🍂
🔻 هنگ سوم | ۶۲
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═┄
🔸 تشدید درگیریهای سیاسی بین جناحهای انقلاب در داخل، بیش از خارج، ایران را مورد تهدید قرار داد.
در فاصله جریانات و تهدیدات سیاسی داخلی ایران، گروههای سیاسی کلیه امکانات انسانی و سیاسی خود را بسیج کردند. افکار عمومی نیز در انتظار تعیین تکلیف مسائل سیاسی بود. در ۲۱ ژوئن ۱۹۸۱ / ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ ایران یکی از قهرمانان و پرچمداران مقاومت مردمی یعنی شهید دکتر مصطفی چمران را از دست داد. او بر اثر شدت جراحات در منطقه «دهلاویه» واقع در نزدیکی شهر سوسنگرد به شهادت رسید. شهادت دکتر چمران ضایعه بزرگی برای نیروهای مردمی و پیروان خط امام بود؛ ندایی که کشمکشهای سیاسی و اختلافات گروهی را تحت الشعاع قرار داد. به نظر من شهادت او سمبل مظلومیت، ایثار و فداکاری بود که حجت را بر تمامی رفاه طلبان و لیبرالها که داعیه اسلام خواهی داشته و مخالف خط امام بودند تمام کرد. چرخ آشوب و بحران به سرعت میچرخید و دولت بنی صدر از برخورد جدی با رویدادها عاجز بود. اوضاع ایران روزبه روز بحرانیتر و به سمت سراشیبی نزدیکتر میشد. امام خمینی به دقت مراقب اوضاع بود، تا این که زمان مناسب فرارسید؛ و آن روزی بود که مجلس شورای اسلامی تصمیم تاریخی خود را گرفت و بنی صدر را به خاطر بی کفایتی، خودمحوری و خیانت به انقلاب اسلامی از مقام ریاست جمهوری عزل کرد. بنی صدر که دست خود را رو شده میدید از ایران فرار کرد و به اربابانش پناه برد. او همراه مسعود رجوی به فرانسه گریخت. عزل بنی صدر به مثابه جرقه ای بود که آتش درگیریهای خونین را
میان پیروان خط امام و مخالفان او برافروخت. از جمله عواقب این درگیریها، منفجر شدن دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در مورخ ۲۸ ژوئن ۱۹۸۱ / ۷ تیر ۱۳۶۰ و به شهادت رساندن دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام و استوانه های انقلاب بود. این ضربه از خطرناکترین و شدیدترین ضرباتی بود که به انقلاب وارد شد. اما اراده غالب خداوند و عزم جزم امام خمینی انقلاب را از آن گرفتاری بزرگ خارج ساخت. آن رویدادها و به ویژه واقعه انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی مارا که آن زمان در جبهه به سر میبردیم شدیداً متاثر کرد و دلهایمان را لرزاند. این حادثه انعکاس وسیعی در جهان اسلام داشت. رویدادهای داخلی ایران موجب شادمانی و گستاخی بعثیها و آزردگی ما میشد. بعد از این حادثه، فرماندهان عراقی اطمینان پیدا کردند که در آینده نزدیک هیچ گونه حمله ای از جانب ایران صورت نخواهد گرفت.
بعد از حوادث و ترورها در ایران، سکوت، تا مدتی جبهه ها را فرا گرفت. در ۲۷ جولای ۱۹۸۱ / ۵ مرداد ۱۳۶۰ ناگهان پاسداران انقلاب اسلامی، تیپ ٤٣ زرهی را در غرب سوسنگرد مورد حمله سریع و غافلگیرانه قرار دادند و نیروهای عراقی را در غرب رودخانه کرخه وادار به عقب نشینی کردند. این حمله پیامی بود از سوی امت ایران برای نیروهای ما که به ما بفهماند علیرغم همه آن معضلات و گرفتاریها، روحیه جهاد و شهادت طلبی همچنان پایدار و تزلزل ناپذیر است. صحنه نبرد در فاصله ده کیلومتری غرب مواضع ما قرار داشت. خودم شاهد ستونهای دودی بودم که از مقر تیپ ٤٣ بالا میرفت. روز ۲۹ جولای، ۷ مرداد فرماندهی سوم تصمیم به انجام یک ضد حمله علیه روستای کوهه گرفت. بدین منظور، منطقه عملیاتی تیپ بیستم به فرماندهی سرگرد «میدر» به عنوان نقطه شروع در نظر گرفته شد. این سرگرد با تظاهر و لطایف الحیلی موفق به گرفتن لقب گرگ تیپ شده بود. او همه روزه با فرستادن گزارشهایی مدعی میشد که تعداد بسیاری از نیروهای ایرانی را زخمی کرده به قتل رسانده و تعداد زیادی ماشین آلات و ابزارهای جنگی ایران را تار و مار کرده است. این نوع گزارشات، اذهان فرماندهان سپاه سوم را متوجه این منطقه ساخت و آنها به این نتیجه رسیدند که نیروهای ایرانی دست به آرایش نظامی گسترده ای جهت حمله زده اند. بنابراین تصمیم گرفتند از منطقه عملیاتی دوم اقدام به یک ضد حمله کنند تا هم پاسخی به حمله قبلی نیروهای ایرانی داده باشند و هم حمله آتی آنها را خنثی نماید.
عصر روز ۲۸ جولای ۶ مرداد به ما دستور داده شد تا به سمت هنگ دوم حرکت کنیم. همچنین به هنگ ٣٠٤ پیاده یک گردان احتیاط داده شد تا در مواضع قبلی ما مستقر شود. نیروهای آماده حمله شامل سه گردان مکانیزه و دو گردان تانک بودند. تیپ ۲۵ مکانیزه به عنوان نیروی احتیاط به حال آماده باش در آمد. شب فرارسید و ما منتظر شمارش معکوس جهت انجام حمله، یعنی رفتن به سوی مرگ و نابودی بودیم. ساعت سه بامداد، زمان شروع عملیات بود. یک ایستگاه امداد پزشکی در مقر گردان دوم برپا کرده و کارها را میان افراد گروه تقسیم نمودم.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#هنگ_سوم
نشر همراه با لینک
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نواهای ماندگار
🔻 با نوای
حاج صادق آهنگران
🔅 السلام ای سربداران السلام
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 روایتی ناشنیده
🔸گمان کردم برای بازدید از فروشگاه
سپاه آمده
چرخی زد، برخی قیمتها را پرسید، رفت.
چند روز بعد فهمیدم
آمده بوده برنج بخرد؛
پـول کافی نداشته
فرمانده ارشد جنـوبشرق کشور،
فرمانده سپـاه منطقه شش،
فرمانده قرارگاهقدس و فرمانده
لشکر ثارالله بود آنموقع ....
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس #سردار_دلها
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 در حلقه خوبان
خاطره انگیزترین روزها
سخت ترین ایام
🔻 به یاد سردار دلها
"حاج قاسم سلیمانی"
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #نماهنگ #سردار_دلها
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 والفجر ۸
سردار مرتضی قربان
┄┅═✼✿✵✦✵✿✼═┅┄
در والفجر ۸ شهر فاو که سه کیلومتر بود را خود من (لشکر ۲۵ کربلا) عمل می کردم. سمت چپ ما لشکر ۷ ولیعصر بود. سمت چپ لشکر ولیعصر، لشکر ۱۹ فجر بود و سمت چپ ۱۹ فجر لشکر ۴۱ ثارالله بود. عملیاتی که به عهده حاج قاسم سلیمانی گذاشته بودند این بود که از اروند عبور کند، خط اول و دوم دشمن را بگیرند. یک جاده بود که از فاو می آمد و به دریا می خورد که به آن راس البیشه می گویند. سه کیلومتر آنجا ماموریت سردار سلیمانی بود که الحمدلله شب ۲۱ بهمن سال ۶۴ عمل کردند تمام خطوط دشمن را گرفتند و نیروهای دشمن را اسیر کردند و تا ساحل خور عبدالله پیشروی کردند. حاج قاسم یکی از فرماندهانی بودکه ۷۸ روز در فاو شبانه روز با دشمن جنگید.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #نکات_تاریخی_جنگ
#والفجر_۸ #سردار_دلها
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 دعا در مراسم عقد
سردار شهید علی تجلایی
┄═❁๑❁═┄
قبل از شروع مراسم عقد، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس هر چه از خدا بخواهد اجابتش حتمی است.
گفتم:« چه آرزویی داری؟ »
در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: «اگر علاقه ای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید لطف کنید و از خدا برایم شهادت را بخواهید.»
از این جمله تنم لرزید. چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم اما علی قسم داد در این روز این دعا را در حقش بکنم .
ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله باچشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم.
آثار خوشحالی در چهره اش آشکار بود.
مراسم ازدواج ما در حضور آیت االله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد.
نمی دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد مجلس و آیت االله مدنی همه به فیض شهادت نایل شدند.
همسر شهيد علی تجلایی
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_کوتاه #شهید_میثمی
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂
🔻 هنگ سوم | ۶۳
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═┄
🔸 عقربه ها ساعت ۳ نیمه شب را نشان می دادند، اما حمله آغاز نشد. گویا به ساعت پنج بامداد موکول شده بود. چون تا آن زمان نیروهای تخریب و مهندسی موفق به پاکسازی میدانهای مین و ساختن پلها نشده بودند. زنگ ساعت پنج بامداد به صدا درآمد. همزمان صدای غرش توپخانه ها و تانکها همه جا را فرا گرفت.
ارتش ما به منظور انهدام نیروهای ایرانی به سوی روستای «کوهه» و اطراف آن پیشروی کرد تا راه حمیدیه سوسنگرد را قطع کند. پس از نیم ساعت خیل زخمیها از راه رسید. آنها را به وسیله نفربرها و زره پوشها و در بدترین شرایط به درمانگاه میآوردند. من در هوای آزاد و زیر آفتاب سوزان آنها را مداوا میکردم. نیروهای ما از دو کیلومتر پس از پیشروی به بن بست رسیدند. آنها به منطقه ای باتلاقی قدم نهاده بودند که دوروبرش را درختان فراوانی احاطه کرده بود. دیگر امیدی به پیشروری افراد و نفربرها نبود. نیروهای ما در اطراف روستای «کوهه» با مقاومت شدیدی از سوی پاسدارانی که با اسحله سبک میجنگیدند و توسط توپهای ۱۰۶ ، خمپاره اندازهای ۸۲ میلیمتری و توپخانه های سنگین حمایت میشدند روبه رو شدند. آنها در داخل روستای کوهه خانه به خانه جنگیدند و با شجاعت تمام پیشروی افراد و تانکهای مارا سد کردند. چیزی نگذشت که ایرانیها نیروهای ما را در میان باتلاقها به محاصره خود در آوردند. اضطراب و سر در گمی عجیبی نیروهای ما را فرا گرفت. تعداد زخمیها و کشته ها. روبه فزونی نهاد به ویژه پس از آن که توپخانه های خودی اشتباهاً آنها را مورد حمله قرار دادند. ما تا نزدیکیهای شب همچنان زمین گیر بودیم. تعداد زخمیها به ٤٨ تن رسید که حال اغلب آنها وخیم بود. خستگی مفرط، تشنگی و گرسنگی ما را از پا در آورده بود.
ساعت ۵ بعد از ظهر بود که سرتیپ ستاد «صلاح» «قاضی» فرمانده لشکر پنجم وارد منطقه شد و اوضاع را مورد بررسی قرار داد. او پس از مشاهده اوضاع بیدرنگ دستور عقب نشینی داد. واقعیت این است که اگر چنین تصمیمی گرفته نمیشد همگی تارومار می شدیم. راس ساعت ۸ شب تمام نیروها عقب نشینی کردند و گردان شکست خورده ما دست از پا درازتر به مواضع اولیه خود بازگشت. این عملیات موجب برملا شدن دروغهای فرمانده گردان دوم شد. لذا او را برای بازجویی فراخواندند. از آن پس معلوم شد که وی نه یک گرگ، بلکه روباه ترسوی حیله گری بیش نبوده که با دروغ در صدد گرفتن امتیازاتی برای خود بوده است.
۱۰ - هنگ ٣٠٤ پیاده:
همانگونه که قبلاً یادآور شدم پس از شرکت ما در عملیات روستای «کوهه»، هنگ ٣٠٤ جایگزین هنگ ما شد و پس از عقب نشینی، همچنان تحت فرماندهی ما قرار گرفت. استقرار دو هنگ در یک محل امری استثنایی بود. فرمانده هنگ ٣٠٤ سروانی بود از اهالی موصل. تعداد افراد او ۳۵۰ تن و همگی سرباز احتیاط و کرد بودند. آنها همگی جزء کردهایی بودند که در سال ١٩٧٤ در جنگ شمال علیه دولت مرکزی شرکت کرده و پس از امضای قرارداد صلح بین شاه معدوم و صدام حسین به عراق بازگشته بودند.
پس از استقرار افراد ما در خطوط دفاعی، هنگ ٣٠٤ را در پشت سر ما و در نزدیکی مواضع تیم پزشکی مستقر کردند. رفتار افراد این یگان هیچ شباهتی به رفتار افراد ارتشی نداشت. آنها هیچ اهمیتی به جنگ ، جبهه و مقررات نظامی نمیدادند. آنها به جای پوتین نظامی از نوعی دمپایی محلی استفاده میکردند. هرگز کلاه خود بر سر نمی گذاشتند. و جالبتر این که آشنایی چندانی با زبان عربی نداشتند. هر که آنها را میدید به هیچ وجه فکر نمیکرد که از افراد ارتش عراق باشند. تجهیزات این هنگ بسیار ناچیز بود و حتی آمبولانس و خودرو آب رسانی هم در اختیار نداشت. دو هفته از استقرار هنگ ٣٠٤ در کنار گردان ما گذشت. روزبه روز تعداد افراد آن کاهش مییافت تا این که تعداد فراریان به ۱۵۰ تن رسید. این امر موجب استعفای فرمانده این یگان گردید. ولی فرمانده تیپ به شدت با استعفای او مخالفت کرد و در عوض دستور داد به پشت جبهه منتقل شود. فرماندهی ارتش و دولت از اوضاع این گونه یگانها اطلاع داشتند اما نیاز مبرمی هم به حضور افراد در جبهه ها داشتند. فراخواندن کردها برای خدمت در ارتش حتی اگر در جنگ هم شرکت نمی کردند - بنابر مصلحت خود نظام صورت می گرفت. چون بدین وسیله آنها را از منطقه کردستان دور میکردند و مانع از شرکت آنها در جنگهای پارتیزانی علیه رژیم میشدند.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#هنگ_سوم
نشر همراه با لینک
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 پهلوون حاج قاسم
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #نماهنگ #سردار_دلها
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 ما بی تو خسته ایم
تو بی ما چگونهای؟
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #نماهنگ #سردار_دلها
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