدارند.
پاسی از شب گذشته بود که از این بندها عبور کرده وارد خاک عراق شدیم. نیمهشب در میان درختهای نخل دو گنبد اختران درخشان و امامان هادیان، کاظیمین – علیهما السلام – نمایان شد ... در یکی از مهمانخانهها منزل گزیدیم. همۀ حجاج ایرانی که مثل ما تذکرۀ عراقی دارند، در کاظمین جمعاند تا تذکرهها را به ویزا رسانند و وسیلۀ حرکت فراهم کنند.
در این بین شنیدیم که عدهای از حجاج ایرانی چون از اجازۀ دولت مأیوس شدهاند، خود را به حملهدارها فروختهاند تا آنها را از راههای غیرعادی و خطرناک به حجاز ببرند. ما قصد داشتیم اگر وسیلۀ حرکت زودتر فراهم شود یکسره به مدینه برویم تا از زیارت روضۀ رسول اکرم و ائمۀ طاهرین بهرهمند باشیم و چون موسم نزدیک شود از مسجد شجره که میقاتگاه مسلم رسول اکرم است احرام ببندیم. معلوم شد وسیلۀ مستقیم نیست و ناچار از این تصمیم منصرف شدیم.
پس از زیارت کربلا به طرف کاظمین برگشتیم. بارها را بستیم و به سوی شرکت حرکت کردیم. با آنکه شرکت انگلیسی بود، ولی باز هم از جهت وقت منظم نبود. با حجاج ایرانی به سوی شام حرکت کردیم. شیشههای ماشین همه بسته است و با بودن وسایل تهویه هوای داخل گرم است. بیرون هم پیدا نیست. گرفتار و زندانی شدهایم. اتاق راننده هم بهکلی جداست و هرچه به دیوار میکوبیم و فریاد میزنیم، فریادرسی نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش سوم: سرزمین شام و بیروت زیبا
نزدیک ظهر دوشنبه، 25 ذیالقعده، وارد خیابانهای آسفالت براق شام گشتیم و در کنار خیابان مصفا و نهرهای جاری آن پیاده شدیم. نزدیک مغرب وارد مسجدی نظیف شدیم. در صفوف نماز جماعت آن مردمان باوقار و مؤدب و تحصیلکرده زیاد دیده میشد. بعد از نماز شیخ جوان خوشسیمایی تفسیر قرآن گفت. آن شب در مهمانخانه استراحت کردیم.
قدری آفتاب بالا آمد که با اتوبوس شرکت به طرف بیروت حرکت کردیم. جاده سراسر آسفالت براق، هوا شفاف و ملایم است. در فراز و نشیب و پیچ و خم و هرچه مقابل چشم است باغستانها و نهرهای جاری و سبزهزار است. فاصلۀ شام تا بیروت 150 کیلومتر است.
