eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.4هزار عکس
9.9هزار ویدیو
855 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️ سید بن طاووس (عالم شیعی قرن هفتم) در کتاب الملاحم و الفتن (ص۳۵۹ - ۳۵۸) می‌گوید: در روایت است که روزی موسی و هارون به خدا گفتند: چرا به فرعون عمر دراز دادی و تا مدت‌ها نفرین ما را در حق او اجابت نکردی؟ خدا فرمود: ، یک داشت و یک . عیب او این بود که می‌کرد، و حُسن او این بود که را و را و را کرده بود. از او به من نمی‌رسید، اما او به بود. پس از تا .... منبع: یادداشت‌های فرهنگی دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
🔻نقش زنان در فتنه۸۸🔻۵🔺 🔹و اما #عاشورا #روزدانشجو، #آخرین حضور رسمی و تأثیرگذار #فائزه در #میان_آشو
🔻نقش زنان در فتنه۸۸🔻۶🔺 ، همسر میرحسین، لیدر تجمعات دانشجویی 🔹اتحاد با لائیک شالوده‌ی فکری در یک اقدام عملی زهرارهنورد با هماهنگی و که از جمله است در دانشگاه تهران حاضر شده و از این دانشگاه در که میرحسین موسوی است شوند. مشهور به ، در سال ۱۳۲۴ در خانواده‌ای مذهبی – نظامی و در تهران متولد شد. اصلیت پدر وی است‌. در آن زمان مشغول به کار بوده و سمت داشت، مادرش خانه‌دار و هنرمند بود. زهرا رهنورد پس از اخذ دیپلم به دانشگاه تربیت معلم آن دوران می‌رود و ۲سال بعد مدرک خود را از دانشگاه اخذ می‌کند. بعلت علاقه و تبحری که در کارهای هنری از جمله نقاشی و مجسمه‌سازی داشته به تحصیل در رشته مجسمه‌سازی دانشگاه هنرهای زیبای تهران روی می‌آورد. ۴سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۸ در یکی از نمایشگاه‌های نقاشی که خود ترتیب داده با میرحسین موسوی می‌شود و با او ازدواج می‌کند. در سال ۱۳۵۵ به همراه همسرش به ؟! چیزی به پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نمانده است که رهنورد به ایران باز می‌گردد. رهنورد لیسانس مجسمه‌سازی، فوق لیسانس پژوهش هنر و علوم سیاسی و دکتری علوم سیاسی خود را در طی این سال‌ها اخذ می‌کند، در سال(۱۳۵۷) به می‌پیوندد و در کنار قرار می‌گیرد. با در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ وی رئیس‌جمهور می‌شود. یک سال بعد به عنوان (س) منصوب می‌شود، سمتی که تا سال ۱۳۸۵ در آن مشغول به کار بوده است. با حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، زهرا رهنورد نیز به تکاپو می‌افتد و از وارد گود می‌شود و با نوشتن اولین خود در درباره در در ۱۹ اسفندماه، عملاً وارد صحنه‌ی انتخابات می‌شود. 🔹ریشه‌های عقیدتی و فکری زهرا رهنورد 🔸تأثیر و بر افکار زهرا رهنورد «در خانواده‌ای سنتی و مدرن در محله‌ی قدیمی سنتی با نام نزدیک به دنیا آمدم. خانقاهی که مخصوص و بود و روی گذاشت! ... اما یک نکته‌ی عجیب درباره‌ی خانواده‌ی ما این بود که در . یعنی از صبح تا شب به متافیزیک ریخته می‌شد. از داستان‌های بسیار عجیب و غریب، از ، از ، ما تمام مدت در این چیزها غرق بودیم، ولی در عین حال و هم داشت. مثلاً به در آن خانه و گفته می‌شود که است»(مصاحبه زهرا رهنورد، کتاب سیاستمداران جوان، انتشارات اطلاعات، صفحات ۲۵۳ تا ۲۴۶، خبرگزاری فارس، ۱۸ دی ۱۳۸۹) 🔹دانشجوی بدون خط قرمز «آن موقعی که دانشجو بودم برای خودم . ... تمام فکر و ذکرم این بود که رژیم شاه را براندازیم و رژیم خوبی بیاوریم که آزادیخواه باشد. اصلاً