#امام_خامنه_ای :
شهدا شمع محفل دوستانند، #شهدادر قهقهه مستانه شان ودرشادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند واز نفوس #مطمئنه ای هستندکه مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی"پروردگارند.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 پیام تبریک
شهید سید جمشید صفویان
سال ۶۴
بعد از پیام حضرت امام خمینی (ره)
از صدا و سیما
#کلیپ
#عید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂
چه زیباست
درس آموختن از طبیعت و بهاری شدن
با تمنای استجابت دعای حول حالنا الی احسن الحال
بهارتان قرین شادی و آرامش
#سال_۱۴۰۱_هجری_شمسی_مبارک_باد
❣ #خاطره
#پرده هايی كه كنار رفت !!
#پرده اول
********************
٣١شهريور١٣٥٩
به #مسجد_جوادالائمه اهواز آمد
و نام نويسی كرد
نام : #بهروز_بيك_زاده
سن : ١٧سال
در #جلسات_قرآن #پايگاه كه
هر صبح تشكيل مي شد
با علاقه فراوان شركت مي كرد.
يك روز آمد،
كنارم نشست و
با يك نجابت خاصي گفت:
برادر قنبري،
من يك تقاضا دارم
مي خواهم
برايم كلاس خصوصي #قرآن بگذاري.
پرسيدم : هر روز ؟
گفت آري؛ هر روز !
قبول كردم...
هر روز عصر مي آمد
رو به روي من مي نشست
يك صفحه از #قرآن،
براي او مي خواندم،
ترجمه مي كردم،
و مي رفت!
حتي روزهايي كه #پايگاه نبودم،
مي آمد منزل.
١٨ ماه تمام! كارش همين بود!
من #قرآن مي خواندم و ترجمه مي كردم
واو فقط گوش مي كرد!
ماه هاي آخر؛
مي ديدم
درحالي كه من #قرآن مي خواندم،
او اشك مي ريخت!
زمستان١٣٦٠
يك روز كه به منزل ما آمده بود
گفت برادر قنبري،
امروز آن آياتي را برايم بخوان كه مي گويد
"افراد كمي ممكن است بر افراد زيادي به اجازه خدا پيروز شوند"
صفحه اي كه آن آيه را داشت،
آوردم
برايش خواندم و ترجمه كردم
.....كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة بأذن الله...
بهروز ما؛
آن روز خيلي اشك ريخت
بيشتر از هميشه!
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂
❣#پرده دوم
*****************
شنبه ٢٩ اسفند١٣٦٠-ساعت٩شب
( شب قبل از عمليات #فتح_المبين )
سنگر بچه هاي #مسجد_جوادالائمه اهواز
حول وحوش تحويل سال نو
همه در حال خوردن آجيل بودند!
آجيل هايي كه روي بسته بندي آن هانوشته بود : اهدايي امت حزب الله!
#بهروز
تنها فردي بود كه آجيل نمي خورد.
رفتم و كنارش نشستم
مثل هميشه درحال تلاوت #قرآن بود!
از او خواستم كه به جمع بچه ها بيايد!
او كه احترام زيادي براي من قائل بود،
از من خواهش كرد كه تقاضايم را پس بگيرم!
گفتم
"به شرطي كه علتش را بگويي."
علت را گفت :
"مي ترسم در حين خوردن آجيل،
از يادخدا غافل شوم.
مي خواهم همه لحظاتم را با ياد خدا پر كنم"
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂
❣#پرده سوم
**************
عصر روز يكشنبه اول فروردين١٣٦١
همراه راننده يك #تانكر_آب ٦هزار ليتري
به عنوان راهنما و
البته به هواي ديدن بچه هاي
#مسجد_جوادالائمه اهواز
به خط رفتم.
(اين #تانكر_آب داستان دارد...)
راننده درحال پركردن
بشكه هاي ٥٠٠ليتري
وبچه ها هم درحال پركردن
قمقمه هاي خالي خودشان
#بهروز
مرا به كنار تپه اي برد
بعداز يك سكوت چند دقيقه اي،
آه عميقي كشيدو
گفت:
"من در همه عمرم سعي كردم
از ياد خدا غافل نشوم و
لحظات عمرم را با ياد خدا پركنم!
اما امشب ؛
ترس عجيبي به سراغ من آمده!
خيلي مي ترسم؛
مي ترسم
زماني كه گلوله يا تركش به من مي خورد
و مي خواهم از اين دنيا بروم،
آن لحظه به ياد خدا نباشم!"
اين را كه گفت،
نشست،
زانو هايش را بغل كرد
و شروع كرد به گريه كردن!
دقايقي
كنار او ايستاده بودم
بغض، گلوي مرا هم گرفته بود
و فقط گريه كردن اورا تماشا مي كردم.
در حالي كه
چشمان هر دوي ما خيس اشك شده بود
#بهروز
برخاست
با بغض تركيده و صداي لرزان؛
مجددآ حرف هايش را تكرار كرد:
"خيلي مي ترسم؛
مي ترسم لحظه آخر كه بايد به ياد خدا باشم،
به ياد خدا نباشم."
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ پيكر پاك وگلوله باران شده #بهروز را
چند روز بعد،
در #اهواز تشييع كرديم
لباس هاي #شهيد ،
پر بود از #گلهاي_شقايق
او در صحرايي پر از #گلهاي_شقايق
در منطقه عملياتي فتح المبين
بر خاك افتاده بود!!
در #وصيتنامه اش نوشت:
"برادران وخواهران،
قبل از انجام هركاري
خوب فكر كنيد؛
اگر آن كار براي رضاي خداست
آن كار را انجام دهيد
واگر براي رضاي خدانيست
آن كار را رها كنيد"
در بين شهداي #مسجد_جوادالائمه اهواز
او؛ لقب
#سيدالشهدا ي مسجد
را به خود گرفت......
ديروزصبح؛
در بهشت شهداي اهواز
بر سر مزار نوراني #بهروز_بيك_زاده
رفتم
از او تشكر كردم كه
برايم #پرده ها را كنار زد
وخودش را آشكار كرد!
عضويت در كانال:
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