در دامنۀ کوه و حاشیۀ دریا بیروت نمایان شد. با دوربین نظامی آقای سرهنگ، مناظر دور و نزدیک و شهرهای ساحلی لبنان را تماشا میکردم؛ جاده از میان باغهای وسیع و عمارات چندطبقۀ قسمت کوهستانی بیروت عبور میکند. آن تأثرات و وحشتی که از دیدن کاخهای شمیران برایم پیش میآمد، در اینجا نبود. خود تعجب میکردم چرا هر وقت از تهران به شمیران میرفتم، این کاخها که در میان باغها و بالای تپهها با سنگها و آجرهای الوان ساخته شده، برایم موحش بود. عوض خوشحالی از پیشرفت عمران و آبادی متأثر و اندوهناک میشدم! متوجه شدم که در ایران بیشتر کاخنشینان را از دور و نزدیک میشناسم و میدانم چگونه این ساختمانها بر استخوانهای فرسودۀ بینوایان برپا شده و با دیدن آنها و مقایسه با زندگی مردم جنوب تهران و مردم پریشان دهات و ولایات به خاطرم میآید. میدانم که در میان این کاخها چه مغزهای کمشعور و اعمال زشتی وجود دارد. ولی در بیروت همان ظواهر را میبینم. نه صاحبان کاخها را میشناسم نه با اخلاق آنها و زندگی عموم مردم آشنایم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
تفسیر موضوعی قرآن علامه مجلسی.mp3
6.01M
از زبان استاد یوسفی غروی خواهید شنید:
🔵 لزوم اعتنا به تفسیر موضوعی قرآن علامه مجلسی
🔵 پادرمیانی مرحوم آیت الله سید محسن حکیم برای آزادسازی مرحوم شیخ محمد صادقی تهرانی از عربستان و ورود ایشان به نجف
🔵 نوآوری امام خمینی در تعطیل کردن درس در ایام تابستان در نجف و مخالفت آیت الله شاهرودی
#تفسیر_موضوعی #علامه_مجلسی #صادقی_تهرانی #امام_خمینی #شاهرودی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش چهارم: اقامت در بیروت
وارد بیروت شدیم. کجا منزل گزینیم؟ مهمانخانههای بیروت مظهر زندگی و آداب اروپا و تقلیدهای غیرشاعرانۀ شرقی است، برای سکونت رهروان به سوی حق و حجاج مناسب نیست. گفتند محل قرنطینه جای مناسبی است. حیاط وسیعی است و اتاقهای متعددی با وسایل دارد ولی چون فقط ایام حج دایر میشود پر از زباله است. همین محل که مورد بیاعتنایی رفقا بود، پس از گذشت دو روز دیگر در حیاطش هم جا نبود.
امسال اولین سالی بود که دولت ترکیه برای حج بار عام داده بود. ترکهای باایمان دهات و قصبات و شهرهای ترکیه هر کدام اندک استطاعتی داشته به راه افتاده بودند. بیشتر با همان لباسها و جورابهای پشمی ییلاقی و سفرۀ نان حرکت کرده بودند. احساس میشد که فشارهای بیدینی عکسالعمل شدیدی در آنها ایجاد نموده. هر دستهای که وارد میشد مأموران سفارت ترکیه به سرکشی میآمدند و تذکرۀ آنها را برای ویزا جمع میکردند. اگر بیماری بود به بیمارستانها میبردند و وسیلۀ طیاره و کشتی برایشان فراهم میکردند.
مقابل آنها ایرانیها هرچه تصور کنید بیسر و سامان بودند. نه کسی به سراغشان میآمد و نه اتحاد و یکرنگی داشتند. اول طلوع فجر و هنگام ظهر و مغرب نماز جماعت آنها در مسجد و محوطۀ حیات برپا بود. با آنکه عدهای از علما در میان ایرانیان بود، عموماً متفرق و فرادا نماز میخواندند. در عوض بازار نوحهگری و دم گرفتن گرم بود. گاهی ترکها و اهالی بیروت از صدای گریه جمع میشدند و به گمان آنکه حادثهای روی داده با تأثر میپرسیدند چه پیش آمده؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
پخش پنجم: اختلاف طبقاتی مشهود در بیروت
ساحل دریای مدیترانه تماشایی است. به واسطۀ پیچیدگی کوه و دریا، قسمت شرقی ساحل و شهرها و قصبات پیداست. ما هم با رفقای خود، در روز چندین بار آبتنی و شنا میکردیم ولی از وقتی که یکی از همسفران فریادی زد و بهسرعت با بازوی سرخشده از آب بیرون آمد، دیگر احتیاط میکردیم و از ترس جانور دریایی زیاد پیش نمیرفتیم.
خیابانهای سراشیب، بناهای چندین طبقه، مغازههای پر از کالاهای خارجی، مردم آرام و منظمِ مسلمان و مسیحی ممتاز نیست. با بعضی که میخواستم سر صحبت باز کنم میپرسیدم تو مسلمانی یا مسیحی؟ مسلمانان بیشتر با این عبارت جواب میگفتند «الحمد الله انا مسلم». احزاب دینی و سیاسی زیاد است ولی تظاهرات کم. چوب و چماق، فحش و ناسزا و متلک از احزاب و عابر و شوفر و شاگرد شوفر دیده و شنیده نمیشود.
اختلاف زندگی بسیار محسوس است. کنار شهر و حدود ساحل کوچههای تنگ و کثیف، مردم بیچاره و زندگی سخت دیده میشود. هرچه بالا میروید زندگی بهتر و طبقات متفاوتتر است. کنائس و مدارس و مؤسسههای علمیِ دستگاه مسیحیت فعالیت بارزی دارد. کشیشها با جنبوجوش مخصوص زیاد به چشم میآیند؛ چون اینجا حلقۀ اتصال شرق به غرب است و دستگاه کشیشی بهترین وسیله و نفوذ استعمار است، فعالیت دستگاههای کنائس در اینگونه کشورها بیشتر است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
#تازههای_نشر
«شیخ طوسی و کتاب الفهرست»
درباره این کتاب:
کتاب «فهرست کتب الشیعة واصولهم واسماء المصنفین واصحاب الاصول» شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی (متوفی 460) یکی از چهار کتاب کهن شیعه در فن فهرست و رجالنویسی است. مباحث مختلفی در خصوص کتاب الفهرست شیخ طوسی قابل طرح و بررسی است اما در این وجیزه تنها از یک نکته درباره این کتاب سخن میرود و آن مسئلۀ چگونگی تألیف کتاب الفهرست است. کتاب حاضر در صدد مدلل کردن مطلب استاد ارجمند سید حسین مدرسی طباطبایی در خصوص کتاب الفهرست شیخ طوسی است که به گفتۀ ایشان، شیخ طوسی فهرست کهنتری را روزآمد و کامل کرده است. ایشان در اشاره به مدعای خود چنین نوشتهاند: «... کتاب فهرست شیخ طوسی ... بهروشنی تحریری از یک فهرست کهنتر شیعی است که برجا نمانده اما در دسترس نجاشی بوده و او اشتباهات آن را در موارد متعدد دریافته و به تصحیح آن همت گماشته است». مشترک بودن بسیاری از مطالب کتاب الفهرست شیخ طوسی و الفهرست نجاشی نیز شاهدی بر این مدعاست.
نویسنده: محمدکاظم رحمتی
ناشر: نگارستان اندیشه
چاپ بهار 1402
178 صفحه، قیمت: 120 هزار تومان
تهیه از: @ketabehshahr54 (آیدی تلگرام)
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش ششم: بلاتکلیفی زائران ایرانی
از جهت گرمی هوا ماندن در بیروت تا نزدیک موسم حج برای عموم مطلوب بود، ولی اجتماع روزافزون حجاج و محدود بودن کشتی و طیاره همه را نگران کرده بود.
وضع ایرانیها بسیار نامطلوب بود، نه زبان میدانستند و نه مأموران سفارت به حالشان میرسیدند. برای استمداد و گله به سفارت ایران رفتیم. آقای پوروالی سفیر و اعضای سفارتخانه هم نمیدانستند چه بکنند. سفیر عصبانی بود و میگفت من هر سال گزارشهایی از وضع حجاج دادهام ولی وزارت خارجه اعتنایی نکرده و امسال هم هیچ دستوری از طرف دولت نرسیده که وظیفۀ ما چیست.
قرار حرکت به سوی جده عصر شنبه شد. از بیروت کمکم اسمها و عناوین تغییر میکرد. حاج علی! ساعت حرکت شما کی است؟ حاج تقی! چقدر پول سعودی تهیه کردی؟ حاج حسین! ماست بیروت هم بردار. حاج بیبی! لباس احرام را دم دست بگذار.
در چند روز فرصت در بیروت بازار کتابهای مناسک مختلف و بحث مسائل گرم است؛ با هم میخوانند و عبارات را با دقت معنا میکنند و میپرسند. فتواهای مختلف را برای هم نقل میکنند. قرائت حمد و سوره را بیشتر اهمیت میدهند که نماز طواف نساء اشکال پیدا نکند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هفتم: ورود به جده
میرویم به جده و میکوشیم خود را به نزدیکترین میقاتگاه برسانیم. وقت حرکت نزدیک است و بار و اثاث هم زیاد است. اول مغرب بود که اتوبوس شرکت طیاره به قرنطینه آمد. همه منتظرند تا نام چه کسانی را میخواند. چون نام ما را خواند از جا برخواستیم و با همان نظر حسرت که ما به قافلههای گذشته نظر میکردیم، دیگران به ما نظر میکردند. در حقشان دعا کردیم و اتوبوس حرکت کرد.
با اضطراب و عجله وارد طیاره شدیم. دستخوش امواج تاریک هوا هستیم. هواپیما که از نوع سربازبری زمان جنگ است، با غرش و نعره با امواج دست به گریبان است. صعود میکند و به پایین پرت میشود. در میان این قطعات آهن قرار گرفته و هستی ما ظاهراً بسته به چند پیچ و مهره سیم و مفتول است. چارهای جز انقطاع کامل نیست، باید فقط دل به او بست:
ما طالبان رویت، ما عاشقان کویت/ از غیر تو رهیدیم، غمها به دل خریدیم
ای رازدان دلها بپذیر سعی ما را/ عهدت به دل ببستیم، از غیر تو گسستیم
دست از حیات شستیم، بر موج ره نشستیم/ شاید که بازبینیم دیدار آشنا را
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هشتم
اینجا اول از حاج، سراغ مطوّفش را میگیرند. یک قسمت مقدرات آینده در دست مطوف است. چنانکه از معنای کلمه برمیآید، مطوف برای راهنمایی به اعمال حج و نشان دادن مواضع و طواف دادن حجاج بوده است. ولی در این زمانها، بهخصوص امسال، کار مهم مطوف اداره کردن حجاج از جهت وسیلۀ حرکت و تهیۀ چادر برای عرفات و منا و تعیین زمان حرکت است. همین که حاجی وارد حجاز شد دیگر از خود هیچگونه اختیار ندارد. نمیتواند آزادانه هر وسیلهای بخواهد فراهم سازد و هر وقت بخواهد از جده به مکه و از مکه به مدینه حرکت کند. پس مطوفها باجگیران حجاند. همین که هنگام ورود حاجی نام مطوفی را برد، ششدانگ در اختیار اوست.
امسال اولین سالی است که باج حج (خاوه) لغو شده است. در انجمن شعوبالدین کراچی که چند ماه پیش از موسم حج تشکیل شد، تلگرافی از طرف نمایندگان ملل اسلامی به پادشاه صعودی شد و از وی درخواست الغای باج حج گردید. ما نمایندگان ایران هم تلگراف را امضا کردیم. پس از چند روز هم جواب آمد و به سفارتهای سعودی دستور داده شد که لطف پادشاه حجاز را به کشورهای اسلامی اعلام کنند. به این جهت امسال جمعیت حاج بیش از سالهای گذشته بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سند عهدنامۀ مالک.mp3
2.48M
از زبان استاد ابوالقاسم علیدوست خواهید شنید:
🔵 آیا فرمان مالک اشتر (عهدنامۀ مالک) سند معتبر و قابل اعتمادی دارد؟
#عهدنامۀ_مالک #علیدوست #رجال #نهج_البلاغه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستان خود را به این کانال دعوت کنید🔽🔽🔽
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش نهم
حجاج از مأمورین این دولت که خود را مظهر کامل تربیت اسلامی میدانند و همۀ مسلمانان را ناقص و منحرف میشمارند انتظار دارند با روی گشاده و اخلاق اسلامی از آنها پذیرایی کنند. در اولین ورود به سرزمین مقدس چون سراغ اثاث خود را گرفتیم مردی را نشان دادند که مدتی بالای سکویی نشسته بود. من چون چند کلمه عربی میدانستم، سپر بلای بعضی ایرانیان بودم. جلو رفتم و به رسم برادری اسلامی سلام کردم و از او پرسیدم: «اثاث ما چه خواهد شد و از که و کجا تحویل بگیریم؟». ناگهان چهرهاش برافروخت و چشمان سیاهش سرخ شد و با لحن تندی گفت: سید! ماکوهنا حرامزاده روح روح! سید اینجا حرامزاده نیست برو برو. مقصودش این بود اینجا دزد ندارد و کنایه به ما که دزدها حرامزاده هستند. مثل اینکه لغت حرامزاده را برای پذیرایی ما ایرانیها یاد گرفته بود. بعداً معلوم شد این مرد رئیس گمرک فرودگاه است.
شهر جده دو قسمت است؛ یک قسمت شهر جدید که محل سفارتخانهها و مأموران دولتی است. در این قسمت خانهها نوساز و دارای برق و آب است. قسمت دیگر شهر قدیم جده است که خانههای آن دارای دیوارهای بلند و درها و پنجرهها کهنه و فرسوده است و صحن و آب هم ندارد. ما را به اتاقکی در یکی از این خانهها راهنمایی کردند و گفتند بهتر از این پیدا نمیشود.
اینجا باید پول مطوف و کرایۀ ماشین داده شود تا در دفتر واردین وارد شویم و روز حرکت به طرف مکه معین شود. آن عده از ایرانیهایی که یکسره وارد جده شدهاند و مزاج خود را تطبیق ننموده، فشارشان بیشتر است ولی ما چون بهتدریج آمدهایم شاید راحتتر باشیم.
کسانی که به این سفر نرفتهاند اینگونه مشکلات را تصور نمیکنند. هر نفر باید 91 ریال سعودی (هر ریال تقریباً 25 ریال ایران است) به عنوان مطوف و کرایۀ کامیون تا مکه بدهد تا حق مطالبۀ وسیلۀ حرکت داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
اول ذیالحجه سالروز پس گرفتن حکم ابلاغ آیات سورۀ برائت از ابوبکر و انتخاب شدن امام علی برای انجام دادن این کار
بخشی از کتاب شأن نزول آیات قرآن (این کتاب در آیندهای نزدیک از سوی مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام منتشر خواهد شد):
«پس از نزول سورۀ توبه پیامبر(ص) خواست بخشی از آیات به مشرکان در موسمِ حجِ آنان ابلاغ شود. در این باره، برخی از اخبار میگویند ایشان ابوبکر را فقط برای ابلاغ آیات فرستاد و بعضی دیگر حاکی از آن هستند که او را امیرالحاج فرستاد تا در ضمن آیات را نیز ابلاغ کند. البته هر دو دسته از اخبار میگویند سپس ابلاغ آیات را بر عهدۀ علی(ع) گذاشت و او را برای این کار روانه کرد.
عیاشی از علی(ع) روایت کرده که آن حضرت به من فرمود همانا این کار [ابلاغ آیات برائت به مشرکان] را کسی نمیتواند انجام دهد، مگر من یا تو.
آن حضرت فرمود بر ناقهاش عضباء سوار شوم، خود را به ابوبکر برسانم، پیام را از او بگیرم و آن را بر مردم مکه بخوانم. من حرکت کردم و در روحاء به او رسیدم.
هنگام سحر ابوبکر در آنجا به سر میبرد که صدای ناقۀ رسول خدا را شنید. وقتی پیش رفت، علی ابن ابیطالب(ع) را دید که بر آن نشسته و پیش میآید. جابر بن عبدالله انصاری میگوید ابوبکر از علی(ع) پرسید: «پیغامرسانی یا به مأموریت آمدی؟» علی(ع) جواب داد: «رسول هستم. آن حضرت مرا فرستاده است تا سورۀ برائت را در مواقف حج برای مردم قرائت کنم».
شیخ مفید افزوده وقتی ابوبکر او را دید، نگران شد لذا به استقبال او رفت و پرسید: «ای ابوالحسن! چرا آمدهای؟ برای همراهی با من آمدهای یا برای کار دیگری؟» علی(ع) فرمود: «رسول خدا مرا فرستاده است، تا آیات برائت را از تو بگیرم و با آن پیمانهای مشرکان را باطل اعلام کرده و دستور الهی را اعلام کنم. آن حضرت فرمود تو را مخیر گردانم بین اینکه بازگردی یا همراه من باشی». ابوبکر گفت: «به سوی پیامبر برمیگردم». پس از آنکه ابوبکر پیش رسول خدا(ص) رفت، عرض کرد: «ای پیامبر خدا! شما مرا شایستۀ کاری دانستید که مردم با آن به من چشم دوختند و در میانشان شهرتم فزون شد، اما پس از آنکه روانه شدم، مرا برگرداندید. چه شده؟ آیا درباره من آیه نازل شده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، ولی جبرئیل امین نازل شد و از سوی خدا پیام آورد که این کار را کسی انجام ندهد، مگر خودت یا فردی که از تو باشد. و علی از من است. لذا کسی جز علی نمیتواند به جای من این کار را انجام دهد»».
#برائت #ذیالحجه #یوسفی_غروی #شأن_نزول #ابوبکر #امام_علی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دهم
صبح برخاسته و هیچ نمیدانیم تکلیف چیست چون اختیاری از خود نداریم. یکی از رفقا سخت از ما عصبانی است که چرا اقدامی نمیکنید؟ هزارها نفر مثل ما سرگرداناند، چه میتوان کرد؟ به فرض آنکه به وسیلۀ توسل به این و آن و توصیه، برای ما امتیازی در نظر گرفتند، این سفر برای الغای امتیازات است!
با فشار رفقا مجبور شدیم و به طرف سفارت ایران را افتادیم. معلوم شد از آنها هم کاری ساخته نیست. هوا گرم است و منزلها نامناسب؛ از سویی آب کم است و با زحمت تهیه میشود. معلوم نیست باید چند روز با این وضع به سر بریم. رفقا که متأثر و عصبانیاند چه کنند؟ اینجا زن و بچه نیست که به سر آنها داد و فریاد کنند تا هیجان خود را تسکین دهند.
تنها محل آسایش و سرگرمی مسجد است. اینجا ارزش مسجد بسیار محسوس است. مساجد نسبت به وضع خانهها بسیار نظیفترند و حصیرهای پاک در آنها گسترده است. وقت نماز پنکهها به کار میافتند ولی از نظر اقتصادی همین که وقت نماز تمام شد، بادبزنها از کار میافتد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش یازدهم: بحث با شیخ سعودی
به مسجد رفتیم. صفوف نماز بسته شد، و شیخی با لحن قوی و جذاب جلو ایستاده و نماز خواند؛ چون نماز تمام شد نزدیک رفته، سلامی کردم. جواب متکبرانه گفت. برای آنکه به سخنش آورم و از خشونتش بکاهم، گفتم: الحمدالله همه برادریم، و من هم با شما نماز گزاردم و از دیدن شما خرسندم. با خشونت عربی و تعصب مذهبی جواب خشکی گفت.
[میان ما بحثی در گرفت و ] برای آنکه به او بیشتر بفهمانم که غرور بیجا دارد، گفتم: شما خود را از جهت تمسک به دین و عمل به آن از تمام مسلمانان ممتاز میدانید و دیگران را اهل بدعت میپندارید، با آنکه بیشتر اعمال شما بهخصوص نسبت به حجاج به هیچ وجه با دین مطابق نیست. برآشفت و گفت برای چه؟ گفتم کتب فقهی و فتاوای علمای ما را بنگرید، به اتفاق میگویند ازالۀ نجاست از هر مسجدی بر هر مکلفی واجب است. مسلمانی از صدها فرسخ راه با عشق و علاقه برای انجام حج میآید، پولها خرج میکند، زجرها میکشد. از علمای خود تقلید میکند.این باورشدنی است که بیاید عمداً بیتالله را نجس کند؟! آن وقت که شما خود را نمونۀ کامل دین میدانید، به کشتن او فتوا میدهد و در ماه حرام آن هم در کنار خانۀ خدا، که یک مورچه را نمیتوان کشت، گردن او را میزنید! [اشاره به داستان سید ابوطالب یزدی در سال 1324].
چون سخن به اینجا رسید گفت اصلاً عجمها احترام مسجد را رعایت نمیکنند. صدا را با شدت بلند کرد و گفت: بنگر! بنگر! چطور با کفش وارد مسجد میشوند. قسمتی از مسجد که محل وضو و ادرار است واردین ایرانی و ترک در آن قسمت کفشها را میپوشیدند و چون نزدیک فرشها و محل نماز میرسیدند بیرون میآوردند. شیخ دست مرا گرفت و با پای برهنه به آنجا کشاند و مثل شیر به حجاجی که کفش به پا داشتند حمله کرد.
قدری که آرام شد باز دست مرا گرفت و با پاهای پرهنه که به طرف مستراح رفته بودیم مرا به مسجد کشاند. حالا میخواستم به او بفهمانم ما بول و ترشح را نجس میدانیم و اینها به احترام مسجد در آن قسمت کفش میپوشند. اما ابداً گوشش بدهکار نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی #ابوطالب_یزدی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟
در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طالقانی که در همین کانال منتشر شد، به داستان فردی اشاره میشود که به جرم نجس کردن بیتالله الحرام گردن زده میشود. به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به داستان این فرد تا مطلب گفتهشده در خاطرات مرحوم طالقانی روشن شود.
در سال 1322 جوان 22 سالهای به نام میرزا ابوطالب یزدی با همسرش از راه خرمشهر به کویت و از آنجا با شتر به سوی مکه میرود. او برای حج تمتع محرم میشود و پس از وقوف در عرفات و مشعر برای ادامۀ اعمال به مکه بازمیگردد. ابوطالب در یکی از قهوهخانههای مکه غذایی میخورد و پس از مدت کوتاهی وارد مسجدالحرام میشود و طواف میکند. گرمای هوا و احتمالاً فاسد بودن غذای مصرفی باعث میشود حالت تهوع پیدا کند و برای اینکه زمین مسجدالحرام آلوده نشود در لباس احرامش استفراغ میکند و لباس را طوری میگیرد که چیزی روی زمین نریزد.
عدهای از حجاج (که گویا برخی از آنان مصری بودند) با این پیشزمینه که شیعیان عمداً حرم را آلوده میکنند وقتی ابوطالب را در این وضع میبینند به او حمله میکنند و این باعث میشود ابوطالب دامن لباس رها کند و کثیفیها روی زمین بریزد. در این زمان عدهای جاروجنجال میکنند و شرطهها ابوطالب را دستگیر میکنند و به محکمه میبرند. در محکمه عدهای از حجاج علیه ابوطالب شهادت میدهند و او به جرم آلوده کردن حرم به اعدام محکوم میشود و در محل صفا و مروه و در حضور حاجیان ابوطالب را گردن میزنند.
با منتشر شدن خبر این اتفاق خشم شیعیان، علما و مراجع برانگیخته میشود، به طوری که آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه تلگراف میزند و تقاضای پیگیری قضیه را دارد. این اتفاق منجر به قطع روابط ایران و عربستان تا سال 1326 شد.
#ابوطالب_یزدی #قطع_روابط #آیتالله_اصفهانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
تلگراف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه در ماجرای ابوطالب یزدی و پاسخ شاه به ایشان
تلگراف آیتالله اصفهانی به شاه
تهران حضور مبارک اعلحضرت اقدس شاهنشاهی عز سلطانه – بعد از دعوات صمیمانه بعرض اعلی میرساند سکوت ذات شاهانه از قتل دلخراش طالب نام ایرانی در حجاز به بهانۀ یک تهمت بیاساس روا نیست. لهذا اصدار اوامر مطاعه به تعقیب قضیه و مؤاخذۀ مرتکبین را منتظر و تمدید عصر جهانبانی ذات ملوکانه را از حضرت باری جل جلاله سائل.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ شاه
جناب حجةالاسلام آیتالله اصفهانی دامت افاضاته
از احساساتی که در تلگراف راجع بقضیۀ دلخراش طالب نام ایرانی ابراز داشتهاید امتنان داریم. در این باب از طرف ما سکوت اختیار نشده است و بهدولت دستور مؤکد دادهایم که قضیه را با کمال جدیت تعقیب نمایند تا احقاق حق بعمل آید و منافع ایرانیان و مسلمین محفوظ بماند.
#ابوطالب_یزدی #آیتالله_اصفهانی #شاه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
بازتاب ماجرای ابوطالب یزدی در روزنامۀ اطلاعات
#ابوطالب_یزدی #مروه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
نامۀ آیتالله شهرستانی به شاه در خصوص ماجرای ابوطالب یزدی
#ابوطالب_یزدی #آیتالله_شهرستانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دوازدهم
پس از سه روز معطلی در جده، روز سهشنبه چهارم ذیالحجه به ما وعدۀ حرکت دادند. کنار دریا تا شهر یک کیلومتر است و به حسب احتیاط از آنجا که اولین سرحد میقاتی برای ما میباشد، باید محرم شویم. بعد از ظهر به طرف دریا رفتیم. در آب صاف دریا غسل کردیم. کنار دریا رو به قبله ایستادیم. کوههای مکه به چشم میآید. پس از نماز جماعت در آفتاب سوزان همه منقلبیم. حالت بیسابقهای است؛ مثل موجودی که پوست نیممرده و چرکین خود را میاندازد، سبک و آزاد میشود.
لباسهای خود را از بدن بیرون آورده، لباسهای پاک، سفید و غیردوختۀ احرام را در بر کردیم. از آغاز نیت غسل و غسل و نماز و بیرون آوردن لباس و پوشیدن احرام، در هر عملی در خود حالت مخصوص و تغییر محسوسی میبینیم.
سوی شهر روان شدیم. چشم به راه داریم که کی خبر میدهند ماشین حاضر است. نزدیک پنجاه نفر مرد و زن باید در یک کامیون سوار شویم. همه مُحرمیم، نمیتوانیم سخنی درشت بگوییم و با هم ستیزه کنیم. اثاث را چیدیم و مثل نشایی که پهلوی هم بکارند، در حالی که پاها از زیر در میان اثاث به هم چسبیده، بالای کامیون سوار شدیم. یکدیگر را محکم چسبیدیم مبادا پرت شویم.
اتومبیل در میان پیچ و خم ما را به این طرف و آن طرف میگرداند. گاهی روی هم میغلتاند. سرهای برهنه به هم میخورد.کیست که جرئت اعتراض و بدخلقی داشته باشد! قمقۀ چایی را میان استکان ریختم که گلو تر کنم، تکانِ ماشین چای داغ را روی دست رفیقم ریخت. او دستش سوخت و من جگرم.
سوت ممتد ماشینهایی از دور به گوش میرسید و به سرعت نزدیک میشد. تمام ماشینها در کنار جاده حریم گرفتند. چند جیپ و موتور سیکلت عبور کردند. گفته شد اینها برای تشریفات ورود آیتالله کاشانی میروند، خرسند شدیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1