مهم نبود! خودِ من در یک فاصله . و مادربزرگم را قبول داشتم و ... آن دین را نمی‌پسندیدم. به نظر من نمی‌توانست براندازی کند. مسئله‌ی من این بود که به این نتیجه رسیده بودم که با کاری نمی‌توان از پیش برد.» (همان منبع) 🔹دید عقب مانده‌ی انقلاب اسلامی! «تا موقعی که نگاه نوآورانه، مبارزاتی و عرفانی به دین پیدا نکردم، از آن ... یاد گرفته بودم ولی دین سنتی نداشتم. یعنی در مقطعی که کسانی دین سنتی داشتند، . به نظر من گاه اسلام در کشور ما خوب انجام نشده، انقلاب اسلامی بسیار بزرگ بود، ولی متاسفانه ، به و به بودن .» (همان منبع) ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۲ 🔅•✾••┈ رسول خدا(ص)، همه کسانی که پدر یا پسر یا برادر یا دیگر نزدیکانشان در جنگ‌ها بدست من کشته شده بودند و به گونه‌ای دشمنی با من در دلشان بود و نیز تمام و و و را به اسامه فرستادند تا فقط آن یک گروه از مردم پاکدل و با ایمان در حضورش بمانند که سخنان نابجا بر زبان نیاورند و مرا از خلافت و زمامداری امت پس از رسول خدا(ص) باز ندارند. رسول خدا(ص) این بود که لشکر اسامه هر چه سریع‌تر روانه شود و هیچ یک از افراد تحت فرماندهی‌اش از همراهی با او تخلف نکنند. رسول خدا(ص) در این زمینه بسیار تاکید وسفارش فرمودند و صادر کردند تا این لشکر به حوزه ماموریتش رهسپار شود؛ اما متاسفانه با رحلتشان، وضع غیرمنتظره‌ای پیش آمد: همان مردانی که ایشان تحت فرماندهی اسامه به بیرون از مدینه فرستاده بودند، خود را کردند و دستور پیامبر را و از ادامه همراهی با لشکر اسامه کردند و او را گذاشتند و دوان دوان به تا خلافت مرا که با رسول خدا(ص) بسته بودند، و و را و با هیاهو و داد و فریاد برای خود برگزینند . شگفت اینکه در ، نظر هیچ فردی از خاندان را ؛ زیرا هدف اساسی آنان، با بود که از قبل بر عهده‌ی آنان استقرار یافته بود. آنان مشغول و بودند و مشغول فراهم آوردن رسول خدا(ص). برای من رها کردن پیکر آن عزیز و پرداختن به کاری دیگر روا نبود؛ زیرا (ص) و تکریم او بر هر کار دیگری مقدم بود. این پیشامد شگفت و ، قلبم را که از فراق رسول خدا(ص) مجروح بوده و عزیزی را از دست داده بود که پس از خدا، تنها معتمدش بود، به درد آورد. با وجود این حادثه‌ی تلخ، بلافاصله پیش آمد و من بازهم شکیبایی ورزیدم. ☀️گاهِ فرا رسیدن آزمون بزرگ بعد از دفن پیکر مطهر رسول خدا، مشغول مسطّح کردن مرقد آن حضرت بودم که برایم آوردند مردم با بیعت کرده‌اند. با شنیدن خبر، این آیات را تلاوت کردم: (بسم الله الرحمن الرحیم. الم. آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها می‌شوند و آزمایش  نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند (آزمودیم و این ها را نیز امتحان می کنیم) باید علم خدا درباره راست گویان و دروغگویان تحقق یابد. آیا کسانیکه اعمال ناروا انجام می‌دهند، گمان می‌برند بر قدرت ما چیره می‌شوند؟! چه بد داوری می‌کنند!) دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۴ 🔅•✾••┈ ☀️امتناع از بیعت بعد از بیعت مردم با ، مرا نزد وی بردند و خواستند که با او بیعت کنم. در پاسخ آنان گفتم : «من از او به این مقام شایسته‌ترم و برا ی شما بهتر است که بیعت کنید. شما در مقابل انصار، به نزدیک بودن خود به رسول خدا استدلال کرده و از این راه، اولویت خود را بر انصار ثابت کردید و آنها نیز دلیل شما را نپذیرفتند و در مقابل شما تسلیم شدند و زمام حکومت را به شما سپردند. ولی نوبت که به ما رسید، با آنکه می‌دانید از به رسول خدا(ص) کسی نیست، می‌خواهید جانشینی آن حضرت را از ما دریغ کنید. من نیز با همان منطق و برهانی که شما با انصار سخن گفتید، با شما سخن می‌گویم و احتجاج می‌کنم : به رسول خدا(ص)، چه در حال حیات آن حضرت و چه بعد از ارتحالش، از همه شما نزدیک‌ترم. من و . و او نزد من به گذاشته شده است. من و . من به رسول خدا و کننده اویم. در میدان جهاد، من بیش از همه با مشرکان مبارزه کرده و سپر بلا شده‌ام. من بیشتر از همه به کتاب خدا و سنت رسولش . من به دین خدا و عواقب امور . زبان من و دلم و قلبم است . پس دیگر برای چه در مسئله خلافت با من منازعه می‌کنید؟! اگر در دل خود از مخالفت با خدا بیم دارید، خودتان انصاف داشته باشید و با همان دلایل که انصار شما را سزاوارتر دیدند، شما نیز حق و اولویت مرا در نظر بگیرید؛ وگرنه دیری نمی‌پاید که به ستمکاری‌تان اعتراف می‌کنید. بعد از این سخنان، گفت: اکنون زمان این حرفها گذشته است، مردم با ابوبکر بیعت کرده‌اند و تو نیز تا بیعت نکنی، رهایی نخواهی داشت. به او گفتم: شیر خلافت را بدوش؛ زیرا از آن، سهمی نیز به تو خواهد رسید. پا فشاری امروز تو بر این کار برای بهره برداری است که فردا نصیب خواهد شد و به خدا سوگند، سخنت را نمی‌پذیرم و دوست ندارم با تو همنشین باشم و بیعت نیز نخواهم کرد. ابوبکر که سخن مرا شنید، گفت: اگر بیعت نکنی، تو را به آن مجبور نخواهم کرد. از جای برخاست و گفت: ای پسر عمو، ما هرگز انکار تو را نداریم. تو با رسول خدا در اسلام، در دین و به مسلمانان در مواقع حساس جای انکار ندارد؛ اما نکته مهم این است که تو هنوز و در مقابل، ابوبکر مردی جاافتاده و پرتجربه از میان قوم توست. او برای تحمل سنگینی مسئولیت خلافت تواناتر است. به علاوه اینکه مردم با وی بیعت کرده‌اند و کار تمام شده است؛ پس بهتر است تو نیز در برابر او تسلیم شوی. البته اگر در آینده عمری برای تو باقی باشد، خلافت را به تو واگذار می‌کنند و در آن روز هیچ کس با تو مخالفت نخواهد کرد؛ چرا که تو شایسته آنی. این تذکر را هم به تو بدهم که در اوضاع حساس فعلی نباید آتش فتنه را تو شعله ور کنی؛ زیرا خود می‌دانی که دل اکثر عرب با تو همراه نیست و از تو کینه‌ها در دل‌ها وجود دارد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۵۲ 🔅•✾••┈ ... در نتیجه مخالفت با من و دست یاری ندادن به من موجب کفر و نزول بلا بر امت می‌شد، همانگونه که امت موسی بدلیل مخالفت با هارون گرفتار کفر و بلا شدند. به این دلیل بود که دست به قیام نزدم و به این جمع بندی رسیدم که در آن اوضاع، تاسف خوردن و صبوری کردن تا هنگامی که خداوند گشایشی قرار دهد، مفیدتر است و اجر و پاداش مرا بیشتر می‌کند و برای جامعه اسلامی که توصیف کردم نیز آسان‌تر است. ناگفته نماند اگر آن ملاحظات و مصلحت اندیشی‌ها برای اسلام و مسلمانان نبود و فقط به دنبال گرفتن حق خود بودم، توانایی به دست آوردن آن را داشتم؛ زیرا همه اصحاب رسول خدا(ص) چه آنان که از دنیا رفته‌اند و چه اینان که حاضرند، می‌دانستند که نیرو و امکانات من از دیگران بیشتر و قوم و قبیله من نیرومندتر و یاران و پیروانم فرمان‌پذیرتر از دیگران بودند و دلایل آنها برای حمایت از من بسیار واضح و روشن بود. از سوی دیگر، و من از همه آنان بیشتر بود. من علاوه بر داشتن و علاوه بر که با رسول خدا(ص) و که از ایشان داشتم، به موجب صریح ایشان و که برگردن متصدیان خلافت داشتم، . رسول خدا(ص) هم وقتی دنیا را ترک کردند که و بعد از خود را در کرده بودند و برای آنان که متصدی خلافت شدند، هیچ سهمی در خلافت قائل نشده بودند. به راستی خاندان رسول خدا(ص) که خداوند هرگونه پلیدی را از آنها دور کرده و آنان را پاکیزه و طاهر ساخته بود، پس از آن حضرت برای خلافت و جانشینی ایشان سزاوارتر بودند و همه ویژگی‌های خلافت و شایستگی‌های لازم در آنها جمع بود. ☀️شتر خلافت هنگامی که در پی ، مردم با بیعت کردند و زعامت امت را به وی سپردند، در جمله‌ای به وی گفتم: را و نصف آن برای تو ماند! در برای ابوبکر از مردم تا امسال برای تو بیعت گرفته شود. ☀️مشاور امین و منتقد دلسوز 🔹تنها مشاور خلیفهء دوم من خلافت را حق خود می‌دانستم و اگر ضرورت امت اسلامی نمی‌طلبید، به بیعت با ابوبکر و عمر حاضر نبودم؛ اما وقتی آنان قرار می‌گرفتم، با و ، آنان را به مصالح اسلام و مسمانان می‌کردم. که پس از دوست خود زمامدار مسلمانان شد، در کارهای خود با من می‌کرد و در و و ، از نظر می‌خواست و عمل می‌کرد و را مطابق . ، و کس دیگری را نمی‌شناختم که همانند من طرف مشورت و معتمد او باشد. ☀️مشورت خلیفه با من در یکی از جنگ‌ها در جریان یکی از جنگ‌ها، خلیفه دوم قصد داشت خود نیز همراه لشکر به جانب دشمن رود. در این باره با من مشورت کرد. به او گفتم: خداوند به پیروان این دین وعده داده است که اسلام را سربلند و ضعف‌های مسلمانان را جبران کند. او مسلمانان را به هنگام کمبود نفرات یاری کرد و آنگاه که نمی‌توانستند از خود دفاع کنند، از آن‌ها دفاع کرد. آن خدا اکنون زنده است و هرگز نمی‌میرد. هرگاه خود به جنگ دشمن بروی و شخصا با آنان روبرو شوی و آسیبی به تو وارد شود، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود، دیگر پناهگاهی نخواهند داشت و پس از تو کسی نخواهد بود که به وی مراجعه کنند. این است که امروز را به سوی دشمن روانه کنی و جنگ آزمودگان و خیرخواهان را همراه او حرکت دهی. اگر خدا پیروزی داد، چنان است که تو دوست داری و اگر وضعیت دیگری پیش آمد، تو پناه مردم و مرجع مسلمانان خواهی بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۵۴ 🔅•✾••┈ ☀️ مشورت درباره زینت‌ها و اموال کعبه به پیشنهاد کردند که خوب است برای تجهیز لشکر مسلمانان از استفاده کنی که بسیار زیاد شده‌است و کعبه به زینت نیازی ندارد. وی نیز از این پیشنهاد استقبال کرد و از من نظر خواست. با نظر او و توضیح دادم: هنگامی که رسول خدا(ص) نازل شد، اموال چهار قسم بود: 🔺اموال مسلمانان که پیامبر(ص) آن بر اساس سهم هریک از وارثان تقسیم کردند 🔺اموال عمومی و غنایم که رسول خدا(ص) آن را بین صاحبان حق تقسیم کردند 🔺خمس که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود 🔺و صدقات که خداوند آن را در جایگاهی خاص قرار داد. اما زیورآلات و زینت‌های کعبه از اموالی بودند که خدا آن را بحال خود گذاشت؛ نه به دلیل اینکه آنها را فراموش کرده باشد و نه از این لحاظ که از چشم خدا پنهان مانده باشد. تو نیز آنها را بحال خود واگذار، همانگونه که خدا و رسولش آنها را بحال خود رها کردند. 