eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌺🌼💐🥀💐🌼🌺 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌼 بسیجی احمد بهرامی (قاسمعلی) 🌼 بسیجی علیرضا رجب (رمضانعلی) 🌼 بسیجی مهدی رحیمی (رجبعلی) 🌼 بسیجی حسین رضائیان (حسن) 🌼 بسیجی عباس ناصحی (محمود) 🌼 بسیجی احمد نصرالهی (محمحدابراهیم) 🌼 جهادگر مصطفی طاهری (عباس) 💐 @dashtejonoon1 🌼🌺
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 🌹 🌹 فرزند : صادق : 🗓 1340/04/05 🗓 محل تولد : نجف آباد - قلعه سفید وضعیت تاهل : مجرد شغل : کارگر : 🗓 1359/10/14 🗓 مسئولیت : سرباز محل : گیلانغرب عملیات : خط پدافندی مزار : 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #محمدتقی_عابدینی #قسمت_دوم به مدت سه ماه در الرشید بغداد
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 اردوگاه تکریت امان از اردوگاه تکریت! این اردوگاه شماره بندی بود. ما را به تکریت ۱۶ بردند که در ابتدا محل نگهداری تانک بود. چون جایی برای نگهداری اسرا نداشتند این مکان را تخلیه می‌کنند و به اردوگاه ۱۶ نامگذاری می‌کنند. ۱۶تکریت، دارای پنج سوله و یک آشپزخانه در ردیف اول بود. دور اردوگاه با سیم خاردار دیوار‌کشی شده بود. سه متر طول و دو متر عرض سیم خاردار‌ها بودند هر شش متری یک تانک آماده در دور اردوگاه مستقر شده بود. هر سوله ایی ۷۰۰نفر اسیر ایرانی زندگی می‌کردند. هر سوله یک اتاق نگهبانی داشت و در بین سوله‌ها ۱۰ عدد حمام و ۱۰ عدد سرویس بهداشتی ساخته شده بود هر آسایشگاهی یک مسئول عرب زبان ایرانی داشت. هفت تا گروه صدنفری بودیم و هر صدنفری یک مجموعه بودیم. هر مجموعه یک مسئول داشت. مهتابی‌های اردوگاه همیشه روشن بود و شب و روز خاموش نمی‌شد. وسایل گرمایشی نداشتیم. ولی پنکه سقفی داشتیم و سوله‌ها در اردوگاه تکریت به هر نفر یک جفت دمپایی و یک لباس عربی می‌دادند. همچنین دو عدد پتو سربازی، یک لیوان و یک قاشق دادند. هر ماه سه پاکت سیگار بغدادی به اسراء داده می‌شد. تنها دارایی ما اسیر‌ها در اردوگاه، یک لیوان و یک قاشق بود. این لیوان برای ما اسیران بسیار کارایی داشت. ظرف غذا و لیوان چای و حتی لیوان عدسی خوری در صبح‌ها بود! لیوان همه کاره بود. در اردوگاه نان با سیگار بین بچه‌ها معامله می‌شد. کالا در برابر کالا. آن کسانی که اهل سیگار نبودند سیگار‌های خودشان را با نان معاوضه می‌کردند. هر وعده غذای یک اسیر ایرانی فقط و فقط شش‌قاشق بود و از این مقدار بیشتر نمی‌شد. 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 در سال 1346 در شهر مقدس قم به دنیا آمد. 14 ساله بود که عازم جبهه شد. 5 سال در جبهه های جنگ حضور فعال داشت و در 19 سالگی به رسید. او در جریان عملیات کربلای4 به اسارت دشمن درآمد. او با بدنی مجروح اسیر می‌شود. وضعیت جسمانی اش مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقی‌ها توجهی نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به رسید. در مدت 11 روز از زمان اسارت تا بسیار شکنجه شد . صلیب سرخ که از محمدرضا آگاه می‌شود، مسئولان بعثی را موظف می‌کند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند. پس از 16 سال پیکر این رزمنده قمی تفحص شده و به کشور بازمی‌گردد. پیکر صحیح و سالم از خاک بیرون آمده بود. محمدرضا در 14دی ماه 1365 شد و پیکرش در 4 مرداد ماه 1381 به کشور بازگشت. صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسدش پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ جنگ به پایان نرسیده است! همان گونه که اُحُد نیمه ‏ای پنهان داشت. مبادا غنیمت، هزیمت ما را رقم بزند و زرق و برق سال‏های آرامش، چشم‏های نافذمان را کور کنند! مگر نه اینکه از قبیله ایمانیم و عهد بسته ‏ایم که تا پای جان می ‏مانیم! دعا، نردبان پیروزی صدای زمزمه می ‏آید؛ صدای عزم وصال. در نقطه ‏ای از زمین، حتی نهال‏ها هم دست بلند کرده ‏اند و ستاره می ‏چینند. معنویت، چه موسیقی هماهنگی شده است با صدای رژه نظامیانی جان بر کف! صدای ندبه می ‏آید؛ صدای دعای کمیل، دعای سمات، و حتی صدای لبخندها و بغض‏ها را هم می‏توان شنید که با احساسی بلندتر از نعره گلوله، فریاد برآورده است. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