eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 آنسوی خط / ۵۷ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• ژنرال «ماهر عبدالرشید» به هلاکت رسید فرمانده سپاه هفتم عراق و یکی از سفاک‌ترین فرماندهان ارتش متجاوز صدام در سال‌های دفاع مقدس، در سن ۷۲ سالگی و در گمنامی، در بیمارستانی واقع در شهر سلیمانیه عراق به بارگاه عدل الهی احضار شد. ژنرال بعثی ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق که در اواخر جنگ به فرماندهی سپاه هفتم رسید، سرانجام ۱۱ سال پس از سقوط صدام حسین، در گمنامی و فلاکت و بدون آنکه دادگاهی به جنایات جنگی متعدّدش رسیدگی کند، هلاک شد. ژنرال ماهر عبدالرشید در سال ۱۹۴۲ در تکریت به دنیا آمد و پس از پایان دوره تحصیلات به دانشکده افسری راه یافت. او مسئول شعبه پنجم اداره اطلاعات ارتش بود و سپس افسر ستاد در سازمان امنیت شد. بعد به فرماندهی تیپ ۱۲ زرهی موسوم به «ابن ولید» رسید و سپس فرماندهی لشکر پنج مکانیزه را به عهده گرفت. پس از آن هم به فرماندهی سپاه سوم و سپس فرماندهی سپاه هفتم عراق رسید. او از درنده‌خوترین و سفاک‌ترین فرماندهان عالی‌رتبه ارتش بعث به شمار می‌رفت که دستش به جنایات جنگی علیه رزمندگان ایرانی آلوده بود. خویشاوندی این ژنرال با صدام، پله‌های ترقی در ارتش عراق را پیش پای او گذاشت و بالاترین پله‌ای که او روی آن ایستاد، پذیرفتن پسر کوچک صدام - قصی - به عنوان داماد خود بود. اما نقش دستگاه‌های تبلیغاتی عراق در بزرگ‌نمایی لیاقت‌های نظامی و فرماندهی او در جنگ با ایران کمتر از این خویشاوندی قبیله‌ای نبود. افشای یک سند سری از جنایات ماهر عبدالرشید شهرت ماهر عبدالرشید بعد از سقوط «فاو» به اوج خود رسید. این ژنرال مدعی شده بود فاو را از ایرانیان پس می‌گیرد و به عنوان هدیه ازدواج دخترش به صدام تقدیم می‌کند. فهرست ضربه‌های وارد شده بر پیکر ارتش عراق در فاو را به سادگی نمی‌توان تهیه کرد. در این زمان، سپاه هفتم عراق کاملاً متلاشی شد و کسی از سرنوشت فرمانده این سپاه، سرلشکر ستاد احمد عطاء الجرشی، به همراه تعداد زیادی از افرادش خبر ندارد. در هم کوبیده شدن گارد ریاست جمهوری در نخلستان‌های شام، عراقی‌ها را در بهت و سوگواری‌های گسترده فرو برد و در چنین شرایطی، ازدواج پسرش را با دختر ماهر عبدالرشید اعلام کرد. در حالی که توپ‌ها و تانک‌ها برای لحظه‌ای در فاو از غرش نمی‌افتادند، تمام امکانات عراق برای برپایی مراسم ازدواج پسر صدام بسیج شد. کارت‌های دعوت عروسی که زیبا و نادر بودند، میان سران و رجال توزیع شد. شیرینی‌ها و کیک‌های این مراسم با یک پرواز ویژه از فرانسه به بغداد آورده شد. سرتیپ ستاد عبدالله شاهد فیصل در این باره می‌گوید: «من در جشن ازدواج در باشگاه شکار حاضر بودم. در تمام عمرم چنین ریخت و پاشی ندیده بودم!» ساجده با لبخندی به تبریک مدعوین پاسخ می‌داد. این ازدواج در روزهایی صورت می‌گرفت که مردم عراق تابوت جوانانشان را روی شانه‌ها به سوی گورستان می‌بردند. از ویژگی‌های دیگر این ژنرال، جرات انتقاد از شخصیت‌های معروف نظامی و سیاسی بود. حتی گاهی آنان را به باد فحش و ناسزا می‌گرفت. او به عبدالجبار شنشل، رئیس ستاد مشترک ارتش عراق، «شکم گنده» می‌گفت و به عدنان خیرالله، وزیر دفاع، لقب «دماغ بریده» داده بود. او هیچگاه آنان را لایق چنین سمت‌هایی نمی‌دانست. حتی یک بار به فرمانده سپاه بنحم، ژنرال طالع رحیم الدوری، گفته بود: «حالا این طایفه دوری‌ها برای ما آدم شده‌اند؟ یادشان رفته است که الاغ‌هایشان را در شهر ما - تکریت - می‌راندند و صدای زنگوله الاغ‌هایشان گوش ما را اذیت می‌کرد.» درباره جسارت‌های این ژنرال کافی است بدانیم که به خاطر آماده نشدن یک سنگر در شلمچه که او دستور ساخت آن را به یک ستوان‌یار داده بود و تأکید کرده بود تا یک ساعت دیگر باید این سنگر برای جان‌پناه او آماده شود، با سلاح کمری خود، جنازه آن ستوان‌یار را درون آن سنگر ناتمام انداخت. ماهر عبدالرشید از همان زمانی که برق ستاره‌ها را روی شانه‌های خود دید و در برابر پست‌ها و سمت‌های گوناگون قرار گرفت، ارج و قرب خاصی برای تکریتی‌ها قائل بود. حتی در زمان جنگ با ایران گفته بود: «من فقط اهالی تکریت را به دور خودم جمع می‌کنم تا به خاطر آشنایی و قرابتی که با یکدیگر داریم در جبهه‌ها بهتر بجنگیم.» اگر نام این ژنرال به عنوان یک جنایتکار جنگی در دادگاه‌ها بر سر زبان‌ها نیفتد، ملت ما نام این مرد بدنام را همیشه به خاطر خواهد سپرد. ماهر عبدالرشید در نهایت چون شخصیت خیلی برجسته و بزرگی در بین بعثی‌های عراق شده بود و به خاطر عدم توجهش به رفتارهای پسر اول صدام، باعث خشم دیکتاتور عراق شد، لذا صدام او را در یک حادثه مرموزانه کشت. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ ↙️ @defae_moghadas
🍂 آنسوی خط / ۵۸ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• یک سند سری از جنایات ماهر عبدالرشید عبدالعظیم الشکرچی، فرمانده گردان یکم تیپ ۲۱۹ عراق در خرمشهر، می‌گوید: «در عملیات بازپس‌گیری خرمشهر توسط ایرانی‌ها، ماهر عبدالرشید فرماندهی عملیات در این محور را به عهده داشت و من شخصاً این دستوری خاص را از زبان او شنیدم. قضیه به این صورت بود که فرمانده تیپ ۲۴ با ماهر عبدالرشید تماسی گرفت و گفت: «قربان! زخمی‌های زیادی در منطقه نقش زمین شده‌اند و ما می‌خواهیم ابتدا آنان را تخلیه کنیم. پس از آنکه راه باز شد، تانک‌ها را به جلو حرکت دهیم.» ماهر عبدالرشید گفت: «نیازی به تخلیه مجروحان نیست.» بلافاصله فرمانده تیپ پاسخ داد: «ولی قربان، وجود آنان باعث کندی حرکت زره‌پوش‌های ما می‌شود.» ماهر عبدالرشید گفت: «با تانک‌ها و زره‌پوش‌ها به جلو حرکت کرده و از روی اجساد عبور کنید! این دستوری است که باید آن را از جانب صدام حسین تلقی کنید.» راوی کتاب توفان، فتح خرمشهر را معجزه دانسته و در ادامه پیرامون اعدام تعدادی از فرماندهان و معاونان آنان به خاطر عقب‌نشینی از خرمشهر، رفتن بین مردم بصره و غارت اموال مردم توسط نظامیان عراقی، مجروحیت و بازجویی خود و انجام عملیات رمضان توسط نیروهای ایرانی و... اشاره می‌کند. ماجرای بازدید ژنرال «ماهر عبدالرشید» قبل از عملیات کربلای ۴ از خط «خین» ژنرال «ماهر عبدالرشید»، فرمانده سپاه سوم ارتش بعث عراق، قبل از عملیات کربلای ۴ برای بازدید از خط خین به منطقه آمد و در این بازدید، اقدامات تأمینی لازم را در قالب ۲۰ سؤال فنی و نظامی به نیروهای تحت امر خود ابلاغ کرد. غواصانی که در عملیات کربلای ۴ وارد عمل شدند، با اینکه اکثراً جوان بودند، اما حماسه‌ای بزرگ را آفریدند. ماهر عبدالرشید در بازدیدهای خود، سؤالات فنی و نظامی را ابلاغ می‌کرد. مثلاً از او می‌پرسیدند آیا برای زمین‌گیر کردن موج اول در جلو خط، فلان اقدام را انجام داده‌اید؟ او در این بازدید ۲۰ سؤال مطرح کرده بود که این سؤالات توسط ستون پنجم به دست ما رسید. سؤال اول ماهر عبدالرشید این بود که آیا سیم‌خاردارهای موجود در منطقه را توسعه داده‌اید؟ او در ادامه گفته بود که با امکانات مهندسی، منطقه را تسطیح کنند به گونه‌ای که شیب داشته باشد و نیروهای ایرانی نتوانند پشت آن موضع بگیرند و همچنین سنگر دشمن که بر روی L قرار دارد، بر روی منطقه اشراف داشته باشد. بعد از این اقدام، نیروهای شناسایی دیگر نتوانستند به «خین» بروند. سؤال دومی که این فرمانده عراقی مطرح می‌کرد این بود که آیا هشت ردیف سیم‌خاردار حلقوی دو تا روی هم گذاشته‌اید تا وقتی غواص بلند شد تا گلوله آرپی‌جی شلیک کند، گلوله‌اش در سیم‌خاردار گیر کند؟ سؤال سوم این بود که آیا سیم‌های خاردار را به هم تله کرده‌اید تا اگر غواصان قصد عبور از آن را داشتند، عمل کند و مانع عبور آنها بشود؟ این سؤالات مربوط به این طرف خط «خین» بود. او با طرح این سؤالات به دنبال آن بود تا سپر آهنینی در مقابل «خین» ایجاد کند. ماهر عبدالرشید در حفظ آن سوی خط «خین» نیز سؤالاتی را مطرح کرده بود. سؤال اولش این بود که آیا «خین» را با سیم‌خاردار پر کرده‌اید؟ آیا به فاصله ۱۲۰ متر یا ۸۰ متر بشکه‌های گازوئیل را به هم جوش داده‌اید که اگر غواص خواست بشکه‌ها را باز کند، منفجر شود و در لابه‌لای سیم‌خاردارها بسوزد؟ آیا در جلو خاکریز سده، خاک نرم ریخته‌اید که اگر کسی خواست بالا بیاید، لیز بخورد و نتواند خودش را به بالا برساند و شما در جلو خاکریز او را بزنید؟ سؤال بعدی این بود که آیا در سده با فاصله‌ای معین چهار لوله کار گذاشته‌اید تا از داخل نیزارها نیروهایی را که از چند ردیف موانع عبور کردند، به صورت پراکنده بزنید؟ این اقدامات تأمینی که ماهر عبدالرشید آن را ابلاغ کرده بود، در تصاویر هوایی که از «خین» تهیه شده بود، دیده می‌شد و عبور از این منطقه را غیرممکن می‌کرد. برای انجام عملیاتی همچون کربلای ۴ با آن حجم بالای موانع که دشمن در منطقه ایجاد کرده بود، باید دوره‌های مختلفی را گذراند و مشق روزانه و شبانه را طی کرد، اما رزمندگان جوان این مرز و بوم این عملیات را انجام دادند. هرچند ما خودمان متوجه چگونگی انجام این عملیات نشدیم، اما فرماندهان و مستشاران نظامی دنیا پی به اهمیت رزم دلاورمردان ایران اسلامی در عملیات کربلای ۴ بردند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ ↙️ @defae_moghadas
🍂 آنسوی خط / ۵۹ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• در عملیات کربلای ۴، بیشتر نیروهای سازماندهی شده وارد عمل نشدند و اکثر نیروهای عمل‌کننده از غواصان خط‌شکن بودند که به عنوان موج اول به خط زدند. بعد از عملیات کربلای ۴، رسانه‌های دشمن در تبلیغات گسترده خود این مطلب را عنوان کردند که ارتش بعث عراق در این عملیات ضربه جبران‌ناپذیری را به رزمندگان اسلام وارد کرده و ایران تلفات سنگینی را متحمل شده است و این مطلب به نفع جمهوری اسلامی شد. باور اینکه ماشین جنگی ایران در عملیات کربلای ۴ شکست خورده از سوی عراقی‌ها باعث شد تا نیروهای زبده خود را که نیروهای خط مقدم بودند، به مرخصی بفرستند. حدود دو هفته بعد از عملیات کربلای ۴، عملیات کربلای ۵ در همان منطقه انجام شد و توانستیم خط را بشکنیم و به اهداف خود دست پیدا کنیم. موفقیت در عملیات کربلای ۵ نتیجه شکست ظاهری عملیات کربلای ۴ بود. سرلشکر ستاد ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه هفتم عراق، وقتی خبرنگاری از وی پرسید: «شما چرا سمومی را به عنوان مواد اولیه کشاورزی وارد خاک عراق می‌کنید و بعد آنها را به گلوله‌های شیمیایی تبدیل می‌کنید و روی سر رزمندگان ایرانی فرو می‌ریزید، در حالی که ایرانی‌ها از سلاح شیمیایی استفاده نمی‌کنند؟» پاسخ می‌دهد: «ما برای هر حشره‌ای حشره‌کش مخصوص داریم. ایرانی‌ها هم حشره‌ای بیش نیستند!» شاید ژنرال ماهر عبدالرشید، یکی از مشهورترین افسران بلندپایه ارتش عراق در جنگ با ایران باشد. او شهرت خود را بیش از هر چیز و هر کس مدیون صدام و شبه‌جزیره فاو است. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ ↙️ @defae_moghadas
🍂 آنسوی خط / ۶۰ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• اعتراف یک ژنرال عراقی به همکاری ۳۲ کشور با صدام در جنگ علیه ایران به گفته برخی کارشناسان، ایران در جنگ تحمیلی از سوی ۱۵ ملیت اسیر دریافت کرد. خاطرات اسرای عراقی و آثار منتشرشده پس از جنگ توسط فرماندهان رژیم بعث، همگی سندی بر گستردگی این جنگ علیه ایران هستند. امروز، با گذشت حدود سه دهه از آن دوران، ابعاد جنگ بیش از پیش آشکار شده است؛ از شمار بالای شهدا گرفته تا تأثیرات عمیق بر زندگی غیرنظامیان. شهادت پیاپی جانبازان نیز گواهی بر پیامدهای این جنگ طولانی است. نقش کشورهای غربی در جنگ تحمیلی نزدیکان صدام در خاطرات خود بارها به کمک کشورهای مختلف، از جمله آمریکا و انگلیس، در برافروختن آتش جنگ اشاره کرده‌اند. صدام حتی برای رسیدن به اهداف خود به نیروهای عراقی نیز رحم نمی‌کرد. در خاطرات «رمضان بدل صدام» آمده است که صدام و فرماندهانش از سلاح‌های شیمیایی بدون توجه به حضور سربازان و غیرنظامیان عراقی استفاده می‌کردند. پس از انتشار این خبر، واکنش‌های بین‌المللی شدید بود، اما صدام کشورهای غربی را به سیاست‌های دوگانه متهم کرد. او موفق شد ترکیبات گاز خردل را از انگلستان تهیه کند، در حالی که شرکت فروشنده ادعا می‌کرد این مواد صرفاً برای مصارف کشاورزی بوده‌اند. سرهنگ عراقی: ایران تنها با ایمان پیروز شد محمد عزیز پرویز، سرهنگ عراقی که در عملیات بیت‌المقدس به اسارت نیروهای ایرانی درآمد، در خاطرات خود می‌گوید بسیاری از نیروهای عراقی ناچار به جنگ شده بودند و آرزو داشتند به اسارت ایرانی‌ها درآیند. او اکنون یکی از نیروهای «حشد الشعبی» است که در برابر داعش می‌جنگد. به گفته او، ۳۲ کشور به عراق در جنگ تحمیلی کمک کردند و این کشور را از هر نظر تجهیز نمودند، در حالی که نیروهای ایرانی تنها به ایمان خود متکی بودند. وی تأکید می‌کند که ایرانی‌ها در ابتدای جنگ از نظر تجهیزات نظامی بسیار محدود بودند، اما نیروی ایمان و اتحاد آنها باعث شد در برابر ارتش مجهز عراق ایستادگی کنند. امام خمینی نیز بارها در سخنان خود بر اهمیت ایمان و مقاومت تأکید کرده بودند. اتحاد ایران و عراق در برابر داعش محمد عزیز پرویز به همدلی میان ایران و عراق در مواجهه با داعش اشاره کرده و می‌گوید که نیروهای ایرانی عمدتاً به صورت مستشاری در عراق حضور دارند. او معتقد است که ایران نقش مهمی در جلوگیری از پیشروی داعش به سمت شهرهای مقدس مانند کربلا و نجف داشته است. این همدلی بین دو ملت، به ویژه در مراسم زیارت اربعین، به وضوح دیده می‌شود؛ جایی که عراقی‌ها زائران ایرانی را نه به عنوان خارجی، بلکه به عنوان برادران مسلمان خود می‌نگرند. وی در پایان تأکید می‌کند که اگر پیش از این میان دو ملت دلخوری‌هایی وجود داشت، امروز این دلخوری‌ها جای خود را به اتحاد و همکاری بیشتر داده است. بیشتر مردم عراق قدردان تلاش‌های ایران برای مقابله با داعش هستند، هرچند عده‌ای همچنان وابسته به جریان‌های وهابیت و عربستان‌اند که دیدگاه متفاوتی دارند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ ↙️ @defae_moghadas
🍂 آنسوی خط / ۶۱ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• کتاب مشترک «کردزمن» و «واگنر» «کردزمن» یکی از نویسندگان بسیار شناخته شده در حوزه جنگ‌ها و مناقشات بین‌المللی است و به کمک «واگنر» کتابی را به رشته تحریر درآورده است. ویژگی این دو فرد این است که هر دو با مسائل نظامی و راهبردی آشنایی دارند و متخصص علوم استراتژیک می‌باشند و مطالعات گسترده‌ای را نیز در حوزه مسائل امنیتی و نظامی در خاورمیانه انجام داده‌اند. شکست عملیات کربلای ۴ به سرعت با پیروزی غافلگیرکننده و سهمگین کربلای ۵ جبران شد، اما فرصتی بود برای تحلیلگران خارجی که به نوع نگرش سپاه در اجرای عملیات‌های بزرگ با دیده‌ی تردید بنگرند. این تحلیلگران بدون توجه به برخی خیانت‌ها و نیز اطلاع دقیق ارتش عراق از محل و نحوه عملیات، عوامل دیگری را به عنوان عوامل شکست در عملیات کربلای ۴ مطرح کردند که اتفاقاً همان عوامل، در پیروزی‌های بزرگ گذشته، نظیر «والفجر ۸» و آینده، نظیر «کربلای ۵» و «بیت المقدس ۲»، «نصر ۸» و «والفجر ۱۰» خودنمایی می‌کردند. جدای از این موضوع، تحلیل کردزمن و واگنر درباره دسته‌بندی‌های سیاسی کشور نسبت به استراتژی جنگ نیز بی‌اشکال و خالی از نقص نیست. با این حال، نوع نگاه و تحلیل این دو می‌تواند قدرت استنباط، درک و تجزیه و تحلیل خواننده را درباره نظرات بیگانگان نسبت به این جنگ بیشتر کند. ما به مناسبت سالگرد این دو عملیات، نظرات آنها را عیناً از صفحه ۴۷۵ تا ۴۹۳ همان کتاب نقل می‌کنیم. در بخش اول این نوشته، عملیات کربلای ۴ آورده شد و در بخش دوم عملیات کربلای ۵ نقل می‌شود: حمله نهایی ایران به بصره ناکامی ایران در عملیات کربلای ۴ سبب نشد که این کشور تلاش خود را برای شکست عراق از طریق اجرای حملات جدید متوقف کند و تنها چند هفته بعد از این عملیات، دو هفته پس از عملیات کربلای ۴ در ۱۹ دی ۱۳۶۵، دو حمله جدید دیگر را آغاز کرد. حمله اول با عنوان «عملیات کربلای ۵» علیه بصره و حمله دوم با نام «کربلای ۶» در منطقه‌ای در شمال بغداد میان قصرشیرین و سومار انجام شد. از این دو عملیات، عملیات کربلای ۵ به مراتب مهم‌تر بود و طرح‌ریزی و اجرای آن از عملیات کربلای ۴ که در ماه دسامبر (دی) و با عجله سازماندهی شده بود، بسیار بهتر می‌نمود. عملیات کربلای ۵ بخشی از عملیات کربلای ۴ بود که از پیش طرح‌ریزی شده بود، اما تاکتیک‌های شکستن خط اول دشمن در شلمچه با استفاده از تجربیات عملیات کربلای ۴ بازنگری شد. ایران از سال ۱۹۸۵ (زمستان ۱۳۶۳) در حال آزمودن طرح‌هایی برای اجرای حمله‌ای بزرگ به بصره بود. ایران در طول تابستان و پاییز ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) تمرین‌هایی را در مناطق مردابی دریای خزر نزدیک بندر انزلی اجرا کرده بود تا تدابیری را که در عبور از موانع آبی جبهه بصره می‌توانست از آنها استفاده نماید، آزمایش کند. این تمرین‌ها با استفاده از رسته‌های مرکب و با استعداد چندین لشکر از نیروهای ایرانی انجام می‌شد و بخشی از جدی‌ترین تلاش‌های ایرانی‌ها برای سازماندهی عملیاتی بزرگ از زمان شکست‌های آنها در بهار ۱۹۸۴ (۱۳۶۳) محسوب می‌شد. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 آنسوی خط / ۶۲ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• ایران در اوایل ژانویه (اواسط دی) حدود ۲۰۰ هزار نیرو به جبهه جنوبی اعزام کرد و این در حالی بود که عراق نیز تقریباً به همان تعداد در این منطقه نیرو داشت. ولی کل نیروهایی که در حمله به کار گرفته شدند از ۱۲۰ تا ۱۴۰ هزار نفر بیشتر نبود که اکثر آنان را نیروهای پاسدار و بسیجی تشکیل می‌دادند. حدود ۶۰ هزار نیروی تهاجمی در خط مقدم تمرکز یافته بودند تا به سرعت به مواضع عراقی‌ها در نزدیکی نقطه عبور مرزی به شلمچه، حدود ۲۰ کیلومتری بصره نفوذ کنند. ۶۰ هزار نیروی ایرانی دیگر به عنوان نیروی ذخیره آماده و حدود ۸۰ هزار نفر نیروی ذخیره هم پشت جبهه مستقر شده بودند. حدود ۷۰ درصد از کل این نیرو را پاسداران و بسیجیان و حدود ۳۰ درصد را نیروهای ارتشی تشکیل می‌دادند. البته یگان‌های ارتش در این عملیات نقش یگان‌های خط‌شکن و عمل‌کننده را بر عهده نداشتند، بلکه برخی یگان‌های توپخانه ارتش و همچنین سیستم پدافند ضد هوایی هاگ (هاوک) و نیز هوانیروز ارتش به این عملیات کمک می‌کردند. هدف تاکتیکی عملیات کربلای ۵ حمله از مرز نزدیک بصره و عبور از موانع آبی منطقه بود. همچنین قرار بود نیروی مهاجم با رخنه به مواضع دفاعی گسترده عراقی‌ها در بصره، این شهر و شبه جزیره فاو را از خاک عراق جدا کند. جداسازی شبه جزیره فاو لزوماً از اهداف عملیات کربلای ۵ نبود. اهداف سیاسی و راهبردی دقیق ایرانی‌ها را از اجرای عملیات کربلای ۵ فقط می‌توان حدس زد. آنها حداکثر قصد داشتند بصره را تصرف و آن را به پایتخت حکومت طرفداران امام خمینی در جنوب تبدیل کنند و با انهدام ارتش عراق در این منطقه و ساقط کردن حکومت بعثی از شمال به سوی کربلا و نجف پیشروی نمایند. در این عملیات تصرف بصره جزو اهداف نبود، بلکه رسیدن به ساحل شرقی اروندرود می‌توانست موفقیت بزرگی به حساب آید. برنامه‌ای نیز برای پیشروی قوای ایران به سمت کربلا و نجف پیش‌بینی نشده بود و یا حداقل ارتش عراق را از طریق جنگی فرسایشی تضعیف کنند و با محاصره بصره درس دیگری درباره آسیب‌پذیری کشورهای جنوب خلیج فارس به آنها بدهند. ایران برای رسیدن به هر یک از این اهداف با مشکلاتی جدی روبه‌رو بود. عراق مواضع دفاعی نفوذناپذیر و موانع آبی متعددی در اطراف بصره ایجاد کرده بود. این اقدامات گسترده مهندسی دفاعی از سال ۱۹۸۱ (اواخر ۱۳۵۹) آغاز و در سال‌های بعد به طور مداوم ادامه یافته بود. عراق یک مانع آبی طولانی به عرض تقریباً یک کیلومتر در جهت شمال به جنوب در امتداد ساحل و در مقابل بصره - درست نزدیک زاویه‌ای که ناگهان ۹۰ درجه به طرف شرق می‌پیچید - ایجاد کرده بود. (منظور نویسنده کانال ماهی می‌باشد.) و در عین حال از موانع خاکی نیز برای جلوگیری از خشک شدن منطقه‌ی مردابی در امتداد مرز استفاده می‌کرد. عراق در سال ۱۹۸۲ (۶۱-۱۳۶۰) به آرامی یک دریاچه‌ی مصنوعی بزرگ به نام دریاچه ماهی در مسیر عبور شط العرب (اروندرود) از بصره ایجاد کرده بود که در نقطه‌ی الحاق سپاه سوم و هفتم عراق قرار داشت. این دریاچه به سیستم‌های حسگر، موانع زیرآبی و سیم‌های خاردار مجهز بود و از طریق خطوط انتقال برق خارج از دریاچه، انتقال جریان برق به داخل دریاچه امکان‌پذیر بود. عراقی‌ها از طریق گذرگاهی در نزدیکی شلمچه و با استفاده از خاکریزهای موجود می‌توانستند در مواضع دفاعی این دریاچه تردد کنند. این موانع آبی بزرگ با کانال‌ها و موانع آبی کوچکتر تا حد ممکن تقویت شده بود. وجود حدود ۲۰۰ کیلومتر مربع موانع آبی دفاع از نزدیک‌ترین مناطق مرزی را تسهیل می‌کرد و شط العرب (اروندرود) نیز مانع بزرگ دیگری درست پشت آنها ایجاد کرده بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 آنسوی خط / ۶۳ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• از کتاب مشترک «کردزمن» و «واگنر» استحکامات و موانع ارتش عراق در ناحیه‌ی شلمچه (شرق بصره) از مستحکم‌ترین موانع و خطوط دفاعی در سراسر جبهه محسوب می‌شد. عراق موانع آبی خود را با استحکامات موجود در بصره پشتیبانی می‌کرد که زمان حمله ایرانی‌ها از ۵ تا ۶ حلقه پدافندی تشکیل می‌شدند. عراق همچنین خاکریزها و مواضع دفاعی مستحکمی در طول مرز شمالی شط العرب (اروندرود) ایجاد کرد، اما برای ایجاد سپری دفاعی مقابل نیروهای ایرانی تا حد زیادی به موانع آبی و مرداب‌های منطقه متکی بود و برای دفاع در عمق پس از شکست مواضع دفاعی اولیه، هیچ نوع استحکامات در نزدیکی مرز ایجاد نکرده بود. این کشور مواضع دفاعی بسیار خوبی در خط مقدم در بخش جنوبی شط العرب (اروندرود) به طرف شرق ابوالخصیب داشت که بخشی از تأسیسات پالایشگاهی واقع در حدود ۱۰ کیلومتری بصره را که فاصله زیادی تا مرز نداشت، نیز شامل می‌شد. جغرافیای درگیری، موضوعی پیچیده است و بیشتر نقشه‌ها تغییرات متنوع آبی را که از ابتدای جنگ رخ داده به دقت نشان نمی‌دهند. محدوده مناطق آبی نیز فصلی بوده و تنها از طریق تصاویر ماهواره‌ای قابل رؤیت می‌شود. به طور کلی با توجه به جاری نشدن سیلاب‌های شدید تا ماه مارس (اسفند - فروردین) ایرانی‌ها یک دوره زمانی نسبتاً خشک سال را انتخاب می‌کردند. مرز شمالی جنوبی ایران و عراق در جنوب به شکل یک خط حدود ۱ کیلومتری در شرق طول جغرافیایی ۴۸ درجه امتداد دارد و در نهایت در نقطه‌ای موسوم به ستون مرزی شماره‌ی ۱ به رودخانه نهر خین ختم می‌شود و پس از طی ۸ کیلومتر در نقطه‌ای موسوم به ستون مرزی شماره ۲ به شط العرب (اروند رود) می‌ریزد. سپس محدوده مرزی در امتداد ساحل شرقی شط العرب (اروندرود) ادامه یافته و در انتهای شبه جزیره‌ی فاو به دریا می‌پیوندد، اما از سمت غرب با جزیره‌ای به نام جزیره سالبوخ یا ملا احاطه شده است. اگر ایران تا حدودی از غافلگیری تاکتیکی استفاده نکرده بود، این مواضع پدافندی می‌توانست بسیار کارآمدتر هم باشد. البته دلایل دقیق این غافلگیری معلوم نیست. عراق به تدارک ایران برای آغاز عملیات کربلای ۵ پی برد، اما به نظر نمی‌رسید که مسیر دقیق یا زمان آن را پیش‌بینی کرده باشد. عراق نیروهایی قوی در منطقه داشت که شامل ۴ لشکر و ۵ تیپ گارد ریاست جمهوری می‌شد. عراقی‌ها از همان آغاز باید می‌توانستند یک خط پدافندی نسبتاً قوی ایجاد کنند، اما تعدادی از یگان‌های پدافندی اصلی عراق هنگام حمله‌ ایران در مواضع مناسبی قرار نداشتند. دو لشکر عراقی برای دفاع از بصره در طرف غرب شط العرب (اروندرود) مستقر بودند و عراق برای دفاع از مواضع خط مقدم خود در این منطقه نیروی کافی نداشت. (عراق در خط مقدم نیروی کافی را گسترش داده بود به گونه‌ای که گسترش نیرو بیش از آن می‌شد.) همچنین به نظر نمی‌رسد که عراق همه درس‌هایی را که می‌بایست از تجربیاتش در جنگ مرداب در سال ۱۹۸۵ (بهمن ۱۳۶۳، عملیات بدر) یا از جریان از دست دادن شبه جزیره فاو در اوایل سال ۱۹۸۶ (بهمن ۱۳۶۴) فرا می‌گرفت، آموخته باشد. نیروهای ذخیره‌ی عراق در زمان آغاز حمله ایرانی‌ها کاملاً آماده حرکت نبودند و پس از آن نیز بسیار به کندی حرکت می‌کردند. عوامل فصلی به نفع ایران بود، طوری که آب در منطقه مردابی نزدیک بصره چندان زیاد نبود، اما به اندازه‌ای بود که قایق‌های نفربر بتوانند به راحتی در آن تردد کنند. در مقابل، حرکت یگان‌های زرهی عراق در آن مشکل بود. در نتیجه، ایران به موفقیت‌های اولیه مهمی دست یافت. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
ایران مدعی بود که تا ۱۱ ژانویه (۲۱ دی) ۱۴ هزار عراقی را کشته یا مجروح کرده است و عراق نیز ادعا می‌کرد که در مجموع ۱۱ لشکر از نیروهای سپاه و ۴ تیپ به استعداد حدود ۶۰ هزار نفر را نابود کرده است. این عملیات پرتلفات‌ترین عملیات در دوران جنگ برای ارتش عراق و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، اما آمار ذکر شده اغراق‌آمیز است. میزان شدت جنگ را از این حقیقت نیز می‌توان فهمید که وزیر وقت سپاه پاسداران در ۱۳ ژانویه (۲۳ دی) همه شهروندان ایران را برای ثبت‌نام در لشکر محمد رسول‌الله (ص) فراخواند. (منظور سپاهیان حضرت محمد (ص) می‌باشد که با لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) متفاوت است.) و تلاش‌هایی برای جذب داوطلبان جدید در مساجد، کارخانه‌ها و ادارات آغاز شد. در بسیج پیشین نیروها تنها حدود ۲۰۰ هزار نفر از ۵۰۰ هزار نفر مورد تقاضای دولت برای تکمیل نیروهای سپاه تأمین شده بود. عراق نیز در ۲۱ ژانویه (اول بهمن) داوطلبان ۱۴ تا ۳۵ سال را به خدمت احضار کرد؛ اگرچه صدام پیش از این استفاده ایران از پسرهای زیر ۱۸ سال را عملی غیراخلاقی دانسته و آن را تقبیح کرده بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 آنسوی خط / ۶۳ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• از کتاب مشترک «کردزمن» و «واگنر» عراق دانشجویان و استادان زیر ۳۵ سال، دانشگاه‌ها را موظف کرد با نام افسران داوطلب ثبت‌نام کنند. (جمعیت ایران بر اساس سرشماری اکتبر ۱۹۸۶ (مهر آبان ۱۳۶۵ش) بیش از ۲۷ میلیون بود که نرخ رشد حدود ۴ درصد را نشان می‌داد. جمعیت عراق کمتر از یک سوم ایران بود.) مسیر جنگ به تدریج به نفع طرفی که توانایی جذب بیشترین نیروی کمکی را داشت، تغییر می‌کرد. عراق در ۱۲ ژانویه (۲۲ دی) نیروهای جدید گارد ریاست جمهوری را وارد جنگ کرد و از آن پس مواضع دفاعی این کشور استحکام بیشتری یافت. تلفات نیروهای عراقی بسیار شدید بود، اما از تلفات نیروهای ایرانی بسیار کمتر بود. بسیاری از تجهیزات و توپخانه سنگین عراق سالم بود و می‌توانست از آنها به طور مؤثری استفاده کند. بخشی از این کارایی فزاینده نیروهای عراقی به سازماندهی بهتر و نیروهای بیشتر و بخشی نیز به نوع زمین منطقه مربوط می‌شد. زمانی که نیروهای ایرانی از طریق زمین‌های خشک به پیشروی پرداختند و به مواضع دفاعی اصلی بصره حمله کردند، به شدت با کمبود نسبی قدرت آتش پشتیبانی مواجه بودند و تحرک لازم را برای ادامه پیشروی داخل مواضع عراقی‌ها نداشتند. نیروهای ایرانی به تدریج با مشکلات جدی در خصوص تأمین تدارکات و ارسال مهمات کافی به خط مقدم نیز مواجه شدند. عراق بعد از ۱۳ ژانویه (۲۳ دی) همچنان می‌توانست از قدرت هوایی‌اش به طور کامل استفاده کند و این بار هواپیماهایش را از معرکه عقب نکشید. عراق مدعی بود که روزهای ۱۴ و ۱۵ ژانویه (۲۴ و ۲۵ دی) بیش از ۵۰۰ مأموریت پروازی در پشتیبانی از نیروهای زمینی‌اش انجام داده است. عراق همچنین ادعا می‌کرد که در ۱۵ ژانویه (۲۵ دی) در نبردی هوایی یک هواپیمای اف-۱۴ ایران را ساقط و ۲۱۸ خودرو و ۲۱ قایق این کشور را نیز منهدم کرده است. ایران با وارد کردن حدود ۵۰ هزار نیروی تازه نفس به میدان جنگ به اقدامات عراق پاسخ داد. این نیروهای کمکی سبب شدند تا ایران به پیروزی‌هایی محدود دست یابد و در ۱۷ ژانویه (۲۷ دی) بتواند یک حمله کوچک دریایی علیه هدف‌هایی نزدیک ساحل شرقی شط العرب (اروندرود) انجام دهد. ایران در ۱۸ ژانویه (۲۸ دی) جزایر بوارین، دو عیجی، ام الطويل و فیاض را در شط العرب (اروند رود) تصرف کرد، اما نیروهای اصلی ایران که از شمال و جنوب حمله کرده بودند نتوانستند براساس برنامه‌ی تعیین شده با هم هماهنگ شوند. میزان تلفات ایران با وجود نیروهای کمکی که داشت به سرعت چنان افزایش یافت که بار دیگر قدرت پیشروی را از دست داد. برآورد آمریکا حاکی از آن بود که در این نبرد، ایران حدود ۲۰ هزار نفر و عراق حدود ۱۰ هزار نفر تلفات (اگر منظور جمع آمار شهیدان و مجروحان با هم باشد) داشته است. نشانه‌هایی از وارد آمدن این میزان از تلفات کاملاً محسوس بود. درصد کشته‌های ایران نسبت به تعداد مجروحان به طور استثنایی بسیار بیشتر بود و بسیاری از کشته‌شدگان در منطقه عملیاتی برجای مانده بودند. سردخانه‌های عراقی نزدیک بصره، در بدترین روزهای عملیات حداکثر یک هزار جنازه تحویل می‌گرفتند. بهترین کاری که ایران در روزهای ۱۶ تا ۱۹ ژانویه (۲۶ تا ۲۹ دی) توانست انجام دهد، نفوذ به چند موضع نزدیک بصره و اقدام برای محاصره این شهر از طریق بمباران مناطق شهری و شلیک موشک‌های بیشتر بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
رفسنجانی و برخی دیگر از مقامات ایرانی به تدریج از بصره با عنوان «قوی‌ترین خط پدافندی جهان» یاد می‌کردند و معتقد بودند که با انهدام بخش عمده‌ای از ارتش عراق به پیروزی رسیده‌اند. با این حال، هنوز جنگ پایان نیافته بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 آنسوی خط / ۶۵ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• از کتاب مشترک «کردزمن» و «واگنر» ایران ادعا کرد که در حال تشکیل یک نیروی جدید ۱۰۰ هزار نفری از داوطلبان برای لشکر مهدی صاحب الزمان (عج) می‌باشد. بعضی گزارش‌ها حاکی از این است که کشته‌های هر دو طرف اکنون به یک میلیون نفر نزدیک شده بود و این در حالی بود که رقم تلفات جنگ‌های کره، ویتنام و کامبوج به ترتیب ۲/۹، ۲/۴ و ۲/۲ میلیون نفر بود. در این زمان دست کم ۳۰ هزار نفر از نیروهای ایران هنوز در مواضع خود و در نزدیکی دریاچه ماهی مستقر بودند و ایران همچنان داوطلبان مردمی بیشتری را به جبهه اعزام می‌کرد. جنگ تا اواسط فوریه (اواخر بهمن) به شدت ادامه داشت و نیروهای عراقی هم خوب عمل نمی‌کردند. تعدادی از خطوط دوم عراق و زاغه‌های بزرگ تجهیزات و مهمات این کشور عملاً رها شده بود و گرچه نیروهای عراقی عموماً متحمل تلفات بسیاری شدند، ولی در کل بخش اندکی از خاک خود را از دست دادند. ایران در جنگ زمینی پیشروی محدودی داشت و در حالی که مواضعی را در یک قوس گسترده در ۱۰ کیلومتری بصره اشغال کرده بود، نتوانست از باریکه میان شط العرب (اروند رود) و دریاچه ماهی خارج شود و بسیاری از نیروهایش در منطقه باریکی به طول حدود ۵ کیلومتر و عرض ۱ کیلومتر متمرکز بودند. تا سوم فوریه (اوایل اسفند) کل متصرفات ارضی ایران در این منطقه حدود ۱۰۰ کیلومتر مربع از زمین‌های آبی، مردابی و نخلستان‌ها بود که بسیاری از درخت‌های آنها در طول جنگ قطع شده بود. ایران با انتقال تعدادی از واحدهای ارتش از جبهه سومار به جنوب این گمان را تقویت کرد که در حال اعزام دوباره واحدهای زرهی و توپخانه سنگین برای اجرای حمله‌ای سراسری به بصره است. ایران در روزهای ۲۲ و ۲۳ فوریه (۳ و ۴ اسفند ۱۳۶۵) عملیاتی را در ۲ محور انجام داد که تعداد معدودی از لشکرهای پیاده در آن شرکت داشتند. نیروهای ایرانی به مواضع عراقی‌ها در شرق بصره و در امتداد جاده شلمچه - بصره حمله کردند. حمله جدید «عملیات یازهراء» نام گرفت. یگان‌های سپاه پاسداران در تاریخ ۳ اسفند (۱۳۶۵) عملیاتی به نام عملیات تکمیلی کربلای ۵ با هدف ترمیم خط پدافندی خودی در منطقه عملیاتی کربلای ۵ (شلمچه) با رمز «یا زهرا (س)» اجرا کردند که به بخشی از هدف دست یافتند. این عملیات نتایج اندکی برای ایران داشت و حدود ۲ هزار نفر تلفات برای تیپ‌های پیاده ۹۸، ۷۰۵ و ۴۳۷ عراق به بار آورد. با این حال، حمله ایرانی‌ها برای در هم شکستن مواضع عراق بار دیگر با شکست روبه‌رو شد و تلفات فراوانی به آنها وارد آمد. به دلایلی که هنوز روشن نیست، این شکست پایان رسمی عملیات کربلای ۵ اعلام شد و ایران در ۲۷ فوریه (۸ اسفند) اعلام کرد که مرحله‌ای جدید از جنگ را آغاز کرده است. این خبر زمانی منتشر شد که ایران ادعا می‌کرد ۵۶۵۰۰ نفر تلفات به عراقی‌ها وارد کرده و عراق نیز مدعی بود که ۲۳۰ تا ۲۸۰ هزار نفر تلفات از نیروهای ایرانی گرفته است. اگرچه ادعاهای دو طرف مبالغه‌آمیز بود، اما این نبرد به هر حال نبردی بسیار خونین می‌نمود. پایان رسمی عملیات کربلای ۵ به معنای پایان جنگ نبود. نیروهای ایران تنها ۳ روز پس از اعلام پایان این عملیات بار دیگر به مواضع عراقی‌ها در اطراف بصره حمله کردند و هنگامی که این حمله با شکست مواجه شد، عراق با اجرای ضد حمله‌ای محدود به مواضع نیروهای ایران در اطراف دریاچه ماهی به آن پاسخ داد. این ضد حمله در اوّل مارس (۱۰ اسفند) انجام شد و ارتشبد حمید شعبان فرماندهی نیروی هوایی و سپهبد ضیاء الدین جمال، فرمانده جدید سپاه سوم عراق ادعا کردند بسیاری از نیروهای ایرانی را از پا درآورده‌اند، اما عراق در واقع پیروزی محدودی کسب کرده بود و ضمن دادن حدود ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر تلفات، دست کم ۵۰ دستگاه تانک و خودرو زرهی را نیز از دست داده بود. ارتش عراق در این عملیات نیز همانند عملیات فاو توانست از خود دفاع کند، ولی هنگامی که اقدام به ضد حمله کرد، تلفات بیشتری نسبت به ایرانی‌ها متحمل شد. نتیجه نهایی این بود که جنگ در بصره به یک عملیات محاصره تبدیل شد که در آن ایران حملات نیروهای پیاده خود را بیشتر متوقف کرد، اما به حملات نیروهای پراکنده و گاهی هم بمباران هوایی این شهر ادامه داد. عراق نشان داد که می‌تواند از بصره دفاع کند، اما نمی‌تواند نیروهای ایرانی را به عقب براند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 آنسوی خط / ۶۶ دفاع مقدس به روایت دشمن تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی •─✧✧• 🍂 •✧✧─• سرنوشت متجاوزین: عدی و طارق عزیز عدی، پسر بزرگ صدام، در سال ۱۹۹۶ در حالی که سوار بر خودروی پورشه بود، مورد حمله مسلحانه قرار گرفت. در این حمله، ۳۰ گلوله به سمت او شلیک شد و در نتیجه دچار معلولیت شد. یکی از گلوله‌ها در نزدیکی نخاعش باقی ماند، و پزشکان به دلیل خطرات ناشی از جراحی، از خارج کردن آن خودداری کردند. این گلوله تا پایان عمر همراه او بود. طارق عزیز، وزیر خارجه دولت صدام، روز جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴ شمسی درگذشت. با این اتفاق، یکی دیگر از چهره‌های حکومت صدام از میان رفت، و دیگر یاران او در زندان یا تبعید در انتظار مرگ بودند. اعدام صدام حسین آخرین سمت‌های او شامل رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، رئیس حزب بعث، رئیس شورای فرماندهی انقلاب و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق بود. پس از سقوط بغداد در سال ۲۰۰۳، صدام به شمال پایتخت فرار کرد اما در همان سال توسط نظامیان آمریکایی دستگیر شد. پس از محاکمه، در بامداد شنبه ۹ دی ۱۳۸۵ اعدام شد. جنازه او در زادگاهش، حومه شهر تکریت، شمال بغداد، به خاک سپرده شد. عدی، پسر صدام، کشته شد! عدی دارای سمت‌های مختلفی از جمله مدیر روزنامه _بابل_، مدیر شبکه تلویزیونی _الشباب_، رئیس کمیته المپیک عراق، رئیس فدراسیون فوتبال عراق و مسئول واحد تأمین امنیت صدام بود. با اینکه سال‌ها به عنوان جانشین احتمالی پدرش معرفی می‌شد، اما به دلیل رفتارهای نامناسب، میگساری، عصبی بودن و اختلافات گسترده با پدر و برادرش از این گزینه کنار گذاشته شد. او مدت کوتاهی با دختر عزت ابراهیم الدوری ازدواج کرد. در سال ۱۹۹۶ مورد حمله مسلحانه قرار گرفت، که منجر به معلولیت او شد. عدی به شکنجه و آزار فیزیکی دیگران، به‌ویژه بازیکنان فوتبال در صورت شکست در مسابقات، شهرت داشت. پس از سقوط بغداد، عدی به همراه برادر کوچک‌ترش، قصی، و پسرانشان در شهر موصل با نیروهای آمریکایی درگیر شد و در یک نبرد شش‌ساعته کشته شد. قصی، پسر صدام، کشته شد! قصی فرمانده گارد ریاست‌جمهوری و مسئول تأمین امنیت ویژه صدام بود. او جدی‌ترین گزینه برای جانشینی پدرش محسوب می‌شد. پس از حمله ۲۰۰۳ آمریکا به عراق، صدام اداره بغداد را به او سپرد. چند ماه پس از سقوط بغداد، او به همراه عدی و پسرش مصطفی در موصل درگیر شد و پس از شش ساعت نبرد، کشته شد. سه پسر دیگر قصی به همراه همسرش به اردن فرار کردند و اکنون در این کشور زندگی می‌کنند. سرنوشت خانواده صدام - ساجده تلفاح، همسر اول صدام و مادر قصی، عدی و رغد، ابتدا به اردن فرار کرد و سپس به قطر رفت. اکنون در ۷۷ سالگی در دوحه زندگی می‌کند. - رغد، دختر صدام، همراه با فرزندان و برخی دیگر از اعضای خانواده به اردن رفت و اکنون در امان زندگی می‌کند. - سمیره شابندر، همسر دوم صدام، از خانواده‌ای ثروتمند بود. با حمله ۲۰۰۳ آمریکا، به بیروت رفت و در آنجا سکونت دارد. محمد سعید الصحاف: زندگی در امارات او آخرین وزیر اطلاع‌رسانی دولت صدام بود و سمت‌هایی مانند مدیر رادیو _عراق_، سفیر عراق در میانمار و سوئد، و نماینده عراق در سازمان ملل را بر عهده داشت. الصحاف به دلیل کنفرانس‌های مطبوعاتی خود در زمان جنگ آمریکا علیه عراق در ۲۰۰۳ شهرت داشت. پس از سقوط بغداد، مدتی فراری بود اما سپس خود را به نیروهای آمریکایی تسلیم کرد. او تحت تعقیب ارتش آمریکا نبود و پس از یک دوره کوتاه بازجویی آزاد شد. دولت امارات هواپیمای نظامی برای انتقال او به ابوظبی ارسال کرد. الصحاف مدت کوتاهی در دانشگاه تدریس کرد و در چند برنامه تلویزیونی حضور یافت. او اکنون در ۷۵ سالگی با حمایت مقامات امارات در ابوظبی زندگی می‌کند. پایان ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