eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
788 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾•🔅 /قسمت ۵۲ 🔅•✾••┈ ... در نتیجه مخالفت با من و دست یاری ندادن به من موجب کفر و نزول بلا بر امت می‌شد، همانگونه که امت موسی بدلیل مخالفت با هارون گرفتار کفر و بلا شدند. به این دلیل بود که دست به قیام نزدم و به این جمع بندی رسیدم که در آن اوضاع، تاسف خوردن و صبوری کردن تا هنگامی که خداوند گشایشی قرار دهد، مفیدتر است و اجر و پاداش مرا بیشتر می‌کند و برای جامعه اسلامی که توصیف کردم نیز آسان‌تر است. ناگفته نماند اگر آن ملاحظات و مصلحت اندیشی‌ها برای اسلام و مسلمانان نبود و فقط به دنبال گرفتن حق خود بودم، توانایی به دست آوردن آن را داشتم؛ زیرا همه اصحاب رسول خدا(ص) چه آنان که از دنیا رفته‌اند و چه اینان که حاضرند، می‌دانستند که نیرو و امکانات من از دیگران بیشتر و قوم و قبیله من نیرومندتر و یاران و پیروانم فرمان‌پذیرتر از دیگران بودند و دلایل آنها برای حمایت از من بسیار واضح و روشن بود. از سوی دیگر، و من از همه آنان بیشتر بود. من علاوه بر داشتن و علاوه بر که با رسول خدا(ص) و که از ایشان داشتم، به موجب صریح ایشان و که برگردن متصدیان خلافت داشتم، . رسول خدا(ص) هم وقتی دنیا را ترک کردند که و بعد از خود را در کرده بودند و برای آنان که متصدی خلافت شدند، هیچ سهمی در خلافت قائل نشده بودند. به راستی خاندان رسول خدا(ص) که خداوند هرگونه پلیدی را از آنها دور کرده و آنان را پاکیزه و طاهر ساخته بود، پس از آن حضرت برای خلافت و جانشینی ایشان سزاوارتر بودند و همه ویژگی‌های خلافت و شایستگی‌های لازم در آنها جمع بود. ☀️شتر خلافت هنگامی که در پی ، مردم با بیعت کردند و زعامت امت را به وی سپردند، در جمله‌ای به وی گفتم: را و نصف آن برای تو ماند! در برای ابوبکر از مردم تا امسال برای تو بیعت گرفته شود. ☀️مشاور امین و منتقد دلسوز 🔹تنها مشاور خلیفهء دوم من خلافت را حق خود می‌دانستم و اگر ضرورت امت اسلامی نمی‌طلبید، به بیعت با ابوبکر و عمر حاضر نبودم؛ اما وقتی آنان قرار می‌گرفتم، با و ، آنان را به مصالح اسلام و مسمانان می‌کردم. که پس از دوست خود زمامدار مسلمانان شد، در کارهای خود با من می‌کرد و در و و ، از نظر می‌خواست و عمل می‌کرد و را مطابق . ، و کس دیگری را نمی‌شناختم که همانند من طرف مشورت و معتمد او باشد. ☀️مشورت خلیفه با من در یکی از جنگ‌ها در جریان یکی از جنگ‌ها، خلیفه دوم قصد داشت خود نیز همراه لشکر به جانب دشمن رود. در این باره با من مشورت کرد. به او گفتم: خداوند به پیروان این دین وعده داده است که اسلام را سربلند و ضعف‌های مسلمانان را جبران کند. او مسلمانان را به هنگام کمبود نفرات یاری کرد و آنگاه که نمی‌توانستند از خود دفاع کنند، از آن‌ها دفاع کرد. آن خدا اکنون زنده است و هرگز نمی‌میرد. هرگاه خود به جنگ دشمن بروی و شخصا با آنان روبرو شوی و آسیبی به تو وارد شود، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود، دیگر