⚠️ تلنگرانه
راز هایت را به دو نفر بگو ...
#خودت و #خدایت
در تنگنا به دو چیز تکیه کن...
#صبر و #دعا
در دنیا مراقب دو چیز باش...
#پدر و #مادر
از دو چیز نترس که به دست خداست...
#روزی و #مرگ
و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن..
#رفاقت_با_خدا یا رَفیقَ من لا رَفیقَ لَه
تا وقتی نگاه خدا
به سوی توست از روی
گرداندن دیگران غمگین مباش...
سایهات مستدام...🙂🌱
{ࢪوزت مباࢪڪ پدࢪ ایࢪان منツ♥️✨}
#پدر
#اميرالمومنين
#تلنگرانه|💛|
روزِ حساب کتاب که برسه..
بعضی از گناهات رو که بهت نشون میدن،
میبینی براشون استغفار نکردی،
اصلاً یادت نبوده !
امّا زیر هر گناهت یه استغفار نوشته شده..!
اونجاست که تازه میفهمی یکے به جان توبه کرده...💗
یکی که حواسش بهت بوده🌸
یه #پدر دلسوز..
یکی مثل مهدی 💚
#گاندو
#نه_به_توقف_گاندو
📝 #بیوگرافی_حضرت_معصومه_سلام الله
🔹 #نقش :
امامزاده، خواهر علی بن موسی الرضا، دختر موسی کاظم
🔹 #نام : فاطمه معصومه
🔹 #زادروز : ۱ ذی القعده سال ۱۷۳ هجری قمری
🔹 #زادگاه : مدینه
🔹 #درگذشت: ۱۰ ربیعالثانی سال ۲۰۱ هجری قمری
🔹 #مدفن : شهر قم کشور ایران
🔹 #پدر : موسی کاظم
🔹 #مادر: نجمه خاتون
🔹 #طول_عمر: ۲۸ سال
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین 🕊
❤️ #شهیدجهادعمادمغنیه ❤️
زندگینامه و خطرات فرمانده
👈قسمت3⃣👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹 این اواخر مادر جهاد خیلی دعا می کرد که #جهاد به چیزی که خودش دوست دارد و از مادرش دعا برای آن را می خواهد برسد، یعنی طوری شهید شود که قدر و ارزشش بالا برود و به محضر پدرش مشرفش کند.
🌹 وقتی خبر شهادت #جهاد را به مادرش دادند ، گفت:« " ناراحت نیستم ، خوشحال هم هستم که پسرم به چیزی که می خواست رسید" 🌹
🌹 پیش از شهادت فرزندم هر روز #سجده_شکر به جا می آوردم و دعا می کردم که خداوند #شهادت در راه خودش را روزی فرزندم کند و او را سربلند و در بلند ترین مرتبه قرار دهد.🌹
🌹امام خمینی (ره) فرمود خیر در اختیار خداوند است، زمانی که #خبر_شهادت فرزندم #جهاد را شنیدم افتخار کردم.🌹
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
💐 پیش از شهادت حاج عماد ، زندگی #جهاد یک زندگی #امنیتی بود. مدام از مکانی به مکان دیگر برای زندگی جا به جا میشدند.
❤️ #جهاد ❤️ در روز های پایانی زندگیش به من می گفت:« که بسیار از شهادت پدرش ناراحت است و هنوز نتوانسته است که آن واقعه را فراموش کند، ناراحتی اش به خاطر این نبود که #پدر را از دست داده ، بلکه به این خاطر که پس از #حاج_عماد نتوانسته الگویی کامل چون او برای خود پیدا کند.
#شهید_جهاد_مغنیه
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊
❤️ #شهیدجهادعمادمغنیه ❤️
زندگینامه و خاطرات فرمانده
👈قسمت4⃣👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹 یک روز #حاج_عماد ( پدر جهاد) به من گفت:« "حاجی یادت هست یک روز به من گفتید امام زمان (عج الله تعالی فرجه) هرجا که باشند #نماز_اول_وقت می خوانند ؛ بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت التزام گرفتم. ❣ #جهاد ❣ پسر من به دنیا آمده است، یکی از برادران را پیدا کنید که #نمازصبح اول وقت او تا به حال ترک نشده است ، در گوش او #اذان بگوید" ؛ یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار معرفی کردم،که بعد ها آن برادر هم #شهید شد.
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿
💐 سال ۸۸ در لبنان، برای بار دوم او را دیدم، پشت لبهایش سبز شده بود ، قدی کشیده بود برای خودش. خیلی معروف نبود. خیال میکردیم همه اهل محل و خیابان او را بشناسند و...
ولی نمیدانم چه حسی بود که یواش میرفت و یواش می آمد. خانه های ساده با دیواری با چند عکس از #امام ، #آقا ، #سیدحسن و پایش عکس کوچکی از #پدر .
دو بار مهمان خانه شان بودم. تعریف کرد از کار ، از درس ، از زندگی . کسی نمیدانست ، فکر می کرد یک مرد #۴۰ساله دارد حرف میزند.
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿
🌸بخشی از سخنرانی❤️ #شهیدجهادعمادمغنیه ❤️ 🌸
سخنی با #آقا و #مولایمان صاحب العصر و زمان ، روح من و همگان فدای خاک پایشان باد، ای سید و ای مولای ما ، نزد خدای متعال #شهادت بده که ما تا آخرین نفس در #راه_خدا ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راه پر از قربانی و فیض و سرور اینست که خود و ارواحمان را #فدای این خط مقدس سازیم ؛ در زیر پرچم حزب الله و با چتر پیروزی خدا متعال.
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین 🕊
❤️ #شهیدجهادعمادمغنیه ❤️
زندگینامه و خطرات فرمانده
👈قسمت10👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹 این اواخر مادر جهاد خیلی دعا می کرد که #جهاد به چیزی که خودش دوست دارد و از مادرش دعا برای آن را می خواهد برسد، یعنی طوری شهید شود که قدر و ارزشش بالا برود و به محضر پدرش مشرفش کند.
🌹 وقتی خبر شهادت #جهاد را به مادرش دادند ، گفت:« " ناراحت نیستم ، خوشحال هم هستم که پسرم به چیزی که می خواست رسید" 🌹
🌹 پیش از شهادت فرزندم هر روز #سجده_شکر به جا می آوردم و دعا می کردم که خداوند #شهادت در راه خودش را روزی فرزندم کند و او را سربلند و در بلند ترین مرتبه قرار دهد.🌹
🌹امام خمینی (ره) فرمود خیر در اختیار خداوند است، زمانی که #خبر_شهادت فرزندم #جهاد را شنیدم افتخار کردم.🌹
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
💐 پیش از شهادت حاج عماد ، زندگی #جهاد یک زندگی #امنیتی بود. مدام از مکانی به مکان دیگر برای زندگی جا به جا میشدند.
❤️ #جهاد ❤️ در روز های پایانی زندگیش به من می گفت:« که بسیار از شهادت پدرش ناراحت است و هنوز نتوانسته است که آن واقعه را فراموش کند، ناراحتی اش به خاطر این نبود که #پدر را از دست داده ، بلکه به این خاطر که پس از #حاج_عماد نتوانسته الگویی کامل چون او برای خود پیدا کند.
#شهید_جهاد_مغنیه
💐 💐
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊
❤️ #شهیدجهادعمادمغنیه ❤️
زندگینامه و خاطرات فرمانده
👈قسمت1⃣1⃣👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹سال ۹۱ اجلاس جوانان و بیداری اسلامی.جوانان زیادی بودند، یکی از یکی بهتر ، ولی یک خواهر و برادر توجه همه را جلب کرده بودند. دل در دل نداشت برای دیدار #آقا، صبح دیدار در صف اول بود و #عاشقانه نگاه میکرد و پس از سخنرانی هم نزدیک ایشان رفت و گپی زدند #پدر و #پسر گونه.
☘🌸☘🌸☘🌸
❣شرایط نبرد نظامی در لبنان بسیار سخت است ، نیروها حتما باید در جبهه مخفی قرار بگیرند ، تا تلفات کمتری داشته باشند. به قدری که شاهد بودم نیروها حالشان به هم میخورد ولی منطقه را ترک نمی کردند. حقیقتا زندگی افرادی که در مناطق امنیتی کار می کنند به مراتب سخت تر از آن هایی است که در مناطق عادی فعالیت دارند، کسی نباید آن ها را بشناسد و همواره در یک حفره به فعالیت خودشان بپردازند . آن روز ها #جهاد نوجوان بود ، واقعا چطور میشود یک نوجوان ۱۵ ساله در این شرایط سخت بایستد. بدون شک این روحیات معنوی و الهی در این راستا مثمرثمر بوده است.
☘🌸☘🌸☘🌸
❣ #جهاد میتوانست با نام بزرگ پدر خود زندگی کند، هرطور میخواهد رفتار کند و هرکاری که میخواهد انجام دهد ، اما مقاومت را آویزه گوش ، هدف اول و آخر خود قرار داد.
#جهاد می گفت:« همیشه افسوس میخوردم چون گاهی پدرم را چند ماه ندیده بودم و در اماکن عمومی او را ملاقات میکردم ، ولی مثل همه پدر و پسر ها، جرأت نزدیک شدن و در آغوش کشیدن او را نداشتم ، مبادا این مسئله منجر به شناخته شدنش توسط جاسوسان شود.
🙏برای شادی روح فرمانده👈 فاتحه ای را تقدیم بفرمایید 👉
#شهید_جهاد_مغنیه
💐
☑️
-درزندگےحضرتفاطمهسلاماللهعلیها،
عباراتمحبتآمیزواحترامآمیزبه
علیعلیهالسلامبسیاراست؛
ایشاندرعبارتیخطاببههمسرشان
درمقاماظهارمحبتمیفرماید:
«روحیلروحکالفداء
ونفسیلنفسک الوقاء» یعنے :
«روح من فدای روح تو باد
و جان من سپر بلای جان تو باشد.»
امیرمؤمنان علیهالسلام درباره
صدیقه طاهره سلاماللهعلیها :
«هرگاه به او مینگریستم،
همهی ناراحتیها و غمهایم برطرف میشد».
|#پـــدر #مــادر📚-بحارالانوار