eitaa logo
دعبلانه
408 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
غزلی برگرفته از فرازهای دعای عرفه: «ياصاحبی فی وحدتی» یاور ندارم با تو ولی باکی از این لشکر ندارم از ابتدای راه گفتم «حسبى الله» نقشی به جز این روی انگشتر ندارم من آسمانم را به تو تقدیم کردم دور و برم یک ماه، یک اختر ندارم «یا رادّ یوسف علی یعقوب» بنگر دیگر علی اکبر... على اكبر ندارم «يا رازقَ الطّفلِ الصّغير» اصغر فدایت غير از همین لاله، گلی دیگر ندارم دور از حبیب خویش ماندن، غربت این است درد من از این نیست که یاور ندارم دارم سر و سِرّی در این هنگامه با تو می‌آید آن ساعت که دیگر سر ندارم با عضو عضو پیکرم می پ‌گویم اینک ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم هر زخم با تو حرف‌هایی تازه دارد ذکری، مناجاتی از این بهتر ندارم این شمرها احساسشان را سربریدند این‌ها مسلمانند؟ نه باور ندارم هم زنده‌ام با اشک، هم مقتول اشکم از راز خود پرده چگونه برندارم @Aftab_gardan_ha
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات دست ما را برساند به دعای عرفات... یا حسین بن علی عشق، دعای عرفه‌ست عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم به منا با سر رفتی پی رمی جمرات... تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات مرحبا آجرک الله بزرگا مردا نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود جان ناقابل من چیست که گویم به فدات تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟ از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟ جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی پای این سفره که نور است و سلام و صلوات 🔹عقیق شعر @aghighpoem
هدایت شده از شعر هیأت
24.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی که شدی ساحل امن من و کشتی نجاتم باز از فرط عطش خشک شده کام من، آری تشنه‌ام، تشنۀ لب‌های عطشناک فراتم باید احرام ببندم به طواف حرم تو من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری مات و مبهوت نمایان شدن جلوۀ ذاتم با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم باز گریان تماشای قتیل العبراتم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1562@ShereHeyat
🔹🔹🔹🔹🔹 در طالع من نیست که نزدیک تو باشم می‌گویمت از دور دعا گر برسانند 🔹🔹🔹🔹🔹 سعدی
🌹بخشی از قصیده محمد سهرابی متخلص به معنی زنجانی در مدح مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام🌹 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 سرم کوبیده‌ی سنگی است کز هر رگ‌رگ کانش به کوی شوق دعوت‌نامه دارد هر پشیمانش خیال جلوه‌اش از خواب مخمل برده راحت را به چشم باز می‌خوابند مشتاقان حیرانش کمال محض را با چشم خود ما در نجف دیدیم سجود ناقصی دارند مردان ظل ایوانش به تکوینی که من از آن جمال کل خبر دارم به یوسف می‌دهد تعلیمِ زیبایی غلامانش به شهر شیر یزدان نیست راهی بی‌حضور وحی چراغ از چشم جبرائیل دارد هر خیابانش کدامین طرز غریدن به شعر پارس می‌ماند؟ ز شیران باج می‌خواهند سگ‌های بیابانش 🌹چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش🌹 مرا شانی که مخفی مانده است از انبیا، این است نمی‌دانم که در جنت کدامین است دربانش به صبح از آستین صد کلیم‌الله می‌ریزد چراغ طور بیرون می‌زند شب از گریبانش مساحت را در این جا ساحتی از جنس اعجاز است به عرض و طول، جنت جا شود در چشم گلدانش تهی هرگز نکرد از کسوت خود ذوالفقارش را خود از «انی مع الله» جامه دارد تیغ عریانش به تدبیری که اعلان سلونی پله‌ای از اوست ندیدم مشکلی را که نباشد سخت آسانش نصیب دشمنش در جنگ لهو است و لعب، آری به رزمش هر که آمد، سخت بازی کرده با جانش به اعجازش، ز صدر و ذیلِ دوزخ مرحبا برخاست دو پیکر گشت روح مرحب از شمشمیر برانش خلایق از علی جز نام او چیزی نمی‌بینند که ذاتش کرده بین «عین» و «لام» و «یاء» پنهانش تسلّای دل حیدر به‌جز حیدر نخواهد بود سر خود را گذارد هر سحرگه روی دامانش به دربارش رسیدی غیر مدح او مخوان چیزی که من از زیرکی‌ها زیره‌ها بردم به کرمانش نشد هرگز به دنیا نرم آن مولا دل قرصش به روغن رو نداد آخر لب خشکیده‌ی نانش به تالارش رسیدن بی‌رکوع محض ممکن نیست ز غیرت سقف کوته بسته آن شه روی دالانش سپاه جلوه از شش سمت می‌تازد، مدد یا رب مگر کامل کند پامال، کامل‌تر بتازانش 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🔸🔸🔸🔸🔸🔸 چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می روم از خود به قربانش 🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🌹🌹🌹🌹 برآنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی از این کم تر نشاید کرد در پای تو قربانی... 🌹🌹🌹🌹 سعدی
🌹غزلی از محمدسهرابی متخلص به معنی زنجانی در مدح مولانا علی بن ابی طالب🌹 گر شود کافه ی مردم به حساب آلوده قهوه ی چشم تو فالی ست به خواب آلوده زودتر می شکند توبه ی خشک از آن روی سر سجاده کنم لب به شراب آلوده 🌹نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده🌹 زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم تا عقیق یمنی شد به رکاب آلوده دامن عصمتم از گَرد عبادت پاک است نشود بنده ی حیدر به ثواب آلوده زآشنایان چه توقع ز غریبان چه ملال در محیطی که نشد بحر به آب آلوده معنی از خیر گذشتن به درش بگذر باز حیف از آن لب که بگردد به عتاب آلوده  🍀🍀🍀🍀🍀
🌺🌺🌺🌺🌺 نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشد از نام سگ کهف کتاب آلوده 🌺🌺🌺🌺🌺
🌹محمد سهرابی متخلص به معنی زنجانی 🌹از شاعران موفق سبک هندی است که اشعار او اکثر قریب به اتفاق شعر آیینی و در مدح و مرثیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد. 🌹بیشتر اشعار او قصیده و غزل و مسمط می باشد. 🌹برخی آثار او، مجموعه های شعر: 🔸 آواز لال 🔸فانوس خیال 🔸نسخه نسیان 🌹بیشتر کتاب های او چاپ شده در انتشارات آرام دل و جمهوری می باشد. 🌹بیتی از یک غزل او که بر سر زبان ها می چرخد و بسیار معروف است همان بیتِ "نام ما را بنویسید به ایوان نجف..."است. 🌹همچنین او برای بسیاری از هیأتی های تهران چهره ای آشناست که او در هیأت های مختلف به شعرخوانی پرداخته است. 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🌹دو بیت از غزل محمد سهرابی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام🌹 🌷🌷🌷🌷🌷 صدا در آید از دیوار و از ما در نمی آید که غیر از بُهت از دیوانه حیدر نمی آید چه قبح است این که می گویند کس حیدر نخواهد شد؟ مؤدب باش و گو دیگر چنان حیدر نمی آید 🌷🌷🌷🌷🌷
🌹چند بیت از قصیده محمد سهرابی در مدح مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام🌹 🌸🌸🌸🌸🌸 شد ز نام دگران گرچه مکدّر گوشم خورد از نام علی قند مکرّر گوشم هرکسی نام تو را بُرد، شنیدم به دو گوش می برد فیض زبان را دو برابر گوشم گوش اِستاده ام از کودکی ام نام تو را زآن اقامه که ز لب ریخت پدر در گوشم گوش چپ نیست کم از راست که در میلادم دو سِری خورده مِی از نام علی هر گوشم من ز هر لب طلب نام علی داشته ام نیست امروز بدهکار کسی گر گوشم بیتی از قصری شیرین سخن آمد در یاد که از آن معنی بی پرده سراسر گوشم "قصری از شوق غلامی شده یکپارچه گوش قنبری کو که دو صد حلقه کند در گوشم" 🌸🌸🌸🌸🌸 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9