▫️ #دو_خصلت_فرعون
سید بن طاووس (عالم شیعی قرن هفتم) در کتاب الملاحم و الفتن (ص۳۵۹ - ۳۵۸) میگوید:
در روایت است که روزی موسی و هارون به خدا گفتند:
چرا به فرعون عمر دراز دادی و تا مدتها نفرین ما را در حق او اجابت نکردی؟
خدا فرمود:
#فرعون، یک #عیب داشت و یک #حُسن.
عیب او این بود که #دعوی_خدایی میکرد،
و حُسن او این بود که #شهرها را #آباد و #راهها را #امن و #سفرهها را #رنگین کرده بود.
از #دعوی_خدایی او #زیانی به من نمیرسید، اما #فرمانروایی او به #سود_مردم بود.
پس #من از #حق_خویش_گذشتم تا #مردم_آسوده_باشند....
منبع: یادداشتهای فرهنگی
دفاع همچنان باقیست
Eitaa.ir/Defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
🔻نقش زنان در فتنه۸۸🔻۵🔺 🔹و اما #عاشورا #روزدانشجو، #آخرین حضور رسمی و تأثیرگذار #فائزه در #میان_آشو
🔻نقش زنان در فتنه۸۸🔻۶🔺
#زهرا_رهنورد، همسر میرحسین، لیدر تجمعات دانشجویی
🔹اتحاد با لائیک شالودهی فکری #زهرا_رهنورد
در یک اقدام عملی زهرارهنورد با هماهنگی #انجمن_اسلامی #دانشجویان_دانشگاه_تهران و #علوم_پزشکی_تهران که از جمله #تشکلهای_حامی_میرحسین_موسوی است در دانشگاه تهران حاضر شده و از #دانشجویان این دانشگاه #میخواهد در #تجمعات_خیابانی که #به_نفع میرحسین موسوی است #حاضر شوند.
#زهره_کاظمی مشهور به #زهرا_رهنورد، در سال ۱۳۲۴ در خانوادهای مذهبی – نظامی و در تهران متولد شد. اصلیت پدر وی #بروجردی است. در #دانشگاه_جنگ_تهران آن زمان مشغول به کار بوده و سمت #استادی داشت، مادرش خانهدار و هنرمند بود.
زهرا رهنورد پس از اخذ دیپلم به دانشگاه تربیت معلم آن دوران میرود و ۲سال بعد مدرک خود را از دانشگاه اخذ میکند. بعلت علاقه و تبحری که در کارهای هنری از جمله نقاشی و مجسمهسازی داشته به تحصیل در رشته مجسمهسازی دانشگاه هنرهای زیبای تهران روی میآورد. ۴سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۸ در یکی از نمایشگاههای نقاشی که خود ترتیب داده با میرحسین موسوی #آشنا میشود و با او ازدواج میکند. در سال ۱۳۵۵ به همراه همسرش به #آمریکا_مهاجرت_میکند؟! چیزی به پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نمانده است که رهنورد به ایران باز میگردد.
رهنورد لیسانس مجسمهسازی، فوق لیسانس پژوهش هنر و علوم سیاسی و دکتری علوم سیاسی خود را در طی این سالها اخذ میکند، در سال(۱۳۵۷) به #جبهه_اصلاحطلبان میپیوندد و در کنار #سیدمحمدخاتمی قرار میگیرد. با #پیروزی_خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ وی #مشاور_سیاسی رئیسجمهور میشود. یک سال بعد به عنوان #رئیس_دانشگاه_الزهرا(س) منصوب میشود، سمتی که تا سال ۱۳۸۵ در آن مشغول به کار بوده است.
با #قطعیت_یافتن حضور #میرحسین_موسوی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، زهرا رهنورد نیز به تکاپو میافتد و #در_حمایت از #همسرش وارد گود #مبارزات_تبلیغات میشود و با نوشتن اولین #یادداشت_انتقادی خود در #سایت_کلمه درباره #رفع_تبعیض_زنان در #ایران در ۱۹ اسفندماه، عملاً وارد صحنهی انتخابات میشود.
🔹ریشههای عقیدتی و فکری زهرا رهنورد
🔸تأثیر #خانقاه و #تصوف بر افکار زهرا رهنورد
«در خانوادهای سنتی و مدرن در محلهی قدیمی سنتی با نام #ظهیرالاسلام نزدیک #خانقاه_صفیعلیشاه به دنیا آمدم. خانقاهی که مخصوص #دراویش و #عرفا بود و #تأثیر_زیادی روی #من گذاشت! ... اما یک نکتهی عجیب دربارهی خانوادهی ما این بود که در #متافیزیک_غرق_بود. یعنی از صبح تا شب به #کام_ما متافیزیک ریخته میشد. از داستانهای بسیار عجیب و غریب، از #ورود_ائمه_به_خانه، از #خوابهای_مقدس، ما تمام مدت در این چیزها غرق بودیم، ولی در عین حال #نوآوریهای_عجیب و #غریب هم داشت. مثلاً به #حجاب در آن خانه #اعتقادی_نبود و گفته میشود که #چیز_بیخودی است»(مصاحبه زهرا رهنورد، کتاب سیاستمداران جوان، انتشارات اطلاعات، صفحات ۲۵۳ تا ۲۴۶، خبرگزاری فارس، ۱۸ دی ۱۳۸۹)
🔹دانشجوی بدون خط قرمز
«آن موقعی که دانشجو بودم #هیچ_خط_قرمزی برای خودم #نداشتم. #فقط_آزادیخواه_بودم... تمام فکر و ذکرم این بود که رژیم شاه را براندازیم و رژیم خوبی بیاوریم که آزادیخواه باشد. #حالا_چه_رژیمی_باشد اصلاً مهم نبود! خودِ من در یک فاصله #کاملا_بیاعتقاد_بودم.
#نه_دین_سنتی_مادرم و مادربزرگم را قبول داشتم و #نه_هیچ_چیز_دیگر... آن دین را نمیپسندیدم. به نظر من نمیتوانست براندازی کند. مسئلهی من این بود که به این نتیجه رسیده بودم که با #اعتقادات_خانوادهام کاری نمیتوان از پیش برد.» (همان منبع)
🔹دید عقب ماندهی انقلاب اسلامی!
«تا موقعی که نگاه نوآورانه، مبارزاتی و عرفانی به دین پیدا نکردم، از آن #دین_سنتی_بیزار_بودم... یاد گرفته بودم ولی دین سنتی نداشتم. یعنی در مقطعی که کسانی دین سنتی داشتند، #من_اصلا_دین_نداشتم. به نظر من گاه اسلام در کشور ما خوب انجام نشده، انقلاب اسلامی بسیار بزرگ بود، ولی متاسفانه #نگاه_به_دین، به #جوانی و به #معاصر بودن #بسیار_عقب_مانده_است.» (همان منبع)
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۲ 🔅•✾••┈
رسول خدا(ص)، همه کسانی که پدر یا پسر یا برادر یا دیگر نزدیکانشان در جنگها بدست من کشته شده بودند و به گونهای دشمنی با من در دلشان بود و نیز تمام #مهاجر و #انصار و #مسلمانان_ضعیف و #منافقان را به #لشکر اسامه فرستادند تا فقط آن یک گروه از مردم پاکدل و با ایمان در حضورش بمانند که سخنان نابجا بر زبان نیاورند و مرا از خلافت و زمامداری امت پس از رسول خدا(ص) باز ندارند.
#آخرین_کلام رسول خدا(ص) این بود که لشکر اسامه هر چه سریعتر روانه شود و هیچ یک از افراد تحت فرماندهیاش از همراهی با او تخلف نکنند. رسول خدا(ص) در این زمینه بسیار تاکید وسفارش فرمودند و #دستورهای #صریحی صادر کردند تا این لشکر به حوزه ماموریتش رهسپار شود؛ اما متاسفانه با رحلتشان، وضع غیرمنتظرهای پیش آمد:
همان مردانی که ایشان تحت فرماندهی اسامه به بیرون از مدینه فرستاده بودند، #اردوگاههای خود را #رها کردند و #آشکارا دستور پیامبر را #نادیده_گرفتند و از ادامه همراهی با لشکر اسامه #امتناع کردند و او را #تنها گذاشتند و دوان دوان به #مدینه_بازگشتند تا #پیمان خلافت مرا که با رسول خدا(ص) بسته بودند، #نقض_کنند و #عهد_خدا و #رسولش را #بشکنند و با هیاهو و داد و فریاد برای خود #پیشوایی_دیگر برگزینند .
شگفت اینکه در #انتخاب_خلیفه، نظر هیچ فردی از خاندان #عبدالمطلب را #جویا_نشدند؛ زیرا هدف اساسی آنان، #شکستن_بیعت با #من بود که از قبل بر عهدهی آنان استقرار یافته بود.
آنان مشغول #عهدشکنی و #انتخاب_خلیفه بودند و #من مشغول فراهم آوردن #مقدمات_دفن_پیکر_مطهر رسول خدا(ص).
برای من رها کردن پیکر آن عزیز و پرداختن به کاری دیگر روا نبود؛ زیرا #حفظ_حرمت_پیامبر(ص) و تکریم او بر هر کار دیگری مقدم بود.
این پیشامد شگفت و #عهدشکنی_تلخ، قلبم را که از فراق رسول خدا(ص) مجروح بوده و عزیزی را از دست داده بود که پس از خدا، تنها معتمدش بود، به درد آورد. با وجود این حادثهی تلخ، بلافاصله #گرفتاری_تلختری پیش آمد و من بازهم شکیبایی ورزیدم.
☀️گاهِ فرا رسیدن آزمون بزرگ
بعد از دفن پیکر مطهر رسول خدا، مشغول مسطّح کردن مرقد آن حضرت بودم که برایم آوردند مردم با #ابوبکر بیعت کردهاند. با شنیدن خبر، این آیات را تلاوت کردم:
(بسم الله الرحمن الرحیم. الم. آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند (آزمودیم و این ها را نیز امتحان می کنیم) باید علم خدا درباره راست گویان و دروغگویان تحقق یابد. آیا کسانیکه اعمال ناروا انجام میدهند، گمان میبرند بر قدرت ما چیره میشوند؟! چه بد داوری میکنند!)
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۴ 🔅•✾••┈
☀️امتناع از بیعت
بعد از بیعت مردم با #ابوبکر، مرا نزد وی بردند و خواستند که با او بیعت کنم. در پاسخ آنان گفتم :
«من از او به این مقام شایستهترم و برا ی شما بهتر است که #با_من بیعت کنید. شما در مقابل انصار، به نزدیک بودن خود به رسول خدا استدلال کرده و از این راه، اولویت خود را بر انصار ثابت کردید و آنها نیز دلیل شما را نپذیرفتند و در مقابل شما تسلیم شدند و زمام حکومت را به شما سپردند. ولی نوبت که به ما رسید، با آنکه میدانید #نزدیکتر از #اهلبیت به رسول خدا(ص) کسی نیست، میخواهید جانشینی آن حضرت را از ما دریغ کنید.
من نیز با همان منطق و برهانی که شما با انصار سخن گفتید، با شما سخن میگویم و احتجاج میکنم : #من به رسول خدا(ص)، چه در حال حیات آن حضرت و چه بعد از ارتحالش، از همه شما نزدیکترم. من #وصی و #وزیر_اویم. #اسرار و #علوم او نزد من به #ودیعت گذاشته شده است. من #صدیق_اکبر و #فاروق_اعظمم. من #نخستین_مومن به رسول خدا و #تصدیق کننده اویم.
در میدان جهاد، من بیش از همه با مشرکان مبارزه کرده و سپر بلا شدهام. من بیشتر از همه به کتاب خدا و سنت رسولش #آگاهم. من به دین خدا و عواقب امور #داناترم. زبان من #گویاتر و دلم #ثابتتر و قلبم #آرامتر است .
پس دیگر برای چه در مسئله خلافت با من منازعه میکنید؟! اگر در دل خود از مخالفت با خدا بیم دارید، خودتان انصاف داشته باشید و با همان دلایل که انصار شما را سزاوارتر دیدند، شما نیز حق و اولویت مرا در نظر بگیرید؛ وگرنه دیری نمیپاید که به ستمکاریتان اعتراف میکنید.
بعد از این سخنان، #عمر گفت: اکنون زمان این حرفها گذشته است، مردم با ابوبکر بیعت کردهاند و تو نیز تا بیعت نکنی، رهایی نخواهی داشت. به او گفتم:
شیر خلافت را بدوش؛ زیرا از آن، سهمی نیز به تو خواهد رسید. پا فشاری امروز تو بر این کار برای بهره برداری است که فردا نصیب خواهد شد و به خدا سوگند، سخنت را نمیپذیرم و دوست ندارم با تو همنشین باشم و بیعت نیز نخواهم کرد.
ابوبکر که سخن مرا شنید، گفت: اگر بیعت نکنی، تو را به آن مجبور نخواهم کرد. #ابوعبیده_بن_جراح از جای برخاست و گفت: ای پسر عمو، ما هرگز انکار #فضیلتهای تو را نداریم. #قرابت تو با رسول خدا #سابقهی_درخشانت در اسلام، #دانش_سرشارت در دین و #یاری_رسانیات به مسلمانان در مواقع حساس جای انکار ندارد؛ اما نکته مهم این است که تو هنوز #جوانی و در مقابل، ابوبکر مردی جاافتاده و پرتجربه از میان قوم توست. او برای تحمل سنگینی مسئولیت خلافت تواناتر است. به علاوه اینکه مردم با وی بیعت کردهاند و کار تمام شده است؛ پس بهتر است تو نیز در برابر او تسلیم شوی. البته اگر در آینده عمری برای تو باقی باشد، خلافت را به تو واگذار میکنند و در آن روز هیچ کس با تو مخالفت نخواهد کرد؛ چرا که تو شایسته آنی. این تذکر را هم به تو بدهم که در اوضاع حساس فعلی نباید آتش فتنه را تو شعله ور کنی؛ زیرا خود میدانی که دل اکثر عرب با تو همراه نیست و از تو کینهها در دلها وجود دارد.
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۵۲ 🔅•✾••┈
... در نتیجه مخالفت با من و دست یاری ندادن به من موجب کفر و نزول بلا بر امت میشد، همانگونه که امت موسی بدلیل مخالفت با هارون گرفتار کفر و بلا شدند.
به این دلیل بود که دست به قیام نزدم و به این جمع بندی رسیدم که در آن اوضاع، تاسف خوردن و صبوری کردن تا هنگامی که خداوند گشایشی قرار دهد، مفیدتر است و اجر و پاداش مرا بیشتر میکند و برای جامعه اسلامی که توصیف کردم نیز آسانتر است.
ناگفته نماند اگر آن ملاحظات و مصلحت اندیشیها برای اسلام و مسلمانان نبود و فقط به دنبال گرفتن حق خود بودم، توانایی به دست آوردن آن را داشتم؛ زیرا همه اصحاب رسول خدا(ص) چه آنان که از دنیا رفتهاند و چه اینان که حاضرند، میدانستند که نیرو و امکانات من از دیگران بیشتر و قوم و قبیله من نیرومندتر و یاران و پیروانم فرمانپذیرتر از دیگران بودند و دلایل آنها برای حمایت از من بسیار واضح و روشن بود.
از سوی دیگر، #سوابق و #افتخارات من از همه آنان بیشتر بود. من علاوه بر داشتن #گذشته_پرافتخار و علاوه بر #قرابتی که با رسول خدا(ص) و #وارثتی که از ایشان داشتم، به موجب #وصیت صریح ایشان و #بیعتی که برگردن متصدیان خلافت داشتم، #مستحق_خلافت_بودم.
رسول خدا(ص) هم وقتی دنیا را ترک کردند که #خلیفه و #جانشین بعد از خود را در #خاندانشان_معّین کرده بودند و برای آنان که متصدی خلافت شدند، هیچ سهمی در خلافت قائل نشده بودند. به راستی خاندان رسول خدا(ص) که خداوند هرگونه پلیدی را از آنها دور کرده و آنان را پاکیزه و طاهر ساخته بود، پس از آن حضرت برای خلافت و جانشینی ایشان سزاوارتر بودند و همه ویژگیهای خلافت و شایستگیهای لازم در آنها جمع بود.
☀️شتر خلافت
هنگامی که در پی #وصیت_ابوبکر، مردم با #عمر بیعت کردند و زعامت امت را به وی سپردند، در جملهای به وی گفتم:
#شتر_خلافت را #دوشیدی و نصف آن برای تو ماند! در #سال_اول برای ابوبکر از مردم #بیعت_گرفتی تا امسال برای تو بیعت گرفته شود.
☀️مشاور امین و منتقد دلسوز
🔹تنها مشاور خلیفهء دوم
من خلافت را حق خود میدانستم و اگر ضرورت #وحدت امت اسلامی نمیطلبید، به بیعت با ابوبکر و عمر حاضر نبودم؛ اما وقتی #طرف_مشورت آنان قرار میگرفتم، با #امانت و #دلسوزی، آنان را به مصالح اسلام و مسمانان #راهنمایی میکردم.
#خلیفه_دوم که پس از دوست خود زمامدار مسلمانان شد، در کارهای خود با من #مشورت میکرد و در #امور_مهم و #حوادث_مشکل و #بحرانها، از #من نظر میخواست و #طبق_رهنمودهای_من عمل میکرد و #رای_خود را مطابق #نظر_من_صادر_میکرد.
#تنها_مشاور_خاص_وی، #من_بودم و کس دیگری را نمیشناختم که همانند من طرف مشورت و معتمد او باشد.
☀️مشورت خلیفه با من در یکی از جنگها
در جریان یکی از جنگها، خلیفه دوم قصد داشت خود نیز همراه لشکر به جانب دشمن رود. در این باره با من مشورت کرد. به او گفتم:
خداوند به پیروان این دین وعده داده است که اسلام را سربلند و ضعفهای مسلمانان را جبران کند. او مسلمانان را به هنگام کمبود نفرات یاری کرد و آنگاه که نمیتوانستند از خود دفاع کنند، از آنها دفاع کرد. آن خدا اکنون زنده است و هرگز نمیمیرد.
هرگاه خود به جنگ دشمن بروی و شخصا با آنان روبرو شوی و آسیبی به تو وارد شود، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود، دیگر پناهگاهی نخواهند داشت و پس از تو کسی نخواهد بود که به وی مراجعه کنند. #تدبیر این است که امروز #مرد_دلیری را به سوی دشمن روانه کنی و جنگ آزمودگان و خیرخواهان را همراه او حرکت دهی. اگر خدا پیروزی داد، چنان است که تو دوست داری و اگر وضعیت دیگری پیش آمد، تو پناه مردم و مرجع مسلمانان خواهی بود.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۵۴ 🔅•✾••┈
☀️ مشورت درباره زینتها و اموال کعبه
#جمعی به #خلیفه_دوم پیشنهاد کردند که خوب است برای تجهیز لشکر مسلمانان از #زینتهای_کعبه استفاده کنی که بسیار زیاد شدهاست و کعبه به زینت نیازی ندارد.
وی نیز از این پیشنهاد استقبال کرد و از من نظر خواست. #من با نظر او #مخالفت_کردم و توضیح دادم:
هنگامی که رسول خدا(ص) نازل شد، اموال چهار قسم بود:
🔺اموال مسلمانان که پیامبر(ص) آن بر اساس سهم هریک از وارثان تقسیم کردند
🔺اموال عمومی و غنایم که رسول خدا(ص) آن را بین صاحبان حق تقسیم کردند
🔺خمس که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود
🔺و صدقات که خداوند آن را در جایگاهی خاص قرار داد.
اما زیورآلات و زینتهای کعبه از اموالی بودند که خدا آن را بحال خود گذاشت؛ نه به دلیل اینکه آنها را فراموش کرده باشد و نه از این لحاظ که از چشم خدا پنهان مانده باشد. تو نیز آنها را بحال خود واگذار، همانگونه که خدا و رسولش آنها را بحال خود رها کردند.
🔹عمر گفت: #اگر_تو_نبودی، #ما همگی #مفتضح میشدیم! پس از فکر استفاده از زیورآلات کعبه بیرون آمد.
☀️مشورت با من در تقسیم باغهای کوفه
خلیفه دوم با اصحاب رسول خدا(ص) در زمینه باغستانهای کوفه مشورت کرد.
جمعی درخواست کردند که آنها را میان اصحاب رسول خدا(ص) تقسیم کند. خلیفه در این زمینه نظر مرا جویا شد. به او گفتم:
اگر امروز آنها را تقسیم کنی، برای کسانی که بعد از ما خواهند آمد چیزی باقی نمیماند؛ پس بهتر است آن باغها را به دست افراد بسپاری تا در آنها کار کنند تا هم نسل موجود از منافع آنها بهرهمند شوند و هم آیندگان از آنها بهره ببرند.
🔹عمر گفت: خدا توفیقت دهد! نظر درست همین است.
☀️مشورت درباره اموال باقیمانده در بیتالمال
روزی خلیفه دوم از مردم پرسید: نظر شما درباره #اموال #اضافی که بعد از تقسیم بیتالمال پیش ما میماند چیست؟
کسانی به او گفته بودند: ای امیرمومنان، مسئولیت خلافت موجب شده است که فرصت رسیدگی به #امورخانواده و #معیشت و #تجارت خود را نداشته باشی؛ از این روی هر آنچه از بیتالمال باقی میماند، برای تو باشد.
🔹او نظر مرا پرسید، گفتم: دیگران به تو پاسخ دادند.
اما اصرار کرد که من نظرم را صریح بگویم.
گفتم: چرا در چیزی که یقین داری، تردید راه میدهی؟
عمر از سخن من ناراحت شد و گفت: باید ادعای خود را ثابت کنی.
گفتم: آری، به خدا سوگند، از عهده آنچه گفتم بر میآیم. آیا بیادداری که رسول خدا(ص) تو را به ماموریتی فرستادند و در آن ماموریت بین #تو و #عباس مشکلی پیش آمد و تو خواستی به رسول خدا شکایت کنی! با هم خدمت رسول خدا(ص) رفتیم؛ ولی احساس کردیم که ایشان ناخشنود است؛ برای همین بازگو کردن مطلب خودداری کردیم و بازگشتیم.
فردای آن روز دوباره به حضور رسول خدا(ص) رسیدیم و حضرت را خوشحال و گشادهروی یافتیم و تو مناسب دیدی که مطلبت را با آن حضرت در میان بگذاری و گذاشتی و پاسخ خود را شنیدی؟
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۶۰ 🔅•✾••┈
☀️نصیحت به اعضای شورا
🔸خطاب به اعضای شورا گفتم:
حمد و سپاس به آن خدایی اختصاص دارد که محّمد(ص) را از میان ما به عنوان پیامبر برانگیخت و به عنوان فرستاده به سوی ما فرستاد. پس ما خاندان نبوت و معدن حکمت و امان برای اهل زمین و نجات برای کسانی هستیم که در پی سعادت هستند.
#ما_را_حقی_است که اگر به ما بدهند، آن را بگوییم و اگر نه، #ب_پایداری_خود_ادامه_میدهیم؛ اگرچه روزگاران درازی طول بکشد.
اگر رسول خدا(ص) تعهدی از ما گرفتهاند، بدون ضعف و سستی آن را به انجام میرسانیم و اگر سخنی به ما گفتهاند، تا پای جان برای تحقق آن مبارزه میکنیم.
هیچ کس پیش از من، دعوت حق را اجابت نکرد و من #اولین_نفری_بودم که #ایمان_آوردم و حق رسول خدا(ص) را ادا کردم و "لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم".
#سخنم را خوب #گوش کنید و #گفتارم را با دقت در نظر بگیرید. شاید پس از این جلسه، #شمشیرها از #نیام کشیده شود و #پیمانها_بشکند و برخی #پیشوای_گمراهان شوند و #از_نادانان_پیروی_کنند.
☀️خودداری از قبول پیش شرط عبدالرحمان
در شورا، #زبیر رای خود را به #من واگذار کرد و #طلحه به #عثمان و #سعد نیز به #عبدالرحمان رای دادند. در این وضعیت، رای عبدالرحمان سرنوشت ساز شد؛ یعنی او با هر کدام از دو نفر باقی مانده که من و عثمان بودیم بیعت میکرد، او زمام امر خلافت را دردست میگرفت. عبدالرحمان ۳۰بار از ما دو نفر پرسید:
«کدام یک از شما امر خلافت را میپذیرید، مشروط بر اینکه به سیره رسول خدا(ص) عمل کند و همانند دو صحابی ایشان، ابوبکر و عمر رفتار کند و از روش آن دو تجاوز نکند؟»
🔸پاسخ من در هر بار چنین بود:
من خلافت را می پذیرم، مشروط بر اینکه در میان امت اسلام به اندازهای که امکان تلاش هست و در طاقت من میگنجد، #مطابق_سیره و #روش_رسول_خدا(ص) رفتار کنم و برای موفقیت در این امر از خدایم یاری میطلبم.
🔹و عثمان در پاسخ جواب مثبت میداد و #عمل به #سیره_ابوبکر و #عمر را میپذیرفت.
بدین ترتیب #عبدالرحمان با #عثمان بیعت کرد و نتیجه رایگیری در شورای ۶ نفره، انتخاب عثمان برای خلافت شد.
☀️مقصود از سنت ابوبکر و عمر
عبدالرحمن مقصود خویش از سنت شیخین را در قالب این سخن رساند: «من با تو بیعت میکنم، به همان شرطی که مدنظر عمر بود؛ یعنی کسی از بنیهاشم را بر مصدر امور نگماری.»
🔸من در پاسخ او با قاطعیت گفتم:
وقتی مسئولیت اداره حکومت را به من واگذار میکنی، دیگر به تو چه ارتباطی دارد که من به چه کسانی مسئولیت میدهم. وظیفه من این است که تمام سعی و تلاش خود را برای اداره امت اسلامی به کار بندم و هرکسی را که توانا و امانتدار یافتم، برای اداره به کار گیرم، چه از میان بنیهاشم باشد یا از میان غیربنیهاشم.
🔹عبدالرحمان پاسخ داد: نه، به خدا سوگند، تا این شرط را نپذیری با تو بیعت نمیکنم.
🔸من هم با صراحت گفتم:
به خدا سوگند تا ابد چنین تعهدی به تو نمیدهم!
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۶۴ 🔅•✾••┈
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که رسول خدا(ص) درباره او فرمده باشند: (کسی که با علی دشمنی میکند و میپندارد مرا دوست میدارد، دروغ گوست) ؟
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که در لیلةالقلیب برای رسول خدا(ص) آب برده باشد و در همان حال، در یک ساعت سه هزار نفر از فرشتگان که #جبرئیل و #میکائیل و #اسرافیل هم در میانشان بودند، بر او #سلام کنند؟
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که #جبرئیل دربارهاش گفته باشد: این همان گذشت و ایثار است) ؟ این مطلب را در #جنگ_احد گفت و رسول خدا هم فرمودند: (او از من و من از او هستم) و جبرئیل اضافه کرد: (و من از هر دوی شما هستم)
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که از آسمان دربارهاش ندا آمده باشد: (شمشیری جز #ذوالفقار و جوانمردی جز #علی نیست) ؟
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که مطابق فرموده رسول خدا(ص) با #ناکثین (پیمان شکنان) و #قاسطین (ستمگران) و #مارقین (از دین بیرون شدگان) بجنگد؟
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که رسول خدا(ص) به او فرموده باشند: همانا من برای #تنزیل_قرآن_جنگیدم و تو برای #تأویل_آن_خواهی_جنگید) ؟
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که #همراه فرشتگان مقرب، با روح و ریحان، رسول خدا(ص) را #غسل داده باشد؟ #فرشتگان یاریام میدادند و من سخنانشان را میشنیدم که میگفتند: #پیکر پیامبرتان را #بپوشانید تا #خداوند شما را #بپوشاند.
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که رسول خدا(ص) را #کفن و ایشان را در #قبر گذاشته باشد؟
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که وقتی رسول خدا #وفات کردند و #فاطمه بر او #میگریست، ناگهان ندایی پنهان از پشت در شنیده باشد که میگفت: #سلام و #رحمت و برکتهای خداوند بر #شما و #اهلبیت. پروردگارتان به شما سلام میرساند و میفرماید: همانا در راه خدا برای هر مصیبت جایگزینی هست و برای هر وفات یافتهای تسلیتی و برای هر از دست رفتهای جانشینی. پس به تسلیت خداوند آرام باشید و بدانید که اهل زمین میمیرند و اهل آسمان نمیمانند. سلام و رحمت و برکتهای خداوند بر شما باد) ؟
🔸در آن خانه #من و #فاطمه و #حسن و #حسین بودیم و جز رسول خدا(ص) که کفن پوش شده در میانمان بود، نفر پنجمی وجود نداشت.
🔸آیا جز من در میان شما کسی هست که پیامبر به او دستور داده باشد که #سورۀ_برائت را اعلام کند، پس از آنکه #ابوبکر آن را برده و سپس از او باز گرفته شده بود و او پس از بازگشت، به پیامبر گفته بود: آیا خداوند دربارۀ من چیزی نازل کرده است؟ حضرت به او فرمودند: این کار جز من یا علی انجام نمیگیرد) ؟
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۶۹ 🔅•✾••┈
پس همگی #علیه_من قیام کردند و #متفق شدند تا #ولایت را از من به عثمان برگرداندند، به این امید که از #طریق او #سهمی در حکومت داشته باشند و خلافت را در میان خود دست به دست کنند. آنها مرا به بیعت با عثمان فراخواندند و #من با #اکراه بیعت کردم و صبر پیشه ساختم تا خداوند به حساب آنان برسد.
و به #اهل_قنوت تعلیم دادم که در قنوت خود بگویند: «بار خدایا، دلها برای تو خالصاند و چشمها به سوی تو نگراناند. نام تو بر زبانها جاری است و داوری کارها به تو واگذار شده است.
پس به ما و قوم ما راه حقیقت را بنمای.
بار خدایا ما به تو #شکایت میکنیم از
▪️#غیبت_پیامبرمان
▪️از #کثرت_دشمنانمان
▪️از #اندکی_یارانمان
▪️از خواریمان در چشم مردم
▪️از سختی روزگار
▪️و از روی آوردن فتنهها به سویمان.
پس بار خدایا، با آشکار کردن عدل خود و چیره کردن حقیقت، چنان که میدانی گشایشی نصیب مافرما.
☀️باز هم بردباری وتحمل
همه منتظر شنیدن نظر من درباره زمامداری عثمان بودند؛ پس خطبهای خواندم و در ضمن آن اعلام کردم:
🔸همانا میدانید که من سزاوارتر از دیگران به خلافت هستم. به خدا سوگند، تا هنگامی که اوضاع مسلمانان روبه راه بشود و جز بر من به فرد دیگری ستم نشود، به آنچه انجام دادهاید گردن مینهم و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن، از یکدیگر سبقت میگرد، پرهیز میکنم.
☀️روزگار بییاوری
بیعت با عثمان به پایان رسیده بود و من در اندیشه عاقبت این بیعت بودم که #جندب به سراغم آمد و پرسید: با این وضعیتی که پیش آمده است، چه تصمیمی گرفتهای؟
🔸از او پرسیدم : به نظر تو چه کاری بهتر است؟
او پاسخ داد: در میان مردم به پا خیز و آنان را به سوی خویش بخوان و آگاهشان کن که تو خود سزاوارترین مردمان به جانشینی رسول خدا(ص) هستی و به فضیلت و سبقت در اسلام از دیگران شایستهتری و از ایشان یاری و مدد بخواه. پس اگر ۱٠ نفر از میان ۱٠٠ تن از آنان به دعوت تو پاسخ دهند، با آن ۱٠ نفر از آن ۱٠٠ تن سخت توانی گرفت. اگر تو را پذیرفتند، کار بر وفق مراد و دلخواه تو انجام خواهد شد و اگر نپذیرفتند، با آنان بجنگ.
اگر بر آنها پیروز شدی، این همان حکومتی است که خداوند توسط رسولش به تو داده است و توبدان سزاوارتر از ایشان هستی و اگر در راه رسیدن بدان کشته شدی، شهید هستی و در پیشگاه خداوند معذور خواهی بود.
🔸به او گفتم: ای جندب، آیا از میان ۱٠٠ نفر، فکر میکنی ۱٠ نفر حاضر به بیعت با من میشوند؟
🔹او گفت: امیدوارم.
🔸به وی گفتم: ولی چنین امیدی ندارم که از هر ۱٠٠ نفر، ۲ نفر با من بیعت کنند و اکنون تو را آگاه میکنم که این ناامیدی من از کجاست و توجه مردم از اول به قریش بود.
قریش هم با خود میگویند: #آ_محمدّ و #خاندان آن حضرت خود را برتر از مردمان دیگر میدانند و خلافت را حق خود میشمارند و نه حق قریش و از این رو، اگر خاندان محّمد زمامدار شوند، این سلطنت و دولت برای همیشه در این خاندان خواهد ماند و به کسی دیگر میگردد. مطمئن باش که قریش به دلخواه خود این حکومت را به ما نخواهند سپرد.
جندب اجازه خواست که این مطالب را به گوش مردم برساند و آنها را برای یاری من آماده سازد؛ ولی من به وی گوشزد کردم:
ای جندب، اکنون زمان این کار نرسیده است.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۵ 🔅•✾••┈
این موضوع آن چنان بر من فشار آورد که در وصف نمیگنجد؛ ولی جز صبر و تحمل کردن، چارۀ دیگری نمیدیدم.
از همان روزی که #بیعت با #عثمان شکل گرفت، #اصحاب شورا پیوسته به من #مراجعه و به سبب #مخالفتی که با #من کرده بودند، #عذرخواهی میکردند و بر #خلع_عثمان از #خلافت و #قیام علیه او تاکید میورزیدند.
سپس هرکدام از آنها با من #دست_بیعت میدادند که تا پای جان ایستادگی کنند و حق مرا به من بازگردانند.
اما به خدا قسم، همان #ملاحظهها و #خیراندیشیهایی که پیش از این داشتم، این بار نیز #مانع از #قیام من میشد و میاندیشیدم که #حفظ_یارانم بهتر و دل آرامتر و روشنی بخشتر است از #برپا_کردن قیامی که به #کشته_شدن آنان منتهی شود؛ گرچه میدانستم #یارانم برای #فداکاری و جان باختن در #رکاب_من آمادهاند و هیچ کدام بیم و هراسی از مرگ ندارند.
#سکوت و #صبر من نیز فقط به همان دلایلی بود که گفتم؛ وگرنه من نیز از مرگ هراسی نداشتم. همۀ اصحاب رسول خدا(ص) میدانند که مرگ برای من شیرین و گواراست؛ همچون آب سرد و گوارا در روز بسیار گرم به کام تشنۀ جگر سوخته.
موقعیت عثمان روز به روز بحرانیتر میشد و علت اینکه من در برابر عثمان آرام نشسته بودم و دست به هیچ کاری نزدم، این بود که میدانستم با اخلاق و رفتاری که او در پیش گرفته است، من از دور و نزدیک برای برکناری او و درگیر شدن با او اقدام خواهند کرد. بالاخره هم اوضاع هر روز آشفتهتر شد.
من به ناچار خود را کنار کشیدم و حتی یک کلمه آری یا یک کلمه نه در آن اوضاع به زبان نیاوردم.
☀️نقش #طلحه و #زبیر و #عایشه درانقلاب #علیه_عثمان
طلحه و زبیر آسانترین کارشان این بود که بر عثمان یورش برند و بر او امامت کنند و توانش را بفرسایند. در چنین وضعیتی، عایشه نیز سر بر آورد و خشمی را که از عثمان در دل داشت آشکار کرد.
☀️دلیل اصلی قیام مردم علیه عثمان
هنگامی که فرد سوم به خلافت رسید، خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و دو پهلویش از #پرخوری باد کرده و پیاپی در حال #خوردن و #تهی_کردن بود. خویشاوندان پدری او از بنیامیه نیز برخاستند و همراه او #بیتالمال را خوردند و بر باد دادند.
عثمان همانند #شتر_گرسنهای که به جان گیاه بهاری بیفتد، آن قدر #اسراف کرد که ریسمان بافتۀ او باز شد و به دست و پایش پیچید. اعمال او مردم را برانگیخت و شکم بارگی او نابودش کرد.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
❇️ نزدیکترین افراد به پیامبر(ص)در روز قیامت
🔻پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم لِلحَدِیثِ وَ آداکُم لِلاَمانَةِ وَ اَوفاکُم بِالعَهدِ وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاسِ
🔅 نزدیکترین شما به #من در قیامت، راستگوترین، امانت دارترین، وفادارترین به عهد، خوشاخلاقترین و نزدیکترین شما به #مردم است.
📚 أمالی طوسی، مجلس هشتم، ص ۲۲۹
#حدیث
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
تا به حال به آپارتمان دقت کردی!؟
سقف زندگیه یکی، کف زندگی دیگریست!!
دنیا به طور شگفتآوری شبیه یک آپارتمان است؛
سقف آرزوهای یکی، کف آرزوهای دیگریست...
آدم خوبی باش ولی وقتت رو
برای اثباتش به دیگران
تلف نکن .... !
همیشه آنچه که درباره "من" میدانی باور کن
نه آنچه که پشت سر "من" شنیدهای
#من همانم که دیدهای نه آنکه شنیدهای!
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist