eitaa logo
دفتر شعر من
94 دنبال‌کننده
9 عکس
14 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
گفته ای خود به کتابت که مه من رمضان هست آن ماه که نازل شده در آن قرآن می رسد ماه به پایان و رود آن نغمات پس به سیمای کریمت، شه کامل کلمات از تو می خواهم اگر جرم نبخشیده به جا مانده در نامه ی من این دم آخر مولا آن گناهی که از آن خواهی عذابم آری یا بر آنم تو خدایا سر سنجش داری تا سپیدی نزده، مه نگذشته است از آن بگذری ای ز همه سر تو به مهر و احسان می ستایم به هر آن حمد که تقدیم تو شد زَ اوّل و آخر هر حمد که گفتی بر خود آنچه گفتند تو را خلق دو عالم به ثنا اهل تکرار و شمارشگر و هم هر کوشا آن کسانی که رساندی تو مدد بر آنها که نمایند خدا، حق تو را نیک ادا زان ملائک که مقرب به تو هستند ای یار هر رسولی و نبیی که تو را پیمان دار هر جماعت که شهیرند به گفتار و بیان جمع تسبیح گرانت ز همه خلق جهان می کنم حمد تو مولا که ز لطف و احسان جمع ما را تو رساندی به لقای رمضان گرچه حمدت ز نعم پیش از این بر ما بود بهره و لطف تو و منِّ تو بر ما مشهود منتها مرتبه ی حمد از این روست تو را حمد همواره و سرمد ، ابدی پا بر جا آنچنانی که بر آن قد ندهد عمر ابد سر شود تا به ستایش ز تو آن سان که سزد ای ثنای تو اجل ای که نمودی بر ما تو مدد تا که نماییم تکالیف ادا تا که بر ما گذراندی تو سزاوار، صیام بر نماز از مددت نیز نمودیم قیام آنچه کردیم در این ماه ز یاری تو بود هر چه از نیکی و از شکر و ز یاد معبود پس خدایا تو ز احسان خود از ما بپذیر بهترین شیوه ی خود را تو در این ره پی گیر بهترین عفو و گذشت و بهترین غفران را آنچه آرد به حقیقت ز منت رضوان را دست ما را برسانی تو به خیرٍ مطلوب تا ببخشی تو به ما عمده عطائی موهوب حفظ ما را بنما خویش ز کلِ مرهوب ز بلایی که رسد یا ز گناهی مکسوب به هر آن نام کریمت به هر آن مدح جمیل به دعایی که بود خاص به پیش تو جلیل به محمد و به آلش بفرستی تو درود که به ما این رمضان را بنمایی معبود بهترین رمضانها که ز ما کرد عبور از زمانی که به دنیای تو داریم حضور هم به آن برکت این ماه به حفظ دینم هم خلاصی ز خود آمره ننگینم یا از آن حادثه ی بد که به دور از من شد یا از آن رخت که از عافیتم بر تن شد و مرا از سر رحمت تو چنان بنوازی که به دریافتن قدر موفق سازی آن شبی را که عمل ضرب هزار ار بشود در مه دیگر، از آن خیر فراتر نرود بهترین اجر و بهین توشه، سپاسی زیبا عمر طولانی و آسودگی پا بر جا خواهمت من که بر آن رحمت بی حد که تو راست به جلالت به گذشتت که مداوم با ماست هم به احسان قدیمی که تو داری بر ما هم به آن خوان نعم کز تو به من شد اعطا آخرین ماه مگردان تو به ما این رمضان تا شود باز نکو حال من از آن به عیان باز بر من بنمایی تو هلال مه خود همره هر که در آن لحظه بر آن شاهد شد معترف بر همه شأنی که بود بر این ماه در بهین عافیت و وجه تنعم ز الله بهترین شیوه که با آن تو نمودی رحمت بهترین بهره که گردیده کسی را قسمت پروراننده ی من ای که مرا نیست جز او کردگار دگری تا به درش آرم رو به وداع من از این ماه مده حال فنا آخرین بار مگردان برم این حظ لقا تا که سال دگرش هم بنمایم رؤیت بر من آن سال دهی بر نعم آن وسعت باشمت بیش به امید و در اوج وفا ای که هستی تو به هر ذکر و دعایم شنوا تو دعایم بشنو رحم بر این زاری کن رحم بر این همه درماندگی و خواری کن اینکه این گونه توکل به تو مولا دارم سر تسلیم نهم بر سخن دلدارم بر تو و از تو فقط هست امیدم و نه غیر بر رسیدن به کمال و شرف و نیکی و خیر ای مقدس همه اسماء تو مدح تو اجل تا رسانی رمضانم نرسانیم اجل دور از ترس و به دور از غم و مکروه و بلا حفظ فرما تو مرا تا برسد وقت لقا شکر یا رب رمضان یاور بر من بودی تا شب آخر این مه مددم فرمودی وداع حضرت امام صادق علیه‌السلام با ماه رمضان بیست و هفتم تیر نود و چهار آخرین بازنگری ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ 
می رود ماه خدا توشه نیندوخته ام وای بر آتش خود آتشی افروخته ام چه گداها که شدند این مه فرخنده شهی غیر حسرت نشدم عاید و دل سوخته ام آخرین روز از این بزم به دستم بنگر من به پر گشتن آن چشم به تو دوخته ام سفره برچینی و یک غمزده ناخورده رود؟! نشود ...این ز گدایی سمج آموخته ام عسکری را مکن از لطف و عطایت محروم تا در این ماه بگوید گهری توخته ام ۱اردیبهشت ۱۴۰۲  
.. آری هنوز باب شهادت گشوده است اما برای آنکه سلیم و ستوده است بر مدعی نمی رسد این رتبه را خدا بر مخلصان خاص خود اعطا نموده است آن را رسد که از دل خود گرد معصیت با التجا و توبه و جبران زدوده است آن را رسد که بر دل خود پا نهاده است گوشش به یار تا چه برایش سروده است زیبا است این مقام و به زیبنده می رسد چون از ازل برای پلیدی نبوده است باید ز خویش رد شوی آلوده ی غرور از جان گذشته جام جنان را ربوده است حق می کند عطای شهادت به انتخاب دائم مگو که بخت عروجم قنوده است جوری نبوده ای که خدا عاشقت شود گشتی بدان که نام تو را هم فزوده است تا عسکری کبوتر این آستان شدی قلبت ندای دعوت حق را شنوده است ۲۱ فروردین۱۴۰۱
بر سر خوان خدا در رمضان مهمانی او که داناست تو آداب ضیافت دانی؟ میزبان تو بزرگ است فروتن باشی مکنی بی ادبی، بی صفتی،نادانی به سر و وضع خودت هم نظر انداز و برس پاک شو از گنه و از هوس نفسانی باید اینجا تو ز کردار مراقب باشی پس زبان بر سخن لغو نمی جنبانی چشم را از نگه هیز نگهدار و به دست هیچ کس را ز رعایاش نمی رنجانی دارد او خوب ز پرونده ی تو آگاهی نبود از تو برش مساله ی پنهانی راه این است به جرم خودت اذعان سازی تا طبیبت بدهد بر مرضت درمانی او رحیم است گهی قطره ی اشکی کافی است تا به عفو تو ز تقصیر دهد فرمانی او در این ماه فزون کرده عنایاتش را سائلی می طلبد تا بکند احسانی اکرم الضیف مگر نیست به ما توصیه اش عسکری بخت خودت را تو نمی سوزانی  بیست و هشتم خرداد نود و چهار آخرین تصحیح و اضافه نهم خرداد نود و شش 
رمضان رفت ولی باز من آدم نشدم همدم فیض و کرامات دمادم نشدم رمضان رفت و دلم سوخت در این مستی یار به سراپرده ی او وارد و محرم نشدم او به من گفت که یک بوسه بده صد بستان منِ در خواب از آن بوسه مکرم نشدم گفت این ماه یکی بیت تو ارزد به هزار طبع من خشک شد از هدیه منعَّم نشدم گر چه نان هیچ نخوردم نزدم لب بر آب کی به اعضای دگر گرد محرَّم نشدم گفت برگرد که آغوش گشایم بر تو پای من بند شد و لایق یارم نشدم گفت بخشش کنم آن سان که سبک بال شوی وای محظوظ از این عهد معظم نشدم به علی داد نشان قدر شب قدر ز چیست من خبر دار از آن عشق مجسم نشدم عسکری کاش بگویی رمضانهای دگر شکر این ماه که در حسرت و ماتم نشدم ۶ خرداد۹۹
رمضان رفتی و بعضی چه شد از آنها دل گر چه شد نزد خدا نمره ی آنها کامل ما چه گوییم که از تو ز خطا جا ماندیم هیچ بر ما نشد از بحر عطایا حاصل ختم شد مجلس مهمانی و خوان بر چیدند ما به مجلس نرسیدیم و زمان شد زائل میهمانان که  ز خوان بهره ی کامل بردند با تعاریف چه کردند به قوم غافل سود الف به احد ،یک شب ویک سال بها آنچه شد از نظر یار بر ایشان نائل از دعای سحر و شور مناجات علی چون ز جوشن دلشان گشت به معنی مایل عسکری باز شد از بحر عطایت محروم باز تا کی شوی ای ماه مبارک نازل چهارم تیر نود و شش آخرین بازنگری ۳ خرداد۹۹
ما را ندهی فطره ای ماه کمان ابرو یک ماه به درگاهت گفتیم دمادم هو ما را نظری فرما دریوزه نوازی کن نومید مکن مارا از این در و از این کو یک بوسه ز لبهایت مهمان اگرم سازی تاری گر از آن گیسو بر من بنمایی رو از قامت رعنایت گر پرده بیافشانی آن عطر زنخدان را یک لحظه نمایم بو ز ان  ساغر گلرویم  یک جرعه نصیب آری هر چند گدایم من بر من بشوی خوشخو کی دور رود جایی این نیکی و احسانت آن را که زده است عمری بر بارگهت زانو برعسکری مفلس رحمی که گدای تو زشت است که دردش را با غیر کند واگو ۲۴ خرداد ۹۷ آخرین بازنگری ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
"خداحافظ ای ماه خوب خدا" خداحافظ ای ماه عشق و صفا خداحافظ ای فرصت بازگشت ز راه ضلالت به راه هدی خداحافظ ای ماه تجدید عهد به احیای قرآن، نماز و دعا خداحافظ ای ماه شب های قدر مه پاک گشتن ز خبط و خطا خداحافظ ای ماه اطعام ها مه سفره داران بی ادعا خداحافظ ای ماه تمرین رنج مه درک احساس بیچاره ها خداحافظ اما بیا سال بعد مگردان تو بر ما ز رحمت ابا اگر بعد تو شاد شد عسکری سبب بود اجرای امر  خدا پانزدهم تیر نود و پنج آخرین تصحیح پنجم تیر نود و شش  
بزن بزن که مرا کشت این شکیب، حریف خدا کند نشود آدمی بلاتکلیف جهان من شده تشویش و اضطراب و جنون بپرس از رخ زردم خودش کند تعریف ۲۲ فروردین ۱۴۰۳
می گفت به هادی ز تبار حسنم خواهم محکی بهر مرامم بزنم افتد چو قبولت همه تایید کنی اصلاح کنی یا که خطای سخنم قائل به یکی بودن خالق هستم نافی خداوند ز جسم و بدنم او مثل ندارد، عرض و جوهر نیست او خالق جسم است و رخ هر چه صنم او خالق و هم مالک هر چیز بود بیرون نشود حرف جز این از دهنم پیغمبرم احمد بود آن ختم رسل او راست علی نائب و عشق علنم باشد ولی امر و امام است علی از بعد علی پیرو راه حسنم بعد از حسن آقام حسین است و علیش هم مفتخر شیعه ی باقر شدنم برصادق و کاظم وَ رضا، نیز جواد هم بر تو مریدم که نمایی وطنم فرمود حسن باشد و مهدی ز پِیَش بر شیعه ی ما از پی هادی که منم مهدی است نهان تا که بگوید روزی من هیمنه اهل ستم می شکنم عاشق به خدا گفت بود عاشقشان باشم چو عدوشان به خدا اهرمنم حق است جنان نار ، صراط و میزان این است مرا فرض ز عهد کهنم باور به حشور و هم قیامت دارم این جسم در آن محشر کبری فکنم فرمود که نیکوست بر این راه بمان «این گونه تویی یار و اویس قرنم» ای عسکری این عبد العظیم حسنی است زائر به حسینم چو به او سر بزنم ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
السلام ای حضرت عبد العظیم ای به کوی عشق آل حق مقیم السلام ای از ذراری حسن پیروی نیک امامان علیم خوشه چین خرمن علم جواد خوانده هادی اعتقادت را سلیم االسلام ای از شیاطین در فرار ای همیشه واله ی رب الکریم در ثنای تو همین یک جمله بس زائرت چون زائر ذبح عظیم ای صفی الله ای کاش عسکری بود راهش چون تو راه مستقیم ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
در عشق دوا با الم و درد یکی است گرمای نگار و نگه سرد یکی است گفتم که به پای عشق جان خواهم داد در مملکت ما سخن مرد یکی است ۲۵ فروردین ۱۴۰۳