🔹عمر گفت: ، همگی می‌شدیم! پس از فکر استفاده از زیورآلات کعبه بیرون آمد. ☀️مشورت با من در تقسیم باغ‌های کوفه خلیفه دوم با اصحاب رسول خدا(ص) در زمینه باغستان‌های کوفه مشورت کرد. جمعی درخواست کردند که آنها را میان اصحاب رسول خدا(ص) تقسیم کند. خلیفه در این زمینه نظر مرا جویا شد. به او گفتم: اگر امروز آنها را تقسیم کنی، برای کسانی که بعد از ما خواهند آمد چیزی باقی نمی‌ماند؛ پس بهتر است آن باغها را به دست افراد بسپاری تا در آنها کار کنند تا هم نسل موجود از منافع آنها بهره‌مند شوند و هم آیندگان از آنها بهره ببرند. 🔹عمر گفت: خدا توفیقت دهد! نظر درست همین است. ☀️مشورت درباره اموال باقیمانده در بیت‌المال روزی خلیفه دوم از مردم پرسید: نظر شما درباره که بعد از تقسیم بیت‌المال پیش ما می‌ماند چیست؟ کسانی به او گفته بودند: ای امیرمومنان، مسئولیت خلافت موجب شده است که فرصت رسیدگی به و و خود را نداشته باشی؛ از این روی هر آنچه از بیت‌المال باقی می‌ماند، برای تو باشد. 🔹او نظر مرا پرسید، گفتم: دیگران به تو پاسخ دادند. اما اصرار کرد که من نظرم را صریح بگویم. گفتم: چرا در چیزی که یقین داری، تردید راه می‌دهی؟ عمر از سخن من ناراحت شد و گفت: باید ادعای خود را ثابت کنی. گفتم: آری،  به خدا سوگند، از عهده آنچه گفتم بر می‌آیم. آیا بیادداری که رسول خدا(ص) تو را به ماموریتی فرستادند و در آن ماموریت بین و مشکلی پیش آمد و تو خواستی به رسول خدا شکایت کنی! با هم خدمت رسول خدا(ص) رفتیم؛ ولی احساس کردیم که ایشان ناخشنود است؛ برای همین بازگو کردن مطلب خودداری کردیم و بازگشتیم. فردای آن روز دوباره به حضور رسول خدا(ص) رسیدیم و حضرت را خوشحال و گشاده‌روی یافتیم و تو مناسب دیدی که مطلبت را با آن حضرت در میان بگذاری و گذاشتی و پاسخ خود را شنیدی؟ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۶۰ 🔅•✾••┈ ☀️نصیحت به اعضای شورا 🔸خطاب به اعضای شورا گفتم: حمد و سپاس به آن خدایی اختصاص دارد که محّمد(ص) را از میان ما به عنوان پیامبر برانگیخت و به عنوان فرستاده به سوی ما فرستاد. پس ما خاندان نبوت و معدن حکمت و امان برای اهل زمین و نجات برای کسانی هستیم که در پی سعادت هستند. که اگر به ما بدهند، آن را بگوییم و اگر نه، ؛ اگرچه روزگاران درازی طول بکشد. اگر رسول خدا(ص) تعهدی از ما گرفته‌اند، بدون ضعف و سستی آن را به انجام می‌رسانیم و اگر سخنی به ما گفته‌اند، تا پای جان برای تحقق آن مبارزه می‌کنیم. هیچ کس پیش از من، دعوت حق را اجابت نکرد و من که و حق رسول خدا(ص) را ادا کردم و "لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم". را خوب کنید و را با دقت در نظر بگیرید. شاید پس از این جلسه، از کشیده شود و و برخی شوند و . ☀️خودداری از قبول پیش شرط عبدالرحمان در شورا، رای خود را به واگذار کرد و به و نیز به رای دادند. در این وضعیت، رای عبدالرحمان سرنوشت ساز شد؛ یعنی او با هر کدام از دو نفر باقی مانده که من و عثمان بودیم بیعت می‌کرد، او زمام امر خلافت را دردست می‌گرفت. عبدالرحمان ۳۰بار از ما دو نفر پرسید: «کدام یک از شما امر خلافت را می‌پذیرید، مشروط بر اینکه به سیره رسول خدا(ص) عمل کند و همانند دو صحابی ایشان، ابوبکر و عمر رفتار کند و از روش آن دو تجاوز نکند؟» 🔸پاسخ من در هر بار چنین بود: من خلافت را می پذیرم، مشروط بر اینکه در میان امت اسلام به اندازه‌ای که امکان تلاش هست و در طاقت من می‌گنجد، و (ص) رفتار کنم و برای موفقیت در این امر از خدایم یاری می‌طلبم. 🔹و عثمان در پاسخ جواب مثبت می‌داد و به و را می‌پذیرفت. بدین ترتیب با بیعت کرد و نتیجه رای‌گیری در شورای ۶ نفره، انتخاب عثمان برای خلافت شد. ☀️مقصود از سنت ابوبکر و عمر عبدالرحمن مقصود خویش از سنت شیخین را در قالب این سخن رساند: «من با تو بیعت می‌کنم، به همان شرطی که مدنظر عمر بود؛ یعنی کسی از بنی‌هاشم را بر مصدر امور نگماری.» 🔸من در پاسخ او با قاطعیت گفتم: وقتی مسئولیت اداره حکومت را به من واگذار می‌کنی، دیگر به تو چه ارتباطی دارد که من به چه کسانی مسئولیت می‌دهم. وظیفه من این است که تمام سعی و تلاش خود را برای اداره امت اسلامی به کار بندم و هرکسی را که توانا و امانت‌دار یافتم، برای اداره به کار گیرم، چه از میان بنی‌هاشم باشد یا از میان غیربنی‌هاشم. 🔹عبدالرحمان پاسخ داد: نه، به خدا سوگند، تا این شرط را نپذیری با تو بیعت نمی‌کنم. 🔸من هم با صراحت گفتم: به خدا سوگند تا ابد چنین تعهدی به تو نمی‌دهم! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۶۴ 🔅•✾••┈ 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که رسول خدا(ص) درباره او فرمده باشند: (کسی که با علی دشمنی می‌کند و می‌پندارد مرا دوست می‌دارد، دروغ گوست) ؟ 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که در لیلة‌القلیب برای رسول خدا(ص) آب برده باشد و در همان حال، در یک ساعت سه هزار نفر از فرشتگان که و و هم در میانشان بودند، بر او کنند؟ 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که درباره‌اش گفته باشد: این همان گذشت و ایثار است) ؟ این مطلب را در گفت و رسول خدا هم فرمودند: (او از من و من از او هستم) و جبرئیل اضافه کرد: (و من از هر دوی شما هستم) 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که از آسمان درباره‌اش ندا آمده باشد: (شمشیری جز و جوانمردی جز نیست) ؟ 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که مطابق فرموده رسول خدا(ص) با (پیمان شکنان) و (ستمگران) و (از دین بیرون شدگان) بجنگد؟ 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که رسول خدا(ص) به او فرموده باشند: همانا من برای و تو برای ) ؟ 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که فرشتگان مقرب، با روح و ریحان، رسول خدا(ص) را داده باشد؟ یاری‌ام می‌دادند و من سخنانشان را می‌شنیدم که می‌گفتند: پیامبرتان را تا شما را . 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که رسول خدا(ص) را و ایشان را در گذاشته باشد؟ 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که وقتی رسول خدا کردند و بر او ، ناگهان ندایی پنهان از پشت در شنیده باشد که می‌گفت: و و برکت‌های خداوند بر و . پروردگارتان به شما سلام می‌رساند و می‌فرماید: همانا در راه خدا برای هر مصیبت جایگزینی هست و برای هر وفات یافته‌ای تسلیتی و برای هر از دست رفته‌ای جانشینی. پس به تسلیت خداوند آرام باشید و بدانید که اهل زمین می‌میرند و اهل آسمان نمی‌مانند. سلام و رحمت و برکت‌های خداوند بر شما باد) ؟ 🔸در آن خانه و و و بودیم و جز رسول خدا(ص) که کفن پوش شده در میانمان بود، نفر پنجمی وجود نداشت. 🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که پیامبر به او دستور داده باشد که را اعلام کند، پس از آنکه آن را برده و سپس از او باز گرفته شده بود و او پس از بازگشت، به پیامبر گفته بود: آیا خداوند دربارۀ من چیزی نازل کرده است؟ حضرت به او فرمودند: این کار جز من یا علی انجام نمی‌گیرد) ؟ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۶۹ 🔅•✾••┈ پس همگی قیام کردند و شدند تا را از من به عثمان برگرداندند، به این امید که از او در حکومت داشته باشند و خلافت را در میان خود دست به دست کنند. آن‌ها مرا به بیعت با عثمان فراخواندند و با بیعت کردم و صبر پیشه ساختم تا خداوند به حساب آنان برسد. و به تعلیم دادم که در قنوت خود بگویند: «بار خدایا، دل‌ها برای تو خالص‌اند و چشم‌ها به سوی تو نگران‌اند. نام تو بر زبان‌ها جاری است و داوری کارها به تو واگذار شده است. پس به ما و قوم ما راه حقیقت را بنمای. بار خدایا ما به تو می‌کنیم از ▪️ ▪️از ▪️از ▪️از خواری‌مان در چشم مردم ▪️از سختی روزگار ▪️و از روی آوردن فتنه‌ها به سویمان. پس بار خدایا، با آشکار کردن عدل خود و چیره کردن حقیقت، چنان که می‌دانی گشایشی نصیب مافرما. ☀️باز هم بردباری وتحمل همه منتظر شنیدن نظر من درباره زمامداری عثمان بودند؛ پس خطبه‌ای خواندم و در ضمن آن اعلام کردم: 🔸همانا می‌دانید که من سزاوارتر از دیگران به خلافت هستم. به خدا سوگند، تا هنگامی که اوضاع مسلمانان روبه راه بشود و جز بر من به فرد دیگری ستم نشود، به آنچه انجام داده‌اید گردن می‌نهم و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن، از یکدیگر سبقت می‌گرد، پرهیز می‌کنم. ☀️روزگار بی‌یاوری بیعت با عثمان به پایان رسیده بود و من در اندیشه عاقبت این بیعت بودم که به سراغم آمد و پرسید: با این وضعیتی که پیش آمده است، چه تصمیمی گرفته‌ای؟ 🔸از او پرسیدم : به نظر تو چه کاری بهتر است؟ او پاسخ داد: در میان مردم به پا خیز و آنان را به سوی خویش بخوان و آگاهشان کن که تو خود سزاوارترین مردمان به جانشینی رسول خدا(ص) هستی و به فضیلت و سبقت در اسلام از دیگران شایسته‌تری و از ایشان یاری و مدد بخواه. پس اگر ۱٠ نفر از میان ۱٠٠ تن از آنان به دعوت تو پاسخ دهند، با آن ۱٠ نفر از آن ۱٠٠ تن سخت توانی گرفت. اگر تو را پذیرفتند، کار بر وفق مراد و دلخواه تو انجام خواهد شد و اگر نپذیرفتند، با آنان بجنگ. اگر بر آن‌ها پیروز شدی، این همان حکومتی است که خداوند توسط رسولش به تو داده است و توبدان سزاوارتر از ایشان هستی و اگر در راه رسیدن بدان کشته شدی، شهید هستی و در پیشگاه خداوند معذور خواهی بود. 🔸به او گفتم: ای جندب، آیا از میان ۱٠٠ نفر، فکر می‌کنی ۱٠ نفر حاضر به بیعت با من می‌شوند؟ 🔹او گفت: امیدوارم. 🔸به وی گفتم: ولی چنین امیدی ندارم که از هر ۱٠٠ نفر، ۲ نفر با من بیعت کنند و اکنون تو را آگاه می‌کنم که این ناامیدی من از کجاست و توجه مردم از اول به قریش بود. قریش هم با خود می‌گویند: و آن حضرت خود را برتر از مردمان دیگر می‌دانند و خلافت را حق خود می‌شمارند و نه حق قریش و از این رو، اگر خاندان محّمد زمامدار شوند، این سلطنت و دولت برای همیشه در این خاندان خواهد ماند و به کسی دیگر می‌گردد. مطمئن باش که قریش به دلخواه خود این حکومت را به ما نخواهند سپرد. جندب اجازه خواست که این مطالب را به گوش مردم برساند و آن‌ها را برای یاری من آماده سازد؛ ولی من به وی گوشزد کردم: ای جندب، اکنون زمان این کار نرسیده است. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۷۵ 🔅•✾••┈ این موضوع آن چنان بر من فشار آورد که در وصف نمی‌گنجد؛ ولی جز صبر و تحمل کردن، چارۀ دیگری نمی‌دیدم. از همان روزی که با شکل گرفت، شورا پیوسته به من و به سبب که با کرده بودند، می‌کردند و بر از و علیه او تاکید می‌ورزیدند. سپس هرکدام از آنها با من می‌دادند که تا پای جان ایستادگی کنند و حق مرا به من بازگردانند. اما به خدا قسم، همان و که پیش از این داشتم، این بار نیز از من می‌شد و می‌اندیشیدم که بهتر و دل آرام‌تر و روشنی بخش‌تر است از قیامی که به آنان منتهی شود؛ گرچه می‌دانستم برای و جان باختن در آماده‌اند و هیچ کدام بیم و هراسی از مرگ ندارند. و من نیز فقط به همان دلایلی بود که گفتم؛ وگرنه من نیز از مرگ هراسی نداشتم. همۀ اصحاب رسول خدا(ص) می‌دانند که مرگ برای من شیرین و گواراست؛ همچون آب سرد و گوارا در روز بسیار گرم به کام تشنۀ جگر سوخته. موقعیت عثمان روز به روز بحرانی‌تر می‌شد و علت اینکه من در برابر عثمان آرام نشسته بودم و دست به هیچ کاری نزدم، این بود که می‌دانستم با اخلاق و رفتاری که او در پیش گرفته است، من از دور و نزدیک برای برکناری او و درگیر شدن با او اقدام خواهند کرد. بالاخره هم اوضاع هر روز آشفته‌تر شد. من به ناچار خود را کنار کشیدم و حتی یک کلمه آری یا یک کلمه نه در آن اوضاع به زبان نیاوردم. ☀️نقش و و درانقلاب طلحه و زبیر آسان‌ترین کارشان این بود که بر عثمان یورش برند و بر او امامت کنند و توانش را بفرسایند. در چنین وضعیتی، عایشه نیز سر بر آورد و خشمی را که از عثمان در دل داشت آشکار کرد. ☀️دلیل اصلی قیام مردم علیه عثمان هنگامی که فرد سوم به خلافت رسید، خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و دو پهلویش از باد کرده و پیاپی در حال و بود. خویشاوندان پدری او از بنی‌امیه نیز برخاستند و همراه او را خوردند و بر باد دادند. عثمان همانند که به جان گیاه بهاری بیفتد، آن قدر کرد که ریسمان بافتۀ او باز شد و به دست و پایش پیچید. اعمال او مردم را برانگیخت و شکم بارگی او نابودش کرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❇️ نزدیک‌ترین افراد به پیامبر(ص)در روز قیامت 🔻پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله: اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم‌ لِلحَدِیثِ وَ آداکُم لِلاَمانَةِ وَ اَوفاکُم بِالعَهدِ وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاسِ 🔅 نزدیکترین شما به در قیامت، راستگوترین، امانت دارترین، وفادارترین به عهد، خوش‌اخلاق‌ترین و نزدیک‌ترین شما به است. 📚 أمالی طوسی، مجلس هشتم، ص ۲۲۹ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
تا به حال به آپارتمان دقت کردی!؟ سقف زندگیه یکی، کف زندگی دیگریست!! دنیا به طور شگفت‌آوری شبیه یک آپارتمان است؛ سقف آرزوهای یکی، کف آرزوهای دیگریست... آدم خوبی باش ولی وقتت رو برای اثباتش به دیگران تلف نکن .... ! همیشه آنچه که درباره "من" میدانی باور کن نه آنچه که پشت سر "من" شنیده‌ای همانم که دیده‌ای نه آنکه شنیده‌ای! ‍‌‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist