🌀 اقدامات مدیریتی آیتالله اعرافی - بخش دوم
📝 آغاز دوره هشتم مدیریت حوزههای علمیه
🖋 محمد وکیلی
🔹 با آغاز دوره هشتم مدیریت حوزههای علمیه و تمدید مدیریت آیتالله اعرافی در این دوره، مهمترین و اصلیترین هدف و مأموریت ایشان در این دوره را میتوان تحقق اهداف و عملیاتیسازی اسناد بالادستی تهیهشده در دوره قبل با اجرای طرحهای از پیشتدوینشده دانست. طرحها و اسنادی که هر چند تلاش و زحمات چندین ساله برای آنها کشیده شده است؛ اما در صورت فراهمنشدن زمینههای اجرا و تحقق، دردی از دردهای حوزه های علمیه درمان نخواهد کرد. مهمترین شرط تحقق چنین هدفی، داشتن تیمی منسجم، جوان، با انگیزه و مصمم است که شواهد حاکی از آن است که در انتصابات جدید مرکز مدیریت حوزههای علمیه، تا حدودی مدنظر قرار گرفته است.
🔹 در کنار شاخصهای فوق که سعی شده است مبنای انتخاب مدیران جدید باشد، رویکردهای جدیدی نیز در این دور از انتصابات مشهود است از جمله:
1️⃣ گسترش دایره مشاوران:
با توجه به ضرورت جوانگرایی و استفاده از نیروهای با نشاط، خلّاق و ریسکپذیر -که از شاخصههای مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز میباشد- لازم است که ضمن بکارگیری نیروهای جوان از دانش، تجربه، نکتهسنجی و توجه به مخاطرات مدیران باسابقه بهره جست و موجبات تعالی دستگاهها را فراهم آورد؛ از همین رو بهرهمندی از مشاورین در این دوره نیز با اعمال برخی اصلاحات و با جدیت و اهتمام بیشتری پیگیری شده است.
2️⃣ استفاده حداکثری از ظرفیت دستیاران:
یکی از مشکلاتی که معمولاً سازمانهای بزرگ با آن مواجه هستند گرفتار آمدن در اشتغال به مأموریتهای بخشی است. در نتیجه معمولاً پروژههای چند بُعدی که بین معاونتها و مراکز مختلف تقسیم میگردد و باید با تقسیمکار و همافزایی عملیاتی شود، غالباً توفیق چندانی پیدا نمیکنند. یکی از ابتکاراتی که در این دوره از مدیریت لحاظ گردیده است پروژهمحوری و استفاده از ظرفیت دستیاران ویژه است. بدین بیان که دستیاران ویژه، متولیان هماهنگی، انتظامبخشی و پیگیری اجرای پروژههای بینبخشی هستند و در خدمت به معاونین و مدیران مراکز و در راستای مصوبات شورای عالی و شورای معاونین فرایند تحقق پروژههای اصلی حوزههای علمیه چون طرح آمایش، درختواره دانشی، فعالیتهای جهادی، آیندهپژوهی و مطالعات راهبردی و... را تا تحقق نهایی آن پیگیری میکنند.
3️⃣ برنامهمحوری:
بدون تردید در کنار شناخت و اعتماد نسبت به همکاران و بدنه مدیریتی، یافتن نظام مسائل و اولویتهای عملیاتی در کنار تفاهم در گفتمان اجرایی، از مهمترین اصولی است که میتواند نقشه راه مدیران ارشد را سامان دهد. از همین رو در انتصابات این دوره، احکام صادره دارای دو پیوست ابلاغی و یک ضمیمه الحاقی بودهاند که در آن علاوه بر مشخص نمودن مسئولیت و مأموریت اصلی، برنامههای مورد انتظار جهت تحقق مأموریت ابلاغی نیز مشخص گردیده است.
🔹 به نظر میرسد آیتالله اعرافی با شناخت ناشی از سالها فعالیت علمی در حوزههای علمیه و تجربه چند دهه مدیریت در نهادها و سازمانهای بزرگ علمی، فرهنگی و بینالمللی و با عنایت به سابقه مدیریت چند ساله در حوزه علمیه و درک صحیح از منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری -و امیدواری مصرح ایشان به طرحها و برنامههای آیتالله اعرافی- و نیز حمایتهای پیدا و پنهان مراجع عظام تقلید، عزمی راسخ در تحقق آرمانهای حوزههای علمیه دارد، عزمی که طلیعه آن را در انتخاب مدیران جدید و برنامههای تحولی میتوان ردگیری کرد.
#مدیریت_هشتم
#اقدامات_آیت_الله_اعرافی
@Manahejj
@daghdagheha
#یادداشت_مهمان
🔸تریدرهای حوزوی ( نیمنگاهی به پدیدهی "طلاب بورسی" )
👈🏻 از قدیم الایام ارتباط طلاب با برخی مشاغل وثیق تر از برخی دیگر بوده؛ مثلا کندوداری و عسلفروشی از جملهی همانهاست. در دوران اخیر نیز، معامله در بورس مصداق یکی از همین فعالیتهای اقتصادی بشمار میرود که به طرز جالب توجهی، مقبول طلاب علوم دینی افتاده است. البته سهامداری را در اصل و اساس، شاید نتوان به چشم یک شغل تلقی نمود، اما اینروزها چنین کاربردی نیز، نزد افراد گوناگون جامعه پیدا کرده است.
⬅️ اینجا مترصد بسط کلام در ریشهیابی پدیدهی اقبال طلاب به بورس نیستیم. بنظر میرسد در بیان اینکه چرا طلاب به بورس علاقهمندند، میتوان به ذکر چند مولفه سرراست بسنده کرد: نیاز مالی و معیشتی، ظاهر شکیل و "فریلنسر"گونهی بورس، کم موونه بودن این فعالیت به لحاظ تلاش بدنی و مهمتر از همه، خاصیت پنهان بودن این کنش، از جمله عوامل این ارتباط وثیق میباشد. اینها، بسیاری از طلاب را سوق میدهد، تا در کنار درس و بحثشان، بشکل روزانه، نوسانی از بازار بگیرند و سهامی هم ترید بزنند!
🔹 از ریشهیابی که بگذریم، به دغدغهی مهمتری میرسیم که شاید بتوان "پیامدهای بورس بر ذائقه طلاب" عنوانش نهاد. آنهایی که با بورس سر و کار داشتهاند، لابد به جنبهی اعتیادآوریاش معترفند. بازار سهام، اصلا به فضایی شباهت ندارد که افراد یکروز وارد آن شوند و روزی دیگر اراده کنند و خارج شوند. نوسانات بازار و امکان جلب سودهای چشمگیر، آنهم در کسری از ساعت، بیش از هرچیز، بازار سرمایه را به قمارخانه شبیه کرده است و از قضا همین امر یکی از علل جذابیت مستمر این بازار در کل دنیاست. حال، رشد و سوددهی چشمگیر بورس تهران در سالیان اخیر را هم مزید بر علت بدانید.
🔸با این اوصاف، من گمان نمیکنم طلاب پسا_بورس همان طلاب پیشا_بورس باقی بمانند. این بازار اگرچه در کلیت خود، به انسان تمرین صبر میدهد ولی توامان درو میل به سودهای بادآورده، میل به رانت و ویژهخواری، حرص و طمع روزافزون و نوعی اعتیاد به معاملهی مستمر را نیز بیدار میکند. این بدین معناست که بازار سهام، بعنوان یکی از سمبلهای عصر کاپیتالیسم، ذائقهی کاربران را در چارچوب ارزشهای خویش، دستخوش تغییر و تحول میدارد. و معلوم نیست که آیا طلاب دینی، پس از فترهی حضور جدیشان در بازار بورس، آیا همچنان تن به تلمذی شایان و از سر صبر، در محضر اساتید مکاسب و کفایه و خارج و... درمیدهند یا خیر!؟
✅ این پرسش را نباید، نقد تلویحی "شاغل بودن طلاب" یا لزوم برخورد چکشی با طلاب بورسی تلقی کرد؛ بلکه صحبت حول آنست که گام نهادن از بطن حوزههای سنتی _سنت بمعنای جهانی که بر محوریت پول بنا نشده_ به مرکز بازار سهام و سرمایهداری مدرن، آیا راه برگشت و بالانسی برای طلبه باقی میگذارد؟ راهکاری که آسیبهای فکری و روحی، سهامبازی را مهار کند و دانشآموز حوزهها را مجاب نماید تا بدون دغدغه، موبایل و لپتاپشان را زمین بگذارند و برای ساعاتی در شبانهروز هم که شده، فارغ از هیایوی قبل و بعد و حین بازار، صرفا در درس و بحثشان غوطهور شوند.
بهرحال بخشی از نشئه اجتماعی اکنون ما اینست و این پرسشی است که سوقمان میدهد تا، با ظرافت بیشتری، به وضع معیشت و موجودیت اجتماعی خود بیاندیشیم.
✍🏻صادق بابایی
🆔@tahavol_howze
📝دوران مدیریت حضرت آیتالله اعرافی در حوزه علمیه؛
⭕️ سیاه" سفید" خاکستری!
✏️ محمد یاوری/ طلبه حوزه علمیه قم و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر
♻️ یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً (احزاب/۷۰)
1⃣ انتخابِ امیدآفرین
۱۲ تیرماه ۱۳۹۵" خبر انتخاب آیتالله اعرافی به سمت مدیریت حوزههای علمیه با توجه به سوابق و حضور درخشان ایشان در منصب ریاست جامعه المصطفی العالمیه، برای اغلب حوزویان امیدبخش بود؛ امید به عملکرد تاثیرگذارتر #حوزه_علمیه در تحولات ملی و بین المللی، برنامهریزی دقیقتر و انسجام بیشتر درون حوزوی، تعامل و تفاهم بهتر برون حوزوی و ارتباط عمیقتر با عموم مردم به ویژه نسل جوان؛
2⃣ وضعیتِ سفید
با نگاه منصفانه میتوان گفت علیرغم وجود محدودیتهای فراوان مالی، کارشکنیهای دردنی و بیرونی، بعضاً وجود سیستمهای اداری و نیروی انسانی منفعل و گاهاً زائد که میتواند موانع جدی برای موفق بودن هر مدیری باشد، حوزه علمیه در طول ۴ سال مدیریت آقای اعرافی، اقدامات مثبت و مهمی در عرصه تهیه اسناد بالادستی و راهبردی، تدوین نظامنامهها و ساختارهای کارآمد، گفتمانسازی کلید واژه #تحول، راهاندازی رشتهها و مراکز تخصصی و راهبردی و در برخی موارد واکنش نسبتاً بهنگام و موثر نسبت به تحولات اجتماعی، داشته است که شایستهی ارتقاء و استمرار است؛
3⃣ وضعیتِ سیاه
حتی با چشم غیر مسلح هم میتوان عدم موفقیت و پیشرفت ملموس و محسوس حوزه علمیه در زمینههای مختلف از جمله اصلاح فرایندها و برنامههای اجرایی آموزشی، تبلیغی، تهذیبی، اداری و ....، بازنمایی واقعی چهره حوزه و روحانیت در عرصههای گوناگون، اقناع سازی اقدامات و برنامهها به صورت صنفی و عمومی و زمینه سازی مناسب جهت استفاده از ظرفیتها و نظرات عموم طلاب به ویژه طلاب جوان را مشاهده کرد؛ اگر اقدام یا تغییری هم در خصوص این موضوعات صورت گرفته، اغلب به صورت #مقطعی_و_جزیرهای بوده نه مستمر و شبکهای؛
⚫️ به عنوان نمونه:
▪️به لحاظ حقوق صنفی، همه طلاب حوزه علمیه(حتی اگر حق انتخاب نداشته باشند)، حق اطلاع دارند! اطلاع از چرایی و چگونگی فرایند انتخاب معاونین و مدیران و برنامههای هریک از آنها؛ اما در هیچ دورهای از جمله دوره مدیریت آیت الله اعرافی این اتفاق رخ نداده است؛
▪️ برخی از ساختارها و برنامهها و شیوههای اجرایی حوزه علمیه در بخشهای مختلف آموزشی، تهذیبی، صیانتی و ... دارای ابهامات جدی و حتی ایراداتِ #حقوق_بشری است که همچنان نیز پابرجاست!
▪️ تاکید مکرر مقام معظم رهبری در خصوص جوانسازی نیروی انسانی و نوسازی سیستمهای اداری، همچنان مغفول است و برنامهی خاصی در این زمینه جز چرخش مدیران در منصبهای مختلف دیده نمیشود!
▪️ کاهش ورودیهای حوزه علیرغم تسهیل و تسامح تامل برانگیز در پذیرشها، بی انگیزگی رو به افزایش ورودیهای هرسال و سردرگمی هویتی طلاب و نگرانی در خصوص آینده شغلی همچنان جزء چالشهای لاینحل باقی مانده است!
▪️ نارسایی مالی، گلایهمندی حوزویان از میزان شهریهها و محرومیتِ دردناک از امکانات رفاهی قابل توجه نیز مسیرِ خروجِ تمام وقت یا پاره وقت طلاب از حوزه را شلوغ و پُر رونق کرده است!
5⃣ وضعیتِ خاکستری
⚠️ شروع دوره جدید مدیریت، شروع سال تحصیلی و انتخاب #شعار_سال!
اینکه در دوره جدید مدیریت آیت الله اعرافی چقدر نقاطِ قوت دورهی قبل ارتقاء مییابد و چقدر نقاط ضعف اصلاح و جبران میشود، اینکه سالِ تحصیلی جدید حوزه علمیه(به سه صورت حضوری، مجازی و نیمه حضوری) در شرایط فعلی به نحو مطلوب پیش خواهد رفت یا به همان کیفیت ناامیدکنندهی امتحانات مجازی اجرا خواهد شد، اینکه چقدر در انتخاب شعار سال حوزه(حوزه و فضای مجازی) به زیر ساختها، مولفهها، موانع و مقتضیات انتخابِ یک شعار سال مناسب و متناسب دقت شده است، چیزی است که باید منتظر ماند و امیدوارانه نگاه کرد؛
⛔️ دفع یک شبهه!
ممکن است گفته شود در تمام اشکالاتی که بیان شد، اقداماتی صورت گرفته و زمان بازدهی هنوز نرسیده است" در پاسخ باید به این نکته توجه کرد که تحولات اجتماعی دنیای امروز فرصت سیاستِ گام به گام و آهسته_ پیوسته را از مدیران میگیرد و اجازه نمیدهد آنها ظهور و بروز ثمرات برنامههای خود و اصلاح اشکالات واضح ساختاری و اجرایی را به گذر زمان سپرده و به آینده موکول کنند؛ امروزِ جهان گامهای #پیشرو_پیوسته و توجه توامان به زیرساختها و برنامههای اجرایی را میطلبد.
💠 هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همهی دستگاههای كشور باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند.
(مقام معظم رهبری ۱۳۸۳/۰۱/۰۲)
📚 #معرفی_کتاب 👈نیم دانگ پیونگ یانگ نوشته رضا امیرخانی
✍️محمد صدرا مازنی
💠چندی پیش با یکی از دوستانم درباره وضعیت تحریم صحبت می کردیم و اینکه به همین خاطر کشور کره شمالی حال و روز خوبی ندارد. مردم در یک نظام بسته سیاسی و فرهنگی و در فقر شدید زندگی می کنند. استبداد داخلی و ظلم تحریم حکومت را فلج کرده، اگرچه حاکمان روز به روز فربه تر می شوند!
آن دوست عزیز به دیده انکار درآمد که اطلاعات مربوط به این کشور، روایت دشمنانه است و از روی بغض و با اهداف سیاسی خاص منتشر می شود. و برای اقناع من به گزارشهای فراری ها و منافقین از وضعیت کشورمان اشاره کرد که غالبا دروغ و با اهداف ضربه زدن به جمهوری اسلامی در اختیار عموم قرار می گیرد.
من اگرچه کتابهایی در زمینه وضعیت مردم این کشور مطالعه کرده بودم و به خاطر کنجکاوی بیشتر از مرور اطلاعات منتشره در برخی از سایتهای اینترنتی هم بی بهره نبودم؛ اما به دلیل اینکه اطلاعاتم عمدتا از کتابهای ترجمه شده ی همین قماش فراری های کره شمالی بود؛ وارد مجادله نشدم. تا اینکه حدود دوهفته قبل گذارم به کتاب فروشی دنیای کتاب افتاد و چشمم به کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ رضا امیرخانی. بی معطلی آن را انتخاب کردم و از همان شب نخست شروع به خواندنش کردم تا امشب۱۴ شهریور که صفحات پایانی این کتاب را به اتمام رساندم. استبداد حاکمیت سیاسی با ایدئولوژی مسخره اش حال به هم زن است. من در هنگام خواندن کتاب فراوان غصه خوردم و رنج کشیدم؛ برای مردمی که آزاد نیستند؛ اما احساس عدم آزادی هم ندارند!مردمی که شرطی شده اند و گویا جبر زندگی آنها را در این شرایط نگه داشته است و باید شکر گذار خدای نداشته شان هم باشند. نظامی تک حزبی، بی خدا با اندیشه جوچه.
«نیم دانگ پیونگ یانگ» حاصل دو سفر رضا امیرخانی در سال۹۷ به کشور کره شمالی است.
《فصل اول کتاب یا «کیم چی» شرح سفر اول رضا امیرخانی به کره شمالی است. خردادماه ۹۷ او در پوشش مستندنویس با همراهی جمعی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی راهی پیونگ یانگ می شود. این فصل شامل توصیف فضای جامعه، چارچوب ها و قوانینی که مردم ناچار و گاه مشتاق به رعایت آن ها هستند، عدم دسترسی به تکنولوژی روز دنیا، نبود فردیت و فضای امنیتی حاکم و همچنین کنجکاوی های نگارنده و تلاش او برای کشف نادیده ها و برقراری رابطه با مردم است.
فصل دوم یا «قاشق چی»، روایت حال و هوای امیرخانی بعد از بازگشت است. ته نشین شدن هیجانات و تحلیل عقلانی دیده ها و مقایسه حقایق با فیلم ها و کتاب هایی که درباره کره شمالی وجود دارد او را متقاعد می کند سفر دیگری به این کشور داشته باشد و با چشم دیگری زندگی در آن نقطه از جهان را ببیند. کشمکش ها و تلاش های او برای مجاب کردن کنسول کره شمالی برای صدور ویزا و البته چند خاطره پراکنده از سفرهایش محتوای این فصل را شامل می شود.
فصل سوم یا «چیطولی» هم روایت سفر دوم امیرخانی به کره شمالی است که بهمن ۹۷ آغاز می شود و موافقت حزب کارگر کره شمالی برای ارتباط نزدیک تر امیرخانی و هم سفرانش با زندگی مردم عادی و مواجهه با مناسک تولد، ازدواج و مرگ جریانی متفاوت تر از سفر اول پیش می آورد. ملاقات با نویسندگان که در ادامه متوجه می شوند هیچ کدام کتابی منتشر نکرده اند، بازدید از یک مدرسه و مواجهه با نقص های آموزشی در آن سیستم، یک زایشگاه و مواجهه با کمبود امکانات وحشتناک پزشکی، یک مجتمع مسکونی و دکوراسیون داخلی منازل، فروشگاه ها و تنوع محدود اجناس و شرح گفتگو ها با دو سه نفر از اعضای حزب که برای همراهی با مسافران ایرانی تعیین شده اند؛ بخش هایی از این فصل کتاب را تشکیل داده اند.》
@masaelepazuheshi
#کتابخوانی
#سفرنامه
@howzavian
📝یک مناظره و سه واکنش/ عقلانیتی که کم رنگ می شود
🔻علیرضا داودی
✍برنامه زاویه به رویکرد علمی و عقلانی در مباحث مشهور است و البته محلی برای تضارب آراء گرایشات فکری و سیاسی متفاوت است؛موضوعات جنجالی و شخصیت های دارای اختلاف فکری عمیق یکی از مهم ترین مولفه های شکل گیری یک برنامه موفق و دارای ارزش دیدن در حوزه مباحث گفتمانی است .
🔹همین چاقوی دو لبه ای است که از سمتی نظام اسلامی را به پیش می برد و موجبات تعالی فکری را فراهم می سازد و از سمت دیگر سیل هجمه ها و انتقادات را بخاطر عبور از برخی خط قرمزهای سنتی و بی دلیل گسیل می دارد.
🔸برنامه اخیر زاویه که به بحث مناسبات حجاب و سیاست در ایران می پرداخت یکی از بزنگاه های روشنفکری و آزاد اندیشی در کشور را رقم زد و سه گروه را به واکنش هایی سه گانه واداشت.
1️⃣تمامیت طلبان؛ نه به هرکسی جز ما
🔹اصل نقد این گروه به محتوای یا شکل بحت بر نمی گردد بلکه تمامیت طلبان ایده محوری خود را بر لزوم خاموشی تمام اندیشه هایی قرار می دهند که همانند آن ها نیست. این جماعت معتقد به تکثر اندیشه و رای نیستند و معتقدند صداوسیما باید بنگاه پراکنش حرف های آن ها باشد وگرنه ابزار استکبار است برای نابودی نظام اسلامی.
🔸این سبک رفتار مختص به جناح یا جریان خاصی نیست و در تمام تاریخ انقلاب حضور داشته اند چه آن زمان که با استفاده از نامه ۱۶/۱۰/۶۶ امام خمینی(ره) به آیت الله خامنه ای تلاش داشتند ایشان را از خط ولایت فقیه خارج نشان دهند، چه آنانی که مخالفان میرحسین موسوی یا منتظری را ضد انقلاب می خواندند یا بستن معدود روزنامه های مخالف توسط دولت هاشمی رفسنجانی تا همین دولت دهان بندها یا پدرخوانده های تمامیت خواه اصولگرا که هرکسی خارج از لیست خود را بی آبرو می خواهند.
🔹نقد این جریان به رسانه ملی این است چرا باید رسانه در اختیار هر حرفی غیر از ما قرار گیرد و بر همین اساس به عقده گشایی نسبت به تمام ارکان مدیریتی شبکه چهار مخصوصا مدیر جوان و انقلابی آن و برنامه زاویه می پردازند و حتی آقای سوزنچی را برای پذیرش چنین مناظره ای محکوم و خطاکار می نامند.
🔸خروجی نهایی این تفکر در بلند مدت همان گلوله ای است که مغز متفکران انقلاب را از پشت نشانه گرفت یا بمبی که صاحبان اندیشه انقلاب را سوزاند.
2️⃣حساسیون؛ آره ولی نه
🔹این طیف معتقد به تضارب آراء و گفتگو است و نقدی بر شکل گیری گفتگوهای صریح و اصیل اسلامی ندارد اما همواره معتقدند ما در یک وضعیت حساس کنونی به سر می بریم و اکنون زمان آن نیست که به گفتگو و بحث بپردازیم.
🔸به عنوان مثال پیش از انتخابات معتقدند سخن از نسبت شورای نگهبان و صلاحیت ها و نظارت، ایجاد حساسیت کاذب در یک شرایط حساس کنونی است، در پروسه انتخابات هم این گفتگو را آب به آسیاب دشمن ریختن در زمان حساس انتخابات می دانند.
🔹نقد این طیف به شبکه چهار سیما این است که اکنون چه زمان مطرح کردن چنین موضوعی است چرا که بحث حجاب در گرمای تابستان داغ می شود و اکنون که به فصل سرما رسیده ایم دیگر موضوع جامعه نیست؛ البته در همان تابستان هم معتقدند نباید در باب حجاب و الزامات آن سخنی گفت چون وضعیت حساس است و آب به آسیاب دشمن ریخته می شود.
🔸البته نمی توان منکر شد که برای طرح یک بحث باید مسائل مختلف از جمله ادبیات مناسب و تاثیرات اجتماعی آن را مد نظر گرفت اما حساسیت بیش از حد در نهایت منجر به توالی سکوت می شود و علی رغم تاکید رهبر انقلاب بر برگزاری کرسی های آزاد اندیشی، حدود 40 سال است نتوانسته ایم گفتگویی را حول محور بحران های اجتماعی و سیاسی مان شکل دهیم.
3️⃣عقل محورها؛ آره ولی بر اساس اسلوب علمی
🔹گروه سوم که صاحبان اندیشه و خرد هستند، همواره معتقدند باب گفتگو و مباحثه باید باز باشد چرا که دین مبین اسلام و انقلاب برخاسته از آن یک منظومه فکری و اندیشه ای است و توان پاسخگویی به نیازها، سوالات و شبهات جامعه و نظام را دارد.
🔸همین تفکر در آغاز انقلاب مناظرات تلوزیونی بزرگانی چون آیت الله مصباح، شهید بهشتی و غیره را با امثال بازرگان و سروش و کیانوری را شکل داد.
🔹این گروه در مورد برنامه زاویه صرفا نگاهی محتوایی دارند؛ برخی نوع استدلال مهدی نصیری را به چالش کشیده و مبنای فکری آن را مورد بررسی قرار می دهند و برخی دیگر با حمایت از این تفکر به تقویت محصول فکری عصر حیرت اقدام می کنند.
🔸تضارب آراء محصول این نوع نگاه اصیل اسلامی چه منجر به اثبات ضعف گفتمانی نصیری ها شود و چه موجبات تغییر زاویه دید به این موضوع را فراهم آورد مبارک است.
🔹بحران اصلی جمهوری اسلامی همین عدم گفتگوی مستقیم و بی پرده است که نسل های ما را دارد چند پاره و دشمنی ها را افزایش می دهد و راه حل آن بازگشت به مسیر صحیح و اصیل خودمان در مباحثات و مناظرات علمی متقن است آن هم با حضور صاحبان اندیشه.🔺
هدایت شده از فلسفه ذهن
شاید همانگونه که جگون کیم بیان کرده است، تامس نیگل را باید احیاءکننده بحث #آگاهی_پدیداری در #فلسفه_ذهن معاصر دانست. نیگل با مقاله انگیزش بخش «حسّ خفّاش بودن، چگونه است» در سال ۱۹۷۴، یک نقطه عطف تاریخی و برجسته برای طرح دوباره مسئله #آگاهی در فلسفه ایجاد کرد. نیگل این کار را با استدلالی که به تعبیر کیم، «روشن و نیرومند» بود، درباره تجربه آگاهانه و دسترسی ناپذیری آن برای منظر آبجکتیو به سرانجام رسانید.
.
اینکه یک جاندار تجربیات آگاهانه دارد، بدین معناست که چیزی وجود دارد که عبارت است از «حسّ و حال آن جاندار بودن»:
«ما می توانیم آنها را خصلتهای سابجکتیو تجربه بنامیم که در قالب هیچیک از تحلیلهای تقلیل گرایانه اخیر از پدیده های ذهنی، قابل تبیین نیست. چرا که تمامی این تحلیلها منطقاً با فقدان #تجربه_پدیداری نیز سازگار هستند.» (Nagel, "What it is like to be a bat", 1974, P.435.)
آنچه که در جنبه پدیدارانه برای نیگل مهم جلوه میکرد، منظر اوّل شخص آن بود که تئوریهای فیزیکی و آبجکتیو، چنین نظرگاهی را وا می گذارند. او برای تبیین این مسئله به حسّ درونی خفّاشها استناد می کند.
.
امروزه در #علوم_شناختی، تواناییهای شناختی و مکانیسم عصبی خفّاشها به خوبی موشکافی شده است. مثلاً اینکه خفّاشها امواج ماوراء صوت (تا ۱۳۰ دسیبل)، ساطع می کنند و مغز خفّاش با مقایسه پالسهای ساطع شده و بازتاب آن، یک نقشه دارای جزئیات از ابژه ها و رویدادهای محیط پیرامونی اش شکل می دهد. همچنین کشف شده که برخی خفّاشها از طریق فرکانسها، بین پالسهای ساطع شونده و بازتابهای رسیده، تمایز می گذارند و برخی دیگر این کار را از طریق مدّت زمان سپری شده، انجام می دهند.
در نتیجه مشکل است تصوّر کنیم که خفّاش بودن، چه حسّ و تجربه ای دارد.
نیگل ما را به این نکته توجّه می دهد که باید چیزی بیشتر در رابطه با سیستم ردّیابی خفاشها وجود داشته باشد که ورای این فرآیندهای رفتاری – عصبی است؛ خفّاش باید یک تجربه با خصیصه هایی منحصر به فرد داشته باشد که نوعی بازنمایی درونی از حرکت حشرات در ذهن خفّاش اتّفاق بیفتد. و این همان چیزی است که ما در اختیار نداریم و ورای دسترسی های مفهومی و شناختی است. (Kim, Philosophy of Mind, 2010, pp.147-148.)
@MHomazadeh
@PhilosophyofMind
#غول_دکترا_و_چراغ_جادوی_حوزه
🌀 تأثیر مثبت و منفی عناوین حوزوی بر تصورات جامعه
🔹 «کاردان، کارشناس، کارشناس ارشد، دکتر» به این عناوین نگاه کنید!
هرکدام بار معنایی خاصی دارند که در اذهان مردم و جامعه، حکایت از میزان علمیت افراد دارای آن مدرک دارد؛ تا جایی که دانشجویان درس میخوانند تا به این عناوین مهم دست پیدا کنند و مردم نیز به داشتن هرچه بیشتر صاحبان این مدارک، در میان خانواده و خویشاوندان خود، مباهات میکنند؛ حتی برای مشکلات دنیوی و مسائل روزمره خود دنبال افرادی میگردند که مدارک بالاتری دارند.
🔻 حال به این عناوین دقت کنید: «سطح یک، سطح دو، سطح سه، سطح چهار»!
همهی این عناوین برای مردم، گنگ، نامفهوم و چه بسا موجب فاصلهگرفتن یا حتی اشمئزاز است!
تا بگویی سطح چهار دارم میپرسند یعنی چه؟
و در پاسخ مجبوری بگویی همان دکترا! البته اخیرا طبق قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشآموختگان سطح چهار حق ندارند از عنوان دکتری برای خود استفاده کنند!
لذا استفاده از این عنوان برای حوزویان #جرم است، بلکه باید بگویند سطح چهار و معادل دکتری!!
✅ حال اگر مردم عناوینی شبیه به این را بشنوند: «مجتهد تمام، مجتهد متجزی، قریب الاجتهاد، دینشناس گرایش فلسفه، دینشناس گرایش روانشناسی، مبلّغ عالی، مبلّغ توانمند، مبلّغ کارآموز و...»
بله درست حدس زدید! هم این عناوین بار معنایی روشن و قابل فهمی دارند؛ هم ذهنیت مردم و انتظارشان از یک روحانی، با این عناوین تطابق پیدا میکند و بهتر جذب روحانیون برای حل مسائل و مشکلات خود میشوند. همچنین بهتر درک میکنند که روحانیون همه یکدست نیستند و دنبال آن روحانی با مدرکی میگردند که موضوع گرفتاریشان با سنخ مسأله آنها یکسان است.
🔻 اما دریغ! وقتی که میشنوند فلان دانشگاهی دکتر است و فلان روحانی هم دکتر است؛ میگویند این بیچارهها از فرط بیسوادی مجبور شدهاند از عناوین دانشگاهی برای خود وام بگیرند و نان و مقامی برای خود دست و پا کنند!!
یا میگویند اینها قرار بود دینشناس شوند رفتند دکتر شدند!! گویا حوزه چراغ جادویی شده که غول دکتر آفریده است!
یا اگر خیلی ارادت به قشر روحانیت داشته باشند میگویند دکترها برابرند؛ چه دانشگاهی باشند چه حوزوی!
✅ و چه دقیق بود کار امام خامنهای عزیز در نپذیرفتن دکترای افتخاری و متعهد ماندن بر میثاق طلبگی خویشتن.
و چه جفا کردهایم ما، اگر همچنان به این میثاق طلبگی پشت کنیم و به فکر مطالبهی تشخیص هویت واقعی حوزوی و اصیل خویش نباشیم.
✅ براستی چنین مأموریتی از عهده شورای عالی و مرکز مدیریت، قطع به یقین برخواهد آمد و انشاءالله امید است که خیلی زود در این امر مهم تعجیل کنند و آن را به فردا و فرداها موکول نکنند که سالهاست این مطالبهی امام خامنهای بر زمین مانده است.
✍ علی مهدوی
📝محمد صدرا مازنی
💠آینده ی نگران کننده اخلاق(۱)
🔻شبی که گذشت، به اتفاق خانواده فیلم سینمایی«سر وقت» یا «در زمان» را دیدم. به کارگردانی اندرو نیکول، محصول آمریکا، در ژانر علمی–تخیلی و اکشن که در سال ۲۰۱۱ ساخته شده است. از قرار اطلاع ۴۰ میلیون دلار برای ساختش هزینه شده و ۳۷ میلیون دلار در آمریکا و ۱۳۶ میلیون دلار در بقیه جهان فروش کرده است که در مجموع ۱۷۳٬۹۳۰٬۵۹۶ دلار، فروش موفقی در گیشه داشته باشد.
🔻فیلم از آینده سخن می گوید. آینده ای که در آن، گرد پیری بر صورت هیچ انسانی ننشسته و قامتی خمیده نشده است. آینده ای که عمر مردمش در ۲۵ سالگی متوقف می شود. البته چندان ناامید کننده نیست؛ میتوان تحت شرایطی به زندگی ادامه داد. این به میزان دارایی شهروندان وابسته است. اگر شخص بسیار ثروتمند باشد، میتواند با هزینه کردن، میزان عمرش را تا حد زیادی افزایش دهد. با استفاده از فناوری و از طریق مهندسی ژنتیک.
🔻بر اساس این فیلم زمان به جای پول می نشیند. اما تا چه زمانی میتوان به عمر خویش افزود؟ تا بینهایت. در این آینده؛ وقتی زمان (=ثروت) نباشد، حیات و زندگی هم نیست. پس فقیر محکوم به جوانمرگی است! شانس زنده ماندن پس از ۲۵ سال به صفر می رسد. فقرای بیچاره هم برای ادامه حیات یک راه بیشتر در پیش ندارند؛ اینکه با دزدی برای خویش زمان بخرند و به عمرشان بیافزایند.
🔻در فیلم «سر وقت» شخصیت اول داستان مرد جوانی است که با دختر ثروتمند شهر آشنا می شود. مرد جوان که مورد ظن پلیس واقع شده است؛ با هم دستی دختر ناچار به دزدی از پدر حریص و خسیسش میشود.
در این عملیاتِ سرقت، یک میلیون سال زمان، از پدر دختر میدزند و چون راببن هود آن را به مردم فقیر میبخشند.
🔻یکی از سکانسهای فیلم بین پدر و دختر گفتگویی واقع میشود که فلسفهی مرد ثروتمند را در توجیه رفتارش نشان میدهد. او با منطقی که دارد، راحت زندگی می کند.
رفتار غلط اگر تئوریزه شود، خطرناکتر می شود.
🔻اما متن گفتگو که در سکانس سرقت از گاو صندوق روی می دهد:
پدر: حتی اگر به همه یک سال عمر بدهید فقط درد و رنجشان را بیشتر می کنید.
دختر: طول عمرشان را بیشتر می کنیم.
🔻پدر: وجود یک میلیون نفر در یک منطقه ی اشتباهی سیستم را زمینگیر میکند(این منطقهی به قول پدر اشتباهی محصول لیبرال سرمایه داری و اختلاف طبقاتی است که مردم فقیر را برای زنده ماندن به بزه کاری کشانده است.)
🔻دختر: ما نمیخواهیم ابدی باشیم، اما میخواهیم بدانیم آیا یک روز در عمرت زندگی کردی؟ (زندگی همراه با اخلاق و نوع دوستی که با روح انباشت سرمایه و تکاثر فاصله دارد. در این گفتگو انباشت سرمایه به منزله مرگ اخلاق تلقی شده است.)
🔻پدر تقلا میکند رفتار و عملکرد خویش را توجیه کند؛ از اینرو میگوید: تو ناراحتی که برای یک نسل؛ بلکه دو نسل توازن ایجاد کردم؟
پدر پس از مکثی کوتاه میگوید: خودت را گول نزن. آخرش هیچ چیز عوض نمی شود. چون همه میخواهند تا ابد زندگی کنند.
فکر میکنن شانس ابدی شدن را دارند، هرچند تمام شواهد عکسش را نشان می دهد.
🔻پدر اضافه می کند: مردم فکر میکنند استثنائند؛ ولی حقیقت اینه که برای تعدادی که میخواهند ابدی باشند، خیلی ها میمیرند.
جوان حرف آخر را در این سکانس میزند: هیچ کس نباید ابدی شود، حتی اگر تنها یک نفر به خاطرش بمیرد.
ادامه دارد
#فرهنگ
#اخلاق
#مسائل_پژوهشی
#محمدصدرامازنی
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠آینده ی نگران کننده اخلاق(۲)
🔻برداشتم از آخرین کلام در سکانس سرقت این است که ابدی زیستن حتی اگر به قیمت مرگ یک نفر تمام شود، نیز نمیارزد. این فلسفه میگوید: مرگ انسانهای بیگناه در فرض مرگ اخلاق رخ میدهد. به انسان میآموزد که بخش زیادی از مرگ و میرها ناشی از فاصلهی طبقاتی است. فاصلهای که گاه منجر به یأس و ناامیدی و پوچی میشود. کودک میکشد و استثمار را به نام توازن بین نسلها و ایجاد نظم نوین جهانی تمام میکند.
🔻روشن است که فیلم یادشده مانند دیگر آثار آمریکایی فلسفه دارد. فلسفهای که علیالقاعده مروج ارزشهای آمریکایی است. بهرغم اینکه اساسا مخالف دیدن چنین فیلمهایی-البته مشروط به تحلیل محتوا-نیستم. و بلکه آن را برای ایجاد مفاهمه و همدلی بیشتر بین ملتها و زندگی بهتر در کره خاکی ضروری میدانم. اما ابا ندارم بگویم فیلمهای خوب و اخلاقی آمریکا و حتی فیلمهای آمریکایی که ضد سیاستهای پنتاگون و کاخ سفید تولید میشود، نیز به صورت نرم در حال ترویج فلسفهی آمریکایی است و به جان میخرم نقد دوستان را و میگویم: هر فیلمی که از دنیای غرب پخش میشود، اگر با بصیرت بینندگان و تفکر نقادانه همراه نباشد، یک قدم جوانهای ما را به آمریکایی شدن و اخلاق آمریکایی نزدیکتر میکند.
🔻فیلم«سر وقت» در قامت یک فیلسوف اخلاق ظاهر شده است. در غیاب فیلمهای پرمایه و عمیق ایرانی، که میتواند، اندیشههای دینی و فلسفهی ایرانی- اسلامی را در قالب هنری و جلوههای بصری و پر محتوا منتشر کند، در وضعیتی خوشبینانه جوان ایرانی با چنین فیلم هایی سرگرم میشود. حال یا همراه با تفکر انتقادی و یا بدون نگرش سنجشگرانه و با آسیبهای احتمالی اش.
تمام
#فرهنگ
#اخلاق
#مسائل_پژوهشی
#محمدصدرامازنی
@masaelepazuheshi
💠مرثیه ای برای مصائب طلاب
🔸نگاهی به فیلم سینمایی #حق_سکوت
🖋محمد وکیلی
🔹زندگی و مشکلات قشر طلاب یکی از سوژه های قابل توجه فیلم سازان بوده است و علیرغم ممنوعیت ها و خط قرمزهای دهه شصت و هفتاد، از اوایل ده هشتاد راه برای نزدیک شدن دوربین به این قشر و روایت زندگی و جهان طلبگی فراهم گردید و علیرغم موانع و مشکلاتی فراوانی که در این راه برای فیلم سازان وجود داشته فیلم های مختلفی در این زمینه ساخته شده از درام های خانوادگی چون طلا و مس گرفته تا فیلمهای طنز و گزنده ای چون مارمولک و پارادایس و...
🔸ویژگی مهم تمام این فیلمها این بود که کارگردانانی بیرون از حوزه علمیه و عموما ناآشنا با ظرافیت فضا و زیست طلبگی، تلاش کرده اند به زندگی طلاب نزدیک شوند و در این راه سعی نموده اند با بهره گیری از مشاوران حوزوی، ضعف روایتگری را جبران نمایند؛ تلاشی که در بعضی ابعاد و جنبه ها بسیار خوب و رضایت بخش بوده اما در بعضی موارد فرسنگها با واقعیات زندگی طلاب فاصله داشته است. نمونه های بسیاری برای این ادعا میتوان ارائه کرد.
🔸اما این بار کارگردانی به نام #هادی_نائیجی قدم در این راه نهاده است و تلاش نموده روایتی عینی و ملموس از وضعیت زندگی، دغدغه ها و مصائب طلاب ارائه نماید. طلبه هنرمندی که علاوه بر تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم، سالهاست وارد عرصه سینما شده و علاوه بر نویسندگی و مشاوره، تجربه دستیاری کارگردانان بزرگی چون بهروز افخمی را نیز در پرونده خود دارد. چنین رزومه ای، سطح توقع و انتظار از فیلم رو خود بخود بالا میبرد، هر چند که این توقع، کمتر برآورده میشود. اولین ساخته بلند نائیجی که از قضا بیش از هفت سال نیز در مرحله صدور مجور اکران معطل ماند، نشان داد که کارگردان علیرغم مبانی و نگاهش عمیقش به مقوله سینما، تا کارگردان شدن در سطح مقبول، راهی دراز دارد.
🔸فیلم، روایتگر زندگی طلبه ای است که بخاطر معامله ای، چک بلامحل کشیده و اکنون گرفتار شرخری است که به هر قیمتی، تلاش دارد این چک را نقد کند. تنش و چالشی که در نهایت به یک آبروریزی تمام عیار برای طلبه جوان منجر می شود.
🔸پیام و نکته محموری فیلم در این نهفته باشد که اگر طلاب و روحانیون مواظب زندگی و عملکرد خود نباشند، نمیتوان از دیگران توقع داشت که همیشه و همه جا احترام جایگاه و لباس روحانیت را حفظ کنند...
#نقد_فیلم
#حق_سکوت
#سینما
#طلاب
✳️واکاوی سخنان اسلامستیزانه امانوئل مکرون؛ اهداف و راهکارها
🔸 مقدمه:
امانوئل مکرون، روز جمعه در سخنانی اسلام را دینی توصیف کرد که امروزه در سراسر دنیا دچار بحران شده است. او در مراسمی در غرب پاریس اسلامگرایی را یک ایدئولوژی مرگبار توصیف کرد. وی افزود: اسلام دینی است که امروز در همه جای دنیا دچار بحران است، ما فقط این را در کشور خود نمیبینیم. وی افزود قانون اساسی فرانسه به مردم اجازه میدهد به هر اعتقادی که انتخاب میکنند تعلق داشته باشند، اما نمایش ظاهری وابستگی مذهبی در مدارس و خدمات عمومی ممنوع است. مکرون مدعی شده که در پی تصویب لایحهای است که قصد دارد تا مانع از تأثیرگذاری عوامل خارجی بر مسلمانان این کشور شود. این لایحه بهطورکلی در خصوص تقویت سکولاریسم و جدا کردن نهادهای مذهبی ازجمله کلیساها از دولت است، اما مقابله با سرمایهگذاری خارجی برای ساخت مساجد و مدارس مذهبی خصوصی و تقابل با ائمه جماعت دارای تابعیت خارجی در فرانسه را نیز در برمیگیرد. وی مدعی شده است که هدف از اجرای این لایحه مواجه با مشکل افزایش افراطگرایی اسلامی در فرانسه و تقویت «توانایی در زندگی در کنار یکدیگر» خواهد بود.
🔹 اهداف
- مقابله با گسترش اسلام در اروپا و فرانسه: بسیاری از کارشناسان معتقدند که با روند رو به گسترش اسلام در غرب جمعیت مسلمانان در این کشورها بهشدت افزایش پیدا میکند این اتفاق به مذاق سیاستمداران غربی خوش نمیآید و سعی دارند با اعمال سیاستهای ضد دینی و کمک به گسترش گروههای تکفیری به مقابله با چهره رحمانی اسلام واقعی بپردازند.
- اسلام هراسی و ارائه خوانشی خشن، غیرمنطقی از اسلام در غرب: دایرةالمعارف مطالعات قومی و نژادی مینویسد که در یک مطالعه موردی در انگلیس در فاصله سالهای ۱۹۹۴ و ۲۰۰۴، دیدگاههای مسلمانان در رسانهها در خصوص موضوعات مرتبط با آنها کمتر گزارش میشوند و معمولاً گزارشها، تصویری منفی از مسلمانان ارائه میکنند. او مینویسد که مسلمانان و اسلام بهعنوان تهدیدی برای امنیت و ارزشهای غربی به تصویر کشیده میشوند.
- بهرهبرداری انتخاباتی مکرون: مکرون خود را برای انتخابات دور آینده فرانسه آماده میکند، گروههای راست افراطی که اکثراً اسلامستیز هستند رابطه خوبی با مکرون ندارند، مکرون سعی دارد با اعمال محدودیت علیه اسلام در این کشور این گروهها را با خود همراه سازد.
- فرانسه خود را مهد آزادی و برابری و مبدع و منشأ بسیاری از مکاتب فکری میداند، اما همیشه سعی داشته به مقابله با مظاهر اسلامی مانند حجاب و... بپردازد.
- فرانسه سعی دارد فعالیت مساجد، وعاظ، ائمه جماعات و مراکز دینی را زیر نظر داشته باشد تا مانع فعالیتهای افراطی در این مراکز قرار گیرد، شایانذکر است وهابیت در این کشور بهشدت در حال فعالیت است.
🔹 پیشنهادها
- لزوم آگاهسازی جوامع غربی و تمییز قائل شدن بین اسلام حقیقی و اسلام افراطی که زاییده تفکر غرب است.
- حمایت از انجمن و گروههای مذهبی در خارج از کشور و فراهم آوردن خوراک فکری برای بیان اسلام واقعی و برخورد مناسب با چالشها و تهمتهایی که علیه اسلام زده میشود.
- تصویب قانون حمایت از مقدسات الهی در مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، یونسکو، قوانین داخلی کشورها تا برای برخورد با این اقدامات ضمانت اجرایی صورت گیرد؛ بهطور مثال در نظام حقوقى انگلستان «کامن لا» فقط نسبت به مقدسات دین مسیحیت، حمایتهای حقوقى اعمال گردیده و سایر ادیان الهى مورد پشتیبانى قانونى قرار نگرفتهاند، به همین دلیل باوجودآنکه قضیه توهین «سلمان رشدى» به پیامبر گرامى اسلام (ص) در کشور انگلستان واقعشده و این کشور محل وقوع جرم محسوب مىگردید ولى دادگاههای این کشور عمل مزبور را غیرقابلتعقیب اعلام نمودند که این مسأله نهتنها موجبات اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخته بلکه برخى از حقوقدانان غربى نیز نتوانستهاند در مورد تبعیضآمیز بودن این قاعده و غیرمنطقی و ناعادلانه بودن آن سکوت نمایند.
- بیان استدلالی و منطقی و ضرورت احترام به مقدسات الهی برای نخبگان، روشنفکران، دانشجویان و مردم: شایانذکر است توهین به مقدسات در حقوق اسلام، همانا برخورد با «نظم و اخلاق عمومى» است زیرا در یک جامعه دینى بهویژه جامعه مبتنى بر «حکومت دینى»، با توجه به تعلقخاطر شدید افکار عمومى پیروان ادیان الهى به مقدسات و رهبران دینى که علاوه بر دارا بودن شخصیت خاص، از شخصیت حقیقی ویژهاى نیز برخوردارند.
- باید توجه داشت که تنفر پراکنی، به حاشیه راندن، اعمال محدودیت بر آزادی و حقوق دیگران، همزیستی محقق نخواهد شد؛ بلکه همزیستی از طریق عدالت، آزادی مسئولانه و برابری برای همگان بدون هیچ نوع تبعیض، محقق میشود.
🔻🔻🔻
@mobahesat
@daghdagheha
🔸️معرفی کتاب جدید از #پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
📕"سرمایهداری پلتفرمی"
🖌نویسنده: نیک سِرِنیچک
مترجم: مجید سلیمانی ساسانی
🖊یادداشت مترجم:
🔸بگذارید با طرح چند سؤال شروع کنم: آیا در جهان پلتفرمها و رسانههای اجتماعی، رویکردهای استثماری و پسااستعماریِ نظام جهانی سرمایهداری ادامه خواهد داشت؟ در این صورت، سرمایهداری جهانی چگونه خود را در شکلهای جدید بازتولید میکند؟ و نهایتاً اینکه اقتصاد دیجیتال و پلتفرمها، چگونه بحرانهای سرمایهداری را مرتفع ساختهاند و همزمانْ چه پیامدهایی برای انسانها داشتهاند؟
🔸کتاب سرمایهداری پلتفرمی اثر نیک سِرِنیک سعی کرده است که در پاسخ به این پرسشها تأمل کند و بسیاری از پیشفرضها را به چالش بکشد. قصد من از ترجمه این کتاب نیز شالودهشکنی بسیاری از پیشفرضهایی است که این روزها شنیده میشود و هرگونه مخالفت با آن نیز با عکسالعملهای غیرمنطقی مواجه میشود.
خرید اینترنتی کتاب:
🌐 http://amirkabirpub.ir/product/%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D8%AF
#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
#باشگاه_هنر_و_انديشه
♨️ @rcica
🌎 rcica.ir
💠تمدن اسلامی و تمدن غربی در پساکرونا
🖊علی افتخاری (دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی)
مقدمه
🔸واژه تمدن در نیم قرن اخیر از پرکاربردترین واژگانی است که در علوم انسانی و علوم اجتماعی به کار رفته و به دلیل تنوع گرایشها و رشته ها در علوم یادشده، برداشتهای متفاوت و تعاریف مختلفی از آن ارائه شده است.
🔸مراد ما از تمدن غربی، تمدن به اصطلاح مدرن غربی است که از اوایل سده هفدهم میلادی در غرب پدیدار شد و تا کنون ادامه دارد؛و منظور ما از تمدن اسلامی، تاریخ تمدن اسلام و تجربه تمدنی گذشته مسلمانان نیست ، تمدن اسلامی تمدنی است که آموزه های فکری آن توسط بنیانگذار آن حضرت محمدبنعبدالله نهاده شده است، ودر قرآن وسنت تبلور یا فته است ودر چند سال حکومت حضرت علی بن ابیطالب( ع) عدالت انسانی آن را مسلمانان تجربه کرده اند و فر مول آن در مکتب عاشورا تجلی کرد ودر حال حاضر اربعین حسینی بهترین جلوگاه ونمود ونماد تمدن اسلامی است ودر روز گاری در کل جهان استقرارخواهدیافت. اکنون جایگاه ونقش تمدن اسلامی وتمدن غربی را در پسا کرونا با ذکر مشخصه های آن دو تمدن در معرض قضاوت افکار عمومی می گذاریم.
🔸شیوع بیماری عالم گیر کرونا حادترین و مهترین بحران امروزی جهان است. افکار عمومی مردم دنیا خصوصاً غربی ها با زیر سئوال بردن تمدن حاکم بر جهان غرب در اثر نا کار آ مدی در برابر بحران کرونا حکمرانی جهانی و مدیریت این تمدن را متزلزل ساخته است. نسل امروز دنیا به خوبی درک نموده اند که جهانیان نه تنها در حوزه سلامت برای حفاظت از جسم خود افزون برآن در عرصه های اقتصاد و نظام سیاسی و از همه مهمتر در پهنه تمدنی خود باید تصمیم بیگیرند و الگوهای زندگی خود را باید از تمدن صرفاً مادی خصوصاً با مدل غربی آن به یک تمدن دیگر تغییر دهند چون پیامدهای کرونا دنیا را آنچنان دیگرگون نموده است که جهان پساکرونا به یک فاکتور جدید از hلگوی زندگی نیاز دارد زیرا الگوی زندگی بر گرفته از تمدن مادی امروزه بشر را در شرایط کرونایی گیچ و سر گردان گرفتار قرنطینیه ها نموده است و به وضوح می بینند که اجساد قربانیان در بریتانیابا کامیون های ارتش بسوی گورستان حمل می شوند و بدترین دزدی تاریخ بشر،که دزدی دارو وسائل بهداشتی بیماران کرونایی بود در غرب اتفاق افتاده است زمینه استقبال از تمدن متفاوت را فراهم نموده است. امروز جهانیان الگوی نوین می خواهند که مایه امید شان باشد و می خواهند در مسیر نوین گام بردارند چون بعیداست بعد از تجربه های تلخ دوباره به همان الگوی قبلی بر گردند این مقاله مخاطرات و بحران های ناشی از تمدن مادی غربی وشاخصه ها و اهداف تمدن اسلامی را مورد ارزش یابی قرار می دهد وآنگاه قضاوت را به شما می سپارد.
متن کامل مقاله در https://urd.ac.ir/fa/cont/9752/
@daghdagheha
💠فیلسوفهای بدکردار و روشنفکران رذل(۱)
🖊محمدصدرا مازنی
🔻۱. چند سال قبل میهمان یکی از اقوام فاضلم بودم. جناب آقای دکتر مهدی اسلامی. کتابی در دست مطالعه داشت. نامش «فیلسوفان بدکردار» بود. نوشتهی نایجل راجرز و مل تامپسون و ترجمهی احسان شاه قاسمی که امیرکبیر آن را منتشر کرده بود.
مدتی بعد کتاب دیگری در قطع پالتویی از نشر هِرمس به چشمم خورد. به نام «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ»، اولی را تورق کردم و دومی را خواندم. اولی از نوع افشاگریهای رسانهای بود. عناوینی چون «رسواترین رؤسای جمهور جهان» و یا «فساد فلان سلبریتی» و یا «بیسار هنرمند و اهل علم». اخباری که هرچند وقت یک بار منتشر میشود.
🔻کتاب فیلسوفان بدکردار به شخصیت برخی از فلاسفه ای که سرشار از تناقض و ضعف و شهوت و غریزهاند اشاره دارد. اشخاصی که شیوهی زندگیشان لزوماً مبتنی بر اندیشهورزی آنها نیست. این روشِ رو کردن اخلاق جنسی فیلسوفانی چون برتراند راسل، نیچه، فروید، فوکو و مانند آنها منتقدین و مدافعینی دارد. مخالفین، کردار زشت جمعی از فلاسفه در مقابل انبوهی از فیلسوفان درستکردار را جفا به اهل فلسفه میدانند و مدافعان معتقدند: این کار با هدف روشنگری برای جوانان انجام میشود. آنها میگویند: « شناساندن روی پنهان این فیلسوفان موجب می شود جوانانی که در شبکههای اجتماعی چند جمله فلسفی از فلان فیلسوف، را میشنوند تقلید نکنند و آن جملهها را وحی منزل نپندارند.»
🔻اگرچه گاه مسأله اساسیتر و غمانگیزتر از آن است که این افشاگریها بتواند اثر کند.
گپ و گفتی صمیمی با جمعی از جوانان دانشجو درباره یک سلبریتی را به یاد دارم که برایم عجیب مینمود.
آنها چنان شیفتهی این بازیگر بودند که نه تنها خروج از کشور، کشف حجاب و اساسا فسادش را که با هیچ مرام اخلاقی قابل درک نیست را نمی دیدند؛ بلکه با ژستی روشنفکرمأبانه آن را توجیه میکردند! از اینرو مساله فراتر از نگارش کتابی افشاگرانه درباره فساد اخلاقی فلان فیلسوف است. من اما اگرچه انتشار چنین کتبی را کم اهمیت میدانم. اما در مقابل از انتشار فسادهای سیاسی، مالی و جنایاتی که برخاسته از ذهن بیمار فلسفی آنها است، عمیقاً دفاع میکنم. مثلاً اگرچه بحث دربارهی رفتارهای جنسی امثال نیچه را بی ثمر می دانم؛ اما نمیتوانم نقش او را در تقویت جنایات هیتلر نادیده بگیرم. از این رو معتقدم رفتارهای حیلهورزانه و مبتنی بر دروغ فیلسوفان باید افشا و نقد شود. با ادای احترام به همه ی فیلسوفان مومن، شاید تعبیر«فیلسوفان پفیوزهای تاریخاند» از دکتر علی شریعتی نه اتهامی به همه که اشاره به همین فیلسوفهای بدکردار باشد.
🔻۲. کتاب دوم اما «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» نام دارد. آقای داریوش مهرجویی کارگردان مطرح کشورمان آن را نوشته است. پیشتر از او کتاب «جهان هلوگرافیک» نوشته مایکل تالبوت را خوانده بودم. ترجمهی روانی دارد. در مقدمه کتاب اشاره دارد که کتاب روشنفکران رذل نخست جهت پایان نامه کارشناسی رشتهی فلسفه در ادبیات دانشگاهUCLA در سال1347 به تحریر درآمده است. حاصل دورانی است که متأثر از ادبیات کلاسیک و اندیشههای مذهبی و بشردوستانه تئودور داستایوفسکی بود.
🔻در کتاب برادران کارامازوف داستان در داستانی رخ میدهد. ایوان کارامازوف برای برادر کوچکترش، آلیوشای نوکشیش داستانی تحت عنوان مفتش بزرگ نقل میکند. داستایوفسکی در این کتاب از شخصیتهایی یاد میکند که روشنفکران رذل تاریخاند. چون همگی به نوعی دست به جنایت زدهاند. اشخاصی که در عمل و گفتار با نوعی تناقض مواجهاند. طنز تلخ ماجرا این است که برای بشریت، دست به کشتار و نابودی ابنای بشر میزنند. دوستانی که علاقهمند به مباحث کلام و الهیات هستند برادران کارمازوف را بخوانند؛ چون در این کتاب به یکی از مهمترین چالشهای کلامی یعنی خیر و شرّ و مقولهی عدل الهی اشاره میشود.
ادامه دارد.
#فلسفه
#مسایل_اخلاقی
@masaelepazuheshi
@daghdagheha
🏴 إنا لله و إنا إليه راجعون
💢 حجتالاسلام والمسلمین داوود فِیرحی زنجانی، درگذشت
✔️ حجتالاسلام والمسلمین داوود فیرحی زنجانی، استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران سحرگاه امروز چهارشنبه در پی بیماری درگذشت.
🔹 وی تحصیلات حوزوی خود را از سال ۱۳۶۰ شمسی در حوزۀ علمیۀ زنجان آغاز و در حوزۀ علمیۀ قم دنبال نمود ، و از سال ۱۳۶۶ همزمان به تحصیل دانشگاهی پرداخت.
🔹 «فقه و سیاست در ایران معاصر» ، «فقه و حکمرانی حزبی» ، «آستانۀ تجدد» و «تاریخ تحول دولت در اسلام» ، از جمله آثار این پژوهشگر ۵۶ ساله بود.
@daghdagheha
💠علامه طباطبایی؛ جامعه، قانون و حکومت اسلامی
🔸علامه سید محمدحسین طباطبایی (۱۳۶۰-۱۲۸۱ شمسی) در مقام تفسیر قرآن و نیز بهرهگیری از مبادی عامه دستگاه فلسفی حکمت متعالیه، اندیشههای خود در باب قواعد کلان زندگی اجتماعی و کنشگری سیاسی و حقوقی را نیز بیان کرده است.
🔸طباطبایی ضرورت حکومت در جوامع بشری را با التفات به اصل اجتماعی بودن نوع انسان و وظیفه بنای جامعه اسلامی بر مبنای اتحاد و اتفاق تبیین میکند (روابط اجتماعی در اسلام، ص51). علامه معتقد است وظیفه افراد انسان همانند وظیفه آنان در قبال اعضای بدن خود است. آدمی باید منافع خود را به کار گیرد تا همگان از زحمت او بهره برند.
عدالت اجتماعی در منظر علامه این است که انسان نسبت به حقوق دیگران افراط و تفریط روا ندارد، همه را در برابر قانون یکسان ببیند و در اجرای مقررات دینی از حق تجاوز نکند (تعالیم اسلام، ص222-224). به نظر طباطبایی اسلام تمام امتیازات طبقاتی را لغو کرده و از ارزش انداخته است؛ به این معنا که در جامعه اسلامی افراد با یکدیگر برابر و برادرند و هرگز کسی حق ندارد به استناد ثروت یا نیروهای اجتماعی بر دیگران برتری بجوید و از آنان فروتنی و کرنش بخواهد و و هرگز اجازه نمیدهد توانایی بدون استحقاق بر ناتوان حکومت کند (همان، ص304).
🔸طباطبایی تأکید میورزد اسلام علیرغم تبلیغات مدعیان بداندیش، یک امپراتوری بر پایه بازیهای سیاسی نیست، بلکه دینی با تحیت عمومی سلام و برنامه جهانی صلح است. به نظر وی دشمنان انسانیت که دانسته و فهمیده زیر بار اصول آدمیت نمیروند، دارای ارزش و احترام انسانی نبوده و نباید در عملکرد خود اراده آزاد داشته باشند و بردگی نسبت به آنان سلب آزادی و اعمال حاکمیت بر آدمی است (همان، ص351 و 358).
🔸بیان طباطبایی درباره اختلاف شعار اسلام و دنیای متمدن جالب توجه است؛ آنجا که اسلام شعار خود را بر پیروی از حق استوار ساخته، اما تمدن جدید شعار خود را «اراده اکثریت» قرار داده است؛ در نتیجه، وضع و اجرای قوانین در جامعه متمدن تابع میل اکثریت است و بهرغم برخورداری از ضمانت اجرایی قانونی، ضمانت ناشی از اخلاق و معارف اصلی در قوانین مدرن جایگاهی ندارند (روابط اجتماعی در اسلام، ص75).
🔸طباطبایی با نگرشی که به شؤون متنوع پیامبر(ص) در امور دینی و دنیایی خلایق دارد و مقام شامخ رسالت و تبلیغ وحی قدسی را در کنار مسؤولیت خطیر هدایت جامعه و تعالی آن در عرصه اجرا تبیین میکند، تذکر میدهد تمام آیاتی که برپایی عبادتها، قیام به امر جهاد و اجرای حدود و قصاص را در بر دارد، خطاب خود را نه به شخص پیامبر(ص)، که متوجه عموم مؤمنان قرار داده است. از این رو پس از پیامبر و امامان معصوم(ع) و در دوران غیبت امام زمان(عج) مثل زمان کنونی، حکومت اسلامی بر عهده خود مسلمانان است و البته آنان باید حاکم را طبق سیره پیامبر اکرم(ص) درباره تدبیر ظاهری امور خالی از نص انتخاب کنند که با پادشاهی و استبداد نسبتی ندارد. در سیره نبوی، احکام را بدون تغییر و تبدیل در میان مردم جاری میساختند و در مواردی که احکام ثابت وجود نداشت، پس از مشورت با مسلمانان عهدهدار اداره امر میشدند (همان، ص130-136).
🔸علامه هرچند تعبیر «حکومت اسلامی» را در آثار خود به کار برده، اما در کنار این مفهوم، تقسیمبندی حکومت در دیدگاه او به حکومت انسانی و غیرانسانی بر پایه رعایت یا سهلانگاری نسبت به ارزشهای فطری و اهتمام به تعاون آحاد جامعه اسلامی در تکوین فضیلتهای اخلاقی و عقلانی (المیزان، 9/ 115)، هنوز پس از گذشت چهار دهه از وفات آن اندیشور فرزانه، درخور بررسی و مداقه است.
-به نقل از راوی نیوز
@daghdagheha
📚 کتابخوانی از منظری دیگر
📝 «ادبیاتِ گریز»
🖊محمد رایجی
✴️ این روزها همهجا سخن از فرهنگ کتاب خوانی است.
🔹شوق و شوری در میان نسل جدید به ویژه طرفداران جوان و نوپای منورالفکری در کشور به راه افتاده که تا سرحد ماشین کتابخوانی خود را ارتقا بخشیده و یا کتابهای پرفروش را در ویترین کتابخانه خود داشته باشند.
🔻حال بیایید از دریچهای جدید به کتابخوانی نظر بیفکنیم.
🔸تعجب برانگیز است اگر بگویم که گاه کتاب خواندن، زیاد کتاب خواندن، ترویج فرهنگ کتابخوانی، خود نوشدارویی برای التیام دردها و رنجهای تودهها، مکانیسمی دفاعی برای ارضای تجربههای اصیلِ سرکوب شده و گریزی به سوی فراسوی جهان واقعیت و نفس کشیدن در اتمسفر جهان آرزوها است.
🔹کتاب و کتابخوانی گاه آبی است گوارا برای فرونشانیدن عطش شورش و روزنهای است برای خاموش ساختن شعلههای خشم.
🔸کتاب و کتابخوانی مادام که گسست و شکاف میان زندگی واقعی و زندگی مطلوب را از میان برندارد، راهکاری است شبه منطقی و عقلانینما برای حفظ وضعیت موجود.
🔸«آتشی خاموش نشدنی برای تجربه های اصیل انسانی وجود دارد که در صحنه معاصر ارضا نشده باقی میماند ولی چون یکسره از این صحنه پیوند گسیخته و جداست خطری هم برای آن ایجاد نمی کند این عطش با آثار ادبی و [خواندن آن] فرو می نشیند» (اریک فروم، آیا انسان پیروز خواهد شد ص ۹۰)
https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
@daghdagheha
➖➖➖➖➖➖➖
🔲 آخرین فصل جنگ فقر و غنا
◀️ قسمت اول : دو تلقی از اسلام
✍️علی ثقفی
◻️بحمدالله حساسیت خوبی که در ماجرای تاسف بار تخریب خانه زن سرپرست خانوار هرمزگانی از سوی جامعه به نمایش گذاشته شد نشان داد جامعه و مسئولان نسبت به این وقایع هر کدام و به هر دلیل غفلت نمی کنند. همینجا این را باید با جوامع و حکومتهایی مقایسه کرد که محرومان در آن سرکوب شده و دادخواهی نمی شوند. نمونه ی آن را می خواهید؟ جامعه و حکومت امریکا در سرکوب سیاهان جلوی چشم ماست
◻️تا اینجا قوه قضائیه، استانداری، شهرداری، سپاه، بهزیستی و گروههای جهادی و مجلس هر کدام در این ماجرا به صحنه آمده و برای جبران این صحنه ی شرم آور اعلام آمادگی کردند. فضای مجازی هم از اظهار اندوه و هم دردی نیروهای انقلابی و تقبیح برخورد زشت شهرداری با آن زن پر شد. این حساسیت نشان می دهد که عدالتخواهی در جامعه ما سرزنده است. برخی واقعا به دنبال عدالت هستند و برخی هم ناگزیرند نسبت به آن غفلت نداشته باشند. اما حرف این است که این نوع اقدامات تسکینی و ترمیمی، آن چیزی نیست که انقلاب اسلامی فقط به دنبال آن بوده باشد.
◻️شاید این زن ، فردی خوشبخت بود که با حمله ناگوار ماموران و تخریب خانه و سپس خودسوزی اش اینطور که نقل می شود بالاخره به یک سرپناه مطمئن و قانونی که حق اوست خواهد رسید. اما آمار می گوید ما بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار داریم. مطمئنا بخش قابل توجهی از این زنان در معرض انواع اجحافها و نیازمند حمایت هستند. تعداد جوانان و مردان بیکار را به این آمار اضافه کنید. بر این رقم انبوه کارگرانی را که بر اثر سوء سیاستهای خصوصی سازی و سوء سیاستهای دیگر بر بیکاران افزوده شده اند بیافزایید. انواع آسیبهای اجتماعی مانند سرقت، اعتیاد، شرارت، طلاق، بی خانمانی و مانند آن وقتی در آینه جامعه ی ایران در چهل و یک سال بعد از انقلاب اسلامی دیده می شود تابلویی ترسیم می کند که نمی توان به آن جامعه ی اسلامی گفت.
◻️باز هم باید تکرار کرد ما در تحقق اهداف انقلاب به پیش رفته ایم اما نسبت به آنچه مقدور و متوقع بود بسیار فاصله داریم. جامعه ی ما هنوز از ننگ سیاه فقر پاک نشده است. یک ریشه ی این امر را باید در این مسئله جستجو کرد که از ابتدای انقلاب تا کنون هم زمان دو فکر و دو نگاه به موازات هم در جامعه و حاکمیت حضور داشته است. یک فکر که به دنبال پذیرش نظام سلطه حاکم بر جهان و یافتن سهم و جایگاهی برای ایران در این نظام بوده است تا در داخل همانطور که آن الگوی جهانی برای مردم نسخه می پیچد عمل کند و یک بینش در پی طرحی نو در نظام جهانی و نحوه ی زندگی مناسب کرامت بشر و ایجاد یک جمهوری اسلامی به معنای واقعی بوده است.
◻️عجیب آن است که شهید بهشتی در سال 59 بعد از تبیین این دو بینش می نویسد: "اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا میکند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنجدیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل میشود و نه میتوان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد"
◻️صحبت از دو تلقی از اسلام است که امروز کارنامه هر دو در دست ماست. امام این دو اسلام را اینگونه معرفی میکند: "اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- اسلام ائمه هدى- عليهم السلام- اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگانِ تاريخِ تلخ و شرم آور محروميتها و كوبنده سرمايه دارى مدرن و كمونيسم خون آشام" و دیگری "اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى درد، و در يك كلمه اسلام امريكايى" ما هر جا به توصیه های اسلام ناب عمل کردیم موفق شدیم و در هر زمان که نسخه های پیچیده شده اسلام آمیخته با الگوهای شکست خورده ی کمونیستی و سرمایه سالاری را در دستور قرار دادیم ناکام ماندیم
◻️امروز پس از گذشت چهار دهه زمان مصاف این دو اسلام و قیام مردم بر محور اسلام ناب فرارسیده است. امروز زمان مقابله ایندو اسلام با مضمون عدالتخواهی بار دیگر فرا رسیده است . گویا امام راحل هم اکنون است که می فرماید: "امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بى درد شروع شده است"
👈ادامه دارد...
@daghdagheha
➖➖➖➖➖➖➖
🔲 آخرین فصل جنگ فقر و غنا
◀️ قسمت دوم: خود سازی انقلاب
✍️ علی ثقفی
◻️امروز جوانان انقلابی در گام دوم انقلاب در این میدان جنگ قرار دارند. جنگی که باید فراتر از جناح بندیهای سیاسی بی محتوای چهل سال گذشته تکلیف این دو تفکر را در ایران یکسره کنند. آنگاه است که دولت اسلامی به معنای واقعی شکل خواهد گرفت و این جنگ در جغرافیای بین الملل اسلامی ادامه یافته و به تمدن نوین اسلامی خواهد رسید. چرا که به قول امام " جنگ ما جنگ اسلام است عليه تمامى نابرابريهاى دنياى سرمايه دارى و كمونيزم؛ جنگ ما جنگ پابرهنگى عليه خوشگذرانيهاى مرفهين و حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى است. اين جنگ سلاح نمى شناسد، اين جنگ محصور در مرز و بوم نيست، اين جنگ، خانه و كاشانه و شكست و تلخى كمبود و فقر و گرسنگى نمى داند. اين جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهاى اعتقادى- انقلابى عليه دنياى كثيف زور و پول و خوشگذرانى است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت عليه نامردمي هاست"
◻️جنگ ما جنگ با تفکری است که باستی هیلزها را در قلعه و باروهای دست نیافتنی نظام شکست خورده ی سرمایه سالاری حفظ می کند و آلونکهای فقر و بی پناهی و محرومیت را براحتی و با وجدانی آسوده از دم تیغ قانون می گذراند. جنگ ما با مرفهین بی دردی است که امروز در مناصب مدیریتی و کرسی های دانشگاهی و حوزوی برای به بند کشیدن انقلاب مستضعفان و تسلیم دست بسته ی آن به سلطه گران یک جبهه ی واحد تشکیل داده اند. جوانان ما این پیش قراولان تحقق دولت عدالت محور اسلامی افق دید خود را به دوردست ها دوخته و بار دیگر باید بدانند راه آزادی خرمشهرهای داخلی در ادامه به آزادی همه ی ملل ختم خواهد شد.
◻️ این امام راحل است که امروز به شما جوانان ندا می دهد :" كه مبارزه با رفاه طلبى سازگار نيست" و می خواهد این جوانان از خوش باوری و امید به چهره های وجیه المله و امتحان داده دست بردارند و خود را به قلب حادثه بزنند. چرا که "آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند آب در هاون مى كوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند"
◻️جوانان در این راه باید به فقرا و مومنان بی بضاعت این برپادارندگان واقعی دولت اسلامی تکیه کنند. مسیر این حرکت روشن است. این نهضت با تکیه بر همین محرومان و مستضعفان دولت عدالتخواه اسلامی را بر پا خواهد نمود.
◻️اما آنها که در توهمات خویش راه انقلاب را از راه جمهوری اسلامی جدا می کنند بدانند نظام مستقر جمهوری اسلامی در درون خود گوهری به نام مردمسالاری دینی را در بر گرفته و با تکیه بر همین سرمایه ارزشمند، تحقق آن دولت اسلامی که آخرین فصل جنگ فقر و غنا را در درون حاکمیت و خود سازی حاکمیت انقلاب است به انجام خواهد رساند.
👈 پایان
@daghdagheha
🔴 نظریه مقاومت طب سنتی؛ سخنی با مخالفان
🖊عبدالحسین خسروپناه:
👈مدتی است بازار مخالفت با طب سنتی رونق گرفته و بسیاری از منتقدان بدون اطلاع و آگاهی از طب سنتی ایرانی به نقدهای غیر علمی و گاه غیر اخلاقی و طعن گونه می پردازند.
شاید توجه به فلسفه طب و تبیین پارادایمهای آن پاسخ به چالش را روشن سازد.
🔸 پارادایم طب مدرن در برابر باکتریها و ویروسها، عبارت از تولید داروهای دفاعی از جمله داروهای آنتی باکتریال و آنتی ویرال برای نابودی آنها است یعنی رویکرد تهاجم را در پیش گرفتند و لکن ویروس ها و باکتری ها هوشمندانه جهش یافته و در برابر داروهای آنتی باکتریال و آنتی ویرال مقاومت نشان می دادند و خطرناکتر وارد صحنه مبارزه با انسان می شدند.
🔹 پاستور، پارادایم دیگری در برابر این آسیبها پیش گرفت و آن پارادایم مقاوم سازی بدن از طریق واکسن و ورود باکتری و ویروس ضعیف به بدن بود. این رویکرد به دنبال مرگ و نابودی ویروس نبود و لکن ویروس جدید، زحمت دیگری در تولید واکسن جدید برای بشر فراهم می ساخت.
🔸پارادایم طب سنتی بدون جنگ با ویروس و باکتری، مقاوم سازی بدن از هر گونه آسیب است؛ با توصیه های سبک زندگی و چگونگی خوردن و آشامیدن و تجویز داروهای گیاهی تقویت و کمک کننده طبیعت مدبره بدن که هم توان و مقاومت بدن را مقابل هر گونه آسیب میکروبی بالا می برد و هم عفونت ها را زایل می سازد.
🔹این سه پارادایم مبتنی بر مبانی هستی شناختی و طبیعت شناختی و معرفت شناختی و انسان شناختی است. (رک به: فلسفه علوم انسانی و روش شناسی علوم اجتماعی)
🔸این مبانی در طب سنتی اجازه نابودی مخلوقات الهی را نمی دهد و همزیستی مسالمت آمیز بین همه موجودات زنده را با نظریه مقاومت فراهم میسازد و از جنگ و ستیز با طبیعت و حتی شرور طبیعی پرهیز می کند. این رویکرد، نوعی تسخیر طبیعت است که باعث کنار آمدن موجودات طبیعی با بدن انسان می شود. نقش دعا هم در کنترل امور طبیعی و تقویت روحیه انسان در برابر بیماری در چارچوب این مبانی معنا پیدا می کند.
🔹طب سنتی در برابر آسیب ها نه تساهل را می پسندد و نه تهاجم را ؛ بلکه مقاوم سازی کلان را از طریق کمک به طبیعت مدبره بدن دنبال می کند.
🔸غلبه طبیعت گرایی و تجربه گرایی در طب مدرن، باعث شده نه تنها تصرف بلکه به تعبیر هایدگر، تعرض و تهاجم بر طبیعت بالا رود و طبیعت هم جنگ جهانی علیه بشریت راه بیندازد.
نظریه مقاومت در طب سنتی از مبانی عقلانی و اسلامی بدست آمده است و جا دارد در باب آن گفتگوی بیشتری صورت گیرد.
⁉️ مخالفان طب سنتی به جهت ناآگاهی از فلسفه طب و حتی فلسفه طب مدرن، خود و جامعه را از بهره طب سنتی محروم می سازند.
یک حوزوی معممی گمان می کند مدرن یعنی جدید و سنت یعنی قدیم و لذا استفاده از طب سنتی را بازگشت به عصر بوق می خواند؛ در حالیکه نه مدرن به معنای جدید است و نه سنتی به معنای قدیم است. معنای مدرن و سنت را باید در مبانی پیش گفته یافت (ر.ک به: کلام نوین اسلامی و تاریخ فلسفه کاپلستون) و به همین جهت بین علم به معنی ساینس و حکمت تفاوت هست.(رک به: فلسفه فلسفه اسلامی)
🔸سیاستمداری از مسئولان نظام پزشکی با تمسخر و بدون دانستن ظرفیت های طب سنتی، آن را تجویز علفی می نامد و اما چشم بر قراردادهای جنایتبار مافیای دارو و درمان و پولهای زیرمیزی می بندد.
🔹مدیر دیگری هم بی باکانه از تجویز پیوند مدفوع انسان دم می زند و در ادامه ی سیاست دولت منحوس پهلوی اول و با همکاری افراد مدعی علم و فقیر در فلسفه علم به ستیز حداکثری با طب سنتی می پردازد و نسبت به قرارداد کلان و ورود داروهای غیر مصوب جهانی به کشور جهت تست بر مردم مظلوم ایران ساکت می ماند و مشارکت می کند و ننگ بهداشتی بر پیشانی بهداشت ایران می زند و اما همین مدیر اجازه تحقیق و هزینه کرد نسبت به داروهای طب سنتی را نمی دهد و بعد با ترفند فرار به جلو و با ادبیات متبخترانه و ظاهراً بعد از عزل، استعفا می دهد.
💢 این وقایع اخیر نشان از فقدان حکمرانی طب و طبابت در کشور دارد که باید مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را جدی بگیرد.
ناگفته نماند بشر باید از تجربه بشری بهره ببرد و مجموعه دستاوردهای مثبت طب مدرن و سنتی ایرانی و غیرایرانی را برای پیشگیری و درمان بکار گیرد.
میدان کرسی های نظریه پردازی و نقد و مناظره برای گفتگوی علمی و آزاد باز است و هیأت حمایت از کرسیها آمادگی دارد جلسات گفتگو بر پا کند تا حقیقت برای طالبان معرفت روشن گردد.
خداوندا منجی بشریت را برسان که به شدت منتظر و محتاجیم.
اول آذر ۱۳۹۹
@daghdagheha
⚡️ طب سنتی یا طب تحجر
✍مهدی مسائلی
طبی که نمیتواند نظراتش را در قالب تحقیق و پژوهش علمی ارائه کند، و برای ترویج خود از انگیزههای دینی یا توهم توطئه بهره میگیرد، طب سنتی نیست، طب تحجر است
طب سنتی باید خود را به محکِ رد و اثبات بگذارد و سنتی بودن گزارههایش را به معنای خدشهناپذیری آنها تلقی نکند.
شکی نیست که در گیاهان و مواد غیرشیمیایی خواص دارویی بسیاری وجود دارد که به کمک علم جدید باید آنها را عصارهگیری و ترکیب نمود و اثراتشان را بیشتر کرد. اما طی این مسیر لازمهاش تحقیق و پژوهش است نه ادعای همآوردی و برتری بر طب جدید.
طب بوعلی در زمان خودش نه طب سنتی بلکه طب جدید بود، بوعلی سینا برای دستیابی به پیشرفتهای پزشکیِ آینده تلاش میکرد نه برای بازگشت به طب گذشته.
طبی که مدعی است درمان همه بیماریها را هماکنون دارد، هیچگاه قدم در راه پیشرفت نمیگذارد.
به هرحال، تا وقتی که رویکرد طب سنتی از نقلگرایی صرف به عقلگرایی تغییر نکند، همین منازعه ادامه دارد.
...........
@azadpajooh
@daghdagheha
📱آیا مفاهیم دینی در شبکه های اجتماعی در حال کاهش است؟
🔹با بررسی و آنالیز بیش از ۵۰۰ میلیون توییت، ۴۰۰ میلیون پست عمومی اینستاگرام و بیش از ۵۰۰ میلیون پست کانالهای تلگرام، پستهایی که مرتبط با مفاهیم دینی بوده استخراج و از نظر آماری تحلیل شده است.
🔹بر اساس این تحلیل کلانداده، «۱۰ تا ۱۵ درصد» محتواهای منتشرشده در یک سال گذشته، مرتبط با مفاهیم دینی است. مفاهیم مرتبط با «خدا»، «اهلبیت» و همچنین «عبادات» و «شهادت» بیشترین محتواهای دینی را به خود اختصاص دادهاند.
🔹در بعضی از مفاهیم و موضوعات مانند اهلبیت به ویژه اربعین، محتواهای تولید شده در امسال در مقایسه با سال قبل با رشد ۵۰ درصدی همراه بوده است.
fna.ir/f0s121
@daghdagheha
نسبت دین و هنر از منظر شریعتی💠
🖊رسول لطفی (پژوهشگر و محقق هنر و رسانه)
🔹اساس اشکال ما به این صورتبندی نظری شریعتی نیز در همینجاست که ایشان سعی دارد با نگاه اگزیستانسیالیستی تقریری از دین ارائه کند و این اول مشکل است! چراکه نظام معرفتی دین به اغماء میرود.
🔹 تلقی و تلاش دکتر محدثی در جامعهشناسی دین اساسا نفی قرائت متافیزیکی از دین و نوعی برجستهسازی پوزیتویستی و پدیدارشناسانه از دین است.
🔸حسن محدثی استاد جامعهشناس دانشگاه آزاد تهران که اندیشههایش را متأثر از شریعتی میداند، در مقالهای به شرح آرای شریعتی دربارهی هنر میپردازد و سعی دارد نسبت دین و هنر را از منظر وی تبیین کند. او معتقد است رویکرد شریعتی در تبیین مساله هنر، رویکردی فلسفی ـ دینی دارد. با الهام از بنمایههای فلسفه اگزیستانسیالیست به توصیف حقیقت هنر پرداخته با این حال نمیتوان مولفههای دینی او را نادیده گرفت.
🔸او بیان میدارد که از سویی هنر برای شناخت جایگاه و ارزش یک انسان شرقی در مقابل دیگری خود، و از سوی دیگر به دلیل رسالت هنر در عصر کنونی، مساله واکاوی هنر برای شریعتی اهمیت یافته است. شریعتی هنر را مقولهای دینی و حقیقتی متعالی و مقدس میدانست. او هنر اصيل را هنري معرفی میکرد كه انسان را به تعالي و ماوراء و حتي به مطلق (خدا) برساند و رسالت خداگونه انسان را در اين دنيا تنها از راه هنر امكانپذير ميدانست.
🔸در ادامه او به رابطه هنر و زیبایی پرداخته و مینویسد که شریعتی قائل به طریقیت زیبایی برای هنر بود. و فهم زیبایی و هنر را در گرو انسانشناسی معرفی میکرد. شناخت انسان، نقطه عطف تلاقی هنر، عرفان و دین است. بر همین اساس و نگاه دینی که شریعتی متأثر از آن بود، قرابت دین و هنر را ترسیم میکند و عقیده دارد که هر دو زاییده محرومیتهای انسانیاند. با این تبیین از شریعتی همانگونه که خود آقای محدثی نیز تصریح کرده است در اینجاخ دین نه معنایی متافیزیکی دارد و نه معنایی اجتماعی، بلکه دلالت بر احساسی وجودی دارد.
🔸اساس اشکال ما به این صورتبندی نظری شریعتی نیز در همینجاست که ایشان سعی دارد با نگاه اگزیستانسیالیستی تقریری از دین ارائه کند و این اول مشکل است! چراکه نظام معرفتی دین به اغماء میرود. تلقی و تلاش دکتر محدثی در جامعهشناسی دین اساسا نفی قرائت متافیزیکی از دین و نوعی برجستهسازی پوزیتویستی و پدیدارشناسانه از دین است.
🔸در انسانشناسی دینی انسان موجودی است که ودیعه الهی پیشاپیش درونش نهاده شده و سرنوشت او از قبل در عالم زر رقم خورده است. وقتی که از انسان به شکل متافیزیکی آن سخن گفته میشود، این انسان باید در جهان به امر متافیزیکی برگردد. ماوراء از قبل در تفکر و تفسیر دینی سنتی ما مفروض است و لذا نوع نگاه ما در نسبت بین دین و هنر کاملاً متافیزیکی است، حال آنکه در جهان مدرن تفکر متافیزیکی مجالی برای باورپذیری ندارد و اندیشمندانی چون هابرماس از بحران تفکر متافیزیکی حرف زدهاند.
🔸«چارلز تیلور» در کتاب «عصر سکولار» وقتی از شرایط کنونی حرف میزند میگوید تبیینهای استعلایی از جهان دیگر امروز قابل پذیرش و باور نیست و اندیشه دینی اگر بخواهد ادامه حیات دهد باید در چهارچوب درونماندگار عرضه شود. چرا که انسانها آمادگی پذیرش اینگونه حرفها را ندارند و متفکرانی که چنین سخنهایی بیان میکنند آب در هاون میکوبند. به گفته وی، شریعتی از جمله متفکرانی است که این موضوع را فهمیده و تلاش میکند اینگونه از دین سخن نگوید او از دین درونماندگار حرف میزند. بنابراین اشکال اساسی که در تقریر شریعتی وجود دارد، نوعی سکولاریسم معرفتی در حوزه دین است.
💫 منتشر شده در نشریه «دیدهبان اندیشه» شماره ۹
@HonarEslami
@daghdagheha
هدایت شده از مجلس خبرگان رهبری
⚫️ إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
آیت الله محمد یزدی عضو مجلس خبرگان رهبری و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دار فانی را وداع گفت.
http://eitaa.com/joinchat/4232904708C8e998ab250
◾️نگاهی به زندگی علمی، سیاسی و فرهنگی مرحوم آیت الله #محمد_یزدی
◾️آیت الله محمد یزدى در سال ۱۳۱۰ به دنیا آمد. تحصیلات حوزه را نیز نزد پدر آغاز کرد و در این میان، از محضر عالمان بزرگ اصفهان نیز در زمینه هاى علمى و معنوى بهره برد. با تشریف فرمایى حضرت آیت الله بروجردى به قم، وی نیز به قم آمده و در مدرسه فیضیه مشغول به تحصیل شد و با تکمیل دروس سطح، در درس خارج علماى بزرگ حوزه، از جمله آیت الله بروجردى(ره) و امام خمینى(ره) شرکت کرد , از حضرت امام خمینى(ره) اجازهنامه ی اجتهاد دریافت کرد.
🔘استادان و دوستان
از استادان وى، هنگام تحصیل در اصفهان، مىتوان از آقایان شیخ حسن نجف آبادى، فقیه، سید محمدعلى ابطحى نام برد. با ورود به قم به دروس مرحوم آیت الله لاکانى، مرحوم حاج آقا حسین بُدلا و مرحوم زاهدى رفت و رسائل، مکاسب و کفایه الاصول را در محضر آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى، آیت الله مرعشى و آیت الله سلطانى فرا گرفت و در درس تفسیر علامه طباطبایى نیز حاضر شد. او در درس خارج علماى بزرگى همچون آیت الله بروجردى(ره)، آیت الله اراکى، آیت الله شیخ محمدتقى آملى، آیت الله شاهرودى و نیز یک دوره کامل در درس خارج امام خمینى(ره) شرکت کرد.
از دوستان و معاشران آیت الله یزدى در ایام تحصیل در اصفهان مى توان از آقایان: فقیه ایمانى، مدنى، اخوان «ابطحى»، سید محمدعلى مجلسى و سید محمدباقر مجلسى نام برد. همچنین وى در نخستین سالهاى طلبگى با آیت الله سید محمد حسین بهشتى آشنا شد و نظم آن شهید سعید را شایان ستایش مىداند. از دوستان ایشان در زمان تحصیل در قم نیز مىتوان از آقایان محمدى گیلانى، شیخ حسین مظاهرى، شیخ محمدتقى مصباح یزدى، سید على اکبر موسوى یزدى و حاج شیخ مرتضى تهرانى(انصارى) نام برد.
🔘فعالیتهاى علمى و فرهنگى
زندگى آیت الله یزدى، همواره با تلاشها و دغدغه هاى علمى و فرهنگى همراه بوده است. بخشى از این تلاشها در قالب سخنرانیها و تدریسها تبلور یافته است که اغلب، اساسى ترین مباحث اسلام و تشیع در آن مورد مداقه قرار گرفته است. بخش دیگر آن نیز در قالب مقالات و کتب مفیدى است که جوانان و طالبان علم را از معارف والاى مکتب تشیع بهره مند مى سازد. ایشان نخستین مقاله هاى خود را در نشریه «حکمت» به چاپ رساند. از جمله کتب ایشان که در زمان طاغوت به چاپ رسید، کتاب «گمشده شما» بود که چاپ آن باعث شد فردى به نام «مردوخ» به بهانه آن تهمتهاى ناروایى را به ساحت تشیع ابراز دارد. این مسأله باعث شد که آیت الله یزدى تهمتهاى او را در کتابى با عنوان «پاسخ تهمتهاى مردوخ» پاسخ دهد که هر دو کتاب «گمشده شما و پاسخ به تهمت هاى مردوخ مورد عنایت زعیم عالیقدر شیعه، حضرت امام خمینى(ره) قرار گرفت.
آیت الله یزدى در طول دوران مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهى، حتى در زمان تبعید دست از نگاشتن برنداشت از جمله فقه القرآن (۴ جلد)؛ این اثر در دوران زندان و تبعید جمع آورى گردید که پس از انقلاب تنظیم و چاپ شد. هم اینک نیز به عنوان محور بحث ایشان در جلسه درس مورد بررسى و تبادل نظر قرار مىگیرد. تاکنون دو جلد از این مجموعه که در برگیرنده روایات و فتاوى است چاپ و نشر گردیده است٠ همچنین ایشان تقریرات درس آیت الله بروجردى، امام خمینى و آیت الله اراکى را نیز نوشته اند.
👇👇👇
👆👆
🔘فعالیتهاى سیاسى
آیت الله یزدى با ورود به حوزه علمیه قم، مبارزه و درس را با هم شروع کرد و با شرکت در درس امام خمینى(ره) و جلساتى عمومى و خصوصى ایشان، توانایى و عزم خود را براى پىگیرى جریانهاى سیاسى و پیروى از خط مشى امام(ره) اعلام مى دارد. ارتباط وى با امام با حاضر شدن در درس خارج اصول ایشان در مسجد سلماسى و پرسشهاى علمى و سیاسى در پایان درس آغاز شد. در آن ایام، در عصرهاى جمعه، بیشتر جوانان به سینما مى رفتند و جو سینماها آکنده از فیلم هاى زشت و مبتذل بود. حضرت امام(ره) با توجه به این معضل، از تعدادی طلاب خواسته بودند که جلساتى را در عصرهاى جمعه در شهرهای مختلف برقرار کنند. رساندن این پیام امام(ره) در برخى از شهرها، به عهده آیت الله یزدى قرار گرفت. جلسه معروف مسجد امام حسن عسگرى(ع) واقع در قم نمونهای از منبر و سخنرانیهای وی است که هر یک از گویندگان به دستور امام راحل ده شب در آنجا به سخنرانى پرداختند. هنگامى که نوبت به آیت الله یزدى رسید، به جاى ده شب، بیست شب آن جلسه را اداره کرد. عنوان بحث هاى وى در آن بیست شب، «انقلابهاى تاریک و روشن» بودکه امام(ره) نیز یک شب به آن محفل آمد و تا پایان جلسه هم حضور داشتند. سخنرانیهاى ایشان در آن ایام، داستانهایی دارد که در کتاب خاطرات ایشان آمده که کسی محضر امام شکایت کرد و باعث شد امام خمینى(ره) ایشان را احضار فرماید و پس از نصیحت به شاکی فرمودند من در جریان مطالب منبرهای شما در مسجد امام هستم و شیشه عطرى هدیه و براى ایشان دعا کردند. کتاب «حسین بن على را بهتر بشناسیم» حاصل این سخنرانی ها بود که چند بار، ساواک آن را از بازار جمع آورى کرد.
آیت الله یزدى در دوران مبارزه بارها دستگیر و ممنوع المنبر شد؛ ساواک بارها ایشان را تبعید کرد که طولانىترین آنها پس از بندر لنگه و بوشهر، رودبار بود؛ اما آیت الله بارها به طور مخفیانه به تهران و قم مى آمد و در جریان امور قرار مى گرفت و اعلامیه هاى امام را براى مردم و علماى شهرها مى برد. ایشان در قم و تهران جلساتى را به صورت مخفى تشکیل مى داد و با افراد و جریان هاى گوناگون به تبادل نظر مى پرداخت که به جلسات زیرزمینى شهرت یافته بود.
از دیگر فعالیت هایى که در کارنامه سیاسى آیت الله یزدى مى درخشد، پناه دادن به آن دسته از سربازان فرارى بود که پس از دستور امام(ره) و پیش از پیروزى انقلاب، از ارتش گریخته و به مردم پیوسته بودند. منزل او در آستانه پیروزى انقلاب مرکز تلاش ها و نیز حل و فصل بسیارى از امور جریان هاى انقلاب بود. همان منزلى که امام(ره) پس از پیروزى انقلاب و مراجعت به قم، در آن ساکن شدند.
🔘فعالیت ها و مسئولیتهای بعد از انقلاب
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، در اولین سخنرانى امام(ره) در فیضیه که شور و شوق فراوان و کثرت جمعیت مانع از انجام این سخنرانى بود حضرت امام به ایشان دستور مى فرمایند براى آرام کردن مردم ایراد سخن کنند و ایشان نیز امر امام را اطاعت نمودند که خاطره آن در اذهان حاضران در آن روز بزرگ باقى مانده است.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مراکز بسیار مهمى بود که در زمان رژیم طاغوت، خدمات شایانى را به مبارزات ملت ایران براى دست یابى به انقلاب اسلامى انجام داده است. آیت الله محمد یزدى، از آغازین روزهاى تأسیس این مرکز، با آن همکارى داشته است. ایشان خود درباره جامعه مدرسین مىگوید: «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در شمار مراکزى بود که توانست احترام توده مردم را نسبت به خود جلب کند. مردم اعضاى جامعه را افرادى متدین و فاضل یافته بودند و عمیقاً به این باور رسیده بودند که اینان کسانى نیستند که براى قصد و غرض دنیوى کارى انجام داده و سخنى بگویند و جز براى خیر و انجام وظیفه دینى و الهى خودکارى نمىکنند.
آیت الله محمد یزدى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى در مسؤولیتهاى بسیار مهمى ایفاى نقش نموده اند که برخى از آنها بدین شرح است:
ریاست دادگاه انقلاب اسلامى قم؛
ریاست دفتر امام(ره) در قم؛
نمایندگى مجلس خبرگان قانون اساسى؛
نمایندگى مجلس شوراى اسلامى در دو دوره متوالى؛
نائب رئیس مجلس شوراى اسلامى؛
عضویت در شوراى نگهبان پس از استعفاى آیت الله العظمی صافى گلپایگانى؛
عضویت در شوراى بازنگرى قانونى اساسى؛
ریاست قوه قضائیه؛
نمایندگى رؤساى سه قوه در هیأت سه نفره حل اختلاف بین مرحوم رجایى و بنى صدر؛
نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى؛
نائب رئیس و قائم مقام اجرائى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
عضویت در دوره چهارم و پنجم شورای عالی حوزههای علمیه و رئیس دوره پنجم آن شورا.
آیت الله یزدی ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رئیس مجلس خبرگان رهبری را نیز برعهده داشته و آبان ماه ۱۳۹۹ نیز از عضویت در شورای نگهبان به دلیل کهولت سن انصراف داده بود. مرحوم آیت الله یزدی در 19 آذرماه 1399 بعد از یک دوره کوتاه بیماری درگذشت.
@daghdagheha
✳️مانکن زنده و نگاهی برچهارگام تغییرات فرهنگی
✍️علیرضامحمدلو
🔸امروزه که تعدد تبلیغات و بیلبوردها و تکنیک های جذب مخاطب، کوچه و خیابان و تلویزیون را درنوردیده، سوژه ای عجیب برای مدتی توجهات را جلب نمود.
🔹روش جدید تبلیغاتی #مانکن_زنده و استفاده از مدلینگ زن در ویترین مغازه ها که از چندمغازه محدود در مشهد شروع شد و به کرمانشاه رسید را می توان به عنوان مساله ای فرهنگی اجتماعی نیز مورد بررسی قرار داد.
🔸این پدیده قبل از ایران در کشورهای دیگری نیز آزموده شده و کمافی السابق سوغات تبلیغاتی اروپاست. وقتی خطوط قرمز یک فرهنگ با ابتکار تبلیغاتی سخیفی چون #مانکن_زنده، سحر تبر و ساسی مانکن و...مورد هجمه واقع می شود جای سوال از چرایی و چیستی ماجراست اما از چگونگی تغییرات و نتایج مابعد این رویداد نیز بایستی تحلیلی داشته باشیم.
✅گام اول، حساسیت(تقدس) زدایی: اساسا برای مهندسی فرهنگی و صورت بندی تغییرات اجتماعی، حرکت نخست، دستکاری محیط و محدودیت های فرهنگی است. چارچوب فرهنگی، باورها و ارزش های یک محیط باید مورد سوال و شبهه واقع شده و با #فعالیت_ایذایی و تحریک پذیری، چهره شفاف فرهنگ را چنگی انداخت و شک آلود نموده و از قداست زدود.
✅گام دوم انگاره سازی و مدیریت ذهن: ایجادتصویری متکثر و مردد از فرهنگ بعد از تقدس زدایی می تواند راه چاهی برای مدیریت ذهن و قراری باشد برای ذهن بی خانمان و خالی از قداست و یقین و بگوید حق مطلقی وجود ندارد و کسب یقین و معرفت امری الزامی نیست و دروازه های ذهن را باید هرمنوتیکی و چندباندی رها نمود...
✅گام سوم ذائقه سازی و مدیریت تعلق: بعد از انگاره سازی و خلع سلاح معرفتی و رها کردن دروازه های معرفت، دیگر پایگاه فکری و مبدا و مقصد یقینی وجود ندارد پس بایستی روی علاقه ها تمرکز نمود. وقتی برای بشر، آبی از معرفت گرم نشد و همه معارف از جادو تا دانش و از تخیل تا مذهب همه در یک سبد قضاوت قرار گرفتند، ارباب رسانه بسمت تعلقات و ذائقه بشری شیفت عملیاتی می کند تا بحران معنا و معرفت را جبران نماید. کثرت گزینه ها برای انتخاب بهتر و سرمایه گذاری روی احساسات مخاطب و رو آوردن سمت تنوع طلبی افراطی را از این زاویه بنگریم.
✅گام چهارم رفتارسازی و مدیریت کنش:
حساسیت زدایی، انگاره سازی و فرافکنی تردید، ذائقه سازی و سرمایه گذاری روی تعلقات و احساسات، زمینه لازم را برای تیرخلاص کمپانی ها و چرخه خبیث سرمایه داری جهانی فراهم می نماید. انسان بدون قداست و معرفت و سرشار از احساسات و تلون مزاج، به دنبال نسخه ای برای زندگی در ساحت رفتار و کنشگری است.
مبدا و معاد از نرخ و معنا تهی شده و باید در لحظه زندگی کرد. پس باید جهت جداشدن از ترس و اضطراب از زندگی و مرگ پیش رو، از خودآگاهی فارغ شد و به سمت #خودافشایی و حل بحران در ساحت اجتماع حرکت کرد. در معامله حل بحران خود در ساحت جامعه، کالایی جز خودشیفتگی و سرمایه گذاری در سطح ظاهر، دست بشر را نخواهد گرفت.
اینکه انسان به حدی تنزل پیدا کند که در ویترین مغازه ها در نقش مانکن، خودش را نمایش دهد، ناشی از خط سیری انحرافی است که در ساحت فرهنگ جامعه ایجاد شده و این بیماری تنزل شخصیت، در طرف خرید بازار نیز با پدیده انسانهای پرسه زن مواجه است که خودشیفتگی و بحران شخصیت این مانکن های زنده را بازتولید می نماید.
تراژدی فرهنگ فقط شامل خودشیفتگی و بحران شخصیت عده ای و تلون مزاج و پرسه زنی و چشم چرانی عده ای دیگر نمی شود. اساسا #صنعت_فرهنگ برای تنفس بیشتر و به روز ماندن در عرصه تمدنی، به تئوریسین ها و مدیران بیمار و لیبرال مسلکی احتیاج دارد که این چرخهرا پشتیبانی نموده و در میان توده مردم درونی سازی نمایند.
@andisheengelabi
@daghdagheha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️{هر آنکه #نمی_داند، #ساکت_باشد مشکل #حل_می_شود}
✳️راهکار زیبا و طلایی #علامه_جوادی_آملی برای حل مشکل
🔸همه ما یک #حد_خاصی داریم،
هرکسی در هر رشته ای که باشد، یک مختصری بلد است و بقیه را بلد نیست.
🔸اگر کسی #خط_قرمز خود را بشناسد و آنچه را که نمی داند، نگویید.
هم در مسائل اجرایی،
هم در مسائل تقنینی،
هم در مسائل قضایی،
هم در مسائل #تعلیمی_و_فرهنگی،
آنچه را که نمی دانیم، #اظهار_نظر نکنیم.
🔸حضرت امیر می فرمایند:
آنکه نمی داند، ساکت باشد مشکل حل می شود.
@daghdagheha
💠چالشهای اندیشهورزی درباره تمدن نوین اسلامی در حوزههای علمیه
⏪سخنرانی دکتر محسن الویری در جمع مبلغان نخبه دفتر تبلیغات اسلامی:
🔸مقدمه
وقتی از اندیشهورزی درباره تمدن نوین اسلامی سخن میگوییم، در حقیقت یک گام عقبتر از پرداختن حتی درباره مفهوم این تعبیر و واژگان تشکیلدهنده آن ایستادهایم و لذا در این بحث نیازی به توضیح درباره مفهوم تمدن و تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی نیست
برشمردن این چالشها به مفهوم برجسته کردن آسیبها به بهای نادیده گرفتن توانمندیها و ظرفیتها نیست، بلکه به مفهوم روشن ساختن موانع قابل رفع در فرایند تمدناندیشی حوزههای علمیه است. این چالشها عبارتند از:
🔸۱. شتابزدگی برای رسیدن به نتیجه ـ با وجود این که بر پایه سنت پژوهشی حوزهها معمولا نقطه عزیمت هر پژوهش، مقدمات بعیده با تکیه بر واکاویهای واژهشناختی است تا آن جا که این تعبیر مزاحآلود را که هر پژوهشی در حوزه علمیه از خلقت آدم آغاز میشود، موجه جلوه میکند، در برخی موضوعات نوپدید به گونهای رفتار میشود که گویی بدون انباشت دانش و بدون عبور از دالانها و پلکانها طولانی و پیچیده و نفَسبُر میتوان یافتههای علمی همتراز کشورهای پیشتاز در این زمینه ارائه کرد. این شتابزدگی را در برخی نوشتهها و گفتههای همراه با گزارههای جزمی بدون پشتوانه نظری به آسانی میتوان دید.
🔸۲. ناآگاهی از مطالعات و پژوهشهای نظری و میدانی موجود در دیگر کشورها و بیاعتنایی به آن ـ بحثهای تمدنی در غرب یک تاریخ روشن و پر مطلب دارد و یک دوره بر صدر نشستن و سپس به حاشیه رانده شدن و بار دیگر به میدان آمدن را طی کرده است و آگاهی از آن بیتردید افقهای بسیار خوبی را در برابر ما میگشاید. بسیاری از ما اصحاب حوزه هیچ آگاهی از این مطالعات و پژوهشها نداریم و احساس نیازی هم به آگاهی یافتن از آن نمیکنیم.
در کشورهای اسلامی هم خودآگاهی تمدنی و موضوع توجه به تمدن نوین اسلامی زودتر از کشور ما آغاز شد و میراث علمی درخور توجهی در این کشورها پدید آمده است. سوگمندانه باید پذیرفت که این میراث نیز جز اندکی از آن به کشور ما راه نیافته است و هیچ کوشش روشمندی برای شناخت و انتقال این میراث به چشم نمیخورد.
🔸۳. نبود دروس واسطه بین مباحث علمی رایج در حوزهها و پیشینه دانشی مورد نیاز برای تمدنپژوهی ـ متون بسیار ارزشمند دینی و دینپژوهی ما به ادله مختلفی عیناً امکان مبنا قرار گرفتن و کاربرد برای گرهگشایی از مشکلات کشور ندارند. مثلا نمیتوان تنها و تنها با منابع موجود و به وسیله کسانی که تنها و تنها همین دروس سنتی حوزه را فراگرفتهاند برای مشکلات کشور چارهاندیشی کرد.
وجود یک سلسله دانشهای واسطهای برای ایجاد پیوند بین دروس حوزه و نیازهای جامعه اجتنابناپذیر است مانند وضعیتی که در زمینه دانش اقتصاد و علوم سیاسی و مانند آن مشاهده میکنیم که طلاب دینی پس از فراگرفتن این دروس میتوانند از متون دینی راهکاری برای جامعه ارائه کنند. چنین دروس و رشتهای برای مباحث تمدنی هنوز وجود ندارد و در نتیجه تعداد کسانی که توان پژوهش در زمینه مباحث تمدنی را دارند بسیار اندک است و چه بسیار طرحهای مطالعاتی و پژوهشی که به دلیل نبود نیروی پژوهشی مناسب راکد و معطل مانده است.
🔸۴. ایرانی و شیعی دیدن تمدن نوین اسلامی ـ چالش دیگری که در سطح حوزه و شاید در بخشهای دیگر کشور به چشم میخورد نگاه محدود درونمذهبی و نگاه ملی به آن است. یعنی هنوز در ذهن بسیاری از دوستان این تلقی وجود دارد که تمدن نوین اسلامی یک تمدن مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) است که قرار است در محدوده سرزمینی کشور ایران تحقق یابد! و حال آن که یکی از ویژگیهای گریزناپذیر یک تمدن وسعت آن و دربرگیرندگی سرزمینهای مختلف و اقوام و نژادها و زبانها و مذاهب مختلف است مانند تمدن پیشین اسلامی که قلمرو گستردهای از جنوب اسپانیا تا شمال چین را با همه تنوع اقلیمی و زبانی و نژادی و فرهنگی دربرمیگرفت و به قول مرحوم زرینکوب مانند یک پیکر واحد بود که روح آن اسلام بود و اجزای مختلف آن پیکر را اقوام مختلف تشکیل میدادند و به تعبیر ایشان، مغز این پیکر را هم ایرانیان تشکیل میدادند.
این تلقی که قرار است ما در ایران یک تمدن نوین اسلامی درست کنیم و همه دیگر آحاد امت اسلامی در برابر ما سر خم کنند بسیار رؤیایی و قطعا تحققناپذیر است.
👇👇👇
👆👆
🔸۵. فقدان نگاه امتگرا ـ اصولا گستره تحقق تمدن، یک جامعه وسیع و گسترده است و گستره تحقق تمدن اسلامی هم امت اسلامی است. بسیاری از فعالیتهای رایج در حوزه فارغ از چنین نگاهی صورت میبندد. بر اساس آموزههای اسلامی یک فرد مؤمن باید کلاننگر باشد و رفتارهای خود را نه تنها در مقیاس فردی، بلکه
در مقیاس یک سلسله دایرههای متحدالمرکز خانوادگی و محلی و شهری و منطقهای و کشوری و قارهای و جهانی و حتی فراتر از آن تمدنی ببیند، به این معنی که حتی آینده را هم مدنظر قرار دهد و هر کاری که انجام میدهد به احتمال دیده شدن و اثر گذاشتن آن در جهان آینده هم بیاندیشد، لذا این توقع که یک طلبه فعالیتهای خود را در مقیاس امت اسلامی ببیند، انتظار بیجایی نیست. درصد بسیار بالایی از درسها و بحثها و مقالات و کتابها و سخنرانیهای موجود در حوزه خالی از چنین رویکردی است. از سوی دیگر، امروزه در سطح امت اسلامی دیگرانی مانند ترکیه و مالزی در سطح دولتها و مصر در سطح نخبگان به دنبال اجرایی کردن الگوهای تمدنی خود هستند. حتی عربستان هم که به سرعت در حال بازآفرینی تمدن ایستای غرب در یک مقیاس کوچک است، در حال ارائه یک الگوی تمدنی برای تمدن نوین اسلامی است. بیاطلاعی از این الگوها و تجربهها، بسیاری از مطالعات و پژوهش های ما را بیاثر و یا کماثر کرده است.
🔸۶. بیاعتنایی به قانون اساسی ـ چالش دیگری که در بسیاری از حیطهها از جمله حیطه پیشرفتپژوهی و تمدنپژوهی در حوزههای علمیه به چشم می خورد چشمپوشیدن از قانون اساسی و مراجعه مستقیم به قرآن و روایات برای کشف راه حل و پاسخ به پرسشها و حل مشکلات کشور است. این کار شبیه این است که برای رسیدن به یک مقصد هر کس متناسب با توان خود یک راه در نظر بگیرد و در عمل شاهد باشیم که این راهها تا چه اندازه با هم متداخل و یا متنافی هستند. قانون اساسی یک میثاق ملی و دربردارنده خطوط کلی شیوه اداره جامعه و برآمده از یک اجماع نخبگانی و تودهای مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) است که مسیر کلی رسیدن به این مقصد را مشخص ساخته است و مادام که در آن تغییری داده نشده است، به همین صورت کنونی دارای اعتبار است. جای شگفت است که این سند بسیار مهم و معتبر را به کناری گذاشتهایم و همگی به دنبال ابداع روشهای ویژه خود هستیم.
🔸۷. ضعف فرهنگ گفتوگو ـ سرشت بحثهای تمدنی نیازمند روحیه همگرایانه است. نگاه تمدنی نسبت به اجزای یک تمدن نمیتواند نگاه واگرایانه باشد. نگاه تمدنی حتی نسبت به دیگر تمدنها هم ضمن حفظ غیریت خود و غیرت تمدنی خود، نگاه طمع و طلب نسبت به دستاورهای مثبت آن است.
امروزه گاه کسانی در حوزههای علمیه از تمدن نوین اسلامی سخن میگویند که نسبت به هر کس که اندک تفاوتی با مشرب و مرام و سلیقه آنها داشته باشد خشمی خانمانسوز و کینهای ویرانگر دارند. با چنین نگاهی نمیتوان همافزایی پیشرفتآفرین و تمدنساز پدید آورد. به رسمیت شناختن تنوع دیدگاهها و رواج گفتوگو برای تبیین آنچه خود آن را حق میدانیم و تن دادن به نتایج گفتوگو یکی از بایستههای نخستین تمدناندیشی است. مراد از گفتوگو کوشیدن صادقانه برای فهمیدن دیگری و فهماندن خود به دیگری همراه با رعایت اخلاق است و به هیچ روی به معنای چشم پوشیدن از حق و کوشش نکردن برای اقامه حق نیست.
🔸۸. نگاه خرد و ذرهای به کارهای تمدنی حوزه و کمانگاشتن آنها ـ بعضی از دوستان دلسوز که خود نیز به یک معنا پرورده حوزه هستند، با جدا از هم در نظر گرفتن کارهایی که در حوزه در زمینه مسائل تمدنی صورت میگیرد و مقایسه آن یک کار با مجموعه فعالیتهای تمدنی غربیها مدام بر طبل تحقیر و کمشمردن کارهای رایج در حوزه میزنند و در شیپور نومیدی میدمند. این کار مانند آن است که کسی در آغاز بهار تنها به یک جوانه کوچک بنگرد و با مقایسه آن جوانه با تصاویری که از بهار در دست است، آمدن بهار را ناممکن بشمرد ولی انصاف این است که به دشت نگریست و جوانهها را یکجا دید و در آن صورت میتوان پیشبینی کرد که روزی این دشت رنگ بهار به خود خواهد گرفت.
مراحل رشد تمدنی در همه جوامع مختلف به صورت نسبی یکسان است و وضعیت کنونی کشورمان با همه مشکلات و کاستیها و تنگناها در مقایسه با مراحل نخستین خیزش تمدنی دیگر سرزمینها بسیار نویدبخش و امیدوارکننده است.
🔸۹. جدی گرفته نشدن ـ با وجود پارهای کوششهای فردی، نهاد حوزه مسأله اندیشهورزی در موضوع تمدن را همچنان به عنوان یک امر حاشیهای و زینت المجالسی میشمرد و آن را به صورت جدی در دستور کار خود قرار نداده است. به عنوان مثال شاید حدود سه سال است که تعدادی از دوستان موضوع تأسیس یک انجمن علمی با محوریت مباحث تمدنی را دنبال میکنند و هنوز این انجمن به راه نیافتاده است.
-به نقل از کانال دکتر محسن الویری
🆔 @daghdagheha