پناهگاهی نخواهند داشت و پس از تو کسی نخواهد بود که به وی مراجعه کنند. این است که امروز را به سوی دشمن روانه کنی و جنگ آزمودگان و خیرخواهان را همراه او حرکت دهی. اگر خدا پیروزی داد، چنان است که تو دوست داری و اگر وضعیت دیگری پیش آمد، تو پناه مردم و مرجع مسلمانان خواهی بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۵۴ 🔅•✾••┈ ☀️ مشورت درباره زینت‌ها و اموال کعبه به پیشنهاد کردند که خوب است برای تجهیز لشکر مسلمانان از استفاده کنی که بسیار زیاد شده‌است و کعبه به زینت نیازی ندارد. وی نیز از این پیشنهاد استقبال کرد و از من نظر خواست. با نظر او و توضیح دادم: هنگامی که رسول خدا(ص) نازل شد، اموال چهار قسم بود: 🔺اموال مسلمانان که پیامبر(ص) آن بر اساس سهم هریک از وارثان تقسیم کردند 🔺اموال عمومی و غنایم که رسول خدا(ص) آن را بین صاحبان حق تقسیم کردند 🔺خمس که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود 🔺و صدقات که خداوند آن را در جایگاهی خاص قرار داد. اما زیورآلات و زینت‌های کعبه از اموالی بودند که خدا آن را بحال خود گذاشت؛ نه به دلیل اینکه آنها را فراموش کرده باشد و نه از این لحاظ که از چشم خدا پنهان مانده باشد. تو نیز آنها را بحال خود واگذار، همانگونه که خدا و رسولش آنها را بحال خود رها کردند. 🔹عمر گفت: ، همگی می‌شدیم! پس از فکر استفاده از زیورآلات کعبه بیرون آمد. ☀️مشورت با من در تقسیم باغ‌های کوفه خلیفه دوم با اصحاب رسول خدا(ص) در زمینه باغستان‌های کوفه مشورت کرد. جمعی درخواست کردند که آنها را میان اصحاب رسول خدا(ص) تقسیم کند. خلیفه در این زمینه نظر مرا جویا شد. به او گفتم: اگر امروز آنها را تقسیم کنی، برای کسانی که بعد از ما خواهند آمد چیزی باقی نمی‌ماند؛ پس بهتر است آن باغها را به دست افراد بسپاری تا در آنها کار کنند تا هم نسل موجود از منافع آنها بهره‌مند شوند و هم آیندگان از آنها بهره ببرند. 🔹عمر گفت: خدا توفیقت دهد! نظر درست همین است. ☀️مشورت درباره اموال باقیمانده در بیت‌المال روزی خلیفه دوم از مردم پرسید: نظر شما درباره که بعد از تقسیم بیت‌المال پیش ما می‌ماند چیست؟ کسانی به او گفته بودند: ای امیرمومنان، مسئولیت خلافت موجب شده است که فرصت رسیدگی به و و خود را نداشته باشی؛ از این روی هر آنچه از بیت‌المال باقی می‌ماند، برای تو باشد. 🔹او نظر مرا پرسید، گفتم: دیگران به تو پاسخ دادند. اما اصرار کرد که من نظرم را صریح بگویم. گفتم: چرا در چیزی که یقین داری، تردید راه می‌دهی؟ عمر از سخن من ناراحت شد و گفت: باید ادعای خود را ثابت کنی. گفتم: آری،  به خدا سوگند، از عهده آنچه گفتم بر می‌آیم. آیا بیادداری که رسول خدا(ص) تو را به ماموریتی فرستادند و در آن ماموریت بین و مشکلی پیش آمد و تو خواستی به رسول خدا شکایت کنی! با هم خدمت رسول خدا(ص) رفتیم؛ ولی احساس کردیم که ایشان ناخشنود است؛ برای همین بازگو کردن مطلب خودداری کردیم و بازگشتیم. فردای آن روز دوباره به حضور رسول خدا(ص) رسیدیم و حضرت را خوشحال و گشاده‌روی یافتیم و تو مناسب دیدی که مطلبت را با آن حضرت در میان بگذاری و گذاشتی و پاسخ خود را شنیدی؟ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۷۶ 🔅•✾••┈ ☀️اطرافیان مسلط بر عثمان درباره چندین بار به تذکر دادم. 🔹روزی عثمان در پاسخ من گفت: تو به من ایراد می‌گیری که از معاویه برای اداره منطقه شام استفاده کرده‌ام؛ با اینکه می‌دانی قبل از من، او را به برگزیده بود. 🔸به او گفتم: تو رابه خدا سوگند، آیا نمی‌دانی که چه اطاعتی از می‌کرد؟ او از که غلام عمر بود، در برابر وی و بود. سیاست عمر چنین بود که وقتی کسی را به استانداری محلی می‌فرستاد، بر وی سخت می‌گرفت و گوشش را می‌کشید؛ اما رفتار تو چنان است که اطرافیان بر تو سوار می‌شوند و خواست خویش را بر تو تحمیل کرده و بی‌توجه به تو و گفت‌هایت، حکومت می‌کنند. ☀️برداشت نادرست عثمان از اعتراضات مردم ▪️تلاش عثمان برای فرافکنی! عثمان با مشکلات متعددی روبه رو شده بود. روزی به دیدار من آمد و گفت: ، نمی‌دانم که زنده بودن تو برای من بهتر است یا مرگ تو! اگر بمیری، دوست ندارم بعد از تو زنده باشم و اگر زنده باشی، مخالفان و منتقدان من همواره تو را تکیه‌گاه خود قرار می‌دهند و به تو پناه می‌آورند. اصلا نمیدانم با تو و مخالفان چه کنم! تو همانند فرزند ناخلفی هستی که اگر بمیرد، مصیبتی برای پدرش خواهد  بود و اگر زنده بماند، از دست او در عذاب است. یا تسلیم باش که ماهم با مسالمت با تو برخورد کنیم یا جنگ کن تا ما هم با تو بجنگیم. فقط مرا بین زمین و آسمان متحیر رها مکن. به خدا سوگند، اگر مرا به قتل برسانی، بعد از من روی خوش نخواهی دید و اگر من هم تو را بکشم، بعد از تو راحت نخواهم شد و فتنه‌گر نمی‌تواند زمام امر این است را در دست بگیرد. 🔸در پاسخ وی گفتم: چه شده است که مخالفان و منتقدان به من تکیه کرده‌اند؟! این تصور تو که مرا پناهگاه مخالفان و منتقدان و سرزنش کنندگان خود می‌پنداری، از بدگمانی و سوء ظنی که به من داری سرچشمه می‌گیرد و موجب می‌شود در دل خود اینگونه قضاوت کنی. اگر از من نگران هستی، من به تو اطمینان میدهم که از طرف من آسیبی به تو نخواهد رسید و عهد و پیمان خدایی با تو می‌بندم که "تا وقتی دریا پشم را خیس می‌کند"، از ناحیه من مشکلی تو را تهدید نخواهد کرد و به یقین مراعات حال تو را خواهم کرد. اما چه کنم که کارهای من در نظر تو ارزش چندانی ندارد و برای تو سودی نمی‌بخشد. اما اینکه گفتی مرگ و فقدان من تو را درهم می‌شکند، هرگزچنین نیست. تا هنگامی که و را داری، از فقدان من درهم شکسته نخواهی شد. ☀️عثمان؛ گرفتار تحلیل غلط از اوضاع جامعه عثمان خیال می‌کرد که من مردم را علیه وی می‌شورانم. روزی به من گفت: تو را به خدا سوگند می‌دهم که مبادا باب تفرقه را بگشایی. من به یاد دارم که تو با ابوبکر و عمر از در سازگاری وارد شدی، گویی از رسول خدا(ص) اطاعت می‌کردی. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist