eitaa logo
داستانکام
75 دنبال‌کننده
185 عکس
34 ویدیو
1 فایل
این داستانکا گوشه‌ای از زندگی منه. 🌸 راه ارتباطی: @barkat313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 #داستانک / لاک . #انسیه_خانوم می‌خواست لاکای دست‌شو پاک کنه. #معصومه_خانوم هم شوخیش گرفته بودو لاک پاک کُنِش رو بِهِش نمی‌داد. #انسیه_خانوم داشت کم کم عصبانی می‌شد که من خودمو مثل یک ناجی انداختم وسط‌شونو ... . + چی شده؟ - #معصومه_خانوم: "لاک پاک کُنِ منو می‌خواد؟" + خُب؟ × #انسیه_خانوم: "معصومه بِهِم نمی‌ده." + اشکال نداره عزیزم؛ فردا یکی واسه خودِ خودت می‌خرم. × فردا دیره. + چطور؟ × آخه الآن می‌خوام #نماز بخونم. + اوووو لالا 😍. . 👈 بقیه‌ی ماجرا رو در فایل صوتی پایین گوش کنین. 👇 نظر شما چیه؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/34201
هدایت شده از فروشگاه برکت
/ اعتیاد . راست‌شو بخواین قبلنا تا این حد گرفتارش نبودم؛ یعنی اصصصلا نبودم. تا این که یِ روز که حالم خوب نبود در اثر یِ اتفاق با یکی آشنا شدم. وقتی دید حالم خوب نیست یِ کم بِهِم داد. اولش با دوستا و پنهون از چِشِ خانواده تفنّنی می‌زدم. اما کم کم گرفتارش شدمو، اتفاقی که نباید می‌افتاد افتاد. معتاد شده بودم. اگه چند روز بِهِم نمی‌رسید تمام بدنم درد می‌گرفتو استخونام شروع می‌کرد به تیر کشیدن. دیگه نمی‌شد پنهون از خونِواده مصرف کرد‌. . تصمیم گرفتم اونارَم گرفتارشون کنم تا بتونم هر وقت دلم خواست بدونِ سر کوفت شنیدن اَزَشونو، جلو چِشِ همه‌شون مصرف کنم. دیگه الآن همه‌ی خونِواده‌مون معتادش شدن. دور هم جمع می‌شیمو با هم‌ مصرفش می‌کنیم. واقعا فاز می‌ده. . 👇 شمام تا حالا گرفتارش شدی؟؟؟ https://basalam.com/@barkat/posts/25301
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ توی پیش‌دبستانی به گفتن یک عکس از خانواده‌تون بکشین. ایشونم هنرنمایی فرمودند. 👈 از راست به چپ: آقا جون، مامان جون، (توی بغل مامان جون)، ، ، ، . 👈 لطفا نظرات روانشناسی‌تونو در رابطه با این اثر فاخر هنری در لینک زیر بنویسین https://basalam.com/@barkat/posts/29800
🌸 #داستانک / تعقیبات نماز . چند روزیه #مشهد هوا کمی سردتر شده و #انسیه_خانوم و #آقا_محمد_حسن سرما خوردن. سرِ شب موقع اذان انسیه خانوم روی مبل، پشت خانومم خوابیده بود. خانومم در حالی که روی زمین به مبل تکیه داده بود آقا محمد حسنو رو پاهاشون گذاشته بودن. بنده‌ی خدا چند روزیه درست و حسابی نخوابیدَنو حسابی خستَن. عمدا نمازمو رفتم کنارشون خوندم. بلافاصله بعد از نماز به سمت‌شون برگشتم. دستاشونو گرفتمو به حالت تسبیحات حضرت زهرا(س) شروع کردم به شمردن بندای انگشتاشونو گفتم: #ممنون_که_هستی، ممنون که هستی، ممنون که هستی، ممنون که هستی ... . نگاهای مهربونش در نگاهم گره خورد، و لبخندی که بین‌مون رَدّو بَدَل شد، در حالی که یک قطره اشک کوچیک تصویرشو در چشام تار می‌کرد. . فِک کنم این تعقیب تنها تعقیباتی باشه که توی تمام عمرم قبول بشه. . 👇 ثبت نظرات در https://basalam.com/user/aGG/posts/24432
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 اگر کشور وارد عرصه سالمندی شود، دیگر کاری نمی‌شود کرد. (حفظه‌الله‌تعالی) در دیدار با فعالان اقتصادی: یکی از مزیّت‌های بزرگ کشور عبارت است از فرصت جمعیت جوان کشور. ما امروز در دلِ این فرصت قرار داریم. [طبق] آنچه به من گزارش دادند این فرصت تا بیست سال دیگر ادامه خواهد داشت... اگر غفلت کردیم و این بیست سال فرصت از دستمان رفت و کشور وارد عرصه‌ی سالمندی و فرسودگی شد، دیگر کاری نمی‌شود کرد. ۱۳۹۸/۰۸/۲۸ . ، ،  . 👇 نظرتون چیه؟ https://basalam.com/@barkat/posts/24179
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤ حیاطِ خونه‌ی مامانم اینا. . 👇 کیا مادرشون در قید حیاته؟ 👇 اونایی که مادرشون در قید حیات نیست در لینک زیر یک جمله خطاب به اونایی که مادرشون در قید حیاته بگن؟ https://basalam.com/@barkat/posts/39774
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤ از شنبه . خیلیا(از جمله شما. بله؛ شما که گوشی دستته و داری منو می‌خونی.) شروع کارای مهم‌شونو به آمدن موکول می‌کنن؛ که معمولا هم هیچ وقت این شنبه از راه نمی‌رسه. مهم‌ترین وعده‌ی غذایی در طول روزه. خوردن رو به هیچ وجهِ مِنَ الوجوه به آمدن شنبه موکول نکنید، بلکه فقط به بعد از آمدن محصولات غذایی و سالم موکول کنید.😁 . 👇 نظر شما چیه؟؟؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/34801 ، ، ، ، .
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 / جانبازِ جهاد . چند وقت پیش چند روزی دندونم درد گرفته بود. چند وقت پیش‌ترش دو سه هفته‌ای دندون خانومم درد گرفته بود. . یِ روز که دندونم درد می‌کرد توی ماشین بِهِشون گفتم شما خیییلی آستانه‌ی تحمل دردِتون خوبه؛ بر خلاف من. برای همین دعا کردم خدا منو یِ راست کنه؛ نه مجروح، نه اسیر. خانومم که خراب شدن دندوناشون به خاطر فرزندآوریه گفت: "اگه ما، به فرموده‌ی حضرت آقا، در جهادیمو، فرزندآوریَم نوعی جهاده، ما خودمونو جانباز این جهاد می‌دونیم، و دل‌مون به همین خوشه." . 👇 نظر شما چیه 👇 https://basalam.com/@barkat/posts/21119
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤ بهشت زیر پای مادران است. 💞 #امام_خامنه‌ای(حفظه‌الله‌تعالی): همه تحت تأثیر مادران هستند. آن که بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از #مادر است؛ که «الجنةُ تحت اقدام الأمهات» ٨٤/٥/٥ . 👇 در یک جمله مادرتو توصیف کن https://basalam.com/@barkat/posts/20648
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 #داستانک / روحانی مچکریم . دیروز اینترنت قطع بود و کل سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی از دسترس خارج شده بود. . این مساله باعث شد کمی #وقت_آزاد داشته باشم. . رفتم ظرفارو شستم، خونه رو گردگیری کردمو #آقا_محمد_حسن رو نگه داشتم تا مامان جوووونش که سرما خورده بود کمی استراحت کنه. - ممنونم مجیدم. + برو دعاشو به جون #روحانی بکن. - چرا روحانی؟ + اگه این آدمِ با #تدبیر قیمت بنزینو یِ باره و بدون اطلاع‌رسانی(بخوانید برای ایجاد جو نارضایتی عمومی در جهت رسیدن به اهداف سیاسی) گرون نمی‌کرد، مردم عصبانی نمی‌شدن. + اگه مردم عصبانی نمی‌شدن نمیومدن توی خیابونا واسه اعتراض. + اگه مردم نمیومدن توی خیابونا واسه اعتراض چار تا آدم نفوذی مطالباتِ به حق مردمو منحرف و به اغتشاش نمی‌کشیدن. + اگه چار تا آدم نفوذی مطالباتِ به حق مردمو منحرف و به اغتشاش نمی‌کشیدن جو کشور امنیتی نمی‌شد. + اگه جو کشور امنیتی نمی‌شد برای جلوگیری از اشاعه‌ی شورش‌ها اینترنت قطع نمی‌شد. + اگه اینترنت قطع نمی‌شد من وقت نداشتم. + اگه من وقت نداشتم نمی‌تونستم ظرفا رو بشورَمو به کارهای خونه برسم. + اگه ظرفا رو نمی‌شستم و به کارای خونه نمی‌رسیدم خودتون می‌بایست ظرفا رو می‌شستید و به کارای خونه می‌رسیدید. + اگه خودتون ظرفا رو می‌شستید و به کارای خونه می‌رسیدید حال‌تون بدتر می‌شد. + اگه .... - اووووه؛ پس باید بگیم #روحانی_مچکریم. + دقیقا. . 👇 هر کی می‌خواد از روحانی به خاطر خدماتش تشکر کنه در لینک زیر تشکرات‌شو ثبت کنه https://basalam.com/@barkat/posts/20421
هدایت شده از فروشگاه برکت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #معصومه_خانوم: "دو روزه که من مریض شدم. قدر سلامتی‌تونو بدونینو خدا رو شکر کنین." . 👇 اگه می‌خوای چیزی بِهِش بگی در لینک زیر براش بنویس https://basalam.com/@barkat/posts/15081
هدایت شده از فروشگاه برکت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ #معصومه_خانوم: "سلام؛ من بعد از شش روز دارم می‌رم مدرسه. ممنون که برا سلامتیم دعا کردین." #معصومه_خانوم این چند روز خیلی ضعیف و لاغر شده. 👇 توصیه‌ای بِهِش ندارین https://basalam.com/@barkat/posts/20306
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 ذهنش در به در دنبال نعمت می‌گردد و هیچ نعمتی از دید او پنهان نمی‌ماند و همیشه خود را غرق در خوشبختی می‌بیند. اما آدمِ کفرانِ نعمت کننده تنها کاستی‌ها را می‌بیند. یک رفتار ساده نیست، یک روحیه‌ی لطیف و طرز فکر صحیح هست. . 👇 نظرات ارزشمندتونو در لینک زیر بنویسین https://basalam.com/@barkat/posts/17466
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ #امام_خامنه‌ای(حفظه‌‌الله‌تعالی): #بهترین_روش_تربیت انسان آن است که در آغوش پر مهر و محبت #مادر پرورش کند و زنانی که فرزند خود را از این موهبت الهی محروم می‌کنند، در واقع به زیان خود و فرزند خویش و جامعه اقدام کرده‌اند. ١٣٧۵/١١/٢٠ 👇 نظر شما چیه؟ لطفا در لینک زیر بنویس https://basalam.com/@barkat/posts/18335
هدایت شده از فروشگاه برکت
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 / اتفاقی که سانسور شد . چند روز پیش که (فریدون) در میدان با مردم سخن می‌گفت، در همان لحظه‌ای که مردم با شعار‌های اقتصادی او را به و بیش‌تر و پرهیز از حاشیه‌سازی دعوت می‌کردند و او در پاسخ آن‌ها گفت: "مردم نخواهند گذاشت خواست آمریکا از حنجره‌ی چند جوان بلند شود." پیرمردی فرتوت در حالی که نامه‌ای در دست داشت از پشت جایگاه به سمت رییس جمهور آمد. . ماموران امنیتی و تیم حفاظت رییس جمهور که شُکّه شده بودند بلافاصله جلویش را گرفتند. . رییس جمهور در کمال ناباوری تریبون را رها کرد و به سر تیم حفاظت دستور داد: "رهایش کنید؛ اجازه دهید بیاید جلو و درخواستش را مطرح کند." . صدای همهمه‌ی مردم میدان امیر چخماق را فرا گرفته بود. ولوله‌ای به پا می‌شود. دوربین‌ها قطع می‌شود تا بعدا مشکلی پیش نیاید. راه باز می‌شود. پیرمردِ نامه به دست در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود جلو می‌رود. با دستانِ لرزانش نامه را به روحانی می‌دهد. . روحانی خیلی گرم او را در آغوش می‌گیرد. با گوشه‌ی عبایش اشک‌های او را پاک می‌کند. او را پشت تریبون می‌برد و می‌گوید: "سال‌ها من حرف زدم و عمل نکردم، حالا نوبت شماست." . پیرمرد آرام آرام به سمت تریبون می‌آید. مردم که با این عمل رییس جمهور به وجد آمده بودند سر از پا نمی‌شناختند. مدام فریاد می‌زدند. پیرمرد پشت تریبون قرار گرفت. . با صدایی لرزان از وضعیت سخت اجاره‌نشینی گفت. از این که فرزندانش بی‌کار هستند. از این که نمی‌تواند جهیزیه‌ای مختصر برای دختران دمِ بختش تهیه کند. از این که حتی توان تهیه‌ی مایحتاج روزانه‌ی خانواده‌اش را ندارد. از این که ... . جَوِّ سنگینی فضای میدان را احاطه کرده بود. اشک قطره قطره از چشمان رییس جمهور به روی می‌غلطید و بر روی عبایش می‌ریخت. مردم هم با مشاهده‌ی این صحنه پا به پای او اشک ریختند. . رییس جمهور که تحت تاثیر گفته‌های پیرمرد قرار گرفته بود و گویا از عملکرد خود در شش سال گذشته پشیمان شده بود دستور می‌دهد همان‌جا با هزینه‌ی شخصی‌اش خانه‌ای مبله برای پیرمرد تهیه کنند، وامی بلاعوضی برای خرید جهیزیه به او پرداخت نمایند و تا زمان رفتن فرزندانش به سر کار تامین محصولات طبیعی و سالم غذایی را از برایش تعهد نمود. . با این حرکت رییس جمهور گویا میدان امیرچخماق منفجر شد. فریاد " "، "روحانی مچکریم"ِ مردم لحظه‌ای قطع نمی‌شد. . 👈 پی‌نوشت: ۱- این ساخته و پرداخته‌ی ذهن نویسنده می‌باشد و به هیچ وجه واقعیت خارجی ندارد. ۲- هر گونه تشابه اسمی اتفاقی‌ست. ۳- نامه‌هاتون رو به رییس جمهور در لینک زیر بنویسید. https://basalam.com/@barkat/posts/18559
هدایت شده از فروشگاه برکت
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 / شنوایی‌سنجی . مردی متوجه شد که شنوایی همسرش کم شده است. نزد دکتر رفت و مشکل را با او در میان گذاشت و از او راهنمایی خواست. دکتر گفت: "برای این که دقیق‌تر بتوانم میزان ناشنوایی همسرت را تشخیص بدهم آزمایش ساده‌ای به تو یاد می‌دهم؛ آن را انجام بده و جوابش را برای من بیاور." . دکتر گفت: "یک روز در فاصله‌ی چهار متری همسر بایست و با صدای معمولی مطلبی را از او بپرس. اگر صدایت را نشنید؛ یک متر جلوتر برو و مجددا همان مطلب را تکرار کن. اگر باز هم نشنید؛ باز هم یک متر دیگر جلو برو و همان سوال را تکرار کن، و به همین ترتیب ادامه بده تا بالاخره جواب دهد." . مرد به خانه برگشت. شب شد. مرد در پذیرایی نشسته بود و همسرش در آشپزخانه مشغول درست کردم شام بود. بوی فضای خانه را پر کرده بود. ناگهان مرد یادِ توصیه‌های دکتر برای سنجش میزان شنوایی همسرش افتاد. بلند شد. در چهار متری همسرش ایستاد. صدایش را صاف کرد و خیلی معمولی خطاب به همسرش گفت: "عزیزم! امروز می‌خواستی از خرید کنی، خرید کردی؟" . جوابی نشنید. . یک متر جلوتر رفت. . + "عزیزم! امروز می‌خواستی از خرید کنی، خرید کردی؟" . جوابی نشنید. . یک متر دیگر جلو رفت. . + "عزیزم! امروز می‌خواستی از خرید کنی، خرید کردی؟" . باز هم جوابی نشنید. . با نا امیدی یک متر دیگر جلو رفت و این بار با صدایی بلندتر از قبل داد زد: "عزیییزم! امممروووز می‌خواااستی اااز خَ‌‌رییید کُ‌نی‌ی‌ی، خَ‌رییید کررردی‌ی‌ی؟" . همسرش گفت: "برای چهارمین بار دااارم می‌ی‌ی‌گم؛ بَ...له؛ امروز از خرید کردم." . . 👈 نگاهی به درون خودمون بیندازیم. شاید عیب‌هایی که تصور می‌کنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان باشد. . ❓ نظر شما چیه؟ لطفا در لینک زیر بنویسید https://basalam.com/@barkat/posts/15449
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ ماهِ من، غصه چرا؟! آسمان را بنگر که هنوز بعدِ صدها شب و روز مثل آن روزِ نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می‌خندد . یا زمینی را که دلش از سردی شب‌های خزان نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سرِ امید کشید و در آغازِ بهار دشتی از یاسِ سپید زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز پُرِ امنیتِ احساسِ خداست . ماهِ من، غصه چرا؟! تو مرا داری و من هر شب و روز آرزویم، همه خوشبختی توست . ماهِ من! دل به غم دادن و از یأس سخن‌ها گفتن کار آنهایی نیست که خدا را دارند … . ماهِ من! غم و اندوه اگر هم روزی مثلِ باران بارید یا دلِ شیشه‌ای‌ات از لبِ پنجره‌ی عشق زمین خورد و شکست با نگاهت به خدا، چترِ شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز . او همانی‌ست که در تارترین لحظه‌ی شب، راهِ نورانیِ امید نشانم می‌داد … او همانی است که هر لحظه دلش می‌خواهد همه‌‌ی زندگی‌ام، غرقِ شادی باشد … . ماهِ من! غصه اگر هست، بگو تا باشد معنی خوشبختی، بودنِ اندوه است … این همه غصه و غم، این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه، میوه‌ی یک باغ‌ند همه را با هم و با عشق بچین ولی از یاد مبر، پشت هر کوهِ بلند، سبزه‌زاری‌ست پر از یادِ خدا و در آن باز کسی می‌خواند که خدا هست، خدا هست خدا هست هنوز . #قیصر_امین‌پور. . 👈 ثبت نظرات در لینک زیر https://basalam.com/@barkat/posts/12731
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ که میاد روزی‌شَم میاره. . 👇 من تا بچه دارم: ♦️ >> ۱۸ ساله >> سال پنجم حوزه؛ ♦️ >> ۱۳ ساله >> کلاس هفتم؛ ♦️ >> ۶ ساله >> پیش دو؛ ♦️ >> ۴/۵ ساله >> پیش یک؛ ♦️ >> ۴ ماهه. . 👈 در لینک زیر بنویس شما چند تا داری؟؟؟؟ https://basalam.com/@barkat/posts/12879
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 / تخم می‌ذاری؟؟؟ . امشب چون شبِ ولایتِ حضرت آقاجون‌مون(عج) هست گفتیم بریم دیدن مامانا. . سرِ راه دیدم نونوایی خلوته گفتم ده بیست تا نون بگیرم که اگر احیانا یِ وقتی نون نداشتن یِ باری از رو دوش‌شون برداشته باشیم. . نونو گرفتم. راه افتادیم. . یِ کم جلوتر یِ قنادی بود که مرحوم پدرمون زمانی که در قید حیات بودن معمولا از اونجا برامون پادرازی می‌خریدنو ... دو تا جعبه زبونو، کمی شکلاتو، پنج دونه نارنجک خریدم. توی ماشین هر نفر به سبک انتحاری یک نارنجک قوووورت دادو، یکی دو تا شکلات زد به رگ. . رفتیم خونه مامانم اینا. . از شانس ما مامانم اینا نبودن. ده تا نونو یک جعبه شیرینی براشون گذاشتمو رفتیم خونه‌ی مامانش اینا. . از قضا مامانش اینام نبودنو فقط باباش اینا بودن. ده تا نونو یِ جعبه شیرینیم بردیم برا اونا. . توی خونه‌ی بابایی، توی یِ کاسه بود. . من شروع کردم برای چند تا تخمه شکستمو گذاشتم توی پیش‌دستیش تا راحت بتونه مغزاشو در بیاره و نوش‌جون کنه. . : برا منم تخم می‌ذارین. + بله؟؟؟! - برا منم تخم می‌ذارین؟ +من؟! - بله. + سخته؛ ولی سعیمو می‌کنم. - ممنون آقاجون. منم دستامو به صورت بال زدن مرغا به هم زدمو شروع کردم به زور زدنو قد قد کردن. + قد قدا قدا. قد قدا قدا. قدددد قدددد قدددداااااا قدددداااااا. - چه کار می‌کنین آقاجون؟! + دارم برات تخم می‌ذارم دیگه. . - ، : 🤣🤣🤣 . 👈 هر کس تجربه‌ی تخم گذاشتن برا دخترشو داره در لینک زیر بنویسه https://basalam.com/@barkat/posts/13234
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 عبدالله بن جُندَب: مولای من امام کاظم(علیه‌السلام) به ما یاد داد وقتی می‌خواهیم دعا کنیم برای دیگران دعا کنیم. ... 👈 هر کس برادر مومن‌شو دعا کنه خداوند صد هزار برابرشو به دعاکننده می‌ده. 👈 در لینک زیر برای مومنین یک دعا کنید. https://basalam.com/@barkat/posts/13443 👇